☘️دكتر آذين گازٌر @dr_azingazor ، بیماریهای سایکوسوماتیک (آسم-دیابت-فشارخون-سرطان-قلبی و..) خیانت زناشویی مشاوره قبل از ازدواج مشاوره طلاق مشاوره تحصیلی مدیریت و درمان خشم ، استرس و اضطراب افزایش عضو تضیمنی ،تبلیغات👇 @Anatomy2020
#مشاوره_پیش_از_ازدواج🔴
👌تلنگر مهم
🔺 هر قدر هم که با هم خوب باشید، هر قدر هم که خانواده یکدیگر را بشناسید، حتی اگر از بچگی با هم بزرگ شده باشید، باز قبل از ازدواج باید مشاوره بروید.
در این باید هیچ شکی وجود ندارد. مشاوره نرفتن قبل از ازدواج، ممکن است به قیمت مشاوره های پیش از طلاق تمام شود.
پس این کار مهم را نادیده نگیرید. مشاور به شما خواهد گفت که با توجه به تیپ های شخصیتی تان چه چالش هایی انتظار شما را می کشد و چطور باید با آنها مواجه شوید.
🔷@psychology_gazor
انواع پیمان شکنی(خیانت) در رابطه زناشویی
پیتمن، با بهره گیری از تجارب بالینی خود، چهار نوع از پیمان شکنی زناشویی را معرفی می کند که عبارتند از:
الف) خیانت اتفاقی: تلاش برنامه ریزی نشده ای که مبتنی بر رابطه عاشقانه نیست. این نوع از پیمان شکنی، در هنگام تنهایی، مسافرت، وجود مشکل در خانه، در دسترس نبودن همسر به دلایل پزشکی، دوری، حاملگی و … رخ می دهد. برخی از روابط نامشروع، لزوما نتیجه یک ازدواج بد نیستند بلکه بر اساس اظهارات مایکل وینر – دیویس(۱۹۹۲) آنها نتیجه یک قضاوت بد هستند. برخی از این روابط نامشروع نیز، یک شبه و همراه با مصرف زیاد مشروب، اتفاق می افتند که به موازات آن، اعتماد تخریب شده و رابطه اولیه می تواند به مرز از هم گسیختگی برسد.
ب) زن باره – مرد باره: این حالت، شکلی از روابط نامشروع است که به عنوان دروازه ورود به عرصه خیانت تلقی می شود و چیزی شبیه به یک سرگرمی است. بر طبق اظهارات پیتمن، مردان زن باره، از اینکه در کنترل زن باشند، گریزانند. این یک رفتار فرانرینگی است که در آن، همه روابط موجود با زنان، به عنوان رابطه ای بالقوه جنسی تلقی می شود و همه روابط موجود با مردان، به عنوان رابطه ای رقابتی تعریف می گردد. زنان مردباره، ممکن است به دنبال یک مرد کامل باشند. هر دو گروه، با مقداری خطر زندگی می کنند. این روابط نامشروع خطرناک، خیلی مهیج هستند زیرا آنها، ماهیتا به صورت مخفیانه و پنهانی دنبال می شوند.
ج) پیمان شکنی مبتنی بر یک رابطه رمانتیک: این نوع از پیمان شکنی، با عاشق شدن همراه است. پیتمن ادعا می کند که رمانتیک ها، پیمان شکنی های مبتنی بر رابطه رمانتیک را به اجرا می گذارند. چنین پیمان شکنی هایی، با انفجار به پایان می رسند و به میزان زیادی، به افراد درگیر در آن، آسیب وارد می کنند.
د) رابطه نامشروع قراردادی: این نوع از پیمان شکنی، در شرایطی اتفاق می افتد که هر دو همسر، به صورت آشکارا یا مخفیانه، با یکدیگر توافق کرده اند که هر کدام، روابط فرازناشویی داشته باشند. این عمل در واقع، راهی است برای ایجاد فاصله در رابطه و در عین حال، حفظ برخی مصلحت ها(فرزندان، رودربایستی با بزرگترهای خانواده و …).
🦋 @psychology_gazor
«آخه می دونی؟ بدن من حساسه به درد!»
این جمله را که گفت سرم را بالا آوردم و به آن جمجمه استخوانی اش نگاهی انداختم که مشتم را چگونه مهار کنم که کمتر درد بگیرد و کاش لااقل کمی لُپ داشت و تا آن گونه های رنگ و روو رفته اش را بادمجانی می کردم که بلند گفت:
«اصلن حواست هست؟ کجایی بابا! مردم رفیق دارن مام داریم! دو کلوم حرف دارم میزنماااا گوش نمیدی!»
زیرلب گفتم:
«دو کلوم حرف؟ دو ساعته منو تشنه و گشنه نشوندی اینجا!»
– باور می کنید حاضرم تمام روز بنشینم و فقط با تکان سرم به حرف آدم ها گوش کنم ولی گاهی بیش از اندازه چرندیات به مغزم می رسد و اُوِردوز می کنم! می گفت:« من آدم قوی هستم ولی بدنم به درد حساس است و دردهایی که برای آدم های دیگر سطحی است، بدن من قادر به تحمل آن ها نیست!» راستش یک بار برای همیشه دلم میخواست دستم را جلوی دهانش بگیرم و بگویم:« عزیزم مشکل تو اینه که خیلی لووووووووسی!» چندسالی می شود که آرایشگر شده است و یک سال است که سالنی کوچک اجاره کرده و برای خودش کار می کند، انصافا کارش هم خوب است ولی هر بار من را می بیند می گوید:« تو دستت سَبُکه من کمتر درد می کشم، قربون دستت بیا صورتمو بند بنداز!» ولی من این جمله را جور دیگر می شنوم:« بیا و بند بنداز و هر چه من جیغ زدم تو تحمل کن و همین طور صبور باش»
و هر بار بعد از بالا رفتن از پله های آرایشگاه و فرار از آن جا بعد از بند، فکر می کنم:« تو بخوای زایمان کنی، خود خدا هم کاری برات نمی تونه بکنه، خانم حساس به درد!»
– در کتابی می خواندم مردم در تحمل درد یکسان واکنش های متفاوتی نشان می دهند و در واقع آستانه تحمل افراد متفاوت است و گاهی در مقابل حجم یکسانی از درد وارده به افراد، کسی فریاد می زند و دیگری تنها از گوشه چشم اشکی می ریزد بدون آن که کسی بفهمد آرام درد می کشد. ولی جالب آن است که افرادی که بروز می دهند و آستانه پایین تری دارند سالم تر هستند و در انتهای این فصل کتاب پیشنهاد می کرد که زمانی که درد بر بدن غلبه می کند بهتر است از قرص های مسکن استفاده شود تا اعصاب بدن درد کمتری تحمل کند و در نتیجه از فشار وارده به بدن در طولانی مدت و کاهش آستانه تحمل و ضعف سیستم عصبی بدن جلوگیری شود.
نتیجه اینکه: بیش از عرف تحمل نکنید چون عاقبت آن که پیر شده است و باز هم کنار گذاشته می شود شمایید!
× بیشتر به فکر خودمان باشیم…
× اجازه ندهید کسی شما را در منگنه قرار دهد و شما مجبور به تحمل باشید…
#Publish_Your_Life_Story
🦋 @psychology_gazor
با مردهاي «چسبي» ازدواج نكنيد
مشكل مرد وابسته اين است كه آنقدر به همسرش ميچسبد كه او را ميرنجاند و اجازه نفسكشيدن را به او نميدهد. اين فرد گاهي اوقات قبل از اينكه به همسرش اينگونه وابسته شود، نسبت به مادر يا پدرش اين احساس را دارد. شخصيت اين فرد كه به اصطلاح «چسب» هم به او ميگويند، اجازه نميدهد طرف مقابلش حيطه شخصي داشته باشد. بهگونهاي كه طرف مقابل رنجيدهخاطر ميشود و مايل است از او فاصله بگيرد.
اگر شما همسر اين فرد باشيد و بخواهيد به او استقلال بدهيد، دچار اضطراب و سرخوردگي و احساس امنيت نداشتن ميشود. او هميشه ميترسد محبوبش را از دست بدهد يا محبوبش او را ترك كند.
نياز به توجه و محبت همواره در اين فرد وجود دارد و گاهي اوقات فردي كه در زندگي مشترك با اين فرد قرار ميگيرد، دچار اين احساس ميشود كه در حال فرزندداري است نه همسرداري. نداشتههاي مرد وابسته برايش پررنگ است و هميشه نيمه خالي ليوان را ميبيند.
در آشنايي براي ازدواج، ابتدا همهچيز خوب به نظر ميرسد زيرا يك فرد حرف گوشكن و تابع به نظر ميآيد اما بهتدريج رابطه با او طاقتفرسا ميشود چون توقعاتش زياد ميشود تا جاييكه شما توان برآورده كردن اين نيازها را نداريد و براي هر چيزي از شما تاييد ميخواهد و اگر برخلاف ميلش عمل كنيد، خواهيد ديد كه به شما وابستهتر ميشود. درنهايت زندگي با اين مرد شما را از نظر رواني فرسوده ميكند. در اين مورد هم دختراني كه شخصيت حامي و ناجي دارند، بيشتر جذب چنين فردي ميشوند.
🦋 @psychology_gazor
حلزون درونت را پیدا کن!
جنوب ایتالیا زیستگاه نوعی عروس دریایی بنام "مدوز" و انواع حلزون های دریایی است.
هر از گاهی این عروس دریایی حلزونهای کوچک دریا را قورت می دهد و آنها را به مجرای هاضمه اش انتقال می دهد.
اما پوسته سخت حلزون از او محافظت می کند و مانع هضم آن می شود.
حلزون به دیواره ی مجرای هاضمه ی عروس دریایی می چسبد و آرام آرام شروع به خوردن عروس دریایی از درون به بیرون می کند.
زمانی که حلزون به رشد کامل خود می رسد، دیگر خبری از عروس دریایی نیست، چون حلزون به تدریج آن را از درون خورده است.
بعضی از ما همانند عروس دریایی هستیم
که حلزون درونمان، ما را آرام آرام از درون می خورد.
حلزون درون ما می تواند:
عصبانيت، دلواپسی، فکر و خیال بیهوده، افسردگی، خشم، نگرانی، طمع، حرص و زیاده خواهی و... باشد.
این حلزونها آرام آرام در وجود ما رشد می کنند و با دندانهای خود، وجود ما را می جوند آرامتر از آنچه که فکر می کنیم.
حال زمان آن است که به خود بیاییم
و متوجه شویم چه اتفاقی در درونمان رخ داده است.
کمی بیشتر برای شناخت درون خود وقت بگذاریم ...
#جانیس_وب
🦋 @psychology_gazor
هیچ زوجی برای جدا شدن با هم ازدواج نمی کنند ولی واقعیت این است که بسیاری از ازدواج های ما به طلاق رسمی و عاطفی منجر میشود. یکی از مهمترین علل این طلاق ها عدم توجه و عدم آگاهی از تفاوت ها و تصمیم گیری صرف بر اساس احساسات و هیجانات غیرعمقی است. در اینگونه موارد به واقع هیچکدام از زوجین به خودی خود بد نیستند ولی همتایی آنان سوال برانگیز است.
داستان زیر که بر گرفته از "جی آنه ویلیس" است شاید تمثیلی ساده از اینگونه ازدواج ها باشد:
آنجا که درخت بید به آب می رسد، یک بچه قورباغه و یک کرم همدیگر را دیدند، آن ها توی چشم های ریز هم نگاه کردند... و عاشق هم شدند.
کرم، رنگین کمان زیبای بچه قورباغه شد، و بچه قورباغه، مروارید سیاه و درخشان کرم...
بچه قورباغه گفت: «من عاشق سر تا پای تو هستم.»
کرم گفت: «من هم عاشق سر تا پای تو هستم. قول بده که هیچ وقت تغییر نمی کنی...»
بچه قورباغه گفت: «قول می دهم.»
ولی بچه قورباغه نتوانست سر قولش بماند. او تغییر کرد. درست مثل هوا که تغییر می کند. دفعه بعد که آنها همدیگر را دیدند، بچه قورباغه دو تا پا درآورده بود.
کرم گفت: «تو زیر قولت زدی.»
بچه قورباغه التماس کرد: «من را ببخش دست خودم نبود... من این پاها را نمی خواهم... من فقط رنگین کمان زیبای خودم را می خواهم.»
کرم گفت: «من هم مروارید سیاه و درخشان خودم را می خواهم. قول بده که دیگر تغییر نمی کنی.»
بچه قورباغه گفت: «قول می دهم.»
ولی مثل عوض شدن فصل ها، دفعه بعد که آنها همدیگر را دیدند، بچه قورباغه هم تغییر کرده بود. دو تا دست درآورده بود.
کرم گریه کرد: «این دفعه دوم است که زیر قولت زدی.»
بچه قورباغه التماس کرد: «من را ببخش. دست خودم نبود. من این دست ها را نمی خواهم... من فقط رنگین کمان زیبای خودم را می خواهم.»
کرم گفت: «و من هم مروارید سیاه و درخشان خودم را... این دفعه آخر است که می بخشمت.»
ولی بچه قورباغه نتوانست سر قولش بماند. او تغییر کرد. درست مثل دنیا که تغییر می کند. دفعه بعد که آن ها همدیگر را دیدند، او دم نداشت.
کرم گفت: «تو سه بار زیر قولت زدی و حالا هم دیگر دل من را شکستی.»
بچه قورباغه گفت: «ولی تو رنگین کمان زیبای من هستی.»
کرم گفت: «آره، ولی تو دیگر مروارید سیاه و درخشان من نیستی. خداحافظ.»
کرم از شاخه بید بالا رفت و آنقدر به حال خودش گریه کرد تا خوابش برد.
یک شب گرم و مهتابی، کرم از خواب بیدار شد...
آسمان عوض شده بود، درخت ها عوض شده بودند، همه چیز عوض شده بود...
اما علاقه او به بچه قورباغه تغییر نکرده بود. با این که بچه قورباغه زیر قولش زده بود، اما او تصمیم گرفت ببخشدش.
بال هایش را خشک کرد. بال بال زد و پایین رفت تا بچه قورباغه را پیدا کند.
آنجا که درخت بید به آب می رسد، یک قورباغه روی یک برگ گل سوسن نشسته بود.
پروانه گفت: «بخشید شما مروارید...»
ولی قبل از اینکه بتواند بگوید :«...سیاه و درخشانم را ندیدید؟»
قورباغه جهید بالا و او را بلعید و درسته قورتش داد.
و حالا قورباغه آنجا منتظر است...
...با شیفتگی به رنگین کمان زیبایش فکر می کند...
نمی داند که کجا رفته 😔
و اين قصه خيلى از ما آدمهاست...
🔷| @psychology_gazor
واژه ترشیده مال دورانیه که زنها هنری بجز شوهر کردن نداشتند. برای زن توانمند امروزی، ازدواج صرفا یک گزینه است.
#فرهنگ
🔷| @psychology_gazor
جذابیت قدرت در چیست؟
پژوهشی جدید نشان میدهد که جذابیتِ قدرت در توانایی نفوذ بر دیگران و کنترل آنها نیست.
طبق تصور رایج، برای داشتن قدرت باید آن را روی چیزی یا کسی اعمال کنید. همچنین ممکن است تصور کنید جذابیتِ قدرت به این است که شما را قادر میسازد اشیا را کنترل کنید و آنها را طوری تغییر دهید که با تصورتان از واقعیت همخوان شود. اما مطالعهای جدید نشان میدهد مردمی که به قدرت اشتیاق دارند، عمدتاً درصدد کنترل یک چیز هستند: خودشان.
قدرت نیرویی است که به ابژه نیازمند است.
برای داشتن قدرت باید بتوانید آن را روی چیزی یا کسی اعمال کنید. ممکن است تصور کنید جذابیتِ قدرت به این است که شما را قادر میسازد اشیا را کنترل کنید و آنها را طوری تغییر دهید که با تصورتان از واقعیت همخوان شود. این موضوع بستهبهاینکه چه کسانی قدرت را در دست دارند و تصور آنها چیست، میتواند خوب یا بد باشد. اما مطالعهای جدید نشان میدهد مردمی که به قدرت اشتیاق دارند، عمدتاً درصدد کنترل یک چیز هستند: خودشان.
مؤلفان این مطالعه از دانشگاههای کُلن، خرونینگن و کلمبیا، دو مفهوم متفاوت از قدرت را مطرح میکنند: قدرت بهمثابۀ نفوذ و قدرت بهمثابۀ خودمختاری. آنها نوشتهاند: «قدرت بهمثابۀ نفوذ، بیانگرِ کنترلداشتن بر دیگران است که ممکن است بهعهدهداشتنِ مسئولیتِ دیگران را نیز دربربگیرد.
در مقابل، قدرت بهمثابۀ خودمختاری، نوعی از قدرت است که به فرد اجازه میدهد نفوذ دیگران را نادیده بگیرد و به آن تن ندهد، درنتیجه سرنوشت خودش را خودش شکل بدهد.» سؤال آنها این است: کدامیک از اینها، نفوذ یا خودمختاری، میل مردم به قدرت را ارضا میکند؟
در بخش اول پژوهش از صد شرکتکننده در پیمایشی آنلاین، خواسته شد تصور کنند در محل کار به آنها پیشنهاد ارتقا داده شده است. به برخی شرکتکنندهها گفته شد که این ارتقا به آنها نفوذ بیشتری بر زیردستان داده، اما خودمختاریِ کمتری میدهد. به بقیه نیز گفته شد که آنها خودمختاریِ بیشتری برای تعیین اهداف خود داشته، اما نفوذ کمتری دارند. هیچکدام از این دو سناریو، افزایش حقوقی را شامل نمیشود و در هر دو حالت چه بگویند آری و چه بگویند نه، رئیسشان به یک میزان خوشحال خواهد شد. زمانی که از آنها پرسیده شد آیا نقش جدید را میپذیرند، ۶۲درصد از افراد در گروه افزایش خودمختاری، ارتقا را پذیرفتند؛ درحالیکه تنها ۲۶درصد از گروه افزایش نفوذ چنین کردند. در پیمایشی مجدد هم به تمام شرکتکنندهها هر دو ارتقا پیشنهاد داده شد. آمار، مشابه بود.
در آزمایش بعدی چهل دانشجوی هلندی مقطع کارشناسی، قدری بلارپینگ۱ یا نقشبازی اداری اجرا کردند. برخی شرکتکنندهها نقش مدیران را بازیکردند و برخی دیگر بهعنوان دستیار آنها گماشته شدند. به شرکتکنندهها گفته شده بود که باید فهرستی از وظایف را به اتمام برسانند. برخی از این وظایف، مفرح و برخی کسل کننده بودند و آن مدیران میتوانستند انتخاب کنند که بین خودشان و دستیارانشان هر کس چه کاری بکند. در پیمایشی پسینی دستیاران گزارش دادند که کمتر شاد بودند، خودمختاری و نفوذ کمتری را تجربه کردند و نسبت به مدیران اشتیاق بیشتری برای قدرت داشتند. اما در میان دستیاران، آنهاییکه بیشتر احساس فقدان خودمختاری میکردند، بیشتر محتمل است که در آرزوی قدرت باشند. احساس فقدان نفوذ، تأثیر مشابه این را نداشت.
سپس در دستهای از مطالعات اولیه، دو مورد روی امریکاییها و یک مورد روی هندیها، از شرکتکنندهها خواسته شد زمانی را به یاد بیاورند که بر دیگران قدرت داشتند یا کس دیگری بر آنها قدرت داشت.
در ادامه آنها به سؤالاتی دراینباره پاسخ دادند که آیا آنها با سطحی از قدرت و کنترل که در آن موقعیت داشتند، خشنود بودند؟
در هر سۀ این مطالعات، پژوهشگران اینطور نوشتند که احساس خودمختاری اشتیاق به قدرتِ بیشتر را فرومینشاند؛ اما نفوذ اینچنین نیست یا بسیار کمتر اینچنین است.
درنهایت محققان دربارۀ ۹۸۶ خوانندۀ مجلهای هلندی پیمایشی اجرا کردند؛ هدفِ این پیمایش درواقع افراد متخصص بودند. در این پیمایش خوانندگان بیان کردند که در کارشان چه میزان قدرت داشتند. میزان قدرت آنها بر اساس این سنجیده میشد که در سلسلهمراتب سازمانی کجا قرار داشتند. سپس پیمایشها را در این موارد تکمیل کردند: میزان خودمختاریای که جایگاه آنها
خودمختاری اشتیاق به قدرتِ بیشتر را فرومینشاند؛ اما نفوذ اینچنین نیست یا بسیار کمتر اینچنین است.
بههمراه داشت، میزان نفوذشان و اینکه چقدر خواهان قدرت بیشتری بودند. مدیران عالی احساس میکردند که خودمختاری زیادی دارند و اشتیاق شدیدی برای قدرت نشان نمیدادند؛ درحالیکه مدیران میانی و مدیران ردۀ پایین و غیرمدیران، همگی در سطح مشابهی بیش از مدیران عالی مشتاق قدرت بودند.
🔷| @psychology_gazor
مادرانی که برای کودک خود لالایی میخوانند،
کودک آنان شش ماه زودتر از سایر کودکان حرف میزند و به رشد عقلی بالاتری میرسد
و عملکرد مغز او برای انجام پازلهای #هوشی #ریاضی، #موسیقی و شطرنج نیز بیش از سایرین خواهد بود.
🔷| @psychology_gazor
مراحل طلاق عاطفی
مراحل مزبور در دوران طلاق عاطفی به شرح زیر طبقه بندی شده است:
مرحله اول؛ سرزنش:
در مرحله اول، شروع کننده تمرکز خود را متوجه همسر می کند و او را در تمام اتفاق های گذشته، حال و آینده مقصر می داند. در این مرحله فرد دارای یک تصویر بد و نامناسب نسبت به خود است و ممکن است به راحتی آسیب ببیند. شروع کننده در بیشتر موارد افسرده و غمگین است و احساس کمبود انرژی می کند و در نظر دوستان و خانواده هم بسیار آشفته به نظر می رسد. خصوصیات و واکنش های رفتاری فرد در مرحله اول، با توجه به اینکه در زمره افراد شروع کننده یا غیرشروع کننده باشد، فرق می کند. در چنین شرایطی مرد یا زنی که درخواست طلاق داده (شروع کننده) می خواهد از یک زندگی پر از استرس به آرامش برسد چرا که دچار عصبانیت، افسردگی و ترس است ولی سعی می کند همه چیز را عادی جلوه دهد. طرف غیرشروع کننده (کسی که درخواست طلاق نداده) هم در این مرحله شروع کننده را فردی خیره سر و سمج می نامد.
مرحله دوم؛ سوگواری:
در این مرحله غم و اندوه فراوان بر شروع کننده مستولی می شود. به هر اظهار نظری واکنش تند نشان می دهد و به شدت در افکار و احساسات خود غوطه ور می شود. تمرکز حواس خوبی ندارد، به گونه ای که در انجام کارهای روزمره اش با مشکلاتی مواجه خواهد شد. در این مرحله اگر زوج دارای فرزند باشند، به تدریج در انجام مسوولیت هایشان سستی به خرج می دهند و ممکن است یکی از والدین دست روی بچه بگذارد تا شاید همسر از دست داده را دوباره صاحب شود.
مرحله سوم؛ خشم:
هر چند خشم در هر مرحله از مراحل 5گانه تظاهر پیدا می کند ولی از خصوصیات بارز مرحله سوم است، به خصوص نسبت به دوستان و افراد خانواده و بیشترین بخش آن متوجه همسر می شود. با این حال ممکن است مرد به تمام زن ها و حتی زن نسبت به تمام مردها حس خشم داشته باشد. در این مرحله شروع کننده خود را محق می داند که عصبانی شود و همسرش باید تاوان اعمالش را پس دهد و آزار و اذیت شود. حتی گاهی بی دلیل نسبت به فرزندان خود حساسیت های بی مورد دارد و به آنها پرخاش و توهین می کند ولی با این حال در پشت این چهره، ترس های بسیاری نهفته است؛ چگونه می توانم تنها زندگی کنم؟ توانایی گذران زندگی را دارم؟ می توانم از خودم حمایت کنم؟ آیا موفق به پیدا کردن شخص دیگری خواهم شد؟ و...
مرحله چهارم؛ تنهایی:
بسیاری از افراد بعد از دوران بلوغ، احساس می کنند تنها هستند. به تدریج شروع کننده شخصیت خود را طوری تطابق می دهد که دیگر نیازی به همسر ندارد. مرد یا زن سعی می کنند به خود اطمینان پیدا کنند و تصمیم نهایی را بگیرند. آنها در این مرحله خودشان را بازسازی می کنند و تصویرشان از خود، نسبت به مرحله اول خیلی بهتر می شود.
مرحله پنجم؛ بازگشت به زندگی:
ورود مجدد به زندگی آخرین مرحله از فرایند طلاق قانونی است. مرد یا زن احساس می کنند که دوباره کنترل بیشتری بر زندگی خود دارند. در این مرحله فرد می تواند برنامه ریزی درازمدت انجام دهد. اگر هر دو در این مرحله قرار داشته باشند، به ندرت کارشان به محاکم قضایی کشیده می شود و فرایند طلاق قانونی بدون نیاز به دادگاه تکمیل می شود.
🔷| @psychology_gazor
+ توی زندگيت تا حالا براى رويات ريسک كردى؟
- نه
+ تلاش كردى؟
- نه
+ شكست خوردى و دوباره ادامش دادى؟
- نه
+ پس چرا ناله ميكنى از زندگیی كه هيچكارى براش نكردى؟!
🔷| @psychology_gazor
بزرگترین اقیانوس جهان
"آرام"
است
آرام باش تا بزرگ شوی!
🔷| @psychology_gazor
♦️130روش برای کشتن خلاقیت در کودکان
1. امرونهی وبکن نکن
2. الگو دادن به کودک
3. بی اهمیت جلوه دادن کار کودک
4. قوانین خشک و لامتغیر
5. ترساندن کودک از شکست
6. ایجاد رقابت ناسالم
7. مقید کردن کودک صرفا به نتیجه عمل
8. مقایسه کردن کودکان
9. ایراد گرفتن از نتیجه کار
10. تعجیل در ارائه کار
11. طرز نگاه مربی به نتایج فعالیت بچه ها
12. تحقیر کودک
13. خواستن کاری ورای توان کودک
14. خشونت رفتاری
15. توجه بیش از حد
16. تهیه هر چه میخواهد
17. پول زیاد خرج کردن
18. توقع زیاد داشتن
19. ثبت نام کلاس های زیاد
20. توهم دادن به کودک
21. رفتارهای دوگانه
22. محیط سرد خانه
23. دادن امکانات در زمان نامناسب
24. دروغ گفتن
25. سفر تکراری رفتن
26. غذای تکراری خوردن
27. راه های تکراری رفتن
28. خوراکی های تکراری خریدن
29. آموزش های تکراری
30. محیط آموزشی تکراری
31. طبیعت نرفتن
32. پاستوریزه بار آوردن کودک
33. تنوع تفریحات نداشتن
34. اعتماد نداشتن به نظرات کودک
35. آخر هفته جنگیدن
36. نادیده گرفتن علاقمندی هایش
37. کتاب نخواندن
38. کم بودن رفت و آمد خانوادگی
39. کشتن چرایی کودک
40. تکالیف زیاد منزل
41. صحبت نکردن با کودک درباره مسائل پیرامون
42. نظم بیش از حد
43. ارجحیت کارهای دیگر بر کودک
44. تک فرزند بودن
45. بازی نکردن با کودک
46. عادت کردن به عادت ها
47. نادیده گرفتن هیجانات کودک
48. عدم هم سان سازی محیط کودک با شرایط سنی
49. سکوت بیش از حد
50. دکوراسیون خشک خانه ها
51. اجازه ندهیم کودک خود درونش را نشان دهد
52. تکراری بودن پدر و مادر
53. کم بودن محرک های محیطی
54. انعطاف پذیر نبودن والدین
55. زدن کودک
56. به روزنبودن والدین
57. دیدن بیش از حد کارتون
58. استفاده بیش از حد از تکنولوژی
59. عدم توجه به عناصر باد آب خاک آتش
60. آپارتمان نشینی
61. وسواس والدین
62. خلاق نبودن والدین
63. تفکرات سنتی والدین
64. محتاط بودن والدین
65. عدم آگاهی والدین
66. اتکا بر روی دانش قبلی و هدایت کودک در همین مسیر
67. فقر فرهنگی و مالی
68. ترس از شکست و اشتباه
69. تفرات ایده آلیست والدین
70. اجازه ابراز عقیده در کودکان
71. شاغل بودن مادر
72. همسو نبودن تفکرات والدین
73. نبود هدف و برنامه در زندگی
74. تحمیل نقش بزرگسال به کودک
75. انتظارات غیرمعقول از کودک
76. انتقاد مکرر از رفتارهای کودک
77. اهمیت ندادن به تخیلات کودک
78. هراس از قضاوت مردم
79. تاکید بیش از اندازه بر جنسیت کودک
80. والدین سالاری بیش از حد در خانواده
81. عدم آشنایی والدین با مفهوم واقعی خلاقیت
82. عدم تهیه اسباب بازی های مناسب
83. انیمیشن ها و کارتون های نامناسب
84. تاکید بیش از حد به نمره
85. تاکید زیاد والدین بر روی تطابق رفتار با اجتماع
86. چشم و هم چشمی
87. اسم گذاشتن روی کودک
88. توهین و ناسزا
89. عدم شوخ طبعی در خانه
90. استفاده غلط از کتاب و روش کتاب خوانی غلط برای کودک
91. عدم اجازه برای آزمون و خطا
92. تماشای سریال های ماهواره ای توسط والدین
93. برخورد نامناسب با اشتباهات کودک
94. از بین بردن خودانگیزگی در کودکان
95. تاکید بیش از حد بر تفاوت سنی و نقش والدین
96. بی هویتی والدین
97. بی توجهی به کنجکاوی و سوالات کودکان
98. بی توجهی به تغذیه کودک
99. اجازه اشتباه ندادن به کودکان و توبیخ اشتباهات
100. خسته و کلافه بودن والدین از کار منزل
101. افسردگی والدین
102. عدم اجازه برای آزمون و خطا
103. بی اعتنایی به اولین دست سازه های کودک
104. طلاق های عاطفی
105. نبود مدیر و مربی خلاق
106. بی کیفیت بودن لوازم مورد استفاده کودک
107. چسبیدن به راه حل های معمولی
108. محدود کردن راه حل ها برای کودک
109. دیدن نوک دماغ
110. فرستادن بچه به مدرسه
111. ترس
112. سوار نکردن کودکان در پشت وانت و نیسان
113. نگه داشتن وسایل کودک در قفسه ها برای جلوگیری از خراب شدن آن ها
114. عدم توجه به خلقت
115. تقلید کورکورانه
116. محدود کردن راه حل ها برای کودک
117. استفاده بیش از حد پدر و مادرها از وایبر
118. کشتن تخیلات کودکان
119. رفتن پیش روانشناسان کارنابلد
120. عادت کردن به عادت ها
121. در اختیار گذاشتن اسباب بازی های الکترونیکی
122. دادن تفکر بهترین بودن به کودک
123. فقر معنوی
124. مذهب کورکورانه
125. عدم تفکر در خلقت
126. کوچک شمردن کار کودک
127. والدین جدی و اخمو
128. پافشاری بر عقاید مذهبی و محرومیت کودک از تفکر در انتخاب دین
129. نادیده گرفتن فرآیند یادگیری و توجه به حاصل کار
130. نشستن چشم ها
🔷| @psychology_gazor
💠🔷🔹
📨بیایید با خودمان قرار بگذاریم:
💠گذشته را رها کنیم. شکست ها بخشی از گذشته ما بوده اند و یادآوری مکرر آنها مانع بزرگی در مسیر رشد و شکوفایی هستند. شکست ها پله های موفقیت هستند. از اشتباهات خود درس بگیریم، خود را بابت اشتباهاتمان سرزنش نکنیم، از پله های موفقیت بالا برویم و قله های سعادت و پیروزی را فتح کنیم.
💠همواره در حرکت باشیم. با یکجا نشستن به جایی نخواهیم رسید. هر روز یک گام برای بهتر شدن زندگی و رسیدن به اهدافمان برداریم، فقط و فقط یک گام. در حرکت که باشیم مسیر برایمان نمایان خواهد شد.
💠مسئولیت پذیر باشیم. ما مسئول تمام اعمال، رفتار و انتخاب های خود هستیم. دیگران را بابت اتفاقات ناگوار زندگیمان مقصر ندانیم.
💠هرگز از مسائل و رویدادهای زندگیمان فرار نکنیم و با قدرت تمام به حل آنها مبادرت ورزیم. مسائل خود را ریشه یابی کنیم و در جهت رفع آنها قدم برداریم.
💠دیگران را ببخشیم به این خاطر که ما مستحق آرامش هستیم. فکر کردن به دیگران و خطاهای آنها ما را از رسیدگی به مسائل مهم زندگیمان باز می دارد. از خطای دیگران چشم پوشی کرده و ذهن خود را آرام کنیم.
بیایید با خودمان قرار بگذاریم، زندگی را زیبا زندگی کنیم و از تمامی لحظات آن لذت ببریم.
💠🔷🔹
#آگاه_باشید
↪️ @psychology_gazor
✅ امروز می خواهم عصبانی نشوم🔴
💠خشم یک احساس پیچیده است که به صورت جسمانی و هیجانی ابراز می شود
خشم و عصبانیت به دلیل فرسوده کردن ذهن و جسم و تولید دردهای عصبی و جسمانی در اندام و جوارح افراد، باعث کوتاه شدن هر چه بیشتر عمر، صدمه به خود و اطرافیان می شود.
💠هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم، با خودم تصمیم می گیرم که امروز هیجاناتم را بیشتر کنترل کنم، کمتر فریاد بزنم، خشم خود را بیشتر کنترل کنم، بیشتر سکوت کنم و در برابر رفتارهای اشتباه فرزند و همسرم صبورتر باشم. ساعتی از روز نگذشته که تصمیمی که شب قبل گرفته بودم، فراموش می کنم، با تکرار یک رفتار نامناسب از طرف فرزندم مثل بمب منفجرمی شوم، فریاد می زنم. احساس خشم اجازه نمی دهد، مغزم کار کند و فقط دنبال راهی هستم تا این همه هیجان منفی را تخلیه کنم.شاید بتوان گفت، هیچ چیز سریع تر از خشم، نمی تواند شما را در جو منفی قرار دهد.
⚠️خشم چیست؟
🔴 خشم یک احساس پیچیده است که به صورت جسمانی و هیجانی ابراز می شود. خشم واکنش طبیعی ارگانیسم نسبت به شرایط و موقعیت هایی است که در آن دچار ناکامی می شویم و احساس تهدید می کنیم. در این موقعیت ممکن است تصور کنیم صدمه خواهیم دید یا فردی در مورد ما دچار اشتباه شده است. این احساس می تواند یک احساس خفیف ناخوشایند یا احساس شدید عصبانیت بوجود آورد.
▶️ وقتی خشمگین می شوید
ایجاد خشم، وضعیت بدن شما را تغییر می دهد. شما نیاز پیدا می کنید تا از اطرافیان فاصله بگیرید و به طور کلی فضا ناآرام و خشن می شود. حال اگر این خشم به طور نامناسب بروز یابد، رابطه شما و اطرافیان تان خصوصاً اعضای خانواده و از همه مهمتر رابطه شما با شریک زندگی تان را به شدت مختل می کند. اما از طرف دیگر مهار کردن خشم به شما این فرصت را می دهد که این هیجان را تحت سیطره خود در آورید و تغییرات سازنده ای ایجاد می کند. وقتی خشم شما مهار شود، روابط تان رضایت بخش تر، زندگی تان سالم تر و لذت تان از روابط و زندگی بیشتر می گردد.
✳️ در ابراز خشم، هر کس براساس نوع شخصیت و تربیتی که دارد، روشی را اتخاذ می کند. برخی از روش تخلیه هیجانی(مانند فحاشی، کتک زدن، داد زدن و ...) و برخی از روش جابجایی (مثلاً خشم خود را بر کسی یا چیزی خالی نکنید که برایش خطری ندارد)... استفاده می کنند.
✅ در ادامه برای غلبه بر هر یک از این روش های ناسالم راهکارهایی ارائه می گردد:
🔻پیشنهاداتی برای مهار تخلیه هیجانی:
🔸از کانون خشم تان فاصله بگیرید، درگیر آن نشوید تا اینکه آرام بگیرید، تنفس اعلام کنید.
🔸قول دهید که نه فیزیکی نه کلامی و نه هیجانی با خود یا دیگران بدرفتاری نکنید.
🔸از شیوه های فیزیکی مناسب برای رهایی از آدرنالین ترشح شده استفاده کنید مانند ورزش و پیاده روی...
🔸کاری کنید که تسکین یابید مثلاً حمام ولرم بگیرید، موقعیتی لذت بخش را تجسم کنید، نیایش کنید و برای سرگرمی هایتان وقت بگذارید.
✅پیشنهاداتی برای مهار جابجایی خشم:
🔹از کسانی که قبلاً خشم تان را به سمت آنها جابجا می کردید، فاصله بگیرید. وقتی احساس خشم می کنید در جایی بمانید یا جایی بروید که از همان ابتدا بتوانید به طرز مناسبی اجازه دهید که ترشحات آدرنالین تان فروکش کند.
🔹اظهارات یا اقدامات غیرمستقیم و مغرضانه تان را تشخیص دهید، صاحب رفتارتان باشید.
🔹به این تأثیرات (یعنی تأثیر خشم) بر روی خود و همین طور دیگران، عمیق تر توجه کنید.
🔹بلافاصله درباره احساس خشم تان با کسی حرف بزنید. به او بگویید که در جریان برخورد با خشم در کجا قرار گرفته اید. مثلاً اگر به قدری گیج و سردرگم هستید که نمی توانید افکارتان را روشن بیان کنید، بگویید که نیاز دارید اوضاع را سرو سامان دهید.
✅راهکاری برای پاسخ دادن به خشم طرف مقابل:
🔸تعادل خود را حفظ کنید و در صورت لزوم با ترک فیزیکی صحنه از خودتان محافظت کنید.
🔸احساسات، افکار یا هر خواسته ای که همسرتان ابراز می کند یا شما استنباط می کنید، تصدیق کنید.
🔸درباره هر ناحیه ای که مبهم به حال خود رها شده است، سوال های باز بپرسید مثل «چه می خواهید» یا «چه فکر می کنید»
💠 ترکیب مهارت حرف زدن و مهارت گوش دادن را در نظر داشته باشید، به طور مثال برای حل مشکلاتتان با حرف زدن راهی پیدا کنید.
🔷| @psychology_gazor
❌ سوال رایج و غلط: ماندگاری این عطر چقدر است؟!
همه ما این سوال را شنیده یا مطرح کرده ایم! اغلب ما در خرید عطر یا ادکلن بیش از حد بر ماندگاری آن تاکید می کنیم. این در حالی است که عطرهای با ماندگاری طولانی اغلب برای استفاده خوشایند و مورد پسند نیستند؛ چرا که تندی بیش از حد آنها سر درد های گاه و بیگاه ایجاد می کند.
این پافشاری بر ماندگاری عطر اغلب بی توجه به عوامل موثر بر ماندگاری عطر است؛ یک واقعیت این است که ما گاهاً بعد از استفاده از عطر رایحه آن را احساس نمی کنیم. این امر ناشی از سرکوب شدن سیستم بویایی ماست و بدان معنا نیست که رایحه عطر ما برای دیگران قابل لمس نیست.
از عوامل موثر بر ماندگاری عطر استعمال آن روی پوست و یا لباس است؛ مسلماٌ استفاه از عطر بر روی پوست و بخصوص نقاط دارای نبض بیشتر است.
عامل موثر دیگر تمیز بودن پوست است؛ پوست تمیز رایحه عطر را بیشتر جذب می کند.
مورد دیگر که در ماندگاری عطر موثر است چرب و خشک بودن پوست است؛ پوست های چرب جذب عطر بیشتری دارند و رایحه عطر بر پوستهای خشک ماندگاری چندانی ندارد.
اگر دقت کرده باشید عطرهای جدیدالورود به بازار به سمت ماندگاری کم در حرکت اند؛ این نشاندهنده تغییر فرهنگ استفاده از عطر در جهان است که به سمت تعدد استفاده از عطر در یک روز پیشروی کرده است.
🦋 @psychology_gazor
#positivism 🎈
می دونی دیشب چند نفر خوابیدن اما صبح رو ندیدن و اجازه حیات به آنها داده نشده؟ اما خدا به من و تو اجازه داد که هنوز هم باشیم، بمونیم، نفس بکشیم. کار خدا بی حکمت نیست، قطعا تکلیفی برای من و تو مشخص کرده. امروز باید اون رو به انجام برسونیم، این ماموریت ماست. به همین تولد دوباره برای شروعی دوباره به زندگی سلام کن و بگو خدایا شکرت...
😀❤️
🦋 @psychology_gazor
برای اجتناب از سوء تفاهم سعی کنید با همسرتان بیشتر صحبت کنید ".
هرگز احساسات و عقایدتان را پنهان نکنید.
مثلا :
در پاسخ به پیشنهاد همسر برای رفتن به مهمانی، بهتر است به جای گفتن «نه، نمیتوانم بروم»،
به همسرتان بگویید:
«امروز خیلی خستهام، خیابانها شلوغ است و ترافیک برایمان بسیار آزاردهنده است و...»
بیان دلایل و توضیح مشخص در مورد تصمیمگیریها باعث میشود حتی اگر با همسرتان مخالفت کنید
کمتر تنش به وجود آورید و همسرتان را سریعتر متقاعد کنید.
🦋 @psychology_gazor
در رابطه زناشویی
اگر به طرف مقابلت
حس نداشته باشی
یعنی
دو تا همخانه خوب در کنار هم هستید
(تازه اگر به همدیگر گیر ندهید و دایم دعوا نکنید)
این سبک زندگی در جوامع سنتی و مصرف گرا پذیرفته شده هست
اما در جامعه در حال گذر به مدرنیته امروزی احتمال خیانت ذهنی،رفتاری را به اوج می رساند
پس
لطفا اگر خواستگار با موقعیت خوب داشتین که به او حسی ندارین اصلا فکر هم نکنید و محکم بگویید نه
#علی_دربانی
🦋 @psychology_gazor
""بزرگترن تهدیدات زندگی زناشویی"
فراموش نکردن اتفاقات بدِ گذشته
بدترین کاری که میتوانیم در حق رابطهمان انجام دهیم این است که همسرمان را با گذشتهاش تعریف کنیم، نه با چیزی که الان هست. درست است که گذشتههایمان روی زندگی همه ما تاثیر دارد اما فقط زمانی که خودمان اجازه دهیم میتواند زمان حالمان را کنترل کند. خیلی مهم است که واقعیت گذشتههایمان را به هم بگوییم اما مهمتر این است که با دیدن تغییراتی که خداوند در زندگی همسرمان ایجاد میکند، به گذشتههای همدیگر احترام بگذاریم. آنچه قبلاً بوده را فراموش کنیم تا بتوانیم به سمت آینده پیش برویم.
🦋 @psychology_gazor
""بزرگترن تهدیدات زندگی زناشویی""
👈🏻 فراموش نکردن اتفاقات بدِ گذشته
🍃 بدترین کاری که میتوانیم در حق رابطهمان انجام دهیم این است که همسرمان را با گذشتهاش تعریف کنیم، نه با چیزی که الان هست. درست است که گذشتههایمان روی زندگی همه ما تاثیر دارد اما فقط زمانی که خودمان اجازه دهیم میتواند زمان حالمان را کنترل کند. خیلی مهم است که واقعیت گذشتههایمان را به هم بگوییم اما مهمتر این است که با دیدن تغییراتی که خداوند در زندگی همسرمان ایجاد میکند، به گذشتههای همدیگر احترام بگذاریم. آنچه قبلاً بوده را فراموش کنیم تا بتوانیم به سمت آینده پیش برویم.
🔷| @psychology_gazor
رویهمرفته این پژوهش حاکی از آن است که اشتیاق برای قدرت بهنحوی در جای خود قرار نگرفته است: بهطور کلی زمانی که مردم میگویند قدرت میخواهند، آنچه در حقیقت میخواهند، خودمختاری است. همچنین زمانی که آنها این خودمختاری را به دست میآورند، به این سمت میروند که از خواستنِ قدرت، دست بردارند.
نظریۀ خودتعیینگری این فرضیه را تقویت میکند که «مردم برای خودمختاری بیش از نفوذ ارزش قائلاند». این نظریۀ روانشناختی معتقد است که خودمختاری، بهاضافۀ ارتباط و کارآییداشتن، یکی از نیازیهای روانشناختی اساسی انسان است. در این نظریه، نفوذ یک نیاز نیست.
مطالعهای دیگر نشان میدهد هرچند تقلاکردن برای قدرت، سلامت افراد را کاهش میدهد؛ اما آنزمانیکه قدرت دارند، واقعاً خوشحالترند. این از آن رو است که احساس اصالت بیشتری میکنند.
این قدرت باعث میشود آنها حس کنند وضعیت زندگیشان با آنچه آنها در درون دربارۀ خود احساس میکنند، بیشتر همراستا است.
ممکن است این مسئله به این خاطر باشد که قدرت به آنها اختیار میدهد تصمیمات خود را بگیرند. زمانی هم که آنها آنچه میخواهند، میکنند، احساس سلامتشان افزایش مییابد. محققان در مطالعات جدید نشان میدهند نفوذ، ممکن است برای افراد، مهمتر به نظر برسد؛ فقط به این خاطر که بیشتر مشهود است. دیدن این که مردم چگونه دیگران را کنترل میکنند، راحتتر است تا دیدن اینکه آنها احساس خودمختاری دارند. این مطالعه به رهبران واقعی مانند ناپلئون، سزار، اوباما و پوتین و رهبران افسانهای مانند دارت وادر و سارون اشاره میکند و میگوید: «حس خودمختاریِ این اشخاصِ قدرتمند، آنقدر مشهود نیست. خودمختاریِ آنها در برخی فقدانها منعکس میشود مثل: فقدان محدودیت، فقدان مخالفت در اجرای برنامهها و فقدان ناکامی در جاهطلبیها. اما این فقدانها هم نامشهود باقی میمانند.»
آنها نتیجه میگیرند که: نادیدهگرفتنِ حس خودمختاری میتواند به درکی نادرست از محرکهای اشتیاق به قدرت منجر شود.
🔷| @psychology_gazor
ازدواج
⏪بر اساس تئوری انتخاب، تنها کسی که میتوانیم کنترلش کنیم، خود ما هستیم. اگر رابطهی ناموفق یا ناخوشایندی داریم، باید بیاندیشیم و ببینیم، "خود من چه میتوانم انجام دهم که باعث بهبودی رابطهام شود؟" و نه اینکه سعی کنم دیگری را در این رابطه تغییر دهم. هر دو طرف رابطه بایستی، شخصاً تمام تلاش خود را برای بهبود رابطه انجام دهند. تقریباً در تمامی موارد هنگامی که دست از کنترل_بیرونی برمیداریم، طرف دیگر رابطه نیز تغییر میکند.
⏪اما تئوری_انتخاب چیزی ورای رهایی از کنترل بیرونی است. طبق تئوری انتخاب، ما باید تا جایی که امکان دارد به همسرمان کمک کنیم تا نیازهایش را ارضا کند.
⏪برای دستیابی به این هدف لازم است هفت عادت مهرورزی و پیونددهنده را جایگزین رفتارهایی که رابطه را تخریب میکنند کنیم.
این رفتارهای_پیونددهنده عبارتاند از:
✅ ۱. گوش کردن
✅ ۲. حمایت کردن
✅ ۳. تشویق نمودن
✅ ۴. احترام گذاردن
✅ ۵. اعتماد کردن
✅ ۶. پذیرفتن فرد همانگونه که هست
✅ ۷. گفتوگوی همیشگی بر سر اختلاف
🔷| @psychology_gazor
میزان درآمد بر تصمیم زنان دربارۀ ازدواج تأثیر میگذارد
پژوهشهای جدید حاکی از نسبت معکوس دستمزد زنان و تمایلشان به ازدواج است.
جیلیان بی.وایت
در طی چند دهۀ اخیر برخی تغییرات امکاناتی را در اختیار زنان گذاشتهاند که نسلهای گذشتۀ آنان هرگز از آن بهرهمند نبودهاند؛ از جمله تغییر دیدگاهشان در تصمیمگیری برای ازدواجکردن یا نکردن. نائاما شنهاو، دانشجوی دکتری در دانشگاه یو.سی.دِیویس، در پژوهشی این موضوع را بررسی کرده است. به عقیدۀ او امروز ازدواجکردن دیگر بهاندازۀ سابق فرصتی برای بهبود وضع اقتصادی نیست.
آتلانتیک — بین سالهای ۱۹۸۰تا۲۰۱۰ نسبت زنان امریکاییِ ازدواجکرده از ۷۴درصد به ۵۶درصد کاهش یافته است. در طی این دورۀ سیساله روندهایی به وجود آمده که میتواند تغییر دیدگاه زنان را در تصمیمگیری برای ازدواجکردن یا نکردن روشن کند: مثلاً افزایش حضور در دانشگاهها، حضور فزاینده در لباس نیروی کار، افزایش نرخِ الزام به درخانهماندن و تغییر هنجارهای فرهنگی. پژوهشی جدید میگوید وقتی دستمزد کارکنانِ زن متناسب با مردان افزایش مییابد، تمایلشان به ازدواج کاهش مییابد.
پژوهش اخیر از منظر انگیزههای اقتصادی به این مسئله مینگرد و درمییابد عواملی مثل افزایش گزینههای استخدام و امکانِ روزافزون زنان در انتخاب بچهدارشدن یا نشدن و نیز زمان آن، قطعاً بر انتخاب ازدواج اثر میگذارد. باوجوداین «تغییر در دستمزد زنان» شاید در میان عوامل بسیار مهمی باشد که در تصمیم بر صرفنظرکردن از ازدواج اثر میگذارد.
در مقالۀ اخیر، نائاما شنهاو دانشجوی دکتری در دانشگاه یو.سی.دِیویس، تخمینزدهاست که ۲۰درصد از کاهش میزان ازدواج طی سی سال گذشته ناشی از دستمزدهای روبهرشد زنان بوده است. بهبیان دقیقتر آنچه در تصمیم زنان برای بهتعویقانداختن یا صرفنظرکردن از ازدواج نقش داشته، افزایش دستمزد زنان متناسب با همسران بالقوهشان و نیز اهمیت فزایندۀ دستمزد زنان در درآمد کل خانواده است. لبّ این دیدگاه این است که درآمدِ بیشتر برای بسیاری از زنان، بهخصوص از طبقات پایین اقتصادی، این امکان را ایجاد میکند که از نظر مالی کمتر به دیگران وابسته باشند؛ مثلاً در مسائلی مثل کرایهخانه، هزینۀ خواربار، خدمات عمومی یا دیگر نیازهای ابتدایی. این یعنی تصمیم به ازدواج برای این گروه، کمتر برای برطرفکردن نیاز مالی است و بیشتر به دلایل دیگری مثل عشق، هنجارهای اجتماعی، دین یا تمایل به تشکیل خانواده صورت میگیرد.
صحبت دربارۀ افزایش دستمزد زنان در زمانی که شکافِ جنسیتیِ دستمزد تا حد زیادی ثابت مانده است۱، شاید عجیب به نظر برسد؛ اما بههرحال میانگین درآمد هفتگی زنانی که تماموقت کار میکنند، از ۱۹۸۰ تاکنون حدود ۳۰درصد افزایش یافته است. دستمزد مردان و زنان بین ۱۹۸۰ و ۲۰۱۰ به مقدار زیادی به هم نزدیک شده است. اینها درست زمانی رخ میداد که مشاغل کممهارت از بین میرفتند، کامپیوترها میآمدند تا بر محل کار حکمرانی کنند و زنان با درجات بالاتری از کالج فارغالتحصیل میشدند و سهمشان در مناصب تخصصی افزایش مییافت. همچنین به همین علل، مردان شاهد کاهش دستمزد بودند. امروزه بهطور میانگین زنان تقریباً ۸۰درصدِ مردان درآمد دارند؛ درحالیکه در ۱۹۸۰ این رقم نزدیک به ۶۵درصد بود.
چرا نسبت به گذشته زنانِ بیشتری از ازدواج سر بازمیزنند؟ امروزه آنها انگیزۀ اقتصادیِ کمتری دارند: افزایش درآمدهای آنها، متناسب با مردان، به این معنی است که ازدواجکردن دیگر بهاندازۀ سابق فرصتی برای بهبود وضع اقتصادی نیست. شنهاو دریافت که بهازای ۱۰درصد افزایش دستمزد زنان، متناسب با مردان، احتمال ازدواج هر کدام از زنان مذکور ۵. ۳درصد کاهش مییابد. افزایش دستمزدها به این معنی است که زنان، مشتاق میشوند ساعات بیشتری کار کنند؛ چراکه هر ساعت کار نسبت به قبل سودآورتر میشود و بدینترتیب از نظر مالی مستقل شوند.
افزایش دستمزدها حتی محاسبات زنان مایل به ازدواج را نیز تغییر داده است و چنانکه این پژوهش مطرح میکند، آنان را از ازدواج با «مردانی که کمتر دلخواهشان است» منصرف کرده است. شنهاو دریافت که افزایش دستمزدها، متناسب با مردان، باعث شده زنان بیشتر مشتاق به ازدواج با مردانی با تحصیلات بالاتر شوند و کمتر مایل باشند با مردانی ازدواج کنند که تحصیلاتشان کمتر از این زنان است. این مسئله همچنین باعث شده زنان بهجای ازدواج با مردان بزرگتر از خود، بیشتر مشتاق به ازدواج با مردان همسن یا جوانتر از خودشان شوند.
🔷| @psychology_gazor
مهم نیست چقدر عقب باشی
مهم اینه که با چه قدرت
و انگیزه ای شروع کنی
و چقدر از مغزت استفاده میکنی
🔷| @psychology_gazor
✅ واکنش متفاوت مردها و زن ها به #خیانت
مردها و زن ها علی رغم واکنش هیجانی تقریبا یکسان، محرکهای متفاوتی از خیانت به واکنش های آن ها دامن می زند. در تحقیق کلاسیک #باس و همکاران نشان داده شد که مردان به #خیانت_جنسی و زنان به #خیانت_عاطفی همسرانشان واکنش شدیدتری نشان می دهند.
و اما چند نکته:
🔵 در این پژوهش بجای استفاده از فنون خود گزارشی، از اندازه گیری شاخص های فیزیولوژیک استفاده شد.
🔵 مردان و زنان به اندازه یکسان به خیانت واکنش نشان می دهند.
🔵 اینگونه نیست که زنان به خیانت جنسی و مردان به خیانت عاطفی همسرانشان بی توجه و سهل گیر باشند. بحث بر سر واکنش شدیدتر است.
🔵 توجیه باس و همکاران بدین گونه است که چون عدم قطعیت والدینی گریبان گیر مرد است و یک مرد ممکن است از این که فرزند از او نباشد اطمینان کاملی نداشته باشد، بنابرین دارای مکانیسمی در جهت واکنش به خیانت جنسی است. از سوی دیگر خیانت عاطفی مرد و وابسته شدن وی به زن دوم موجب قطع منابع زن اول و فرزندان وی می شود و از این رو شاهد واکنش شدیدتر زنان به این نوع خیانت هستیم.
🔷| @psychology_gazor
در انتخاب کلمات خود دقت کنید♦️
هیچگاه نگویید " جمع و جور کن"
زیرا یک به هم ریختگی وسیع به راحتی میتواند کودک خردسال را دست پاچه کند.
به او طوری فرمان دهید که در آن راهنمایی نهفته باشد
مثلا بگویید " اول ماشینها رو جمع کن، بعد سراغ کتابها برو"
بدین ترتیب با شکستن کارها و تقسیم آنها به کارهای کوچکتر، یک کار به ظاهر بزرگ و بی انتها تبدیل به مجموعههای کوچك و قابل کنترل مي شود
🔷| @psychology_gazor
💠🔷🔹
هر مردی احتیاج به چهار زن دارد
تعجب نکنید
اولین زن مادر اوست
زنی که با مهربانی او را بزرگ میکند و به او راه رفتن را یاد میدهد
با عشق به او حرف زدن و راه درست زندگی را نشان میدهد
زن دوم خواهر اوست
که با او غیرت را یاد میگیرد و همبازی شدن را
زن سوم همسر اوست
کسی که عشق را با او تجربه میکند همراه شدن و یکی شدن
اما آخرین زن و از همه مهمتر دختر اوست
که دنیا را با او تجربه میکند
امیدوارم در زندگی همه آقایان این چهار زن باشند
💠🔷🔹
#آگاه_باشید
↪️ @psychology_gazor
این دو تعریف را به خاطر بسپارید:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﮐﯿﻨﻪ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
#کنفسیوس
حالا با درک این دو تعریف ،از امروز به بعد زندگی کن
@psychology_gazor
مادران عزيز احساسات خود رابشناسید
نگرانیتان را به کودکتان انتقال ندهيد.
اضطراب جدایی کودک میتواند ناشي از "اضطراب مادر" باشد ؛ مادرِ مضطرب احساس امنیت کودک را كم میکند.
🔷| @psychology_gazor