کانال رسمی سایت خبری-تحلیلی کلمه در تلگرام. www.kaleme.com ارتباط با کانال کلمه @kaleme_admin 📷 اینستاگرام: instagram.com/kalemeh/
🔴 هشدار به امنیتیسازی فضای جامعه
بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی و مدنی در اعتراض به قتل «رهای ایران» (رها شیخی) و خانوادهاش
✍️ سیامک ابراهیمی، مطلب احمدیان، سعید احمدی دلجو، سجاد ایماننژاد، محمود اوجاقلو، محمدباقر بختیار، شهریار براتی، مرتضی پروین، سید مصطفی تاجزاده، خشایار سفیدی، حسین شنبهزاده، سید محمدرضا فقیهی، ابوالفضل قدیانی، محسن قشقایی، مهدی محمودیان، محمد نجفی
رفراندوم افقی از یک تغییر رادیکال و یک مسئلهی سیاسی است نه حقوقی | جنگ و دیکتاتوری، دو موضوع به همپیوسته است. بخشی از این سیاستها به خاطر دیکتاتوری است که ما با آن دست و پنجه نرم میکنیم؛ از جمله سیاست خارجی که منافع ملی را کنار گذاشت و منافع ایدئولوژیک گروههایی خاص را دنبال کرد | باید در دل جنگ و دیکتاتوری، گفتمان جنبشهای مدنیِ همبسته را ترویج دهیم؛ راه دیگری وجود ندارد.
🎙️مجتبی نجفی
ویدئوی کامل در پارند
@kaleme
🔴 سازمان ملل متحد: دستکم ۶۱۲ نفر در نیمه نخست سال ۲۰۲۵ در ایران اعدام شدهاند
سازمان ملل متحد روز دوشنبه ششم مردادماه ضمن هشدار نسبت به "افزایش نگرانکننده اعدامها" در ایران اعلام کرد که بنابر اطلاعات گردآوریشده از سوی دفتر حقوق بشر این سازمان، دستکم ۶۱۲ نفر در نیمه نخست سال ۲۰۲۵ در ایران اعدام شدهاند.
در بیانیه فولکر تورک، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، آمده است: گزارشهای صدها مورد اعدام در ایران در سال جاری تاکنون، نشانگر وخامت نگرانکننده وضعیت و نیاز فوری به تعلیق سریع اجرای مجازات اعدام در این کشور است؛ این رقم بیش از دو برابر تعداد اعدامها در بازه زمانی مشابه در سال ۲۰۲۴ است؛ زمانی که طبق گزارشها، دستکم ۲۹۷ مورد اعدام در ایران به اجرا گذاشته شده بود.
بیانیه کمیسر حقوق بشر سازمان ملل یک روز پس از اجرای حکم اعدام دو زندانی سیاسی متهم به عضویت در سازمان مجاهدین خلق، مهدی حسنی و بهروز احسانی اسلاملو، منتشر شده است. این دو، به ترتیب، در شهریور و آذر ۱۴۰۱ دستگیر و به زندان اوین منتقل شده بودند. زمان دستگیری این دو زندانی سیاسی نشان میدهد که آنها سالها قبل بازداشت شده بودند و جمهوری اسلامی شرایط ملتهب پس از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل را برای اعدامشان مناسب دیده است.
در بیانیه کمیسر حقوق بشر سازمان ملل تأکید شده که میانگین شمار اعدامها در ایران، در میان اقلیتها بیشتر است.
@kaleme
🔴 موسوی؛ شیفتهی هدف انقلاب
و منتقد جدی انحراف آن
✍️ کلمه - عبدالله ناصری
▫️برهان قاطع دارم: مهندس موسوی، که افتخار آشنایی با او را قبل از ۲۲ بهمن ۵۷ دارم، همیشه اهل «خردورزی» بوده و نبوده هیچوقت که بهخاطر عاطفهاش به چیزی و کسی، وجدان و عقل خود را نادیده بگیرد. البته تأکید کنم که نسل انقلاب، که کمینه جوانترین لایهٔ آن هستم، متأسفانه مسحور افراطیِ کاریزمای بنیانگذار بودیم و این باعث شد «حقایقگویی» امثال مهدی بازرگان و بعضی از مراجع و فقیهان مثل سید احمد خوانساری را نشنویم. همین موجب شرمساری اکنونِ بخشی از دولتمردان دیروز بود نسبت به نسل پساانقلاب، مثل مصطفی تاجزاده.
▫️بهعنوان یک تاریخنگار صادق ناظر، شهادت میدهم نه موسوی و حتی رئیسجمهور وقت از جنایت تابستان ۶۷ بیخبر بودند. بعضیها گمان میکنند دههٔ شصت، ایران از حکومت متمرکزی برخوردار بود؛ هرگز چنین نبود. کلاً امور وزارت اطلاعات از دولت خارج بود. آن سیاهی بزرگ ۶۷ را ریشهری، حوزهٔ رهبری، جوانانی دوستدار آدمکشی مثل رئیسی، پورمحمدی و فلاحیان تصویر کردند. البته این ذمّه را از گردن آقای موسوی پاک نمیکنم. ایشان، بیرون یا در حصر، باید واقعیت آن مفتضح را افشا کند.
▫️صادقانه قبول کنیم موسوی، خردمندانه و آگاهانه و مستمر در تحول و تبدل بوده است. او از سرزنش کسی باکی ندارد. آنقدر فروتن است که از ۸۸ به اینسو، شفاف و روشن با مردم و حکومت سیاه سخن گفته است.
▫️روی سخنم با دو گروه خیلی بزرگ و کوچک است؛ یکی با نسل مدعی و بهحقِ طلبکار از انقلاب و جمهوری اسلامی که نود درصد ایران را تشکیل میدهد و نیز به تغییر بنیادین نظام سیاسی از طریق «نافرمانی مدنی» باور دارد؛ و دوم، با سلطنتطلبها که بسیار اندک از سایههای خود هستند. سخنم این است که راه نجات کشور ایران، همان منشور میرحسین موسوی است. عادت زیبای همراهان سبزِ حصر اختر این بوده که صریح و مستقیم با مردم و کنشگران حرف میزنند.
▫️نکتهٔ آخرین بنده دربارهٔ دیدار اخیر سه نفر با زوج سبزِ همراه جنبش میهنی است. اصل سخن در دیدار اخیر، بازگویی دیدگاههای نجاتبخش دو عزیز بوده است و نقل «عاطفیات» دیدار، بیان علایق آن دو عزیز نسبت به شهید بهشتی و خاطراتی از او و روی سخن با فرزند آن شهید عزیز بوده است.
@kaleme
🔴 بیانیهی «لا یُدرَک» و ملغمهی امضا
✍️ عبدالله ناصری
بیانیهی تخطئهی منشور راهگشای آقای موسوی با ۱۹۰ امضا را هر چه خواندم، فهم نکردم. منظورم این است که ترکیب تأییدکنندگان بیانیه، خواننده را گیج میکند. به عنوان مثال، چرا باید اشخاصی مثل آقایان رضا تهرانی، محمدمهدی مجاهدی که به عنوان نواندیش دینی خود را پیشتر معرفی کردهاند، باید حکومت دینی بر پایهی خون را تأیید کنند؟ از امضای فرزند حسین صفار هرندی تا فرزند عبدالواحد موسوی لاری و تا احسان خاندوزی، شاید بیان این باشد که اکثر امضاها نفهمیدهاند چه چیزی را نوشتهاند.
به قول برادر عزیزم رضا علیجانی: «بیانیهی اخیر روزنهگشایان (با تیتری فریبنده)، در برابر بیانیهی موسوی (که تمرکزش بر داخل و راهحلهایش نیز متکی بر داخل بود) و ارائهی تفسیر و تحلیلهایی از شرایط کشور است که گاه با تحلیلها و راهکارهای جلیلی و شریعتمداری همسو میشود»، کاملاً مبهم و مهمل است. به این عبارات از بیانیهی مذکور دقت کنیم:
۱- «جنگ تحمیلشدهی دوازدهروزه، قدرت و تمامیت ایران عزیز ما را نشانه گرفته بود. در عین توفیق در تحمیل آتشبس به متجاوز و حفظ ایران…» که کاملاً همسو با توهم آقای خامنهای است.
۲- «گشودن چتر همبستگی ملی در دفاع میهنی با فرماندهی مشترک واحد (رهبر حکومت)» که بیعت رسمی با رهبر حکومت خونین ج.ا.ا است.
۳- «دستگاه مذاکراتی کشور مشغول کار و تلاش خود است. باید به آن اعتماد داشت»؛ یعنی فصلالخطاب در مذاکره، ولایتفقیه است.
۴- «توسعهی اقتصادی برخی کشورهای شرقی و جنوب جهانی در تعامل با قدرتهای غربی را نیز نمیتوان صرفاً محصول توانمندی آنها در مذاکرهی موفق و تفاهم با قدرتهای غربی دانست، بلکه عوامل مختلف ژئوپلتیک و ژئواکونومیک نقش مهمی در آسانسازی یک بازی همراستا با منافع قدرتهای غربی ایفا کرده است که در ژئوپلتیک غرب آسیا و نزدیک به اسرائیل و در کمربندِ حدفاصلِ چین تا اروپا قابل رونویسی نیست.»
همسازان جدید با حکومت فروپاشیده توضیح نمیدهند چرا قابل رونویسی نیست. سالهاست که توسعهگرایان از الگوی همین کشورها برای ایران صحبت میکنند. فرض بنده بر این است که ۱۹۰ نفر، در واقع به ملت ایران میگویند نسخهی توسعهی کشور با توجه به قدرت نظامی باید نوشته شود.
یعنی اولویت نظامیگری بر رفاه، محیطزیست و اقتصاد. این نظر کشکولیهای صاحبامضا، شفافترین خدعه یا لاادراکی آنان است.
۵- عمق فاجعهی بیانیه، وقتی است که از اصلاحات بنیادین طفره رفته و به زعم خودشان، نفی بیانیهی موسوی و منشورهای همسو با او مثل تاجزاده میکنند: «انتظار اصلاحات باید واقعنگرانه باشد. امروز، بهجای مطالبهی بیحاصل اصلاحات بزرگ، دفعی، کلی و نشدنی و تبدیل آنها به مناقشهی سیاسی، باید از نیروی آزادشده (کدام نیرو؟) از جنگ برای ساختن توافقهای حلمسألهای و دستاوردهای ممکن بهره برد. هم در تقویت توان دفاعی کشور و هم در اصلاح امور اقتصاد و هم در اصلاح رابطهی دولت و ملت.»
دقت کنیم که چگونه در همسویی با رهبر تأخیر کردهاند. اگر صاحبان امضا، در سال ۸۴ چنان موضعی میداشتند، اکنون در صدر مجالس و محافل حکومت بودند.
در پایان این یادداشت، باورم را سانسور نکرده و مؤکداً بنویسم: پشت این بیانیهی ۱۹۰نفره چیزی یا کسی هست. آبراهام لینکلن جملهی زیبایی دارد: «اندکی از مردم را میتوان برای همیشه فریب داد. همهی مردم را نیز میتوان برای مدت اندکی فریب داد. اما نمیتوان همهی مردم را برای همیشه فریب داد.»
*رسانه تحکیم ملت
@kaleme
🔴 سرکوب آزادی های عمومی
با قید دو فوریت
در پاسخ به انتظار رفع فیلترینگ از فضای مجازی!!
🔴 ایستاده بر قلههای توهم و ناتوان از دیدن واقعیت
نه مشروعیتی باقی مانده، نه امیدی؛ فقط لجاجتی خطرناک بر بقای قدرتی پوشالی.
🔴 بیانیهای برای همهی اقشار
✍️ اصغر ممبینی
میرحسین در شرایطی که بنبست حاکمیت چه از نظر داخلی و چه بهلحاظ روابط بینالمللی اتفاق افتاد، فراخوانی ارائه نمود که مخاطبش همهٔ اقشار جامعه را شامل میشود. چنانچه روند راهگشایی ایشان را ملاحظه نماییم، پیشنهادیست که بالندگی و همهجانبهگرایی ایشان تأثیر بسزایی در جامعه ایجاد نموده است که ضرورت دارد موارد ذیل را همهٔ نیروهای سیاسی، اجتماعیِ تحولخواه ملکهٔ ذهن خویش قرار دهند و با همبستگی جبههای برای برونرفت از این پیچ پرشتاب تاریخی، که با نهادینهسازی دموکراتیک به حاکمیتی سکولار منجر گردد، نائل گردیم.
میرحسین در راستای اندیشهٔ توسعهگرای خویش، در بیانیهٔ اخیر نقطهنظراتی طرح نمود که همهٔ اقشار اجتماعی را مورد خطاب قرار میدهد؛ که از تودههای مذهبی تا نیروهای پیشرو و حتّا آندسته از نیروهای درون حاکمیت که دغدغهٔ ابقای اقتدار ملی ـ میهنی را با خود دارند، شامل میشود.
ویژگی پوزیشن میر، داشتن سالیانی سوابق در بالاترین مدارج قدرت اجرایی کشور بوده که حضورش مانع از مسامحهکاری و وابستگیاش به قدرت گردید. چنانچه سیر تحولات فکری و مردمسالاری میرحسین را ارزیابی نماییم، ایشان در مقاطع مختلف جنبش اجتماعی ایران، حرکتی روبهجلو را پیشهٔ خویش قرار داده است که برخلاف همراهانی که در نیمهراه به چسبندگی به قدرت گرفتار شدند، مبرّا بوده است.
این سوابق، که با حصر طویلالمدت سوهان خورده، استدلال قوی ایشان را دوچندان نموده است. لذا مسئولیت همهٔ نیروهای کنشگر اجتماعی، سیاسی را وامیدارد که ضمن نقد نسبت به رفتار و گفتار خویش، تجدیدنظر لازم را به عمل آورند؛ کمااینکه قادر بودند که طی این دوران سراسر سیر قهقرایی که حاکمیت جهل و استبداد بر سر جامعه اعمال نموده، وحدتی جبههای با چشماندازی روشن اتخاذ نمایند که در این شرایط نابسامانی که ملت ایران دچار یأس و سرخوردگی شده است، دورنمایی روشن و خوشبینانه تشویقشان نماید.
@kaleme
🔲 در سالهای گذشته، «طرح صیانت» با هدف کنترل فضای مجازی بهشدت مورد انتقاد افکار عمومی و جامعه مدنی قرار گرفت. «صیانت» نام خود را سوزاند؛ اما اکنون با تغییر ظاهری و بار معنایی متفاوت، روح آن در قالب «لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع» بازگشته است. تناقض بزرگ در آنجاست که برخی از مخالفان پیشین طرح صیانت، امروز در دولت و جبههی جدید مدافعان حکومت قرار دارند و همان منطق فیلترینگ، اینبار از مسیر مجازات کیفری و مقابله با محتوا، بهجای پلتفرم، دنبال میشود. بهجای رصد زیرساخت، حالا کاربر و روزنامهنگار هدف قرار گرفتهاند.
📎 گزارش انتقادی کامل
@Cheshmanews
🔖مسئله رفراندوم خیلی روشن است. حتی بنیانگذار جمهوری اسلامی هم در آغاز نظام جدید گفته بود: «مردم حق دارند آنچه پدرانشان میخواستند را نخواهند». مردم حق دارند بگویند ما این نظام را میخواهیم یا نمیخواهیم و اگر نمیخواهیم به جایش چه نظامی را میخواهیم؟ به نظر بنده بخش مهمی از جامعه امروز ایران نظام موجود را مشروع نمیدانند. درباره ناکارآمدیش هم تردیدی وجود ندارد. این نظام چون دچار فساد ساختاری شده به هیچ وجه قابلیت اصلاح ندارد.
🎙️اردشیر امیرارجمند
۲۰ تیرماه ۱۴۰۴، BBC فارسی
@kaleme
🔖طرح رفراندوم برای سلب مشروعیت از حکومت است، و برگزاری رفراندوم در زمان سلب قدرت از حکومت
🎙️حاتم قادری
برنامه امکان استودیو پات
@kaleme
🔴 رفراندوم و انتخابات مجلس موسسان، ابزاری برای خلق کانون قدرت مردمی
✍️ علی افشاری
▫️تاکید بر «رفراندوم» و «انتخابات مجلس موسسان» در اکنون سیاست ایران مبتنی بر خوشبینی و یا آرزواندیشی در برگزاری فوری آنها نیست، بلکه به دنبال افقگشایی سیاسی و همافزایی همه نیروهای سیاسی دموکرات و باورمند به حاکمیت ملی حول عبور از جمهوری اسلامی و تغییرات ساختاری با محوریت داخل کشور است. هدف، رونق یافتن سیاست در داخل ایران است که جایگاه اصلی مبارزه است. ایجاد کانون قدرتی بزرگتر از قبل با پیوستن نیروهای سیاسی و مدنی جدید مورد نظر است تا جنبش اجتماعی بزرگی حول ضرورت تغییرات ساختاری سیاسی در داخل کشور و با اتکا به توان مردم به صورت فعال و غیرواکنشی و با اهداف مشخص شکل بگیرد.
▫️رفراندوم و انتخابات قطبنمای این جنبش هستند و مقصد نهایی آن. اهداف اولیه و میانی گشایش سیاسی و فرهنگی، تقویت جنبشهای اجتماعی از طریق اعتراضات خیابانی و کنشهای سازمانیافته اجتماعی و نافرمانی مدنی و تداوم مقاومت جمعی هستند. رفراندوم و انتخابات مجلس موسسان ابزار هستند نه راه حل. اما آنها میتوانند بستری برای مشارکت همه ایرانیان شوند تا در نهایت در فرایندی دموکراتیک نمایندگان مردم هم قانون اساسی و نوع نظام سیاسی را از بین گزینههای موجود انتخاب کنند و هم اسناد بالادستی را که مبنای ساماندهی اینده کشور را تعیین میکند. آنها روشهایی معین هستند با نتایج نامعین. تا پیش از برگزاری آنها توافق تنها بر سر مراجعه به افکار عمومی و ضرورت استقرار ساختار قدرت جدید میتواند باشد.
▫️محتویها و راهکارهای متفاوتی در تمامی حوزههای سیاسی، اجتماعی، آموزشی، کار، فرهنگی، عمرانی، زیستمحیطی، اقتصادی، مالی، تجاری، فناوری، صنعتی، نظامی، اطلاعاتی، امنیتی و … ایران به لحاظ کارشناسی و تخصصی وجود دارد. همچنین ارزشها و اهداف متفاوتی برای توسعه وجود دارد که از طریق بحث و گفتگو امکان برطرف شدن و توافق اجماعگونه را ندارد. تنها حقوق سلبناشدنی انسانها مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای الحاقی نمیتواند موضوع رایگیری واقع شود. تنها نمایندگان مشروع ملت میتوانند بین راهکارهای مطرح شده بعد از فرصت لازم برای استماع نظرات و روشن شدن اختلافات تصمیم سیاسی گرفته و یک و یا ترکیبی از راهکارهای مطرح شده را برگزینند.
▫️سپردن داوری به مردم و اجتناب از قیممآبی چه در جایگاه فردی و یا چه گروهی، جوهره معنایی انتخابات است. به قول توماس جفرسون، سومین رئیسجمهور آمریکا، «رفراندوم پویشی سیاسی است که مردم عادی را به عنوان نخبگان بالقوه و آینده آنقدر ارج مینهد که تصمیمگیری پیرامون موضدعبت اساسی تقنینی، سیاسی و اجتماعی را به مراجعه مستقیم به آنها واگذار میکند.»
*کانال نویسنده
@kaleme
🔴 این سه بیانیه؛ وقتی رفراندوم «معنا» مییابد
✍️ داریوش محمدی
▫️تابستان ۱۴۰۴، در میانهی یک فضای جنگی و افکار عمومی خسته و ناامید، سه بیانیه مهم منتشر شد و فضای سیاسی ایران را تحت تأثیر قرار داد. بیانیهی اول را میرحسین موسوی از درون حصر نوشت. بیانیهی دوم، صدای جمعی صدها کنشگر سیاسی و مدنی بود که از طرح موسوی حمایت کردند. شمار امضاکنندگان ابتدا ۷۰۰ نفر بود و بعد به بیش از ۲۰۰۰ نفر رسید. بیانیهی سوم را ۱۷ چهره سرشناس امضا کردند؛ از جمله نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل.
▫️این سه بیانیه، نه هیجانزده بودند، نه رادیکال، نه مبهم. اگرچه مستقل از یکدیگر منتشر شدند، اما بهوضوح دارای زبان، گفتمان و منطق مشترکاند. نه صرفاً انتقادند، نه فقط سوگواری، بلکه حامل بدیل سیاسی مشخصاند. این بیانیهها با زبانی آرام اما استوار، از گذار سخن میگویند؛ نه گذار انقلابی، نه از مسیر خشونت یا دخالت خارجی، بلکه با مشارکت مدنی، رفراندوم، و مجلس مؤسسان. آنها میگویند: ساختار کنونی نماینده ملت نیست. قانون اساسی باید بازنویسی شود. مردم باید بر سرنوشت خویش تصمیم بگیرند.
▫️این صدا تنها صدای اعتراض نیست. صدای بازتعریف قدرت است. بیانیهها از انقلاب یا براندازی نمیگویند، اما با واژههایی مانند «گذاربنیادین»، «حق تعیین سرنوشت»، «نافرمانی مدنی»، نظام را به چالش میکشند.
هیچکدام از بیانیهها، نامی از رهبر نمیبرند. اما تمام ساختار مبتنی بر رهبری را زیر سؤال میبرند. از ولایت فقیه، نه نام بردهاند، نه نقد مستقیم کردهاند؛ اما با تأکید بر «ضرورت بازنویسی قانون اساسی»، عملاً آن را پایانیافته فرض کردهاند. در زبان فوکویی، این سکوتها خود شکلی از مقاومتاند. ممنوعهها را با زبان مشروع مدنی احضار میکنند.
این سه بیانیه، نشانههای پیدایش یک جبهه سیاسی روشن را به نمایش میگذارند: رهبرانی شناختهشده و با پیشینه مقاومت؛ یک خواستهی مشترک و شفاف ؛ و زبانی صریح، مدنی و مشروع. شاید همان چیزی که سیاست در ایران سالها منتظرش بوده است؛ جایی که حصر، زندان، جامعه مدنی و بحران ساختاری بههم میرسند…
📎منبع و متن کامل
@kaleme
🔴 پزشکیان و گفتوگو با اپوزیسیون؛ کدام اپوزیسیون؟
✍️ حمید آصفی
مسعود پزشکیان آمده و از گفتوگو با اپوزیسیون سخن گفته؛ انگار نه انگار که زمین سیاست ایران یک ویرانهی تمامعیار است. او در شرایطی به یاد نخبگان و گفتوگو افتاده که دیگر چیزی برای گفتوگو باقی نمانده. نه نخبگیای مانده و نه نهادی برای چانهزنی. آنچه باقی مانده، یک ساختار پوسیده است و جامعهای خسته که یا در مهاجرت روانی بهسر میبرد یا در گورستان امید دفن شده.
بیایید واقعگرا باشیم. آقای پزشکیان، شما زمانی به صحنه آمدهاید که کل اعتبار سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی ته کشیده. از نخبگان میگویید؟ کدام نخبگان؟ آنهایی که یا در زندانند (تاجزاده، قدیانی، مهدی محمودیان و...)، یا در حبس خانگیاند (میر حسین موسوی)، یا به انزوای تحمیلی رانده شدهاند، یا دیگر هیچ اعتمادی به گفتوگو با حاکمیت ندارند. شما از اصلاح تدریجی میگویید؛ اما این اصلاحات نه فقط سالهاست که به بنبست رسیده، بلکه عملاً از درون حاکمیت هم حذف شدهاند…
📎متن کامل
@kaleme
🔴 دو بیانیه؛ پنج نکته
نکاتی پیرامون بیانیه تعدادی از فعالان سیاسی، مدنی و فرهنگی موسوم به "مجلس موسسان"
🔴 گزارشی هولناک از قیمتهای نجومی سفرههای کارگران
دهکهای فرودست، دیگر قادر به خرید حبوبات و برنج نیستند. این دادهها مربوط به بازه زمانی تا پایان خردادماه است و در تیرماه یک گرانی ۵۰ درصدی دیگر به هزینههای این اقلام افزوده شده است
🔴 بازگشت سیستم به تنظیمات کارخانه
✍️ سلمان کدیور
اخیراً در فضای مجازی خبرهایی مبنی بر مسدود کردن تلفنِ فعالین و منتقدان سیاسیـاجتماعی مطرح شده بود. خیلی جدی نگرفتم، تا اینکه دیشب شمارهی یکی از دوستان نزدیک را مسدود کردند؛ بهخاطر طرحِ انتقاد در کانال تلگرامی.
مسدود کردن شماره خیلی طرف را آزار میدهد. مهمترینش اینکه هیچ کار بانکی نمیتواند انجام دهد؛ معامله نمیتواند بکند. این رفتار در زمانِ صلح و آرامش هم قفل است، چه برسد به شرایط کنونی. بهنظر میرسد سیستم در حال بازگشت به تنظیمات کارخانه، البته با نوآوریهای تازه است.
این وسط ما مردمِ معمولی متوجه این تضاد نمیشویم که چطور از رأس حاکمیت ندای احیای امر ملی میشنویم و چند روز بعدش در عمل ضد آن را شاهد هستیم؛ از خطبهخوانی کاظم صدیقی تا این بگیر و ببند تازه.
*رسانه تحکیم ملت
@kaleme
🔴 دختران رهنورد و موسوی:
اخبار و مكالمات دقيق مرتبط به والدين و حصر، موكّدا از سوی ما دختران و سایت خبری کلمه منتشر خواهد شد
در پی انتشار اخبار و نقل قولهایی از محصوران اختر، دختران زهرا رهنورد و میرحسین موسوی در یادداشت مشترکی تاکید کردهاند که همچون گذشته «اخبار و مكالمات دقيق مرتبط به والدين و حصر، موكّدا از سوی ما دختران و سایت خبری کلمه منتشر خواهد شد».
در این یادداشت آمده است: «پیرو سوالهای مکرر درباره ملاقات سه روز قبل محصورین با دوستان ایشان، به اطلاع میرسانیم که این دیدار حامل پیغام سیاسی نبوده و همچنین به روال قبل اخبار و مكالمات دقيق مرتبط به والدين و حصر موكدا از سوی ما دختران و سایت خبری کلمه منتشر خواهد شد؛ که در این جلسه متضمن تكرار مواضع بیانشده محصوران، دغدغههای آنها در مورد مردم و کشور و وضعیت حال حاضر بوده است».
@kaleme
🔴 نقدی بر بیانیه ۱۹۱ نفر؛
تعلیقِ سیاست، تعویقِ پایان
✍️ داریوش محمدی
🔺بیانیه با عنوان پرطمطراقِ «بیانیۀ ۱۹۱ چهرۀ دانشگاهی: روز ایستادن پای ایران است»، بیش از آنکه تلاشی برای شکلدهی به یک کنش سیاسی باشد، کوششی است برای حفظ جایگاه توصیهگرانهی نویسندگان آن؛ گویی پشت واژۀ «دانشگاهی»، تلاش شده تا زبان هشداردهنده و مبهمِ بیانیه، رنگی از عقلانیت بگیرد و جایگاه محافظهکارانۀ صادرکنندگانش در مواجهه با تحولات سیاسی پنهان بماند. اینگونه است که «ایستادن پای ایران» به جای ایستادن کنار مردم، ترجمه میشود به دعوت به خویشتنداری، احتیاط، و پرهیز از مطالبات بنیادین. (نویسندگان غالبا فعالان سیاسی و مدنی هستند و نه دانشگاهی به معنای رایج)
🔺در مقابل بیانیههای سهگانهای که «گفتمان مقاومت» را شکل میدهند و زبانِ آن را میسازند، بیانیه ۱۹۱ نفر را میتوان «گُنگمان» نامنهاد : بیانیهای که قدرتی و گفتمانی تولید نمیکند. بیانیهای که نمیخواهد چیزی بگوید، اما ناگزیر است چیزی بنویسد. و تنها کاری که از دستش برمیآید، همراهی با نوعی محافظهکاری نهادمند است. نه برای ساختن آینده، که برای تعلیقِ سیاستورزی و به تعویق انداختن پایان!
🔺اگر بیانیه موسوی، صدای حصر بود و بیانیه ۱۷ نفر پژواک سلول، و بیانیه ۷۰۰ نفر، تپش قلب جامعه مدنی؛ بیانیه ۱۹۱ نفر، شبیه نامهایست که کارمندان یک وزارتخانه، بعد از ساعات اداری، برای رفع سوءتفاهمهای احتمالی در سطوح بالا نوشتهاند. تلاشی برای «فرونشاندن سیاست» در لحظهای که جامعه، تازه دارد دربارهاش تصمیم میگیرد.
📎منبع و متن کامل
@kaleme
🔴 آیندهٔ حکمرانی در ایران
✍️ عباس کاظمی
کورروش برارپور، در سال ۱۳۹۹ گزارش آیندهپژوهانهای با عنوان «آیندهٔ حکمرانی در ایران» بهصورت عمومی منتشر میکند. بر مبنای این گزارش، جمهوری اسلامی از «برهمکنش» فشارهای داخلی (مردم)، فشارهای خارجی (قدرتهای بزرگ) و فشارهای طبیعت (خشکسالی، ریزگرد، کمآبی و…) چهار آینده دارد:
۱. فروپاشی (آیندهٔ محتمل)
۲. واژگونی (آیندهٔ محتمل)
۳. سرنگونی (آیندهٔ باورپذیر)
۴. ماندگاری (آیندهٔ ممکن)
بنابر این گزارش گزینهٔ فروپاشی با احتمال بیش از ۸۰ درصد، محتملترین آینده برای ج.ا است. مراحل اولیهٔ فروپاشی، از سال ۱۳۸۸ آغاز شد و تا سال ۱۴۰۶، با فرض عدم وقوع اتفاقات مداخلهگر بزرگ، فروپاشی کامل اتفاق خواهد افتاد.
برای درک معنای فروپاشی از نظر نویسنده باید متن را با دقت بخوانید؛ چراکه نویسنده بین سه معنای واژگونی (انهدام ماهیت محتوایی و شکلی ج.ا. با حفظ موجودیتش)، فروپاشی (بههمخوردن ماهیت محتوایی و علاوه بر آن بههمخوردن کلیت ج.ا. با حفظ موجودیتش) و سرنگونی (از بین رفتن کلی موجودیت ج.ا.) تفاوت میگذارد. بر دوستان آیندهپژوه است که در مورد اعتبار این گزارش نظر دهند.
@kaleme
🔴 دموکراسی علیه فرهنگ بردگی
✍️ مجتبی نجفی
در همایش دیروز سلطنتطلبان، تمام عناصر بازتولید استبداد و رویکرد فرقهای بازنمایی شد. نقطهٔ اوج همایش، جایی است که یکی از مدعوین مدعی بود دینی ندارد، اما صاحب کعبهای است شایستهٔ سجدهکردن. آن کعبه کیست؟ رضا پهلوی. آیا این خود دین نیست؟
دیروز پر از نشانههای خطرناک بود؛ چاپلوسیهای انبوه، اما نقطهٔ اوجش این سجده است و رضایت پهلوی، چرا که هیچگونه اعتراضی نکرد. بعد هم خود را پدر ملت نامید تا کلکسیون ارتجاعی همایش دیروز تکمیل شود.
از مشروطیت به اینطرف، همهٔ هدف انسان ایرانی معترض به شاه مطلقه، شناسایی شهروند ایرانی بوده. این شناسایی در گروِ دلبریدن از پدر و بُت است. بُتها را ذهنی و عینی باید شکست؛ و اگرچه در دموکراسی، بوسیدن دست و سجدهکردن در برابر شخص، مستوجب عقوبت نیست و آزادی کنش به رسمیت شناخته شده، اما رهایی انسان از صَغارت فکری و استقلال او از نهاد قدرت، افق ویژهای است.
پس، هدف دموکراسی بهعنوان شیوهٔ زیست بشری، حرکت در مسیر استعلایی انسانشدن، بهمثابهٔ سوژهٔ مستقل و نقاد است. در کشوری که فرهنگ دستبوسی، مناسبات بردگی و صغارت را بازتولید کرده و شاهان را مطلقهتر و متوهمتر کرده، مقابلهٔ فرهنگیـفکری با سجدهکردن، یک کنش مدنیِ متعالی است.
در مونیخ، اگرچه تبلیغات شبانهروزی رسانهها و سلبریتیها باعث نشد جمعیت درخوری ـ در بهترین حالت دویست یا سیصد نفر ـ از یک دیاسپورای وسیع ایرانی گرد هم آیند، اما نمایشی از بازتولید استبداد شد؛ سجدهٔ انسان در برابر قدرت، وعدهٔ خشونتورزی، نمایندگیهای خیالی از اقوام، تخریب رقبا بهخاطر حمایت از ایدهٔ رفراندوم.
اما مهمتر این بود که در مونیخ، هیچکس نمایندهٔ خودش نبود؛ همه نمایندگی جمعی داشتند: رضا پهلوی نمایندهٔ ملت بود، آقایی با لباس بختیاری نمایندهٔ ایل بختیاری، یکی از آذربایجان و دیگری از کردستان میگفت. یکی میگفت نمایندهٔ همهٔ ستمدیدههای زندانم.
آنچه که غایب بود، «فردیت» آنها بود. و بدانید که نمایندگیهای خیالی و حلکردن فردیت در جمعهای انتزاعی بسیار خطرناک است؛ از جنس همان نمایندگیِ ولیفقیه از خداوند است، و این هم خود نشانهای دیگر از دیکتاتوری است که بدون رضایت، بهنام من و شما حرف میزنند.
مسئلهٔ اصلی، برکندن بنیان دیکتاتوری، راهورسم سجدهکردن و دستبوسی است و دفاع از کرامت انسانی و حقوق شهروندی. اینها محتوای اصیل هر تغییری است که بادبادنش بهسوی آزادی نشانه میرود؛ وگرنه، جابجایی بُتها و تغییر شکل بندگی بهجای برآمدن فرهنگ آزادگی، کاری است که در تاریخ معاصر ما تکرار شده.
فرهنگ شهروندی نه با سجده و رکوع انسان برابر انسان میخواند، نه با تملق و چاپلوسی.
*کانال نویسنده
@kaleme
🔖ملاقات اخیر نه جنبه سیاسی داشته و نه ارتباطی با رفع حصر؛ اما ما امیدواریم تغییری در رویه حکومت حاصل شود. مواضع آقای موسوی و خانم رهنورد روشن است؛ آنها نظام موجود را نماینده مردم ایران نمیدانند و اهل بده بستان پشت درهای بسته هم نیستند…
📎اردشیر امیرارجمند
بیبیسی فارسی
@kaleme
🔖میپرسند آیا با توجه به شرایط جنگی، زمان طرح ایده رفراندوم مناسب بوده یا نه؟ اتفاقا الان زمان مناسب رفراندومخواهی است. هر چند که ما شاهد هستیم عدهای ایراد میگیرند چرا الان، یعنی در زمان جنگ، موضوع رفراندوم مطرح شده؟ بخشی از این افراد کسانی بودند که دفعۀ قبلی هم که آقای مهندس موسوی مسئلۀ رفراندوم را مطرح کرد، مخالف بودند. برخی هم البته مخالف نبودند. ولی به هر حال، الان که زمان بحران است و راه حلی هم وجود ندارد و کشتی نظام در گل گیر کرده و در حال غرق شدن است، میباید که ما بتوانیم از فرصت این رفراندوم استفاده کنیم برای نجات کل کشور.
🎙️اردشیر امیرارجمند
یورو نیوز فارسی
📎متن کامل گزارش
@kaleme
🔴 دیدار با محصوران اختر پس از ۱۵ سال
پانزده سال پس از حصر خانگی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، روز گذشته، سه نفر از دوستانشان با موافقت محصوران و مجوّز ماموران امنیتی به ملاقات ایشان در بنبست اختر رفتهاند.
به گزارش کلمه، در این دیدار، مسیح مهاجری (مدیر و سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی)، محمدرضا بهشتی (فرزند ارشد شهید بهشتی) و غلامرضا آقازاده (وزیر نفت دوران دفاع مقدس) حضور داشتند. این ملاقات که با مرور خاطرات و گفتوگوهای دوستانه همراه بود دو ساعت به طول انجامید.
@kaleme
🔴 رهنورد و موسوی؛ دو بیانیه بر پل صراط!
✍️ محمدجواد اکبرین
میگویند «پل صراط» گذرگاهیست باریکتر از مو و برندهتر از شمشیر، پلی تیز و نازک که افتادن از دو سوی آن همان و سوختن همان!
در جنگ ۱۲ روزه، حرکت در حد فاصل میان یک رژیم متجاوز و یک رژیم نامشروع، مثل حرکت بر پل صراط بود. رؤیا فروشان عموماً به سوی رژیم متجاوز غلتیدند و بیانیهفروشان عموماً به سوی رژیم نامشروع، اما بیانیههای حصر، معیار و ترازی برای حرکت متعادل بر گذرگاهی بود که مبدأ و مسیر و مقصدش «ایران و انسان» بود.
وجه مشترک بیانیههای اختر این بود که هر دو، یک «محکوم»، یک «مسئول» و یک «مطلوب» را نشان دادند. محکومِ ماجرا رژیم متجاوز اسرائیل بود. مسئولِ ماجرا رژیم نامشروعِ جمهوری اسلامی بود و مطلوبِ ماجرا بازگشت به مردم.
خطاب قراردادن جمهوری اسلامی در بیانیههای حصر به معنای مشروع دانستن یا امید بستن به آن نیست؛ حکومت هر که باشد تا لحظهی آخر مسئول و مخاطب و موظف است در برایر جان و مال مردم! و یادآوری نکردنِ این مسئولیت، فراری دادن حکومت از پاسخگویی است. به همین دلیل، هر دو رهبرِ محصور، حکومت را «مسئول» دانستند.
زهرا رهنورد در میانه جنگ به حکومت هشدار داد که اجازه ندهد «جنگ فرسایشی شود» و «با روشهای ابتکاری و هوشمندانه» برای پایان جنگ اقدام کند اما همزمان «ایستادن در کنار مردم» را با «چارهای سرافرازانه برای پایان جنگ» گره زد. موسوی نیز پس از جنگ، بر «انتظار»، «توقع» و «تجدید نظر» از حاکمیت تاکید کرد اما همزمان راه تغییر حکومت از طریق رفراندوم و مجلس مؤسسان را نشان داد.
سرانجام اینکه تجاوز خارجی، فرصتی به حکومت داد تا آشفتگیهای سیاسیِ ناشی از جنگ را به نفع خود مصادره کند. در این میان البته آنانکه شاید هنوز درنیافتند «خودکامه در ازای طعمهای که پیشپایشان میاندازد همه چیز آنان را مطالبه میکند» بر آتش این آشفتگیها دمیدند؛ اما درایتِ رهبرانمان در حصر، بیراهههای نظری و عملی را به راه اصلی برگرداند تا مبادا کسی از یاد ببرد که «ساختار کنونی نظام، نماینده همه ایرانیان نیست».
*کانال نویسنده
@kaleme
🔴 چرا اینهمه هراس از ایدهٔ رفراندوم؟
✍️ مجتبی نجفی
سلطنتطلبان و ارزشیها، هر دو بر ایدهٔ رفراندوم هجوم آوردند. در میانهٔ این هجوم، آنچه که اهمیت داشت، اتفاقنظر آنها در استفادهٔ ابزاری از بیانیهٔ منتسب به «مسعود رجوی» بود. در این بیانیه، رهبر مجاهدین خلق که یک روز میگویند زنده است و روزی دیگر مرده، خواستار عدم حمله به میرحسین موسوی شده بود.
سوای محتوای بیانیه، آنچه که قابلتوجه است، هماهنگی خواسته یا ناخواستهٔ رسانههای جمهوری اسلامی و سلطنتطلب در استفادهٔ ابزاری از مجاهدین خلق برای خاموشکردن صداهایی است که در اوج «جنبش سبز» و «زن، زندگی، آزادی»، بر اهمیت استقلال جنبش مدنی از قدرتهای بیگانه تأکید کردند؛ چرا که عاملیت اصلی با شهروندان ایرانی است و بهرغم همهٔ تأکید کنشگران و چهرههای برجستهٔ این دو جنبش بر مخالفت با دخالت دولتهای خارجی و البته استقبال از حمایت جوامع مدنی کشورهای خارجی، باز هم رسانههای سلطنتطلب و ارزشی از «من و تو» تا «مشرقنیوز» تلاش میکنند کلمهٔ «مجاهدین خلق» را چماقی برای خفهکردن قائلان به «قدرت بیقدرتان» کنند…
📎منبع و متن کامل
@kaleme
🔖بله! غنیسازی ضروری است اما نه غنیسازی اورانیوم؛ بلکه غنیسازی همبستگی ملی. متخصصان هم میگویند غنیسازی برای برق هستهای، اقتصادی نیست؛ برای حفظ ایران لازم است از این ضربات هولناک جلوگیری کنیم تا دچار فاجعهای دیگر نشویم.
🎙️کیوان صمیمی
روزنامهنگار و کنشگر سیاسی
@kaleme
🔴 میرحسین و سیاست رادیکال
✍️ علیرضا رجایی
جنبشهای اجتماعی در ایران علیرغم توالی پرتکرار خود، در مقابل پرسشهای بیشماری قرار دارند که بیجواب ماندهاست. مثلاً این سؤال که نقطهٔ مرکزی بروز تضادها کجاست؟
آیا اساساً یک کانون مشخص برای این تضادها قابل کشف است یا برعکس مجموعهای از دایرههای متقاطع و تودرتو و متّحدالمرکز محتوای واقعی این تضادها را نمایندگی میکنند؟ یا نه، آیا مجموعهای از دایرههای مجزّا هستند که با فعّال شدن یک دایره، سایر دایرهها نیز به حرکت درمیآیند بدون این که لزوماً اهداف مشترکی داشتهباشند؟
بیتوجّهی به این پرسشها دلیل روشنی است بر این که جنبشهای ایران خودانگیخته و خودبهخودی هستند و علیرغم هزینههای زیاد نتوانستهاند چشمانداز روشنی برای بسیج سیاسی به سمت آینده خلق کنند و در نتیجه اکنون با یک غایتگرایی انتزاعی و بیشکل مواجه هستیم؛ تصویری از احتمالات نامحدود، بیشمار و نامشخص از آینده و همین نامحدود بودنِ احتمالات است که به یک نسبیگرایی افراطی و بیعملی و در نهایت به''تعلیق سیاست" منجر شدهاست…
📎منبع و متن کامل
@kaleme
🔴 راه دیگری نیست
✍️ رضا بهشتیمعز
مطلب مهم و خواندنی دکتر مصطفی تاجزاده عزیز را باید اول حاکمیت جدی بگیرد که با هاروت و ماروت خویش در چاه بابِل قدسی معلق است و راه برونشو ندارد، و سپس مردم که در خواستی رسا، عمومی و همبسته باید ابتدا از سلطنت شوم و پرهزینه این رهبری عبور کنند تا بتوانند با صدایی دیگر و بنام صاحبان اصلی ایران، جهان را فراتر از نظم بدنام مسلط، مخاطب قرار دهند.
من هم در آغاز این تجاوز ظالمانه به ایران عزیز گفتهام و هم پیشترها به عناوینی مکرر اینجا نوشتهام که حتی همین نظام بدون ختم این رهبری پرهزینه و خائنانه نمیتواند از این مهلکه جان سالم بدر برد. این شیوه رهبری ایران برباد ده و شخص متولی پرخسارت آن پس از سیوشش سال سلطنت بلامنازع، بدون اجازه و نظارت، باید تمام شود و سایه نامبارک را هرچه زودتر از سر این ملک و ملت کم کند.
پیشنهاد تاجزاده عزیز باید به خواست ملی بدل شود و آن آدم خودرای بیمار یا تمکین میکند (که بعید میدانم) یا امانت ایران را به مردم و صاحبان اصلی آن هرچه زودتر و پیش از سوختن تمام وطن برمیگرداند و زحمت کم میکند. عجالتا راه دیگری جز اراده همبسته ملی برای عبور از این رهبری نیست.
*فیسبوک نویسنده
@kaleme
🔴 دعوت به رفراندم؛
پایانِ کابوسِ استبداد دینی
✍ابوالفضل قدیانی
زندان تهران بزرگ
▫️علی خامنهای مستبد قدرت پرست و تبهکار ایران که با خیره سریها، تبهکاریها، جنایات، غارتگریها، رجزخوانیها و خصوصا توهمات ویرانگر خود کشور را به جنگ ۱۲ روزه کشاند و آسمان عریان و بدون دفاع کشور را در اختیار اسرائیل اشغالگر، جنایتکار و نسل کش قرار داد و خود در پناهگاه امن در اعماق زمین پنهان شد.
▫️اسرائیل ۳۰۰ نقطه از مراکز مهم نظامی و اقتصادی کشور را هدف قرار داد و منهدم کرد که تمامی آنها متعلق به ملت مظلوم ایران بود که بر باد فنا رفت. این ویرانیها معنایی جز فقیرتر شدن ملت ایران و عقب ماندگی بیش از پیش کشور ندارد.
▫️عملکرد علی خامنهای در روزهای جنگ مانند حکومت ۳۶ سالهاش خیانت و جنایتی عظیم در حق مردم است. این عملکرد فضاحت بار بیش از گذشته خشم و نفرت اکثریت قاطع مردم را علیه آنان برانگیخت.
▫️علی خامنهای، خودکامهی قدرت پرست ایران، و اعوان و انصار سرکوبگرش این روزها در هراس و وحشتی مضاعف به سر میبرند. ترس از قیام مردم و خاتمه دادن به قدرت شیطانیشان خواب را از چشمان آنان ربوده است.
▫️به همین علت در راستای استراتژی رسوای نصر بالرعب همزمان دست به دو تلاش مذبوحانه زدند. از یک سو در بوق تبلیغاتی سر تا پا دروغ و فریب دمیدند و به طور مهوعی دروغ پردازی کردند که وانمود کنند که همبستگی مردم با مردم یعنی همبستگی ملی، همبستگی ملت با حکومت استبداد دینی است، که به طرز رقت باری شکست خوردند و مورد تمسخر قرار گرفتند و از سوی دیگر شروع به تهدید مردم خصوصا مبارزان و مخالفان و منتقدان نظام فاسد و سست بنیاد جمهوری اسلامی کردهاند.
▫️از جمله عزیزانی چون عبدالله مومنی و مهدی محمودیان را احضار کرده و مشغول پرونده سازی برای آنان شدهاند. این عزیزان که سالهای طولانی از عمر خود را به خاطر دفاع از آزادی، دموکراسی و دفاع از حقوق ملت شریف ایران در بدترین شرایط، در زندانهای گوناگون گذراندهاند، بیدی نیستند که با این بادهای تصنعی سرکوبگرانِ وحشتزده بلرزند. این دو عزیز که زندگی خود را وقف مبارزه با استبداد دینی بر پایهی تئوری دروغین و منحوس ولایت فقیه (که استبداد مجسم و مجسمه استبداد است) کردهاند، قطعا محکمتر و با انگیزهتر از قبل در مقابل مستبد و استبداد دینی خواهند ایستاد و از دادن هر گونه هزینهای دریغ نخواهند کرد و حتما مورد حمایت تمامی مبارزان و مخالفان و منتقدان راستین نظام استبداد دینی قرار خواهند گرفت.
▫️نظام استبداد ولی فقیه چپاولگر و تبه کارش به کارآمدی و هوشمندی و تواناییهای مهدی و عبدالله عزیز آگاهند و میدانند که چه در بیرون و چه در زندان قدرت اثرگذاری بسیار زیادی دارند و البته در زندان اثرگذاری آنان بسیار بیشتر است. چرا که صدای آنان رساتر شنیده میشود. اما همان طور که بارها گفتهام علی خامنهای و کارگزارانش هیچ عرضه و هنری جز فریب و سرکوب ندارند. لذا ترس خورده و گیج و گنگ به پروندهسازی و بگیر و ببند میپردازند تا برای خود رسوایی بیشتری فراهم کنند. البته مردم شریف مانند گذشته به تهدیدات و خط و نشان کشیدنهای علی خامنهای خودکامهی تبهکار ایران اعتنایی نخواهند کرد و آن را چیزی به حساب نمیآوردند و کماکان با بزرگترین دشمن خود که علی خامنهای باشد، مخالفت کرده و مبارزهی خود را تا سقوط او ادامه خواهند داد.
▫️مستبد قدرت پرست و حکومت نامشروع و غاصبانه و غیرقانونیش که با بیانیهی روشنگر میرحسین موسوی، محصور سرفراز و با افتخار ایران، مبنی بر برگزاری رفراندم جهت تشکیل مجلس موسسان به لرزه درآمده و این چنین هراسناک شده است، باید بداند که برگزاری رفراندم برای تشکیل مجلس موسسان مسالمتآمیزترین و خشونت پرهیزترین شیوهی عبور از نظام استبدادی جمهوری اسلامی است. در غیر این صورت مردم با قیام خود او را از اریکهی قدرت به زیر خواهند کشید و بساط نظام فاسد جمهوری اسلامی را جمع خواهند کرد.
▫️در هر حال کار درست آن است که علی خامنهای دست از این قدرت جهنمی که سر تا پا غیر مشروع و غیر قانونی و غاصبانه است بردارد و از پیشگاه ملت ایران طلب عفو کند، استعفا دهد و کنار رود تا عرصه برای یک حکومت مردمی که به اعتقاد من همانا نظام جمهوری دموکراتیک سکولار بر پایهی حقوق بشر است با برگزاری رفراندم فراهم شود.
به امید آن روز
تیپ ۲ سالن ۹ زندان تهران بزرگ
سی و یکم تیرماه ۱۴۰۴
📎خبرانهها