mostafamalekian | Unsorted

Telegram-канал mostafamalekian - مصطفی ملکیان

65033

🔸جهت انتقادات،پیشنهادات وهمکاری: 👤 @admynchannel 🔸پاسخ به سؤالات متداول (پشتیبان کانال) : 👤t.me/mostafamalekiian 🔸صفحه اینستگرام: instagram.com/mostafamalekian_official/ 🔹کانال ناقد: @naghedchannel

Subscribe to a channel

مصطفی ملکیان

✍️مصطفی ملکیان

🔻من معتقدم معلم باید سه کار انجام دهد :

1️⃣شیوه اندیشیدن، که از همه مهمتر است. بارها افلاطون می گفت کسی که هر روز ماهی مورد نیازم را برایم بیاورد به من خدمتی نکرده است کسی به من خدمت کرده است که روش ماهی گیری را به من بیاموزد. به دو دلیل زیرا اولا اگر او از دنیا رفت دیگر من ماهی‌ای ندارم که بخورم و ثانیا زندگی من خودمختاری خودش را از دست می دهد .

2️⃣ انتقال معلومات خودش به روش درست.

3️⃣شیوه زیستن را به شما یاد دهد . این بعد اخلاقی-معنوی کار معلمیست.

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔊فایل صوتی پادکست الا | پادکست گفت و گو با استاد ملکیان با عنوان «قصه زندگی من| بخش اول»

https://castbox.fm/va/5598974

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔴 سخنرانی مصطفی ملکیان در رونمایی از کتاب «در باب تسلّی خاطر» اثر مایکل ایگناتیف| پردیس کتاب مرکزی

@Mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔊فایل صوتی سخنرانی مصطفی ملکیان در جلسه رونمایی از کتاب برچیدن همه احزاب سیمون وی ترجمه غلامعلی کشانی|چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۲|مؤسسه خانه دوستان آشنا

@Mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🎥سخنرانی استاد مصطفی ملکیان درباره «اخلاق سعدی» در یادروز سعدی سال ۱۳۹۷

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

✍️مصطفی ملکیان

🔹بارها و بارها گفته‌ام که به یک معنای دیگری که من مراد می‌کنم، ما ایده‌آلیستیم و نه رئالیست. و آن معنا این است که ما عقاید را با عقاید می‌سنجیم و نه با واقعیت‌ها. یعنی عقاید را با ایده‌ها می‌سنجیم و نه با واقعیت‌ها. بنابراین ما ایده‌آلیستیم. ایده‌آلیستیم یعنی، عقیده‌گراییم، یعنی صحت و سقم عقاید را با عرضه کردن آن عقاید با یک عقاید دیگر می‌سنجیم. من حرفی به شما می‌زنم و می‌گویم آیا قبول داری یا نه، می‌گویی آخر این سخن با سخن حضرت عیسی نمی‌خواند، یا اینکه با سخن کانت نمی‌خواند. خوب نخواند! مگر بناست که سخن با سخن دیگری بخواند؟ سخن باید با واقعیت بخواند و نه با سخن شخص دیگری.

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔴سخنرانی های استاد ملکیان در مشهد

1️⃣ «ناز و نیازِ کودکم»
| پنج‌شنبه، ۱۳ دی، ساعت ۱۷ | مشهد، بلوار وکیل‌آباد، بلوار هنرستان، بین هنرستان ۱ و ۳، سالن همایش مصلی‌نژاد

2️⃣رونمایی از کتاب «در باب تسلّی خاطر» اثر مایکل ایگناتیف|جمعه، ساعت ۱۰ | بین ابن سینای ۴ و ۶ ، پردیس کتاب مرکزی

➖حضور در هر دو برنامه برای همه آزاد و رایگان است.

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔴هفت نوع رنج در زندگی بشر

✍️مصطفی ملکیان

1️⃣رنج از محدودیت‌هایی است که نوع بشر و خود بشر دارد. این عمیق‌ترین نوع رنجی است که می‌بریم. مثلا ما از نادانی‌ها و ناتوانی‌های خودمان رنج می‌بریم. از اینکه هر  چه می‌کنیم، بالاخره خطاکاریم رنج می‌بریم؛ چه از مفهوم خطای اخلاقی استفاده کنیم و چه از مفهوم گناه دینی و مذهبی استفاده کنیم، هرچه می‌کنیم آخر می‌بینیم که مرتکب گناه و خطا شده‌ایم. این نوعی نادانی یا نوعی ناتوانی یا نوعی نادانی به علاوه ناتوانی است که از آن رنج می‌بریم. یا مثلا انسان از تنهایی خودش رنج می‌برد. تنهایی هم نوعی ناتوانی است. ما از مرگ رنج می‎بریم؛ در واقع، از ناتوانی از دورکردن مرگ از خودمان، ناتوانی در استمرار بخشیدن به زندگی این جهانی که خودمان داریم، رنج می‌بریم. ما از  ضعف اراده رنج می‌بریم . مثلا صدبار  تصمیم می‌گیرم دروغ نگویم، ولی باز  بار ۱۰۱ دوباره دروغ می‌گویم. صد بار تصمیم می‌گیرم متواضع باشم، اما باز  برای بار صدویکم هم، متکبرانه برخورد می‌کنم. به همین ترتیب، از اینکه بر امیالم تسلط ندارم رنج می‌برم. مثلا دلم می‌خواهد بر  میل خودم به مال‌دوستی و شهرت‌طلبی و قدرت‌جویی مسلط باشم، دلم می‌خواهد بر  اینکه اینقدر میل دارم پیش مردم آبرومند باشم، یا بر اینکه اینقدر میل دارم که محبوب مردم باشم مسلط باشم؛ من بر  هیچ‌کدام از  امیال خودم تسلط ندارم. این رنج از محدودیت‌ها، ازاین لحاظ از همه رنج‌ها، رنج‌آورتر است که شما از  هر چیز دیگری که رنج ببرید، آن را از زندگیتان حذف می‌کنید. مثلا اگر  از ارتباط با من رنج ببرید ارتباط دوستانه را با من قطع می‌کنید. اما آدم ارتباطش را با خودش که نمی‌تواند قطع کند. شب که انسان در تنهایی مطلق خوابیده است، آخرش با خودش محشور و مأنوس است و آن‌وقت از این دشمنی در  رنج است که هیچ‌وقت از  او رهایی نیست.

2️⃣رنج‌های انسان‌های دیگر و همنوعان خودمان است. وقتی انسان‌های دیگر را دستخوش رنج می‌بینیم با آنها احساس نوعی هم‌سرشتی و  هم‌سرنوشتی می‌کنیم و از رنج آنان، رنج می‌بریم، چه از رنج‌هایی که در ناحیه جسم انسان‌ها پدید می‌آیند، چه از رنج‌هایی که در ناحیه ذهن انسان‌های دیگر پدید می‌آیند، چه از  رنج‌هایی که در ناحیه روان انسان‌های دیگر  پدید می‌آیند و چه از  رنج‌هایی که در ناحیه ارتباطات اجتماعی انسان‌های دیگر پدید می‌آیند.

3️⃣وقتی می‌بینیم همنوعان ما، مورد ظلم واقع می‌شوند.این غیر از شِقّ قبلی است. در شقّ قبل، ظلمی در کار نیست، اما در این نوع سوم، من رنج می‌برم از ستم و بیدادی که بر آنها می‌رود و این ستم و بیداد، کم وکیفِ زندگیشان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

4️⃣وقتی که احساس می‌کنم به خودم ظلم می‌شود. به نظر من درد و رنجی که آدم از ظلم به دیگران می‌برد، بیشتر از درد و رنجی است که از ظلم به خودش می‌برد. وقتی کسی به خودم سیلی بزند رنج می‌برم، ولی وقتی می‌بینم کسی به شما سیلی می‌زند واقعاً، بیشتر رنج می‌برم.

5️⃣ درد و رنجی است که از بلایای طبیعی و حوادث زندگی می‌بریم، مثل زلزله، سیل و بیماری‌های همه‌گیر و ... اینها همیشه همراه با فقدان‌اند. در این بلایا یا فقدان عزیزانمان یا فقدان ارتباطاتمان را تجربه می‌کنیم و یا حتی، در نازل‌ترین صورتش، گاهی اوقات، فقدان مادیات زندگیمان را تجربه می‌کنیم.

6️⃣ ناخوشایندهای سلیقه‌ای در زندگی ما پیش می‌آید. مثلاً فرض کنید من انسان متدینی هستم و از سبک زندگی بی‌تدیّن‌ها ممکن است رنج ببرم و یا آدم بی‌تدینی هستم و از سبک زندگی متدین‌ها ممکن است رنج ببرم. یا مثلاً، من موسیقی سنتی دوست دارم، آن‌وقت از این رنج می‌برم که دخترم دائم موسیقی پاپ گوش می‌دهد. دختر من هم از این رنج می‌برد که من دائماً موسیقی سنتی گوش می‌کنم.

7️⃣ رنج از درد جسمانی خودمان است، مثلاً رنج از دندان درد، رنج از سوختگی بدن.

🔹این ترتیبی که عرض کردم، شدت و حدّت درد و رنج در آن، از بالا به پایین مدام دارد کمتر می‌شود و بنابراین، اگر می‌خواهید درد و رنج‌های بزرگ را ببینید، باید در این سلسله مراتب به طرف اولی برویم. اولی از همه بیشتر است بعد به همین ترتیب موارد بعد می‌آید. نکته ای که در اینجا وجود دارد و باید قبل از هر چیزی گفت، این است که اگر مصیبتی، خدای ناکرده، بر کسی وارد شود که مصیبت فهم آن شخص را ضعیف کند، حافظه آن شخص را از او بگیرد، تخیل آن شخص را از او بگیرد، قدرت پیش‌بینی را از آن شخص بگیرد، احساس یگانگی با دیگران را از دستش بگیرد، خودآگاهی‌اش را از دستش بگیرد، دیگر این کس، اصلاً کاری هم نمی‌تواند برای رفع رنج خودش بکند. اگر اینها از دست برود، انسان واقعاً به موجود ترحم‌برانگیزی تبدیل میشود که از حیوانات هم ترحم‌برانگیزتر است، چون حیوانات هم کارهایی برای خودشان می‌توانند بکنند، ولی این انسان نمی‌تواند این کارها را برای خودش بکند.

➖گفت و گو با زینب آذرمند

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔴 پادکست الا | پادکست گفت و گو با استاد ملکیان با عنوان «شور زندگی»

https://castbox.fm/va/5598974

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔴 هر انسانى در عمر خود سه وظيفه دارد

✍مصطفی ملکیان

1⃣ يكى اينكه بايد وجه امرار معاش خود و افراد تحت كفالت خود را بدست آورد. دليل اين امر آن است كه طبيعت چيزهايى را كه ما انسانها احتياج داريم در اختيار ما قرار نداده است. اگر همان مقدار كه اكسيژن در اختيار ما گذاشته بود، غذا هم گذاشته بود، احتياجى به پرداخت پول و تلاش براى زندگى بهتر نداشتيم. اگر اين اولين وظيفه محقق نشود، اصلا نوبت به دومى و سومى نمى رسد.

2⃣ وظيفه دوم: ظلم نكردن به ديگران است: يعنى چنان بايد معاش كنيم كه به ديگرى ظلم نشود. اين قسمت دوم وجه ايجابى ندارد و سلبى است. همين قدر كه ما ظلم نكنيم كافى است و ديگر سفارش به امداد و يارى نشده ايم.

3⃣ سومين وظيفه: استكمال فردى معنوى است.

➖تاریخ فلسفه،جلد ۴،پاورقی صفحه ۱۶۶،سال ۶۹

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

اهمیت خود‌شناسی

✍مصطفی ملکیان

🔹نظر شخصی‌ام اين است كه ما بايد از واقعيت حی و حاضر زندگی شروع به خودشناسی كنيم . واقعيت حی وحاضر چيست؟ يعنی كدام واقعيت است كه انسان در هر وضع و حالی كه باشد، خواه پير باشد يا جوان، زن باشد يا مرد، فقير باشد يا غنی، بی‌سواد باشد يا باسواد، از اين واقعيت فارغ نباشد؟
به نظر من اين واقعيت همه جايی و هميشگی، درد و رنج است و شايد اين آيه قرآن«لقد خلقنا الانسان فی کبد» ناظر به همين نكته باشد. البته به قرآن نسبت نمی‌دهم اما می‌گويم شايد ناظر به همين نكته باشد «فی کبد»يعنی انسان محاط در كبد است؛ من معتقدم بهترين خاستگاه خودشناسی، درد و رنج است .

🔹به اين صورت كه انسان مثلا از خودش بپرسد چرا من از حرف حسن، تا اين حد رنجيدم، در حالی كه نظير اين حرف را حسين هم به من زد، اما من تا اين حد نرنجيدم؟ و يا مثلا چرا وقتی به منظور خودم رسيده‌ام، باز هم در درد و رنج هستم. يعنی با اينكه به چيزی كه می‌خواسته‌ام، رسيده‌ام، باز هم در درد و رنج هستم. به تعبير شوپنهاور چرا زندگی من بين درد و رنج نداشتن و ملال داشتن نوسان می‌كند. هر چه را نداريم درد و رنج فقدانش را داريم و هر چه را هم كه داريم از آن سير هستيم و ملال داشتنش را داريم.

🔹همان طور كه ما از صدای قژقژ ضبط‌صوت به وجود مشكل در دستگاه ضبط‌صوت پی می‌بريم و نسبت به آن شناخت پيدا می‌كنيم، از وجود درد و رنج در خودمان هم به شناخت خودمان می‌رسيم؛ البته به شرط اينكه درد و رنج را مبدأ قرار دهيم برای واشكافی خودمان، نه آنكه بخواهيم درد و رنج را بپوشانيم يا انكار كنيم. ضبط صوتی كه دچار مشكل است و مثلا صدای آن كم نمی‌شود بايد پوسته رويش را باز كرد و كنار زد، آنگاه به چند پيچ و مهره می‌رسيم كه بايد آنها را هم باز كنيم. پس از باز كردن پيچ ها به چند سيم می‌رسيم.

🔹با واشكافی ضبط متوجه عيب و نقص آن می‌شويم و مثلا می‌بينيم دو سيم از هم جدا شده و قطع دو سيم مانع كم شدن صدای ضبط‌صوت شده است. با مرتفع كردن عيب، ضبط‌صوت دوباره سالم می‌شود. ممكن است كسی به جای اينكه اين روند را برای تعمير ضبط صوت طی كند تا بتواند به راحتی صدای آن را تنظيم كند، به همسرش بگويد به جای آنكه به خودمان و ديگران آزار و زحمت بدهيم، يك لحاف روی اين ضبط‌صوت می‌اندازيم. وقتی صدا از پشت لحاف بيايد ديگر آزارنده نيست و به گوش همسايه هم نمی‌رسد . اگر لحاف روی ضبط‌صوت بيندازيد، باعث گرم شدن ضبط شده و آلياژهای آن آب می‌شود . ممكن است شخص برای رفع اين مشكل هم يك تشت يخ روی لحاف بگذارد تا ضبط را سرد نگه دارد، چه بسا يخ آب شود و روی لحاف بريزد و ضبط را خيس كند .

🔹در اينجا ممكن است شخص پيشنهاد كند كه يك درب برای تشت بگذاريم. اين راه اشتباه است و به نتيجه نمی‌رسد . يعنی شخص نخواسته است علت و عيب و نقص اصلی را بيابد و مرتفع كند. ما به جای آنكه خودمان را فريب دهيم و مثلا بگوييم ما از بی‌پولی رنج نمی‌بريم، بايد به خودمان بگوييم ما از بی‌پولی رنج می‌بريم و پولی برای تعمير ضبط نداريم و در نتيجه از اين طريق علت را بيابيم. وگرنه اگر انسان بخواهد ژست بگيرد و بگويد من نه از بی‌پولی، نه از گمنامی، نه از توطئه دشمنان، رنج نمی‌برم، به بيراهه رفته است و شبيه همان لحاف انداختن روی ضبط صوت است كه مشكل را حل نمی‌كند، بلكه گرفتاری‌های ديگری را به همراه می‌آورد.

🔹البته اين سخن بوداست، ولی ما كاری به اين نداريم كه اين سخن بودا است. بودا درد و رنج را يك واقعيت همه جايی و هميشگی می‌دانست و آغاز كار خودشناسی را در درد و رنج می‌دانست و ما بايد از همين جا بفهيم كه خودمان چه هستيم. اگر درد و رنج و جود دارد، انسان بايد ذره ذره خودش را تحليل كند و علت آن را بيابد و رفع كند. اگر ما به واقعيت‌های محسوس و ملموس زندگی‌مان از اين منظر نگاه كنيم، آرام آرام خودمان را می‌شناسيم. مثلا می‌فهميم كه ما در واقع پول نمی‌خواسته‌ايم، بلكه احترام می‌خواسته‌ايم، اما چون پول احترام می‌آورد پول می‌خواسته‌ايم. چرا ما احترام می‌خواهيم؟ اگر احترام و محبوبيت با هم تعارض پيدا كرد، كدام‌يك را بر ديگر ترجيح دهيم؟ بهلول محبوب بود اما محترم نبود، هارون الرشيد محترم بود اما محبوب نبود .

🔹ممكن بود كسی در كوچه و خيابان حتی باقيمانده غذايش را به بهلول بدهد و بگويد بخور تا گرسنه نمانی؛ يعنی محترم نبود، اما محبوب بود، در حالی كه هيچ كس به هارون الرشيد غذايی نمی‌داد ولی دلش هم به حال گرسنگی او نمی‌سوخت، چون محبوب نبود.

اگر بين اين مسائل تعارض پيش بيايد، انسان آرام آرام خودش را می‌شناسد. بدين ترتيب كه انسان به خودش رجوع می‌كند و ريشه تعارض را می‌يابد. درد و رنج، واقعيتی است كه در زندگی همه ما و هميشه و در همه جا، حی و حاضر است و همه انسان‌هادر آن مشترك‌اند.


❇️ روش‌شناسی مطالعات مقایسه‌ای عرفان، ص 323 تا 332

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

📸 مصطفی ملکیان در گذر زمان

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔴کاندیدای مناسب برای معنادهی به زندگی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

✍️مصطفی ملکیان

شرایط آنچه به وسیله‌ی آن به زندگی خود معنا می‌دهید و معنای زندگی را برای خود جعل می‌کنید عبارتند از:

1️⃣ معنا نباید آن‌گونه باشد که رسیدن به آن طول عمر خاصی بطلبد

فرض کنید من به شما بگویم من معنای زندگیم آن است که دکترا بگیرم. خب دکتر شدن لااقل سی‌سال عمر می‌خواهد. آیا ضمانتی هست سی‌سال عمر کنم؟ خیر پس اگر قبل از سی‌سالگی از دنیا بروم کل زندگیم بی‌معنا بوده است.

معنایی نباشد که زمانی می‌طلبد که من ضمانتی برای داشتن آن زمان ندارم.

سعدی می گوید:
بلبلی زار زار می‌نالید/ بر فراق بهار وقت خزان
گفتم انده مبر که بازآید/ روز نوروز و لاله و ریحان
گفت ترسم بقا وفا نکند/ ورنه هر سال گل دمد بستان

2️⃣معنایی باید جعل کرد که رسیدن به آن معنا در اختیار خودم باشد نه میلیاردها عوامل دیگر

من باید یک معنایی برای زندگیم جعل کنم که به دست آمدن آن معنا در حیطه قدرت و اختیار خودم باشد.

چون ممکن است من تمام تلاشم را برای رسیدن به آن معنا بکنم اما بقیه عوامل مساعد نباشند

فرض کنید معنای زندگیم این بوده که بعد از کنکور در دانشگاه خوب قبول شوم. فرض کنید من همه تلاشم را کردم اما در کنکور قبول شدن فقط به تلاش من بستگی ندارد، بلکه شرط لازمش این است که افرادی بیشتر از من موفق نباشند و هوش و تلاش بالاتری از من نداشته باشند. موفقیت من به شما‌ها هم بستگی دارد و اگر شما از من قوی‌تر باشید من موفق نمی‌شوم.
یا اگر همان روز کنکور سرم درد گرفت من موفق نیستم و ...

3️⃣ معنایی نباشد که الآن دوستش داشته باشم، ولی وقتی به آن می‌رسم دلم سرد شده باشد

فرض کنید من دوست دارم با یک بازیگر هالیود ازدواج کنم. چون بیست‌ساله هستم و در چهل‌سالگی همه این طلب در من فرو خفته است و در چهل‌سالگی به آن ملکه زیبایی می‌رسم و می‌بینم این طلب در من فروخفته است.

🔹خیلی وقت‌ها آدم یک چیزی را می‌خواهد، ولی وقتی به آن می‌رسد، نسبت به آن دلسرد شده‌ام.

اینکه در ادبیات می‌گویند تا قیامت پای تو می‌نشینم، می‌بینم دیگه تا صبح قیامت آن زیبایی را ندارد. بنابراین آن معنایی که برای خودم جعل می‌کنم. وقتی که بهش برسم بگویم این چی بود؟

4️⃣چیزی باشد در خود من آن معنا نه چیزی در دیدگاه دیگران نسبت به من

من همیشه نمی‌توانم دیدگاه دیگران را تحصیل کنم. من اگر دنبال علم باشم، علم در من باشد، علم در من هست ولو کسی از آن خبر نداشته باشد. ولی شهرت  این‌گونه نیست، چون شهرت دارایی درون من نیست و دارایی است که تصویر من درون شما می‌تواند درون شما باشد و می‌تواند نباشد.

همچنین احترام هم یکی از این چیزهاست و همین‌طور است آبرو. قلوب مردم که دست ما نیست! بنابراین محبوبیت کاندیدای خوبی برای معنای زندگی انسان نیست. ممکن است محبوبیت پیش شما را از دست بدهم یا اصلا به دست نیاورم. بنابراین صقع وجودی آن ویژگی باید در درون خودم باشد.

5️⃣ معنای زندگی نمی‌تواند جوهری از جواهر جهان باشد

مثلا معنای زندگی من نمی‌تواند رسیدن به کوه‌نور باشد، چون کوه‌نور همیشه در معرض زوال است و هر جوهری در معرض زوال است.

مثلا من معنای زندگیم شد کوه‌نور و کوه‌نور را به دست آوردم؛ این معنا در معرض زوال است!

پس چیزی هم نباشد که ازدست‌رفتنی باشد بنابراین پدر و مادر و دوست و همسرم نمی‌توانند معنای زندگی من باشد، چون همه این‌ها در معرض از دست رفتن هستن. پس معنای زندگی را اگر می‌گوییم جعل بکنیم به این معنا نیست که هر چیزی را می‌توانیم جعل بکنیم باید چیزی را جعل بکنیم که تا آخر عمر من دوام داشته باشد.

6️⃣معنای زندگی نباید چیزی باشد که وقتی به آن رسیدید بگویید تمام شد

مثلا فرض کنید معنای زندگیتان این باشد که بزرگترین ثروتمند جهان شدید. حالا دیگر از فردا می‌خواهید چه کار کنید؟ معنای زندگی نباید چیزی باشد که من تا آخر عمرم به آن برسم.

🔻با توجه به این شرایط چیزی می‌ماند که کاندیدای معنای زندگی باشد؟ سه تا از این چیزها آن چیزهایی است که افلاطون می‌گفت: یعنی حقیقت و خیر و جمال.

🔹این‌ها آرمان‌اند و آرمان هیچ‌گاه نابود نمی‌شود. مثلا حقیقت‌طلبی ته ندارد و خیرخواهی ته ندارد و جمال‌جویی ته ندارد این ها آرمان‌هاییند که انتها ندارند، مانند افق‌اند هر چه بروید به سمتش افق می‌رود عقب‌تر.

🔹اگر بگویید جزئی‌تر می‌خواهم می‌شود: عدالت و عشق و آزادی و ... از مصادیق خیر است.

🔹حالا اگر چند چیز است که این شش شرط را دارد من کدام را باید انتخاب کنم؟ در جواب می‌گویم: هر کس باید به شخصیت و منش خودش رجوع کند ببیند جذابیت کدام یک برایش بیش‌تر است؟ برای خیر یا حقیقت یا جمال یا ...؟ برای خود من حقیقت از آن سه‌تای دیگر ارزشمندتر است.

➖منبع: پادکست الا | پادکست گفت و گو با مصطفی ملکیان با عنوان «زندگی برای چه؟»
castbox.fm/va/5598974

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

❇️مطرح شدن/ نشدن؛ بحث معنای زندگی در زندگی فردی

✍️مصطفی ملکیان

🔻در واقعیت برای اکثر ما هیچ‌وقت بحث معنای زندگی مطرح نمی‌شود. اینکه این سوال برای ما طرح نمی‌شود، علامت خوبی است یا علامت بدی است؟ در اینجا فیلسوفان و روان‌شناسان به دو دسته بزرگ تقسیم می‌شوند:

1️⃣دسته اول عمدتا گفته‌اند: علامت بدی است. انسان سالم (یا انسان آرمانی و یا انسان فرزانه) کسی است که این بحث برایش طرح شود.

2️⃣دسته دوم گفته‌اند: اینکه این بحث طرح نمی‌شود، علامت سلامت است؛ وقتی بیمار می‌شویم این مسئله برایمان طرح می‌شود.

🔻اما بالاخره چرا این مسئله برایمان طرح نمی‌شود؟

1️⃣معنای زندگی برای کسی طرح می‌شود که به بعضی از واقعیت‌های زندگی توجه کند. گفته شده پنج واقعیت بزرگ هستند که هرکس به یک یا دو یا سه یا چهار و یا هر پنج‌تای اینها توجه کند، مسئله معنای زندگی برایش طرح می‌شود. (اکثر آدمیان به این واقعیت‌ها توجه ندارند.)

🔹۱) بی‌قضاوتی جهان هستی: جهان هستی جهان بی‌قضاوتی است، با اینکه ما در زندگی‌مان قضاوت را دوست داریم، انواع قضاوت‌های زیباشناختی، اخلاقی، حقوقی و...می کنیم. خوبانی می‌میرند و بدانی می‌مانند، زیبایانی می‌میرند و زشت‌هایی می‌مانند، گاندی‌هایی می‌روند و هیتلرهایی می‌مانند و بعد با مشاهده اینها از خود می‌پرسیم جهانی که این اندازه بی‌عاطفه است، آیا زندگی در آن ارزش زیستن دارد؟!

🔹۲) زمان: زمان هر چیز زیبایی را زشت می‌کند. زمان هر چیز باطراوتی را بی‌طراوت می‌کند. زندگی‌ای که این‌گونه است و با گذشت زمان به افول می‌رود، این زندگی به چه دردی می‌خورد؟!

🔹۳) مرگ: اگر بناست که بمیریم، این زندگی کردن ما چه سودی دارد؟!

🔹۴) وجود شر در جهان هستی: چقدر بدی در عالم پدید آمد و کیفر ندید. این غیر از مسئله بی‌تفاوتی هستی است. (واقعیت۱) اینجا بحث این است: هستی طوری‌ست که کسانی می‌توانند درونش بدی کنند بدون اینکه  کیفر ببینند و کسانی می‌توانند درونش نیکی کنند بدون اینکه پاداش ببینند. جهانی که لزوما به نیکان پاداش نمی‌دهد و لزوما به بدان هم کیفر نمی‌دهد زندگی در آن چه ارزشی دارد؟!

🔹۵) راز خدا: انسان در دوران کودکی‌اش فکر می‌کند همه مسائل با توجه به خدا معنادار می‌شود، اما بعد هر چه پخته‌تر می‌شود، اعتقاد پیدا می‌کند که بود و نبود خدا برای اینکه در این زندگی آب و رنگی پدید بیاید تاثیری ندارد.

🔻من بارها گفته‌ام، سیمون وی، عارف فرانسوی یک نکته را دائم گوشزد می‌کرد: اگر بخواهیم کسانی که به خدا قائلند ماتریالیست نشوند، اعتقادشان را راسخ کنید به اینکه «خدا در امور این جهان، دخالتی به نفع کسی نمی‌کند» چون اگر کسی به وجود خدا اعتقاد داشته باشد و بعد اعتقاد داشته باشد که خدا به نفع نیکان دخالت می‌کند، وقتی این دخالت را نمی‌بیند می‌گوید: «پس خدایی وجود ندارد»!
برای اینکه به این حال نیفتد به او بگویید: نه یک شق سومی بین اعتقاد به خدای ادیان مذاهب و ماتریالیست هست و آن اینکه: «خدا وجود دارد، ولی در امور دنیا دخالتی ندارد.»

🔻خدا وجود دارد، ولی در این عالم کودکانی با تومور مغزی به دنیا می‌آیند؛ خدا وجود دارد ولی در بوسنی و هرزگوین چهار تا بچه را در جلوی مادرشان در چرخ گوشت چرخ می‌کنند و بعد با آنها کتلت درست می‌کنند و به آن مادر می‌گویند: «این کتلت را باید بخوری» ولی خدا وجود دارد. اگر کسی انتظار دارد که با بود خدا چنین چیزی پدید نیاید، وقتی می‌بیند که پدید می‌آید، اعتقادش را به خدا از دست می‌دهد.

🔻خدا وجود دارد ولی در زلزله لیسبون ۱۷۵۵م. مردی داستان عجیبی را بازگو کرد: «۴ تا بچه‌ام و خانمم را از آوار بیرون کشیدم، کنار دیواری گذاشتم و بچه‌هایم یکی پس از دیگری مردند و من جلوی خانمم آنها را دفن کردم. او گریه می‌کرد و گفت که دفنشان نکن! گفتم: آخر اگر دفنشان نکنم برای تو چه سودی دارد؟ دیگر که زنده نمی‌شوند. وقتی چهارمین بچه‌ام را دفن کردم آمدم و دیدم که خانمم هم مرده است.» همین جمله بود که ولتر پس از خواندنش گفت «دیگر بعد از این اگر کسی به خدا اعتقاد داشته باشد من می‌گویم که احمق‌ترین احمق‌های روزگار است.»

سیمون وی برای اینکه این ولترها چنین نتایجی را نگیرند، می‌گوید: پس برای اینکه به این نتیجه نرسیم که اعتقاد به وجود خدا یک حماقت محض است از اول برای همه جا بیندازید که خدا وجود دارد، ولی بود و نبودش برای زندگی این جهانی تاثیری ندارد.

2️⃣به حال روحی خود ما بستگی دارد. بعضی از انسان‌ها حال روحی‌ای دارند که بحث معنای زندگی برایشان طرح نمی‌شود و بعضی دیگر حال روحی‌شان چنان است که بحث معنای زندگی برایشان مطرح می‌شود.

مثلا هایدگر می‌گوید: سه حال روحی هستند که اگر کسی داشته باشد، مسئله‌ی معنای زندگی برایش طرح می‌شود:
۱) دستخوش ملالت باشد؛
۲) دستخوش اندوه باشد؛
۳) دستخوش ناامیدی باشد.

✅مصطفی ملکیان، سخنرانی زندگی

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🎥 پرسشی از مصطفی ملکیان| ده کتابی که اخیراً، یعنی حدودا پنج سال اخیر، مطالعه کرده‌‌اید و قابل توصیه به عموم مخاطبان است، چه کتابهایی هستند؟
@khanehashena
@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔴نقد و بررسی کتاب «مسائل نظریه سیاسی»

▪️ با حضور استاد مصطفی ملکیان|دکتر سید حسین اطهری
(استاد علوم سیاسی دانشگاه فردوسی)|دکتر علی اصغر داوودی
(استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد)|دکتر جواد حیدری (مترجم)|نرگس سلحشور (مترجم)

▪️چهار شنبه ۲۶ دی ماه ۱۴۰۳
▪️مشهد| سه راه ادبیات| مجتمع جهاد دانشگاهی| تالار فردوسی |ساعت ۱۷

➖جهت ثبت نام(رایگان) به این اکانت پیام دهید: @KetaabforooshiBot

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔊فایل صوتی پادکست الا | پادکست گفت و گو با استاد ملکیان با عنوان «قصه زندگی من| بخش اول»

https://castbox.fm/va/5598974

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔴مصطفی ملکیان:

🔹توصیه به نداشتن جزم و جمود هرگز به اين معنی نيست كه كسی صاحب عقيده‌ای نباشد، هركس عقيده خودش را دارد، اما سخن در اينجاست كه گاه انسان الحاقيه‌ای به عقيده خودش می‌افزايد و آن اين است كه می‌گويد الف ب است و محال است كه الف ب نباشد. وقتی می‌پرسيد چرا عقيده تو اين طور است كه محال است خلافش نباشد و درباره عقيده ديگران اين سخن را نمی گویی؟ جواب می‌دهد چون عقيده من است و به عبارت ديگر مي‌گويد محال است كه عقيده من درست نباشد!

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔊فایل صوتی سخنرانی مصطفی ملکیان در جلسه رونمایی از کتاب برچیدن همه احزاب سیمون وی ترجمه غلامعلی کشانی|چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۲|مؤسسه خانه دوستان آشنا

@Mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔴کسی که اصیل زندگی نکند، به‌تدریج از خودش بدش می‌آید

✍مصطفی ملکیان

🔹زندگی عاریتی هیچ‌وقت رضایت همه‌ی مردم را برای شما تحصیل نمی‌کند. اما چیزی که در آن شکی وجود ندارد، آن است که رضایت شما را از خودتان می‌گیرد!

🔹 شما از خودتان بدتان می‌آید: می‌گویید آخه من که در هیچ موردی طبق مرام و مسلک خود عمل نمی‌کنم آدم هستم؟ یک چیز را برای اینکه زنم خوشش می‌آید می‌گویم، یکی را برای اینکه بچه‌هایم خوششان می‌آید، یک چیز را برای همکارانم، یک چیز را برای رئیسم، یک چیز را برای رژیم سیاسی حاکم بر جامعه‌ام و... هیچ چیز از زندگی من مال خودم نیست.

🔹به تعبیر یاکوب بومه، عارف معروف آلمانی، خدایا مرا از من می‌ربایند، جامعه مرا از من می‌رباید. برای اینکه از من خوشتان آید دو عقیده از عقایدم را سرکوب می‌کنم، برای اینکه کس دیگری از من خوشش آید، دو فقره از احساسات و عواطفم را سرکوب می‌کنم و برای اینکه دیگری خوشش آید، دو فقره از اراده‌ها و خواسته‌هایم را از بین می‌برم. تکه‌ای را به خاطر رضایت شما از خود می‌کَنم و تکه‌ای را به خاطر رضایت ایشان. در این حال، موجود مُثله‌شده و تکه‌تکه‌ی از خود کنده شده‌ای درست مثل ماهی پیرمرد و دریای ارنست همینگوی می‌شوم. در آن رمان، پیرمردی ماهی بسیار بزرگی صید می‌کند که چون بزرگتر از قایق او بود و نمی‌توانست آن را از آب بیرون بکشد و در قایقش قرار دهد، آن را با طنابی با خود به طرف ساحل کشاند. غافل از اینکه کوسه‌ها در طول راه به ماهی حمله خواهند کرد و شروع به خوردن آن خواهند کرد. وقتی پیرمرد بعد از سه روز تلاش بی‌وقفه ماهی را به ساحل آورد و از آب بیرون کشید، دید فقط اسکلتش باقی مانده است و گوشتی بر تن آن نیست!

🔹انصافاً وقتی عزرائیل به سراغ من و شما می‌آید و به ساحل زندگی‌مان می‌رسیم، عیناً مانند آن پیرمرد هستیم؛ دیگر چیزی برای ما باقی نمانده است. یک کار را برای اینکه زن خانواده خوشش آید انجام می‌دهم، یک کار را برای اینکه بچه‌ها خوششان آید و یک کار را برای اینکه رئیس نظام سیاسی حاکم بر جامعه و... خوششان آید. می‌گویم به خاطر تو از این تکه از وجودم صرف نظر کردم به خاطر دیگری از تکه‌ی دیگر وجودم و... و دیگر چیزی از من باقی نمی‌ماند.

🔹این زندگی برای ما رضایت باطن به بار نمی‌آورد. وقتی خودمان با خودمان خلوت می‌کنیم، می‌بینیم از خودمان بدمان می‌آید. این چه زندگی‌ای است که هیچ چیزمان طبق مرام و مسلک خودمان نیست. اوّل علامت آدم معنوی آن است که زندگی‌اش اصیل است.

🔹 در اینجا البته هدف من نوعی مخالف‌خوانی و تک‌روی کاملاً بی‌منطق نیست. ممکن است کسی بگوید همرنگی با جماعت نه، و بعد روی یک نوع مخالف‌خوانی و تک‌روی کاملاً بی‌منطق برود! این کار هم به همان اندازه‌ی همرنگی با جماعت بی‌منطق است.

🔹اگر فهمیدم «الف، ب است دیگر هرکس می‌خواهد بگوید «الف» ب نیست! تا وقتی بر این فهمم باقی هستم باید بگویم الف، ب است». اما گاه فرد بعد از تأمل فراوان بر روی باورهایش به باوری می‌رسد که باور جمعی است.

➖کتاب در رهگذار باد و نگهبان لاله، ج ۱، ص۹۸

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔴چهار دسته از افرادی که اساسا مسئله زندگی برایشان طرح نمی‌شود (این مسئله برایشان منحل شده است)

✍️مصطفی ملکیان

1️⃣ کسانی که لذت زندگیشان با فاصله زیادی از درد و رنج زندگیشان بیش‌تر است.

یعنی هیچ حادثه‌ی دردناک خاصی برایشان پیش نیامده است و نهایت رنجشان این بوده است که در بچگی زمین خورده‌اند و یا معلمشان از کلاس بیرونشان کرده است. هستند کسانی که این وضع را در زندگی‌شان دارند.
من دوستی داشتم که از دنیا رفت و ایشان به من می‌گفت من از وقتی دست چپ و راست خودم را شناختم، همه چی برایم فراهم بود و همیشه روی لبخند زندگی را می‌دیدم و هیچ وقت روی عبوس زندگی را نمی‌دیدم.
این دسته افراد هر چه ما مدرن‌تر شده‌ایم تعدادشان هم بیشتر شده است، چون علوم تجربی و پیشرفت تکنولوژی این شرایط را فراهم‌تر کرده‌اند.

در قدیم اگر مرفه‌ترین فرد کشورتان بودید، حتما چند فرزندتان را از دست داده بودید و دستخوش بیماری‌های واگیردار شده‌اید و ... .

2️⃣ قدرت درک زیبایی‌های زندگی را پیدا کرده‌اند.

زیبایی هم درک کردنش قدرت می‌خواهد، کل زیبایی‌ها را درک می‌کنند. من کسانی را دیدم که یک بیت سعدی یا مولانا اشک از چشمشان جاری می‌کند. و بیشتر آنچه مهم است زیبایی بیانی و آرایه‌های لفظی به وجدشان می‌آورد.

یک کسی این لذت را در تئاتر یا فیلم یا موسیقی دارد و یک کسی هم این لذت را در طبیعت می‌بیند، مثل دیدن دریا و جنگل و برف و باران و ... .

3️⃣ افرادی زندگی را فرصت خیلی خوبی دیدند برای خوبی کردن (نیک‌خواهی).

این افراد این قدر مشغول نیک‌خواهی و نیکوکاری‌اند که می‌گویند اگر زندگی ده برابر این را در اختیارمان قرار می داد باز هم کم بود که برای نیک‌خواهی و نیکوکاری کردن.

کسی که خیر درونش غلبه دارد، در هر مصیبتی فرصتی می‌بیند برای اعمال نیک خواهی و نیکوکاریش.

4️⃣افرادی که حقیقت در وجودشان غلبه دارد

افرادی که مانند گروه سوم‌اند، اما به جای خیر، حقیقت در وجودشان غلبه دارد. افرادی که آن‌چنان سؤال دارند و این‌قدر جا برای حقیقت‌طلبی و کنجکاوی برایشان فراخ است، هیچ‌وقت زندگی برایشان ملال‌انگیز نمی‌شود من خودم درباره خودم مورد چهارم را حس می‌کنم.

منبع: پادکست الا | پادکست گفت‌وگو با مصطفی ملکیان با عنوان «شور زندگی»
castbox.fm/va/5598974

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

✍️مصطفی ملکیان

🔹 به تعبير ثورو (متفكر و نويسنده معروف نيمه دوم قرن نوزدهم امريكا)، هرچيزی كه بين انسان‌ها مرز بگذارد يك جنايت بالقوه در حق انسان‌هاست. هر چيزی كه بين انسان‌ها مرز بگذارد حتی جنسيت يا حتی طبيعی‌تر از آن كودكی، نوجوانی و جوانی (گر بخواهد مرزهای حقوقی بر آن مترتب شود) به لحاظ اخلاقی قابل دفاع نيست.
@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔊 فایل صوتی پادکست گفت و گو با استاد ملکیان با عنوان «شور زندگی»

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🍉 یلدا مبارک

فال حافظ مصطفی ملکیان برای مردم ایران | یلدای ۱۴۰۳

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🎥 سخنرانی مصطفی ملکیان با عنوان خوب زیستن در شرایط بحرانی| انتشارات دکسا

🔊فایل صوتی

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔴سخنرانی نقد و بررسی کتاب جرمی بنتام| نوشته پیرس نوریس|سخنران: مصطفی ملکیان| با ترجمه امید یعقوب زاده

@iraniancityofphilosophy
@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🔴کتابخانه راسخ گِزیر برگزار می‌کند: «همایش بزرگ صلح ایرانی»

زمان: ۲۵ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۹ صبح

مکان: استان هرمزگان، شهرستان بندر لنگه، روستای گِزیر، فرهنگسرای نخل گِزیر

➖ ثبت نام:

https://sharjibelit.ir/Shopping.aspx?ID=MTM4

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

🎥 مصطفی ملکیان:

من اگر در گذشته آنچه درباره خودم می دانم را می دانستم می رفتم و یک راهب می شدم

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

✔️اخلاق عشق ورزی

✍️ مصطفی ملکیان

🔹خودِ مقوله‌ی عشق اختیاری نیست، ولی سه چیز دیگر در عشق هست که تا حدی اختیاری است و لذا در آن اخلاق راه دارد:
غ
1️⃣ در زمینه‌سازی برای ملاقات و آشنایی و ... از این نظر است که در برخی حوزه‌های دین و ... محدودیت‌هایی برای نگاه و مانند آن بیان شده است.

2️⃣ رفتارهای بیرونی که در اثر عشق نشان داده می‌شود هم، تا حدی که اختیاری است ، اخلاق در آن راه دارد.

3️⃣در پیش گرفتن رفتاری در فرآیند عاشقانه که در آن به خود یا معشوقِ خود، درد و آسیب وارد نیاید.
در حوزه‌ی رفتارهای اختیاری در عشق، اخلاق عشق وجود دارد. اما غیر از این سه مورد، خود عشق اختیاری نیست و از این نظر فردی که در رابطه عاشقانه با خداست، نسبت به دیگران مدارا دارد.

❇️درس‌گفتار روان‌شناسی اخلاق

@mostafamalekian

Читать полностью…

مصطفی ملکیان

✍️مصطفی ملکیان

🔹من خیلی با این سخن دکتر شایگان همدلی دارم که می‌گوید چیزی که جوامع امروزی نسبت به جوامع سنتی به شدت از آن رنج می‌برند، فقدان گروه و صنفی از آدمیان فرزانه است. انسان‌های فرزانه چه بسا نفس ملاقات‌شان رفع مشکل می‌کند. آن ها ممکن است کل زندگی شما را با یک یا دو ضابطه‌ای که به شما تفهیم می‌کنند تغییر دهند.

@mostafamalekian

Читать полностью…
Subscribe to a channel