『﷽』 ڪالـیو: دیوانہ، سرگشٺہ، حیران-'🕊' ارتباطمون↯ @kaliiyou_bot
مےگردی.بین فلسفہ مےگردی.لابہلای ادبیات مےگردی.
درون سینما مےگردی، میان موسیقے مےگردی،
بلکہ فیلسوفے تو را یافتہ باشد،
ادیبے تو را نوشتہ باشد،
فیلمسازی تو را ساختہ باشد و
موسیقےدانے تو را نواختہ باشد.
+آدمے تشنہ جرعہای درک شدن است؛
مےخواهد خودش را بخواند و ببیند و بشنود :)!🕊'
مگر من از وطنم چہ مےخواستم
بہ غیر از تکہای نان
گوشہای امن
جیبے با حرمت
بارانے از عشق
پنجرهای باز
کہ آزادی و عشق بہ من دهد
من چہ مےخواستم
در این حد، کہ بہ من نداد :)!؟🕊'
آنکہ میگوید غروب جمعہ دلگیر است...
هنوز قامت تو را،
بہ یکباره؛
میان تاریک روشن پلہهای خانہ ندیده است.
هنوز نمیداند...
چند بوسہ بدهکار است؟! چند آغوش؟!
کہ با اذان مغرب قضا کند :)!🕊'
در این روزهای سخت کہ قطعا هر کدام با روشے شخصے سعے میکنیم تحمل کنیم و صبور باشیم، حواسمان بہ صمیمیتهایمان باشد.
گاهے آغوشے، همراهے با بغضے، نگاه عمیقے و حضوری کوتاه اما پررنگ،
میتواند روانے را از فروپاشے نجات دهد :)!🕊'
دیدی یه وقتایی دنبال متن قشنگ میگردی که استوری کنی
اینجا معدنشه ؛متناش بشدت کراش و مودن :)
Zhakav
برگرد پا رو دل دیوونہی خستم نزار :)!🩶'
❥•@kaliiyou
زمانے کہ در خودم فرو ریختم، هیچکس برای آبادی من نیامد؛ من همیشہ خودم بر ویرانہهایم آجر شدم :)!🌙'
Читать полностью…کلا صمیمے نشدن با هر کسے لطف بزرگیہ کہ میتونید در حق خودتون بکنید :)!🌓'
Читать полностью…اتفاقاتے کہ در سر مےگذرانم روز بہ روز مرا بہ آدم خطرناک تری تبدیل مےکند :)!🌙'
Читать полностью…در درونم صداهایے هست، نجواهایے، کہ گاهے از فرط بلندیشان فکر مےکنم دیوانہ شدهام :)!🌙'
Читать полностью…مےترسم از دستم بری؛
کاری ازم برنمیاد :)!🤍'
❥•@kaliiyou
جدی گرفتن مسائل بےربط و بےفایده فقط من و غمگین و عصبے کرد :)!🌓'
Читать полностью…تو را شادتر مےخواهم
با من یا بے من
بے من اما
شادتر اگر باشے
کمے فقط کمے
ناشادم و این همان عشق است
عشق همین تفاوت است
همین تفاوت کہ بہ مویے بستہ است
و چہ بهتر کہ بہ موی تو بستہ باشد :)!🫀'
فکر مےکنم اسمش دوام آوردن نبود؛
اسمش عادی شدن بود :)!🌙'
( هَرچه در فَهمِ تو آیَد آن بوَد مَفهوم تو... )
معدنه نوشتههای کوتاه ادبی :
@AdAbilil 🌿
بےتوجهے درخواست رفتن است؛
اما بہ روشے دردناک و بسیار قبیح :)!🌓'
توی این دنیای لعنتے، همہ ما داریم با انتظاراتے کہ توی جوونے داشتیم مےجنگیم.
تصور مےکردیم کہ برجے از نور، شور و سرمستےرو مےتونیم بسازیم؛
اما زندگے دقیقا خلاف اینہ؛
هر روز زندگے نظارهگر این هستیم کہ این برج نابود میشہ و تبدیل بہ هیچ میشہ، مثل تیکہهای اسباببازی بچہها :)!🕊'
مطمئن باش کہ این روزها هر کسے از مشکلے غیر قابل درک رنج مےبرد،
زندگے تشکیل شده از بلاهایے پےدرپے کہ بہ قلب انسان مشت مےکوبد اما وظیفہ در همینجاست؛
باید ادامہ دهیم :)!🕊'
چایم را مےنوشم و باران رگباری مےبارد.
خیابان خلوت است و نبودنت در این لحظہ از همیشہ بیشتر حس مےشود.
انگار این استکان چای، تنها چیزیست کہ هنوز مثل گذشتہ، گرم مانده است :)!🕊'
آدم پیش عزیزترین آدمهای زندگیش هم یہ تعداد کوپن محدود داره،
نمےتونے از یہ حدی بیشتر روشون حساب کنے، منطقیہها ولے بےرحمانہست،
یہ حس تنها بودن عجیبے بہ آدم میده :)!🕊'