حالا پانکردها هی پُز شاه خیالی کردستان سمکو را بدهند.
بزرگانتان ایشان هستند دیگر...
مگر نیچروان بزرگ اقلیمتان نبود؟
بعد همین پانکردها به ما که میرسند سایبری سایبری میکنند!
@Kurdpatriott
آقا قضیه چیه این پانکردها چرا تو کرد بودنشون خدشه هست؟
از قاضی محمد گرجستانی بگیر تا قاسملو با فامیلی ترکی و حالا رضا کعبی با فامیلی که نام یک عشیره عرب هست و معنی منتسب به بنی کعب رو میده!!
@Kurdpatriott
فرزین دلیان سرباز مرزبانی که کرد یارسانی مذهب بود توسط تروریست های تجزیه طلب به شهادت رسید!
آیا خون تروریست های کومهله برای یارسانیان و سایر ایرانیان رنگین تر از این جوان بیگناه است؟
برای تروریست کومهله هشتک میزنند که اعدام نکنید اما اینجا سکوت میکنند.
@Kurdpatriott
فاطمه داداش زاده پانترک تخم مرغی در این توییت به کردها توهین میکند اما پانکردها متفق القول از او پشتیبانی کردند! رابطه پانکرد و پانترک سرویس دادن یک طرفه است.
@iranban_kord
ببینید ژن ژیان ئازادی این شکلیه!
اینجوری زندگی و آزادی زنان رو در پکک تضمین میکنند.
@Kurdpatriott
نام کردستان بعنوان مفهومی جغرافیایی اولین بار در چه زمانی ایجاد و به کار برده شد. کلیپ مشاهده شود.
/channel/chshmeiran
/channel/tarikh_va_andishe
مبنی بر دیواربند کردن دژ حدکا در کوی سنجق، علی جوانمردی ویدئویی 15، 20 دقیقهای علیه حزب اتحادیه میهنی کردستان و شخص «بافیل طالبانی» منتشر کرده است. کاری به صحبتهای او راجع به حزب طالبانی و همکاریهایش با جمهوری اسلامی ندارم. اما جوانمردی، این پتیاره ملعون یکبار دیگر «نوکری» خود را برای خاندان بارزانی به اثبات رساند. هنگامی که نیروهای حدکا و کومله از مرزهای ایران بهتوسط نیروهای بارزانی عقب کشیده شدند، او هیچ صحبتی در مورد خاندان بارزانی نداشت. اما همینکه حزب طالبانی به مسئله ورود نمود، دهانش را باز میکند. علی جوانمردی از اوضاع اقلیم کردستان عراق هم درک صحیحی ندارد. افزایش پایگاههای ترکیه در سال جدید میلادی با کمک طایفهی بارزانی، انباشته شدن نیروهای پژاک؛ شاخهی ایرانی پکک در مرزهای غربی و شمالغرب ایران بهسمت عراق با کمک سپاه قدس و سپس طایفهی طالبانی، اقلیم کردستان را به دست حاکمان آن، در بنبست سیاسی و نظامی قرار داده است. طوایف آن اقلیم، برای ادامه دادن به زیست هرزهوار خود ناچاراند که بیش از پیش دست به دامان جمهوری اسلامی و ترکیه شوند. در اقلیم کردستان دیگر نیرویی یافت نمیشود که بخواهد بهشکل مستقل و بدون پشتوانه، دنبال توهم «کردستان بزرگ» راه بیفتد. و هرکدام میخواهند همین «قدرت بی قدرت» خود را حفظ نمایند. بیهوده نیست «محمد حاجی محمود» دبیرکل حزب سوسیالیست، برای سالگرد انقلاب اسلامی، کیک میبرید و هورا و کل میکشید همانند کاری که نیچروان بارزانی برای سالگرد تأسیس ترکیه جدید انجام داد. جوانمردی که سبقهی خوبی در جاسوسی برای طایفهی بارزانی دارد، از دوستانش جویای حال «اقلیمک پوشالیشان» شود. جدای از مخالفت صددرصدی با تمامی این گروهها، بهعقیدهی من در میان تمامیشان که مدافع و نمایندهی ناسیونالیسم قومی_کردی بودند، از پکک اوجالان تا حدکای قاسملو و پارتی بارزانی، بهینهترین و با ثباتترین سیاستها را حزب اتحادیه میهنی کردستان و شخص جلال طالبانی داشت. او توانست سالها با وجود ندانمکاریهای طایفهی بارزانی، اقلیم کردستان را در حالت ثبات و دوستی موثر با کشورهای مهم در عراق پساصدام بهمانند آمریکا و ایران حفظ نماید. از یکطرف بارها گروههای مسلح نظیر حزب دموکرات و کومله را از نابودی نجات داد. برای مثال در اواسط دهه هفتاد، او و «فواد معصوم» واسطه شدند که سپاه قدس با حزب دموکرات کردستان قرارداد امضا کنند. آنها متعهد شده بودند که حدکا فعالیت مسلحانه انجام ندهد و سپاه نیز که برای نابودیشان خیز برداشته بود، از این کار منصرف شد و به این ترتیب جلال طالبانی باعث نجات آنها میشود. آنها حتی نسبت به یکدیگر نمکنشناساند.
/channel/chshmeiran
ترجمه: «حزب اتحادیه میهنی کردستان به دور دژ حزب دموکرات کردستان، دیوار میکشد.»
همین حدکا در عراق با فشار چند حکومت نظیر جمهوری اسلامی و بهدست قوای طایفهی بارزانی از مرزهای ایران عقب رانده شد و امروز چنین خبری بیرون آمده که حزب خانواده «طالبانی» قرار است به دورشان دیوار بکشد و این یکی دیگر از تیرهای شلیک شده به سمت «توهم کردستان بزرگ» است. از اساس تشکیل احزاب کرد ایران با آنها که در عراق فعالیت میکردند، متفاوت بود و زیست سیاسیشان نیز. آنها که در داخل ایران بودند، در انقلاب شرکت داشتند و سپس دور انداخته شدند و احزابی که در عراق بودند، متحد شماره یک حکومت برآمده از انقلاب ۵۷، یعنی جمهوری اسلامی شدند. بیهوده نیست در جریان ترور قاسملو، جلال طالبانی از آخرین جلسه که منجر به ترور شد، منع میشود. آخر چه کسی متحد و «بله قربان گوی» خود را از دست میدهد؟! برخی از فعالان سیاسی ایرانی اما کاسه داغتر از آش شدهاند و چنان فکر میکنند که میشود با نیروی این حزب ورشکسته که حیات سیاسیاش رو به پایان است، جلوی عبور ملت ایران از فاضلاب ۵۷ را گرفت. بعدها مفصل راجع به این جدال و مسئله خواهم نوشت.
/channel/chshmeiran
🔻عبدالله مهتدی:
«ما باید قدرت داشتە باشیم حزب دمکرات را در هم بشکنیم!
ما به عنوان پیشاهنگان پرولتاریا باید رهبران حزب دمکرات را در یک حرکت انقلابی اعدام کنیم!
ما از رویارویی با حزب دموکرات گریز و ترسی نداریم.»
حالا نادر سلطانپور بیاد «اینو» سفیدشویی کنه
@Kurdpatriott
ههر بژی ژن ژیان ئازادی!!!!
کوردوستان کوردوستان گوروستان فاشیستان
حالا به مناسبت ۲۲ بهمن یه ههلپرکه هم برید تا دولت اقلیم شما جاشمگرکان رو اخراج نکنه!!!
@Kurdpatriott
نتیجه: سمکو را علیرغم مدعایش نمیتوان یک ناسیونالیست کرد به حساب آورد، او در نهایت خواهان حفظ و گسترش قدرت عشیرتی خود بود و در این راستا نیز هرگز نتوانست یک قلمرو برای خود تعریف کند. بنابراین همیشه در سطح یاغیان و اشرار باقی ماند.
اما با این وجود فردی باهوش و زیرک بود که تلاش میکرد حدالامکان حکومت مرکزی و قدرتهای خارجی را بازی دهد و از ایشان امتیاز بگیرد و به عهد و پیمانی که میبست عمل نمیکرد . او که از فرصت جنگ جهانی اول نهایت استفاده را کرده بود در این راه تنها نبود و سراسر ایران را یاغیان مختلفی گرفته بودند با این وجود سمکو درصدد جلب ایشان برنیامد. شاید خود را سر تر از ایشان میدانست اما برخی از این شورشیان خود درصدد جلب حمایت سمکو برآمدند.
🔹منابع:
مسئله اسماعیل آقا سمکو در آذربایجان و مکریان، احمد چوپانی، نشر آنا، 1390
خاطرات اولین سپهبد ایران، احمد امیراحمدی، تصحیح غلامحسین زرگرینژاد، موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، تهران: 1373
تاریخ هجده ساله آذربایجان، احمد کسروی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۴
تاریخ ارومیه، احمد کاویانپور، ارومیه، انتشارات آذر کهن، ۱۳۸۷
@iranban_kord
🔷سمکو شکاک و روابط داخلی و خارجی او
اسماعیل آقا سمکو شکاک رئیس ایل شکاک بود که مانند بسیاری دیگر از خوانین و متنفذین در دوران ناتوانی حکومت مرکزی دست به ترکتازی و یاغی گری میزد او در عین عدم همکاری با سران ناسیونالیسم کردی خود را شاه کردستان میخواند و با آنکه هیچگاه از ریاست یک عشیره فراتر نرفت روابط بسیاری چه با یاغیان داخلی و چه با کشورهای خارجی داشت.
🔹روابط خارجی:
درواقع مهمترین عامل رشد و دامنهدار شدن شورش سمکو، استفاده او از اوضاع متلاطم جهانی بود که او با تیزهوشی خود همیشه جانب طرف پیروز و قدرت برتر را میگرفت و از همین روی همیشه از بحرانها سلامت بیرون میآمد . سمکو نمودی از رفتار و خوی انسان ایلیاتی بود، او تا آنجا که میتوانست از کمکهای مالی و تسلیحاتی خارجیها استفاده میکرد ولی در عمل به تعهدات خود چندان پایبند نبود و به نوعی خود را به هیچ گروه و جریانی وابسته نمیکرد.
سمکو تا پیش از جنگ جهانی نخست از رقابت دولتهای خارجی مانند روسیه و عثمانی استفاده کرد و گاه و بیگاه نظر یکی را جلب میکرد اما با آغاز جنگ جهانی اوضاع را برای او متفاوت کرد و باید طرف یکی را میگرفت.
🔹روسیه:
روسها از طریق عبدالزراق بدرخان بر سمکو نفوذ داشتند، اما پیشروی سریع عثمانیها در آذربایجان سبب شد سمکو به ظاهر هم که شده جانب عثمانیها را بگیرد اما روسها به سرعت عثمانی را عقب راندند و سمکو و شماری از سران کرد منطقه خوی و سلماس به تفلیس فراخوانده شدند تا علیه عثمانی جبهه کردی تشکیل دهند.
سمکو پس از تعهد همکاری و گرفتن سلاح از روسیه از طرف روس خواست که در عوض همکاری، سومای و برادوست را به او بدهند ولی کنسولهای روسیه در خوی و ارومیه به علت نفرت کردهای این مناطق از سمکو مخالفت کردند با این حال احمدشاه قاجار یک سال بعد حکومت سوما و برادوست را به سمکو سپرد.
🔹انگلستان:
انگلیسیها با اینکه همیشه میکوشیدند تا در آذربایجان و کردستان نفوذ کنند اما چون از روابط روسها با کردها آگاه بودند با خودمختاری یا استقلال مناطق کردنشین در ایران و عراق و ترکیه مخالف میکردند چرا که میدانستند استقلال یا خودمختاری کردها، مساوی است با تسلط روسها چه تزاری و چه بالشوویک بر منطقه!
سمکو پیشتر هم به واسطه ابابکرآقای پژدری و مصطفی پاشا یامُلکی از اعضای کومله کردهای عراق با انگلیسیها مرتبط بود و میکوشید از ایشان کمک مالی بگیرد، حتی کاپیتان کرت سرکنسول انگلستان در تبریز به حکومت مرکزی ایران فشار آورد تا ضیاءالدوله حاکم سرسخت ارومیه که حملات سمکو به شهر را دفع کرده بود را عزل کند و سپس همو در دوران تسلط سمکو بر ارومیه به کسانی مانند سلطان اسدالله آقای فشنگچی و کاظمخان قوشچی که در برابر سمکو مقاومت مسلحانه میکردند فشار میآورد تا ترک مقاومت کنند. حتی به اصرار سردار فاتح و تایید کنسول انگلیس در تبریز لقب سردار نصرت و یک قبضه شمشیر مرصع به اضافه مرز ایران در ناحیه چهریق از سوی دولت به سمکو اعطا شد.
پس از ناامیدی سمکو و متحدش شیخ طه از شوروی آنان به انگلستان روی آوردند. چراکه انگلیسیها به ظاهر برای شکست عثمانی مدعی حقوق کردها بودند و وعده کشور کردستان هم داده بودند اما شورش شیخ محمود برزینجی علیه ایشان و همکاری کردهای رواندز با کمالیستها آنان را به وحشت انداخت و در این هنگام درصدد حمایت از کومله کردهای ترکیه به رهبری شیخ طه شمزینی برآمدند. سمکو نیز به تاثیر از شیخ طه جذب انگلیسیها شد و لذا در 1919 به واسطه شیخ طه به انگلیسیها پیشنهاد کرد که مناطق کردنشین ایران هم به کشور کردستان مدنظر انگلستان افزوده شود که این پیشنهاد با موافقت نماینده بریتانیا در بغداد مواجه شد اما وزارت خارجه بریتانیا با این امر مخالفت کرد.
در این مذاکرات سمکو به انگلیسیها گفته بود من و سید طه به شما قول شرف میدهیم که اگر دولت بریتانیا به ما اسلحه و مهمات بدهد و ما را تحت حمایت مستقیم خود بگیرد، وان، ارزروم، سیواس، حکاری و بتلیس را از وجود ناسیونالیستهای ترک، پاک میکنیم. ما حتی میتوانیم آنکارا را تسخیر کنیم و اگر بریتانیا چیزی نگوید میتوانیم در مدتی کوتاه ایرانیها را از سنندج برانیم.
او همچنین پس از شکست نهضت جنگل طی نامهای به ابابکرآقای پژدری گفته بود: (هیچ قدرتی به اندازه انگلیسیها در منطقه کارساز نیست و بعد از خالی شدن منطقه از بالشوویکها، این انگلستان است که حرف اول را میزند، ایران ضعیف است و ترکهای کمالی 20 هزار نفرند و قصد حمله به مرزهای عراق را دارند... ) همه اینها در حالی بود که سمکو از کمالیستهای ترکیه سلاح میگرفت و خود را مرزبان دولت ایران معرفی میکرد!!!
@iranban_kord
ببینید صادراتی این شکلیه و اینترنشنال اینجوری برای شما از عرزشی کارشناس میسازه
#تحریم_اینترنشنال
@Kurdpatriott
چهار جلاد پانصد سالهی ضحاک را بشناسیم
سپهر شیرانی، یک جوان ایرانی دیگر از نسل سپیدجامگان سیستان و بلوچستان قربانی همان چهار عامل انحطاط ایران از دوران صفویه تا امروز شد. در کنار قزلباشیسم که مانند همیشه تیغِ قتل را او از نیام بیرون کشیده، بررسی سه فاکتور دیگر که امروز میتوان گفت ایران ما را به خاک سیاه نشاندهاند ضروری است:
1. قومگرایی محلیِ هوچی که در مورد سرزمین او در قالب پانبلوچیسم ظهور کرده و ادامه جریان چپ هستند که با اتهام زدن و تلاش برای شرمسار سازی میهنپرستان در نواحی غیرفارسیزبان به زعم خودشان صدای ایشان را خفه کرده و ایشان را از میدان به در میکنند. در نواحی فارسیزبان نیز جریان چپها مستقیما با شعارهای دروغین برابریخواهانه و جهانوطنی نهتنها ملیگرایی بلکه هرگونه میهنپرستی را "فاشیسم" میخوانند تا میهنپرستان را مقهور خود کنند که شوربختانه بدلیل پتانسیل بالای این نواحی برای رشد ایدئولوژیِ چپ موفق هم شدهاند. گفتنیست سابقه جنایات خودشان و حکومتهای محبوبشان از مجموع همهی فاشیستهای تاریخ بیشتر است (بماند که چپ پیوند تنگاتنگی با فاشیسم دارد و درونمایه تاریخستیز، آزادیستیز، و دیگرستیزِ حکومتی مانند کره شمالی یا شوروی چندان فرقی با آلمان نازی یا داعش ندارد و اتفاقا بر خلاف تبلیغاتِ رایج، چپها به همین دلیل همواره حامی فاشیستها بودهاند از فاشیسم آلمانی گرفته تا اسلامی و بویژه کوردی).
2. جریانات بزرگتر ایرانستیز همچون پانتُرکیسم و پانکُردیسم که محصول تجزیه فرهنگی و هویتی ایران در زمان حاکمیت قزلباش هستند و هر کدام با حمایت از قومگرایان کوچکتر به تکهتکه کردنِ ایران دامن میزنند. در این میان پانکُردیسم با پروموت کردن پانبلوچیسم و آموختن روشهای ایرانستیزی و میهنفروشی به ایشان که یکی از این روشها جا زدن قوادهای قومگرا به عنوان نمایندگان مردم یک ناحیه است نقش بزرگتر و کثیفتری ایفا میکند. این جماعت دیگرستیز که اصولا بجز یاوههای کوردایتی و جان و جیب پلشت خودشان هیچ چیزی (حتی مردم کُرد) برایشان اهمیت ندارد خیلی راحت نانشان را در خون مردم بلوچستان زده و با قومگرا، تجزیهطلب، و ایرانستیز نمایاندن مردم بلوچ به سرکوب، کشتار، و انکار هر چه بیشتر ایشان کمک میکنند. آن نیز مردمی که خودآگاهی ایرانی و وفاداریشان به ایران با وجود این همه محرومیت، سختی، و انکار باورنکردنی ست!
3. تودهی مردم ایران، بویژه قشر مرکزنشین ایرانی که با سابقه درخشان هشتگ زدن برای تروریستهای پانکُرد، اکنون نیز چند روز است برای اعدام چهار تروریست دیگر کومله که با افتخار و بصورت رسمی عضو این جریان بودند زانوی غم بغل گرفتهاند. چنانکه گفتیم، چپخیز بودن نواحی مرکزی ایران که پیشینهای به درازای تاریخ این سرزمین دارد باعث تربیت و رشد یافتن کسانی شده که بیشرمانه زندانیان و جاویدنامانی که برای سربلندیشان برخاسته بودند را فراموش کرده به عزاداری برای کسانی میپردازند که نه برای ایران سودی داشته و نه برای نواحی کُردنشین چیزی به جز ضرر داشتهاند. بیمهری، دردسرسازی، و خیانت مرکز به حاشیه در زمانهای مهم تاریخی همواره به نابودی، بدبختی، و شکست ایران دامن زده است و اساسا یکی از بزرگترین چالشهای تمدنی ایران همین ضعیف بودن مرکز جغرافیاییاش بوده است.
گفتنیست تا وقتی ما ایرانیان در برابر هر چهار مشکل یاد شده یعنی قزلباشیسم، قومگرایی و ناحیهگرایی، ایرانستیزیِ داخلی، و جهانبینی چپ در مرکز که همه محصول جغرافیا و تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین هستند نایستانده و تنها در برابر یکی از این چهار فاکتور موضع بگیریم، در بر همان پاشنهای خواهد چرخید که در پنج سده پیش چرخیده و حال و روز ما را به مثابه وارثان یک تاریخ شکوهمند این گردانیده است. البته سخن نگارنده به این معنا نیست که تنها همین چهار عامل به پسرفت ایران دامن زدهاند، اما نکته مهم اینجاست که از آنجا که همه عوامل دخیل در این مساله یکدیگر را بازتولید میکنند، نادیده گرفتن هر کدام از آنها کاری ناهوشمندانه است.
@Kurdpatriott
به چشم پادشاه ایمان داشته باشید. این هم فرماندهی محبوب «ژن ژیان ئازادی»ها. مظلوم عبدی با سابقهی عضویت در پکک و فرماندهی یپگ. یک پانکرد که به سبب مسائل جنگ با داعش، خودش و گروهش به مشروعیتی باورنکردنی دست یافتند. البته قبلاً هم گفته بودیم گروههایی که تحت تأثیر اندیشههای اوجالان و کنفدرالیسم دموکراتیک هستند، چه اندازه خاستگاه ضدمدرنیتهای دارند. حتی این افراد اساس دولت_ملت را مردود میدانند. از طرفی بارها گفتهایم که شاخههای این جریان متحدان جمهوری اسلامیاند. هم پژاک هم پکک و هم یپگ. در جریان جنگ با داعش هم این گروه و شخص مظلوم عبدی رابطهی خوبی با نیروهای سپاه قدس داشت. شما را ارجاع میدهم به دیدارش با مقامات سپاه قدس در سلیمانیه عراق در سال 2014. همچنین ویلیام برنز رئیس سیا نیز در کتاب خاطراتش «the back Chanel» به همکاری گروههای قومی مخالف اسد، با سپاه قدس اشاره میکند. و امروز میبینیم که مظلوم عبدی چگونه مرگ رئیسی را تسلیت میگوید. قضیه بسیار ژرف است. باید بررسی کرد چگونه مسئلهی داعش باعث برجسته شدن گروههایی شد که اگر دولی چون آمریکا نبودند، له میشدند. به زودی...
/channel/chshmeiran
علی جوانمردی که به بافل طالبانی میگفت فرمانده سپاه قدس، نظری در مورد خاندان بارزانی ندارد؟ یا حقوقش را قطع میکنند؟😁
/channel/chshmeiran
در کلیپ یک مرد سالخوردهی کُرد ساکن عراق را میبینید. که عکس محمد السودانی و پرچم عراق را در دستانش گرفته است. او شدیدا به حاکمان اقلیم کردستان معترض است و از دولت عراق و محمد السودانی درخواست کمک دارد و به کردی و عربی این درخواست را با صدای بلند و در میان مردم میگوید. جالب اینجاست که در قسمتی از صحبتهایش، میگوید: «این مردم چشم دیدن پرچم عراق را ندارند، مگر همین پرچم، باعث سقوط صدام نشد.» حکومت اقلیم کردستان در فساد مطلق به سر میبرد و وضعیت مردم بسیار بد و افتضاح است. شوونیستها و کردهای طرفدار اقلیم، نظری در مورد این اوضاع ندارند؟! طرفداران فدرالیسم چطور؟!
/channel/chshmeiran
رسانه trt ترکیه به روشنی درگیری کردها و ترکها را تایید کرده ولی سایت کردپرس خودمان گفته درگیری چچنی ها با کردها!
چچنی ها آخه؟ 😂
همکاری مربع جمهوری اسلامی+پانترکیسم+پانکردیسم+زن زندگی آزادی
جمهوری اسلامی به پانکرد ها آوانس میدهد و انتخابات ارومیه را به نفع ایشان تموم کرده و اجازه میدهد نوروز اوجالانی برگزار کنند.
پانترک ها بر سر انتخابات ارومیه کردها را فحش کرده و سپس در تبریز با حمایت جمهوری اسلامی نمادهای پانترکی به رخ میکشند و سپس پانکردها در ارومیه جشن پانکردی گرفته و سپس نوروز پانکردی به راه انداخته و در نهایت از دختر تخم مرغی پانترک حمایت میکنند.
@Kurdpatriott
📝نگاهی به زندگی مستوره اردلان به مناسبت روز جهانی زنان
مستوره اردلان با نام اصلی ماهشرف خانم در سال ۱۸۰۴ میلادی در سنندج و در خانه پدرش ابوالحسن خان قادری زاده شد و به ازدواج والی کردستان درآمد.
خانواده پدری او یعنی خانواده قادری اهل درگزین همدان بودند که در زمان شاه سلطان حسین صفوی از همدان به سنندج آمده بودند و از این روی پدر او را ابوالحسن خان درگزینی خوانده اند.
مستوره که به اجبار با خسروخان پسر امان الله خان ازدواج کرد، زنی باسواد و دانا و اهل شعر بود که آثاری چند شامل تاریخ و ادبیات از خود باقی گذاشت که از آثار او میتوان به تاریخ بنی اردلان یا تاریخ مستوره اشاره کرد و دیوان اشعار او به فارسی و کردی اردلانی است. او همچنین با شاعران فارسی سرا و گورانی سرای دوران خود مانند یغمای جندقی و سید عبدالرحیم مولوی ارتباط داشت و سید عبدالرحیم او را تشویق به سرودن شعر به زبان گورانی میکرد.
پس از برافتادن حکومت اردلان، مستوره با جمعی از اردلان ها به امارت بابان در سلیمانیه رفت و در ۱۸۴۸ در همانجا از دنیا رفت. بنابه نوشته کتاب تاریخ حدیقه ناصریه که توسط پسرعموی مستوره نوشته شده، دیوان اشعار مستوره شامل قصاید و غزلیات بالغ بر ۲۰ هزار بیت بوده است که البته کتاب تحفه ناصری معتقد است این اشعار بیشتر از ده هزار بیت نبوده است.
با تلاش آقای معرفت رئیس معارف سنندج و میرزا اسدالله خان کردستانی در تهران تا کنون بیش از ۲ هزار بیت از اشعار فارسی مستوره چاپ و منتشر شده است .
از اشعار ماهشرف خانم پیداست که او خواهان تحصیل و دانش اندوزی زنان است و از دست بردن زنان در شعر و ادب استقبال میکند و از شرایط موجود زندگی زنان آن روزگار گلایه داشت.
آنچنانکه در چند بیت درباره وضعیت زندگی زنان میگوید:
من آن زنم که به ملک عفاف صدرگزینم
ز خیل پردگیان نیست در زمانه قرینم
به زیر مقنعه مارا سری است لایق افسر
ولی چه سود که دوران نموده خوار چنینم
مرا ز ملک سلیمان بسی است تنگ همیدون
که هست کشور عفت نقش به زیر نگینم
به معشر نسوان در سپاس و حد خدا را
غمی سزد که بگویم منم که فخر زمینم
ز تاج و تخت حم و کی مرا است عار و لیکن
به آستان ولایت کمینه خاک نشینم
مستوره اردلان که زنی از طبقه فرهیخته و شهری سنندج بود مانند تمام زنان پیشگام ایرانی منتقد وضع موجود بود و با توجه به اشعارش میتوان او را از پیشگامان جنبش تجدد زنان در ایران دانست.
امروزه که عناصر پیشامدرن قبیله گرا میکوشند مساله زن و تجدد را به پوشش زنان منحصر کنند و با نشان دادن و مقایسه عکس پوشش نسبتا آزاد زنان ایلیاتی با محدودیت های زنان شهری خود را روشنفکر و آزاد جا بزنند خوب است زندگی و تلاش های کسانی چون مستوره اردلان که در این منطقه ایلیاتی به عنوان یک بزرگ زاده شهری زندگی کرده است مرور شود.
پوشش آزادتر زن ایلیاتی صرفا برای چرخاندن چرخ اقتصاد ایل بوده و همان زن در محیط شهری ناچار میشد تا به رنگ جماعت درآید و این معیشت بود که پوشش زنان و مردان را تعیین میکند ور نه در چارچوب قبیله آزادی زاده نمیشود؛ چنانچه میبینیم یکی از اصلی ترین موانع تجدد در ایران تعصبات قبیلهای و ایلی است و شوربختانه کمتر جامعهشناس و اقتصاد دانی به این مساله پرداخته است.
باید بدانیم که آزادی تنها در شهر زاده میشود و برای شهری بودن و شهروند شدن نخستین گام پذیرفتن نظم دولت_ملت است و آنچه با شهروند شدن زاده میشود فردیت و آزادی است .
یاد و نام همه زنان پیشگام ایرانی گرامی باد.
@iranban_kord
رونمایی مجدد از چهرهی واقعی کانالهای وابسته به جمهوری اسلامی که سالها براندازنمایی کردند؛
سالها پیش وقتی در جاهای مختلف، در متون متعدد و با سند و فکتهای بسیار و از طرفی زندگی در جامعه کردنشین و شناختی که از کانالها پیدا کرده بودم، آمدم و با قاطعیت تمام گفتم که کانالهای اصلی مبلغ پانکردیسم از دل وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه قدس بیرون آمدهاند، فحشها و ناسزاهای زیادی را به جان خریدم. زمانیکه کانال «ناسیونالیسم کوردی» به سرکردگی «احمد مرادی» همان مهرهی دست پروردهی جریان اصلاحات، آمد و با قومی نشان دادن انتخابات «مجلس شورای اسلامی»، مردم را به سمت رای دادن به «نوهی اسماعیل سیمیتقو» سوق داد و برای «جمهوری اسلامی» مشروعیت ساخت، تمام این جریان را رسوا نمودم. و امروز باری دیگر و در حالیکه انقلاب بزرگ ملی ایران با هزاران «کشته» همچنان در جریان است، کانال «ئاسۆی ڕۆژهەڵات» که توسط مشتی وابسته به وزارت اطلاعات اداره میشود و هستهی اصلی آن در «آذربایجان غربی و مناطق سردشت و پیرانشهر» است و همچنین کانال «نیشتمانی جوان» که سر در آخور سپاه قدس دارد، با ابراز خوشحالی و نشان دادن شادمانی آنانکه در ارومیه به مهرههای تأیید شده جمهوری اسلامی رای دادن، برای نظام اعدامی قصد مشروعیتسازی دارد. انگار نه انگار که این «چند رأس نمایندهی کرد راه یافته به مجلس تروریستان جمهوری اسلامی» دست پروردهی همین نظام هستند. ننگ بر آنانکه روی خون جوانان این ملت «موج سواری» نموده و ذهن قبیلهگرایانهشان به این مردم و خون مهسا امینی خیانت کردند. اینها یکبار دیگر نشان دادن که مبارزه با «جمهوری اسلامی» که برآمده از انقلاب ننگین اساطیرشان نظیر قاسملو است، هیچگاه در اولویتشان نبوده و اعمالشان همان «براندازنمایی» صادراتیهای جمهوری اسلامی است.
روزی تمامی بانیان این کانالها را در کنار اربابانشان در پیشگاه ملت ایران دادگاهی خواهیم کرد.
/channel/chshmeiran
عبدالله مهتدی فکر میکند ملت ایران، چیزی مانند حزب کومله است. او چنان میاندیشد که این ملت مانند پروژهی اتحاد او و حزبش با دارودستهی منصور حکمت است که بعد شکست خوردهاش تعبیر کند. یا فکر کرده است که ملت ایران عنصری چنان کادر مسلح حزب اوست که هر چندماه یکبار همدیگر را «افقی» کنند و کسی نیز پیگیر «حق و حقوق»شان نباشد و حال چیزی شکست خورده معرفی شود. البته بعید است که نهتنها مهتدی بلکه تمام دارودستهای این نحلهی فکری، بدانند ملت چیست و تعریفش چگونه است و سپس در مفهوم آن اجتهاد کرده باشند. آخر کسی که تمام زندگیاش را وقف «اسلحه و تکهپاره کردن کُردها نمود، خمینی را رهبر انقلابشان میدانست، هرزهی صدام شد، و اساسا خود را صرفا به علت رقابت با حدکا که متصل به سوسیالیستهای شوروی بود، مائوئیست معرفی میکرد بدون آنکه حتا معنای آن را بداند و از این دست ماجرا، چه چیزی از ایران و ملتبودگیش فهم میکند؟ آقای مهتدی اگر فکر میکند ملت ایران پروژهای شکست خورده است، چرا به اقلیم کردستان نمینگرد؟! این اقلیم، «نمود اصلی» شکست خوردن پروژهی جعلی «ملتی مثلا زبانی!!!» به نام کُرد است. آرزوی شفا.
/channel/chshmeiran
🔻افشاگری تجاوز به کودکان در کومله مهتدی و سرپوش گذاری بر جنایات حزب
فایل صوتی اسفند ۱۴۰۰ از صحبتهای سروه ناصری (دبیر زنان کمیته مرکزی کومله و همسر سید ابراهیم علیزاده که موقع جنبش زن زندگی آزادی به اروپا اعزام شدن) با دلژین احمدی مادر کودک مورد تجاوز قرار گرفته گفتگو میکند تا او را از افشاگری خودداری کند.
(سروه ناصری) می گوید؛
{سلام دلژین جان قربانت بشم، یک خواهش از تو دارم، اگر خودت دبیرخانه بودی و خودت اینجا بودی می دیدی وضعیت چطور است ما در آماده باش بودیم و وضعیت خوبی نداشتیم وگرنه تصمیم قطعی همان شب گرفته شد، اما تو بخاطر حرمت بچه ات باید ساکت باشی، تا فردا هم به خودت طعنه نزنند و بگویند این مادر، بچه شیرخواره را رها کرد و رفت، این موضوع نباید فاش شود نباید کسی بداند. جهت اطلاعت اقدام هم شد و تمام هم شد فقط خواهش می کنم به کسی نگو. در اینجا هم فقط ۴ نفر خبردارند کس دیگری نباید بداند، این بچه فردا بزرگ می شود و همه او را مسخره می کنند نباید کسی این را بداند و محرمانه نگه دار، این راز برای آینده بچه ات مهم است این بچه است از نظر روانشناسی به این مسائل هم نگاه کن باشه عزیزم؟}
#مهتدی #کومله
@Kurdpatriott
🔻 حضور اعضای حزب دموکرات کردستان در جشن فرقهی مجاهدین خلق برای شورش ۵۷
فاضلاب میگرده خودش چاه رو پیدا میکنه
@Kurdpatriott
اما سرپرسی سایکس در پاسخ به سمکو گفته بود ما نیت پاک و صادقی نسبت به همسایگان خود داریم لذا اختلافات خود را با صلح و آشتی حل کن و نظامیهای ترکی که در خدمتت هستند و در ایران غارتگری میکنند را از خود بران. او همچنین در پاسخ خود علنا میگوید که آشوریان را به کردها ترجیح میدهد.
🔹عثمانی و ترکیه
پس از نابودی روسیه تزاری و تسلط عثمانی بر جبهه آذربایجان و قفقاز، سمکو روابط گرمی را با عثمانیها از سر گرفت و به عنوان پیش قراول ایشان، آشوری شکار میکرد و از ایشان پول و سلاح زیادی میگرفت. پس از شکست عثمانی در جنگ جهانی نخست، سمکو شمار زیادی از افسران ارتش عثمانی را به خاطر مهمات و مهارتشان به عنوان مستشار نظامی استخدام کرد که کسروی شمار آنان را صدها تن نوشته است.
با وجود درگیری کمالیستها با کردها، آنان روابط خود با سمکو را ادامه داده و به او سلاح و مهمات میرساندند. به نظر میرسد هدف آنان تحت فشار گذاشتن دولت ایران به واسطه سمکو و تصرف قطور و ماکو بوده باشد.
سرهنگ علی شفیق معروف به اوزدیمیر که در اوایل سمکو را مردی نادان میدانست پس از پیروزیهای سمکو مدعی شد که او میتواند دست نشانده خوبی برای ما باشد. همچنین محمود فاصل وکیل قدری بیگ حاکم کُرد وان مینویسد: در سال 1920 سمکو پیوند محکمی با ترکها ایجاد کرد و دوست ژنرال کاظم قرهبکر به شمار میرفت و ترکها با انواع سلاح و مهمات به او یاری میرساندند.
همچنین احمدآقاخان امیراحمدی در کتاب خاطرات خود روایت میکند که هنگامی که سمکو شکست خورد و او را تعقیب کردیم، او به خاک ترکیه گریخت و ترکها به او اجازه عبور دادند و سپس به سمت قوای ایرانی تیراندازی کردند.
به هر روی سمکو پس از ورود به ترکیه از ترکها کمک خواست اما ایشان درگیر یونانیها بودند لذا سمکو قصد کرد به نزد انگلیسیها برود اما واکنش ترکها سریع و خشن بود و به او حمله کردند.
تا هنگامی که سمکو در منطقه قدرت داشت ترکها با او دوست بودند و از طریق افسران و ادوات جنگی او را پشتیبانی میکردند اما پس از شکست او و فرارش به ترکیه، مذاکره با ایران را از سر گرفته و همسر سمکو را کشته و پسرش را گروگان گرفتند.
🔹روابط داخلی:
همزمان با سمکو، افرادی در اقصی نقاط ایران شورش کرده بودند و پای برخی از این شورشها به بیخ گوش پایتخت نیز رسیده بود. برخی از ایشان درواقع همان مبارزان مشروطه بودند که چون نتوانستند در فتح تهران به نتایج مدنظر خود برسند به دیار خود بازگشته و درصدد برآمدند آرزوهایشان را در دیار خود بصورت خودمختار عملی کنند. میان برخی از این جنبشها از جمله سمکو ارتباطاتی شکل گرفت.
🔹نهضت جنگل و سمکو:
جنگلی ها در جنگ جهانی نخست با آلمان و عثمانی متحد و بخشی از جریان اتحاد اسلام شدند و به زودی شماری افسر آلمانی، اتریشی و ترک نیز به عنوان مستشار به ایشان پیوستند. یکی از این افسران ترک که با کردها آشنایی داشت میرزا را به جذب کردها تشویق کرد و لذا میرزا شماری از افراد خود را برای عضوگیری به غرب کشور فرستاد و اینچنین بود که خالوقربان، خالوکریم، خالوقنبر و خالو حشمت را با دستهجاتی که داشتند جذب خود کرد.
علی حسینیانی در کتاب «شاری ویران» روایت میکند که شخصی به نام عمو ساسان رابط میرزاکوچک خان و سمکو بوده است و میرزا میخواست با سمکو ارتباط برقرار کند. رابط میرزا به سمکو رسید و نامه را به او رساند و یک هفته مهمان سمکو بود و سپس سمکو استقبال نموده و او را با خوشحالی به همراه پاسخ نامه و یک اسب و زین انگلیسی و خنجری مرصع راهی گیلان میکند.
🔹شیخ محمد خیابانی:
شیخ محمد خیابانی مدعی خودمختاری آذربایجان بود که دو جهت به سود سمکو بود.
1: ادعای خودمختاری خیابانی و ترویج منطقه گرایی در آذربایجان، احساس خودمختاری کردها را موجهتر میکرد.
2: پس از شکست خیابانی، شماری از پیروان او به سمکو پیوستند و سمکو را تشویق به تسخیر ارومیه کردند.
خیابانی طی تظاهراتی مامورین دولتی را از تبریز اخراج کرد و با این کار در این زمینه به سمکو و کردهای آذربایجان همرای بود و کردها را امیدوار کرد که با توجه به عدم تابعیت تبریز از حکومت مرکزی، میتوانند از دسترس حکومت دور بمانند و حتی با تبریز متحد شوند.
پس از سرکوب خیابانی و سپس بروز کودتای سوم حوت، یاران خیابانی و مشروطهچیهای تبریز با کودتا مخالفت نموده و از حاجی مخبرالسلطنه هدایت حاکم آذربایجان خواهان قیام شدند اما هدایت مخالفت کرد و ایشان نیز به سمکو پیوستند. آنان حاکم ارومیه که از تبریز فرستاده شده بود را طی یک کودتا بازداشت کردند و شهر را دو دستی تسلیم سمکو کردند و او را تشویق به حمله به تبریز نمودند.
@iranban_kord
از ویژگی های اپوزوسیون جمهوری خواه که درواقع ادامه ۵۷ هستند اینست که بیشعورانه دروغ میگویند.
مشاهده میکنید که نوریزاد آخوندزاده سابقا سپاهی در روز روشن به دوربین نگریسته و میگوید مهتدی و همسرش تجزیه طلب نیستند!!!
یحتمل عمه نوریزاد است که ایران را چندملیتی میداند!
البته ما نیز میدانیم که مهتدی به دنبال استقلال نیست چون اینچنین نمیتواند شکم جاشمرگههای خود را سیر کند.
او میخواهد مانند اقلیم برای خود حکومتی خانخانی درست کند و نیروی مسلح خود را داشته باشد و بودجه یامفت از دولت بگیرد.
@Kurdpatriott
این داستان:
چگونه ژن ژیان کلاشینکف را تبدیل به زن زندگی آزادی کنیم.
نویسنده: عنترنشنالالسعودیه
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید
📸 برخی از استوریهای اینستاگرامی جاویدنام سپهر شیرانی، فعالِ میهنپرست بلوچ...
#سپهر_شیرانی
@Kurdpatriott