ارتباط بامدیر درتلگرام t.me/HOS_SE_IN فال حافظ👇 http://dl.payamneshan.com/Fal.html سرای شعر (شوریده دلان) گلچینی ازبرترین ونابترین اشعارکهن ومعاصربا زیباترین اهنگهای خاطره انگیز و موزیک ویدیوهای جذاب
یک نظر بر جمال طلعتِ دوست
گر به جان میدهند، تا بخریم
گر تو گویی خلاف عقل است این
عاقلان دیگرانند و ما دگریم
#سعدی
مگیری از دلت عشق و صفا و مهربانی را
که با عشق و صفا خوش بگذرانی زندگانی را
بزن لبخند تا دنیا بروی تو زند لبخند
که با لبخند همراه دلت سازی جهـــــانی را
اسماعیل پورجهـــــانی
(جهـــــانی)
این دو بیت مخصوص اردیبهشتی هاست
زیبا و خاص و مهربان و ساده و روراست
خوش قلب بودن خصلت اردیبهشتی هاست!
قطعا خدا هر ماه را زیبا کشید اما...
اردیبهشتش جور دیگر دلبر و زیباست!
شیدا صیادیپور
از طرف کانال ادبی سرای شعر تقدیمتان
@onlyshear
ز نظر اگر چه دوری، شب و روز در حضوری
ز وصال شربتم ده که بسوختم ز دوری
منم و شبی و گشتی به خرابه های هجران
که عظیم دور ماندم ز ولایت صبوری
چو به اختیار خاطر غم عشق برگزیدم
ز جفا هر آنچه آید بکشیم از ضروری
من اگر هلاک گردم، تو چه التفات داری؟
که ز غفلت جوانی به کرشمه غروری
نه خیال بر دو چشمم، نه یکی هزار منت
که توام ز دولت او شب و روز در حضوری
گذری اگر توانی به بهار عاشقان کن
که ز اشک من به صحرا همه لاله است و سوری
به شب فراق خسرو چو چراغ سوخت آخر
شبش ار چه تیره تر شد، به چراغ از تو نوری
#امیر_خسرو_دهلوی
@onlyshear
گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
همچُنان چشمِ گشاد از کَرَمَش میدارم
به طَرَب حمل مَکُن سرخیِ رویم که چو جام
خونِ دل عکس برون میدهد از رخسارم
پردهٔ مطربم از دست برون خواهد برد
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
پاسبانِ حرمِ دل شدهام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نَگْذارم
منم آن شاعرِ ساحر که به افسونِ سخن
از نِیِ کِلک، همه قند و شِکَر میبارم
دیدهٔ بخت به افسانهٔ او شد در خواب
کو نسیمی ز عنایت که کُنَد بیدارم؟
چون تو را در گذر ای یار نمییارم دید
با که گویم که بگوید سخنی با یارم؟
دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا
بجز از خاکِ درش با که بُوَد بازارم؟
حافظ
دیدنت از دور ڪافے نیست من ڪم طاقتم
من فقط وقتے در آغوشت بمیرم راحتم
با رقیبان مینشینے و صداے خندہ هات
میشود اندوہ و مے افتد بہ جان غیرتم
عاقبت یڪ روز رسوا میڪند این ڪوہ را
رود غمگینے ڪہ راہ افتادہ روے صورتم
گیرم اصلا شاعر خوبے شدم اما چہ سود
بے تو من فرمانروایے بے سپاہ و دولتم
هیچ ڪس با نیت ماندن نیامد سمت من
مثل مسجدهاے بین راہ سردم،خلوتم
باتمام بدبیارے هاے تقدیرم هنوز
راضے ام از اینڪہ نامت بردہ شد در قسمتم
گرچہ نزدیڪے بہ من اما رهایم میڪنے
مثل فروردین و اسفند است با تو نسبتم
نہ نیازے نیست عذرم را بخواهے مدتے ست
با همہ وابستگے دنبال رفع زحمتم...
@onlyshear
سجاد_صفرے
در فراقت مُردم اما ، عشقت از جانم نرفت
خستـه از ایامِ بی تـو ، صبر و ایمانم نرفت
شیرهٔ جانم شده این عشقِ جانسوزت ببین
سوختم از غم ولی، نـامـت ز دیوانم نرفت
منتظر با خونِ دل، چون لاله پرپر می شوم
درخیالت تاسحر،خوابی به چشمانم نرفت
در هوایت نیمه شب بر کوی و بَرزن میزنم
عـاقلی دیـوانـه ام ، میلی به درمانم نرفت
#پروانه_حسینی
پشت نقاب بزرگسالی همه ی ما
کودکی است
نیازمندِ عاطفه،گذشت، عشق
و ترسیده از تنهایی!
- آلن دوباتن
.
عشق ، تعبیر قشنگی ست
برایم از تو
ورنه ، کمتر سخنی
بود که معنای تو داشت
#افشین_یداللهی
@onlyshear
سرای شعر
برایم جام رنگین و مصفا میشوی گاهی
به چشمم نرگسِ مست و فریبا میشوی گاهی
برای لحظههای سرد و دلگیر خیالاتم
چنان شمع فروزان و دلآرا میشوی گاهی
میان بزمِ جانکاهِ مِهآلودِ شکیبایی
چنان پروانه در آتش مهیا میشوی گاهی
مرا میخواهی اما بویِ آغوشِ تو پیدا نیست
به محنت مینوازی و هویدا میشوی گاهی
تو را میخواهمت ای مونس شبهای شیدایی
که این محزونِ مفتون را تمنا میشوی گاهی
خماری نیست جز چشمان مستت در خراباتم
به لبهای عطشناکم چو مینا میشوی گاهی
هزاران شِکوه دارم از کمانابروی جادویت
که با طغرای ابرویت پریسا* میشوی گاهی
کجا گویم حدیث دردِ بیدرمان عشقت را
که در هنگامهی گفتن شکیبا میشوی گاهی
زلیخا پیشهای، یوسف چه داند مَکرِ مِهرت را
برای موسی عمران، صفورا میشوی گاهی
جفا تا کی کنی لیلای من با قلبِ مجنونت؟؟؟
مسیحا را درین عزلت چلیپا میشوی گاهی
زمین را تنگ میبینی صیاما گرچه در مستی
برای ماه تابانت ثریا میشوی گاهی
#مسیحا_صیام
@onlyshear
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به
به شمشیرم زد و با کس نگفتم
که راز دوست از دشمن نهان به
به داغ بندگی مردن بر این در
به جان او که از ملک جهان به
خدا را از طبیب من بپرسید
که آخر کی شود این ناتوان به
گلی کان پایمال سرو ما گشت
بود خاکش ز خون ارغوان به
به خلدم دعوت ای زاهد مفرما
که این سیب زنخ زان بوستان به
دلا دایم گدای کوی او باش
به حکم آن که دولت جاودان به
جوانا سر متاب از پند پیران
که رای پیر از بخت جوان به
شبی میگفت چشم کس ندیدهست
ز مروارید گوشم در جهان به
اگر چه زنده رود آب حیات است
ولی شیراز ما از اصفهان به
سخن اندر دهان دوست شکر
ولیکن گفته حافظ از آن به
#حافظ
بهترین کانالای تلگرامی تقدیم به نگاهتون😍♥️
- لینک عضویت👆🌸
موزیک ویدیویی بسیار زیبا از لیلا فروهر تقدیم شما
عالیه حتما ببینید
@onlyshear
لبخندِ تو آمیزهای از شرم و سکوت است
انگار لبت غنچهی باغ ملکوت است
من دست به سوی تو برآوردهام ای ماه!
این مست درختیست که در حال قنوت است
این خاک به بارانِ نگاه تو بهاریست
ای عشق! بدون تو جهانم برهوت است
بر مستی ما خرده مگیرید رفیقان
این سکر تماشای جلال و جبروت است
«پرسیدیام از عشق و جوابی نشنیدی»
پژواک صدای تو سکوت است، سکوت است
@onlyshear
احسان_انصاری
آنی که ز صبح خندہ بر لب دارد،
بر جهان بر تو محبت آرد...
مولانا
غزل غزل ترانه شد ، نگاه عاشقانه ات
قسم به چشمهای تو ، گرفته دل بهانه ات .
قلم نوشته از غمت ، سرود تلخ انتظار
تمام حرف های من ، ز غم شده ترانه ات .
کجا شدی که تا ابد ، در اشتیاق دیدنت
به جستجوی تو دلم ، روانه شد به خانه ات .
هنوز مانده در فضا ، شمیم عطر عاشقی
طنین خنده های تو ، صدای جاودانه ات .
به روی قاب عکس تو ، غبار غم نشسته و
شده همه وجود من ، دو چشم شاعرانه ات .
برای چشمهای تو ، اگر چه شعر گفته ام
نه شاعرم نه مدعی ، گرفته دل بهانه ات.
#آنجلا_راد
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همیسپرم
چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم...
- حافظ
@onlyshear
آنکس که همنشین خرد شد، ز هر نسیم
چون پر کاه بی سر و سامان نمیشود
دین از تو کار خواهد و کار از تو راستی
این درد با مباحثه درمان نمیشود
پرویناعتصامی
گرچه زد سوی دلت مرغ دلم بال و پری
خبرم هست که از حال دلم بی خبری
خبرت هست که دلتنگ توام زیبا رو
پس چرا هیچ نداری به هوایم گذری
بی خبر مانده ای از من که پر از دردم و غم
غرق در نازی و سویم ننمایی نظری
تیغ بر روی دل من نکش ای دلبر ناز
که بجز مهر تو در دست ندارم سپری
چه شود پرده براندازی از آن چهره ی ماه
چه کسی گفته بماند پس ابری قمری
نغمه گر گشته ام از روی گلت چون بلبل
کاشکی دل ببرم از تو به این نغمه گری
ترسم آن روز بگیری خبر از عاشق خود
که به جز این غزلم هیچ نیابی اثری
نوری از روزنه ی عشق نمی تابد و من
خبرم هست که از حال دلم بی خبری
@onlyshear
آرمین_نوری
نمی گويم دلم را خون مكن, جانم مکاه از غم
دلوجانم فدايت, هرچه میخواهد دلت,آن کن
#فکری_رازی
نصیبم کن ز لبهای تو برگ بوسه چیدن را
به چشمان نجیبت هر شبی یک ماه دیدن را
برایم آرزویی شد که یک بار دگر ماهم
به گوشم نغمه های نغز و زیبایت شنیدن را
به شهر آرزوهایم به باغی سبز و رویایی
تو باشی من به گردت همچو پروانه پریدن را
به شهر کاش هایم آرزو کردم که یک روزی
تویوسف باشی ومن چون زلیخایت خریدن را
بدون چتر می آیم به زیر بارش مهرت
من از باران چشمانت چشیدم دل سپردن را
شبی مهتابی ومن غرق چشمان غزل گویت
خدایا می رسانی آخر این بزم رسیدن را
@onlyshear
#مهدی_عنایتی
شبی در شرشر باران تو را بیدار خواهم کرد
و با زیباترین رویای خود دیدار خواهم کرد
چه دنیایی برایم ساختی با خود، که بعد از این
جهانی را بدون دیدنت انکار خواهم کرد
شبیه خون در رگ های من حکم نفس داری
تو را هر لحظه در قلب خودم تکرار خواهم کرد
برایت هدیه آوردم ، دلی با عطر تنهایی
اگر حتی نخواهی باز هم اصرار خواهم کرد
پس از این من به جز مضمون تو چیزی نخواهم داشت
برای عاشقی چشم تورا معیار خواهم کرد
چرا راحت نگویم ماه من، "من عاشقت هستم"
بگویی هر کجا هر لحظه ای اقرار خواهم کرد... ...
#عرفان
@onlyshear
سرای شعر
گفتی که مستت میکنم، پر زانچه هستت میکنم
گفتم چگونه از کجا؟ گفتی که تا گفتی خودآ
گفتی که درمانت دهم، بر هجر پایانت دهم
گفتم کجا،کی خواهد این؟گفتی صبوری باید این
گفتی تویی دُردانه ام. تنها میان خانه ام
مارا ببین،خود را مبین درعاشقی یکدانه ام
گفتی بیا، گفتم کجا؟ گفتی در آغوش بقا
گفتی ببین، گفتم چه را؟گفتی خدا را در خود آ...
#مولانا
"بی تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه تو
ای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تو
من همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه تو
هرکه و هرکس همه تو ، ای همه تو ، آن همه تو
من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من
تخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه تو
ای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم
رمز نیستان همه تو ، راز نیستان همه تو
شور تو آواز تویی ، بلخ تو شیراز تویی
جاذبهی شعر تو ، جوهر عرفان همه تو
همتی ای دوست که این دانه ز خود سر بکشد
ای همه خورشید تو و خاک تو ،باران همه تو."
حسین منزوی
عشق یعنی کودِتایِ چِشمٰانِ تودرقلب من
🫂🫶♥️
@eshgho_labkhand401
/channel/eshgho_labkhand401
فوق العاده عالیه😍
با خیالت مینشینم نیمه شب در خلوتم
تا ببینم روی ماهت، تشنهی یک فرصتم
داغ دلتنگی نشسته بر دلم از دوری ات
لحظهها را میشمارم، میخکوب ساعتم
کاش بودی رو به رویم ای رفیقِ راه دور
تا که میگفتم برایت مو به مو از غربتم
روز رفتن دفتر شعری سپردی یادگار
شاعری کردن به یادت، گشته اکنون عادتم
در تمام خاطراتم ردپایی از تو هست
با مرور خنده هایت، این چنین بی طاقتم
چون سرابی در کویر از دور، سوسو میزنی
تا بنوشم از نگاهت، تشنه و پر حسرتم
ای که همچون نقش رستم بر دل من حک شدی
درد هر تیشه کشیدن، شد تمام لذتم
جز تو در رویای خود دعوت نکردم دلبری
من هم آیا لحظه ای در خوابهایت دعوتم؟
#حمیدرضا-قبادی-زاد
@onlyshear
مراقبِ کسی باش که دوستش داری؛
قلب همیشه درهایش باز نخواهد ماند.
- جلیل خلیل جبران
@onlyshear