📚 بهتر است سرمان به یک کتاب گرم باشد تا به کار دیگران. لینک گروه دروغها و خرافاتِ اسلام: https://t.me/Islie_Group لینک گروه سیاسی: t.me/joinchat/GKIeuzu7ZRbM56GRGidicg کانالهای ما: @ISLIE | @KHOD2 | @KTYAB | @Womens_Mag | @ARKIV
🔘خلیفه: ظهور، افول و سقوط
فصل اول/#بخش_اول
مرگ محمد و انتخاب ابوبکر
✍️نویسنده: آرش
۱۱ هجری / ۶۳۲ میلادی
مرگ محمد، ۱۳ ربیعالاول ۱۱ هجری، ۸ ژوئن ۶۳۲ میلادی
💢در میانه تابستان سال ۶۳۲ میلادی، محمد درگذشت. او ده سال در مدینه اقامت داشت و اکنون در یازدهمین سال هجرت، یعنی فرار از مکه، بود. محمد به سن شصتوسه سالگی رسیده بود و تا پیش از بیماری نهاییاش که تنها سیزده روز طول کشید، سالم و پرانرژی بود. مرگ او ضربهای غیرمنتظره به مدینه وارد کرد.
غیبت ابوبکر
چند روز پیش از مرگ، تب شدید محمد را به شدت ضعیف کرده و او را به بستر بیماری کشانده بود. در تمام روز یکشنبه هفته مرگبار، او درازکش و گاهی هذیانگو بود. صبح دوشنبه حالش موقتاً بهبود یافت. هنگام نماز صبح، نمازگزاران در صحن مسجد بزرگ، کنار اتاق عایشه که در طول بیماری از همسرش پرستاری کرده بود، گرد آمده بودند. محمد که آن روز صبح احساس بهتری داشت، از بستر برخاست، پرده در را کنار زد و آرام به صحن مسجد قدم گذاشت، جایی که ابوبکر به دستور او، به جای پیامبر، نماز را رهبری میکرد. پس از پایان نماز، ابوبکر که حال استادش را ظاهراً بهتر دید، اجازه گرفت تا به دیدار همسرش در حومه بالای شهر برود. پس از رفتن او، پیامبر چند کلمه محبتآمیز با عمهاش و دیگران که اطرافش جمع شده بودند، گفت و سپس به اتاق عایشه بازگردانده شد. از شدت تلاش، نیرویش تحلیل رفت و کمی بعد، در آغوش همسر محبوبش آخرین نفس را کشید.
بازگشت ابوبکر؛ صحنه در صحن مسجد
هنوز ظهر نشده بود که شایعه مرگ پیامبر پخش شد و مسجد پر از جمعیتی حیران شد. عمر در میان آنها برخاست و با حالتی هیجانزده و دیوانهوار اعلام کرد که پیامبر نمرده، بلکه در حال خلسه است و به زودی بازمیگردد تا منافقان را ریشهکن کند. ابوبکر که تا آن زمان بازگشته بود، بیتوجه به دوست پرشور خود از صحن عبور کرد و وارد اتاق عایشه شد. او بر پیشانی پیامبر بوسه زد و گفت: «تو که به من عزیزتر از پدر و مادرم بودی، در زندگی شیرین بودی و در مرگ نیز شیرین هستی.» سپس به صحن بازگشت و در حالی که عمر هنوز سخنرانی میکرد، او را کنار زد و با کلمات بهیادماندنی گفت: «هرکه محمد را میپرستد، بداند که محمد مرده است؛ اما هرکه خدا را میپرستد، بداند که خدا زنده است و هرگز نمیمیرد.» سپس آیاتی از قرآن (سوره آلعمران، آیه ۱۳۸) را خواند که نشان میداد محمد نیز مانند پیامبران پیشین فانی است: «و محمد جز رسولی نیست که پیش از او رسولانی آمده و رفتهاند. اگر او بمیرد یا کشته شود، آیا به عقب بازمیگردید؟» عمر که معنای این آیات را تازه درک کرده بود، از شدت شوک به لرزه افتاد و گفت: «زانوانم لرزید و یقین کردم که محمد واقعاً مرده است.»
💢مردان مدینه برای انتخاب رهبر گردهم آمدند
جمع در صحن مسجد آرام شده بود که پیامرسانی نفسزنان خبر آورد مردان مدینه برای انتخاب حاکمی از میان خودشان گرد آمدهاند. لحظه حساس بود؛ وحدت اسلام در خطر بود. قدرت تقسیمشده از هم میپاشید و همهچیز ممکن بود از دست برود. خلافت باید یکپارچه میماند و اعراب تنها فردی از قریش را بهعنوان رهبر میپذیرفتند. ابوبکر و عمر، همراه با ابوعبیده، یکی دیگر از سران برجسته، به سرعت به محل رفتند تا از این توطئه جلوگیری کنند. در راه، دو شهروند دوست به آنها هشدار دادند که ورود به این جمع خطرناک است، اما آنها پیش رفتند. مردان مدینه در یکی از تالارهای ساده شهر گرد آمده و مصمم به انتخاب مسیر مستقل بودند. آنها فریاد میزدند: «ما به این غریبهها پناه دادیم و با شمشیرهایمان ایمان را گسترش دادیم. حاکم مدینه باید از میان ما باشد.» آنها سعد بن عباده، رهبر خزرج را که از تب بیمار و در گوشه تالار دراز کشیده بود، انتخاب کرده بودند.
💢مواجهه با ابوبکر، عمر و ابوعبیده
ورود سه صحابی بهموقع بود؛ اگر مردان مدینه به سعد بیعت میکردند، مدینه ممکن بود بهطور جبرانناپذیری به خطر افتد. عمر با شور ذاتیاش میخواست سخن بگوید که ابوبکر، آرام و استوار، پیشدستی کرد و گفت: «هرآنچه مردان مدینه در ستایش خود گفتهاید درست و حتی بیشتر از آن است، اما قریش از نظر نسب و نفوذ برتری دارد و اعراب جز از میان آنها به کسی گردن نمینهند.» آنها پاسخ دادند: «پس یک رهبر از شما و یکی از ما باشد.» عمر فریاد زد: «دو نفر نمیتوانند کنار هم بایستند!» حتی سعد از زیر پتو زمزمه کرد که تقسیم قدرت، آن را ضعیف میکند. بحث بالا گرفت. حباب، کنار سعد، فریاد زد: «به او گوش ندهید! به من توجه کنید، من نخل خوشسابقه و پربارم. اگر نپذیرند، آنها را از شهر بیرون کنید.» عمر پاسخ داد: «خدا تو را نابود کند!» و حباب همان را به او بازگرداند. با داغ شدن بحث، ابوبکر که خطر را حس کرد، پیش آمد و گفت: «این دو را میبینید؟» و به عمر و ابوعبیده اشاره کرد. «یکی را انتخاب کنید و به او بهعنوان رهبر بیعت کنید.
▪️ادامه دارد …
@islie
نگاهی به تبیین
در این قسمت مختصری از تبیین و چیستی آن را شرح دادم. با توجه به اهمیت تبیین و نقش آن در براهین مختلف معاصر، آشنایی با آن پیش از ورود به دیگر بحثها لازم است. مانند همیشه جزئیات بیشتر درباره تبیین را میتوانید در وبگاه نگاه اندیشه مطالعه کنید.
اشکان مهر روشن
📚 @ktyab
■ دنیل دنت
• آیا ارادهٔ آزاد توهم است؟
🔘 شمشیر دولبهی حکومت در تاریخ ایران: چرا ما همواره منتظر یک ناجی هستیم؟
▪️ برای درک معمای رفتار امروز جامعه ایران، باید از سیاست روزمره فراتر رفت و به تاریخ نگریست. یک نظریه رادیکال اما قابل تأمل میگوید که جامعه ایران دچار «فرهنگ پذیرش جبری قدرت» است: این باور ناخودآگاه که «حکومت، حکومت است»، صرفنظر از اینکه عادل، لایق، یا سرکوبگر باشد. این یک اعتماد بیچون و چرا نیست، بلکه یک «پذیرش جبری» است که از دل یک تاریخ پرآشوب و خونین زاده شده است.
▪️ تاریخ ایران، داستان چرخههای بیپایان است. این چرخه، یک الگوی تکرارشونده و بیرحمانه است:
۱. فروپاشی و هرجومرج: یک سلسله به اوج فساد و بیکفایتی میرسد (مانند اواخر صفویه) و کشور در آشوب و تجزیه غرق میشود.
۲. ظهور ناجی مستبد: از دل این آشوب، یک ناجی قدرتمند و بیرحم برمیخیزد (مانند نادرشاه یا آقامحمدخان قاجار) که با خشونت تمام، کشور را دوباره یکپارچه و امنیت را برقرار میکند.
۳. تثبیت و سپس انحطاط: سلسلهای که آن ناجی تأسیس کرده، پس از مدتی خود دچار فساد و ضعف شده و کشور را به لبه یک فروپاشی جدید میبرد و این چرخه دوباره تکرار میشود.
▫️ حکاکی تاریخ بر روان جمعی
۱. حکومت: هم بیماری، هم درمان
این چرخه معیوب، این پیام را در ناخودآگاه تاریخی ما حک کرده است که حکومت، هم منشأ درد و هرجومرج است و هم تنها درمان ممکن برای آن. مردم آموختهاند که در دوران ضعف حکومت، باید آشوب و ناامنی را تحمل کنند و منتظر ظهور یک «پدر قدرتمند» جدید باشند تا با مشت آهنین، نظم را بازگرداند. در این نگاه، مردم نه «مشارکتکننده» در ساختن نظم، که «منتظران» برقراری نظم هستند.
۲. اسکیزوفرنی سیاسی مدرن: دو روح در یک بدن
این میراث تاریخی، امروز یک «اسکیزوفرنی سیاسی» در جامعه ایران ایجاد کرده است. دو روح در کالبد ایرانی امروز در حال جنگ است:
روح تاریخی: روحی محافظهکار، فردگرا و بدبین به اقدام جمعی. این روح آموخته است که برای بقا باید با قدرت حاکم ساخت و سرنوشت را به دست «بزرگان» سپرد. این روح، مسئول همان انفعال و «تلاش برای تغییر رایگان» است.
روح مدرن: روحی که متأثر از جهان مدرن است، خواهان کرامت انسانی، حق تعیین سرنوشت و دموکراسی است. این روح، ایرانیان را به خیابانها میکشاند، آنها را وادار به اعتراض میکند و رویای جامعهای مانند ژاپن یا کره جنوبی را در سر میپروراند؛ جوامعی که سرنوشت خود را به دست گرفتند.
این جنگ داخلی روانی، توضیح میدهد که چرا جنبشهای اجتماعی در ایران اغلب «شروعی طوفانی» و «پایانی زودهنگام» دارند. «روح مدرن» قیام میکند، اما با اولین سرکوبهای جدی و بالا رفتن «هزینه تغییر»، «روح تاریخی» زمزمه میکند که «تقابل فایده ندارد، باید سوخت و ساخت» و جامعه به لاک دفاعی خود بازمیگردد.
🔸 انقلاب علیه تاریخ: گذار از «ناجیگرایی» به «شهروندی»
شاید بزرگترین و سختترین انقلاب برای ایران، نه در خیابانها، که در ذهنها باید رخ دهد: انقلابی علیه این جبر تاریخی. گذار از یک ملتِ چشمانتظارِ «ناجی» به یک ملت متشکل از «شهروندان مسئول». شهروندی که میداند نظم و امنیت و آزادی، دادنی نیست، بلکه ساختنی است و هزینه دارد. تا زمانی که جامعه ایران به این بلوغ فکری نرسد که خودش باید ناجی خودش باشد، خطر تکرار چرخه «آشوب-ناجی مستبد-انحطاط» همچنان تاریخ آینده این سرزمین را تهدید خواهد کرد.
@khod2
📌 کنفرانس:
«مسیر توسعهی ایران در نظام پساجمهوریِ اسلامی» – هادس
➕ به همراه پرسشوپاسخ، در:
«دروغها و خرافات اسلام!»
🗓 یکشنبه، ۲۲ تیر
🕙 ساعت ۲۲:۰۰
#PhilConf | #Hades
@islie | @islie_group
▪︎اخلاق و آداب معاشرت
● آداب معاشرت بیشتر به ظاهر و سبک تعاملات اجتماعی میپردازد تا جوهر و اساس آن؛ آداب مشخص میکند چه رفتاری مودبانه است، نه اینکه چه رفتاری در معنای عمیقتر "درست" است. آداب، تصمیم جامعه را در مورد نحوه لباس پوشیدن، احوالپرسی، غذا خوردن، جشن گرفتن، دفن مردگان، ابراز قدردانی و به طور کلی، انجام تعاملات اجتماعی نشان میدهد.
اینکه مردم با دست دادن، تعظیم، در آغوش گرفتن، یا بوسیدن گونه به یکدیگر سلام میکنند، به سیستم اجتماعی آنها بستگی دارد. روسها حلقههای ازدواج خود را در انگشت سوم دست راستشان میاندازند، در حالی که آمریکاییها آنها را در دست چپشان میاندازند. انگلیسیها چنگال خود را در دست چپ نگه میدارند، در حالی که مردم در کشورهای دیگر بیشتر احتمال دارد آن را در دست راست خود نگه دارند. مردم در هند معمولاً بدون چنگال غذا میخورند و از انگشتان دست راست خود برای بردن غذا از بشقاب به دهان استفاده میکنند. اینکه در مکانهای مقدس سر خود را لخت کنیم (مانند مردان در کلیساهای مسیحی) یا آن را بپوشانیم (مانند زنان در کلیساهای کاتولیک و مردان در کنیسهها)، هیچ یک از این آداب و رسوم برتری اخلاقی ندارند. آداب معاشرت خوب، زندگی اجتماعی ما را زیبا میکند، اما اصل و اساس وجود اجتماعی نیستند. آنها به روان شدن تعاملات اجتماعی کمک میکنند، اما محتوای اصلی این تعاملات نیستند.
در عین حال، نادیده گرفتن یا سرپیچی از آداب معاشرت میتواند غیراخلاقی باشد. اینکه هنگام اولین ملاقات با شخصی دست بدهیم یا دستها را در مقابل بدن به هم بچسبانیم و تعظیم کنیم، همانطور که مردم در هند انجام میدهند، یک تصمیم فرهنگی است. اما، هنگامی که این رسم پذیرفته شد، این عمل تحت اصل گستردهتر احترام به مردم، اهمیت یک قاعده اخلاقی را پیدا میکند. به طور مشابه، هیچ ضرورت اخلاقی برای پوشیدن لباس وجود ندارد، اما ما این رسم را تا حدی برای گرم ماندن در آب و هوای سردتر و تا حدی برای رعایت عفت پذیرفتهایم. بر این اساس، ممکن است هیچ ایرادی در مورد برهنهگرایانی که تصمیم میگیرند با هم در مستعمرات برهنهگرایان زندگی کنند، وجود نداشته باشد. با این حال، برهنه رفتن در خارج از مستعمرات برهنهگرایان–مثلاً در کلاسهای درس، مغازهها و کنار جاده ممکن است آنقدر توهینآمیز باشد که از نظر اخلاقی بینزاکتی تلقی شود. اخیراً در سواحل جنوب هند رسواییای رخ داد که در آن گردشگران آمریکایی با بیکینی شنا میکردند و هندیهای محافظهکارتر را شوکه کردند. پوشیدن بیکینی فینفسه غیراخلاقی نبود، اما با توجه به بافت فرهنگی، آمریکاییها عامدانه آداب را نقض کردند و مرتکب بینزاکتی اخلاقی شدند.
اخلاق؛ شناسایی درستی و نادرستی
زبان: انگلیسی
✍ لویی پویمان، جیمز فیسر
📚 @ktyab
🔺 صد سال و یک روز پیش در چنین روزی: نامهای که فیزیک را برای همیشه تغییر داد
🔹 صد سال و یک روز پیش، در ۹ ژوئیه ۱۹۲۵، فیزیکدان ۲۳ ساله آلمانی، ورنر هایزنبرگ، نامهای به دوست و همکارش ولفگانگ پائولی نوشت. در این نامه، که پیشنویس مقالهای انقلابی به آن ضمیمه شده بود، هایزنبرگ ایدهای را مطرح کرد که پایههای فیزیک را لرزاند و دنیای مدرن را شکل داد: تولد مکانیک کوانتومی.
❕ مشکل «مدل سیارهای اتم» چه بود؟
تا آن زمان، فیزیکدانان اتم را مانند یک منظومه شمسی کوچک تصور میکردند که در آن الکترونها مانند سیارهها به دور هسته میچرخند. این مدل زیبا بود، اما با مشکلات بزرگی روبرو بود: طبق فیزیک کلاسیک، الکترون در حال چرخش باید انرژی از دست میداد و به سرعت روی هسته سقوط میکرد! از طرفی، هیچکس هرگز این «مدارها» را به طور مستقیم ندیده بود.
🔹 هایزنبرگ در نامه تاریخی خود به پائولی، که اصل آن در آرشیو سرن نگهداری میشود، با شجاعت نوشت: «تمام تلاشهای رقتانگیز من در جهت کشتن کامل مفهوم مدار است - که به هر حال، قابل مشاهده نیست - و جایگزین کردن آن با چیزی مناسبتر.» ایده انقلابی او این بود: به جای تمرکز بر مفاهیم غیرقابل مشاهده مانند مدار، باید فیزیک را تنها بر اساس چیزهایی بسازیم که میتوانیم مستقیماً اندازهگیری کنیم، مانند فرکانس و شدت نوری که اتمها از خود ساطع میکنند.
🔹 این رویکرد، منجر به خلق «مکانیک ماتریسی» شد؛ اولین فرمولبندی کامل و ریاضیاتی مکانیک کوانتومی. این نظریه به شکلی باورنکردنی موفق بود و راه را برای درک عمیقتر دنیای زیراتمی هموار کرد.
❕ میراث صد ساله: از کامپیوتر شما تا سرن
این ایده انتزاعی، صرفاً یک کنجکاوی نظری نبود. کل فناوری مدرن بر پایههای مکانیک کوانتومی بنا شده است؛ از ترانزیستورها در کامپیوتر و گوشی هوشمند شما گرفته تا لیزرها، انرژی هستهای و تصویربرداری پزشکی. دقیقترین نظریه تاریخ علم، یعنی «مدل استاندارد ذرات بنیادی» که امروز در آزمایشگاه سرن (CERN) مورد آزمایش قرار میگیرد، به طور کامل بر اساس اصول مکانیک کوانتومی استوار است.
🔹 با گذشت یک قرن، با اینکه این نظریه به شکلی حیرتانگیز دقیق عمل میکند، بحث بر سر معنای عمیق و فلسفی آن همچنان ادامه دارد. هایزنبرگ با فروتنی در انتهای نامه خود نوشت: «شاید کسانی که تواناتر از من هستند، بتوانند از آن چیزی معقول بسازند.» صد سال بعد، فیزیکدانان همچنان در حال تلاش برای درک کامل این دنیای شگفتانگیز هستند.
[منبع]
🆔 @Science_Focus
#فیزیک_کوانتوم #تاریخ_علم #هایزنبرگ #پائولی #سرن #فیزیک_نظری
■ آیا فیزیکِ مدرن به دنبال یافتن ماهیت هستی است؟
● نقدی بر نظریات مهدی گلشنی و عبدالله جوادی آملی در باب علم اسلامی
•رضا منصوری (استاد کیهانشناسی دانشگاه شریف)
📚 @ktyab
بنیانگذاری آمریکا و قانون اساسی آن
✍ اثر لیدیا بجورنلوند
ترجمهٔ مهدی حقیقت خواه
📚 @ktyab
🇺🇸 چهارم جولای، روز استقلال ایالات متحده آمریکا
You can go to live in France, but you cannot become a Frenchman. You can go to live in Germany or Turkey or Japan, but you cannot become a German, a Turk, or a Japanese. But anyone, from any corner of the Earth, can come to live in America and become an American.
شما میتوانید به فرانسه بروید و در آنجا زندگی کنید، اما نمیتوانید یک فرانسوی شوید. شما میتوانید به آلمان، ترکیه یا ژاپن بروید و در آنجا زندگی کنید، اما نمیتوانید یک آلمانی، ترک یا ژاپنی شوید. اما هر کسی، از هر گوشهای از زمین، میتواند به آمریکا بیاید و آمریکایی شود.
• «استراتژی هوایی با بُرد هواپیماها آغاز میشود.»
ژنرال کارل اسپاتز
• آماده و منتظر. بین اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام، در زمینهای کشاورزی سرسبز، پایگاه نیروی هوایی وایتمن قرار دارد؛ خانه بمبافکن پنهانکار B-2. بالاترین هدف قدرت هوایی آمریکا این است که به هر نقطهای از کره زمین برسد. در برابر هرگونه دفاعی، با دقت حمله کند.
بمبافکنهای B-2 در مرکز برنامههای جنگی برای هر صحنه عملیاتی در سراسر جهان قرار دارند. این بمبافکن که برای بازدارندگی هستهای ساخته شده، در بیست سال گذشته نیز رهبری سختترین عملیاتهای رزمی آمریکا را بر عهده داشته است. به این دلیل است که ماموریتهایی وجود دارند که تنها B-2–با پنهانکاری، بُرد و ظرفیت حمل بار خود میتواند آنها را انجام دهد.
از اولین پرواز در ژوئیه 1989، به محافظ بازدارندگی، ابزار سیاست و سلاح حمله دقیق در شب اول تبدیل شده است. شش بار به جنگ رفته است: در سال 1999 بر فراز کوزوو و صربستان، در سال 2001 در افغانستان، در سال 2003 در عراق، در سالهای 2011 و 2017 در لیبی و در سال 2025 بر فراز ایران. این لشکرکشیها از 78 روز تا تنها 37 ساعت به طول انجامیدند.
● در آنچه به «جنگ شهرها» شهرت یافت، از هر دو طرف هزاران نفر کشته شده و دهها هزار تن در کشور خودشان آواره شدند (نقشه ۱۶.۱). عراقیها با جنگندهبمبافکنهای فرانسوی میراژ توانستند به اهدافی در عمق خاک ایران دست یابند و هلیکوپترهای جنگی آمریکایی نیز در میدان جنگ به عراقیها امتیاز چشمگیری دادند. در جنگی که هر روز شریرانهتر میشد، هیچ یک از دو طرف، چندان دغدغهی آسیب دیدن شهروندان را نداشتند. در طول جنگ، عراقیها بیش از سیصد موشک اسکاد و انواع دیگر را به اهداف شهری ایران شلیک کردند و ایران با هفتاد و اندی موشک، پاسخ آنها را داد. اهمیت نظامی این موشکپراکنیها اندک بود ولی بر عامهی مردم اثر روانی شگرفی نهادند. برای اولین بار پس از آغازین روزهای جنگ، دیگر جنگ برای مردم عادی یک ماجرا در دوردستها نبود بلکه به یک واقعیت محسوس بدل شد.• تاریخ ایران مدرن
✡️ منتخبی از بهترین "گروه ها" و "کانال های" تلگرام ✅✅
Читать полностью…در باب تحریف قرآن
مؤلف: امید مددی خوسفی
مؤلف در این کتاب، اقوال و روایاتی را در تأیید و اثبات تحریف قرآن، از منابع شیعی آورده است.
@ktyab
🚰 یک سده اقتصاد سیاسی بحران آب
● در سالهای اخیر منطقه غرب آسیا و بالاخص ایران با بحران آب دست و پنجه نرم میکنند. کشورهایی که مشکل آبی جدیتری دارند در حقیقت مناطق مستعد نزاع سیاسی نیز هستند.
• در این مصاحبه شهرام اتفاق کارشناس اقتصاد سیاسی محیط زیست از دریچه تاریخ به مسئله آب میپردازد.
■ برهانی هیومی برای اختفای الهی
● در جمعی به شرح برهان هیومی برای اختفای الهی پرداختم. این ارائه با ویرایش از همان جلسه آپلود شده است. ایده براهین اصلی را آرون ریزیری مطرح کرده است اما من تقریر هیومی از آنان را بسیار بهتر میدانم.
مقالهای که براهین من از آن شکل گرفته در پایین آمده است.
Rizzieri, A. (2021). How to make the problem of divine hiddenness worse. International journal for philosophy of religion, 90(1), 3-17.
🔘 کالبدشکافی یک نفرت: چرا مغز شما برای بیگانهستیزی برنامهریزی شده است؟
(خلاصه مقالات رادیو زمانه ۱ ۲ ۳)
📌یادداشت ضروری: این تحلیل، توضیح «مکانیسم نفرت» و «ریشههای روانشناختی تعصب» با استفاده از پدیده افغانستیزی به عنوان یک نمونه است و به هیچ وجه یک بیانیه سیاسی در مورد سیاستهای مهاجرتی نیست. بحث بر سر این نیست که مرزها باید باز باشند یا بسته، یا اینکه وضعیت حقوقی مهاجران چه باید باشد. هدف این تحلیل، صرفاً نشان دادن این است که چگونه ذهن انسان، فارغ از درستی یا نادرستی موضع، میتواند در دام کلیشه و تفکر قبیلهای بیفتد.
▪️ چرا افغانستیزی در ایران تا این حد فراگیر و ریشهدار است؟ چرا حتی افراد تحصیلکرده نیز گاهی در دام کلیشههای نژادپرستانه میافتند؟ پاسخ، فراتر از اقتصاد و سیاست، در معماری و سازوکار مغز ما نهفته است. برای درک این پدیده، باید از تحلیلهای سطحی عبور کرده و با عینک دانیل کانمن، روانشناس برنده جایزه نوبل، به درون «ماشین ذهن» خود نگاه کنیم.
▪️ کانمن در کتاب «تفکر، سریع و آهسته» توضیح میدهد که ذهن ما دارای دو سیستم عامل است: سیستم ۱ (سریع و خودکار) که بر اساس شهود، احساسات و کلیشهها عمل میکند و مسئول اکثر تصمیمات روزمره ماست. و سیستم ۲ (کند و تحلیلی) که منطقی، پرزحمت و نیازمند تمرکز است. مشکل اینجاست که سیستم ۲ ذاتاً «تنبل» است و مغز ما بر اساس «قانون حداقل تلاش»، ترجیح میدهد تا جای ممکن از سیستم ۱ استفاده کند. افغانستیزی، محصول پیروزی این سیستم سریع و خطاکار بر سیستم کند و منطقی ماست.
▫️ مرحله اول: کلیشهسازی؛ راحتترین مسیر برای مغز
وقتی با یک پدیده پیچیده مانند «بحران اقتصادی» یا «ناامنی» روبرو میشویم، سیستم ۲ برای تحلیل آن نیازمند صرف انرژی زیادی است. در مقابل، سیستم ۱ یک راهحل ساده و کمهزینه ارائه میدهد: پیدا کردن یک مقصر در دسترس. کلیشههایی مانند «افغانها کار ما را دزدیدهاند» یا «مهاجران عامل جرم هستند»، پاسخهای آمادهای هستند که مغز را از زحمت تحلیل عمیق خلاص میکنند. این دقیقاً مانند «توهم مولر-لیر» است؛ حتی وقتی با خطکش اندازه میگیرید و میفهمید که دو خط برابرند (دانش سیستم ۲)، چشم شما (سیستم ۱) همچنان آنها را نابرابر میبیند. حتی اگر بدانید آمار جرائم مهاجران پایین است، مغز شما با دیدن یک خبر جنجالی، همان کلیشه را بازتولید میکند.
▫️ مرحله دوم: کاشتن نفرت در ناخودآگاه با «آمادهسازی ذهنی» (Priming)
رسانهها و گفتمان سیاسی، با تکرار مداوم کلماتی مانند «اتباع غیرمجاز»، «جاسوس» و «تهدید امنیتی» در کنار کلمه «افغانستانی»، بهصورت ناخودآگاه شبکهای از تداعیهای منفی را در ذهن ما میکارند. این فرآیند «آمادهسازی ذهنی» نام دارد. پس از مدتی، مغز شما بدون آنکه خودتان آگاه باشید، با شنیدن نام افغانستان، بهصورت خودکار احساس ناامنی یا انزجار را فعال میکند. این مانند آزمایشی است که در آن، افرادی که با کلمات مرتبط با پیری (مثل خاکستری، فراموشی) آمادهسازی شدند، ناخودآگاه آهستهتر راه میرفتند. به همین ترتیب، آمادهسازی جامعه با اخبار منفی، واکنشهای منفی را خودکار میسازد.
▫️ مرحله سوم: تله تهاجم کلامی؛ وقتی حامیان مهاجران هم در دام میافتند
در آن سوی ماجرا نیز سیستم ۱ در حال فعالیت است. وقتی حامیان حقوق مهاجران، هر منتقدی را بلافاصله با برچسبهایی مانند «فاشیست» یا «نژادپرست» خطاب میکنند، آنها نیز در حال استفاده از یک کلیشه سریع و کمهزینه هستند. این برچسبزنی، در طرف مقابل یک واکنش دفاعی شدید (Backfire Effect) ایجاد میکند و باعث میشود نه تنها حرف شما را نپذیرد، بلکه در موضع خود سرسختتر شود. در واقع، هر دو طرف مناقشه، با تسلیم شدن به سیستم ۱ خود، امکان هرگونه گفتگوی منطقی و تحلیلی (که وظیفه سیستم ۲ است) را از بین میبرند و چرخه نفرت را تقویت میکنند.
🔸 راه خروج چیست؟ فعالسازی سیستمِ تنبل
غلبه بر تعصبات ریشهدار، یک وظیفه شناختی سخت و پرهزینه است. این کار نیازمند فعالسازی آگاهانه سیستم ۲ است:
۱. شناسایی موقعیتهای پرخطر: بدانیم که در زمان بحران اقتصادی یا پس از انتشار یک خبر جنجالی، سیستم ۱ ما آماده فریب خوردن است.
۲. مقاومت در برابر پاسخهای فوری: در مقابل وسوسه برچسب زدن یا پذیرش کلیشهها مقاومت کنیم و از خود بپرسیم: «شواهد واقعی چه میگویند؟»
۳. تغییر تداعیها: به جای تمرکز بر اخبار منفی، به دنبال روایتهای انسانی و تعاملات مثبت با مهاجران باشیم تا بهمرور، پیوندهای ذهنی جدیدی در مغزمان ایجاد کنیم.
در نهایت، باید بپذیریم که مبارزه با افغانستیزی و هر نوع تعصب و نفرتپراکنی دیگری، مبارزهای دائمی با تمایلات طبیعی مغز خودمان است. مسیر خردگرایی، یک سربالایی پرزحمت است، در حالی که لغزیدن به دره تعصب، آسان و بیدردسر. انتخاب میان این دو مسیر، انسانیت ما را تعریف میکند.
@khod2
✨️🎨 تبادلاتِ فرهنگ و هنر
💎 فولدری از کانالهای مرجع در حوزۀ فلسفه، هنر و ساینس
🔣تنها کافیست لینک را لمس کنید و دکمۀ Add را بزنید و این فولدر ارزشمند را در تلگرام خود ذخیره کنید:
🔗 t.me/addlist/R_phixnT9j0zZTU0
👨🦱 آیدی هماهنگی برای پیوستن به جمع ما:
@hume1711
● اگر چه آمریکاییها به مدارا، کثرتگرایی و آگاهی از سایر فرهنگها افتخار میکنند، اما آداب و رسوم و تشریفات–حتی در میان افرادی با زمینههای مشابه–میتواند نقطه اختلاف باشد. یک کشیش یونیترین تجربهای را در اوایل ازدواجش تعریف میکند. او و همسرش میزبان اولین شام شکرگزاری خود بودند. او به جشنهای کوچک با خانواده نزدیک خود عادت داشت، در حالی که همسرش به جشنهای بزرگ عادت داشت. او مینویسد: "از من خواسته شده بود بوقلمون را تکه تکه کنم، کاری که قبلاً هرگز انجام نداده بودم، اما مایل بودم. پیشبند پوشیدم، وارد آشپزخانه شدم و با نهایت هنرمندی به پرنده حمله کردم. و چه پاداشی گرفتم؟ [همسرم] به گریه افتاد. در خانواده او، بوقلمون را سر میز میآورند، جلوی [پدر] میگذارند، دعا میکنند و سپس او تکه تکه میکند! من بعدها فریاد زدم: "پس من در پدرسالاری شکست میخورم! چه انتظاری داری؟"
قانون، آداب معاشرت و دین، همگی نهادهای مهمی هستند، اما هر یک محدودیتهایی دارند. محدودیت دستورات مذهبی این است که آنها بر اقتدار تکیه دارند و ممکن است ما در مورد اعتبار آن اقتدار یا نحوه تصمیمگیری آن اقتدار در موارد مبهم یا جدید، عدم قطعیت یا عدم توافق داشته باشیم. از آنجا که دین بر استدلال بنا نشده است، بلکه بر وحی بنا شده است، نمیتوانید از استدلال برای متقاعد کردن کسی از دین دیگر استفاده کنید که دیدگاه شما درست است. محدودیت قانون این است که نمیتوانید برای هر مشکل اجتماعی قانونی داشته باشید، و نمیتوانید هر قاعده مطلوبی را اعمال کنید. محدودیت آداب معاشرت این است که به قلب آنچه برای وجود شخصی و اجتماعی حیاتی است، نمیرسد. اینکه با انگشت غذا بخوریم یا نه، در مقایسه با اهمیت راستگو بودن، قابل اعتماد بودن یا عادل بودن، ناچیز است. آداب معاشرت یک اختراع فرهنگی است، اما اخلاق بیشتر شبیه یک کشف است.
به طور خلاصه، اخلاق با قانون و آداب معاشرت تفاوت دارد زیرا عمیقتر به جوهر وجود اجتماعی ما میپردازد. با دین تفاوت دارد زیرا به دنبال دلایل برای توجیه اصول خود است، نه اقتدار. هدف اصلی فلسفه اخلاق، تضمین اصول معتبر رفتار و ارزشهایی است که میتوانند اقدامات انسانی را هدایت کرده و شخصیتی نیک را ایجاد کنند. به این ترتیب، مهمترین فعالیتی است که ما میشناسیم، زیرا مربوط به نحوهی زندگی ماست.
اخلاق؛ شناسایی درستی و نادرستی
✍ لویی پویمان، جیمز فیسر
ترجمهٔ شهرام ارشدنژاد
📚 @ktyab
📚 ترجمهی کتاب: گفتوگوها در باب دین طبیعی
✏️ نویسنده: دیوید هیوم
🧬 همراه با کاوشی از اشکان بابادی
📁 180 صفحه
آلفرد نورث وایتهد جایی گفته بود: «تمام فلسفهی غرب چیزی جز حاشیهنویسی بر افلاطون نیست» دربارهی کتابی که هماکنون در دست دارید نیز شاید بد نباشد بگویم: تمام بحثهای فلسفی در باب وجود خدا در این دو قرن اخیر، چیزی جز حاشیهنویسی بر کتاب گفتوگوها درباب دین طبیعی هیوم نبودهاند. دیوید هیوم با دقتی مثالزدنی به مفاهیمی چون نظم، طراح، طراحی، پیچیدگی، علت اول، واجبالوجود و مسئلهی شر پرداخته؛ و از کنار هیچکدام از مفاهیمی که به باور به خداوند مربوط میشوند، بهآسانی نگذشته است.
برای خوانندگانی که مشتاقاند هرچه بیشتر دربارهی الاهیات و براهین وجود خدا بدانند، در پایان هر فصل، تحلیلی مفصل از دیدگاه هیوم آوردهام. سعی کردهام نشان دهم که «حرف حساب» هیوم در هر فصل چیست. گاهی نیز چند فصل را که به موضوعی مشترک مربوط میشدند، یکجا تحلیل و تفسیر کردهام.
@ktyab
مردان اندیشه
• اندیشههای کواین
👥 گفتوگوی برایان مگی با ویلارد ون اورمن کواین
📚 @ktyab
در باب منشور حقوق ایالات متحده آمریکا
✍ اثر توماس جفرسون
📚 @ktyab
اعلامیه استقلال آمریکا
✍ دان ناردو
ترجمهٔ مهدی حقیقت خواه
📚 @ktyab
🔺 با سرعت بالا ویدیو دیدن چه تأثیری بر مغز و حافظه ما دارد؟
🔹 بسیاری از ما به تماشای ویدیوها و شنیدن پادکستها با سرعت بالا عادت کردهایم تا در زمان صرفهجویی کنیم. اما آیا این کار هزینهای برای یادگیری و حافظه ما دارد؟ علم به این سوال پاسخ میدهد.
❕ چرا سرعت بالا میتواند به یادگیری آسیب بزند؟ (معمای حافظه کاری)
مغز ما برای پردازش اطلاعات ورودی به زمان نیاز دارد. اطلاعات جدید ابتدا وارد یک انبار موقت به نام «حافظه کاری» میشوند. این حافظه ظرفیت محدودی دارد. تصور کنید حافظه کاری شما مانند یک «قیف» است. اگر اطلاعات (آب) را با سرعت مناسب درون آن بریزید، به راحتی پردازش شده و به حافظه بلندمدت منتقل میشود. اما اگر اطلاعات را با سرعت خیلی زیاد درون آن بریزید، قیف سرریز میکند و بخش زیادی از اطلاعات قبل از پردازش، از دست میرود. این پدیده «بار شناختی اضافی» (Cognitive Overload) نام دارد.
🔹 یک «متاآنالیز» جدید که ۲۴ مطالعه مختلف را بررسی کرده، نتایج جالبی را نشان میدهد:
تا سرعت ۱.۵ برابر: افت عملکرد در یادآوری اطلاعات بسیار جزئی و قابل چشمپوشی است.
در سرعت ۲ برابر و بالاتر: افت عملکرد متوسط تا بزرگ و کاملاً معنادار میشود.
🔹 برای مثال، اگر نمره متوسط دانشجویان در یک آزمون ۷۵٪ باشد، تماشای ویدیو با سرعت ۱.۵ برابر نمره آنها را تنها ۲ نمره کاهش میدهد، اما تماشای همان ویدیو با سرعت ۲.۵ برابر، نمره را به طور متوسط ۱۷ نمره کاهش خواهد داد! جالب اینکه این تأثیر منفی در افراد مسنتر، شدیدتر است.
🔹 حتی اگر عملکرد حافظه در سرعت ۱.۵ برابر چندان تحت تأثیر قرار نگیرد، شواهد نشان میدهد که تجربه یادگیری در این حالت «کمتر لذتبخش» است که میتواند بر انگیزه فرد تأثیر منفی بگذارد. در نهایت، این یک بدهبستان است: اگر هدف شما یک مرور سریع است، سرعت بالا میتواند مفید باشد؛ اما اگر به دنبال یادگیری عمیق و به خاطر سپردن مطالب هستید، بهتر است سرعت را به ۱.۵ برابر محدود کنید یا آن را به حالت عادی برگردانید.
[منبع]
🆔 @Science_Focus
#روانشناسی #مغز #حافظه #یادگیری #علوم_شناختی #فناوری
● تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اردیبهشت ۱۳۵۸ اقدام زیرکانهای بود برای دستیابی به انرژی انقلابیِ جوانان به خصوص یکپارچه کردن کمیتههای هنوز غیرمتمرکز. سپاه پاسداران تشکیل شد تا نهتنها کمیتهها را از آدمهای نامطلوب دستچپی تصفیه کند بلکه از آن مهمتر، به عنوان وزنهٔ تعادل نیروهای مسلح منظم ایران–یا بهتر بگوییم، بقایای آن- عمل کند. خمینیستهای در قدرت که به ارتش اعتماد نداشتند و از بروز کودتا در هراس بودند، به یک نیروی وفادار نیاز داشتند که نه فقط با تهدید محسوس سلطنتطلبان بلکه همچنین با چریکهای مسلح تحت نظارت یا وفادار به چپها مبارزه کند.
سپاه پاسداران تازه تأسیس نه سازمان درستی داشت و نه تجربهای. ولی در اواخر سال ۱۳۶۰ کارایی خود را نشان داد یعنی وقتی مجاهدین را در اولین نبردهای خیابانی پایتخت شکست داد. در سال ۱۳۶۲، صدها مجاهد جوان، چه زن چه مرد، کشته شدند و هزاران مجاهد دیگر، در زندانهای جمهوری اسلامی زندانی، شکنجه و اعدام شدند. همزیستی آخوندها و سپاه پاسداران در زمان جنگ عراق هم جواب داد و سپاه به عنوان نیروی موازی ولی غیر حرفهای در کنار ارتش منظم مبارزه کرد. در عوض، گنجینهای کلانی از صنایع «ملی» و زمینهای مصادرهای و املاک دولتی پهلوی و نخبگان آن، به سپاه پاسداران واگذار شد. وفور املاک کشاورزی و دیگر منابع اقتصادی اهدایی، پاسداران را راضی و در خدمت خواستههای آخوندهای حاکم نگه داشت. حتی پس از جنگ نیز سپاه پاسداران، مؤثرترین ضامن بقای رژیم بود.
...به علاوه، موادی هم در باب منع شکنجه (اصل ۳۸) و برخورد انسانی با همهٔ بازداشتیها و زندانیها (اصل ۳۹) نیز وجود داشت. ولی در عمل، این مواد، از همان ابتدا بطور مرتب در زندانهای پرشمار و بازداشتگاههای مخفی جمهوری اسلامی نقض میشدند. اعدام یا اعدام تصنعی، همهجور شکنجه و تجاوز جنسی به زندانیان، بازداشتهای طولانی مدت بدون هیچ گونه اتهام موثق، فشارهای روانی و ایدئولوژیک بر زندانیان سیاسی برای «اعتراف» و «توبه»، دادگاههای نمایشی که از تلویزیون پخش میشد، و اعترافات تلویزیونی توابین، چیزی نبودند مگر به سخره گرفتن قانوناساسی. این نقض قانونها غالباً با اطلاع کامل «خبرگان [قانوناساسی]» رخ میداد، یعنی همان کسانی که در قانوناساسی اسلامیشان علیه این رویهها قلمفرساییها کرده بودند.
اصول مربوط به مدل ادعاییِ اقتصاد اسلامی، برای آیندهی ایران تبعاتی جدی داشت. محسوستر از همه، تنش لاینحلی بود بین اقتصاد متمرکز و دولتیِ بوروکراتیک با مشخصههای نیمه سوسیالیستی و اقتصاد بازار که با اصول فقه اسلامی هماهنگتر بود. تأثیر چپها و مطالبات آنان هم محسوس بود، هرچند کاندیدهای چپ عمدتاً از ورود به مجلس خبرگان قانوناساسی محروم شده بودند اما به نظر میرسید مدلهای اقتصادیِ متمرکز اروپای شرقی و چین بر نویسندگان قانوناساسی اسلامی تأثیر نهاده است. اصل ۴۴ هرگونه «انحصار» اقتصادی را قدغن کرده؛ در تضاد آشکار با آن، اصل ۴۴ خواهان تصاحب دولتی همهی صنایع سنگین و «مادر»، تجارت خارجی، استخراج معادن [بزرگ]؛ بانکداری، بیمه، انرژی، سدسازی، شبکههای بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راهآهن شد. انحصارهای بزرگ و بیحساب در زمانی به دولت تخصیص یافت که در اواخر دههی ۱۳۵۰، همهی اقتصادهای دولتی دنیا، حتی اقتصاد کشورهای بلوک کمونیستی، ناکارآمدی و منسوخ بودن خود را به اثبات رسانده بودند. از انحصارات دولتی که بگذریم، کنترل مابقی بخش دولتی به «تعاونیها» رسید–که البته این تمهید در همان اوایل انقلاب، تاحد زیادی کنار گذاشته شد. بخش خصوصی که در شاخهی اقتصادیِ قانوناساسی، سومین و فرودستترین بخش بود باید مشغول کشاورزی، دامداری، صنایع کوچک، تجارت و خدمات میشد. قانوناساسی برای بسط کنترل گستردهی اقتصادیِ دولت، «مصادره»ی همهی املاک «غاصبین»، از قبیل رباخواران و مناقصهکاران فاسد، و زمینهای رها شده و بدون وارث را نیز جایز شمرد. در واقع، مانند بیشتر نظامهای توتالیتر، قدرت وسیع نهادیِ دولت، به آن مجوز غصب همهی اموالی را داد که مایل بود تصاحب کند، از جمله صنایع و موسسات بازرگانی و املاک مسکونی.
● به مدت ۵۲ روز متوالی، عراق روزانه سه تا چهار موشک الحسین به سمت تهران شلیک میکرد که هم در روز و هم در شب انجام میشد. ساکنان تهران از خشونت و تناوب حملههای عراقیها شوکه شده بودند، همانطور که در فیلم انیمیشن برجسته پرسپولیس (۲۰۰۷) اثر مرجان ساتراپی نشان داده شده است. ترس از حملات شیمیایی باعث شد شمار زیادی از شهروندان به مناطق روستایی پناه ببرند، که این امر به اختلال بیشتر در فعالیتهای اقتصادی و خدمات عمومی کشور منجر شد. در عرض چند هفته، یکسوم جمعیت تهران از شهر گریختند. به عنوان یک اقدام احتیاطی، آیتالله خمینی نیز به یک کلینیک پزشکی منتقل شد.
ایرانیان در پاسخ، روزانه یک یا دو فروند موشک اسکاد به سمت بغداد شلیک میکردند. این بمبارانها سرانجام با کمبود مهمات به پایان رسید. در ۲۰ آوریل ۱۹۸۸، طرفین درگیری پس از توافقی که توسط دبیرکل سازمان ملل میانجیگری شد، حملات را متوقف کردند؛ ایران تنها پنج موشک اسکاد و عراق تنها ده موشک الحسین باقی مانده داشت. در مجموع، برآورد میشود که عراقیها ۱۹۳ موشک (۱۸۹ الحسین و چهار اسکاد-بی) به شهرهای اصلی ایران شلیک کردهاند که سهچهارم آنها به سوی تهران پرتاب شد. گفته میشود ایرانیان نیز ۷۷ اسکاد-بی به شهرهای عراق و حدود ۱۰۰ راکت عقاب به روستاهای نزدیک مرز شلیک کردند. در این حملات، ۱۵۰۰ غیرنظامی ایرانی و ۳۰۰ غیرنظامی عراقی کشته شدند.
✨️✨️تبادلِ فرهنگ و هنر
آنکه با هیولاها دست و پنجه نرم میکند باید بِپاید که خود درین میانه هیولا نشود. اگر دیری در مغاکی چشم بدوزی، آن مغاک نیز در تو چشم میدوزد.
📔فراسوی نیک و بد | فردریش نیچه ، ص۱۲۵
•••••☆☆•••••
⭕️مجموعه ای از بهترین گروه ها و کانال های تلگرام(هنر/فلسفه/ساینس)
💎 t.me/addlist/UlTeoN2tAqE2M2Rk
👨🦱 آیدیِ هماهنگی:
@hume1711
🔺 وقتی مغز خسته میشود چه اتفاقی میافتد؟ دانشمندان مدار عصبی «تلاش یا تسلیم» را پیدا کردند
🔹 یک مطالعه جدید با استفاده از تصویربرداری fMRI، برای اولین بار مدار عصبی را در مغز شناسایی کرده است که هنگام «خستگی ذهنی» فعال میشود و در تصمیمگیری ما برای «ادامه دادن به تلاش» یا «رها کردن» یک کار، نقش کلیدی ایفا میکند. این یافته میتواند به درک و درمان بهتر شرایطی مانند افسردگی و PTSD که با خستگی ذهنی شدید همراه هستند، کمک کند.
🔹 در این تحقیق که نتایج آن در ژورنال معتبر Journal of Neuroscience منتشر شده، دانشمندان از داوطلبان خواستند تا در حین اسکن مغزی، یک وظیفه حافظه کاری دشوار را انجام دهند. آنها مشاهده کردند که با افزایش حس خستگی ذهنی در شرکتکنندگان، فعالیت در دو ناحیه خاص از مغز به طور هماهنگ افزایش مییابد.
❕ مدار «هزینه-فایده» در مغز شما، این دو ناحیه عبارتند از:
۱. اینسولای راست (Right Insula): این بخش از مغز مانند یک «حسگر داخلی» عمل میکند و به احساسات بدنی مانند خستگی، درد و دیگر حالتهای درونی ما آگاهی میبخشد. در واقع، این ناحیه «هزینه» تلاش بیشتر را به مغز گزارش میدهد.
۲. قشر پیشپیشانی پشتی-جانبی (Dorsolateral Prefrontal Cortex): این بخش، مرکز کنترل اجرایی و تصمیمگیری مغز است. این ناحیه گزارش اینسولا را دریافت کرده و آن را با «فایده» بالقوه ادامه دادن (مانند یک پاداش) مقایسه میکند و در نهایت تصمیم به ادامه یا توقف میگیرد.
🔹 جالب اینکه، حتی زمانی که شرکتکنندگان به شدت احساس خستگی میکردند، پیشنهاد یک پاداش مالی بالاتر، آنها را به ادامه دادن و تحمل تلاش ذهنی بیشتر ترغیب میکرد. این نشان میدهد که مغز ما دائماً در حال یک محاسبه هزینه-فایده است و انگیزه بیرونی میتواند بر حس درونی خستگی غلبه کند.
🔹 این تحقیق برای اولین بار یک نشانگر بیولوژیکی و «عینی» برای یک حس کاملاً «ذهنی» مانند خستگی ارائه میدهد. این موضوع میتواند در آینده به پزشکان کمک کند تا شدت خستگی ذهنی را در بیماران مبتلا به افسردگی، PTSD و دیگر اختلالات به طور دقیقتری ارزیابی کرده و درمانهای مؤثرتری مانند دارودرمانی یا رفتاردرمانی شناختی را برای تنظیم این مدار مغزی به کار گیرند.
[منبع]
🆔 @Science_Focus
#علوم_اعصاب #مغز #روانشناسی #خستگی_ذهنی #افسردگی #fMRI