saeed_maadani | Unsorted

Telegram-канал saeed_maadani - هفت اقلیم (سعید معدنی)

654

جامعه شناسی ادبیات، سینما مسایل اجتماعی و مباحث روزمره @Saeed_Maadani سعید معدنی (هیات علمی گروه جامعه شناسی تهران مرکز) ارتباط: @SaeedMaadani

Subscribe to a channel

هفت اقلیم (سعید معدنی)

آه از آن رفتگان بی برگشت...

با اندوهی سنگین و دلی پردرد، خبر کوچ همیشگی جناب بیژن اشتری، مترجم و نویسنده و روزنامه‌نگار برجسته را با شما همراهان گرامی در میان می‌گذاریم.

ایشان با ترجمه و انتشار آثار متعدد و مهم در حوزه تاریخ معاصر و سیاست، سهمی ماندگار در آگاهی‌بخشی و گسترش شناخت تاریخی در میان فارسی‌زبانان داشتند.

بیژن اشتری فعالیت ترجمه را از اوایل دهه ۶۰ در حوزه مطبوعات هنری و سینمایی آغاز و مدتی نیز به‌عنوان منتقد فیلم در روزنامه‌ها فعالیت کرد.

  او طی بیش از چند دهه، با ترجمه آثار متعدد و تأثیرگذار درباره تاریخ معاصر، چهره‌های سیاسی و رژیم‌های توتالیتر، به یکی از مترجمان شاخص این حوزه بدل شد.

از جمله آثار شناخته‌شده او می‌توان به «انقلاب‌های ۱۹۸۹»، «استالین جوان»، «ادبیات علیه استبداد»، «مائو»، «چه‌گوارا»، «حرمسرای قذافی» و «آکواریوم‌های پیونگ‌یانگ» اشاره کرد.

ترجمه‌های او با جلدهای قرمز و سبک روایت‌محورش، خوانندگان بسیاری را با جنبه‌های تاریک و کمتر گفته‌شده‌ی تاریخ آشنا کرد.

بیژن اشتری عصر ۱۸ خرداد ۱۴۰۴ در سن ۶۴ سالگی در منزل خود درگذشت.

(به نقل از کانال مرحوم بیژن اشتری)

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

✍سعید معدنی

تا حالا شده کتابی را شروع به خواندن کنید و همان یکی دو صفحه اول شما را روی صندلی‌تان میخکوب کند؟ کتاب و چشم‌تان را ببندید و با خود بگویید «وای چه موضوعی؟!» کتاب «تنهایی پر هیاهو» نوشته بهومیل هرابال این حس را به من داد که چند سال پیش خواندم.

شخصیت داستان در یک جامعه استبدادی (کمونیستی) زندگی می‌کند که در آن سانسور و خمیرکردن کتاب وجود دارد. این شخصیت عاشق مطالعه و کتاب است اما... اما‌ شغل‌اش خمیرکردن کتاب است! چه صحنه دراماتیک، ترس‌آور و تامل برانگیزی.

چشم‌هایم را می‌بندم، به خلسه فرو می‌روم و با خود می‌گویم «عجب انتخاب موضوعی». کمی که زمان می‌گذرد به خود می‌آیم و در عالم خیال می‌گویم اگر من قصه نویس بودم و چنین موضوعی به ذهنم می‌رسید آن را چگونه می‌نوشتم. به خودم نهیب می‌زنم «هی! تو قصه و رمان نویس نیستی کتاب هرابال را بخوان». کتاب را می‌خوانم در هر فراز شگفتی بر شگفتی‌ام افزوده می‌شود. بخصوص برای یک جهان سومی که همیشه در کشورش سانسور وجود داشته سوژه داستان، جذاب و تراژیک است.

رمان «تنهایی پرهیاهو» توسط افراد متعددی ترجمه شده است. من ترجمه پرویز دوائی را خوانده ام.

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

نسیم جنوب ۱۱۳۳.pdf

نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هشتم
شماره ۱۱۳۳
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

«این هفته نامه با هزینه شخصی و بدون استفاده از یارانه‌های دولتی مطبوعات و آگهی دولتی، منتشر می‌شود»

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

جوانان، بیرانوندها
و قانون کهنه و قدیمی « سربازی»

✍سعید معدنی

زمانی که در بازی‌های جام جهانی ۲۰۲۲ و در جریان بازی ایران و انگلیس بینی علیرضا بیرانوند شکست و مجبور به تعویض و خروج از بازی شد، کی‌روش سرمربی تیم ملی با دو دست بر سر خود کوبید. این بر سر کوبیدن سرمربی، نشان‌دهنده‌ی جایگاه و اهمیت این دروازه‌بان ایرانی در آن بازی‌ها بود....

ادامه یادداشت👇👇👇


#سعید_معدنی
#سربازی
#حرفه‌ای‌گری
#علیرضا_بیرانوند
#فوتبال

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

نسیم جنوب ۱۱۳۲.pdf

نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هشتم
شماره ۱۱۳۲
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

♦️ شما مصدق داشتید، با او چه کردید؟*
زنده یاد حسن کامشاد

شاگرد هندي من آقای سینک مسن تر از سایر دانشجویان و بسیار مؤدب و با محبت بود. از خانواده ای اشرافی بود و با نهرو، نخست وزیر وقت هند، خویشاوندی داشت و چون قرار بود در تهران خدمت کند، بیش از دیگران درباره زندگی و مردم ایران پرس وجو می کرد. روزی دعوت نامه ای برای من آورد، دعوت به ضیافتی به افتخار جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند. خبر آمدن نهرو به کیمبریج و سخنرانی آتی او در کانون دانشجویان را در روزنامه ها خوانده بودم. مجلس ضیافتی برای ملاقات استادان دانشگاه و بزرگان شهر با نهرو ترتیب داده شده بود. دعوت من البته مرهون إعمال نفوذ سینک بود.

کانون دانشجویان در آکسفورد و کیمبریج اهمیت ویژه ای دارد، نشست های هفتگی آنها محل برخورد عقاید و پرورش شخصیت هاست. بسیاری از رجال نامی بریتانیا ابتدا در عرصهٔ این کارزار ابراز وجود و هنرنمایی کرده اند. نهرو خود در کیمبریج درس خوانده بود و این نخستین دیدارش از این شهر پس از دوران دانشجویی اش بود.

نخست وزیر در میان استقبال گرم و کف زدن های بی پایان حاضران پشت تریبون قرار گرفت. سکوت مطلق بر سالن حکم فرما شد اما سخنران سر به گریبان فروبرده، بی حرکت خاموش ایستاده بود، لب از لب بر نمی داشت. دقیقه ای چند گذشت. گویی زبان او بند آمده یا حافظه اش را از دست داده بود. ناگهان سر برداشت، نگاهی به گوشه و کنار تالار انداخت و قاه قاه خندید. گفت پیش از آنکه به سخن اصلی ام بپردازم، داستانی برایتان بگویم.

چهل و چند سال پیش، دانشجوی این دانشگاه بودم. هند هنوز مستعمره انگلستان بود. غروب هر پنج شنبه از کالج ترینیتی در همین نزدیکی، قدم زنان می آمدم و در آن گوشه (با دست نشان داد) جایی می گرفتم. سخنرانی ها، بحث ها، بگومگوهای این نشست های هفتگی برایم جذاب و در ضمن بسیار هیبت انگیز بود، چه بسیار چیزها در اینجا شنیدم که به نظرم درست نیامد اما هرگز جرأت نکردم کلمه ای بر زبان آورم و حالا ناخودآگاه هیبت این مکان دوباره مرا گرفت، لحظه ای به قالب همان دانشجوی کم روی مستعمراتی درآمدم،فراموشم شد اکنون کی ام...و در میان هلهله و کف زدن های ممتد حاضران، نهرو نطق رسمی اش را درباره صلح، همزیستی مسالمت آمیز و روابط بین المللی ایراد کرد.

در مجلس ضیافت پس از سخنرانی، سینک مرا به او معرفی کرد. سخن از اوضاع ایران بعد از کودتای بیست و هشت مرداد پیش آمد. خواستم خودشیرینی کنم، گفتم "اگر ما هم در ایران شخصیتی چون شما می داشتیم..." مهلتم نداد جمله ام را تمام کنم. با تغیّر گفت «شما مصدق داشتید! با او چه کردید؟»

سرخ شدم، شرمگین سر به زیر انداختم. این مهم ترین برخورد من با یک شخصیت جهانی بود.


*حدیث نفس، حسن کامشاد، جلد اول، ص ۱۵۶-۱۵۵، نشر نی ۱۳۹۱ [کامشاد امروز و در صد سالگی در لندن درگذشت. او فارغ التحصیل رشته حقوق از دانشگاه تهران و دارای درجه ی دکتری در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه کمبریج بود. از او آثار زیادی اعم از تالیف و ترجمه بر جای مانده است. تاریخ تحلیلی درگذشت او را به جامعه ی ادبی و فرهنگی ایران تسلیت می گوید.]


🆔️@tahkimmelat

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

سینمای ایران بار دیگر توسط جعفر پناهی برنده جایزه نخل طلایی جشنواره کن شد. قبل از این یک بار عباس کیارستمی برنده این جایزه شده بود.

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

‍🌐«جامعه‌شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی‌ است»

اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در شاخه‌های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده‌است. با انتشار آن در کانال‌های مختلف، به ترویج بینش جامعه‌شناختی یاری برسانیم.

     🌺🍃پنج‌شنبه ۱۴۰۴/۳/۱🍃🌺


🌺〰〰〰〰〰〰〰🍃

✍مهران صولتی
🌺جامعه شناسی و تفکر انتقادی
🆔@solati_mehran

✍بی‌تا مدنی
🌺مطالعات فمینیستی با رویکرد تفسیری پرگمتیستی
🆔@sociology_of_sport

✍گیتی خزاعی
🌺جامعه‌شناسی محیط زیست، خانواده، سیاست‌گذاری اجتماعی
🆔@EnvironmentalSociology

✍مصلح فتاح پور
🌺تحلیل آسیب های اجتماعی
🆔@Analysisisocialproblems

✍فریبا نظری
🌺جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی
🆔@Sociologyofsocialgroups

✍مسعود زمانی مقدم
🌺روش تحقیق کیفی
🆔@qualitative_methodology

✍نعمت الله فاضلی
🌺تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔@Drnematallahfazeli

✍سعید معدنی
🌺هفت اقلیم
🆔@Saeed_Maadani

✍احمد فعال
🌺تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔@bayane_azadi

✍ح.ا. تنهایی
🌺جامعه‌شناسی تفسیری‌پرگمتیستی، نظری و درمانی
🆔@hatanhai

✍علی نوری
🌺خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🆔@iranian_familyy

✍محمدحسن علایی
🌺آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه‌شناختی
🆔@sociologicalperspectives

✍سودابه حیدری
🌺رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🆔@Radio_Log

✍آرش احدی مطلق
🌺جامعه شناسی و اخلاق
🆔@Sociology_of_Ethics

✍رضا تسلیمی طهرانی
🌺جامعه‌شناسی عمومی
🆔@taslimi_tehrani

✍کاوه فرهادی
🌺انسان‌شناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیست‌بوم‌داری
🆔@kaveh_farhadi

✍فاطمه كبيرنتاج
🌺گاه نوشت
🆔@fatemehkabirnataj

✍مسعود زمانی مقدم
🌺نوشته‌ها، مقاله‌ها و دوره‌های آموزشی
🆔@masoudzamanimoghadam

🌺〰〰〰〰〰〰〰🍃

🔻To join us, click here:

🆔@madanibita
🆔@Mohamadzeinaliuna
🆔@dr_shirinvalipouri

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

تکمله ای به نوشته آقای دکترمعدنی

            ✍منوچهرثابتی

قسمت اول

نویسنده در نوشتار"سودمندی حذف اعدام" به کارکرد مثبت عدم وجود حکم اعدام پرداخته است،اما سوال اساسی این است آیا چنین عملی می تواندجهانشمول شود و همه کشورها قانون(حکم اعدام)را از نظام قضایی خود حذف کنند؟ با رویکرد نظریه های کلان جامعه شناختی و دستگاههای نظری جامعه شناسان و جامعه شناسی حقوق می توان موضوع را مطالعه وتبیین کرد؟ اگر بارویکردکلان نظریه ها و نظریه پردازان کلاسیک که اعتقادبه دوگانه وچندگانه بودن جامعه بشری دارند و باور به گذار از جامعه نوع اول(جامعه سنتی) به جامعه نوع دوم(جامعه نوین یا مدرن) دارند به موضوع نگاه شود بایدادعا کرد جهان قرن بیست ویکم امروز درمرحله جامعه نوین(مدرن) قراردارد و ساختار اجتماعی-فرهنگی کشورهای جهان یک شکل ویکپارچه می باشد، مشابه آنچه که نظریه پردازان "جهانی شدن" بیان می کنند.اما واقعیت جهان امروز نشان می‌دهد چنین ساختاری تاکنون بوجود نیامده، کشورها و جوامع مختلف دارای ساختارهای اجتماعی-فرهنگی-سیاسی-حقوقی متکثر و متفاوتی هستند، حتی جوامع توسعه یافته و مدرن امروزی هم بطور تام دارای ساختار یکپارچه نیستند، در کشور توسعه یافته نوین امروزی ایالات متحده آمریکا بانظام سیاسی فدرالی دربرخی ایالت ها برطبق قوانین ایالتی قانون( حکم) اعدام وجود دارد!!! بااین وجود چطور می توان انتظارداشت در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه که دوران گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن را بطور کامل طی نکرده اند بتوان قانون اعدام راحذف کرد؟جوامعی که تکثرفرهنگی، دینی، مذهبی و ایدیولوژیکی فراوانی در آنها وجود دارد به گونه‌ای که در نظام قضایی این کشورها دستگاه قضایی برای برخی موضوعات حقوقی به قانون"احوال شخصیه" استنادکرده و برطبق دین و مذهب افراد احکام راصادرمی کنند آیا حذف حکم اعدام محقق می شود؟....نویسنده موضوع راباتوجه به بستراجتماعی ترکیه یک کشور مسلمان سکولار چندقومیتی که نسبت به سایرکشورهای در حال توسعه خاورمیانه که گامهای بلندی برای توسعه برداشته مورد تفسیر و تحلیل قرار داده است، چند نکته جهت تکمله بحث وجود دارد:

ادامه👇👇

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

نسیم جنوب ۱۱۳۰.pdfنسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هشتم
شماره ۱۱۳۰
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

سودمندی حذف اعدام
(یادداشت)

✍سعید معدنی


.....سرانجام؛
و سرانجام اینکه چند هفته پیش عبدالله اوجالان به حزب تحت رهبری‌اش‌ اعلام کرد تا سلاح‌ها را زمین بگذارند و دیگر دست به تخریب و ترور نزنند. این است معجزه عدم اعدام بویژه در امور سیاسی و امنیتی. تصور کنید اگر در همان سال ۲۰۰۳ اوجالان اعدام می‌شد چه تضاد آشتی ناپذیری بین PKK و دولت ترکیه پیش می‌آمد و چه سال‌های مدیدی پشته ها از کشته‌ها درست می‌شد. اما عقلانیت مدرن بشری به کمک ترکیه آمد و این صبوری و عدم اعدام، اکنون میوه صلح را حداقل در بخشی از کردستان ترکیه به ارمغان آورده است.
چند وقت پیش یادداشتی تحت عنوان «کشوری گرفتار در چنبره اعدام و ترور» به بهانه ترور دو قاضی مشهور این سال‌ها یعنی قاضی مقیسه و قاضی رازینی نوشتم. اینکه در ۸۰ سال اخیر چرخه اعدام و ترور در این سرزمین تکرار و تکرار شده است. اعدام کنندگان ترور می‌شوند و ترور کنندگان اعدام می شوند و این چرخه شوم همچنان ادامه دارد. شاید روزی ما هم چاره‌ای بیاندیشیم.‌

(متن کامل یادداشت 👇👇)


۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

#سعید_معدنی
#قانون_منع_اعدام
#ترکیه
#اوجالان
#گفتگو
#صلح

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

☸️عینِ نوشتۀ دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی دربارۀ سیاسی نبودن

✍️محمدباقر تاج الدین

✅پس از انتشار یادداشتی با عنوان «بی تفاوت و ناظر بودن چه فایده؟نقدی بر دیدگاه استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی» توسط اینجانب برخی دوستان و ناقدان در کامنت های ارسالی درخواست داشته اند که دکتر شفیعی کدکنی کی و کجا چنین جمله ای را گفته یا نوشته است؟ اینک برای آن که فقط نقل به مضمون نکرده باشم و مستند سخن گفته باشم عین نوشتۀ ایشان را از روی کتاب حالات و مقاماتِ م.امید می آورم . ضمن این که نقل به مضمون یا بازنویسی(paraphrasing) به معنای این است که از ایده های دیگران در قالبی جدید استفاده می کنیم البته با ارجاع صحیح و مستند.

✳️«من هیچ گاه سیاسی نبوده ام ولی متجاوز از شصت سال ناظر دقیق و پُر حوصلۀ جریان های سیاسی در ایران بوده ام. به تجربه دریافته ام که روشنفکرانِ ما غالباً فاقد "تقوای سیاسی" اند. به اندک خشم و نفرتی حتی شخصی انواع تهمت ها را به طرف مقابل می زنند. آنها نیز به تأثیر ناگزیر "ساختارِ ساختارها" گرفتارِ "حجّیّت ظنّ" اند و این است مایۀ اصلی بدبختی تاریخیِ ما. ما همیشه از "یقین" می گریزیم و در "حجّیّتِ ظنّ" زندگی می کنیم. حقیقتِ امر این است که ما مردمی بسیار عاطفی و هیجانی ایم و همین حالاتِ عاطفیِ خود را "عقل" و "سیاست" نام می گذاریم و بعد پشیمان می شویم»(شفیعی کدکنی، 1401: 19).

❇️ضمناً طی یادداشتی جداگانه به نقد دوست و همکار گرامی اَم آقای دکتر سعید معدنی خواهم پرداخت. همچنین یادمان باشد که نقد راه گشا و سازنده است و آموزنده و نه توهین و فحاشی یا مداحی و ستایشگری. همۀ ما باید نقد و نقادی را پیشۀ خویش سازیم تا از این رهگذر بیاموزیم و نقاط ضعف و قوت خود و دیگران را به خوبی دریابیم. نقد تشخیص درست از نادرست است و هرگز به معنای نفی و نادیده انگاشتن نیست. در عین حال که نقد آثار دیگران به معنای ارزشمند بودن آثارشان است که دیده و خوانده می شود و مورد نقد قرار می گیرد.
#دکتر_شفیعی_کدکنی
#سیاسی_نبودن
#دکتر_سعید_معدنی
#نقد
#نقادی


@tajeddin_mohammadbagher

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

اردوغان: چالدران پیروزی مشترک ترکها، کردها و اعراب است

رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه امروز طی اظهاراتی، ‎#جنگ_چالدران را پیروزی مشترک ترکان، اعراب و کردها نامید.
این جنگ در ۱۵۱۴ میلادی بین ایران و خلافت عثمانی رخ داد که قصد اشغال منطقه و ادغام کشورمان در قلمرو خلافت را داشت. در اثر پیروزی عثمانی در این نبرد سرنوشت ساز، تبریز به اشغال ترکان ‎#عثمانی درآمد و مردم این شهر به مدت چند روز با فتوای مفتیان خلیفه، مورد تجاوز و تعرضات جانی و مالی قرار گرفتند. پیش از اشغال ویرانی ‎#تبریز، این شهر بزرگ یکی از آبادترین و ثروتمندترین شهرهای آسیا بود.

🇺🇸 @US_REVIEW 📍پایش آمریکا 📍

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

شفعیعی کدکنی بی‌تفاوت و ناظر صرف نبوده و نیست
(نقدی بر یادداشت دکتر تاج‌الدین)

قسمت اول

✍سعید معدنی

دوست و همکار گرامی‌ام دکتر محمد باقر تاج‌الدین طی یادداشتی با عنوان «بی‌تفاوت و ناظر بودن چه فایده» [که در همین کانال آمده] جمله‌ای از استاد شفیعی کدکنی آورده‌ و سپس به بسط و توضیح مطلب پرداخته‌اند که من با خواندن متن متاسف شدم. بویژه آنجا که استاد را «بی‌تفاوت و ناظر صرف» معرفی کرده بود، بیشتر تاسف خوردم. عدم تامل کافی و دقت دکتر تاج الدین در نگارش متن باعث شد که با درج‌ یادداشت‌اش در کانال تلگرامی «زیر سقف آسمان» دکتر محدثی متاسفانه در بخش کامنت ها عده ای که در طول عمر خود یک کتاب که چه عرض کنم یک خط از شفیعی کدکنی نخوانده اند، دهان باز کنند و سخن ناسزا نثار ایشان کنند. با خواندن آن کامنت‌های غیر منصفانه بیشتر و بیشتر به حال این جامعه تاسف خوردم.

دکتر تاج الدین جمله ای را از شفیعی کدکنی نقل می‌کند اما به ما نمی‌گوید وی کجا، چه تاریخی و به چه مناسبتی این مطلب را گفته یا نوشته است. نه تنها آدرس نمی‌دهد، نقل قول مستقیم نکرده و عین جمله را نمی‌گوید؛ بلکه «نقل به مضمون» می‌کند. سپس براساس همین جمله‌ی "نقل به مضمون" نتیجه می گیرد شفیعی کدکنی «ناظر صرف و بی تفاوت» بوده و برای بالابردن آگاهی مردم کاری نکرده‌ است. فکر می‌کنم اگر تاج الدین عزیز با آثار و بویژه اشعار انتقادی و اعتراضی استاد آشنایی بیشتری داشتند چنین قضاوتی نمی کردند.

در سالها و دهه‌های پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سرنگونی دولت ملی مصدق، و تشکیل ساواک در سال ۱۳۳۵ و سرکوب خشونت‌بار مخالفان،‌ شفیعی کدکنی شعر هایی می‌گوید که دارای مضامین اجتماعی و اعتراضی است. فقط به دونمونه اشاره می‌کنم.‌ وی در سال ۱۳۴۷ که خفقان و ترس و سکوت همه جا را گرفته و هنوز دو سالی به قیام سیاهکل مانده شعری با مطلع «به کجا چنین شتابان» می‌سراید، اگر چه شاعر با طبیعت و از طبیعت می گوید اما سویه اجتماعی هم دارد:

« .....سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه‌ها به باران
برسان سلامِ ما را»


همچنین شفیعی کدکنی در همان دهه‌های سرکوب و خفقان کمی عریان تر شعر می گوید و آشکارا از شب و حصار شب و شکستن حصارشب می سراید. شاعری که دروس حوزوی و فقه را تا مراحل پایانی خوانده، شاعری که در طول عمر خود برای ما و ادبیات فارسی بیش از پنجاه کتاب شعر و تالیف و تصحیح چاپ کرده است. شخصیتی که بدیع الزمان فروزان فر هنگام نوشتن در زیر نامه تاییدیه استخدام وی به استادی دانشگاه تهران نوشت: «احترامی است به فضیلت او».اما این پژوهشگر خستگی‌ناپذیر، از مردم و جامعه اش غافل نیست و از شب و سکوت و «شکستن حصار» می سراید:

« نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن
در این حصار جادویی روزگار بشکن
 
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون
به جنون، صلابت صخره کوهسار بشکن
 
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم دیده بگشا، صف انتظار بشکن
 
زبرون کسی نیاید، چو به یاری تو این جا
تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن
 
شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه
تو به آذرخشی، این سایه دیوسار بشکن
 
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
تو خود آفتاب خود باش ، طلسم کار بشکن
 
به سرای تا که هستی که سرودنست بودن
به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن»

یک ادیب طراز اول متخصصی که شاگردانی همچون قیصر امین پور را در نوشتن تز دکترا راهنمایی کرده چه سخنی عریان‌تر از شعر فوق بگوید تا به او اتهام «ناظر و بی‌تفاوت بودن» نزنیم؟

شاعر کوچه باغ‌های نیشابور بعد از انقلاب هم گاهی نوک تند خامه خود را به سوی حاکمان حواله کرده است. در طی سالیان پس از انقلاب که سیاستگذاران جامعه را از نشاط تهی کرده و غم و افسردگی جامعه و بویژه نسل جوان را گرفته است، می‌گوید:

«طفلی به نامِ شادی، دیری‌ست گم شده‌ست
با چشم‌های روشنِ برّاق
با گیسویی بلند، به بالای آرزو

هر کس ازو نشانی دارد،
ما را کُنَد خبر
این هم نشانِ ما:
یک‌سو، خلیج فارس
سویِ دگر، خزر
»

دکتر تاج‌الدین متاسفانه در فرازی از یاددداشت اش کمی بی‌دقتی می کند و از مطلب «نقل به مضمون» خود نتیجه می‌گیرد و بی مهابا می‌نویسد: « این که جناب استاد با افتخار اعلام می کنند که در  جنبش های مردمیِ جامعۀ  ایران  هیچ گونه موضع گیری و واکنشی نداشته‌اند و جز سکوت هیچ اقدام مؤثر و مفیدی انجام نداده و به گفتۀ خودشان فقط نظاره گر بوده‌اند جای نقد و تأمّل اساسی دارد!!! چه سود از "نظاره گری" که به هیچ کاری نمی آید و بلکه انتظار از ایشان "کنش گری های مؤثر و کارساز" است.» نمی دانم از کجای سخن شفیعی کدکنی چنین برداشتی کرده است.

من که همیشه به دقت و تامل......


ادامه در صفحه بعد 👇👇

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

نسیم جنوب ۱۱۲۹.pdf

نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هشتم
شماره ۱۱۲۹
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

خونِ زن؛ از خانه تا خیابان
تحلیلی بر خشونت ساختاری علیه زنان

باز هم قتلی دیگر و مرگی دیگر. و باز هیاهوی رسانه‌ها از خبر و علت و انگیزه و دیه و قصاص پر می شود. سیل صفاتی چون شیطان‌صفت، بیمار روانی، ذهنِ کثیف و سرخورده و عقده ای بر سر عامل یا عاملان آوار می شود. فردایش اما، بادکنک می‌ترکد و سکوت جای هیاهو را می‌گیرد. نقطه. و سرِ سطر، دست به قلم برای گزارشِ قتلی دیگر منتظر است.
خشونت علیه زنان، دیگر حادثه‌ای منفرد یا خشمی زودگذر نیست بلکه این خون‌ریزی بی‌پایان، محصول سازوکاری‌ ریشه‌دار است که در دل فرهنگ، قانون، نهادهای اجتماعی و نظم مردانه‌ تنیده شده و می شود. آنچه در قاب قتل جلوه می‌کند، اغلب واپسین پرده‌ی نمایشی‌ست که از چشم‌پوشی‌ها، سرکوب‌ها، تفسیرهای جنسیت‌زده، سنت‌های سخت‌جان، و سکوت‌های ممتد تغذیه می کند.
رویکرد ساختاری، اگرچه تمام حقیقت را روشن نمی‌کند، اما پرده از روابط پنهان میان عناصری برمی‌دارد که خشونت از دل آن زاده می‌شود، یعنی مناسبات قدرت فرادست و فرودست، جنسیت‌گرایی نهادینه‌شده، فقر و محرومیت اقتصادی، انزوای اجتماعی، و سنت‌گرایی قطبی‌شده. وقتی این عناصر به هم بافته شوند، نتیجه‌اش نقش زنانی‌ست که به محاکمه‌های سرخود و ناحق، و بی‌حق دفاع کشانده می‌شوند. زنانی که پیش از مرگ، در سکوت و انکار و تحقیر، تمرین جان دادن کرده اند. نتیجه‌اش سر بریده به دست گرفتن و عربده کشیدن و صورت سوزاندن و کارد و قمه کشیدن و با تیغ و داغ و درفش به مصاف بی‌زره رفتن است. و در کنار این همه، تأییدی ضمنی‌ست که در نگاه‌های خاموش، قضاوت‌های پنهان، و اعتراضات محتاطی تکرار می‌شود که نه قانون را می‌لرزاند و نه در آن ساختار سخت‌جان، رخنه‌ای پدید می‌آورد.
خانه، که باید مأمن باشد، برای بسیاری از زنان بدل به سلولی بی‌در شده‌است. زنی که با یک چشم می‌خوابد و با یک چشم بیدار، نگران ماشه و ملاقه و دستان مرد و اسید و برخورد هر جسم سنگین به سرش است. زنی که در مقدساتِ خانوادگی، به اسارتِ بی‌صدا محکوم شده، بی‌آنکه گناهی جز بودن در تن مرتکب شده باشد.
قتل دیروز زنان در سایه، در سکوت، در چارچوبِ ناموس و غیرت و پاکی پنهان می ماند، ولی امروز، به مدد رسانه‌های غیررسمی، بوی گند این جنایت دیرسال، مشام‌های بیشتری را می‌آزارد. با این تغییر در آگاهی و اطلاع رسانی، باز برای بسیاری، هنوز هم قتل زن، نه جنایت، که ضرورتی مقدس است؛ عملی برای «تطهیر» جامعه از زنانی که به نظم مردانه گردن نمی‌نهند. در منطق تمامیت‌خواهِ این نظم، خشونت وظیفه است، قتل افتخار، و زن تهدیدی که باید مهار یا حذف شود. در رویکرد ساختارگرایانه، ماجرا از قتل آغاز نمی‌شود. از کلمه‌ای، از نگاهی، از اجازه‌ نگرفتنی، از حق انتخابی که هرگز داده نشده، شروع می شود. خشونتِ تنیده در تاروپود زبان، در قانون مشروعیت می‌یابد، در رسانه تکرار می‌شود، و در خانه جا خوش کرده است. و مرد قاتل، اغلب نه هیولایی استثنایی، که فرزند همین ساختار است: پرورده‌ی خانواده‌های محترم، مدارس رسمی، منبرها، خطبه‌ها، تریبون‌ها و تربیت‌هایی که زن را سایه‌نشین، و مرد را صاحب حق حیات و مرگ می‌دانند.
تا وقتی قتل زن را حادثه‌ای فردی و احساسی می‌نمایانند، و قاتل دیوانه‌ای بی‌ارتباط با ساختار تصویر می‌شود، چرخه‌ی مرگهای ناگهانی و بی سرانجام ادامه خواهد یافت. زن‌کشی، استمرار همین نظم سرکوبگری است که ما هر روز از طریق زبان‌مان، سکوت‌مان، نگاه‌مان و نظرمان در آن مشارکت می‌کنیم
خانه اگر زندان بماند، خیابان هم مسلخ خواهد شد. و خونِ زن، از آستانه‌ی در، تا آسفالت شهر، همچنان جاری خواهد بود. در چنین ساختاری جامعه پیش از قتل الهه حسین‌نژاد، بارها او را کشته بود و اکنون فقط خاک شد.
زن اگر در شعر و ترانه زیباست پس باید در خانه و خیابان هم به صدایش گوش دهیم.
#ساقی_سمرقندی

/channel/bokhara1974

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

در دفاع از هوش بیرانوند و دیگر ورزشکاران
✍️ نسیم جنوب، یونس قیصی‌زاده


سخنان «بیرانوند» در یک برنامه ورزشی تلویزیون بار دیگر وی را در سیبل حملات قرار داد، این بار سطح انتقادات بالاتر رفت و متوجه ادعای وی در خصوص مدرک دانشگاهی او شد. ضمن این‌که همانند دفعات قبل، بیرانوند در دام سوالات اطلاعات عمومی که به عمد از وی در برنامه‌های زنده پرسیده می‌شود، قرار گرفت تا با جواب‌های پرت خود، باعث رونق آن برنامه و خنده و تمسخر تماشاگران و حتی دیگر رسانه‌ها شود.
شاید با دیدن صحنه‌هایی از آن مصاحبه، که در فضای مجازی به سرعت و در سطح وسیع پخش شده، شما هم به پاسخ‌های وی بخندید و به میزان هوش وی شک کنید! اما حقیقت چیز دیگری است. دهه‌هاست که در مدارس و مراکز آموزشی با همین حربه کم‌هوشی و ناتوانی هوشی، انواع و اقسام توهین و تحقیر و حس کوچک‌بینی را نثار میلیون‌ها نفر کرده‌اند. میلیون‌ها نفر به خِنگ بودن، بی‌استعداد بودن، احمق بودن و ناتوانی ذهنی متهم شده‌اند، چرا که نمی‌توانستند جدول ضرب را حفظ کنند، اضلاع مربع را محاسبه کنند، جذر بگیرند یا یک شعر طولانی را از حفظ بخوانند. هنوز هم دانش‌آموزان بسیاری همین‌گونه تحقیر می‌شوند و با برچسب غلط معلمان و والدین، به خیل احمق‌های مدارس چند دهه گذشته ایران، افزوده می‌شوند.
اما آن‌چه که در ایران به عنوان «هوش» از آن نام برده می‌شود، تنها یک نوع از میان انواع هوش است. در حالی‌که همه این سال‌ها «هوش منطقی – ریاضی»، در کانون توجه خانواده، جامعه، مدارس و مراکز آموزشی قرار دارد، اما روان‌شناسی شناختی، به‌ویژه با نظریه‌ هوش‌های چندگانه‌ «هوارد گاردنر»، به ما آموخته که انسان‌ها علاوه بر این هوش، دارای طیف گسترده‌تری از انواع هوش نیز هستند.
این یافته مهم روانشناسی نشان داد که دانش‌آموزی که در مدرسه «هوش منطقی و ریاضی» ضعیف دارد، خِنگ و احمق نیست چرا که ممکن است با دارا بودن «هوش فضایی - دیداری» بعدها تبدیل به «پابلو پیکاسو» نابغه‌ای بی‌پروا شود که با شکستن قواعد سنتی هنر، چهره‌ی نقاشی مدرن را برای همیشه دگرگون کند و یا همانند «هوشنگ سیحون» در دوره مدرسه تمرکزی روی درس‌های رسمی نداشته باشد اما بعدها به یکی از معماران برجسته معاصر ایران تبدیل شود.
یا همانند فرهاد مهرداد، علیرغم ترک تحصیل در مدرسه، با دارا بودن «هوش موسیقی»، به آهنگ‌سازی بزرگ تبدیل شود و آثار ماندگاری در این زمینه خلق کند.
یا همانند «صادق چوبک» که تنها تحصیلات ابتدایی داشت، ولی با دارا بودن «هوش زبانی - کلامی» و با مطالعه‌ آزاد و خودآموز، تبدیل به یک نویسنده‌ برجسته‌ در ایران شود.
یا همانند «کارل گوستاو یونگ» در زمان مدرسه بارها دچار افت تحصیلی شود اما با دارا بودن «هوش درون فردی»، بعدها بنیانگذار روانشناسی تحلیلی و از ستون‌های روانشناسی مدرن در جهان شود.
یا همانند «محمد مصدق» که بارها تحصیلش در مدرسه مختل شد، با دارا بودن «هوش میان فردی» بعدها به یکی از برجسته‌ترین سیاستمداران تاریخ معاصر ایران تبدیل شود.
یا این‌که ممکن است همانند بیرانوند «هوش بدنی - جنبشی» فوق‌العاده‌ای داشته باشد و بتواند ۱۰ سال بهترین دروازه‌بان فوتبال ایران باشد و با تیم ملی فوتبال در ۲ جام جهانی شرکت کند و رکورددار بیشترین دروازه‌بانی تیم ملی کشور را بدست بیاورد.
حکایت بیرانوند هشداری است که آگاهانه‌تر به اطراف خود نگاه کنیم، به فرزندان، دانش آموزان و دوستان خود طوری دیگر توجه کنیم، شاید سرنوشت زندگی آن‌ها طور دیگری نوشته شده باشد، شاید نیاز است تا هوش واقعی آن‌ها را صرف‌نظر از آن‌چه جامعه به ما و آن‌ها دیکته می‌کند، پرورش دهیم.
شاید وقت آن رسیده که به تحقیر صدها هزار دانش‌آموز در مدارس بخاطر بلد نبودن جدول ضرب، در نیاوردن یک عدد از زیر جذر، حفظ نکردن یک شعر طولانی و یا از حفظ نبودن پایتخت کشورهای دیگر، خاتمه دهیم و بگذاریم دوران مدرسه بجای این‌که با تحقیر و توهین و ذهنیت منفی به پایان برسد، همراه با عزت نفس، کشف توانایی‌ها و رشد شخصی باشد.
شاید وقت آن است که خنده تحقیرآمیز و تمسخر شخصیت افرادی که می‌پنداریم باهوش نیستند، را تمام کنیم.
(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هشتم، شماره ۱۱۳۳)

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

جوانان، بیرانوندها
و قانون کهنه و قدیمی « سربازی»

✍سعید معدنی

زمانی که در بازی‌های جام جهانی ۲۰۲۲ و در جریان بازی ایران و انگلیس بینی علیرضا بیرانوند شکست و مجبور به تعویض و خروج از بازی شد، کی‌روش سرمربی تیم ملی با دو دست بر سر خود کوبید. این بر سر کوبیدن سرمربی، نشان‌دهنده‌ی جایگاه و اهمیت این دروازه‌بان ایرانی در آن بازی‌ها بود.

فوتبالیستی که دروازه‌بان باشگاهها و تیم ملی بوده، به همراه هم تیمی هایش، برای هواداران تیم‌ها و مردم ایران شادی ها آورده و لحظات ماندگار آفریده است. او استاد تمام رشته خود یعنی فوتبال و دروازه‌بانی است. برای او مدرک تحصیلی پنجم ابتدایی و سیکل کفایت می کند و اصلا نیازی به مدرک دیپلم و لیسانس و فوق لیسانس و دکترا ندارد و بواسطه هنر و حرفه خویش شهرت و ثروت کافی دارد. اما مسأله قانون قدیمی، کهنه و منسوخ شده در بسیاری از کشورها به نام سربازی، نظام وظیفه و نزد مردم عادی قانون «اجباری» باعث شده تا جوانانی همچون بیرانوند جهت به تاخیر انداختن سربازی که احتمال دارد بسیاری از فرصت‌ها را از آنها بگیرد، تن به دانشجویی اجباری و فرمالیته بدهند. من به شخصه در طول سی سال تدریس در دانشگاهها، دانشجویان فراوانی را سراغ دارم که صرفا برای به تاخیر انداختن «نظام وظیفه» به دانشگاه می آیند، عمداً درس ها را می افتند، ارشد و حتی دکترا را ادامه می‌دهند تا سربازی‌شان به عقب بیفتد. این در حالی است که در بسیاری از کشور های دنیا دیگر سربازی اجباری برای همه جوانان منسوخ شده و امروزه سربازان حرفه‌ای با مدت - مثلاً پنج ساله - با حقوق و مزایای مکفی استخدام می‌کنند و سرباز قراردادی حقوق کافی دارد می تواند ازدواج کند و خانه و زندگی مستقل داشته باشد و ارتش هم می تواند از بین شایسته‌ترین آن ها نیروهای نظامی دائمی استخدام کند.

قانون منسوخ شده سربازی در اکثریت کشورهای جهان امروز، قریب به سه قرن قبل توسط ناپلئون در فرانسه بنیانگذاری شد. اما در همان ابتدا با مخالفت مواجه شده در نطفه خفه شد و این قانون اجباری در آن کشور اجرا نشد. برخی کشورها مثل هند هیچوقت سربازی اجباری نداشته و همه نظامیان آزموده و حرفه‌ای هستند. برخی نیز زمانی سربازی اجباری داشتند که بعداً منسوخ شد و برخی نیز فقط در زمان جنگ فراخوان عمومی می‌دهند.

در ایران نیز یک قرن قبل رضا شاه علیرغم مخالفت برخی از ملاکان و روحانیون سربازی را اجباری کرد. شاید آن زمان بنا به دلایلی - برای یک کشور آشوب زده پس از جنگ جهانی اول - توجیه داشت. اما امروزه با توجه به حرفه‌ای شدن نظامی‌گری و فنی و الکترونیکی شدن ابزارهای نظامی، دیگر سربازی به شکل کنونی معنا ندارد و سربازی نوعی وقت تلف کردن عمر در نزد جوانان محسوب می‌شود. به باور جوانان، با آموزش ۴۵ روزه صرفا گماشته پرورش می‌دهند نه سرباز حرفه‌ای. شاید گفته شود که از برخی توانایی‌های جوانان استفاده می شود پس بهتر است این برخی جوانان با حقوق و مزایا و به شکل داوطلبانه قراردادی استخدام شوند تا برای ارتش و نظام مفیدتر و کارامدتر باشند.

جوانان بسیاری داریم که به خاطر نرفتن به سربازی در سنین نوجوانی و دبیرستان(قبل از مشمول شدن) از کشور می‌روند و یا به شکل قاچاقی فرار می کنند و آواره غربت می‌شوند، و یا بی‌انگیزه و بیهوده در دانشگاههای ایران پرسه می زنند تا شاید روزی و روزگاری فرجی شود و سربازی منحل شود. اما در همین وقت تلف کردن، جوانی و شغل و ازدواج و امیدشان به باد فنا می رود و نسلی افسرده تحویل جامعه می‌‌شود.
بیرانوند و بیرانوندها حق دارند به شکل قانونی رفتن به سربازی را به تاخیر بیاندازند تا از حرفه فوتبالی خود در سنین جوانی سود ببرند. او شاخص و ماهر و استاد در رشته خود یعنی فوتبال است. ولی به خاطر همین سربازی و نظام وظیفه مجبور است توسط یک مجری درجه سه تلویزیون مورد پرسش و استنطاق قرار بگیرد و آنقدر ذهن و حواسش پرت باشد که خود را لیسانس و فوق لیسانس و دکتر بداند و بدیهی‌ترین سوال ها را هم متوجه نشود و اشتباه پاسخ دهد.

نمونه علیرضا بیرانوند کافی است که بدانیم بسیاری از جوانان می توانستند با فراغت بال به حرفه مورد علاقه خود بپردازند و نیازی به رفتن بیهوده به درس و دانشگاه نداشته باشند و علم و دانشگاه را به اهلش بسپارند. نظام سربازی که به شکل کنونی در ایران جاری‌ست در بسیاری از کشورهای جهان منسوخ شده و اکثریت کشورها سربازی اجباری نداشته و بیشتر سرباز و نیروی نظامی حرفه‌ای استخدام می کنند.

۱۲ خرداد ۱۴۰۴

#سعید_معدنی
#سربازی
#حرفه‌ای‌گری
#علیرضا_بیرانوند
#فوتبال

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

سودمندی حذف اعدام

✍سعید معدنی

هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هشتم، شماره ۱۱۳۲

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هشتم، شماره ۱۱۳۲

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

نسیم جنوب ۱۱۳۱.pdf

نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هشتم
شماره ۱۱۳۱
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

سوم خرداد روز آزادسازی خرمشهر
روز مقاومت و پیروزی یک ملت.

یاد همه شهیدان و ایثارگران جنگ ایران و عراق گرامی با
د.


@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

تکمله ای به نوشته آقای دکترمعدنی

            ✍منوچهرثابتی

قسمت دوم و پایانی

۱- مساله کردهای ترکیه با کردهای ایران به لحاظ خاستگاه و موطن اصلی شرایط متفاوتی برای آنها ایجاد کرده است، در جنگ چالدران که ایران عصرصفوی(حاکمیت شیعی) از عثمانی(حاکمیت سنی)شکست، خورد یک سوم کردستان از ایران جدا و تحت تصرف عثمانی قرارگرفت که در طول تاریخ باپایان حکومت عثمانی و تشکیل کشورهای سوریه وعراق بخشی از کردهای ترکیه در خاک سوریه وعراق قرارداده شدند.بنابراستنادبه اسنادتاریخی موجود موطن تاریخی و خاستگاه کردهای چهارکشور، ایران می باشد.
۲- اما درمورد ترکیه و مساله کردها و تنازعات طولانی بین دولت و کردها به سیاست کلی و راهبردی این کشور بعد از تشکیل دولت-ملت نوین اززمان آتاترک می توان اشاره کرد که سعی کردند با رویکرد مدرنیته کردها را بعنوان یک قوم اقلیت به مرور درفرهنگ ترکیه نوین ادغام کنند و به جای خودمختاری دادن به کردها با نظام حزبی حاکم در ترکیه کردها بعنوان شهروندانی دارای حقوق شهروندی  بتوانند حق انتخاب شدن وانتخاب کردن داشته باشند. حتی در نهاد سیاست سهمی از قدرت را بدست بیاورند، اما باوجود نظام حزبی وتوسعه نسبتا خوب ترکیه هنوز نتوانسته است بطور کامل از فرهنگ سیاسی دموکراتیک به مانند آنچه که درکشورهای غربی دموکراتیک وجود دارد برخوردار شود و بتواند با "همانندسازی" اقلیت ها را ادغام کرده، از دوگانگی و چندگانگی فرهنگی رها شود.ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپااصلاحات زیادی در ساختار اجتماعی-فرهنگی خود انجام داد، حذف اعدام درنظام قضایی این کشور هم درهمین راستا هست اما اتحادیه اروپا کماکان بادرخواست ترکیه موافق نیست. برخی جریان های فکری داخل ترکیه باعث واگرایی اقلیت ها بخصوص کردها شده و در مقابل کردها خواهان جدایی طلبی هستند.
۳- اعدام بعنوان یک فعل وحکم حقوقی-قانونی درجهان پیشینه و قدمت طولانی دارد که ادله دینی، مذهبی، ایلی، عشیره ای، جامعه و فرهنگ سنتی و.....در تبیین چرایی اعدام در نظام حقوقی جامعه بشری را آشکار می کند. به لحاظ جامعه شناختی و دستگاههای نظری جامعه شناسی می توان آن را مورد بررسی قرار داد. بعنوان مثال امیل دورکیم در دستگاه نظری خود از دو نوع نظام حقوقی تنبیهی و حقوق ترمیمی نام می برد. جامعه مکانیکی دارای حقوق تنبیهی و جامعه ارگانیکی دارای حقوق ترمیمی می باشند، با گذار از جامعه مکانیکی و حرکت به سمت جامعه ارگانیکی و مدرن نظام حقوقی هم تغییر می کند. این فرآیند درتاریخ جوامع غربی صورت گرفت. برای فهم موضوع، نظام قضایی دوران قرون وسطی را می توان با نظام قضایی بعد از انقلاب صنعتی و جامعه مدرن امروز مقایسه کرد. جامعه مدرن (ارگانیک) افراد انسانی را بعنوان سرمایه اجتماعی و دارای کارکرد تلقی می کند. اگر فردی مرتکب خلاف شده او را باید اصلاح کرد و به جامعه بازگرداند تا خلاء ای در ساختار جامعه بوجود نیاید. اعدام یعنی حذف یک انسان دارای کارکرد درساختاراجتماعی. حقوق ترمیمی چنین تبیینی برای نفی اعدام دارد.... درصورت تفسیر و تحلیل مسایل جامعه نوین بابه کارگیری کلان روایت های نظری جامعه شناختی کلاسیک نمی توان نتایج حاصل را به کل زیست جهان امروز تعمیم داد و آن را جهان‌شمول تلقی کرد، با وجود تکثر جوامع، کشورها، قومیت ها و فرهنگ های متعدد درجهان امروز نظام قضایی جوامع مختلف باهم تفاوت دارند، اگرچه حکم اعدام یعنی ستاندن جان کسانی که مخلوق خداوند هستند عملی شایسته وانسانی نیست اما چه می توان کرد زمانی که فرهنگ، دین، مذهب و....بسترهای شکل گیری قوانین و نظام قضایی جامعه بشری است و حکم اعدام در برخی فرهنگ ها، ادیان ومذهب وجود دارد. برخی جرایم موجب آسیب دیدن فرد و جامعه می شوند، به زعم دورکیم زمانی که جرمی باعث آسیب دیدن جامعه می شود "وجدان جمعی"جامعه خواهان جبران خسارت وارده هست، جبران خسارت با مجازات مجرم محقق می گردد....با افرادی مانند غلامرضاخوشرو( قاتل سریالی زنان) و بیجه( متجاوز وقاتل کودکان ) و سعبد حنایی (قاتل زنان) و امثالهم جامعه چه برخوردی باید انجام دهد؟....



✍از دوست گرانقدرم دکتر منوچهر ثابتی عزیز سپاسگزارم.
با توجه به اطلاع و تسلط ایشان با مسایل کردستان و کردها، همچنین ‌احاطه به مبحث جامعه شناسی حقوق و سیاسی. خواندن متن ارسالی دکتر ثابتی را توصیه می‌کنم.

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

❇️✴️ عجیب ولی واقعی

🔰 درباره جمعیت ایران چه می‌دانیم؟

🔹 کشور ما، ایران هم در سال ۱۴۲۰ بیش از ۱۵ درصد جمعیت آن به سنین بیش از ۶۵ سال خواهد رسید و ساختار سنی سالخورده و شکل استوانه ای پیدا خواهد کرد.

🔹 محمد میرزایی* - روزنامه اطلاعات: روند تغییر و تحولات جمعیتی، پویایی و پیچیدگی‌ هایی دارد که باید بر اساس مبانی علمی و توسط جمعیت شناسان خبره ارزیابی و درباره آنها اظهار نظر شود. کشور ما به خاطر انبوه متولدان دهه شصت اینک در مرحله پنجره جمعیتی قرار گرفته که نوسانات ساختار سنی جمعیت از بارزترین ویژگی‌های آن است.

🔹 هنگامی که بیش از ۴۰ درصد جمعیت کمتر از ۱۵ ساله باشند به آن «جمعیت جوان» می‌گویند و هنگامی که بیش از ۱۵ درصد جمعیت بیش از ۶۵ سال باشد به آن «جمعیت سالخورده» می گویند. این در حالی است که «پیری» یک مفهوم فردی و بیولوژیک است و سزاوار نیست در مورد ساختار سنی جمعیت به کار برده شود.

🔹 کشورهای قاره اروپا عموماً بیش از ۷۰ سال است که ساختار سنی استوانه ای پیدا کرده‌اند و در مفهوم آماری سالخورده هستند. ژاپن در حال حاضر سالخورده ترین جمعیت دنیا و ساختار سنی استوانه ای دارد و ازجمله توسعه یافته ترین کشورهای دنیاست. در نیمه دوم قرن ۲۱ میلادی همه کشورهای جهان (حتی در قاره آفریقا) ساختار سنی سالخورده و استوانه ای خواهند داشت.

🔹 کشور ما، ایران هم در سال ۱۴۲۰ بیش از ۱۵ درصد جمعیت آن به سنین بیش از ۶۵ سال خواهد رسید و ساختار سنی سالخورده و شکل استوانه ای پیدا خواهد کرد. شایان ذکر است که در سال ۱۴۳۰ بیش از ۶۰ درصد جمعیت در سنین ۱۵ تا ۶۴ سالگی قرار خواهند داشت که جمعیتی بالقوه فعال هستند. هرچند مرحله سالخوردگی جمعیت چالش های خاص خود را خواهد داشت.

🔹 درک و فهم تحولات جمعیتی معاصر نیاز به تحصیل و دانشجویی در دانشگاه‌ها و مراکز معتبر علمی دارد. افرادی که به عنوان پژوهشگر، برنامه ریز و سیاستگذار وارد مباحث جمعیت و جمعیت شناسی می‌شوند، باید درک عمیقی از تحولات جمعیتی معاصر داشته باشند و با «شبه علم» نمی‌توان به این امور و موارد پرداخت.

🔹 علم باوری و داشتن روح علمی لازمه پژوهشگری و پرداخت به هر علم است. هر علمی قواعد و اصول و روش‌هایی دارد که باید به آن‌ها آگاهی و تسلط پیدا کرده و سپس به آن‌ پرداخت. چنانچه اصول علمی رعایت نشود منجر به صدور احکام و نظریات مغایر با روح علمی خواهد شد. فکر و نظر و عمل باید در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر باشند تا درک درستی از واقعیت حاصل شود و سیاست‌ گذاری ها چاره ساز و راهگشا شوند.

* استاد جمعیت شناسی دانشگاه تهران و رئیس انجمن جمعیت‌ ‌شناسی ایران


        ✅ #سیاست_شناسی
      🆔 @Politicology

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

سودمندی حذف اعدام

✍سعید معدنی

کردها در ترکیه همیشه قومی غریب بودند. آنها آیین‌ها و گذشته تاریخی خودشان را داشته و دارند، کردها بر این باورند که ریشه اسطوره‌ای و تاریخی‌شان به دوران باستان و به فریدون و کاوه آهنگر بر می‌گردد. اما در جهت ملت سازی در ترکیه ترک‌ها خودشان را آقا و سرور و برتر می‌دانستند. آن‌ها در جهت یکپارچه سازی کشور ترکیه زبان ترکی را تنها زبان ملی ساکنان این کشور اعلام کردند. مردمان ترک ترکیه رهبر استقلال ترکیه را آتاتورک(پدر ترک‌ها) می گفتند نه پدر همه مردم ترکیه! در مقابل هم آتاتورک ترک‌ها را قوم برتر می‌دانست و جمله ‌ها و سخنان ناسیونالیستی افراطی و شوونیستی سر می‌داد. این جمله منسوب به اوست: «یک ترک با یک دنیا برابر است» و یا «چه خوشبخت است آنکه می‌گوید ترکم»
کردها در ترکیه خود را غریبه می‌دانستند. این غربت و غریبگی ابتدا در اشعار و متون نوشتاری ذکر می‌شد. بعدها جوانان با ایجاد تشکیلات زیرزمینی و چریکی، مبارزه مسلحانه با دولت ترکیه را آغاز کردند. عبدالله اوجالان یکی از این جوانان روستایی با هوش، که در دانشگاه علوم سیاسی آنکارا درس خوانده بود، حزب کارگران کردستان ترکیه (PKk) را تاسیس کرد و بر علیه دولت اعلام جنگ مسلحانه کرد.‌ این گروه مسلحانه،‌ نظامیان و مسئولان زیادی را ترور کرد و کشت. اوجالان سال‌ها در کشورهای مختلف و بویژه در کردستان سوریه زمان حافظ اسد مخفیانه زندگی کرده و از آنجا عملیات ترور را برنامه ریزی می‌کرد در نهایت با فشار دولت ترکیه و ایجاد سد بر رودخانه های‌ جاری از ترکیه به سوریه، دولت سوریه مجبور به اخراج اوجالان از این کشور شد. وی در نهایت در یکی از سفرهایش در سفارتخانه یونان در کنیا ناپدید شد و بعدها مشخص شد که موساد به کمک سازمان اطلاعات ترکیه آمده ، درسال ۱۹۹۹( ۱۳۷۸ شمسی) اوجالان را دستگیر و به ترکیه تحویل داده است. در پی این دستگیری مردم خشمناک کُرد به سفارتخانه‌های کشورهای مظنون به کمک به دستگیری وی از جمله یونان، ترکیه، کنیا و اسراییل حمله کردند. همچنین تظاهرات و زد و خوردهای زیادی در ارمنستان، لبنان و بسیاری از کشورهای اروپایی به نشانه اعتراض شکل گرفت. در زمان دستگیری اوجالان ترکیه که سودای پیوستن به اتحادیه اروپا را داشت سال‌ها بود که کسی را اعدام نکرده بود. از سوی دیگر بسیاری از رهبران کشورهای اروپایی خواهان عدم اعدام اوجالان شدند. تا اینکه سه سال پس از دستگیری اوجالان یعنی در سال ۲۰۰۳ میلادی (۱۳۸۲شمسی) قانون منع اعدام در ترکیه تصویب شد. تا امروز دیگر کسی در ترکیه اعدام نشده است. البته برخی از مسلمانان تندرو ترکیه و حتی رجب طیب اردوغان خواهان بازگشت اعدام به قوانین هستند اما تا امروز جامعه مدنی ترکیه و همچنین تاثیر همجواری با اتحادیه اروپا مانع لغو «قانون منع اعدام» شده است. جالب آنکه در جریان حادثه ۲۰۱۶ که کودتا نامیده شد، احزاب مسلمان هوادار اردوغان و خود وی تلاش می‌کردند قانون منع اعدام را لغو کنند و حتی تصاویر فتح‌الله گولن رهبر مخالفان ترکیه، حک شده بر ماکت‌ها را به شکل نمادین به نشانه اعدام حلقه آویز کردند، اما اعدام همچنان ممنوع است. این ممنوعیت اعدام برای ترکیه مبارک بود؛ اوجالان رهبر آن همه اقدامات مسلحانه و عملیات بیشمار بمب و ترور اعدام نشد و در زندان زنده ماند تا بعدها برای ترکیه توافق و صلح بوجود بیاورد.‌

وکلای اوجالان ۷۷ ساله که ۲۵ سال اخیر را در زندان بوده، در اوایل ماه اوت ۲۰۱۹ با انتشار بیانیه‌ای به نقل از او اعلام کردند که کردها به کشور مستقلی نیاز ندارند وی همچنین مدعی شده که قادر است، ظرف یک هفته به درگیری تاریخی میان نیروهای دولت ترکیه و اعضاء حزب تحت رهبری‌اش پایان دهد.

سرانجام؛
و سرانجام اینکه چند هفته پیش عبدالله اوجالان به حزب تحت رهبری‌اش‌ اعلام کرد تا سلاح‌ها را زمین بگذارند و دیگر دست به تخریب و ترور نزنند. این است معجزه عدم اعدام بویژه در امور سیاسی و امنیتی. تصور کنید اگر در همان سال ۲۰۰۳ اوجالان اعدام می‌شد چه تضاد آشتی ناپذیری بین PKK و دولت ترکیه پیش می‌آمد و چه سال‌های مدیدی پشته‌ها از کشته‌ها درست می‌شد. اما عقلانیت مدرن بشری به کمک ترکیه آمد و این صبوری و عدم اعدام، اکنون میوه صلح را حداقل در بخشی از کردستان ترکیه به ارمغان آورده است.
چند وقت پیش یادداشتی تحت عنوان «کشوری گرفتار در چنبره اعدام و ترور» به بهانه ترور دو قاضی مشهور این سال‌ها یعنی قاضی مقیسه و قاضی رازینی نوشتم. اینکه در ۸۰ سال اخیر چرخه اعدام و ترور در این سرزمین تکرار و تکرار شده است. اعدام کنندگان ترور می‌شوند و ترور کنندگان اعدام می شوند و این چرخه شوم همچنان ادامه دارد. شاید روزی ما هم چاره‌ای بیاندیشیم.‌

۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

#سعید_معدنی
#قانون_منع_اعدام
#ترکیه
#اوجالان
#گفتگو
#صلح

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

نسل زِد، نسل پیشرو یا توده‌ی مجازی

(مقاله وارده)

✍امید محبی

امروزه در برخی از رسانه ها بسیار از نسل زِد (z) گفته میشود و تفاوت رفتار و گفتار و اندیشیدن آنها دائم مورد توجه قرار میگیرد. اما در ابتدا باید پرسید مفهوم نسل و نسل زِد چیست و چه وجه هایی از این نسل به چه دلایلی مورد توجه قرار میگیرد.

به طور خلاصه نسل به معنای گروهی از افراد است که در یک بازه مشخص ۳۰ ساله به دنیا آمدند که این امر باعث ایجاد مشترکاتی بین آنان میشود اما مهمترین فاکتور معنا بخش به تفاوت نسل ها و معنای نسل ، تکنولوژی و پیشرف آن در طول زمان است . به همین خاطر در طول تاریخ هرچه جلوتر میرویم تا به زمان حال برسیم همراه با پیشرفت و تحول تکنولوژی انسان ، نسل ها نیز متحول و به نوعی هوشمندتر میشوند .
نسل زِد که متولدین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۰ میلادی هستند همراه با جهش ها و پیشرفت های بسیار سریع تکنولوژی از شرایط تجربه و درک بسیار متفاوت تر از نسل های پیشین خود بهره‌مند شدند و این تفاوت نسل ها را بسیار آشکارتر ساخت .
این نسل عمدتاً و عموما بخاطر نحوه رفتار و گفتار متفاوتشان مورد توجه قرار میگیرند و بخاطر همین تفاوت ، تقبیح و یا سرزنش میشوند. اما آیا این شبهه گسست میان نسل ها را میتوان منفی تلقی کرد؟
این نسل به دلیل اینکه در معرض مدرنیزاسیون بودند ابزار و شرایط آماده تری برای حرکت به سمت مدرنیته و درک آن دارند . از همین رو تغییر در مناسبات اجتماعی ، فرهنگی و هویتی جزو شاخصه های پر رنگ این نسل هستند . این افراد میتوانند با ابزار های جدید و گوناگون دانش و فهم خود را به آسانی و در زمان کم افزایش دهند ، سوال های بیشتر بپرسند و بیشتر تعمق و تفکر کنند .
در برنامه های طنز اشکال جدید صحبت کردن و ارتباطات نسل جدید را به سخره میگیرند اما این پدیده نشان دهنده این است که افراد این نسل در جزیره های جدا از هم به عنوان یک جامعه زیست نمیکنند و به وسیله ارتباطات نوین عضوی از یک جامعه‌ی جهانی هستند که شیوه های گفتاری ، زبان ها و قواعد رفتاری را وام میگیرند و وام میدهند .
افراد این نسل راحت‌تر میتوانند مشکلات سنت های پیشینیان را پشت سر بگذارند زیرا نحوه اندیشیدن و جهان بینی آنها نیز نوین است
درحالی که اکثر افراد این نسل در فضاهای مجازی و رسانه ها جولان میدهند و خودنمایی میکنند این سوال پیش می‌آید که آیا این جوانان و نوجوانان با واقعیت ها آشنایی دارند یا در توهم دنیای مجازی به دور از تجربیات واقعی سیر میکنند ؟ آیا میتوان با آرامش خاطر امور جامعه را به آنان سپرد؟

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

☸️عین نوشتۀ دکتر شفیعی کدکنی دربارۀ سیاسی نبودن

✍️محمدباقر تاج الدین



@tajeddin_mohammadbagher

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

شفعیعی کدکنی بی‌تفاوت و ناظر صرف نبوده و نیست
(نقدی بر یادداشت دکتر تاج‌الدین)

- قسمت دوم و پایانی -

✍سعید معدنی

من که همیشه شاهد و ناظر دقت و تامل دکتر تاج الدین بوده‌ام، از این اظهار نظر تعجب کردم مگر بسیاری از قلم به دستان در مقابل رنج های مردم غیر از نوشتن چه کار می‌کنند؟ استاد فرزانه ما هم همین کار را می‌کند. دیگران یادداشت و مقاله می‌نویسند او از هنر شعر استفاده می‌کند. شعر هایی که بیش از هر کتاب و مقاله‌ای در اذهان حک می شود و زمزمه زبان نسل‌های متمادی می‌شود. همچنین وقتی استاد می‌گوید من ناظر بوده ام منظور است که من شاهد بودم، من حضور داشتم. «ناظر بودن» لزوما معنای خنثی و بی تفاوت بودن نمی‌دهد.

در سالهایی که بیماری کرونا بر جان مردم پنجه افکنده و کرور کرور انسان نفس بریده را به کام مرگ می‌فرستاد. از سوی دیگر سوداگران مرگ، واکسن را به موقع وارد نمی‌کنند و میلیاردها میلیارد بودجه بی‌صاحب می‌گیرند تا به اصطلاح خود واکسن بسازند و داروی وطنی و ملی تولید کنند و پُز بیهوده خودکفایی بدهند؛ حتی برخی با دریافت پول‌های کلان قول می‌دهند که در ۶ ماه پنج نوع واکسن تولید کنند! آن شش ماه حیاتی ده‌ها هزار نفر به کام مرگ می‌روند، بودجه حیف و میل می‌شود، و اتفاق خاصی نمی‌افتد؛ در نهایت بیشتر بیماران را واکسن های وارداتی نجات می‌دهد؛ ادیب پیر ما به میدان می‌آید و در غم کشتگان مویه می‌کند و شعری می‌گوید تا برای آیندگان برای همیشه به یادگار بماند:

«هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین
در خون و اشک غوطه‌ور،
ای مامِ رنج‌ها!
ای میهنی که در تو به خواری
مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم
زین گونه زیستیم و هِق‌هِق گریستیم.»


نمونه دیگر، بعد از مرگ مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد و در پی آن بروز ناآرامی های خیابانی، و کشته شدن جوانان، معترضان از میان دفترهای قدیمی استاد شعر« مرثیه» را بیرون آوردند و میخوانند. آنقدر دامنه عاطفی شعر گسترده است که گویی شاعر هم برای دیروز هم برای امروز و هم برای نسل های آیندگان سروده است. در حالی که شعر برای دهه پنجاه است برخی به اشتباه فکر کردند استاد این شعر را برای حوادث اخیر گفته است! و بسیاری آن را زمزمه کردند و در خاطره یک نسل حک و ماندگار شد:

« مرثیه

تبارنامه‌ی خونین این قبیله کجاست
که بر کرانه شهیدی دگر بیفزایند؟
کسی به کاهن این معبد شگفت نگفت
بخور آتش و قربانیان پی در پی
هنوز خشم خدا را فرو نیاورده ست؟
»

تاج‌الدین عزیز شعر و سخن از استاد شفیعی کدکنی و حساسیت او نسبت به جهان پیرامون بسیار است و بیش از این نمی‌گویم.‌ اما آیا مرور این چند شعر، استاد شفیعی کدکنی را «بی‌تفاوت و ناظر صرف» نشان می‌دهد؟ اشکالی ندارد حق شماست نوشتن. اما وقتی عده‌ای بی‌مطالعه و بهانه‌جو نوشته شما را بهانه قرار داده و دهان باز می‌کنند و بی محابا به شاعر رنج های مردم ناسزا می‌گویند، دردناک است. همانطور که گفتم متن شما در کانال دکتر محدثی آورده شده متاسفانه به بهانه آزادی بیان! در بخش کامنت ها حرف های ناشایستی زده می شود که باعث تاسف و تحیر است و من شرمم می‌آید آنها را اینجا نقل کنم. با آرزوی اینکه فضای مجازی ما روزی فضای منطقی و اخلاقی و عقلانی و منصفانه شود.‌

۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴

#سعید_معدنی
#محمدباقر_تاج‌الدین
#حسن_محدثی_گیلوایی
#شفیعی_کدکنی
#بی_تفاوتی
#ناظر_بودن
#مردم_ایران
#احساسی_بودن
#عقلانی_بودن
#متفکر_مسئول

/channel/tajeddin_mohammadbagher/4178
@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

☸️بی تفاوت و ناظر بودن چه فایده؟!!
(نقدی بر دیدگاه استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی)

✍️محمدباقر تاج الدین

✅استاد ادبیات فارسی و شاعر معاصر کشورمان آقای دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در یادداشتی آورده اند که:« من طی 60 سال اخیر فقط ناظر وضعیت سیاسی ایران بوده ام و آن چه که دریافته ام این است که مردم ایران مردمانی احساسی اَند که هیچ بهرۀ درستی از عقل و منطق نداشته و تنها براساس احساسات دست به کنش گری می زنند و این است که حال و روزشان نیز  چنین شده است»(نقل به مضمون).

✳️این بخش از دیدگاه جناب دکتر شفیعی کدکنی  اگرچه کم و بیش  بهره ای از حقیقت دارد اما قابل نقد و بررسی است. بهره ای از حقیقت دارد چرا که متوسط جامعۀ ایران در مواقعی  متأسفانه چنین خصلت احساسی ای داشته و دارند و از عقل و منطق بهرۀ لازم را نمی برند و  هنوز هم کم و بیش گرفتار این خصلت هستند.  بنده  نیز در چند مقاله و نوشتار این جنبۀ منفی از وضعیت  فکری و رفتاری  ایرانیان را مورد نقد قرار داده ام.  اما نقدهایی که می توان به این دیدگاه استاد وارد نمود به شرح زیر است:
1.این که عموم مردم ایران بنا به گفتۀ استاد بهرۀ چندانی از عقل و منطق ندارند به معنای این است که ایشان  هیچ تمایز و تفاوتی در بین گروه های مختلف و متعدد مردم ایران قائل نشده و همه را در یک سطح و وضعیت یکسان  مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده اند. حال آن که برخلاف گفتۀ استاد شفیعی کدکنی دست کم طی چند  دهۀ اخیر هرچقدر که پیش تر آمدیم  با گسترش و عمق روند مدرنیته در ایران،  جامعه نیز کم و بیش دچار تکثر و تنوع به نسبت قابل توجه ای شده که شایسته است استاد محترم  نسبت  به این موضوع دقت نظر بیش تری داشته باشند و همۀ مردم ایران را در یک سطح و طبقه مورد ارزیابی و تحلیل قرار ندهند.  این موضوع نشان می دهد که جناب استاد از وجوه روان شناختی و جامعه شناختی مردم ایران اطلاع و آگاهی چندان دقیقی ندارند و هرچقدر که در حوزۀ ادبیات و شعر استاد و صاحبنظر خبره و دقیقی  هستند در این حوزه از دانش لازم برخوردار نیستند. برای مثال کنش گری های اجتماعی و سیاسی  بخش ها و گروه هایی از مردم جامعۀ ایران طی دست کم یک دهۀ اخیر بسیار با ارزش و قابل تأمل بوده است که تو گویی استاد محترم نسبت به آن ها  بی توجهی و کم لطفی داشته اند.
2.به فرض که این گفتۀ استاد را درست بدانیم و مردم جامعۀ ایران را احساسی و عاری از عقل و منطق بدانیم آن گاه می ماند این پرسش اساسی که گناه و تقصیر چنین وضع و حالی بر عهدۀ کیست؟  در پاسخ می توان گفت اگر کوتاهی و کم کاری بخشی از این وضعیتِ بغرنج و دردناک  بر عهدۀ خودِ مردم باشد(که البته چنین نیز است) اما کوتاهی و کم کاری بخشی دیگر بر عهدۀ روشنفکران، استادان، نخبگان و اندیشمندانی چون جناب دکتر  شفیعی کدکنی است که اقدامات چندان قابل قبول و مهمی در این زمینه انجام نداده اند و در جهت افزایش و ارتقاء سطح آگاهی و دانایی مردم جامعه فعالیت ها و کنش گری های چندانی نداشته اند. این نقد به معنای آن نیست که نوشته ها و آثار استاد در رشته و حوزۀ تخصصی شان کم ارزش و غیر قابل اعتنا است که از قضا  بسیار هم ارزشمند و قابل تأمّل است.
3. نکتۀ بسیار مهم تر این است که چون  استاد محترم  از جایگاه و شأن علمی و ادبی  والایی در جامعه برخورداراَند  لذا می توانند از این جایگاه و موقعیت خویش به نحو مطلوبی در جهت آگاه سازی و ارتقاء دانایی و عقل و منطق مردم جامعه استفاده کنند و کنش گری های  تأثیرگذاری انجام دهند تا زمینه برای کاهش "کنش گری های احساسی" مردم و در مقابل افزایش "کنش گری های عقلانی و منطقی" آنان فراهم شود. آشکارا  می توان گفت انتظار این نیست که با کنش گری های استاد مسائل  و مشکلات جامعه  به زودی و فورآً حل و فصل شوند،  بلکه سخن بر سر این است که  انتظار مردم جامعه از کسانی چون ایشان بسی بیش از سایرین بوده و این انتظار در جای خودش چندان برآورده نشد!! این که جناب استاد با افتخار اعلام می کنند که در  جنبش های مردمیِ جامعۀ  ایران  هیچ گونه موضع گیری و واکنشی نداشته اند و جز سکوت هیچ اقدام مؤثر و مفیدی انجام نداده و به گفتۀ خودشان فقط نظاره گر بوده اند جای نقد و تأمّل اساسی دارد!!! چه سود از "نظاره گری" که به هیچ کاری نمی آید و بلکه انتظار از ایشان "کنش گری های مؤثر و کارساز" است.
#شفیعی_کدکنی
#بی_تفاوتی
#ناظر_بودن
#مردم_ایران
#احساسی_بودن
#عقلانی_بودن


@tajeddin_mohammadbagher

@Saeed_Maadani

Читать полностью…

هفت اقلیم (سعید معدنی)

🔴طرح پیری جمعیت

🔺اعتماد ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴

✍️عباس عبدی

🔘فردی صورت ترسناکی داشت برای محبت کودکی را در آغوش گرفته بود. کودک گریه می‌کرد و مرد هر چه کوشید نتوانست او را آرام کند. عاقلی گفت؛ اگر کودک را زمین بگذاری آرام خواهد شد. گریه او از دیدن صورت ترسناک توست، این حکایت ماست. با مجلس و نمایندگانی مواجهیم که در بهترین حالت (که نسبت به این شک دارم) دست روی هرچه می‌گذارند آن را خراب‌تر می‌کنند. چه فضای مجازی باشد، چه مسأله پوشش و حجاب زنان و چه فرزندآوری.

🔘ولی بخش بدتر ماجرا هم وجود دارد. بایدن رییس جمهور سابق آمریکا نکته جالبی را در باره ترامپ می‌گوید که؛ ترامپ اول تیر می‌اندازد، بعد هر جا اصابت کرد، دور آن را به عنوان هدف اعلامی خود خط کشیده و نمره کامل به خود می‌دهد. اگر بایدن ایران بود و می‌خواست رفتار و عملکرد تندرو را توصیف کند، قطعاً کم می‌آورد، زیرا اینها تیر زده‌اند، اصلاً هم به سیبل اصابت نکرده و فضا را شکافته و به بیرون رفته است، ولی مدعی می‌شوند که تیر ما به خال خورده است.

🔘نمونه می‌خواهید؟ تقدیم می‌کنم. نایب رییس کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: ▪️”بر اساس گزارش ثبت احوال، در حالی که طی هفت تا هشت سال گذشته، نرخ باروری هر سال با کاهش همراه بود، اجرای قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت موجب شد روند کاهشی متوقف و حتی در برخی بخش‌ها افزایش مثبت شود.“▪️

🔘این گزاره خلاف واقعیت است. پس از اجرای قانون نه تنها زاد و ولد افزایش نیافته، بلکه کمتر هم شده است. اتفاقاً پیش از اجرای قانون در حال بهبود بود و پس از آن، ماجرا برعکس شد. قانون در پاییز سال ۱۴۰۰ برای اجرا ابلاغ شد. اگر تأثیری بر فرزندآوری داشته باشد، باید از نیمه دوم سال ۱۴۰۱ شاهد آن باشیم. به یاد بیاوریم که کاهش فرزندآوری در سال ۱۴۰۰ نسبت به ۱۳۹۹ فقط ۸ هزار نفر بود، در سه سال‌ بعدی و در هر سال به ترتیب، ۳۱، ۱۷ و ۷۹ هزار نفر کاهش موالید داشته‌ایم.

🔘البته در سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ کاهش فرزندآوری بیش‌تر بود که دلایل آن مهم است و جداگانه توضیح خواهم داد، ولی به طور کلی از سال ۱۳۹۹ روند کاهشی رو به بهبود شد و در سال ۱۴۰۰ به کمترین کاهش رسید، ولی پس از آن و با اجرای این قانون روند کاهشی تشدید شد.

🔘نکته دیگر این اظهار نظر، این است که در برخی بخش‌ها افزایش فرزندآوری نیز مثبت شده است. اول اینکه فرزندآوری این بخش و آن بخش ندارد. یک عدد کلی است که باید آن را با سال پیش از خود مقایسه کرد. همین سال ۱۴۰۳ نسبت به سال ۱۴۰۲، با حدود ۷٫۵ درصد کاهش فرزندآوری مواجه بودیم. این کاهش در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال پیش از آن فقط ۱٫۵ درصد بود. بنابراین با اجرای قانون نه تنها روند کاهشی متوقف نشده که افزایشی هم شده است و این آمار همه زاد و ولدهای ایرانیان است.

🔘ولی در جزییات شاهد نکاتی هستیم که مهم است. افزایش اندکی در زاد و ولد خانوارهای پرجمعیت دیده می‌شود که هر کدام ۳ یا ۴ یا ۵ فرزند دارند و فرزند بعدی را هم به دنیا آورده‌اند. این افزایش به معنای کاهش بیش‌تر در خانوارهای بدون فرزند یا با یک فرزند است، اتفاقاً این نقطه ضعف اجرای این قانون است. زیرا خانوارهای پرجمعیت برای کسب امتیازات موقتی فرزند آورده‌اند و آنان در مقایسه با افراد دارای فرزند کمتر، توجه چندانی به آینده ندارند، و این نکته مثبت اجرای قانون تلقی نمی‌شود بلکه منفی است.

🔘متأسفانه هنگامی که قانون را پشت درهای بسته می‌نویسند و از طریق اصل ۸۵ و در کمیسیون ویژه چند نفری، آن را به جامعه تحمیل می‌کنند، نتیجه همین می‌شود، همچنان که قانون و مصوبه خلاف امنیت حجاب نیز به صورت اصل ۸۵ و در کمیسیون ویژه تصویب شد. امروز مردم و جامعه و کودکانی که به دنیا آمده‌اند و آنان که به دلایل روشنی به دنیا نیامدند، چوب بی‌درایتی در قانون‌نویسی نادرست را می‌خورند.

🔘مسأله جمعیت مسأله‌ای ملی است و نه جناحی و حتی ایدئولوژیک که عده‌ای بی‌اطلاع، سردمدار این قانون شده‌اند و نه تنها نظام بهداشتی و درمانی و نیز نظام بانکی و‌پولی کشور را با چالش مواجه کرده‌اند، بلکه اعتبارات فراوانی را به صورت غیر معقول و ناکارآمد هزینه می‌کنند و هیچ تصور روشنی هم از علل کاهش فرزندآوری ندارند و این مسأله بسیار مهم را تبدیل به مضحکه‌ای تبلیغاتی کرده‌اند و متأسفانه کسی هم نیست که حقیقت را صریح‌تر اظهار دارد، که چگونه این قانون موجب مشکلات بی‌اندازه شده است.

🔘تردید ندارم که اغلب دست‌اندرکاران هم مخالف این قانون هستند و می‌دانند که ادامه آن بیهوده است، به این سخنان رئیس سازمان برنامه توجه کنیم: ▪️"اگر کل جهیزیه و‌ هزینه ازدواج جوانان را مجانی بدهیم بهتر از این است که وام ۴ درصدی بدهیم و به دستشان نرسد."▪️

🔘🔘البته اغلب جرأت اظهار نظر صریح ندارند. این مشکل ساختار سیاسی ایران است. هنر تندروها تحقیر مسائل ملی است.

Читать полностью…
Subscribe to a channel