🌿گفتی مرا به خنده خوش باد روزگارت کس بیتو خوش نباشد رو قصه دگر کن ... کانالی از جنس دل های بی ریا🌹 ⚜️ @Kafeh_sher
🖥این پک رو به تلگرامتون اضافه کنید↗️
👍 و دیگه دنبال کانال های پروژه های شغلی گرافیک فناوری برنامه نویسی و.. نباشید.⭐️
t.me/addlist/69VjBSul-28xYmY8
t.me/addlist/69VjBSul-28xYmY8
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
▪️ببینید «فروغ فرخزاد» حدود ۷۰ سال پیش اوضاع امروز مردم را چقدر جالب و دقیق پیش بینی می کند:
دیگر هیچ کس به فتح نیندیشید
دیگر هیچ کس به هیچ چیز نیندیشید
انبوه بیتحرک روشنفکران را
به ژرفنای خویش کشیدند
چه روزگار تلخ و سیاهی
خورشید مرده بود ...
کشور من جاییست که در آن
دانش آموزان را تنبیه می کنند
تا یاد بگیرند "خوب بنویسند"
و هنگام بزرگسالی،
به جرم "خوب نوشتن"
قلمهایشان را شکسته و
آنها را اعدام میکنند!
👤خسرو قشقائی
اونجا که فروغ فرخزاد میگه:
دوست دارمَش
مثلِ دانهای که نور را
مثلِ مزرعی که باد را
مثلِ زورقی که موج را
یا پرندهای که اوج را
دوست دارَمش...
حال دلتو خوب کن، گوش کن و لذت ببر، خودت را دریاب، روحت به صداهای دلنشین نیاز دارد..
با موزیک، با دستی گرفتن با محبت کردن با نظم داشتن میتوانی حال دلت را خوب کنی..
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
صادق هدایت تو کتاب بوف کور میگه
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
"گاهی باید دور خودت دیوار بکشی...
نه برای اینکه دیگران رو از خودت دور کنی،
برای اینکه بفهمی چه کسی واقعاً برای داشتنت میجنگه.
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
🌟 به زودی این پست حذف خواهد شد لطفاً
زودتر وارد شوید .👑👑〰
فکرکنم تنها چیزی که آدم حق داره
در موردش خسیس باشه عمره!
عمرمون رو نذاریم پای حرف مردم ......
انسان مدرن که هر روز شکست میخورد، به مکانی برای تسهیل و پذیرش آن نیاز دارد.
عامل رونق کافهها و بارها شکستهای ما هستند.
اتومات-ادوارد هاپر-۱۹۲۷
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
معروف است که روزی موسی به خدا گفتند : چرا به فرعون عمر دراز دادی و تا مدتها نفرین ما را در حق او اجابت نکردی ؟؟
خدا گفت : فرعون یک عیب داشت و یک خوبی ، عیب او این بود که ادعای خدایی میکرد و خوبی او هم این بود که شهرها را آباد ، راهها را امن و سفرهها را رنگینتر کرده بود ، از ادعای خداییاش زیانی به من نمیرسید اما فرمانروایی او به سود مردم بود پس من مـدتها از حق خود گذشتم تا مردم آسوده باشند...
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
لطف کن ای کان قند راه دهانم ببند
اشتر سرمست را بند دهن واجبست
مولانا
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
🔰امشب جمعه کانال VIP خاص رو معرفی میکنم ، که ظرفیتش برای اضافه شدن
به تعداد افرادی که میخوان رشد کنند
🎁 اینم لینکش برای آخرین بار👇
/channel/addlist/e0zFQn-Md7s3NzE0
👑 پیشنهاد فوق العاده 👇
@lifepoodcast🎁
دست بیچاره چون به جان نرسد
چاره جز پیرهن دریدن نیست
ما خود افتادگان مسکینیم
حاجت دام گستریدن نیست
دست در خون عاشقان داری
حاجت تیغ برکشیدن نیست
سعدی
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را،
تو غره بدان مشو که می می نخوری،
صد لقمه خوری که می غلام ست آنرا
⭐به درخواست شما امشب لیست از بهترین کانال های تلگرام رو براتون جمع آوری کردیم
از فرصت استفاده کنید و عضو شید✅
خواهی اگر ادا کُنی حق وفای عاشقان
نیمشبی به کلبهام مست درآ که همچنین
صائب تبریزی
از شیخ بهایی پرسیدند:
"سخت می گذرد"
چه باید کرد؟
گفت: خودت که می گویی
سخت "می گذرد"
سخت که "نمی ماند"!
پس خدارا شکر که "می گذرد" و "نمی ماند".
امروزت خوب یا بد "گذشت"
و فردا روز دیگری است...
قدری شادی با خود به خانه ببر...
راه خانه ات را که یاد گرفت،
فردا با پای خودش می آید...
خودت باش و با سوال های برگه ی خودت
زندگی کن 🙌
زندگی دشوارترین امتحانه
حکایت کنند مرد عیالواری به خاطر نداری سه شب "گرسنه" سر بر بالین گذاشت.
همسرش او را تحریک کرد به دریا برود،
شاید "خداوند" چیزی "نصیبش" گرداند.
مرد "تور ماهیگیری" را برداشت و به دریا زد تا نزدیکی غروب تور را به "دریا" می انداخت و جمع میکرد ولی چیزی به تورش نیفتاد.
قبل از بازگشت به خانه برای آخرین بار تورش را جمع کرد و یک "ماهی خیلی بزرگ" به تورش افتاد.
او خیلی "خوشحال" شد و تمام رنجهای آن روز را از یاد برد.
او زن وفرزندش را تصور میکرد که چگونه از دیدن این ماهی بزرگ "غافلگیر" می شوند؟!
همانطور که در سبزه زارهای خیالش گشت و گذار می کرد، "پادشاهی" نیز در همان حوالی "مشغول گردش" بود.
"پادشاه رشته ی خیالش را پاره کرد و پرسید در دستت چیست؟"
او به پادشاه گفت که "خداوند" این ماهی را به "تورم انداخته" است...
پادشاه آن ماهی را "به زور" از او گرفت و در مقابل هیچ چیز به او نداد و حتی از او تشکر هم نکرد.
او "سرافکنده" به خانه بازگشت چشمانش پر از اشک و زبانش بند آمده بود.
پادشاه با "غرور" تمام به کاخ بازگشت و جلو "ملکه" خود میبالید که چنین صیدی نموده است.
همانطور که ماهی را به ملکه نشان میداد، "خاری به انگشتش" فرو رفت، درد شدیدی در دستش احساس کرد سپس دستش ورم کرد و از شدت درد نمیتوانست بخوابد...
پزشکان کاخ جمع شدند و "قطع انگشت" پادشاه پیشنهاد نمودند، پادشاه موافقت نکرد و درد تمام دست تا مچ و سپس تا بازو را فرا گرفت و "چند روز" به همین منوال سپری گشت.
پزشکان قطع دست از بازو را پیشنهاد کردند و پادشاه بعداز "ازدیاد درد" موافقت کرد.
وقتی دستش را بریدند از نظر جسمی "احساس آرامش" کرد ولی بیماری دیگری به جانش افتاد...
پادشاه مبتلا به "بیماری روانی" شده بود و مستشارانش گفتند که او به کسی "ظلمی" نموده است که این چنین گرفتار شده است.
پادشاه بلافاصله به "یاد مرد ماهیگیر" افتاد و دستور داد هر چه زودتر نزدش بیاورند.
بعد از جستجو در شهر "ماهیگیر فقیر" را پیدا کردند و او با "لباس کهنه و قیافه ی شکسته" بر پادشاه وارد شد.
پادشاه به او گفت:
-آیا مرا میشناسی...!؟
-آری تو همان کسی هستی که آن ماهی بزرگ از من گرفتی.
-میخواهم مرا "حلال کنی."
-تو را حلال کردم.
-می خواهم بدانم بدون هیچ واهمه ای به من بگویی که وقتی ماهی را از تو گرفتم؛ "چه گفتی؟!"
گفت؛
به آسمان نگاه کردم و گفتم:
* پروردگارا!
او قدرتش را به من نشان داد،
تو هم قدرتت را به او نشان بده
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
خودت باش و با سوال های برگه ی خودت
زندگی کن 🙌
زندگی دشوارترین امتحانه
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
📚🔬🪐
🌍 با انتخاب هر کلید وارد مجموعه ای از بهترین های علمی، فلسفی و هنری شوید.
⭐️ این لیست تبلیغاتی نیست، برای دانش و آگاهی بیشتر شماست.
🔗 درخواست عضویت در تبادلات
☑️ Admin
دوست که باشی
فرقی نمی کند که زن باشی یا مرد . . .
دور باشی یا نزدیک . . .
رفاقت فاصله ها را پر می کند
گاهی با حرف . . .گاهی با سکوت . . .
دوست که باشی
فرقی نمی کند از کدام فصلیم یا کدام نسل . . .
رفیق بودن لفظ ظریفیست . . .
فرقی نمی کند جیب هایت پُر است یا خالی . . .
بیا . . . فقط رفیق باشیم
#رفیق .!!
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
🧿 هوشنگ ابتهاج :
امشب به قصه دل من گوش میکنی
فردا مرا چو قصه فراموش میکنی...
این دُر همیشه در صدف روزگار نیست
می گویمت ولی تو کجا گوش میکنی
دستم نمیرسد که در آغوش گیرمت
ای ماه با که دست در آغوش میکنی؟
در ساغر تو چیست که با جرعه نخست
هشیار و مست را همه مدهوش میکنی
مِی جوش میزند به دل خم بیا ببین
یادی اگر ز خون سیاووش میکنی
گر گوش میکنی سخنی خوش بگویمت
بهتر ز گوهری که تو در گوش میکنی
جام جهان ز خون دل عاشقان پر است
حرمت نگاه دار اگرش نوش میکنی
سایه چو شمع شعله در افکندهای به جمع
زین داستان که با لب خاموش میکنی
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
برای انقلابیون فرقی نمیکند چه کسی را پای چوبه دار میبرند، یکی از قربانیان انقلابیها، آنتوان لاووازیه شیمیدان معروف فرانسوی، کاشف اکسیژن و بنیانگذار شیمی نوین بود! انقلابیون فرانسوی لاووازیه رو بخاطر نوشتن کتابی دربارهی اقتصاد سیاسی اعدام کردند!
لاووازیه اما هنگام مرگش هم دست از آزمایش برنداشت و به شاگردانش گفت: “وقتی سر من را بریدند، من تا جایی که بتوانم پلک میزنم”، او بعد از قطع شدن سرش به مدت ۳۰ ثانیه پلک میزد!
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
دست بیچاره چون به جان نرسد
چاره جز پیرهن دریدن نیست
ما خود افتادگان مسکینیم
حاجت دام گستریدن نیست
دست در خون عاشقان داری
حاجت تیغ برکشیدن نیست
سعدی
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت
وآنچه در خواب نشد چشم من و پروین است
خود گرفتم که نظر بر رخ خوبان کفر است
من از این بازنگردم که مرا این دین است
سعدی
در زمان حمله ی اعراب به ایران، «هرمزان» سردار ایرانی و حاکم خوزستان تسلیم نشد و به مبارزه در شهری دیگر ادامه داد
در نهایت دستگیر شد و قبل ازینکه خلیفه او را بکشد، آب برای نوشیدن درخواست کرد، اما آن را ننوشید و در جواب خلیفه که پرسید پس چرا آب را نمینوشی؟ گفت میترسم هنگام نوشیدن آب مرا بکشند
خلیفه گفت تا این آب را ننوشی تو را نخواهم کشت، هرمزان بی درنگ آب را روی زمین ریخت و اینگونه جان خود را خرید
میگویند خلیفه بعد از دیدن این صحنه گفت:
«به راستی که بخت از ایرانیان برگشته وگرنه غلبهٔ ما بر این ملت با عقل میسر نبود»
فلسفه آب ریختن پشت سر مسافر از اینجا آمده، یعنی زندگی دوباره به شخص داده میشود تا مسافر برود و سالم بماند.
ادبیاتمون خیلی غنیه حواسمون به این اشتباه های کوچیک
باشه که به نسل های بعد انتقال پیدا نکنه