🌐 mentalskills.ir ارتباط با ادمین👇👇👇 @Majidkeramatimoghadam پیج اینستاگرام👇👇👇 Majid.keramatimoghadam سایت های مرتبط https://sportssciencejournal.ir https://cognitivesportsjournal.ir https://drmajidkeramati.ir
همیشه آماده خداحافظی باش؛ فلسفهای برای رهایی و رشد
جملهی تأملبرانگیز «همیشه آماده خداحافظی با هر چیزی باش» یادآور یکی از مهمترین درسهای زندگی است: وابستگیها، تعلقات و حتی موفقیتها و خوشیها، هیچکدام تضمینشده و دائمی نیستند. جهان پیوسته در حال تغییر است و آنچه امروز داریم، ممکن است فردا از دست برود — چه آدمها، چه موقعیتها و چه داشتههای مادی.
این جمله ما را به نوعی ذهنیت انعطافپذیر دعوت میکند؛ ذهنیتی که نهتنها از دستدادن نمیترسد، بلکه آن را بخشی طبیعی از مسیر رشد میداند. خداحافظیها، هرچند تلخ و سخت، اغلب ما را مجبور میکنند قویتر شویم، خودمان را بازتعریف کنیم و به نسخههای تازهای از زندگی برسیم.
بنابراین، تمرین آمادهبودن برای خداحافظی، تمرینی برای آزادی درونی است: آزادی از ترس، وابستگی و کنترل وسواسگونه. تنها با این نگاه است که میتوانیم در لحظه زندگی کنیم و وقتی زمانش رسید، بدون شکستن، رها شویم.
@mentalskills
در سالهای اخیر، پژوهشهای گستردهای برای توسعهی واکسنهایی با هدف پیشگیری یا کاهش پیشرفت بیماری آلزایمر انجام شدهاند. آلزایمر، شایعترین نوع زوال عقل، ناشی از انباشتگی پروتئینهای غیرطبیعی مانند بتا-آمیلوئید و تاو در مغز است که منجر به مرگ سلولهای عصبی و از بین رفتن حافظه میشود.
هدف واکسنها چیست؟
.
واکسنهای آلزایمر با هدف تحریک سیستم ایمنی بدن برای شناسایی و پاکسازی پروتئینهای مضر از مغز طراحی شدهاند؛ بدون آنکه به بافتهای سالم آسیب بزنند.
نمونههایی از واکسنهای در حال توسعه :
۱. UB-311
مرحله : فاز 2B (شرکت Vaxxinity ایالات متحده)
ویژگی برجسته : یکی از پیشرفتهترین واکسنهای آزمایشی با نتیجههای امیدوارکننده و نزدیکترین واکسن به فاز تایید؛ تمرکز بر پاکسازی پلاکهای آمیلوئید
نتیجهها: ایمن، موثر، نتیجههای ابتدایی بسیار امیدوارکننده
۲. AADvac1
مرحله : فاز 2 (شرکت Axon Neuroscience اسلواکی)
ویژگی برجسته : هدفگیری پروتئین تاو
نتیجهها : کاهش ۴۲٪ در پیشرفت بیماری در برخی گروهها
۳. ACI-35
مرحله : فاز 1b/2a (شرکت AC Immune سوییس با همکاری شرکت Janssen)
ویژگی برجسته : واکسن تاو فسفریلهشده، تولید پاسخ ایمنی ۱۰۰٪
نتیجهها: هنوز در مرحلههای ابتدایی، ولی ایمنی بالا و پتانسیل قوی
مزایای احتمالی واکسنها :
• پیشگیری از بروز آلزایمر در افراد پرخطر
• کاهش سرعت پیشرفت بیماری در مرحلههای ابتدایی
• کاهش بار روانی و اقتصادی برای خانوادهها و جامعه
.
جمعبندی : هر سه واکسن UB-311، AADvac1 و ACI-35 در پژوهشهای بالینی اخیر ایمنی و تحملپذیری خوبی نشان دادهاند و پاسخهای ایمنی قوی ایجاد کردهاند. با این حال، برای تأیید اثربخشی بالینی و ارزیابی دقیقتر، به پژوهشهای بالینی گستردهتر و بلندمدتتری نیاز است.
@mentalskills
💢خوابآلودگی مداوم میتواند یکی از نشانههای زوال عقل باشد
محققان دریافتهاند زنان مسنی که میزان خوابآلودگی آنها تغییرات محسوسی داشته است، مثل بیش از حد چرت زدن، دو برابر بیشتر در معرض ابتلا به زوال عقل قرار دارند
دانشمندان بهتازگی کشف کردهاند که خوابآلودگی بیش از حد در زنان مسن میتواند نشانهای از زوال عقل باشد.
به گزارش ویمن هلت، بر اساس پژوهشی که مجله نورولوژی (Neurology) منتشر کرده، محققان دریافتهاند زنان مسنی که میزان خوابآلودگی آنها تغییرات محسوسی داشته است، مثل بیش از حد چرت زدن، دو برابر بیشتر در معرض ابتلا به زوال عقل قرار دارند. البته باید تاکید کرد که احساس خستگی بیشتر در سنین بالاتر تا حدی طبیعی است؛ آنچه این یافتهها را کمی پیچیده میکند. با این حال محققان نتیجه گرفتند که تغییر در الگوی خواب زنان مسنتر، ممکن است بهعنوان یک شاخص زودهنگام یا عامل خطر برای زوال عقل عمل کند.
چرا خواب آلودگی با زوال عقل مرتبط است؟
دکتر کلیفورد سیگیل، پزشک در سانتامونیکا کالیفرنیا، به این نکته اشاره میکند که خواب خوب با تثبیت حافظه (تبدیل خاطرات کوتاهمدت به خاطرات بلندمدت) و سلامت کلی بدن مرتبط است و خواب شبانه خوب برای افراد مسن در سالهای ۸۰ سالگی، مهمتر از چرت روزانه است.
او میافزاید که خواب ضعیف با مشکلات تثبیت حافظه در افراد جوانتر هم مرتبط است. این مشکل با افزایش سن بدتر میشود و در بیماران مسن، بازیابی حافظه احتمالا تحت تاثیر خواب بیکیفیت قرار میگیرد. «بنابراین اگر کسی خوب نخوابد، ممکن است بر حافظهاش اثر بگذارد، بهویژه اگر این مشکل همیشگی باشد.»
البته خوابآلودگی میتواند نشانه طیف وسیعی از مشکلات دیگر هم باشد. برای مثال، خوابآلودگی در طول روز میتواند ناشی از مشکل آپنه انسدادی خواب باشد که اصلیترین علائم آن خوابآلودگی در طول روز یا خواب «غیرترمیمی» است؛ یعنی خوابی که فرد پس از آن همچنان احساس رفع خستگی و سرزندگی نکند.
اختلال خواب نارکولپسی (حمله خواب)، کمخونی، افسردگی و کمبود برخی ویتامینهای خاص نیز میتواند باعث شوند در طول روز احساس خستگی کنید، بنابراین مهم است که این موضوع بررسی شود.
سایر نشانههای زوال عقل
زوال عقل علائم اولیه زیادی دارد، اما بر اساس گزارش موسسه ملی پیری آمریکا، رایجترین آنها عبارتاند از:
از دست دادن حافظه، قضاوت ضعیف و گیجی
مشکل در صحبت کردن، درک و بیان افکار
سرگردانی و گم شدن در یک منطقه آشنا
مشکل در مدیریت پول و پرداخت قبوض
پرسشهای مکرر
استفاده از کلمات غیرمعمول برای اشاره به اشیای آشنا
طولانیتر شدن زمان انجام دادن کارهای معمولی
از دست دادن علاقه به فعالیتهای عادی روزمره
هذیانگویی یا توهم داشتن
رفتارهای تکانشی
بیتوجهی به احساسات دیگران
از دست دادن تعادل و مشکلات حرکتی
@mentalskills
⭕️ اهمیت پدر در جنبه الگویی
کودک در مسیر رشد از افراد بسیاری اثر میپذیرد و تحت تأثیر دیدهها و شنیدههای بسیاری است. همه آنهایی که اطراف او هستند و به نحوی در او اثر دارند مدل و الگوی کودکند اما پدر از همه آنها مهم تر و مؤثرتر است و این اهمیت و تأثیر تا سنین نوجوانی همچنان بر جای خویش است
رفتار پدر در سنین خردسالی فرزند برای او همه چیز است: درس، اخلاق، تربیت، سازندگی یا ویرانگری طفل همه چیز را از او کسب میکند: محبت، شفقت، وفاداری، خلوص و صفا، رشادت و شهامت، ادب و تواضع، عزت نفس، سجایای اخلاقی، درستکاری، پشتکار، سربلندی، شرافت، صداقت
این امر آن چنان از نظر روانشناسان تربیتی گسترش دارد که برخی از آنها رفتار فرزندان را انعکاسی از رفتار پدران دانستهاند و گفتهاند: تو اول کودک خود را به من بنمای تا بگویم تو که هستی نحوه استدلال پدر، بکارگیری وسایل و ابزار، کینه توزی و خود خواهی او، همه در کودک مؤثر است
بر این اساس پدران در برابر رفتار شخصی خود مسئولند و با افکار و رفتارشان کودک را جهت میدهند، و موجبات رشد و یا سقوط شخصیت فرزندان را فراهم می آورند ...!!
@mentalskills
✍هیچ چیز به اندازهی یک ذهن آرام، قدرت ندارد.
جیمز_آلن
@mentalskills
💢محبت مادرانه در آغاز کودکی، ویژگیهای شخصیتی مادامالعمر کودک را شکل میدهد
تحقیقات اخیر نشان میدهند کودکانی که محبت بیشتری از جانب مادر دریافت میکنند، حتی در قیاس با قل همسان خود نیز احتمال موفقیت بیشتری پیدا میکنند.
از ثبتنام در مدارس معتبر یا برنامههای پرهزینه خارج از مدرسه که بگذریم، ارتباط محبتآمیز مادر میتواند مهمترین سرمایه آینده کودک باشد.
یک مطالعه طولی جدید که در مجله روانشناس آمریکایی انتشار یافته، از مبنای علمی یکی از مؤثرترین شاخصهای زندگی پرده برداشته است: محبت مادر در یک دهه نخست زندگی باعث توسعه خصوصیاتی میشود که موفقیت مادامالعمر کودک را به دنبال خواهد داشت.
محبت مادرانه باعث تقویت بعضی از ویژگیهای شخصیتی کودک میشود
برخلاف ویژگیهای ثابت مانند ضریب هوشی، ویژگیهای شخصیتی نسبتاً متغیر هستند. از اینرو، میتوان آنها را بهویژه در آغاز کودکی تحت تأثیر قرار داد. نحوه تربیت پدر و مادرها نقش بسزایی در شکلگیری شخصیت کودکان دارد.
محققان در این مطالعه بیش از ۲ هزار دوقلوی ساکن بریتانیا را از بدو تولد تا بزرگسالی کنترل کردند و به این نتیجه رسیدند که محبت مادرانه باعث تقویت پذیرندگی، وظیفهشناسی و توافقپذیری در ۱۸ سالگی خواهد شد.
این خصوصیات با دستاوردهای مثبت در زندگی ارتباط دارند.
در این مطالعه از مدل «پنج جنبه بزرگ شخصیت» برای ارزیابی ویژگیهای شخصیتی مختلف استفاده شده که در پنج دسته کلی قرار میگیرند:
روانرنجوری: ناپایداری عاطفی یا حساسیت در قبال استرس
برونگرایی: اجتماعی بودن، قاطعیت و جدیت
پذیرندگی: کنجکاوی، تخیل و آمادگی برای تجربههای جدید
توافقپذیری: همدلی، همکاری و اعتماد به دیگران
وظیفهشناسی: انضباط فردی، مسئولیتپذیری و رفتار هدفمند
محققان دریافتند که ارتباط بین تربیت محبتآمیز پدر و مادر و خصوصیاتی مانند پذیرندگی، توافقپذیری و وظیفهشناسی همواره برقرار است، حتی اگر کودک با بدرفتاری و مشکلات عاطفی و رفتاریِ دوران کودکی دستوپنجه نرم کرده و در سنین بالاتر مورد حمایت خانواده قرار گرفته باشد. این موضوع نشان میدهد که محبت مادرانه در دوران کودکی اثرات ماندگاری دارد، حتی اگر روابط در سنین بالاتر بهبود پیدا کنند.
با اینحال، ارتباط چندانی بین میزان محبت مادر و ویژگیهایی مانند برونگرایی یا اضطراب در کودکان پیدا نشد. به نظر میرسد که این خصوصیات بیشتر تحت تأثیر ژنتیک یا دیگر عوامل محیطی شکل میگیرند.
تحقیقات دیگر از ارتباط خصوصیات شخصیتی با دستاوردهای بلندمدت زندگی حکایت دارند.
یک تحلیل جامع در سال ۲۰۲۴ نشان داد که تربیت تحکمآمیز با خصوصیاتی مانند پذیرندگی، وظیفهشناسی، توافقپذیری و برونگرایی ارتباط مستقیم دارد، اما تربیت مستبدانه باعث افزایش احتمال روانجوری میشود. تربیت تحکمآمیز آمیزهای از حمایت و محدودیتهای واضح است که باعث تقویت استقلال کودک میشود، اما تربیت مستبدانه معمولاً سختگیرانه بوده و فاقد ابعاد عاطفی است.
یک مطالعه فرانسوی در سال ۲۰۱۸ نشان داد که وظیفهشناسی مهمترین نشانه موفقیت تحصیلی است. به همین دلیل است که دانشآموزان بیانگیزه همچنان میتوانند نمرات خوبی بگیرند، زیرا بهرغم بیانگیزگی تکالیفشان را انجام میدهند. براساس سایر یافتهها، افرادی که وظیفهشناس نیستند، از سلامتی ضعیفتری برخوردارند و پیشبینی میشود که عمر کوتاهتری هم داشته باشند.
مطالعات همچنین نشان میدهند که پنج جنبه بزرگ شخصیتی، بهجز روانرنجوری، با تابآوری ارتباط مستقیم دارند که همان توانایی سازگاری و بهبودی بعد از تجربههای استرسزا یا دشوار است. تابآوری به نوبه خود با دستاوردهای مثبت مانند موفقیت تحصیلی، پیری بیدردسر و طول عمر بالاتر ارتباط دارد.
در سوی مقابل، روانرنجوری با دستاوردهای منفی مانند شکست شغلی و نارضایتی در زندگی زناشویی ارتباط دارد.
مطالعه حاضر صرفاً بر مادران تمرکز داشت، زیرا در روند تحقیق از دادههای مطالعه طولی دوقلوها استفاده شده و تنها اطلاعات تربیتی مربوط به مادران گردآوری شده است. محققان این موضوع را یکی از محدودیتهای مطالعه حاضر دانستند و توضیح دادند که نقش پدر و دیگر ابعاد تربیتی در این مطالعه مورد بررسی قرار نگرفته و نمیتوان تحلیلی ارائه کرد که مختص دوقلوها باشد.
@mentalskills
💢سلامت روان نوجوانان؛ چه زمانی باید کمک گرفت و چه کاری از والدین برمیآید؟
آمارهای سرویس بهداشت و درمان ملی بریتانیا نشان میدهد که از هر پنج کودک و نوجوان هشت تا ۲۵ ساله، یک نفر احتمالاً دچار نوعی اختلال روانی است.
چرا این مشکلات اینقدر رایج هستند؟
دوره نوجوانی زمانی است که این مشکلات بیشتر میشوند، زیرا نوجوانان با چالشهای رشد، استرس امتحانها و روابط دوستانه و عاطفی دست وپنجه نرم میکنند.
پروفسور آندریا دانسه، متخصص روانپزشکی کودک و نوجوان در کینگز کالج لندن میگوید دلایل زیستی هم وجود دارد که باعث میشود مشکلات سلامت روان در نوجوانان بیشتر دیده شود.
او میگوید: «مغز نوجوانان بهطور یکپارچه رشد نمیکند. بخشی از مغز که احساسات را پردازش میکند زودتر از بخشی که مسئول کنترل نفس و قضاوت درست است بالغ میشود. این یعنی نوجوانان ممکن است احساسات را خیلی شدید و هیجانی تجربه کنند، پیش از آنکه مهارت کافی برای مدیریت این احساسات را پیدا کرده باشند. این مسئله میتواند دلیل بخشی از نوسانات احساسی رایجی باشد که والدین میبینند».
او میگوید اوج این وضعیت دوران نوجوانی است؛ زمانی که واکنشهای احساسی با ترشح هورمونها و تغییر در ساعت زیستی بدن که بر الگوی خواب اثر میگذارد، شدیدتر میشود.
چه زمانی و چگونه باید به نوجوان کمک کرد؟
پس چه چیزی چالش احساسی نرمال به شمار میرود، و چه زمانی نوجوانان و والدینشان باید نگران باشند و به فکر دریافت کمک از متخصص بیفتند؟
پروفسور دانسه میگوید تشخیص اینکه زمان درخواست کمک دقیقا کجاست برای بسیاری از والدین سخت است، اما او این رفتارها را از ویژگیهای طبیعی دوران نوجوانی میداند:
تا زمانی که این موارد اختلال جدی در زندگی روزمره ایجاد نمیکنند، والدین باید احساس اطمینان کنند که میتوانند از فرزندشان حمایت کنند.
شایعترین مشکلات در نوجوانان احساس خستگی روحی و اضطراب است. درباره حس خستگی روحی، پروفسور دانسه میگوید داشتن برنامههای منظم برای تغذیه، خواب، فعالیت فیزیکی و ارتباط با دوستان و خانواده اهمیت دارد. همچنین باید فعالیتهایی را که نوجوان از آنها لذت میبرد، مثل بیرون رفتن یا ورزش، در برنامه قرار داد.
او میافزاید: «کمک کنید تا نوجوان مشکلات را شناسایی و آنها را به بخشهای کوچکتر تقسیم کند و برای حلشان راهحلهایی را امتحان کند.»
برای اضطراب، تکنیکهای آرامسازی میتوانند مفید باشند. از جمله این تکنیکها تمرینات تنفس، تمرکز بر محیط اطراف که به آن «گراندینگ» گفته میشود و تمرینات ذهنآگاهی (mindfulness) است.
پروفسور دانسه تأکید میکند: «مهم است که در دام اطمینان خاطر بخشیدن بیمورد نیفتید.» در عوض، باید تکنیکهای آرامسازی را آموزش داد و موقعیتهای ترسناک را با فرزند بررسی و امتحان کرد. «برای کاهش نگرانیها میشود آنها را یادداشت کرد یا در زمان مشخصی به نام «زمانِ نگرانی» روزی یک بار دربارهشان صحبت کرد.»
نشانههایی که نیاز به کمک متخصص را نشان میدهند
دکتر مان و پروفسور دانسه هر دو تأکید دارند که والدین نباید از کمک گرفتن از متخصصان در مواقع لازم بترسند.
دکتر مان میگوید: «هیچ دلیلی برای شرم نیست. فقط باید بدانیم کی باید خودمان مشکل را حل کنیم و کی باید کمک بگیریم.»
آنها مجموعهای از نشانهها را مطرح میکنند که باید زنگ هشدار را برای والدین به صدا درآورد، از جمله:
دکتر ایلین لاکهارت، رئیس بخش کودک و نوجوان کالج سلطنتی روانپزشکان بریتانیا میگوید والدین باید براحتی بتوانند درباره سلامت روان با فرزندانشان حرف بزنند و برایشان درخواست کمک کنند.
او میگوید: «ما میدانیم کودکان زیادی درگیر مشکل هستند. این باور که دوران مدرسه بهترین سالهای زندگی است، غلط است.»
با این حال، با توجه به فهرست انتظار طولانی برای دریافت خدمات سلامت روان در بریتانیا، پیدا کردن کمک مناسب کار سادهای نیست، به خصوص اگر توان پرداخت هزینه درمان خصوصی را نداشته باشید.
اولین گزینه مراجعه به پزشک خانواده یا تیمهای حمایت روانی مرتبط با مدارس در برخی مناطق است. آنها میتوانند افراد را به مراکز خدمات سلامت روان ارجاع دهند یا به نهادهای محلی و خیریههایی که خدمات ارائه میدهند وصل کنند.
دکتر لاکهارت میگوید: «خود مدارس هم میتوانند کمک کنند و بعضیها خدمات مشاوره و حمایت دارند.»
او اضافه میکند: «اما فکر میکنم والدین اغلب نقش خودشان را دستکم میگیرند، حتی وقتی فرزندشان منتظر درمان یا در حال درمان است. خانه جایی است که آنها بیشتر وقتشان را در آن میگذرانند، پس والدین بخش بزرگی از راه حل هستند.»
@mentalskills
من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می زنم
اگر به خانه من آمدی
برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچهی خوشبخت بنگرم
فروغ_فرخزاد
@mentalskills
از دیدگاه فروید، انسان موجودی است با تمایلات غریزی نیرومند، از جمله میل به لذت، تسلط، و آزادی بیقید. اما برای اینکه افراد بتوانند در کنار هم زندگی کنند و تمدنی پایدار ایجاد شود، این تمایلات باید مهار، کنترل یا به مسیرهای دیگر هدایت شوند. اگر انسانها بخواهند تمام خواستههای غریزی خود را آزادانه اجرا کنند، نظم اجتماعی از هم میپاشد.
فروید معتقد است تمدن با ایجاد قوانین، هنجارها، و وجدان جمعی، افراد را به کنترل خود وامیدارد. این کنترل باعث ایجاد سازوکاری به نام فرامن (super-ego) میشود، که نماینده ارزشهای جامعه در ذهن فرد است. فرامن، بهصورت درونی، فرد را از برخی تمایلات بازمیدارد و باعث احساس گناه یا شرم روانی میشود، حتی اگر او کاری نکرده باشد.
در این روند، فرد یاد میگیرد که برای دستیابی به احترام، امنیت، و رابطه اجتماعی، باید خواستههای غریزی را با رفتارهای قابل قبول اجتماعی جایگزین کند. این جایگزینی ممکن است از طریق خلاقیت، کار، هنر، یا خدمت به دیگران باشد؛ فرآیندی که فروید آن را تصعید (Sublimation) مینامد.
اما فروید هشدار میدهد که این مهار دائمی امیال، نوعی فشار روانی درونی بهوجود میآورد که منجر به ناخوشی درونی، اضطراب، و بیقراری مداوم میشود. از این رو، انسان در تمدن همیشه درگیر یک تعارض پنهان است: بین آزادی درونی و نظم اجتماعی.
⸻
نتیجهگیری:
از نظر فروید، انسان برای زندگی در جامعه مجبور است بخشی از خود را سرکوب کند. این سرکوب، اگرچه لازمه تمدن است، اما بهایی روانی دارد: احساس نارضایتی. بنابراین، زندگی اجتماعی همزمان با رشد فرهنگ، نوعی فشار روانی هم به همراه دارد. تمدن بدون کنترل غرایز ممکن نیست، اما این کنترل، آرامش کامل هم نمیآورد.
@mentalskills
سکوت و فاصله؛ بازخوانی اهمیت تنهایی برای بازسازی انرژی روانی
در دنیایی که ارتباط و تعامل دائمی به یک ارزش اجتماعی تبدیل شده، گاهی نیاز به فاصله گرفتن از دیگران نه نشانه بیمهری، بلکه نشانه بلوغ روانی و خودآگاهی است. وقتی انرژی روانی فرد پایین میآید، بهترین کاری که میتواند برای خودش و دیگران انجام دهد، کنارهگیری و بازسازی در سکوت است.
روانشناسان میگویند «خاموش کردن صداهای بیرونی» برای شنیدن صدای درونی ضروری است. تعاملهای اجباری در زمانهایی که ذهن آشفته یا خسته است، تنها منجر به فرسودگی عاطفی و سوءتفاهمهای اجتماعی میشود. بنابراین، سکوت و انزوا بهعنوان دکمه ریست روانی عمل میکنند؛ لحظهای که فرد میتواند افکارش را مرتب کند، احساساتش را بفهمد و دوباره با وضوح و آرامش به دنیای بیرون بازگردد.
البته همه اطرافیان این فاصلهگیری را درک نمیکنند و ممکن است آن را شخصی برداشت کنند. اما کسانی که واقعاً فرد را میشناسند و به او اعتماد دارند، میدانند که این خلوت، نه برای دوری از آنها، بلکه برای بهبود کیفیت رابطه و حضور او در آینده است.
این شیوه از خودمراقبتی، نهتنها نشانه ضعف یا فرار نیست، بلکه نشانه یک مهارت عمیق در مدیریت هیجانی است؛ مهارتی که میتواند کیفیت روابط بینفردی را ارتقا دهد و از فرسایش روانی جلوگیری کند.
@mentalskills
💢چرا گاهی خواب میبینیم که از ارتفاعی سقوط میکنیم؟
خیلی از افراد هنگام خوابیدن، درست وقتیکه وارد خواب عمیق میشوند، احساس میکنند که از ارتفاعی بلند مانند صخره در حال سقوط هستند. این وضعیت به حرکات غیرارادی عضلات مرتبط است.
دانشمندان به حس سقوط در خواب را «تکانهای خواب» مینامند. این تکانها به شکل پرش یا انقباض ناگهانی عضلات درست در لحظاتی رخ میدهند که فرد در حال به خواب رفتن است یا در خوابی عمیق فرو رفته است.
بیشتر مواقع حس سقوط در خواب، با تپش قلب، تنش زیاد، تعریق و گاهی ترس از خواب همراه میشود. فرضیههای متعدد و جالبی درباره این حس وجود دارد. یکی از این فرضیهها این است که گاهیاوقات مغز تصور میکند فرد دارد میمیرد و سعی میکند او را بیدار نگهدارد. درواقع با ایجاد کشش و انقباضی ناگهانی در ماهیچهای در بدن به نام میوکلونوس، بهشکلی که انگار قبل از سقوط میخواهد شما را بگیرد، موجب تکان شدید در بدنتان میشود.
بنابه گفته محققان، حرکتهای سریع در خواب، آخرین تلاش مغز برای کنترل بدن و بیدار نگهداشتن فرد است.
گاهیاوقات هم مغز در مرحله انتقال به خواب دچار خطا میشود و فکر میکند بدن هنوز بیدار است و سیگنالهایی برای فعالسازی عضلات میفرستد.
عوامل متعددی همچون اضطراب، فعالیتهای شدید شبانه و ورزش سنگین در ساعات پایانی روز، مصرف نوشیدنیهای الکلی و کافئین موجب تکان در خواب میشوند.
همچین پژوهشهای اخیر نشان داده است که برخی از داروهای ضدافسردگی، بهویژه از نوع مهارکنندههای بازجذب سروتونین، مانند اسسیتالوپرام، ممکن است تعداد تکانهای خواب را افزایش دهد.
خوشبختانه تکانهای خواب، موضوعی عادی و بیخطر است و بیشتر افراد حداقل یکبار آن را تجربه کردهاند و پس از بیدار شدن، دوباره بهسرعت خوابشان میبرد. اما افرادی که داروهای ضدافسردگی مصرف میکنند ممکن است به بیخوابی مزمن، اضطراب و کاهش کیفیت زندگی دچار شوند. بنابراین اگر شما هم از این دسته افراد هستید، بهتر است با مشورت پزشکتان، درخصوص نوع و مقدار مصرف داروها تجدیدنظر کرده و هرگز بهطور ناگهانی داروهای خود را قطع نکنید.
رعایت اصول بهداشت خواب، مانند داشتن برنامه خواب منظم و استفاده از روشهای آرامسازی پیش از خواب میتواند در کاهش حس سقوط در خواب موثر باشد.
@mentalskills
❍افسردگی
افسردگی یکی از آسیبها و پیامدهای مقایسه خود با دیگران است که میتواند به مرور زمان تشدید شود و تبدیل به افسردگی شدید شود که زندگی شخص را به شدت مختل میکند. مسلما اگر دچار افسردگی شوید، دیگر انگیزهای برای پیشرفت نخواهید داشت و گمان میکنید که دیگران قویتر از شما هستند و شما به دلیل ضعفتان، نمیتوانید پیشرفت کنید.
❍اضطراب و افکار منفی
هرچقدر بیشتر خودتان را با دیگران مقایسه کنید، استرس و اضطراب بیشتری خواهید داشت و افکار منفی تمام ذهن و وجودتان را به اسارت خواهد گرفت.
@mentalskills
📚داستان کوتاه
داستانی زیبا درمورد شخصی که یک روز زندگی کرد و قدر زندگی را دانست.
دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگی نكرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.
پريشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بيشتری از خدا بگيرد، داد زد و بد و بيراه گفت، خدا سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمين را به هم ريخت، خدا سكوت كرد
به پر و پای فرشته و انسان پيچيد، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: "عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت، تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها يك روز ديگر باقی است، بيا و لااقل اين يك روز را زندگی كن"
لا به لای هق هقش گفت: ' اما با يك روز... با يك روز چه كار می توان كرد؟ ...'
خدا گفت: 'آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويی هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمیيابد هزار سال هم به كارش نمیآيد'، آنگاه سهم يك روز زندگی را در دستانش ريخت و گفت: 'حالا برو و يک روز زندگی كن'
او مات و مبهوت به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش میدرخشيد، اما میترسيد حركت كند، میترسيد راه برود، میترسيد زندگی از لا به لای انگشتانش بريزد، قدری ايستاد، بعد با خودش گفت: 'وقتی فردايی ندارم، نگه داشتن اين زندگی چه فايدهای دارد؟ بگذارد اين مشت زندگی را مصرف كنم'
آن وقت شروع به دويدن كرد، زندگی را به سر و رويش پاشيد، زندگی را نوشيد و زندگی را بوييد، چنان به وجد آمد كه ديد میتواند تا ته دنيا بدود، می تواند بال بزند، میتواند پا روی خورشيد بگذارد، می تواند ....
او در آن يك روز آسمانخراشی بنا نكرد، زمينی را مالك نشد، مقامی را به دست نياورد، اما....
اما در همان يك روز دست بر پوست درختی كشيد، روی چمن خوابيد، كفش دوزدكی را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايی كه او را نمیشناختند، سلام كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد، او در همان يك روز آشتی كرد و خنديد و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد.
او در همان يك روز زندگی كرد
فردای آن روز فرشتهها در تقويم خدا نوشتند: ' امروز او درگذشت، كسی كه هزار سال زيست! '
زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن می انديشيم، اما آنچه که بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگی آن است.
امروز را از دست ندهيد، آيا ضمانتی برای طلوع خورشيد فردا وجود دارد!؟
@mentalskills
🔴 «هشدار»
مطالعه کردن باعث آسیب جدی به «حماقت» می شود!
@mentalskills
یالوم باور دارد که بسیاری از رفتارهای انسانها، حتی آزاردهندهترین آنها، ریشه در رنجهای عمیق، زخمهای کودکی، ترسها یا تجربههای نادیدهگرفتهشده دارند. او در اتاق درمان، هیچگاه صرفاً به “رفتار” افراد نگاه نمیکند، بلکه میکوشد پشت هر رفتار، یک روایت، یک ترس، یا یک تلاش برای بقا را کشف کند.
وقتی کسی داستان زندگیاش را تعریف میکند – رنجهای پنهان، احساسات فراموششده، و تجربههای سرکوبشده – شنونده بهطور طبیعی به مرحلهای از همدلی میرسد که قضاوتکردن دشوار میشود. از نگاه یالوم، درک، قدرتی دارد که نفرت را از بین میبرد و جای آن را با همدلی پر میکند.
⸻
در داستانی از کتاب مامان و معنی زندگی، یالوم با مراجعهکنندهای روبروست که در ابتدا رفتارهای تند، مقاومتهای روانی و گاه آزارنده دارد. اما وقتی لایههای سطحی را کنار میزند، با کودکی پر از محرومیت، مادرانی سرد یا ناپایدار، و احساسی عمیق از دوستنداشتهشدن مواجه میشود.
در آن لحظه است که حتی درمانگر هم دیگر نمیتواند از آن بیمار رنجیده شود.
⸻
نتیجهگیری:
این جمله به ما یادآور میشود که پشت هر انسان، داستانی نهفته است که اگر آن را بشنویم، نگاهمان تغییر میکند. یالوم با این بینش، ما را به سوی نوعی انسانگرایی دعوت میکند:
گوش دادن، دیدن، و فهمیدن بدون عجله برای قضاوت.
@mentalskills
اضطراب اینجوریه:
✨ من میدونم در رو بستم اما تا ده بار چک نکنم آروم نمیشم
کمالگرایی:
✨ کلی کار دارما اما تا وقتی همه چیز توی بهترین حالتش نباشه نمیتونم شروع کنم
اصلا اگه شروع کنم خوب نشه چی؟ نه ولش کن شروع نمیکنم
افسردگی:
✨ دیگه هیچکدوم از اون چیزهایی که قبلا حالمو خوب می کرد هم برام لذتی نداره، حتی انرژی ندارم از تختم بیام پایین دلم می خواد کل روز دراز بکشم از بس بی انرژیم
ADHD:
✨من ساعت چهار عصر قرار دارم و کل روز دیگه هیچ کاری نمیتونم انجام بدم چون چهار عصر قرار دارم
Overthink:
✨یعنی الان دارن در موردم چه فکری می کنن؟
انقدر ذهنم درگیر حرف و رفتار بقیهست که حتی خوابم نمیبره
@mentalskills
چرا ما آدمها تا وقتی عزیزانمون کنارمون هستن، قدرشون رو نمیدونیم؟
مغز ما طوری طراحی شده که وقتی یه نفر یا یه چیز همیشه کنارمونه، کمکم برامون عادی میشه. این روند رو تو روانشناسی میگن habituation به معنی عادتپذیری. یعنی مغز دیگه توجه خاصی به اون آدم نمیکنه چون فکر میکنه همیشه هست. برای همین ناخودآگاه عزیزانمون رو take for granted میکنیم، یعنی بودنشون رو بدیهی فرض میکنیم؛ نه از روی بیمحبتی، بلکه چون ذهنمون برای حفظ انرژی، دیگه براشون هیجان یا توجه زیادی خرج نمیکنه.
ولی وقتی یه تهدید، دوری یا حتی فکر نبودن اون شخص پیش میاد، یهو یه emotional wake-up call یعنی یه هشدار عاطفی قوی، تو وجودمون به صدا درمیاد که تازه میفهمیم چقدر برامون مهم بودن احساس دلتنگی، پشیمونی یا غصه میاد سراغمون و متوجه میشیم چقدر درگیر روزمرگی شده بودیم در واقع ما همیشه دوستشون داشتیم، فقط مغزمون چون خودش رو adapt کرده بود یعنی تطبیق داده بود، اون احساسات رو کمتر به سطح آگاهیمون میآورد.
@mentalskills
ابری نیست!
بادی نیست!
می نشینم لب حوض
گردش ماهیها،
روشنی، من، گل، آب
پاکی خوشه ی زیست!
مادرم ریحان میچیند
نان و ریحان و پنیر،
آسمانی بی ابر، اطلسیهایی تر
رستگاری نزدیک
لای گل های حیاط!
نور در کاسه ی مس،
چه نوازشها می ریزد!
نردبان از سر دیوار بلند،
صبح را روی زمین میآرد!
پشت لبخندی،
پنهان هر چیز!
روزنی دارد دیوار زمان
که از آن چهره ی من پیداست...
✍ سهراب_سپهری
@mentalskills
نشانه های اصلی افسردگی فصلی:
غمگینی - بی رمقی - پرخوابی
اشتها و هوس شدید به شیرینی جات و هیدرات های کربن - پرخوری - افزایش وزن
راهکارهای مناسب؟
نور درمانی🌞
سعی کنید در طول روز زمانهایی که نور بیشتری از خورشید میشه گرفت و ابری نیست بیرون برید و کمی آفتاب بگیرید.نیم ساعت تا یک ساعت
ورزش کردن🏋
داشتن تحرک کافی مهمه. سعی کنید در کلاس های ورزشی شرکت کنید یا برای پیاده روی بیرون از خونه برید
از اجتماع دور نباشید
سعی کنید روزانه با افرادی که بهتون نزدیک هستند صحبت کنید و باهاشون در ارتباط باشید. در کلاس های گروهی شرکت کنید تا با افراد جدید آشنا بشید
برنامه داشته باشید📝
سعی کنید از شب قبل برای روز آینده برنامه بریزید و طبق اون جلو برید. لازم نیست برنامه سنگین و پیچیدهای باشه، کافیه لیست کارها رو یادداشت کنید. خوابیدن و بی برنامه بودن به وضعیت شما کمکی نمیکنه
از مشاور و روانشناس کمک بگیرید🗣
صحبت کردن با یک متخصص میتونه محیط امنی باشه تا در مورد مسائلی که باهاشون درگیر هستی حرف بزنی و به حال خوب نزدیکتر بشی.
@mentalskills
ترفند 3 ثانیه
مثلا تشنهايد و ليوان آبی هم در دست داريد،
قبل از آنکه آب را بنوشيد سه ثانيه مكث كنيد.
يا کسی از شما سؤالی ميپرسد،
سريعا جواب ندهيد، سه ثانيه مكث کرده،
سپس جواب دهيد.
خیلی خیلی گرسنهايد،
قبل از به دهان گذاشتن هر لقمه غذا،
سه ثانيه مكث كنيد.
يا در ماشين نشستهايد
و خیلی هم عجله داريد،
قبل از روشن كردن ماشين،
بر روی صندلی ماشین به آرامی،
سه ثانيه مكث كنيد بعد ماشينتان را روشن كنيد.
اين مكثهای سه ثانيه باعث
افزایش قدرت و صبر شما شده
و در نتیجه باعث ماندگاری
و افزون شدن انرژی مثبت شما ميشود.
در اين كار ممارست بخرج دهيد تا اينكه
ملكه ذهن شما شده و در حافظه تان ثبت گردد.
مهم ترين فايده مكث سه ثانيه
جلوگیری از بروز خشم و عصبانيت می باشد و به شما ترمزی ميدهد كه خودتان را كنترل كنيد.
وقتی بدانید به کجا میروید،
تبدیل به شخص موثرتری میشوید.
@mentalskills
بیاعتبار سازی احساسات:
بی اعتبار سازی احساسات در واقع فرایندی است که در آن مسائل روحی و روانی فرد نادیده گرفته میشود و یا مورد قضاوت و تخریب قرار میگیرد.
چند نمونه از این برخورد غلط را در مثال زیر ببینید:
۱. من واقعا حس میکنم افسرده شدم و انرژیم پایین است »»»»»»» توکه همیشه در شبکه های اجتماعی آنقدر شاد خودت را نشان میدهی و با دوستانت بگو و بخند داری
۲. اخیرا حس میکنم حالم خوب نیست »»»»»دلیلش این است که کل روز در اتاقت با موبایل بازی میکنی
۳. او با من رابطه اش را قطع کرد »»»»» به درک حداقل الان میتونی روی درسهات وقت بزاری
۴. من واقعا الان خسته ام »»»»»» توکه همش خواب بودی چطوری خسته شدی
۵. من خیلی اضطراب دارم نمیتونم بیام با شما بیرون »»»»»» اینها همش بهانه است تا قرار امروز را کنسل کنی
۶. الان حوصله ندارم »»»»»» معلوم نیست باز چت شده که ما خبر نداریم
اینها مثالهایی بود تا ذهنتان را درباره این برخورد بیاعتبارسازی روشن کنیم.
قطعا این گونه برخورد نتیجه ای جز احساس ضعف شخصیتی و سرشکستگی در فرد نمیکند.
اگر شما با این افکار روبه رو شدید به هیچ عنوان خود را نبازید و بدانید که از هیچ کس واقعا نمیشود توقع داشت تا مارا درک کنند.
به جای ناراحت شدن سعی کنید تا با افزایش اطلاعات و مهارتهای لازم برخورد مناسب با هر مشکلی را یاد بگیرید و خود را از لحاظ روحی و روانی قوی کنید و بدانید همه شرایط با قدرتی که خدای بزرگ در اختیار بشر قرار داده است قابل تغییر است.
@mentalskills
[1]
همه جملاتِ قصار، ناقص هستند. اصلاً قصار بودن، کنایه دارد به اینکه قاصر است از بیان تمامی مطلب. کوتاهنویسی، هنر رساندن حداکثر معنی در حداقل کلمه است اما مدعی جامع و کاملبودن نیست. با این مقدمه، من اگر بخواهم در دو کلمه «پدر» را توصیف کنم میگویم:
[2]
پدر یعنی لطیفِ مقتدر!
[3]
به مادرانگی اشاره نکردم از این حیث که آن را نزیستهام و روایتِ مادرانگی را باید از زبان مادران شنید. پدر بیاقتدار، سقفِ بیستون است. نهتنها امان نمیدهد بلکه بر سر اهلش هم خراب میشود. اقتدار، قلدری و خشم و زورگویی نیست. مقتدر یعنی «حکیمِ محکم» و گفتوگو درباره این ترکیب باشد به وقتش؛ اما لطیف...
[4]
من به تمام آنها که پدرند، به تمام آنها که پدرشدن را در آیندۀ خود میبینند، دوستانه تأکید میکنم که برای لطافت، تمرین کنید. لطافت در پدرانگی، یک ورزیدگی است. تمرینِ مدید نیاز دارد. مثل ورزشکاری که هم باید برای قدرت عضلانی برنامه داشته باشد هم برای انعطاف آن. لطافت، تدریجی حاصل میشود. اداهای مناسبتی مثل اینکه گل بخریم و خرج مهمانی بدهیم و... مثل رنگکردنِ آهن است و تأثیری در ذاتِ ماجرا ندارد.
[5]
حالا لطافت را چطور تمرین کنیم. مشق بسیار است اما من به دو تمرین – یکی ذهنی و دیگری رفتاری – اشاره میکنم. تمرین ذهنی، مطالعه ادبیات است. تأکید دارم بر ادبیات. با خواندن کتاب مهندسی و پزشکی و قانون و طرح مناقصه و گزارش کسبوکار و... لطافت حاصل نمیشود. کمیت مطالعه مهم نیست و اینکه شما پنجاه ساعت در هفته مطالعه کنید لزوماً لطافت شما را تغذیه نمیکند.
[6]
خواندن کتابهای روانشناسی و آموزشی و تربیت فرزند و... کارکرد متفاوتی دارد و به لطافت منتهی نمیشود. هر دستورالعمل مکانیکیای که انسان را «پی آنگاه کیو» وصف کند، در مسیر لطافت نیست. داستانهای ادبی کهن بخوانیم. شعرهای غنی بخوانیم. داستان، ما را تعلیم میدهد که چگونه از منظر انسانهای مختلف زندگی را تماشا کنیم. داستان برای ما از «انسان» نمیگوید بلکه انسان را به صدها اسم تقسیم میکند تا تنوع آدمیزاد را فهم کنیم.
[7]
و اما تمرین رفتاری، سخاوتمندی در آغوش است. در آغوشگرفتن و نوازش همسر و فرزند، بخیل نباشید. پول، آغوش نیست. مهمانی آغوش نیست. سفر و هدیه آغوش نیست. پدری که آغوش نداشته باشد، مثل کبوتر بیپر است. بسیاری از ما حق داریم که آغوش را بلد نباشیم؛ ازبسکه دریغ شده اما شما این زنجیره دریغ را قطع کنید
حسام_ایپکچی
@mentalskills
شادی واقعی؛ هنر پذیرفتن خویشتن و یافتن آرامش در سادگی
شادی همان چیزی است که اغلب فکر میکنیم باید در بیرون جستوجو کنیم؛ اما در حقیقت، جایی در درون ما پنهان شده است. شادی یعنی چند کیلوگرم اضافه وزن را پذیرفتن، خستگیهای روزمره را پذیرفتن، با بالا رفتن سن کنار آمدن و فهمیدن اینکه هر چروک یا هر تغییر نشانهای از زیستن است. شادی یعنی مثل یک درخت بلوط تنومند و استوار ایستادن، نه مثل یک گل وحشی که زود میروید و زود از بین میرود.
شادی یعنی روزهایی را فقط در سکوت گذراندن، بدون آنکه کاری بکنی؛ فقط باشی. یعنی دیگر کوچک نشدن، یعنی رها کردن احساس گناه، پشیمانیها و ترسها. شادی یعنی لذت بردن از چیزهای ساده، دیدن زیبایی در جزئیات کوچک زندگی و درک این حقیقت که قدرت واقعی، در کارهای روزمره و معمولی نهفته است، نه در لحظات بزرگ و باشکوه.
این نوع شادی نیازی به تلاش بیوقفه یا رقابتهای بیرونی ندارد؛ بلکه به نوعی آشتی با خود نیاز دارد. شادی واقعی یعنی به جای دویدن به دنبال آینده یا چسبیدن به گذشته، همین لحظه را زندگی کنیم و ارزش آن را بدانیم.
@mentalskills
💢نوجوانانی که اختلالات روانی دارند، یک ساعت بیشتر در شبکههای اجتماعی وقت میگذرانند
براساس یک مطالعه جدید، نوجوانانی که مشکلات روانی دارند، نسبت به تبعات منفی شبکههای اجتماعی آسیبپذیرتر هستند.
براساس این پژوهش جدید، نوجوانانی که به تشخیص پزشک دچار اختلالات روانی هستند، روزانه تقریباً یک ساعت بیشتر از همسالان خود در شبکههای اجتماعی وقت میگذرانند و احتمالِ اینکه خودشان را در فضای مجازی بهصورت مخرب با دیگران مقایسه کنند، دوبرابر بیشتر است.
این مطالعه که با حضور ۳ هزار و ۳۴۰ نوجوان بریتانیایی انجام گرفت، نشان میدهد که الگوهای نگرانکنندهای در رفتار نوجوانان مبتلا به اضطراب و افسردگی وجود دارد. این افراد کنترل کمتری بر استفاده از شبکههای اجتماعی دارند و نوسانات خلقی آنها تا حد زیادی به نظرات و لایکهایی که دریافت میکنند بستگی دارد.
لوئیزا فاسی، نویسنده اصلی مطالعه در بیانیه مطبوعاتی خود گفت: «مطالعه ما رابطه علت و معلولی را ثابت نمیکند، اما نشان میدهد نوجوانانی که از مشکلات روانی رنج میبرند، در استفاده از شبکههای اجتماعی نسبت به همسالان سالم خود عملکرد متفاوتی دارند.»
او گفت: «تفاوت بین کودکانی که اختلالات روانی دارند و کودکانی که دچار این اختلالات نیستند، از این نشأت میگیرد که این اختلالات بر نحوه تعامل نوجوانان با شبکههای اجتماعی اثر میگذارند، یا شاید از این باشد که استفاده از شبکههای اجتماعی به ظهور علائم روانی آنها دامن میزند.» فاسی افزود: «در این مرحله نمیتوانیم بگوییم کدام عامل مؤثرتر است و صرفاً میدانیم که چنین تفاوتی وجود دارد.»
تفاوت بر اساس نوع اختلال
این مطالعه که اخیراً در مجله رفتار انسانی نیچر انتشار یافته است، دادههای حاصل از پیمایش ۳ هزار و ۳۴۰ نوجوان بریتانیایی ۱۱ تا ۱۹ ساله را در نظرسنجی سال ۲۰۱۷ مورد بررسی قرار داده است. پزشکان متخصص با نوجوانان مصاحبه کرده و بعضاً با پدر و مادر و معلمان آنها نیز صحبت کردهاند.
محققان اختلالات تأثیرگذار بر احساسات درونی از جمله اضطراب، افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه را از اختلالات مرتبط با رفتارهای بیرونی مانند اختلال کمتوجهی/بیشفعالی، اختلال نافرمانی مقابلهجویانه و اختلالات رفتاری تفکیک کردند.
نوجوانانی که از اختلالات تأثیرگذار بر احساسات درونی مانند افسردگی و اضطراب رنج میبردند، در شبکههای اجتماعی به لحاظ رفتاری متفاوتتر بودند.
مقایسه اجتماعی- مقایسه خود با دیگران در فضای مجازی- در بین نوجوانان مبتلا به اضطراب و افسردگی دوبرابر بیشتر از نوجوانان فاقدِ اختلالات روانی بود: بهترتیب ۴۸ و ۲۴ درصد.
این نوجوانان در واکنش به بازخورد دریافتی در شبکههای اجتماعی بیشتر دچار نوسانات خلقی میشدند- ۲۸ درصد در مقابل ۱۳ درصد- و احساس میکردند که کنترل کمتری بر زمان سپریشده در شبکههای اجتماعی دارند.
این الگو در کودکانی که از اختلال کمتوجهی/بیشفعالی، اختلال نافرمانی مقابلهجویانه و اختلالات رفتاری رنج میبرند، مشاهده نشد.
دکتر ریتو گوئل، روانپزشک یکپارچهنگر با تخصص در زمینه سلامت روان کودکان، نوجوانان و بزرگسالان، به اپک تایمز گفت که وجود این الگو از نظر بالینی منطقی است.
او گفت: «نوجوانانی که با اضطراب و افسردگی دستوپنجه نرم میکنند، از نظر عاطفی نسبت به انتقاد یا طرد شدن حساستر و آسیبپذیرتر هستند. شبکههای اجتماعی به این احساسات دامن میزنند، زیرا این پلتفرمها مملوء از شادیها و موفقیتهای غیرواقعی هستند. از اینرو، کودکان احساس میکنند که طرد شدهاند یا به اندازه کافی خوب نیستند که باعث تشدید مشکلات عاطفی آنها خواهد شد.»
محققان همچنین دریافتند نوجوانانی که به تشخیص پزشک از اختلالات روانی رنج میبرند، نسبت به نوجوانان سالم بهطور متوسط ۵۰ دقیقه بیشتر در شبکههای اجتماعی وقت میگذرانند.
جدا از زمانی که صرف گشت و گذار در اینترنت میشود، نوجوانانی که از اختلالات روانی رنج میبرند، از تعداد دوستان آنلاین خود نیز ناراضی هستند.
فاسی گفت: «شبکههای اجتماعی دوستیها را با عدد و رقم میسنجند که باعث تشدید مقایسههای اجتماعی میشود. نوجوانانی که با مشکلات روانی دستوپنجه نرم میکنند، ممکن است بیش از پیش احساس طرد شدن یا ناکافی بودن کنند.»
او افزود که دوستیها نقش بسزایی در شکلگیری هویت نوجوانان دارند.
@mentalskills
معایب و آسیبهای مقایسه کردن خود با دیگران
❍شادی را از شما میگیرد
مقایسه کردن، شما را افسرده، غمگین و عصبی میکند و شادی را از شما میگیرد. به جای مقایسه کردن خود با دیگران، سعی کنید دیگران را به عنوان الگو و انگیزه خود در نظر بگیرید و اگر ویژگی مثبتی در آنها وجود دارد که دوست دارید شما هم داشته باشید، آن ویژگی را با کار کردن روی خود ایجاد کنید و نه اینکه حرص بخورید و احساس کنید شکست خورده هستید چون آن ویژگی را ندارید. به عنوان مثال اگر دوستتان بسیار بااعتماد به نفس و بااراده است اما شما خودتان را ضعیف میبینید، به جای مقایسه کردن خودتان با او و دامن زدن به حس بی ارزشی و خود کم بینی خود، سعی کید مشکل را پیدا کرده و روی خودتان کار کنید تا شما هم مثل او قوی و بااعتماد به نفس شوید.
❍پیشرفت شما متوقف میشود
اگر وقتتان را با بررسی کردن موفقیتهای دیگران و افکار منفی بگذرانید، از فرصتهای رشد و پیشرفت خودتان عقب میمانید. با تمرکز کردن بر روی دیگران، تمرکزتان از روی خودتان برداشته خواهد شد و این موضوع هیچ نتیجه مثبتی برای شما در پی نخواهد داشت.
❍کاهش شدید اعتماد به نفس
مقایسه کردن خودتان با دیگران، هیچ فایدهای ندارد و به احساس بیارزشیتان دامن میزند. این کار، فقط حال خود و زندگیتان را بد میکند و حتی بر روی طرز تفکر و رفتارهایتان نسبت به دیگران هم تاثیر منفی میگذارد.
@mentalskills
چو گهوارهای بیقرار و شکیبم
که زنجیری جنبشی جاودانم
چو خواهم که یک لحظه آرام گیرم
دهد دست سررشتهداری تکانم
فروبسته گیتی به پایم رَسَنها
رَسَنها که تابیده دست فریبش
علاجی ندارم به جز آن که سازم
گهی با فرازش، گهی با نشیبش
جهان را مخوان پیر، پیر پریشان
که این طفل یکدانه پیری ندارد
بهل، تا برقصاندت هرچه خواهد
که کودک ز بازیچه سیری ندارد
من اکنون چو خورشید بی سرنوشتی
در این ظلمت جاودانی روانم
خوش آن دم که این شوخِ بازیچه فرسا
ببُرّد رگ و بشکند استخوانم
@mentalskills
کشاورزى ساعت گرانبهایش را در انبار علوفه گم کرد. هرچه جستجو کرد، آن را نيافت.
از چند کودک کمک خواست و گفت هرکس آنرا پيدا کند جايزه میگيرد. کودکان گشتند اما ساعت پيدا نشد. تا اینکه پسرکى به تنهايى درون انبار رفت و بعد از مدتى بهمراه ساعت از انبار خارج شد.
کشاورز متحير از او پرسيد چگونه موفق شدى؟ کودک گفت: من کار زيادى نکردم، فقط آرام روى زمين نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صداى تيک تاک ساعت را شنيدم. به سمتش حرکت کردم و آنرا يافتم.
حل مشکلات، نیازمند یک ذهن آرام است...
@mentalskills
بادبان هایتان را باز کنید
ما نمی توانیم باد, باران یا دیگر تغییرات آب و هوایی را تحت کنترل خود بگیریم.
اما می توانیم بادبان هایمان را در جهتی که می خواهیم بچرخانیم تا در مسیر مورد نظر خود حرکت کنیم.
هرگز بیشتر از ده درصد از وقت خودتان را صرف فکر کردن به مشکل نکنید, همیشه حداقل نود درصد وقت خود را روی حل آن صرف کنید."
برای کنترل فوری روی الگوهای ذهنی و عاطفی خودتان, باید ترکیبی از واقع بینی و خوش بینی داشته باشید.
@mentalskills