khorehyketabb | Unsorted

Telegram-канал khorehyketabb - خوره کتاب 📚

9726

اگر می‌خواهید گرفتار هیچ دیکتاتوری نشوید؛ بخوانید و بخوانید و بخوانید... ارتباط با ما: @Mkariimiiyan تبادل، تبلیغ: @Admiinhnny فروشگاه کانال: 🆔 @salekhorehyketabb

Subscribe to a channel

خوره کتاب 📚

📘 #اقیانوس_انتهای_پیاده‌_رو
🖊 #نیل_گایمن

روی تخت دراز می‌ کشم و در داستان ‌هایم گم می ‌شوم.
این کار را دوست دارم. کتاب نسبت به آدم‌ ها بی ‌آزارتر است.

📘 @Khorehyketabb 📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

📖 #لایم_لایت (Lime Light)
🖊 #چارلی_چاپلین
🔗 #رضا_سیدحسنی
📜 قسمت هشتاد و یکم

پوستانت سالن را نگاه کرد. آنجا کسانی به سن و سال او بودند که مثل او با تمام شدت می‌خندیدند. زیرا لحظه ای پیش،از اینکه مبادا میوه روی تمام جوانیشان، موجود از میان رفته ای را در برابر خویش ببینند،سخت دچار وحشت بودند. امشب تماشاگران بیشتر از هنرپیشه نگرانی داشتند. همه کسانی که در بازآوردن او به روی صحنه شرکت داشتند و همه تماشاگرانی که بیاد کالوه رو و جوانی خودشان به آنجا آمده بودند، دچار همین دلهره بودند. و می‌ترسیدند که مبادا بصورت نامطبوعی به روی صحنه بیاید و نتواند کاری کند... نه آواز بخواند، نه برقصد و نه بخنداند. اکنون همه تماشاگران با اطمینان و رضایت ،دیوانه وار می‌خندیدند و خود را آماده می‌کردند که پیروزی بزرگی برای او فراهم کنند.
همچنین در میان تماشاگران ،جوانانی بودند که هرگز در گذشته،کالوه رو را ندیده بودند. پوستانت نگاهی به آنان انداخت. آنان نیز دچار هیجان بودند. این شب،تمام را با هنرمند عجیبی آشنا میکرد که هرچند کمی قدیمی بود،اما دست کم یکبار دیدنش برای آنها فرصتی بود تا در آینده علیرغم سن کم اشان بتوانند ادعا کنند که خارق العاده ترین کمدی باز دوران گذشته را دیده اند. مراسم امشب نه تنها برنامه های جالبی به آنها عرضه میکرد. بلکه خوشحالشان می‌کرد از اینکه در آینده،در میان خاطراتی که حس غرور و تظاهر آنها را نوازش میکند،تصویر این مرد را هم در لباس مربی حیوانات حفظ خواهند کرد. حضور در امپایر در چنین شبی،برای تمام عمر به آنها اجازه میداد که خود را در ردیف شاهدان گذشته در عظمت و عصر طلایی موزیکهال انگلیس قرار دهند و در همین لحظه هم بخوبی احساس می‌کردند که کالوه رو قسمتی از گذشته است و گویی تنها برای این بازگشته است که آنها تصویری از سالهای پیش از جنگ را که برای همیشه نابود شده بود،با خود داشته باشند.
مربی ساختگی کک ها،در آخر نمایش خود،چنین تظاهر می‌کرد که ستاره ی کک های خود، فیلیپس را گم کرده و حیوان از روی موذی گری در شلوار فراخ سفید او گم شده است. او دنبال کک میگشت و به او فرمان میداد که بیرون بیاید. بالاخره گیرش می‌آورد و بدقت نگاهش میکرد و فریاد می‌زد: «اوه، این فیلیپس نیست. پس فیلیپس کجاست» و بعد در حالیکه از نیش شدیدی از جا میپرید، دست به پشت خود می‌برد و فریاد می‌زد: «آه، اینجا است.» و خنده ها دو برابر میشد. خنده های واقعی که طنین شدیدی داشت. این خواب و خیال نبود اما با وجود این،شگفت آور بود.

📖 @ddasttann
📚 @khorehyketabb

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

◼️ #ایران_تسلیت

غرش آب های غلیظ، جیغ مرغابی های وحشی را خفه می‌کرد.
از جنگل گویی زنی که درد می‌کشید، شیون می‌زند.
گاهی درهم شکستن ریشه یک درخت کهن، زمین را به لرزه درمی آورد...

📓 #گیله_مرد
🖊 #بزرگ_علوی

📓 @Khorehyketabb 📓

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

‏عجیب نیست؟
یک کتاب بعد از چندین بار خوانده شدن، چاقتر می شود!؟
انگار چیزی لابلای صفحه ها جا می ماند
چیزهایی مثل
احساسات
افکار،
صداها...

👤 #کرنلیا_فانکر

📘 @Khorehyketabb 📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

شب هام بدون اشک محال بگذره....

🌙 شب بخیر
📻 #موسیقی
🎙 #محسن_یگانه

🎶 @Khorehyketabb 🎵

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

📚 #دختر_پرتقالی
🖊 #یوستاین_گاردر
📙 @ddasttann 📙
📘 @khorehyketabb 📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

📚 #دختر_پرتقالی
🖊 #یوستاین_گاردر
📙 @ddasttann 📙
📘 @khorehyketabb 📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

📜 #ادبیات_ملل
🖊 #ژان_ماری_گوستاو_لوکلزیو

ژان ماری گوستاو لو کلزیو نویسنده معاصر فرانسوی است.
اولین اثر او رمان بازجویی در سال ۱۹۶۳ جایزه رنودو را به خود اختصاص داد.
تاکنون حدود ۴۰ کتاب از جمله مجموعه داستان‌های کوتاه و رمان‌های وی منتشر شده‌اند.
جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۸ میلادی از سوی آکادمی سلطنتی سوئد به او تعلق گرفت.

📘 @Khorehyketabb 📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

👤 #سهراب_سپهری

خوب بود این مردم،
دانه های دلشان پیدا بود...

🌜 @khorehyketabb 🌛

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

📙 #داستان_کوتاه_عصر_جمعه

مي گویند روزی مردی بازرگان خری را به زور مي كشيد، تا به دانايی رسيد...
دانا پرسيد: چه بر دوش خَر داری كه سنگين است و راه نمی رود؟
مرد بازرگان پاسخ داد: يك طرف گندم و طرف ديگر ماسه...

دانا پرسيد: به جايی كه مي روی ماسه كمياب است؟
بازرگان پاسخ داد: خير، به منظور حفظ تعادل طرف ديگر ماسه ريختم...

دانا ماسه را خالی كرد و گندم را به دوقسمت تقسيم نمود و به بازرگان گفت: حال خود نيز سوار شو و برو به سلامت...

بازرگان وقتی چند قدمی به راحتی با خَر خود رفت، برگشت و از دانا پرسيد: با اين همه دانش چقدر ثروت داری؟

دانا گفت: هيچ...
بازرگان شرايط را به شكل اول باز گرداند و گفت: من با نادانی خيلی بيشتر از تو دارم، پس علم تو مال خودت و شروع كرد به كشيدن خَر و رفت...

📘 @khorehyketabb 📘
📙 @ddasttann 📙

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

🖊 #مریم_انگوران_اصغری
❣❣❣
می دانی؟
فکر کردن به تو چای لاهیجان است...
آرام آرام،به جان خسته می نشیند...
آرام آرام،گرم می کند...
آرام آرام،آرام می کند. ☕️

❤️ @khorehyketabb ❤️

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

🎬 #دیالوگ_برتر_کتابها
🎭 #فارغ_التحصیل
🔆 #فیلم_شماره_پنجاه_و_هشت

🎭 @khorehyketabb 🎬

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

👤 #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
📙 #شازده_کوچولو

آدم‌ها ...؟
گمان کنم ازشان شش هفت تایی باشد !
سال‌ها پیش دیدمشان، منتهی خدا می‌داند کجا می‌شود پیدایشان کرد ...!
باد این‌ور و آن‌ور می‌بردشان ...
نه اینکه ریشه ندارند؟ این بی‌ریشه‌گی حسابی اسبابِ دردسرشان شده ...!

📘 @khorehyketabb 📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

:
📖 #لایم_لایت (Lime Light)
🖊 #چارلی_چاپلین
🔗 #رضا_سیدحسنی
📜 قسمت هشتاد

۷
تجلیل کالوه رو

سراسر سالن می‌خندید.
«من رام کننده نام آورد دانم،
من مظهر دهشت ام و با سر شلاقم
شیر و پلنگ و خرس وحشی را بازی میدهم.»
ارکستر میخندید،بالکنها می‌خندید. مردان شیک پوش در لباس سواره و زنان غرق در جواهر در لژها،و دختران و پسران آراسته ،از شدت خنده اشک می ریختند.
«من به آنها میز و خانه میدهم
هر شب شامشان میدهم
از خاویار و کبک خبری نیست
تنها رومستک خوب میخورند
از اعضای بدنم
از اعضای بدنم
احساس غریبی میکنم... وقتی که آنها پس از شام برای هضم غذا در کشتزار قدیمی به گردش در می‌آیند.»
پوستانت که در سالن نشسته بود پهلوهایش را گرفته بود و مجبور شده بود چشمهایش را با پوشتش پاک کند. قبل از اینکه کالوه رو وارد صحنه شود او دچار تردید بود. در حافظه اش جستجو می‌کرد و نمی‌توانست بخاطر آورد که کالوه رو در گذشته،در بهترین دوران موفقیتش چگونه بود. بطور مبهمی پیش خود تکرار می‌کرد که کالوه رو بهترین هنرپیشه کمدی بود،اما چطور؟ به چه صورتی؟و چه نبوغ خاصی؟هرچه می‌کوشید نمی‌توانست در ذهن خود مجسم سازد. می‌کوشید از خاطرات خودش تصویر مشخصی را بیرون بکشد و بوسیله آن،کالوه رو را به آن صورتی که در بهترین نقش‌هایش و با مشخصترین حرکاتش روی صحنه می آمد،بیاد بیاورد. اما بیهوده بود. حتی یک حرکت او را هم بخاطر نمی‌آورد. اما وقتیکه پرده به آهنگ موسیقی سیرک باز شد و کالوه رو در حالیکه شلاقش را به صدا در می آورد، وارد صحنه شد،همه آن چیزهایی که به رغم کوشش پر شورش،حافظه اش از او دریغ می‌کرد،ناگهان پیش چشمش مجسم شد. از همان قدم اول،او هنرپیشه اعجازگر گذشته را بازیافت. و نه تنها چهره او،یکی از لباسهای آشنای او را،بلکه حالت خاص و درخشش و نبوغ او را به رأی العین دید. پس از آن دقایق فراموشی،کالوه رو با وضوح تمام ستایش او را برمی‌انگیخت.
«بفرمایید،بفرمایید
دیگر نمایش از این بزرگتر نمیشود
بفرمایید،بفرمایید
برای پولتان پشیمان نخواهید شد
هانری و فیلیپس را بنگرید،این کک های هنرمند،با جسارت بندبازی میکنند.»

ادامه دارد...
📖 @ddasttann
📚 @khorehyketabb

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

🇮🇷 #من_ایرانیم_کتاب_می_خوانم

📘 #جیمز_ام_کین
🖊 #غرامت_مضاعف

📘 @Khorehyketabb📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

🌙 شب تون بخیر

گفتنی ها رو می گفتیم، اگه فرصت یه نفس بود

📻 #موسیقی
🎙 #داریوش /اردلان سرفراز/صادق نوجودکی

🎵 @Khorehyketabb 🎶

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

📜 #معرفی_کتاب
📚 #خودنویسم_را_از_آفتاب_پر_می‌کنم ✏️ #پرویز_شاپور

این کتاب برشی است 8 ساله از زندگانی پرویز شاپور، در قالب نامه‌هایی که او به پسرش کامیار نوشتهاست.شاپور، کامیار را برای ادامۀ تحصیل به انگلستان فرستاده و اکنون با زبانی صمیمی، ساده، مهربان و شیرین برایش نامه می‌نویسد تا این نامه‌ها رشته‌ای باشند که کامیار را به او، خانواده‌ و هویتش وصل می‌کنند. کتاب در حقیقت، بازتابی است از نگاه ظریف، نکته‌یاب، طناز، و روح مهربان و لطیف شاپور. شاپوردر این نامه‌ها پسرش را رفیق خودش می‌داند و با ملایمت و نرمی تلاش می‌کند او را بفهمد و درعین‌حال راهنمایی‌اش کند. او را: "با قلبش می‌بوسد"، " به‌اندازه تمام سلام‌هایی که بشر از اول زندگی تاکنون به هم کرده‌، به او سلام می‌کند" و "امیدوار است که حالش عالی و دماغش چاق باشد، به‌اندازه‌ای که البته احتیاجی به جراحی پلاستیک پیدا نکند و روحیه‌اش مافوق جمبوجت باشد و به‌زودی روی ماه هم را ببینند!"...

📘 @khorehyketabb 📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

📘 #فرهنگ_برو_بچه_های_ترون
🖊 #مرتضی_احمدی

2321)خاکشیر مزاج: همجنس باز (شیرخشتی مزاج).
2322)خاک و خل: گرد و غبار، خاک و خاشاک.
2323)خاکه رو خاکه: سبک سنگین، بالا پایین، کم و زیاد.
2324)خاکی: متواضع، افتاده، سربزیر، فروتن.
2325)خال بالا: نوعی قماربازی با ورق، بازی بیست و یک، بازی دزدها.

2326)خالتور: مطرب و نوازنده دنبک.
2327)خال خالی: خال دار، پارچه ای که خال های ریز و درشت و رنگ به رنگ داشته باشد.
2328)خالص: ناب، پاک، بی آلایش.
2329)خالکوبی: نقش و نگار و سوزن کوبی روی پوست سینه و دست.
2330)خاله جون رو رو: نمایشی است زنانه دارای طنز تلخ و دردآور همراه با ریتم و رقص؛ زن جوان حامله ای وسط می ایستد و چند زن گرداگرد او روی زمین می نشینند، می‌زنند و می‌خوانند و می‌رقصند: خاله جون رو رو، عدس پلو، گندم و جو... .

📘 @Khorehyketabb 📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

📜 #گزیده_از_کتابی_خوب
📘 #خانه
🖊 #تونی_موریسون

تو هم جوونی و هم زن.
هردوشون محدوديت های جدی دارن، اما تو آدم هم هستی.
نذار کسی تصميم بگيره كه تو کی باشی. اين بردگيه.
اون آدم آزادی كه دارم راجع بهش حرف مي زنم جایی درون توئه.
پيداش كن و بذار يه كار خوب تو دنيا انجام بده.

📘 @Khorehyketabb 📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

📚 #دختر_پرتقالی
🖊 #یوستاین_گاردر
📙 @ddasttann 📙
📘 @khorehyketabb 📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

📚 #دختر_پرتقالی
🖊 #یوستاین_گاردر
📙 @ddasttann 📙
📘 @khorehyketabb 📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

🗣 #سخن_بزرگان

#کتابخانه ، بیمارستانی برای ذهن است.

👤 #الوین_تافلر

تصویر:
کتابخانهٔ Üsküdar استانبول

👤 @Khorehyketabb 👤

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

🎞 #دیالوگ

گاهی اوقات مردم پاداش
ذهنیت مثبتشون رو میگیرند.

📽 شوالیه تاریکی

🎥 @Khorehyketabb 📹

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

🎼 #موسیقی
🌖 شب به خیر
🎻 @khorehyketabb 🎻

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

📜 #کتاب_pdf
📚 #دو_قرن_سکوت
✏️ #عبدالحسین_زرین_کوب

این کتاب درباره سرگذشت ایران در دو سدهٔ نخست پس از سلطهٔ اعراب است. نام کتاب به خفقان و سکوت حاکم بر ایران در آن دو قرن اشاره دارد. «دو قرن سکوت»، تاریخ حوادث سیاسی و اجتماعی ایران است در دو قرن آغازین اسلام. آنچه در آن دو قرنی که از سقوط دولت ساسانی تا روی کار آمدن دودمان طاهریان (نخستین دودمان ایرانی پس از اسلام) بر ایران گذشت.

📘 @khorehyketabb 📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

🎭 #دیالوگ_برتر_کتابها
🎬 #فارغ_التحصیل
🎭فیلمی در ژانر کمدی، درام عاشقانه به کارگردانی #مایک_نیکولز و محصول کشور آمریکا در سال 1967 است. #آن_بنکرافت، #داستین_هافمن، و #کاترین_راس بازیگران اصلی این فیلم بوده اند.
📖فیلم، بر اساس رمانی به همین نام نوشته #چارلز_وب ساخته شده است. فیلمنامهٔ این فیلم را #کالدر_ویلینگهام و #باک_هنری نوشته‌اند. «فارغ‌التحصیل» داستان پسری به نام بنجامین است که در آستانه بیست سالگی و ورود به دانشگاه توسط زنی به نام خانم رابینسون که از دوستان خانوادگی‌شان است اغوا می‌شود و این در حالی است که آقای رابینسون به همراه پدر بنجامین برای آینده او دختر آقای رابینسون به نام الین را در نظر گرفته‌اند. وقتی بنجامین به رغم مخالفت خانم رابینسون با الین رابطه برقرار می‌کند و هر دو به هم علاقه‌مند می‌شوند، خانم رابینسون رابطه‌اش با بنجامین را فاش می‌کند و با مقصر جلوه دادن بنجامین باعث تنفر دخترش از او می‌شود. در نهایت بن با گفتن واقعیت و با تلاش زیاد موفق می‌شود الین را از ازدواج قریب‌الوقوعش با شخصی دیگر منصرف کند و آن دو رابطه‌اشان را از سر می‌گیرند.
فیلم به لحاظ نوع روایت از نظر شکست زمان و نحوه نمایش رفتار اغلب اغراق‌آمیز شخصیتها و روابط آنها با یکدیگر وضعیت کابوس‌واری دارد و حتی با بررسی جزئیات می‌توان ادعا کرد که فیلم دارای ساختاری اکسپرسیونیستی است. زوایای دوربین عجیب و نامعمول، سایه‌های بلند که حتی در برخی صحنه‌ها به کمک عدم وضوح در عمق صحنه به وجود می‌آیند، اغراق در برخوردها و عصبی یا خونسرد بودن بیش از حد شخصیتها در موقعیت‌های متفاوت از نکاتی است که این مسئله را به ذهن متبادر می‌کند.
📰 فیلمبرداری بسیار خوب و بازیهای بسیار عالی فیلم و خصوصا داستین هافمن در نقش بنجامین و آن بنکرافت در نقش خانم رابینسن که فرم بازی اغراق ‌شده‌اشان کاملا فیلم را در مسیری که کارگردان می‌خواهد پیش برد. فیلم موفق به دریافت جایزهٔ اسکار بهترین کارگردانی برای مایک نیکولز شد.

🎭 @khorehyketabb 🎬

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

❤️ #شعر
عشق مدت هاست این روح سراسر درد را
برده بر بام جنون و نردبان برداشته❣❣❣

❤️ @khorehyketabb ❤️

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

🌙 شب بخیر

🎶 #موسیقی
🎸 باران عشق
🎹 ناصر چشم آذر

📘 @khorehyketabb 📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

📜 چرا باید آثار کلاسیک‌ را خواند؟
👤 #ایتالو_کالوینو

آثار کلاسیک کتاب‌هایی هستند که تأثیر خاصی بر جای می‌گذارند و همچنان که به عنوان امر فراموش‌نشدنی برجای می‌مانند، در هزارتوی یاد، در ناخودآگاه جمعی یا فردی پنهان می‌شوند.
ازاین‌رو در بزرگسالی، باید زمانی را صرف کشف دوباره‌ی مهم‌ترین آثاری کنیم که در جوانی خوانده‌ایم. چه، با اینکه کتاب‌ها تغییر نمی‌کنند (اما در واقع در پرتو دیدگاه تاریخی متفاوت، تغییر می‌کنند)، خود ما تغییر کرده‌ایم، و بازیافتن آنها، حادثه‌ای جدید است.
از این پس کاربرد فعل «خواندن» یا «بازخوانی» هیچ اهمیتی ندارد. پس می‌توان گفت:
هر بازخوانی اثر کلاسیک، کشفی است، همانند خواندنِ نخستین بار.

📘 @khorehyketabb 📘

Читать полностью…

خوره کتاب 📚

🇮🇷 #من_ایرانیم_کتاب_می_خوانم

🖊 #ویلیام_استایرون

📘 @Khorehyketabb📘

Читать полностью…
Subscribe to a channel