iranshahr1353 | Unsorted

Telegram-канал iranshahr1353 - ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

1483

در این‌جا می‌کوشیم خط و زبان فارسی میانه را به شیوه‌ای تازه و آرام‌آرام مرور کنیم.

Subscribe to a channel

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚سروش روز
سروش، نام هفدهمین روز در ماه‌های ایرانی و نام ایزد فرمان‌بُرداری، نظم و نیایش است. روز سروش از ماه فروردین، جشن سروشگان است.
سُروش در زبان اوستایی Sraōša به معنی فرمان‌برداری، از ریشۀ sru به معنی شنیدن است. او در اوستا، نماد فرمان‌برداری خالصانه از هُرمَزد است. سروش، نخستین نیایشگر خداوند بود. او زمزمه و نیایش را به مردمان آموخت و هر بامداد بر کرانه‌های افق، ندا درمی‌دهد و مردمان را به نیایش می‌خواند. پس نماد گیتیک او را خروس انگاشته‌اند. پیوند سروش با زمزمه‌های درونی، او را در دورۀ اسلامی با جبرئیل یکسان ساخته‌است. او در ایران باستان متأخر، نقش پیک ایزدی را پذیرفته‌است و همین نقش در متون دورۀ اسلامی نیز آشکار است. سروش، نگاهبان نظم است و با چشمان همیشه بیدارش، میهن‌های آریایی را از آشفتگی دیوان، پاس می‌دارد و با گردونۀ درخشانش هر شب سه‌بار گرد زمین می‌گردد. او دشمن دیوان خشم، آز، خواب بی‌وقت و بیکارگی است. ارج او در ابتدا با ایزد مهر برابر بوده و گاه از زمرۀ امشاسپندان انگاشته می‌شده‌است. سروش همراه با مهر و رشن، داوری روز پسین را بر عهده دارد.
#سروش
#سروش‌روز
#امشاسپند
#مهر
#رشن
@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚دَی به مهر روز
دَی به مهر روز، نام پانزدهمین روز در ماه‌های ایرانی و از روزهای ویژۀ خداوند است.
دی از معتبرترین ایزدان آریایی و معادل صفت آفریدگاری و روشنایی خداوند است. از آن‌جا که هندواروپاییان، خداوند را از جنس روشنایی می‌دانستند، دی از میان همۀ تجلیات هُرمَزد، نزدیک‌ترین نسبت را با ذات او دارد و به همین سبب در اوستا، دی به جای هرمزد به کار می‌رود. همچنین در گاه‌شماری ایرانی، ماه دهم و سه روز هشتم، پانزدهم و بیست و سوم هر ماه به نام دی است که برای هیچ ایزدی حتی برای خود هرمزد، مشابه ندارد و این، نشانۀ علاقۀ شگرف ایرانیان به ایزد دی است. سه روز دی، همراه با روز هُرمَزد (روز یکم هر ماه)، چهار روز ویژۀ خداوند است. برای بازشناسی سه روز دی از هم، هر یک را به روز پس از آن پیوند می‌زنند و بدین سان، روز پانزدهم هر ماه، «دی به مهر روز» می‌شود. همچنین تقارن نام روز و نام ماه ایرانی، موجب برگزاری جشن با همان نام می‌شود و بدین سان در ماه دی، سه بار جشن دیگان برگزار می‌شود.
همچنین دیده شود: دی به آذر روز.
#دی
#دیگان
#دی_به_مهر_روز
#دی_به_آذر_روز
#دی_به_دین_روز
@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

در باب پیوند ادعایی پوریم یهودی و سیزده به ‌در ایرانی (بخش۳)

و امّا سیزده‌ به‌در. جشن‌های ایرانی بنا به دلالت واژۀ جشن/ یسن که به معنی نیایش و نماز است، آیین‌هایی مذهبی برای گرامی‌داشت خاطرۀ اعمال نیک نیاکان ما ایرانیان یا برای طلب چیزی از خداوند بوده‌است و اغلب هم به سبب معیشت کشاورزی و ستورپروری ایرانیان از زمان‌های بسیار دور، مصداق این طلب، آب و زمین و باروری و برکت بوده‌است. این جشن‌ها به سبب ماهیت مذهبی، اغلب به صورت جمعی برگزار می‌شدند و چون این جشن‌ها و گاه سوگ‌ها از قبیل تیرگان، تِشتَر روز (سیزدهم فروردین ماه) و سوگ سیاوش، برای طلب فزایش آب و باروری زمین و فزونی گیاه و برکت بوده، جایی جز طبیعت برای برگزاری‌شان متصوّر و ممکن نبوده و در خانه ماندن، نقض نیایش انگاشته‌می‌شده‌است. نبرد آسمانی ایزدان ایرانی با دیوان تاریکی و خشکسالی با حمایت‌های جمعی مردمان ایرانی در پهنۀ زمین همراه می‌شد و ایرانیان برای شرکت در این عمل ایزدی به پهنۀ سبزه‌زاران و کناره‌های جوی‌ها و چشمه‌ساران می‌رفتند و نرفتن را بدشگون می‌انگاشتند. سیزدهم فروردین‌ماه متعلّق به یکی از مشهورترین ایزدان آب‌فزا یعنی ایزد تیر/ تِشتَر بوده‌است و حضور شاد ایرانیان در سبزه‌زاران و کنار آب‌ها برای حمایت از او بوده که در آسمان برای ایرانیان، با دیوان سیاه آب‌اوبار نبرد می‌کرده. تکلّف کردن در غذا و شیرینی و شربت در این روز، یادگار آیین‌های کهن‌تر فدیه دادن برای خوش ساختن خاطر ایزدان بوده‌است. چنین ترکیب شاد و پر معنویتی، هیچ مناسبتی با گریز ایرانیان خوف‌زده به صحرا برای در امان ماندن از یک هولوکاست ادعایی در اساطیر قبایل چوپان شامات ندارد که دو سه نفر از سخنرانی‌پیشگان در آن می‌دمند، درحالی که رسم کهن ایرانیان برای در امان ماندن از کشتار، شهربندان و به طور ویژه در خانه ماندن بوده و برای همین بوده که کوچه‌ها را تنگ می‌ساختند و خانه‌ها را بلنددیوار و محفوظ می‌گرفتند.
و اگر آن سال برای در امان ماندن از کشتار به صحرا گریختند، چرا سال بعد هم در همان روز گریختند و صدها سال و چند هزار سال دیگر هم و چرا این قدر شاد؟! رخ‌دادن این جشن در سیزدهم فروردین ماه هم ارتباط ماهوی با عدد سیزده و نحوست آن که پدیده‌ای نوآمده از فرهنگ غربی است، ندارد و همین جشن حمایت از ایزد باران‌زای آب‌فزا در روزهای غیر سیزده و ماه‌های غیر فروردین نیز برگزار می‌شده‌است و آنچه بدشگون بوده، نه عدد سیزده، بلکه در خانه ماندن و مشارکت نکردن در نیایش طلب باران و گیاه و برکت بوده‌است.

بیاییم این بار که تیشه گرفتیم تا بنای بلند میراث نیاکانمان  را از بیخ بکنیم، لحظه‌ای به خود بگوییم که آری، صهیونیسم در همه جا برای ما دام نهاده و از جملۀ این دام‌ها، یکی همین نفی فرهنگ و تاریخ ما به همّت خود ماست.

صورت کامل این یادداشت:
http://anruzha.blogfa.com/post/227
#تیرروز
#تشتر
#تیشتر
#سیزده_به_در
#تیرگان
#پوریم
@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

در باب پیوند ادعایی پوریم یهودی و سیزده به ‌در ایرانی (بخش۱)
.
بسیاری از میراث‌های انسانی، مادی و معنوی کشورمان را در این سال‌های نزدیک، کشورهای دیگر به نام خود کردند. از آنان نه شگفت است و نه حتی جای شکایت است. شگفتی و شکایت از خودمان است. انگار که سخن غریب باورناپذیر گفتن، مبدل به یک مد شده‌باشد، چند سخنرانی‌پیشه، هرچه ایرانی است، زاده‌ی توطئه‌ی بیگانه وانمود می‌کنند و سیزده به در هم از این لجاجت شگفت بی‌نصیب نمانده و آن را توطئه‌ای یهودی علیه موجودیت ایران و همان عید پوریم یهودی بازمی‌نمایند، درحالی که گاه «پوریم» را نمی‌توانند به‌درستی تلفظ کنند! در این تلاش لجاجت‌آلود دوستانمان، بیش از همه، دشمنانمان شادکام می‌شوند که بی‌مزد و بی‌منت، داشته‌هایمان را می‌برند. در این یادداشت نگاهی می‌کنیم به پوریم یهودی و پیوند ادعایی آن با سیزده‌ به در ایرانی.
تلاش قبایل موسوم به بنی‌اسرائیل برای تدوین مجموعه‌ای گسترده و دستگاه‌وار از اساطیر که بتواند همۀ هستی را توجیه کند، غالباً به مابعد عصر اسارت بابلی بازمی‌گردد و نتیجۀ آشنایی آنان با مجموعه‌های اساطیری ایرانیان و ملّت‌های میان‌رودان (بین‌النهرین) است. علمای یهود در تدوین اساطیر خویش از بسی اساطیر ایرانی و بابلی و سومری بهره‌بردند تا برای پرسش‌هایشان پاسخ‌هایی منسجم و مدوّن ارائه کنند. یکی از این پرسش‌ها می‌توانست چنین باشد: «جشن پوریم چگونه به وجود آمد؟» امّا تعجّب نکنید اگر بگوییم این پرسش در ابتدا هیچ پاسخی در تورات نداشته‌است و با تأخیری چشمگیر نسبت به دیگر اجزای تورات بوده که کتاب اِستِر در پاسخ به این پرسش پدید آمده‌است. کهن‌ترین فهرست از مندرجات تورات که به طومارهای بحرالمیت موسوم است و در نیمه‌های قرن بیستم میلادی کشف شده‌است، نام همۀ اجزای تورات را دارد بجز کتاب استر. امّا این تنها یک سوی ماجراست. تحلیل محتوایی و نقد اسطوره‌شناختی کتاب استر هم رازهایی جالب‌تر را بازمی‌گوید. این کتاب، ساختاری اساطیری دارد و داستانی توجیه‌گر برای پیدایش یک پدیده – در این مورد، عید پوریم- است. این اسطوره قطعاً پس از دوران اسارت بابلی و در عصر سلوکی یا حتی عصر رومی ساخته‌شده‌است و اجزای بابلی، ایرانی و رومی- یونانی در آن موج می‌زند. پی‌رنگ داستان استر به‌روشنی، یک اسطورۀ کهن‌ترِ مأخوذ از اقوام میان‌رودان و عیلام است. شخصیت‌های اصلی متنازع در این داستان، یعنی استر، مردخای و هامان، زادۀ خاطراتی اند که یهودیان در دورۀ اسارت بابلی از اساطیر میان‌رودان و عیلام کسب کرده‌اند و با اندک تفاوت‌هایی در تلفظ، در اساطیر این اقوام حضور دیرینه دارند. در حقیقت، این شخصیت‌های متنازع، خدایان میان‌رودان (عشتار و مردوخ) هستند که با خدای عیلامی (هومبای) نبرد می‌کنند و حاصل این نبرد، شکست خدای عیلام است. نبردهای خدایان در آسمان، در نبردهای مردمان و دولت‌های زمینی، تجلّی عینی می‌یابد و نبرد خدایان میان‌رودان و عیلام نیز در تجلّی زمینی، با قتل عام و تخریب تمام عیار عیلام و عیلامیان در عصر آشور بانیپال، خاتمۀ تاریخی و عینی می‌یابد و همین قتل عام و تخریب، در داستان استر نیز انعکاس می‌یابد. نویسندۀ داستان اساطیری کتاب استر، باید زمان و مکانی برای این داستان فرض می‌گرفت که با حیات یهود در پیوند باشد و روایت‌های کهن میان‌رودان و عیلام که به سبب اساطیری بودن، لازمان و لامکان بودند، زمان و مکانی آشنا برای یهود بیابد. این زمان و مکان، از ایران عصر هخامنشی وام گرفته‌شد. نویسنده، آگاهی‌هایی دور و کلّی از ایران داشته‌است، امّا از بسیاری از جزئیات آگاه نبوده به‌ویژه دربارۀ اعداد و رسوم، بنابراین او در ایران و در عصر هخامنشی نمی‌زیسته. ممکن‌ترین جا برای زیست او فلسطین و ممکن‌ترین زمان، عصر اشکانی بوده که بخشی معاصر سلوکیان یونانی و بخشی هم معاصر رومیان بوده‌است، زیرا این داستان، اجزای رومی و یونانی آشکار نیز دارد. این نویسنده می‌دانسته که ایران عصر هخامنشی، خیلی خیلی بزرگ بوده، امّا نمی‌دانسته چقدر. پس ایران را دارای 127 استان معرفی می‌کند، درحالی که ایران عصر هخامنشی تنها 20 استان داشته‌است. همچنین آگاهی‌های او دربارۀ رسوم ایرانی، به طرزی تأسف‌بار، یونانی و رومی است! برای نمونه، درخواست پادشاه پارس برای بدن‌نمایی ملکه و هنر دانستن آن، انگاره‌ای رومی و یونانی است و حتی مبلّغان اصلی واقعۀ پوریم در ایران که به طور مشخّص دو سه سخنرانی‌پیشه هستند، دربارۀ عفّت و حجاب باستانی ایرانیان، تردیدی ندارند و حتی از نقش‌های تخت جمشید هم برای اثبات این عفاف ذاتی ایرانیان – چه زن و چه مرد- شاهد می‌آورند. تناقضاتی از این دست در داستان پوریم بسیار است.

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚ماه‌روز
ماه‌روز، نام روز دوازدهم در ماه‌های ایرانی است. این روز به ایزد ماه تعلق دارد و روز شادی و حاجت‌خواهی از خداوند است.
ایزد ماه در فارسی باستان «ماهَه» (māha)، در فارسی میانه «ماه» (māh)، در سنسکریت به سبب هم‌ارزی h و s، «ماس» (mās)، در زبان اوستایی «ماونگه» (māwngh) و در زبان‌های اروپایی نیز از همین ریشه و به صورت‌هایی چون mensis، moon، month، mois و ... است و گاه بر جرم فلکی ماه و گاه بر دورۀ زمانی دلالت دارد و سبب این دلالت دوگانه ظاهراً آن است که ماه‌شماری پیش از آنکه بر مبنای حرکت ظاهری خورشید باشد، بر مبنای اَهِلّۀ جرم فلکی ماه بوده‌است.
ایزد ماه نیز مانند بیش‌تر ایزدان آریایی با آب سروکار دارد و با افزودن رطوبت زمین، موجب افزایش گیاهان و سرانجام افزایش رمه‌ها می‌شده‌است. به همین سبب ایزد ماه در باورهای ایرانی، ایزد نگاهبان سُتوران بوده‌است. در این روز، شادی کردن و حاجت‌خواهی از خداوند توصیه شده‌است.

#ماه
#ماه‌روز
#نوروز
#فروردین
@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚خور روز
خور روز یا خورشیدروز، نام یازدهمین روز در ماه‌های ایرانی است. این روز تعلق به خورشید دارد که از ایزدان روشنایی است. این ایزد را نباید با ایزد مهر (میترا) اشتباه گرفت. هندواروپاییان، خداوند را از جنس روشنایی می‌انگاشتند، پس خورشید پیوندی بس نزدیک با خداوند داشته‌است. خورشیدروز در ایران برای تعلیم نیز بسیار مهم بوده و در اندرزنامه‌ای بازمانده از روزگار شاپور دوم ساسانی در آداب این روز آمده‌است: «کودک به دبیرستان فرست تا دبیر فرزانه بُود».
خورشید مرکب از دو جزء خور+ شید است. جزء دوم، صفت روشنایی است و جزء نخست، نام آن ایزد است. خور در زبان فارسی میانه «خوَر» (xwar) است و در زبان اوستایی، «هور» است. هر دو تلفظ خور و هور به فارسی نو رسیده‌است. به سبب هم‌ارز بودن h و s در زبان‌های هندواروپایی، هور در سنسکریت به صورت «سوریا» حضور دارد و ایزدی توانمند و با چند تجلّی است. نیز به سبب هم‌ارزی r و l در زبان‌های هندواروپایی، هور و سوریا در زبان لاتین به صورت sol و در دیگر زبان‌های اروپایی به همین صورت یا صورت‌های نزدیک به آن است و ایزد روشنایی به شمار می‌آید.

#خور
#خورشید
#خورشیدروز
#نوروز
@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚آذر و آب
آذر، نماد نظم راستین در پهنۀ هستی و تجلّی مرئی هُرمَزد در آفرینش است. آذر همکار ایزد اردیبهشت است. نیز او در دشمنی با دیوان خشک‌سالی، همکار انبوهی از ایزدان روشناییِ باران‌آور است. او با دیوان آب‌اوبار (آب‌‌بلع و موجب خشک‌سالی) مانند اژی‌دهاک (اژدهای سه‌سر) و اَپوش (آب‌پوش، پوشانندۀ آب‌ها، سرقت‌کنندۀ آب‌ها) نبرد می‌کند و آب‌ را آزاد می‌کند و باران می‌بارد.

به نظر می‌رسد که نبردهای ایزد آذر با اژی‌دهاک و اَپوش در باورهای هندوایرانیان، از مشاهده‌ی چرخۀ بستن و گشودن باران ریشه گرفته‌باشد، بدین صورت که اژی‌دهاک و اپوش، ابرهای سیاهند که باران را در خود زندانی کرده‌اند و ایزد آذر، با زدن گرز زرین خویش که همان صاعقه (برق) است بر سر آنان، موجب فریادهای دردناک دیوان سارق آب می‌شود که همان غرّش رعد است و سپس این دیوان، مسروقۀ خویش یعنی باران را رها می‌کنند و می‌گریزند.

در این باره دیده شود مقاله‌ی: «داستان آرش، بازماندۀ اسطورۀ ایزد روشنایی کماندار در اقوام هندواروپایی باستان»
https://jsr.usb.ac.ir/article_5569_f91b1b88081f5d553f20d2a9cdb586c3.pdf

#آذر
#آذرگان
#آذر_روز
@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚دَی به آذر روز
دَی به آذر روز، نام هشتمین روز در ماه‌های ایرانی و از چهار روز ویژۀ خداوند است.
دَی در زبان اوستایی، «دَثوش» و «دَذوه» است. این صورت در املای پهلوی دَی تقریباً حفظ شده، اما تلفظ پهلوی آن، دَی است. تلفظ فارسی نو این نام نیز دَی است و دِی نیز بسته به لهجه به کار می‌رود.
دَی از مصدر «داتن» (دادن) و داتن به معنی آفریدن است. از این جهت، دَی، صفت آفریدگاری خداوند است. نیز دَی از ایزدان روشنایی است و پیوند نزدیک با ذات خداوند در نزد تبارهای هندواروپایی و هندوایرانی دارد.
با توجه به تقدّس عدد چهار نزد هندوایرانیان، چهار روز در ماه‌های ایرانی به خداوند تخصیص یافته‌است؛ روز یکم با نام هُرمَزد و روزهای هشتم، پانزدهم و بیست‌وسوم با نام دَی. همچنین ماه دهم نیز به ایزد دَی اختصاص یافته‌است.برای تفکیک کردن سه روزی که با نام دی است، هر یک را به نام روز پس از آن پیوند می‌زنند. بدین سان، روز هشتم هر ماه، دَی به آذر روز است. نیز ایرانیان هرگاه نام روز و ماه یکی شود، آن را جشن می‌گرفتند. از آن‌جا که روز دی در هر ماه، سه روز است، سه بار در ماه دی، جشن دیگان داریم. دَی‌روز به شادی.

#دی_به_آذر_روز

@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚 امرداد روز
اَمُرداد، نام هفتمین اَمشاسپند و نام هفتمین روز از ماه‌های ایرانی و نام پنجمین ماه در تقویم رسمی ایران است. امرداد به معنی نامیرا و زنده، تجلّی صفت رستگاری و جاودانگی هُرمَزد است. او در جهان آفرینش، گیاه را به خود پذیرفت و نگاهبان مرغزارها و فزایندۀ رَمه‌ها شد. اسپندارمذ، خرداد و امرداد، سه امشاسپند مادینه اند و با زمین پیوند دارند. خرداد و امرداد در گیاه‌فزایی، همکار هم و دستیاران اسپندارمذ هستند. نیز خرداد و امرداد با هم گوهر تن زرتشت را آفریدند و در قطره‌های باران نهادند و آن باران به زمین بارید و در زمین منتشر شد و از گوهر گیاهان سربرآورد تا به پدر زرتشت رسید.
صورت اوستایی اَمُرداد، «اَمِرِتات» (amərətāt) است. a در این واژه، پیشوند نفی است و معنی واژه، «نا+مُردنی» است. صورت هندی باستان امرداد، amrta در همان معنی نامیراست. صورت پهلوی ساسانی این نام، اَمُرداد و صورت فارسی نو نیز اَمُرداد است. این نام، در قانون گاه‌شماری کشور ایران نیز امرداد است، اما اکنون در میان طرفداران امرداد و مرداد اختلاف نظر هست.

#امشاسپند
#امرداد
#مرداد

@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚خرداد روز، نوروز بزرگ
خرداد، نام ششمین اَمشاسپند و نام ششمین روز در ماه‌های ایرانی و نام سومین ماه در تقویم رسمی ایران است. او نماد رَسایی و پارسایی هُرمَزد است و در زمین، از ایزدان نگاهبان آب و فزایندۀ گیاه است.
خرداد در زبان اوستایی، «هَئوروَ تات» (haurva tāt) است که جزء نخست (هئوروَ) به معنی بی‌نقص و جزء دوم (تات) همان «داد» یعنی آیین و قانون است. صورت پهلوی این واژه، «هرداد» (Hordād) است.
خرداد، تجلی صفت رَسایی هُرمزد است، پس خردادروز که ششم هر ماه است، روز رخ‌دادهای عظیم است. ابوریحان بیرونی، خردادروزِ فروردین‌ماه را «یوم‌الرجاء» یعنی روز امید نامیده‌است. آفرینش جهان، آفریدن کیومرث که نخستین مردم بود و زایش زرتشت در خردادروزِ فروردین‌‌ماه بود و نیز این روز، نوروز بزرگ است. نوروز کوچک که هُرمَزدِ فروردین (یکم فروردین) است، روزی بود که جمشید، پادشاه بزرگ هندوایرانیان (آریاییان) به جنوب رفت به نبرد دیوان و آن روز را مردمان گرامی داشتند و نوروز خواندند و خردادروزِ فروردین (ششم فروردین)، روزی بود که جمشید با پیروزی از جنوب بازگشت و مردمان آن روز را نوروز بزرگ خواندند.

#خرداد
#امشاسپند

@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚شهریور روز
شهریور، نام چهارمین امشاسپند و نام چهارمین روز در ماه‌های ایرانی و نام ششمین ماه در تقویم رسمی ایران است. شهریور، به معنی قلمرو آرمانی و شهریاری نیکو، ایزدی پرکار است که امور پادشاهی، جنگاوری، نگاهبانی از فلزات و دستگیری از بینوایان را تدبیر می‌کند. هم‌نشینی دو صفت دستگیری از بینوایان و جنگاوری برای شهریور می‌باید با اوصاف شهسواران (شوالیه‌ها) آریایی باستان در پیوند باشد که جنگاورانی جوانمرد بودند و از ستم‌دیدگان و ضعفا و غریبان و مسافران و زنان در برابر ستمگران و دیوان و جادُوان و اَژدَهایان، حمایت و محافظت می‌کردند. در هند باستان و متون سنسکریت نیز ایزد شهریور، همین اوصاف شهریور ایرانی را دارد.
شهریور در اوستا به صورت  «خشَثرَه وییریه» (xšaθra-vairiia) به معنی قلمرو دل‌خواه و شهریاری نیکو است و در متون هندی باستان به صورت کشاتریا (Kshatriya)، ایزد پادشاهی و جنگاوری است. جزء نخست شهریور، «شهر» به معنی قلمرو پادشاهی و کشور است. به همین سبب در فارسی میانه نام کشورمان «ایران‌شهر»، یعنی میهن آریاییان بوده‌است. شهر در فارسی نو، اندک اندک منحصر به بخشی از کشور شد.

#امشاسپند
#شهریور

@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚بهمن‌روز
بهمن، نام روز دوم در ماه‌های ایرانی و نام ماه یازدهم در تقویم رسمی ایران است. بهمن به معنی اندیشۀ نیک، از ایزدان ایرانی و از اَمشاسپندان هفتگانه است. امشاسپند به معنی بی‌مرگ و جاودانه، نام طبقۀ نخست از مینویان بوده که عبارت بودند از هُرمَزد و شش ایزد بهمن، اردیبهشت، شهریور، اسپندارمذ، خرداد و امرداد. این شش ایزد، شش نیرو یا شش تجلّی یا شش صفت حُسن هُرمزد بودند که به آفرینش، زندگی و نیرو می‌بخشیدند و تصوّر آنان به سان خدایان مستقل و در عرض هم که امکان تعارض با هم داشته‌باشند، درست نیست.
بهمن، تجلی اندیشه‌ی نیک و خرد پاک هرمزد است. او در گیتی، گاوان پنجگانه (جانوران سودمند) را به خود پذیرفت. بهمن، پندار، گفتار و کردار مردمان را روزاروز گزارش می‌نویسد و در پسین جهان، بر اساس این گزارش‌ها، زندگانی هر کس را می‌سنجد. روان پارسایان را بهمن به پیشواز می‌رود و آنان را به درجات بالای بهشت رهنمون می‌شود. دیوان بسیار، دشمن اویند و از همه مهم‌تر اکومن / اکه‌‌من (Aköman)، دیو اندیشه‌ی بد است.


#بهمن
#بهمن‌روز
#امشاسپند
#فروردین
#نوروز

@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

🌺نوروز به شادی🌺

@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚 آیا در سال‌شماری ایرانی، سال اژدها (سال نهنگ) داریم؟

نه، نداریم. سال‌شماری با نام جانوران، برگرفته از سال‌شماری ختا و اویغور بوده‌لست که با تغییراتی نسبت به اصل شرقی‌اش، تا اواخر دوره‌ی قاجاریه، در ایران کاربرد دولتی داشته و‌ در دهه‌ی منتهی به سال ۱۳۰۰ هجری شمسی، سستی پذیرفته و سرانجام با تصویب قانون «تغییر بروج به ماه‌های ایرانی»، مصوّب یازدهم فروردین‌ماه 1304 هجری شمسی، به صورت کامل، نقض و نسخ شده‌است، اما این سال‌شماری به سبب بارور ساختن خیال با تصورات جانوران و اوصاف و کنش‌های آنان، هنوز هم برای عامه جذابیت‌هایی دارد.
سال‌شماری در ایران، ادواری نبوده، بلکه عصری بوده‌است، یعنی ایرانیان، سال‌های ادوار دوازده‌گانه را نمی‌شمردند، بلکه سال‌های عصر هر پادشاه را می‌شمردند، مثلاً می‌گفتند سال سوم از عصر خسرو اول یا سال چهارم از عصر هرمز دوم. این، شبیه سال‌شماری رایج در امپراتوری ژاپن بوده و دور نیست که امپراتوران ژاپن باستان، این سال‌شماری را از ایران گرفته‌ باشند و در مقاله‌ای نیز با عنوان «اسطوره‌ی آماتراسو، پیشروی اندیشه‌ی ایرانی و هندوایرانی در فرهنگ ژاپنی», تاثیرپذیری فرهنگ ژاپن باستان را از ایران باستان تبیین کرده‌ام.
در ایران، چون یزدگرد سوم، واپسین پادشاه مورد اجماع و دارای بیعت عام بوده و اگرچه حداقل دو پادشاه ساسانی پس از یزدگرد بوده‌اند، اما پذیرش عام نداشتند، بنابراین یزدگرد، آخرین پادشاه رسمی به شمار می‌رفته‌است. از این جهت ما هنوز هم به حسب سال‌شماری ایرانی، در عصر یزدگرد هستیم و همین، مبنای سال‌شماری یزدگردی بوده‌است که بعدها با اصلاحاتی در عصر جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی و با آغاز کردن از هجرت، مبنای سال‌شماری هجری شمسی شده‌است.

#سال‌شماری_ایرانی
#سال‌شماری_یزدگردی
#ختا
#اویغور
#سال_اژدها
#سال_نهنگ
@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

بیست و پنجم اسفندماه، سال‌روز پایان یافتن سَرایش شاهنامه، فرخنده باد.

@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚مهر روز
مهر، نام روز شانزدهم در ماه‌های ایرانی و ماه هفتم در تقویم رسمی ایران است.
مهر در فارسی باستان و اوستا Mithra، در سنسکریت Mitra، در فارسی میانه Mihr / Mitr (بسته به مکتب آوانویسی) و در فارسی نو، «مِهر» و «میترا» است. مهر، از مهم‌ترین ایزدان همۀ تبارهای آریایی از آناتولی گرفته تا قفقاز و ایران و آسیای میانه و هند بوده‌است که اوصاف و آیینش در بسیاری از لایه‌های آشکار و پنهان فرهنگ و آیین‌ها و مذاهب بشر نفوذ کرده‌است. مهر، ایزد پیمان است و مهربانی، پاییدن پیمان است چه در محبت و چه در نبرد یا دستگیری از ضعفا و نگاه‌داری انصاف و جوانمردی. رومیان به میانجی مردمان آناتولی و نیز از شهسواران ایرانی، آیین مهر را آموختند و سپس آیین مهر، بر آیین عیسوی در روم اثر نهاد و مسیحیتی را که می‌شناسیم، پدید آورد. تندیس‌های ایزد مهر در عبادتگاه‌های کهن مسیحی از جمله در واتیکان برپاست. ایزد مهر را نباید با ایزد خور (خورشید) اشتباه گرفت. دو ایزد مهر و دَی، پیوندی شگرف با هم دارند و مهر در نخستین شب ماه دی در بُن غاری تاریک از دل صخره‌ای می‌زاید. نیز مهر روز، درست پس از دومین دی‌روز است.
#مهرروز
#مهرگان
#میترا
@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚گوش روز
گوش روز، نام روز چهاردهم در ماه‌های ایرانی است. این روز به ایزد گوش (Gōš) تعلق دارد که ایزد نگاهبان ستوران و جانوران سودمند است.
گوش، به معنی جهان، گیتی، زمین و گاو است و گاو به معنی هرگونه جانور سودمند است. در نگاه آریاییان، گاو با زمین پیوند دارد و همه‌ی برکت و سودمندی زمین، در گاو گردآمده‌است. نیز گوشورون (Gōš-urwan)، روان جانوران است و او در اوستا، نزد هُرمَزد از بیدادی که از کشتن جانوران بر آنان می‌رود، شکوه می‌کند.
ایزد گوش در نگاهبانی از ستوران با ایزدان بهمن، ماه و رام همکار است. گوش، گوهر گاوان را از ماه می‌گیرد و به زمین می‌سپارد. چهار روز متعلق به این چهار ایزد، روزهایی بوده‌است که آریاییان از کشتن جانوران سودمند، می‌پرهیختند و هندیان هنوز هم از کشتن گاو، می‌پرهیزند. در گوش‌روز، خوردن گوشت، کراهت داشته و بلکه منع می‌شده‌است و این رسم را برجای‌مانده از روزگاری می‌دانستند که جمشید به سبب خوردن یک شرحه از گوشت گاو، بر دست دیوان کشته شد و دیوان بر زمین مستولی شدند.
ایرانیان در گوش‌روز، گاو وَرزا به دشت‌ها می‌بردند و زمین را شخم می‌زدند تا برای کشت آماده شود.
#گوش
#گوش‌روز

@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

در باب پیوند ادعایی پوریم یهودی و سیزده به ‌در ایرانی (بخش۲)

داستان پوریم تنها با تحلیل درون متن، مردود نمی‌شود و ضعف‌های آن را به یاری متن‌های موازی نیز می‌توان کشف کرد.
برای نمونه کشتاری که با عنوان هولوکاست (همه‌کُشیِ) ایرانیان از آن یاد می‌شود و در 127 ولایت! رخ می‌دهد و به زعم قصه‌گویی جاعل با نام مستعار ناصر پورپیرار، موجب شد که ایران برای 2500 سال و تا همین هشتاد یا نود سال پیش خالی از سکنه شود، با چنین عظمت مهیبی در هیچ متن تاریخی و دینی جز خود کتاب استر یاد نشده‌است. نام شاهان هخامنشی در بسی از کتاب‌های ایرانیان از قبیل آثارالباقیۀ ابوریحان بیرونی و مروج‌الذهب مسعودی آمده‌است، امّا در هیچ کدامشان ذکری از واقعۀ عظمای پوریم نیامده‌است. نه‌تنها در منابع ایرانی بلکه در منابع یونانی و رومی و دیگر ملّت‌های باستانی نیز این واقعۀ هایله، انعکاسی ندارد.
از سوی دیگر اساطیر و حماسه‌ها و روایت‌های عامه که اغلب انعکاس وقایع عظیمه از قبیل شکست‌ها و پیروزی‌ها و تهاجمات و کشتارها و بیماری‌های همه‌گیر و امثال آن‌ها هستند و به صورت شفاهی و بیرون از نظارت دولت‌ها پدید می‌آیند، مطلقاً در این باره خاموش اند و بنابراین سانسور ادعایی صهیونیسم جهانی آن هم از سه هزاره پیش تا اکنون در این مورد باطل است و اگر چنین سانسوری در این مورد وجود داشته، چرا صهیونیست‌ها خود کتاب استر را در بوق نهاده‌اند؟! بالاخره باید این واقعه را پنهان کرد یا آشکار؟!! آری، واقعۀ پوریم، داستانی اساطیری برای تفسیر و تعلیل جشنی از پیش موجود در میان شماری قبیلۀ کوچ‌رو در آسیای غربی بوده و بس و تنها در ذهن نویسندۀ این داستان رخ داده. این نویسنده آگاهی‌هایی دور از اساطیر بابلی، پادشاهی هخامنشی و کشتار و تخریب عیلام به دست آشور بانیپال داشته و در فضایی رومی و یونانی می‌زیسته و بسیار دوست داشته که وقتی از او می‌پرسند جشن پوریم چگونه پدید آمد، پاسخی برای این پرسش داشته باشد. داستانی که او در پاسخ به این پرسش بازمی‌گفته بر سبیل دیگر داستان‌های اساطیری، گفته و شنیده می‌شده تا اینکه اخیراً در حدّ و اندازه‌ای شگفت، مهم شد و عده‌ای در هر دو سوی موافقان و مخالفان، آغاز اصرار به تاریخی بودن این روایت اساطیری کردند. از دمیدن‌های نوظهور در داستانی که گویای حادثه‌ای تاریخی انگاشته نمی‌شده، دو گروه متضاد به صورتی علی‌السویه و یکسان، سود می‌برند: نخست، کوشندگان نبرد با صهیونیسم که با بازگویی داستان استر، یادآور می‌شوند که اگر مراقب نباشید، صهیونیست‌ها شما را قتل عام می‌کنند و دیگر، صهیونیست‌ها که با بازگویی این داستان، یادآور می‌شوند که اگر مراقب نباشید، دشمنان یهود شما را قتل عام می‌کنند!

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚تیر روز
تیر، نام روز سیزدهم در ماه‌های ایرانی و ماه چهارم در تقویم رسمی ایران است. تقارن تیرروز و تیرماه، جشن تیرگان است که از جشن‌های باران و باروری در ایران بوده‌است.
تیرروز و تیرماه تعلق به ایزد تیر یا تِشتَر/ تیشتر دارند. تیشتر از ایزدان روشنایی آب‌فزای مرزنمای ایرانی است و تجلّی آن در گیتی، ستارۀ شباهنگ (شعرای یمانی) است. سیزدهم فروردین‌ماه به سبب تعلق به تیشتر که ایزد آب و گیاه و مرز است، روز صحرا و سماع و لب جوی و تماشاست و روزی فرخنده است و بیرون رفتن ایرانیان در این روز با نحوست عدد سیزده که پدیده‌ای نوآمده است، پیوند ندارد. همچنین این روز با کشتار ادعایی ایرانیان به دست یهود، موسوم به واقعه‌ی پوریم که اخیراً عده‌ای با احساسات، از آن سخن می‌رانند و آن را واقعه‌ی تاریخی وامی‌نمایند، ارتباطی ندارد.
نیز تیرروزِ تیرماه که تیرگان است، روزی بود که آرش شیواتیر، بهترین تیرانداز آریایی، تیر انداخت و مرز و آب و گیاه را به ایران بازآورد. آن روز تیرگان کوچک بود و تیرگان بزرگ، شش روز پس‌تر بود که تیر آرش در کرانۀ جیحون فرود آمد و مرز ایران پیدا شد.

#تیرروز
#تشتر
#تیشتر
#سیزده_به_در
#تیرگان
#پوریم
@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚چرخ خورشید
ایزد خورشید، ستایش‌شده در بسیاری از تبارهای باستانی است، اما ستودگی آن در تبارهای هندواروپایی به‌ویژه هندوایرانی، شدت بیش‌تر داشته‌است، زیرا هندواروپاییان، خداوند را از جنس نور می‌انگاشتند و خورشید از تجلی‌های مرئی خداوند در گیتی دانسته می‌شد. ایزد sol در روم باستانِ متأخر، مورد توجّه بسیار بود و برخی امپراتوران به‌ویژه اورلیان بر آن بودند که آن ایزد را خدای یگانه اعلام کنند و آیینش را مانع گسترش مسیحیت قرار دهند. ایزد خورشید در قرون جدید نیز باز اهمیت یافت و اکبر، امپراتور تیموری هند بر آن بود که دین خورشید را راه‌حل تضادهای مذهبی شبه‌قارۀ هند سازد و رسمیت بخشد.
نیز چرخ خورشید از نقوش تزیینی پرکاربرد در هنر ایران دوره‌ی اسلامی بوده‌است. سُواستیکا یا چرخ خورشید که صلیب شکسته نیز خوانده می‌شود، نماد ایزد خورشید است. سواستیکا که تصوّری است از خورشید در مرکز هستی با چهار شعاع تابش آن به چهارسوی هستی، از نمادهای بسیار کهن هندواروپایی است که تا پیش از جنگ جهانی دوم به طرز بسیار گسترده در قلمروهای هندواروپایی به کار می‌رفت، اما به سبب گره خوردن با شمایل‌های نازیسم، از رواج آن کاسته شد.

@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚آبان روز
آبان، نام دهمین روز از ماه‌های ایرانی و نام هشتمین ماه در تقویم رسمی ایران است. تقارن آبان‌روز و آبا‌ن‌ماه، جشن آبانگان است. 
آبان تعلق به اَردویسور آناهیتا (Ardvīsūr Anāhitā) دارد. آناهیتا یا ناهید، مانند بیش‌تر ایزدان آریایی، نگاهبان آب است. ناهید، بزرگ‌ترین ایزد آب و مادر آب‌های جهان است. آبانگان که آبان‌روزِ آبان‌ماه است، روز ستایش و نیایش ایزد آناهیتاست. در آبانگان، زاب (زَو) پسر طهماسب پسر منوچهر، افراسیاب را از ایران راند، پس باران بارید و چشمه‌ها و کاریزهای خشکیده دوباره جاری شدند. چون نوذر شهریار، پادشاه ایران در نبرد با افراسیاب کشته شد، تورانیان بر کشورمان چیره شدند. سال‌ها تخت پادشاهی ایران خالی بود و افراسیاب تورانی که در حقیقت، دیو خشک‌سالی است، بر ایران چیره بود تا آنکه ایرانیان از زاب آگاه شدند و او یادگار منوچهرشاه بود. زاب، مردمان را در نبرد با توران رهبری کرد و افراسیاب را راند و آب و گیاه را به ایران بازآورد. آرش شیواتیر، بهترین کمانگیر آریایی، به روایتی در روزگار زاب بود و تیر را به فرمان زاب انداخت و این را داستان‌های گونه‌گون هست.

#آبان
#آبانگان
#آناهیتا
#ناهید
@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚آذر روز
آذر، نام روز نهم از ماه‌های ایرانی و نام ماه نهم در تقویم رسمی ایران است. اجتماع روز آذر و ماه آذر، موجب جشن آذرگان می‌شود. آذر در زبان فارسی باستان، آتَر (ātar)، در زبان اوستایی، آتَر (ātar)، آثر (āthr) و آتر (ātr) و در فارسی میانه، آتور و آدور بسته به تفاوت مکتب آوانویسی پهلوی ساسانی است. همچنین آذر در سنسکریت به معنی شعله و شرار، صفت ایزد آگنی (ایزد آتش) است.
آذر، نماد نظم راستین در پهنۀ هستی و تجلّی مرئی هُرمَزد در آفرینش است. آذر همکار ایزد اردیبهشت است. نیز او در دشمنی با دیوان خشک‌سالی، همکار انبوهی از ایزدان روشناییِ باران‌آور است. او با دیوان آب‌اوبار (آب‌‌بلع و موجب خشک‌سالی) مانند اژی‌دهاک (اژدهای سه‌سر) و اَپوش (آب‌پوش، پوشانندۀ آب‌ها، سرقت‌کنندۀ آب‌ها) نبرد می‌کند و آب‌ را آزاد می‌کند و باران می‌بارد. پیدا کردن و روان ساختن آب‌ها و فزایش گیاهان، آیین کهن ایرانیان بوده و این آیین با ایزد آذر، پیوند نزدیک داشته‌است.

#آذر
#آذر_روز
#آذرگان

@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚امرداد یا مرداد؟
صورت اوستایی این نام، «اَمِرِتات» (amərətāt) است. a در این واژه، پیشوند نفی است و معنی واژه، «نا+مُردنی» است. صورت هندی باستان امرداد، amrta در همان معنی نامیراست. صورت پهلوی ساسانی این نام، اَمُرداد و صورت فارسی نو نیز اَمُرداد است، اما اکنون در میان طرفداران امرداد و مرداد اختلاف نظر هست.

مُرداد به معنی میرا و میرنده، نقیض اَمُرداد است و کاربرد آن به جای امرداد، کاربرد واژه در جای نقیض خود است. برخی بر آنند که این کاربرد، ایراد ندارد، زیرا در فارسی امروزین، تفاوت معنایی امرداد و مرداد، محسوس نیست و حتی از متون فارسی متقدّم نیز شواهدی می‌آورند که گذشتگان ما نیز مرداد را به جای امرداد به کار می‌بردند. امّا به نظر می‌رسد که این جابه‌جایی در متون گذشته، به اقتضای وزن در متون منظوم بوده و در دیگر مواقع که برخوردی با اقتضای وزن در میان نبوده و نیز در متون منثور، همّت بر رعایت تفاوت امرداد و مرداد بوده‌است.

همچنین به موجب مادۀ اول قانون «تغییر بروج به ماه‌های ایرانی»، مصوّب یازدهم فروردین‌ماه 1304 هجری شمسی که هنوز نسخ نشده و معتبر است، نام ماه‌ پنجم سال‌شماری ایرانی، «اَمرداد» است، نه «مرداد». با نظر به سابقۀ کاربرد امرداد و مرداد در متون گذشته و در نتیجه آگاهی قانون‌گذار از هر دو واژه، تصریح به امرداد در متن قانون مذکور، نشان می‌دهد که تفاوت امرداد و مرداد برای قانون‌گذار، آشکار بوده‌است و از آن‌جا که این قانون، معتبر و مُجری است، اصالت و درستی نام امرداد، تنها بحثی علمی نیست و رعایت آن، تبعیت از قانون است. بر این اساس، نام ماه پنجم ایرانی به همان دلیل، امرداد است که نام ماه نخست، فروردین است و نام ماه دوم، اردیبهشت است و نام ماه سوم، خرداد است.

#امشاسپند
#مرداد
#امرداد

@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

خردادروز فروردین‌ماه، نوروز بزرگ، یوم‌الرجا و روز رخ‌دادهای عظیم است و از شمار این رخ‌دادها، زادن زرتشت پیامبر است.
املای نام زرتشت با مختصر تفاوت‌ها و تنوع‌هایی همراه است. شهرت یک نام همیشه موجب یکسان شدن املایش نمی‌شود. گاه به عکس، شهرت یک نام و رواجش بین جمعیت‌های فراوان و جدا از هم باعث می‌شود که آرام‌آرام تحولات جداگانه در آن رخ دهد و در املای نام زرتشت همین پدیده رخ داده‌است.
انتهای نام زرتشت، مطابق شیوه‌ی املای فارسی میانه، #الفک_واژه‌جداکن می‌خواهد، اما گاه الفک  نام زرتشت حذف می‌شود. شاید باز سببش شدت شهرت و رواج نام زرتشت بوده که آشنای چشم‌ها شده بوده‌است. چنین واژه‌ای بین دیگر واژه‌ها به آسانی تشخیص داده می‌شود و ممکن نیست که با واژه‌‌ی پس از خود درآمیزد تا به الفک واژه‌جداکن نیاز شود.
آغاز نام زرتشت (z) در آوانویسی با حرف بزرگ نوشته می‌شود و این به سبب اسم خاص بودن این واژه است.

#زرتشت
#زردشت
#زردهشت
#واژه‌نامک
@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚اسپندارمذ روز
اسپندارمذ، نام پنجمین اَمشاسپند و نام پنجمین روز ماه‌های ایرانی و در ریخت اسفند، نام دوازدهمین ماه تقویم رسمی ایران است. اسپندارمذ بر مفاهیمی گسترده دلالت دارد. او تجلّی بردباری و فروتنی هُرمَزد است. همچنین او نیروی درست‌اندیشی، اخلاص، فرمان‌بُرداری مومنانه و ایزد باروری است و از گیتی، زمین را به خود پذیرفت.
اسپندارمذ در زبان اوستایی، «سْپِنْتَه آرمَئیتی» (Spenta- Ārmaiti) به معنی ارمئیتی پاک است و ارمئیتی، نیروی اخلاص و اندیشه و بردباری و فروتنی است. اسپندارمذ در پهلوی ساسانی، «سْپَندرمت» (Spandarmat)  و در فارسی نو، «اسفند» است. این ایزد در دیگر تبارهای هندوایرانی نیز حضور دارد. اَرَمَتی از ایزدان وِدایی در هند باستان است. در میان ارمنیان نیز سپاندارامِت، ایزد باروری است.
اگر از هفت امشاسپند، هُرمَزد را که مقام خدایی دارد، کنار بنهیم، شش ایزد می‌ماند در دو گروه سه تایی. گروه نخست، بهمن، اردیبهشت و شهریور، نرینه اند و گروه دوم، اسپندارمذ، خرداد و اَمرداد، مادینه اند. گروه نخست، انتزاعی‌ترند و گروه دوم، ایزد باروری اند و با زمین پیوند بیش‌تر دارند.

#امشاسپند
#اسپندارمذ

@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚اردیبهشت‌روز
اردیبهشت، نام سومین اَمشاسپند و نام سومین روز در ماه‌های ایرانی و دومین ماه در تقویم رسمی ایران است. او ایزد بهترین راستی است و راستی، قانون، نظم اخلاقی و نظم کیهانی را پاس می‌دارد. نیز او نگاهبان آتش و گیاه است.
ساختار واژۀ اردیبهشت، «اَرتَه (اَشه) + وَه + اِشت» است. «اَرتَه»، نیروی راستی و نظم در فارسی باستان، همان آرتا و ریتا در هندی باستان است. به سبب هم‌ارزی rt با š در زبان‌های آریایی، ارته در اوستا به صورت اَشا / اَشَه حضور دارد. فراوانی کاربرد ارته، اشا، ریتا، اَشَو و واژه‌های مشتق از این خانواده‌ در زبان‌های هندوایرانی (آریایی)، نشان از اهمیت بنیادین راستی در نظام اخلاقی مردمان این تبار دارد.
«وَه» به معنی نیک است. «اِشت» (ešt) و «اِست» (est) در زبان‌های هندواروپایی، پسوند صفت عالی است و هنوز در برخی از زبان‌های هندواروپایی کاربرد دارد و در زبان فارسی نیز واژه‌هایی چون بِهِشت و مَهِست از بقایای کاربرد این پسوند هستند. در مجموع، «اَرتَه وَهِشت» به معنی بهترین راستی است و آن، نیرویی است که هستی را با راستی، نظم می‌بخشد و به سوی روشنایی راه‌می‌برد.

#امشاسپند
#اردیبهشت

@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚هرمزدروز، نوروز کوچک
شماری از جشن‌های ایرانی، در ششمین روز پس از خود تکرار می‌شدند. روز نخست با صفت کوچک و ششمین روز با صفت بزرگ خوانده می‌شد، مانند تیرگان کوچک و تیرگان بزرگ، مهرگان کوچک و مهرگان بزرگ، نوروز کوچک و نوروز بزرگ.
نوروز کوچک، هرمزدروز، یعنی یکم فروردین است و نوروز بزرگ، خردادروز، یعنی ششم فروردین است. فاصله‌ی این دو را نیز شش روز، جشن نوروز نگاه می‌داشتند و سبب چند روزه بودن جشن‌های نوروز در تقویم جلالی و مناسبت‌های رسمی، همین است.
نوروز کوچک، روزی بود که جمشید پیشدادی، نمونه‌ی ازلی پادشاه در روایت‌های آریایی (هندوایرانی)، برنشست و به سوی جنوب رفت برای نبرد با دیوان و ششم فروردین ماه، روزی بود که جمشید با پیروزی بازگشت و آن را نوروز بزرگ نامیدند و گرامی داشتند.

#هرمزد
#هرمزدروز
#امشاسپند
#نوروز
#نوروز_کوچک
#نوروز_بزرگ


@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

📚 آیا در سال‌شماری ایرانی، سال نهنگ داریم؟

سال‌شماری ادواری جانوری، ریشه‌ی ایرانی ندارد. همچنین اگر منظور از سال نهنگ، سال ماهی پستاندار باشد چنان‌که در اخبار و مطالب نوروز پیش رو، عکس این ماهی را با لب خندان و پشت آب‌فشان، منتشر می‌کنند، این دیگر سال نهنگ نمی‌شود، سال وال می‌شود!
وال، واژه‌ای فارسی به معنی ماهی پستاندار جفت‌دار است. نهنگ نیز واژه‌ای فارسی است به معنی تمساح.
نخستین جابه‌جایی معنای وال و نهنگ، ظاهراً به سبب اشتباه در ترجمه‌ی متون بیگانه در عصر قاجار رخ داده‌است، اما کسی به آن توجه نداشته و حتی در لغت‌نامه‌ی دهخدا هم هنوز نهنگ به معنی تمساح ضبط شده‌است. پیش از این جابه‌جایی معنایی، نهنگ تنها و تنها در معنی تمساح به کار می‌رفته‌است.
به سبب آنکه تصور ایرانیان از اژدها، جانوری از سرده‌ی خزندگان بوده، پس از ورود سال‌شماری جانوری به ایران، در برابر سال اژدها، سال نهنگ (تمساح) که آن هم از سرده‌ی خزندگان است، رواج یافته‌است. در این شعر ابونصر فراهی در قرن هفتم هجری، جایگزینی نهنگ ایرانی با اژدهای ختایی در میان خرگوش و مار، آشکار است:
موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار
زان چار چو بگذری، نهنگ آید و مار
آنگاه به اسب و گوسفند است حساب
حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار

#سال‌شماری_ایرانی
#سال‌شماری_جانوری
#سال_اژدها
#سال_نهنگ
#ابونصر_فراهی
@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

گیرم که من شکسته شوم، سیستان به جاست
در سیستان، تهمتن کشورستان به جاست
ایران به جاست تا که بلندآسمان به جاست
یعقوب اگر نماند، نمویم به ماتمش
پاینده باد کشور ایران و پرچمش

شادروان پژمان بختیاری

@iranshahr1353

Читать полностью…

ایران‌شهر (درباره‌ی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)

@Dr_majd_omid
#کوتاهدرس۱۵۵
چهارشنبه سوری:
در تقویم ایران باستان تا پیش از تقویم خیامی ، ماههای سال سی روز بود و بنابراین میشد ۳۶۰ روز. تکلیف آن پنج روز و یک‌چهارم روز باقیمانده اینگونه بود که پنج روز را به آخر اسفند می افزودند و در واقع اسفند سی و پنج روزه میشد.( آن یک‌چهارم روز را هم رها میکردند لذا در مرور زمان نوروز بجای اول فروردین به عقب برمیگشت و مثلا به اسفند و بهمن می افتاد. این عیب با تعیین سال کبیسه در تقویم خیامی از بین رفت). ده روز آخر اسفند هنگام جشن فروردگان(frawardegan) یعنی جشن بازگشت ارواح مردگان بود و از بیست و ششم اسفند شروع میشد. در این شب، جشن سوری برگزار میشد و آن جشنی است که در آن آتش می‌افروختند و خانه و جامه را شبیه
جشن نوروز  پاکیزه میکردند. بنابراین نام اصلی این جشن،جشن سوری است نه چهارشنبه سوری! (آخرین شب این ده شب، هَمَسپَثمَئیریَه نام داشت که خود جشنی دیگر میگرفتند و با شب نوروز منطبق میشد. پس از تغییر تقویم به خیامی، شب همسپثمئیریه با ششم فروردین منطبق گردید که آن را هم جشن میگرفتند).
علت اینکه چرا و از چه هنگامی ، زمان جشن سوری از بیست و ششم اسفند به چهارشنبه آخر سال افتاده هرگز معلوم نیست.دستکم تا سال ۳۵۰ بر اساس کتاب تاریخ بخارا نام این جشن همچنان سوری بوده. پژوهشگران حدسهایی برای چهارشنبه شدن  آن زده اند که هیچکدام چندان قابل اعتنا و اعتماد نیست مانند اینکه اولین سالی که زرتشت نوروز را جشن گرفت سال تحویل عصر سه شنبه بود یا سیاوش در چنین روزی از آتش گذشت یا قیام مختار ثقفی به خونخواهی امام حسین در چنان شبی بود یا مرگ متوکل عباسی یا نحسی ماه صفر و مانند آن، ولی در این میان قویترین حدس این است که چون در اسلام چهارشنبه روز نحسی است، جشن سوری را به شب چهارشنبه منتقل کرده اند تا این نحسی را کم کنند! نخستین گزارش چهارشنبه سوری مربوط به سدهٔ یازدهم یعنی دوران صفوی است پس قدمت «چهارشنبه» سوری دستکم به چهارصد سال میرسد.
از جمله آداب این شب شال انداختن و فالگوش ایستادن و بختگشایی دختران و ملاقه زنی است که هر کدام آداب خود را دارد.
----------------------
پاورقی* بطور کلی اسفندماه در نگاه ایرانیان باستان ارجمند بوده و چندین جشن داشته از جمله روز پنجم اسفند که اسفندگان نام داشته و به نام« اسپند مینو» مادر-ایزد زمین نامگذاری شده بوده و به آیین امروزی روز زن بشمار میرفته.

Читать полностью…
Subscribe to a channel