https://telegram.me/mtsra نقد و تحلیل آثار نقاشی، تاریخ هنر عادله رفایی / کارشناسی ارشد نقاشی دانشگاه الزهرا #ثبت شده در وزارت #ارشاد (کد شامد 1-1-295216-61-4-1)
🔹دقایقی با مجموعه عکس «سفید برفی» 🔹
همانطور که میدانیم عباس کیارستمی، بیشتر به واسطهی فیلمهایش و به مثابه کارگردانی تاثیرگذار در جهان سینما مطرح است.
وی از جمله هنرمندانی بود که در کنار فیلمسازی به هنرهای دیگر از جمله نقاشی، شعر و عکاسی نیز میپرداخت.
از عباس کیارستمی عکسهایی باقی مانده است که در نوع خود مانند فیلمهایش درخشان، کمنظیر و زیبا هستند.
عکسهای عباس کیارستمی از ترکیببندی بسیار قدرتمندی برخوردارند. نگاه شخصی او به دنیای پیرامونش در این تصاویر موج میزند، قابهای بینظیری که نمونههای درخشانش را در فیلمهای او هم میبینیم.
ژان میشل فرودون (عکاس و محقق سینما) در نشستی مجازی درباره نگرش عباس کیارستمی به عکاسی و نگاه واحد او در فیلم سازی، عکاسی و شعر صحبت کرده است. فرودون میگوید: "عکاسی برای کیارستمی در حکم آزادی بود، نوعی آزادی که نمیتوانست از طریق سینما به دست بیاورد، چون سینما مدام او را محدود میکرد. او ساعتها در سراسر کشورش رانندگی میکرد و هر جا تصویری برایش جالب بود، توقف میکرد و آن را به ثبت میرساند."
وی در ادامه میگوید:
"چیزی که در این مجموعه میبینیم یک برف واقعی است و کَلَک سینمایی نیست که بخواهند برف مصنوعی را به وجود بیاورند ولی آنچه که ما در برف میبینیم انتزاع است. عنصر دیگری در عکاسی کیارستمی هست که مثلا یک شاخه درخت را یک عنصر گرافیکی در نظر میگیرد؛ شاخهای که محصور در فضای درخت است. او بدیهیات را به صورت دیگری به تصویر میکشد. من بر این باورم که این مسئله به طور کامل در اشعار او دیده میشود و اشعار او نیز از این سادگی واقعیتگرا برخوردارند، به گونهای که مثلا اتفاقات روزمره را وارد شعر میکند. او در هر سه بُعد هنرهای خود، یک موضوع مشخص را بیان کرده است."
طبیعت، جادهها، پنجرهها، درختها و دیوارها سوژههای اصلی و محبوب عباس کیارستمیاند.
فضای عکسهای او اغلب بدون حضور انسان است! این هنرمند در این زمینه میگوید: "گاهی متهم میشوم كه چرا عكس اجتماعی نمیگیرم. خیلیها میگویند چرا انسانگریزی؟ واقعیت این است كه من عكاس اجتماعی نیستم. ۳۲ سال پیش، عكاسی را با طبیعت شروع كردم، برای فرار از شهر و مناسبتهای شهری و دوری از شهرنشینی. بله، برای فرار از شهر بوده است. به هر حال این اتهام را میپذیرم كه عكس اجتماعی نمیگیرم؛ هرچند در عكسهایم رد پای انسان هم هست."
در نگاهی کلی میتوان اشاره کرد که عباس کیارستمی، کارگردان، فیلمنامهنویس، تدوینگر، عکاس، تهیهکننده، گرافیست و کارگردان هنری بینالمللی، همچنین شاعر و نقاش ایرانیست. بنابراین عکاسی یکی از جنبههای فعالیت هنری اوست که البته بخش مهمی از دغدغهی زیباشناسانهاش را به خود اختصاص داده است. عکسهای کیارستمی در نقاط بسیاری از جهان از جمله ایتالیا، انگلیس، ژاپن و چین به نمایش درآمده است، از اثار مطرح این هنرمند میتوان به مجموعه عکسهای: "سفید برفی"، "دیوار"، "کلاغ ها و درختها"، "پنجره رو به حیات"، "درها و یادها" و "جادهها" اشاره کرد که برخی از این مجموعهها در قالب کتاب عکس به چاپ رسیدهاند. در ادامه دعوت میکنم تا از تماشای عکسهایی از مجموعه "سفید برفی" لذت ببرید. این مجموعه، همانطور که از نامش برمیآید، شامل عکسهاییست که کیارستمی در فضاهای برفی به ثبت رسانده است.
یاد و نامش گرامی باد!
"محمدصادق یارحمیدی"
کلمات
🔹 Jimmy sax
🔹 No Man No Cry (live)
🔹جیم رولند معروف به "جیمی ساکس" نوازنده برجستهی ساکسیفون و سازهای دیگر؛ آهنگساز و هنرمندی است که بیشتر به موسیقی الکترونیک گرایش دارد.
کلمات
🔹️«کلمات» خانهی انسان است، انسانی که در خانه نمیگنجد! انسانی که منزل به منزل به منزل سفر میکند تا در منزلی قرار بیابد، حال که منزلتش در بیمنزلیست.
این ضیافت، ضیافت دیگریست! تو اینجا به قلهها آمدهای تا خودت را فتح کنی.
در این سفر سعی بر آن است که منظره به منظره، چشماندازی برپا کرده باشیم تا مقصد را به تاخیر بیاندازیم.
قصدمان رسیدن است و مقصدمان نرسیدن!
گاه با صراحت نقد سخن میگوییم و گاه در سایههای شعر. جایی میان جنون و خرد.
در فراز و فرود زبان پیش میرویم، گاه با حرفهایی قریب و گاه با سطرهایی غریب. به هر طریق، طریق دیگریست این طریق؛ که سفر در متن راهپیمایی است و سفر در شعر کوهپیمایی.
شعر در تصادف ناخودآگاه و خودآگاه رقم میخورد و هرچه این دو از توان بیشتری برخوردار باشند، انفجار عظیمتری رخ خواهد داد.
در نور این انفجار نوشتهام که شاعر با شعر در یک خانه زندگی میکند، اما بهتر است همسایهی سایر هنرها هم باشد.
منظرهها را زمین گذاشتهایم تا پنجرهها را برداریم.
و در خانه کلمات هر بخش پنجرهایست که نه به آن، که با آن مینگریم:
کتابخانهی کلمات، فیلمخانهی کلمات، نقشخانهی کلمات، تماشاخانه...!
گرچه در خانهی «کارگاه شعر» قلم میزنیم اما همسایهی تمام هنرهاییم، همسایهی تمام ایدهها، همسایهی شما.
گروس عبدالملکیان
بهمن ماه یکهزار و چهارصد و دو
کلمات
من اندوهگین نیستم !
خود اندوه عالمم.
و سرزمینی در سینهام گریه میکند..
«غادة السمان»
مشخصات اثر
تکنیک: دیجیتال میکس مدیا
#عادله_رفایی
ابعادcm ۳۳*۵۵
@mtsra
🔵هیچ روزی تکرار نمی شود
هیچ شبی دقیقاً مثل شب پیش نیست
هیچ بوسهای مثل بوسهی قبل نیست
و نگاه قبلی مثل نگاه بعدی
روزها همه زودگذرند
چرا ترس،این همه اندوه بیدلیل برای چیست؟
هیچ چیزی همیشگی نیست
فردا که بیاید،امروز فراموش شده است...
#ویسواوا_شیمبورسکا
@mtsra
مولانا شمس را گفت:
چه شد به آرامش رسیدی؟!
شمس پاسخ داد:
وعده بر این شد که خودم را آرام کنم،
نه جهان اطرافم را...
امّا معجزه شد
و جهان اطراف نیز آرام گشت.
@mtsra
🔵قدیسه آگاتای سیسیلی: سینههای او را بریدند!
.
.
قدیسه آگاتای، قدیس مسیحی و شهید باکره بود. وی از دختران زیبای اهل #سیسیل بود که عشقِ سناتور رومی کوئینتیانوس را نپذیرفت.عاشق تحقیر شده او را محکوم به مرگ به روش سوزاندن در آتش کرد.به خاطر یک زمین لرزه اسرارآمیز او از مرگ نجات پیدا کرد و بعدها به دلیل ظلم ها و بد رفتاری هایی که در زندان با او میشد جان سپرد. قدیسه آگاتای در سال ۲۵۱ میلادی وفات یافت.از آن زمان تا به امروز او تبدیل به شخصیت ویژه مسیحیان شده است.روز بزرگذاشت و یادبود وی پنجم فوریه است
.
.
🔸️کوئینتیانوس او را مورد شکنجه و آزار و اذیت وحشتناک و مختلفی قرار داد، یکی از بدترین شکنجه ها این بود که دستورِ بریدنِ سینههای او را صادر کرد.
.
.
قدیسه آگاتای ستایششده در کلیسای کاتولیک، ارتدکس شرقی، ارتدوکس شرقی و هم چنین قدیس حامی #سرطان_سینه #زمین_لرزه #تجاوز_جنسی #آتش #بلایای_طبیعی است.
.
.
🎨Saint Agatha, detail from a painting of Francisco de Zurbarán, 1630_1633
@mtsra
🔵شعر نیستی
خورشید نقاله ای ست فرو رفته در افق
این شب را
از هر زاویه ای نگاه می کنم تاریک است.
به اعماقم پرت می شوم
می دانم پنجره ها
مرگ های زیادی را به خود دیده اند
پنجره هایی که با لباس توری سفید
بارها حقیقت را تار کردند
و حالا افسوسی کهنه
رویشان نشسته!
چراغ ها یکی یکی
روشن می شوند
انگار کسی قصد مردن ندارد
همسایه ی روبه رو
شکست هایش را پای شب بوها می ریزد و
دور می شود از
لاله عباسی هایی که حالا لال شده اند
من حالم خوب است
با اینکه جاذبه موهایم را می کشد و
پوست سرم
سرم فریاد می زند و
درد از دهانش روی کوچه پاشیده
اما تو همین حالا
زغال های خاموش را در دستت بگیر و حس کن سوختن چگونه
اندوه درخت ها را سبک کرده است!
چرا هیچ کس یادمان نینداخت
نباید عشق را یک جا
کف دست آفتاب بگذاریم؟!
چرا همین حالا
سرخی گونه هایم را گمانه نمی زنی
تا کشف بی رنگی پوست
و تکاندن خاک رس از چهره ام؟
چهره ای
که
از
طبقه ی
هشتم
روحم
آویزان شده است.
اما تو مقصر نیستی
هر گل به وقتش
خود
زندگی را پرپر می کند.
برای خواندن داستان واقعی این شعر
می توانید به صفحه ام در اینستاگرام مراجعه فرمایید
@adelehrafaee
@mtsra
«نارنجی تند» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/188881
قیمت 18هزار تومان به مدت سه روز
با قیمت نجومی کتاب
از این تخفیف بسیار شاد شدم.
کتاب های موردعلاقه تان را با قیمتی باورنکردنی تا شب یلدا تهیه کنید.
@mtsra
یک پیشنهاد خوب برای شما
نارنجی تند
https://fidibo.com/book/153649-کتاب-نارنجی-تند
دوستان و همراهان عزیز
به مدت یکهفته نسخه دیجیتال این مجموعه به قیمت 15هزار تومان در سایت فیدیبوک در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است.
@mtsra
🔵ناگهان احساس میکنم که همه
تنهایم گذاشتهاند و رفتهاند
شاید نامِ دیگرِ مرگ همین باشد
هیچگاه نمیدانستم که از تنها مردن اینهمه میترسم
زمان چهگونه جای مرا خواهد گرفت؟
#شهرام_شیدایی
بخشی از شعر
از کتاب آتشی برای آتشی دیگر
@mtsra
کشف نقش برجسته خدایان در سال ۱۹۵۸ میلادی در حین حفاری در برائورون در حومه آتن، ۴۲۰-۴۱۰ قبل از میلاد
@mtsra👇
🔵چیدمان میهمانی شام
.
.
.
.
.
اثر "جودی شیکاگو"یکی از نخستین آثار هنر فمینیستی بود که در دنیا بسیار مطرح شد و مورد توجه منتقدان بسیاری قرار گرفت.
این اثر عظیم (اندازهٔ یک اتاق) یادبودی برای دستاوردها و کشاکشهای زنان در طول تاریخ است و ۳۹ جایگاه برای مهمانان شام دارد که هر یک برای زنان اسطورهای و تاریخی آماده شدهاند. میز شام در فضایی متشکل از ۲۰۰۰ کاشی سفید براق چیده شده که نام ۹۹۹ زنِ تاریخساز روی آنها به صورت طلاکوب درج شده است. این اثر تشکیل شده از آثار واشیایی است که قبلا هیچگاه جزو هنر والا نبوده بلکه محصول دستهای بسیاری است که بهطور سنتی به عنوان مهارتهای خاص زنان همانند دوخت بافت ونقاشی روی چینی شناخته میشوند.
این کار بین سالهای ۱۹۷۶-۱۹۹۹ در نمایشگاههای متعددی در کشورهای آمریکا، کانادا، استرالیا، انگلستان، آلمان به نمایش گذاشته شده است و جودی شیکاگو کتابی را نیز درباره آن منتشر کردهاست.
میهمانی شام از میزی سهگوش تشکیل شده است که طول هر طرف آن ۴۸ فوت است و حالت میز شام آماده پذیرایی از مهمانان را دارد. بر هر زیربشقابی نام یک زن برجسته در تاریخ نوشته شده است و به همراه آن تصاویر و نمادهای مربوط به آن فرد، بشقاب، لیوان و دستمال سفرهای متناسب قرار دارد.
تصویر👈میهمانی شام,جودی شیکاگو
@mtsra
وقتی که از هیجان ناشی از موفقیت سَرمَستم هیچ کس نیست که در این شادی با من شریک باشد و اگر در اثر یأس دچار عَجز شوم، هیچ کس سعی نمی کند که برای مقابله با افسردگی به من دِلداری دهد. درست است که من افکارم را روی کاغذ می آورم؛ اما این وسیلهٔ مناسبی برای تبادل احساس نیست.کاش دوستی همراهم بود که می توانست با من هم دردی کند و با چشمانش با من سخن بگوید.
🎨چهره مری شلی
نقاش ریچارد روت ول
۱۸۴۰ میلادی نویسندهٔ مشهور انگلیسی
@mtsra
به مادرم گفتم: «دیگر تمام شد.»
گفتم: «همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق میافتد
باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم.»
فروغ فرخزاد
#محمد_قبادلو
@mtsra
🔵قدیس هیپولیتوس: با اسب بدنش را به دو نیم کردند
.
.
قدیسی به نام #هیپولیتوس در اصل «شهید نمایی» متعلق به قرن سوم در روم بود. اسم او در «افسانه طلایی» مطرح شد؛ طبق این افسانه او سربازی بود که در شکنجه کردن و آزار و اذیت قدیس لاورنس (یک قدیس مسیحی اهل اسپانیا) شرکت داشت، اما بعدها به خاطر همین قدیس دین خود را تغییر داده و به مسیحیت گروید. به همین خاطر او را محکوم کرده و بدنش را به اسب ها بسته و با کشیدن به کمک اسب ها بدنش را تکه تکه کردند.
.
.
نکته: مسیحیان در قرون اولیه مسیحیت به خصوص در زمان امپراطوری روم به خاطر اعتراف به ایمانشان بسیار مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. به خاطر پافشاری بر اعتقادات مذهبیشان تا سَرحَد مرگ شکنجه شدند. (بسیاری از این مرگ ها برای افراد دیگر الهام بخش و به شهرت مذهب کاتولیک افزود، اگرچه تعدادی از این داستان ها سندیت تاریخی نداشته و شاید افسانه ای بیش نباشند)
.
.
دیریک باوتس و هوگو فان در خوس، حدود ۱۴۸۶ میلادی، ابعاد: ۹۲.۰×۹۸.۲ سانتیمتر، کلیسای جامع سان سالواتور ( بروخه، فلاندر، بلژیک)
.
.
#Hippolytus
#hippolytusofrome
@mtsra
🔵اِگناتیوس اِنطاکی: او را محکوم کردند و در کلوسئوم توسط شیرها خورده شد.
.
.
در زمان حکومت تراژان (مارکوس اولپیوس نروا ترایانوس (۵۳ میلادی - ۱۱۷ میلادی) امپراطور قانونی وضع کرد که طی آن یک فرد مسیحی اگر به طور رسمی گزارش میشد، محکومیت او مرگ بود. البته امپراطور مرد رئوفی بود، منتها به خاطر قدرشناسیاش به خدایان غیرمسیحی که پیروزیهایش در #داسیانس و #سیتیانس را مدیون آن ها میدانست، اجازه مرگ مسیحیانی که به طور آشکارا به #الوهیت این خداها اعتراف نمیکردند را صادر میکرد.
.
.
طبق این افسانه #تراژان دستور مرگ اِگناتیوس را صادر کرد. بنابراین او دستگیر و به روم فرستاده شد؛ در آنجا هم #کلوسئوم را پُر از حیوانات وحشی کرده بودند. او در ۲۰ دسامبر روز آخر بازی ها و قبل از این که نامه امپراطور به مامور اجرایی برسد، به کلوسئوم رسید و با دستور مامور اجرایی زندان بان با عجله به کلوسئوم رفته و شیرهای درنده را آزاد کرد، این حیوانات هم بلافاصله اِگناتیوس را دریده و کشتند.
.
.
نکته: اِگناتیوس اِنطاکی، اسقف انطاکیه، کشیش حواری، شاگرد حواری یوحنا و سومین اسقف انطاکیه بود.
نقاش: چزاره فراچسکو، رم
@mtsra
مالیخولیا (به نروژی: Melankoli ؛ همچنین با عنوان جاپ در ساحل یا حسادت یا عصر) یک نقاشی کشیده شده توسط هنرمند نروژی، ادوارد مونک، است. این تابلو یک نقاشی اکسپرسیونیستی روغن روی بوم کرباس است که در سالهای ۱۸۹۱–۹۳ میلادی کشیده شده. تصویر نشانگر مردی افسره در ساحل است که سرش بر روی دست راستش تکیه داده و در حال استراحت است. شخص داخل تصویر گویا جاپ نیلسِن، دوست ادوارد مونک، بوده است.
مرد ملانکولی در راست تصویر، با حس و حالی که به وسیله پستی و بلندی های خط ساحلی و خط افق نشان داده شده است و تا سمت چپ تصویر ادامه دارد. منتقدان معتقدند که در این نقاشی کنایه هایی اروتیک نیز وجود دارد که شاید بتوان آنها را در انعکاس تصویر ماه در آب جستجو کرد. منظره ساحل آسگارداسترند را نشان می دهد که مونک تابستان ۱۸۸۹ را آنجا سپری کرد.
مالیخولیا در سال ۱۸۹۱ در نمایشگاه پاییزی اسلو به نمایش گذاشته شد. هنرمند و روزنامهنگار کریستیان کروگ این تصویر را نخستین اثر نمادگرایانه در تاریخ نقاشی نروژ میداند. در سال ۱۸۹۱ نسخههای مختلفی از آن کشیده شد. یک اثر متأخر نیز در گالری ملی نروژ نگهداری میشود.
@mtsra
تجسم عیسی مسیح را
به دوستداران صلح و آرامش
تبریک عرض می کنم.
@mtsra
50% تخفیف تا شب یلدا
برای تمامی کتاب های موجود در سایت فیدیبوک
https://fidibo.com/book/153649-کتاب-نارنجی-تند
🔵"برائورون کمی از شهرِ ماراتون فاصله دارد، گفته میشود که ایفیگنیا، دختر آگاممنون، از دست تائوریها با تصویری از آرتمیس فرار کرد و به این مکان رسید. گفته میشود که او تصویر را اینجا رها کرد و خودش به آتن و سپس به آرگوس رفت. این "xoanon" مربوط به آرتمیس، یک شی باستانی است ولی من بعداً اعلام میکنم که به نظرم چه کسی شی را از دست بربرها در آورده است (شرح پوسانیاس از یونان، ۱.۳۳).
.
.
نقش حاضر، نقش برجسته نذری با نقش زئوس و سه خدای آپولونی، یعنی لتوِ و فرزندانش، آپولو و آرتمیس است. در این تصویر، زئوس نشسته در سمت چپ نقش برجسته نشان داده شده است. او هیمتیون (رَدا) به تن دارد که فقط قسمت پایین بدنش را میپوشاند. بازوی راست او به گونهای بلند شده است که نشان میدهد عصایی را در دست گرفته است. عصای او به احتمال زیاد رنگی است. دیگر خدایان نیز در مقابل زئوس در سمت راست ایستادهاند. لِتو یک پِپلوس (لباسی سنگین از جنس پشم) با چینهای زیبا و هیمتیون (رَدا) که بخشی از سر او را پوشانده است، به تن دارد. نیزهای که در دست چپ دارد نیز رنگی است. آپولو ریش ندارد و هیمتیون (رَدا) او دور بازوی چپش پیچانده شده است و قسمت بالایی بدنش را آشکار میکند.
.
.
آرتمیس یک کیتون (لباسی سبک، معمولاً از جنس کتان) پوشیده که به دور کمرش بسته شده است. او ظاهراً به سمت چپ میدود اما سرش به سمت جهت مخالف است. او احتمالاً افسارهای برنزی را در دستهای خود نگه داشته است. پای دو حیوان در انتهای سمت راست نقش برجسته نیز قابل تشخیص است. آخرین نفر در این نقش به احتمال زیاد ایفیگنیا که سرش به طور جداگانه باقی مانده، است. به نظر میرسد که کل ترکیب بندی تحت تأثیر مجسمه پارتنون، شاهکار دوره کلاسیک است.
.
.
نکته: به نظر می رسد که برائورون تا حدی زیادی متروکه و محل اکتشاف نیز مدفون بوده است. در نتیجه، سیلاب ناشی از یک رودخانه ی نزدیک، شهر را حفظ کرده است.
.
.
Xoanon:
یک نقش مذهبی ساخته شده از چوب است. به نظر یونانیان باستان این گونه اشیای مذهبی، اعم از هنر صورتگری یا مجسمه سازی، با دِدالوس افسانهای مرتبط بود.
.
.
🔵پوسانیاس: پوسانیاس نویسنده و جغرافیدان یونانی و اهل لیدیه است که در سدهٔ دوم میلادی زندگی میکرد.
@mtsra
@mtsra
سطری از شعر نارنجی تند
مجموعه #نارنجی_تند
#نشر_چشمه
🔵استودان سدلک #Sedlec_Ossuary
.
"اَستودان سِدلِک" یک نیایشگاه کوچک مسیحی کاتولیک است که در طبقهٔ زیرین گورستان کلیسای "همه قدیسان" در "سدلک" از حومههای شهر "کوتنا هرا" در جمهوری چک قرار دارد. تخمین زده میشود که برای تزئینات داخلی این استودان از استخوانهای 40000 تا 70000 انسان که پیشتر در محوطه کلیسا به خاک سپرده شده بودند استفاده شده است. این استودان از مهمترین مراکز گردشکری در جمهوری چک است و سالانه حدود ۲۰۰ هزار نفر از آن بازدید میکنند.
"هنری" راهب بزرگ کلیسای صومعه سیسترسی سدلک به فرمان شاه اوتاکار دوم، پادشاه بوهم در سال ۱۲۷۸ به سرزمین مقدس فرستاده شد. در هنگام بازگشت از زیارت، او مقداری از خاک سرزمین مقدس را با خود به ارمغان آورد و آنرا به عنوان تبرک در این گورستان پاشید. این کار او باعث شد که گورستان سدلک به محلی محبوب برای دفن مردگان در اروپای مرکزی مبدل شود. در سالهای میانی قرن چهاردهم با گسترش مرگ سیاه یا طاعون در اروپای مرکزی و هم چنین در خلال جنگهای محلی اوایل قرن پانزدهم هزاران نفر در این گورستان به صورت دسته جمعی به خاک سپرده شدند.
در حدود سال ۱۴۰۰ میلادی، کلیسایی با معماری #گوتیک در مرکز این گورستان بنا نهاده شد، و استخوانهای یافت شده در گورهای دسته جمعی که در هنگام ساخت کلیسا کشف شده بودند، در سرداب و همچنین شیروانی کلیسا به امانت سپرده شدند. بر طبق روایات، بعد از سال ۱۵۱۱ استخوانهای انباشته شده توسط یک راهب نیمهکور به صورتی مرتب در کلیسا چیده شد.
در سال ۱۸۷۰ میلادی منبتکاری به نام "فرانتیشک رینت" (František Rint) از سوی خانواده "شوارتزنبرگ" (Schwarzenberg) استخدام شد تا کلیسا را با استخوانها تزئین کند که این تزئینات تا بحال در این کلیسا موجود است.
@mtsra
#در_ادامه👇