نمیخواستم این عشق را فاش کنم ناگاه بخود امدم دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ... این است که هر چه مینویسم عاشقانه ای برای تو میشود #شهاب_مقربین کافه شعر باافتخار میزبان حضور شما دوستان ادیب میباشد 💚💛💜💜💛💚
چو گل هر دم به بویت جامه در تن
کنم چاک از گریبان تا به دامن
تنت را دید گل گویی که در باغ
چو مستان جامه را بدرید بر تن
من از دست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من
به قول دشمنان برگشتی از دوست
نگردد هیچ کس با دوست دشمن
تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
که شد سوز دلت بر خلق روشن
مکن کز سینهام آه جگرسوز
برآید همچو دود از راه روزن
دلم را مشکن و در پا مینداز
که دارد در سر زلف تو مسکن
چو دل در زلف تو بستهست حافظ
بدین سان کار او در پا میفکن
#حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مامان همیشه میگه:
چای باید خوب دم بکشه!
تا عطر و رنگ واقعیشو بفهمی...
زود برش داری عطر و رنگش اصل نیست،
دیر برداری میجوشه!
چای اگه بجوشه که خوردنی نیست!
ولی اگه دم بکشه، بشینی کنارِ ایوون، بارون بزنه، فنجونتو بگیری دستت، گرماشو حس کنی، اونوقته که لذت داره...!
دوست داشتنم همینه!
عجله نکن،
لِفتش هم نده،
بذار خـوب دَم بکشه.
👤مریم قهرمانلو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بِگُذارید که از خانه به میخانه رَوَم
گاهی از تنگدلی در پی پیمانه رَوَم
بِگُذارید منِ گم شده لیلا گاهی
همچو مجنون به هوایِ دلِ دیوانه رَوَم
گاه گاهی بِگُذارید برِ همنَفَسان
بهرِ تسکینِ دلِ سوخته مستانه رَوَم
دلم از صحبت و دمسردیِ خويشان بِگِرفت
بِگُذارید زمانی برِ بیگانه روم
بِگُذارید اگر هم ز حقیقت سخنیست
منِ بی حوصله در قالبِ افسانه رَوَم
#رحیم_معینی_کرمانشاهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشم گریان تو نازم حال دیگرگون ببین
گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین
بر نتابید این دل نازک غم هجران دوست
یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین
مانده ام با آب چشم و آتش دل ، ساقیا
چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین
رشکت آمد ناز و نوش گل در آغوش بهار
ای گشوده دست یغمای خزان، اکنون ببین
سایه دیگر کار چشم و دل گذشت از اشک و آه
تیغ هجرانست اینجا، موج موج خون ببین
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جنون دستانم
هر روز واژه ی تو را
در شعرهایم
سطر به سطر می نگارد
جنون دستانم
تصویر تو را
در دفترم
و روی دیوار های کوچه و خیابان
پی در پی نقاشی می کند
تو دائما در ضمیر ناخودآگاهم
رو به من
آرام و خرامان می آیی
اندیشه ام را تصرف می کنی
در خانه ی قلبم جا باز می کنی
و جنون دستانم را وادار می کنی
که خیالت را در آغوشم به حصار بکشد
#فریبا_غلامیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قطره قطره خیس بارانی درون خاطرم
سهم آن امواج و طوفانی درون خاطرم
خاطرت با خاطرم ؛ سرگرم رویاهای تو
سهم قلبم عشق ویرانی ؛ درون خاطرم
درگذشته غوطه ور با تو به دریا میروم
ساحل زیبا چه حیرانی ؛ درون خاطرم
قید عشقم را زدی ؛رفتی کنار عشق خود
عاشق ترسان و عریانی ؛ درون خاطرم
گرچه بدکردی به دل؛ هربار بخشیدم تو را
رفتی و با چشم گریانی ؛ درون خاطرم
ای که عهدت را به دیوان می برد نا عهدیت
وقت رفتن گو پشیمانی ؛ درون خاطرم
بگذرم از خنجرت؛ شاید بفهمی آن بدی
چون نفهمیدی و نادانی؛ درون خاطرم
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باز هم شب شد و من ماندم و تکرار غزل
قلمی دست من افتاد به اصرار غزل
مبحث هندسه و یک ورق کاغذ و بعد
محور عشق من و چرخش پرگار غزل
یک جنون در دل من رقص کنان میکوبد
سر احساس مرا بر در و دیوار غزل
دوستت دارم و انگار مرا میسنجند
لحظهها، ثانیهها باز به معیار غزل
چشم تو یاد من افتاد، خودت میدانی
که کساد است در این مرحله بازار غزل
غرق روحانیت عشق تو هستم اکنون
چون که نزدیک شده لحظه افطار غزل
جمله آخر شعرم چه قشنگ است قلم
رج به رج نقش تو را بافته بر دار غزل!
#محمدعلی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شهریار 🎙
من احساسیم
•━━━━━━━━━●─────• ⇆ㅤㅤ
↻ㅤ ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هنوز قهوههای کافه نادری خوباند
هنوز بدیعزاده خوب میخوانَد
هنوز سعدی خوب مینویسد
و هنوز
دلتنگِ تو بودن خوب است
خوب است که هیچکس اینجا نمیپرسد:
چرا دوتا قهوه؟
خوب است که هیچکس اینجا نمیفهمد
چرا دوتا قهوه
خوب است که صدا به صدا نمیرسد اینجا
وقتی داد میزنم: آقا!
دوتا قهوه
آقا!
صدای خزان را پایین بیاور
دیگر به تنم جان نمانده است
و اینکه در رفتنِ جان از بدن
مردم حرفهای زیادی میزنند،
حرفِ زیادی میزنند
اینجا هنوز کسیست
که بهاندازهء هزاراننفر نیست
و جایش روی تمام صندلیها خالیست
کسیکه هر پاییز
پای تمام درختان شهر
شدخزانِ تازهای خواهد کاشت
و کسیکه تورا دیده باشد
پاییزهای سختی خواهد داشت ...
#لیلا_کردبچه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آغشته ی غم کرده او، طرز نگاهم را
جدّی بگیر ای دل، توانِ سوز آهم را
من فاتح احساس، امّا در مصاف او
قربانی و تسلیم غم کردم سپاهم را
رو راست بودم با دلم تا این که آمد عشق
سمت دیار عاشقان کج کرد، راهم را
صد بار مُردم تا خبر آورد، یکشب باد
در آسمان دیگری دیدند ماهم را
او بیوفا بود و ملامتهای یاران هم
یادآوری می کرد هر دم اشتباهم را
مُردن برایم بهترین راه است وقتی که
گردن نمی گیرد دلم، حتّی گناهم را
ای کاش گاهی هم بیاید بر مزار من
با عطر مریم پُر کند آرامگاهم را
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خواجۀ عالم نهاد تاج رسالت به سر
عرصۀ گیتی گرفت از قدمش زیب و فر
وادی بطحای عشق، بارقۀ طور شد
سینۀ سینای عشق، باز پر از نور شد
#غروی_اصفهانی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
▪️به کسی بَر نخوره
▪️شهیار قنبری
•━━━━━━━━━●─────• ⇆ㅤㅤ
↻ㅤ ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و میانِ این هر دو افق
من ایستادهام.
و عشقم قفسیست از پرنده خالی،
افسرده و ملول
در مسیرِ توفانِ تلاشم
که بر درختِ خشکِ بُهتِ من آویخته ماندهاست
و با تکانِ سرسامیِ خاطرهخیزش
سردابِ مرموزِ قلبم را از زوزههای مبهمِ دردی کشنده میآکند
اما نیمشبی من خواهم رفت
از دنیایی که مالِ من نیست
از زمینی که به بیهوده مرا بدان بستهاند.
و تو آنگاه خواهی دانست
خونِ سبزِ من
خواهی دانست که جای چیزی در وجودِ تو خالیست
#احمد_شاملو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است
اما چه سود حاصل گل های پر پر است..
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بسیارتر تو را دوست دارم
فراوان تر از کسانی که
دوستت داشتند
کاش از بطن مادرت
فقط برای من
متولد می شدی
#فریبا_غلامیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و صبح
کوتاه ترین غزل واره ی عشق است
که از آیینه ی خورشید
بر اطلسی های خانه می ریزد
و کاسه ی
خیس ِ دل را
مست ِ بیداری می کند
#افسانه_کامکار
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میثم ابراهیم 🎙
توهم
•━━━━━━━━━●─────• ⇆ㅤㅤ
↻ㅤ ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ࡅߺ߲ܝߊܨ ࡅߺ߳❟
کاش میشد که کمی شعر برایش بخرم
یا همین دفتر اشعار خودم را ببرم
کاش میشد بنویسم که چه دردی دارد
جای ِدندان ِ فرو رفته ی ِروی ِ جگرم
مشکلی نیست اگرحال مرا درک نکرد
خودم از حالت دیوانگی ام با خبرم
و هر از گاه به این پنجره می اندیشم
احتمالا که از این پنجره امشب بپرم
به خدا دست خودم نیست بهم میریزم
تا به این حال پریشان خودم می نگرم
و همین حال مرا سمت غزل هل داده
مدتی هست که شاعر شده ام خیرسرم
تا خودش نیست که احوال مرا درک کند
خودم از خیر غزل های ترم می گذرم
#لاادری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شاید اگه یه فصل دیگه ای بود
شاید اگه برگا صدا نمیداد
صدای قلبمو نمیشنیدی
عشق به ما اینجوری پا نمیداد
من که میگم درختا عاشق شدن
گردش فصلا و خزون بهانه است
فرقی نداره تو بهار یا پاییز
چتر یه اختراع احمقانه است
پاییز امسالو قدم میزنم
تموم شهر وکوچه هاشو با تو
خیابونا بلنده خسته میشی
از کمدت درآر کتونیاتو
قراره باز بخندی کورم کنه
برق سفید خنده ی مرمریت
قراره باز دوباره بعد بارون
عینکمو پاک کنی با روسریت
یکی باید باشه شبا نذاره
غصه وتنهایی مزاحمت شه
یکی باید باشه برات بیاره
مسکناتو اگه لازمت شه
یکی باید باشه که وقت خوابت
موهای نسکافه ای تو بو کنه
بلد باشه دست بکشه رو پلکات
بلد باشه چشماتو جادو کنه
گفتنیا رو گفتم و شنیدی
حالا خودت بشین حساب کتاب کن
اگه یه روزی غم اومد سراغت
رو قلب ساده منم حساب کن
این اولین پاییزه که دارمت
خیابونا قراره زیبا بشه
باید یه پالتو بخرم تو جیباش
دستای کوچک تو هم جا بشه
#شعر_خوانی
#حامد_عسکری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من رند و لا أبالی سرمست و دلستانم
دفتر ز من چه خواهی، من پارسی ندانم
مدهوش یک سرودی از لهجه ی مغانم
من بعد ازین برآنم درس مغان بخوانم
#وفایی_مهابادی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
..#ندارمت
ای گل من. بگو چرا ؟ تورا میان ندارمت ..
چرا زتو ؟ چرا زتو ، بگو نشان ندارمت ،
دوصد غزل به چشم تر ، برای تو سروده ام ..
بگو کجا روم ؟ کجاا ، به بوستان ندارمت ،
شکسته بسته گویمت ، بی تو بسی شکسته ام ..
تمام من تویی ، تویی ، به آشیان ندارمت ،
در هوس خیال تو ، بببین چه سان فتاده ام ،
سوخته ام.سوخته ام ، زمان زمان ندارمت ،
روی چو گل نموده ای ، عقل سرم ربوده ای ...
روا مدار اینچنین ، خزاان خزان ندارمت
به هرنظر چو بنگری ، تورا تورا ستوده ام ،
بگو چه سان بگویمت ، به صد زبان ندارمت
ماه تمام من تویی ، ضمیر جاان من تویی
شمس تویی قمر تویی ، به آسمان. ندارمت ،
به جان تو ، به جان تو ، ز بار غم خمیده اام ..,
به رحمتی نظر نما ، به خانمان ندارمت ،
نیست عجب که دل شده ، عاشق بی قرار تو ..
نام ونشان من تویی ، تورا نشان ندارمت ،
مگو که #راحم ، ز غمت دمی دگر رها. شود. ..
عیان نگشت سهم من ، نهان نهان. ندارمت،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خدا کند که جواب سوال من باشد
فرشتهای که قرار است مال من باشد
شبیه شعر که در دوستی وفادار است
رفیق روز و شب و ماه و سال من باشد
برایم از گل نسرین و یاس بنویسید
بهار خرم باغ خیال من باشد
به دست هیچ کلاغی بهانهای ندهد
کبوتری که خودش خواست بال من باشد
نظیر معجزهی نان به روی سفرهی عشق
خدا کند که همیشه حلال من باشد
شبی به کلبهی درویشیام سری بزند
به رغم فاجعه جویای حال من باشد
خدای من مددی کن که آن فرشتهی خوب
برای از تو سرودن مجال من باشد
#علیاکبر_یاغیتبار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از درد نشان مده که در جان تو نیست
بگذر ز ولایتیکه آن زان تو نیست
از بیخردی بود که با جوهریان
لاف از گهری زنی که در کان تو نیست
#ابوسعید_ابوالخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشمانت بهگاهِ خاموشی
و هوایی بارانی،
تفسیری نمیطلبم
زیرا که قتلِ عشق را جز به تفسیر نیست
عاشقت هستم
و حافظهام تا سرحدِ بیهوشیست
میخواهمت
نمیدانم که بودم
که خواهم بود
و چه میشوم
اما میخواهمت تا نهایتِ ویرانی..
#نزار_قبانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوستت دارم و ای کاش کنارم باشی
وقت دلتنگی و شادی تو قرارم باشی
وقت آن آمده تا گل بدهد احساسم
همه شب همدم ِشبهای بهارم باشی
نکنی دست مرا عشق رها می میرم
از خدا خواسته ام تا که تو یارم باشی
من و دیدار تو در کوچه ی زیبایی ها
نمکِ عشق منی دار و ندارم باشی
بی تو بر هم زده ام شهر جنون را هر دم
من دچار تو ام و کاش دچارم باشی
#محسن_اسکندری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک لحظه زندگی تو از دست می رود
وقتی کسی که هستی تو هست می رود
شاید که اندکی بنشیند کنار تو
اما کسی که بار سفر بست، می رود
از کمترین تکان تنش رنج میکشی
وقتی که پیش ازین به تو گفته است می رود
آن کس که دل بریده، تو پا هم ببرّی اش
چون طفلی از کنار تو با دست می رود
رفتن همیشه راه رسیدن نبوده است
” گاهی مسیر جاده به بن بست می رود ”
#علی_حیات_بخش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قسم به شکوه پروازِ پروانهای که از پیلهی تاریکی بیرون خزیده، هنوز هم امید هست.
قسم به صلابتِ چشمهی جوشانی که از دل کوهها سرازیر شده، هنوز هم امید هست.
قسم به جسارت گیاه گستاخ و نحیفی که در دل سنگها ریشه دوانده و به سمت نور جوانه زده، هنوز هم امید هست.
ما درون تاریکیِ پیلهها و کوهها و سنگهاییم و باور نداریم که میشود. چون درخشش نور را ندیدهایم هنوز و به رهاییِ بیمرزِ آسمان آشنا نیستیم.
برای مایی که چشمهامان به تاریکی و سکوت عادت کرده، پرواز و طلوع و سبز شدن، باور پذیر نیست!
وگرنه میشود، وگرنه امید هست.
بگذار این پیله که کنار رفت، قلبِ این سنگ که شکافته شد، تازه در خواهیمیافت که چه بالهای توانمندی داشتهایم برای پرواز و خورشید و آسمان و آزادی را عمیقا در آغوش خواهیمکشید...
👤نرگس صرافیان طوفان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀