13982
🇮🇷 انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران🇮🇷 یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد. جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇 @FAtemeh_Hoseynaei
"شعور، مرزِ ظریفِ میانِ دانستن و فهمیدن است؛ آنهایی که این خط را درنوردیدهاند، نهتنها جهان را میبینند، بلکه آن را میشکافند و در ژرفای معنا نفس میکشند."
بیایید خودمان، همان تغییری شویم که در دنیا جستجویش میکنیم:
Telegram.me/bishuoori
💢دستاوردهای زنان قدرتی در مواجهه با جهان نابرابر.
✍️مریم کرمی(جامعه شناس)
تبعیض، خشونت و بیعدالتی علیه زنان، واقعیتی است که در طول تاریخ اجتماعی انسان تکرار شده و به صورتهای مختلف بازتولید شده است. فیلسوفان و جامعهشناسان از دوران کلاسیک تا امروز، هر یک تلاش کردهاند سازوکارهای این نابرابری را توضیح دهند و راههای اصلاح آن را پیشنهاد کنند. با وجود این تلاشها، آنچه در بسیاری از جوامع غایب است، راهحلهای ساختاری و متناسب با پیچیدگیهای جدید اجتماعی است؛ راهحلهایی که بتوانند ریشههای نابرابری را هدف قرار دهند و نه فقط پیامدهای آن را. پیشنهاداتی که به دنبال راهکارهای جبرانی نباشد بلکه در تلاش برای نهادینه کردن حقوق زنان باشند
نابرابری جنسیتی محصول رفتارهای فردی نیست؛ بلکه زنجیرهای از ساختارهای نهادینهشده است که در فرهنگ، قانون، بازار کار و حتی روابط روزمره رسوب کردهاند. گیدنز از این وضعیت به عنوان «دوگانگی ساختار» یاد میکند؛ جایی که فرد در دل محدودیتهای ساختاری گرفتار است اما همزمان میتواند در همان ساختار دست به کنش بزند. از سوی دیگر ، دسترسی نابرابر به سرمایههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، تفاوتهایی در فرصتها و امکانات زندگی ایجاد میکند.
در چنین شرایطی، هرچند حمایت قانونی، سیاستهای جبرانی و حقوق برابر شرط لازم برای عدالت اجتماعیاند، اما کافی نیستند. بسیاری از زنان همچنان در محیطهایی زندگی میکنند که در آن حقوق رسمی بهطور کامل اجرا نمیشود، یا در برابر فرهنگ مردسالار و ساختارهای تبعیضآمیز کارایی لازم را ندارد. درست در همین واقعیت اجتماعی است که اهمیت دستاوردهای فردی و اجتماعی زنان معنا مییابد.
زنان امروز بیش از هر زمان دیگری به دستاوردهایی تکیه میکنند که هیچ قدرتی توان مصادره آن را ندارد. تحصیلات عالی، مهارتهای حرفهای، شغل پایدار، استقلال مالی، سلامت جسمی و روانی، و شبکهای از روابط حمایتی و اجتماعی، سرمایههایی هستند که زن را در برابر نابرابری مقاوم میکنند. این دستاوردها نه فقط داراییهای فردی، بلکه سپری در برابر طرد، خشونت و نابرابریاند. جامعهای که زنان آن از چنین سرمایههایی برخوردار باشند، دیر یا زود ساختارهای تبعیضآمیز خود را بازتعریف خواهد کرد.
اهمیت این دستاوردها تنها در سطح فردی محدود نمیشود؛ زنان تحصیلکرده، مستقل و دارای سرمایه اجتماعی و سرمایه اقتصادی ، بهطور طبیعی نقش فعالی در اصلاح ساختارهای اجتماعی ایفا میکنند. آنها با قدرت کنشگری خود، جایگاه زنان را در خانواده، بازار کار، نهادهای اجتماعی و فضای عمومی بازتعریف میکنند. زن زمانی از وضعیت «دیگریبودگی» فاصله میگیرد که نقش خود را از مصرفکننده امکانات به تولیدکننده معنا و تغییر تبدیل کند.
آنچه حقیقت دارد این است که آینده جامعه، بدون دستاوردهای زنان ساخته نمیشود. پیشرفت زنان نه مسئلهای فردی، بلکه ضرورتی اجتماعی است. هر جامعهای که زنان آن فرصت یادگیری، رشد، استقلال و مشارکت پیدا کنند، مسیر توسعهاش هموارتر خواهد شد.
زنان، حتی در دل ساختارهای نابرابر، مالک دستاوردهای خویشاند؛ و این مالکیت آگاهانه، مهمترین نیرویی است که میتواند آیندهای عادلانهتر و انسانیتر برای همه بسازد.
اعتلای اندیشه در پی اغنای افکار وتعالی اندیشه است هدف این کانال اجتماعی_فرهنگی رشد وتوسعه فراگیر جامعه است.
http://telegram.me/iranianspa
❤️#کرامت مقام والای #زن
از گهواره تا عمل
✍ علیرضا شیری همدانی(مدیریت فرهنگی)
وقتی سخن از زن به میان میآید سخن از آغاز و استمرار زندگی است، از همان لحظهای که جهان صدای نخستین گریه ما را میشنود زنی وجود دارد که با آغوشش معنا میبخشد، با نگاهش آرام میکند و با دلش راه را روشن میسازد. کرامت زن، تنها یک عنوان یا شعاری مناسبتی نیست بلکه حقیقتی جاری است که از گهواره آغاز میشود و تا عمق عمل و انتخابهای انسانی ما امتداد مییابد. حقیقتی که در سرزمین مادرمان ایران، قرنهاست در تار و پود فرهنگ، ادب و زندگی مردم جاری است.
زن در جایگاه مادر، نخستین آموزگار بیادعای زندگی است کسی که بدون آنکه کلمهای بر زبان آورد مهر را درس میدهد، صبر را معنا میکند و انسانیت را در جان فرزند حک میزند. مادر ستون آرامیست که خانه را نگه میدارد و تکیهگاهیست که هیچگاه فرسوده نمیشود، حتی اگر خسته باشد. همچون مادران این سرزمین، که هویت و نجابت ایران را نسل به نسل پاس داشتهاند.
زن در مقام همسر، همراه مسیر است و همدمی که پشت صحنه تلاشهای ما ایستاده و بیصدا امید میدمد. او شریک فرداهاست کسی که با نگاهش قوت میدهد، با حضورش امنیت میبخشد و با عشقش سختترین روزها را قابل تحمل میکند. همان گونه که زنان ایران، شریک فرداهای این سرزمین بودهاند و با استقامت و عشق، امید را زنده نگه داشتهاند.
بزرگداشت روز زن، در حقیقت پاسداشت همین پیوستگی زیباست، بزرگداشتی برای تمام لحظههایی که زن، نه فقط در نام بلکه در عمل و در واقعیت زندگی ما حضور دارد. برای همه آن بخشهایی از زندگی که زن با مهر مادری و با همراهی همسری به آن روح میبخشد و جهان را زیستنیتر میکند و برای زنانی که در سرزمین مادرمان ایران، با مهر و دانایی، جهان را روشنتر ساختهاند.
این روز یادآور آن است که کرامت زن، نه از گهواره آغاز میشود و نه در عمل پایان مییابد، بلکه از گهواره تا عمل جاری و مقدس است، همانگونه که در تاریخ و فرهنگ ایران، جاری و ماندگار بوده است.
http://telegram.me/iranianspa
💢#معلمان؛ وسفره کوچک شده آنهادر طول خدمت
✍محمد نجاتی(فرهنگی)
در آستانه تقدیم لایحه بودجه از طرف دولت به مجلس هستیم گمانه زنی ها در مورد افزایش حقوق کارمندان در صحن جامعه وجود دارد که می توان در قالب نوشته زیر آن را تحلیل کرد
🔻یک سوءتفاهم ریشهدار در نظام اقتصادی ایران وجود دارد: اینکه بالا رفتن رقم حقوق، یعنی بهبود معیشت. چندین سال است که مسئولان با هیجان از «افزایش حقوق» و اختصاص ارقام خاص به آن سخن میگویند، اما آنچه روی فیشهای حقوقی نقش میبندد و در دریافتی ها خودنمایی میکند بههیچوجه با آنچه بر سفره معلمان مینشیند تناسبی ندارد. حقوق افزایش می یابد، اما زندگی کوچکتر و نحیفتر وسفره ها کوچک تر میشود؛ مطلبی که معلم به آن ایمان دارد این است عددها نه نان میشوند، نه امنیت، نه آرامش.
🔻اصل مسئله از جایی آغاز میشود که دولت با حقوق معلمان وکارمندان درقالب لایحه بودجه مثل یک رقم ثابت برخورد میکند، نه شاخصی حیاتی در سلامت اجتماعی. در اقتصادی که قیمتها نه ماهانه، بلکه روزانه جهش میکند، افزایش حقوق سالانه چیزی شبیه ریختن یک کاسه آب روی اتش یک آتشفشان است ؛ نمادین، بیاثر، و در مواردی توهینآمیز. واقعیت این است که معلم عدد نمیخواهد؛ قدرت خرید میخواهد. و این همان کالایی است که طی سالهای اخیر با سرعتی هولناک فروپاشیده است.
🔻مسیر تعیین حقوق و مزایای کارمندان در ایران سالهاست بر محور یک فرمول غلط میچرخد: تورم افسارگسیخته است، اما دستمزد با فاصلهای معنادار پایینتر تعیین میشود؛ نتیجه آنکه سفره معلم هر سال کوچکتر، اضطراب معیشتی بزرگتر و چرخه فقر عمیقتر میشود. این روند چنان تکرار شده که تبدیل به عرفی نانوشته در ساختار سیاسی شده است؛ عرفی که میگوید بگذار کارمند زنده بماند، اما زندگی نکند.
🔻 برای اصلاح این وضعیت، حقوق باید از حالت یک «تصمیم اداری» بیرون بیاید و به یک سازوکار اقتصادی-اجتماعی واقعی تبدیل شود.
🔻نخستین اصل آن است که حقوق بر اساس تورم واقعی(قانون مصوب مجلس است) نه آمارهای نادرست نه تورم آرایششده و اتوکشیده تعیین شود. معیار باید هزینه واقعی زندگی باشد: قیمت کالاهای اساسی، اجاره، حملونقل، درمان، آموزش و هزینه یک سبد معیشتی حقیقی برای یک خانوار متوسط. این شاخص باید بهصورت ماهانه یا فصلی بهروزرسانی شود؛ چون قیمتها نیز ماهانه و فصلی تغییر میکنند، نه سالانه.
🔻دومین اصل، پایاندادن به نظام افزایش حقوق سالانه است. در اقتصادی پرنوسان، تعیین دستمزد سالانه تقریباً معادل بستن چشمان و رها کردن کارمند در دل طوفان است. حقوق باید هر سه ماه یکبار متناسب با تورم تعدیل شود یا به شاخص قیمتها متصل گردد؛ همان کاری که بسیاری از کشورها در دورههای تورمی انجام میدهند تا هم معیشت قابل دفاع بماند و هم اقتصاد قابل پیشبینی شود.
🔻 اصل سوم آن است که حقوق هاباید دو سطح داشته باشد: اول حداقل معیشت ودوم دستمزد شایسته. بسیاری از کشورها این دو مفهوم را به رسمیت میشناسند، اما در ایران حتی سطح اول نیز بهسختی تأمین میشود. حداقل معیشت یعنی پوشش هزینه بقا؛ دستمزد شایسته یعنی امکان آموزش فرزند، پسانداز، سفر، آرامش و کرامت.
اما جامعه فرهنگیان در این سرزمین اکنون درگیر بقا است، نه زندگی؛ حتی در سی ساله خدمت صادقانه فرسوده و خسته است تازه به خانوادمیگوید ندارم بیآنکه چشماندازی برای آینده داشته باشد.
🔻 اگر این روند اصلاح نشود، پیامدهای آن نه تنها اقتصادی نخواهد بود؛ بلکه عواقب آن حوزه های اجتماعی، سیاسی و امنیتی راهم در برمیگیرد. فرسایش نیروی کار، رشد مهاجرت داخلی وخارجی، افزایش کارهای غیررسمی، چندشغلیهای طاقتفرسا، فروپاشی کیفیت زندگی و در نهایت کاهش بهرهوری، همه نتیجه مستقیم بیتوجهی به دستمزد واقعی است.جامعهای که کارمندش از نان شب میماند، دیر یا زود ازآینده نیز میماند.
🔻اما حقیقت تلخ آن است که هیچ افزایش حقوقی حتی افزایشهای سنگین در برابر تورم افسارگسیخته تاب نمیآورد. دستمزد هرقدر هم بالا برود، اگر تورم مهار نشود، دولت با یک دست پول میدهد و بادست دیگر همان پول را از جیب کارمندش بیرون میکشد. راهحل نهایی، مهار تورم است: اصلاح سیاستهای پولی، کاهش کسری بودجه، توقف رانتهای ارزی، شفافیت مالی، پایان دخالت نیروهای غیرپاسخگو دراقتصاد و ایجاد امنیت سرمایهگذاری. تنهادر چنین شرایطی است که افزایش دستمزد معنای واقعی پیدا میکند.
🔻 مسئله اصلی امروزاین نیست که حقوق چقدر زیاد میشود؛ مسئله این است که زندگی چقدر کوچک شده است.حقوق ومزایا باید بر اساس تورم واقعی ،دردوره های کوتاه وبا نظارت نماینده معلمان تعیین شود.تازمانی که این نگاه جایگزین زیباسازیهای اداری و عددبازیهای سالانه نشود،افزایش حقوق بهبود معیشت فقط بازی بارقمهاست؛ بازیای که همیشه حقوق بگیران بازنده آن و ساختار رانتی برندهاش،برنده آن می باشد
⛔️ #دشمنی، هدر رفت انرژی است!
✍ زهرا نجاتی
دشمنی، همانند بادهای بیوقفه و بیهدف، بیآنکه هدفی در سر داشته باشد، همه چیز را به تلاطم درمیآورد و آرامش را میرباید. این دشمنیها، همان آتشی هستند که نهتنها دیگران، بلکه خودمان را نیز میسوزانند؛ آتشی که گرمای آن درونیمان را خاکستر میکند و روابطمان را ویران میسازد. این نوع دشمنی، نشانهای است از آشفتگی درون فرد یا جامعه، جایی که در آن کینه و نفرت جای محبت و تفاهم را میگیرند و راه را بر ساختن و پیشرفت، میبندند.
اصرار بر دشمنی، انگار زخمی است که هر روز تازه میشود و عمق آن بیشتر، وهمچون فکری است که فرد یا جامعه را در باتلاقی از خستگی و ناامیدی میغلتاند. در برابر این وضعیت، باید به یاد آورد که این دشمنیها جز نابودی و گسست نیستند؛ همانطور که بادهای تند بیحاصل، تنها مسیرمان را از هم میپاشند و قلبها را میشکنند.
در جوامع انسانی، دشمنی و کینه، فاصلهها را زیاد میکند، فرصتهای همزیستی و تفاهم را میرباید و فقر روحی و روانی را در لایههای مختلف مردم عمیقتر میسازد. اما راهِ برونرفت، در دست یک فرد یا جامعه متحد است: انتخاب محبت، درک و گفتوگو. بیایید باور کنیم که ساختن روابط بر پایه احترام و مهر، زندگی و جامعهمان را زندهتر، سالمتر و پرامیدتر میکند.
بیایید با آگاهی و اراده، دشمنیها را کنار بگذاریم و به جای آن، سبز کردن گیاه امید و نهادن پایههای دوستی و تفاهم را پایهگذاری کنیم. چراکه، تنها در سایه محبت و همپیمانی است که میتوانیم زندگی بهتر و جامعهای پُر از آرامش و رشد بسازیم. این روند، نه تنها فردی بلکه جمعی، اجتماعی و فرهنگی است که تأثیر بسزایی در سالمتر و پیشرفتهتر ساختن جامعه ما دارد.
در کوچههای کینه، دستها از هم جدا،
دشمنی چون سایه، دوستی را میبرد.
قلبها میشکنند، در باد سرد نفرت،
راهها پر میشود از اشک پنهان غمها.
اصرار بر جدایی، زخم تازه میزند،
انرژیها هدر، امیدها به باد رفته.
ای کاش بازگردیم، به آغوش مهربانی،
تا دور شدنها، نشود ابدی تنهایی...
http://telegram.me/iranianspa
⛔️دسترسی به داروی تجاوز تنها با ۶۰۰ هزار تومان!
حدود ۶ ماه از گزارش قبلی در درباره فروش داروی تجاوز گذشته، اما کافی است چند دقیقه در فضای مجازی بگردید؛ با یک جستوجوی ساده، به قرصی میرسید که در سراسر دنیا با عنوان «داروی تجاوز» شناخته میشود و هنوز هم بهراحتی قابل خرید است.
نه در سایتهای پنهان، بلکه در کانالهای تلگرامی و صفحات عمومی پیامرسانها؛ جایی که فروشندگان با بیپروایی همان جملات وسوسهگر را تکرار میکنند: «بیبو، بیمزه، قابل حل در نوشیدنی، اثر تضمینی.»
✅ پرداخت با رمز ارز، امکان جدید برای متجاوزان!
اما این بار ماجرا فقط به همان قرص محدود نبود. در پیگیری که از صاحب یکی از کانالها داشتیم مشخص شد بازارشان حالا گستردهتر شده؛ از داروهای استنشاقی که روی دستمال ریخته میشوند و با چند نفس باعث بیهوشی میشوند گرفته تا قرصهای خوراکی که به راحتی در هر نوشیدنی حل میشوند را دارند، آنهم بدون آنکه ردی از خود به جا بگذارند. به گفته خود فروشنده دارو بیبو و بیمزه است، سه تا پنج ساعت بیهوشی دارد و فرد قربانی حتی پس از حادثه هم چیزی به یاد نمیآورد.
قیمتها هم پایینتر از قبل است. دفعه پیش قیمت هر ورق قرص با دوز ۲ میلیگرم یک میلیون و پانصد هزارتومان بود که این بار فروشنده جدید گفت برای دوز کمتر (یک میلیگرم) قیمت هر ورق قرص با هزینه ارسال ۶۴۰ هزار تومان است. فروشنده میگوید با پرداخت به شکل رمزارز هم مشکلی ندارد امکانی که متجاوزان برای ناشناس ماندن از آن استقبال هم میکنند!
✅ فردای حادثه هیچچیز به خاطر ندارید!
این قرصها که از خانواده داروهای آرامبخش هستند، اما در دوزهای بالا، نه فقط خوابآور که خطرناکاند. پزشکان میگویند در ترکیب با مشروبات الکلی یا مواد دیگر، میتوانند باعث کاهش شدید تنفس و حتی ایست تنفسی شوند. یعنی همان چیزی که به زبان ساده «خفگی خاموش» است. علاوه بر این، ویژگی دیگر این قرصها که شاید از هر اثر جسمی خطرناکتر باشد؛ از بین بردن حافظه کوتاهمدت است. قربانی بعد از چند ساعت بیدار میشود، اما هیچ تصویری از زمان حادثه ندارد. همین ویژگی در کنار بدون رنگ و مزه بودنشان باعث شده در ادبیات پزشکی و حقوقی جهان نامشان «داروی تجاوز» باشد.
اما خطر فقط به قرص محدود نیست. در سالهای اخیر، بازار تازهای در شبکههای اجتماعی شکل گرفته که مرز میان تبلیغ و جرم را از بین برده است. کافی است چند دقیقه در فضای مجازی بچرخید؛ با ویدیوهای پرزرقوبرقی روبهرو میشوید که شکلاتها و آدامسهایی را تبلیغ میکنند با شعارهایی مثل «افزایش میل جنسی»، «لذت فوری»، یا «مناسب مهمانی». بستهبندیها شبیه هر خوراکی معمولیاند، اما ترکیباتشان نامعلوم است. فروشندهها در توضیحات مینویسند «بدون عارضه و کاملا طبیعی» عبارتی که دقیقاً برای از بین بردن تردید مخاطب طراحی شده. قیمت هر بسته حدود ۲۰۰ هزار تومان است و خرید با یک پیام مستقیم انجام میشود.
✅ یک شکلات به ظاهر ساده
کافی است به عادت سادهای مثل تعارف شکلات در مهمانی فکر کنید. کسی میگوید «بفرما» و فرد قربانی بدون فکر، شکلات را میخورد. همین تعارف ساده اگر کمی هم با مشروبات الکلی ترکیب شود زمینه تجاوز را برای فرد سواستفادهگر فراهم میکند.
این محصولات در واقع برای سوءاستفاده از زنان طراحی شدهاند؛ چون کسی وقتی در مهمانی یا جمع دوستان شکلاتی تعارف میکند، انتظار ندارد پشت آن نیت خطرناکی پنهان باشد. اگر هدف درمان یا افزایش میل در روابط زوجین بود، نیازی نبود دارو را در بستهبندی آدامس و شکلات عرضه کنند. هدف، پنهانکردن حقیقت است تا قربانی نداند چه میخورد. نگرانکنندهتر اینکه این خوراکیها بهراحتی در سایتها و فروشگاههای آنلاین هم فروخته میشوند؛ درست کنار محصولات معمولی، بدون هشدار و نظارت.
کارشناسان اجتماعی میگویند با پدیدهای چندوجهی روبهرو هستیم، فروش آزاد داروی بیهوشی در فضای مجازی، تبلیغ خوراکیهای بهظاهر بیضرر، و نبود آموزش کافی درباره خطر این مواد به خانوادهها و مخصوصا نوجوانها، همچنین در مدارس و دانشگاهها هیچ برنامهای برای آگاهسازی وجود ندارد، خانوادهها هم معمولا از صحبت درباره این موضوع پرهیز میکنند. نتیجه روشن است؛ نسل جوان در برابر خطر، بیدفاع مانده/خبر فوری
🇮🇷 @iranianspa
💢در سوگ ناتوانیهایمان
✍ زهرا نجاتی
در جامعهای که گفتوگوها چون شمعهای لرزان خاموش میشوند،
ترسها چون دیوارهای بلند، قلبها را از هم جدا میکنند.
اما اگر دست در دست هم دهیم، پلهای محبت بسازیم،
از دل تاریکی، نوری زاده شود، پر از تحمل و همدلی.
در جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم، یکی از ناتوانیهای بنیادی، کمتوجهی به ظرفیت و هنر گفتگو است. متأسفانه، خیلی زود و بیپروای درگیریها، دلخوریها و اختلاف نظرها ما را از مسیر تفاهم و ارتباط صحیح منحرف میکند. این وضعیت نشان میدهد که بسیاری از افراد هنوز توانایی شنیدن واقعی، درک عمیق و پذیرش دیدگاههای متفاوت را ندارند. نتیجه چنین وضعیتی، نه تنها تکرار بحثهای یکطرفه و شکست در برقراری ارتباط، بلکه ایجاد فاصلههای عمیق و گسستهای ناخواسته است.
این مشکل ریشه در ترسهای درونی دارد؛ ترس از قضاوت، تحقیر شدن، یا ناتوانی در بیان احساسات اصیل و واقعی. شاید هم ضعف در مهارتهای روانشناختی و ارتباطی است که مانع از ابراز همدلانه و متقابل میشود. بر این اساس، جامعهای که توانایی تحمل، احترام و شنیدن دیدگاههای متفاوت را نداشته باشد، زمینهساز انزوا، سوءتفاهمات و خرابی روابط خواهد شد.
برای عبور از این موانع، باید مهارتهای ارتباط مؤثر را نه فقط در سطح آموزشهای رسمی، بلکه در عمق فرهنگ و رفتار روزمره انسانی، نهادینه کنیم. آموزشهای مربوط به گوش دادن فعال، احترام به دیگران، و حضور ذهن در گفتوگوها، باید از کودکی در قالب رفتارهای روزمره به افراد منتقل شود. زیرا ما باید یاد بگیریم که در مقابل دیدگاههای مختلف، نه تنها تحمل کنیم بلکه آنها را ارزشمند بدانیم.
ما آدمیان نیازمند یکدیگر هستیم. ظرفیت و تحمل متقابل، کلید عبور از بحرانها و ساختن جامعهای آزاد، عدالتمحور و پر از محبت است. گفتوگو بدون احترام و پذیرش نظرات دیگران، نه تنها ممکن نیست بلکه حقیقت و ارزشهای انسانی را زیر سوال میبرد. نابرابری و بیعدالتی، چنان روشنایی جامعه ما را میرباید، که حقیقت و گفتگو را به مرگ میکشد و راه را برای توسعه و همبستگی میبندد.
باید بیاموزیم که گفتوگو، پلی است میان انسانها، نه دیوارهایی از ترس و نادانی. گفتگوهایی که بر پایه احترام متقابل ساخته شوند، چراغ راهی هستند برای عبور از تاریکیها، به سوی تفاهم، همزیستی و آرامش پایدار.
http://telegram.me/iranianspa
💢نقشه راه هر رابطهای
از "شیفتگی" تا "تعهد":
🇮🇷 @iranianspa
اعداد عجیب و غریب فرهیختگان از حراج بزرگ دانشگاههای دولتی؛
💢 مهندسی کامپیوتر شریف ۸۵۰ میلیون تومان
🇮🇷 @iranianspa
💢 #یونیسف: برای اولینبار تعداد کودکان چاق در جهان از کودکان دچار کمبود وزن بیشتر شد
🔹یونیسف در گزارش جدید خود اعلام کرد که برای اولینبار تعداد کودکان و نوجوانان چاق در سراسر جهان از تعداد کودکانی که دچار کمبود وزن هستند، بیشتر شده است. این گزارش انگشت اتهام را مستقیماً به سمت دسترسی افسارگسیخته به غذاهای ناسالم و بازاریابی تهاجمی «غذاهای فوقفرآوریشده» نشانه میرود.
🔹دادههای یونیسف نشان میدهد که این تغییر، نتیجه یک روند بیست ساله است. از ابتدای قرن بیست و یکم سهم کودکان بازه سن مدرسه و نوجوانانی که دچار کمبود وزن هستند از ۱۳ درصد به ۹.۲ درصد کاهش یافته است. در همین دوره نرخ چاقی از ۳ درصد به ۹.۴ درصد افزایش داشته و به یک بحران جهانی تبدیل شده است/یورونیوز
🇮🇷 @iranianspa
💢 زیانهای #خشونت افسار گسیخته
✍ #احمد_لطفی(جامعه شناس)
خشم و نفرت از صفات رذیله ی بشر هستند.، انسان در طول زندگی به علت یکسری عوامل اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی، و... خشمناک و عصبانی می شود و گاها" از خود رفتار خشونت آمیزی را آشکار می کند.
ما در دنیایی زندگی می کنیم، که تنش، اصطکاک، تعامل ناقص، ناتوانی در ارتباط کلامی و اجتماعیِ سازنده، وگاه جفا کاری و سخنان و کردار ناروا، افراد را به خشم آورده، و نسبت به طرف مقابلشان پرخاشگری می کنند.
ناکامی ها، بي عدالتی ها، رنجها و دردهای مختلف، فقر اقتصادی، نابرابری های اجتماعی، تبعیض، محیط نا امن و پر اضطراب، اعتیاد، اختلافات خانوادگی، احساس سرخوردگی، و ده ها عامل دیگر افراد را به صورتی انفجاری به خشم و خشونت افسار گسیخته وا می دارند. دراین عصبانیت و پرخاشگری افراطی گاهی ممکن است، دیگران را به قتل برسانند. و یا به خودشان صدمه بزنند.
از بدیهای خشم و نفرت چنین آورده اند، که روباهی به محصولات یک کشاورز زیان می رسانید. کشاورز با تمهیدی روباه را گرفت از خشم و نفرتی که داشت دُم روباه را با روغن و پوشال آغشته کرد و سپس آنرا آتش زد، روباه از وحشت سوختن به درون مزرعه گندم کشاورز رفت، کشاورز هرچه روباه را تعقيب کرد، فایده نداشت و مزرعه ی گندمش هم سوخت، بعد که خشمش فروکش کرد، از کرده ی خویش پشیمان شد.
در واقع علاج آتش خشم و نفرت، مکث و صبر و تفکر و حلم و پرهيز از خشم است.
بیشتر کسانی که بر اثر عصبانیت و پرخاشگری و خشم افسار گسیخته قتل و دعوا و رفتار های غیر اخلاقی و اجتماعی میکنند ، بعد از آنکه خشمشان فرو می نشیند، از کرده ی خویش پشیمان می شوند. گرچّه در برخی موارد پشیمانی سودی برایشان ندارد.
در هر صورت پرخاشگری و خشم افسار گسیخته، مبحثی روانشناسی و جامعه شناختی است، و نیاز است همه افراد در مواجهه با عواملی که خشم آنها را بر می انگیزد، آستانه ي صبر و سکوت و آرامش خود را افزایش دهند. تا دچار زیان و صدمه و پشیمانی و افسردگی نشوند.
http://telegram.me/iranianspa
🌐 ماه جهانی #آلزایمر
(۱۵ شهریور تا ۱۵ مهر)
ماه جهانی آلزایمر فرصتی ارزشمند برای اطلاعرسانی دربارهی این بیماری شایع دوران سالمندی است.
🍃 آلزایمر بهتدریج حافظه، تفکر و توانایی انجام فعالیتهای روزمره را تحت تأثیر قرار میدهد، اما با تشخیص بهموقع، توانبخشی شناختی، و حمایت خانواده و جامعه میتوان کیفیت زندگی مبتلایان را بهطور چشمگیری ارتقا داد.
♨️ #شعار_جهانی_۲۰۲۵:
«سلامت مغز برای همه» (Brain Health for All)
✅ این شعار بر اهمیت پیشگیری، تشخیص زودهنگام و مراقبت برابر از سلامت مغز برای تمامی افراد جامعه تأکید دارد.
🇮🇷 @iranianspa
💢خساست در خنده ، ولخرجی در گریه!!
✍ احسان محمدی
تیم ملی والیبال ایران در رده سنی زیر 21 سال قهرمان جهان شد. آنها برای دومین دوره متوالی ایتالیا را در فینال شکست دادند و بر بام دنیا ایستادند اما این موفقیت در جامعه بازخورد چندانی نداشت در حالیکه حتی در رسانههای ورزشی پیروزی 3-0 تیم ملی فوتبال مقابل هند را به زبانهای مختلف زیر سوال بردند و آن را ناکامی، شکست، فلاکت ورزشی و ... لقب دادند. به عبارت دیگر بخش بزرگی از جامعه انگار برای سرزنش مشتاقتر است تا تحسین!
یکبار دیگر خبر را بخوانید. پسران یک سرزمین که در جنگ 12 روزه هم تمرین کردهاند، در کشوری که اقتصادش عملاً روی هواست و بسیاری از آنها برخاسته از خانوادههای فرودست جامعه هستند، در شرایطی که خیلی از کارها با کلیدواژه «حالا ببینیم چی میشه!» در حال انجام است و هیچ تضمینی برای فردا نیست توانستند با شکست دادن آمریکا، کانادا، چین، ایتالیا و ... قهرمان جهان شوند اما بازخورد شایستهای نمیگیرند، این در حالیست که وقتی تیمی از ما در مسابقهای ناکام میشود صدها و هزاران دریغا دریغ و «عربستان رو ببینید» و «این کشور دیگر کشور نمیشود» و ... هوا میشود.
میدانم و میفهمم که حال عمومی جامعه خوش نیست، وضع جیبهای بیشترمان غمبارتر از آن است که موفقیت تیم زیر 21 سال والیبال آن را پنهان کند اما اصلاً و ابداً این درجه از خودزنی و اشتیاق برای سوگواری و ... را طبیعی نمیدانم. غم و گله جای خودش، خوشحالی و دست زدن برای موفقیتها جای خودش.
این را هم گوشهای یادداشت کنید که روزی فاش خواهد شد که چه دستهایی برای نهادینه کردن این نگاه در جامعه پول خرج کردند و موفق شدند کاری کنند که موفقیتهای فرزندان این سرزمین را بایکوت و شکستهایشان را با ذوق در بوق و کرنا کنیم!
🇮🇷 @iranianspa
💢#امید و تلاش؛ فرمول #خانواده_موفق
من با مادری آشنا شدم که ۵ فرزند موفق تربیت کرده بود.
اون نصیحتهایی در مورد فقر بهم گفت که هیچوقت فراموش نمیکنم!
▪️این آدم ۶۳ سالشه و پنج تا بچه بزرگ کرده:
یکی کارآفرین
یکی دکتر
یکی معمار
نه ارثی، نه پارتی، نه میانبُر
▪️یه جمله سر میز شام گفت که هنوز تو ذهنم میچرخه:
فقر فقط نداشتن پول نیست،
فقر وقتی شروع میشه که خونهات دیگه حس اینو نده که میشه آینده رو ساخت.
میگفت فقر بو نداره، اما یه حس سنگین داره، حس ناامیدی
▪️وقتی پدر و مادر امیدشون به بهتر شدن از دست میره
بچهها بدون هیچ حرفی اون حس رو میگیرن!
خونهای که دائم از چطور خرجهامونو کم کنیم حرف میزنه
و نه از چطور درآمدمون رو بیشتر کنیم
ذهن بچهها رو کوچیک میکنه
و یاد میده خودشون رو با کمبود وفق بدن!
واقعاً دردناکه!
خونهشون همیشه پرپول نبود، اما همیشه پر از حرف درباره آینده بود!
هر هفته مینشستن، و درباره هدفها و آرزوها صحبت میکردن!
میگفت:
بچهها درآمدت رو کپی نمیکنن، طرز فکرت رو کپی میکنن.
حتی با ۱۰ میلیون زندگی کنی، اما مثل کسی فکر کنی که ۱۰۰ میلیون درمیاره
اون طرز فکر منتقل میشه!
▪️ هیچوقت نمیگفت پولشو نداریم
به جاش میگفت:
چطور میشه اینو ممکن کرد؟!
این مثبتبافی نیست، این طرز فکر آدمیه که دنبال راهه نه بهونه!
فقر از جیب شروع نمیشه، از کلمات، لحن حرف زدن
و حتی نگاهت به بچه، وقتی میگه «من اینو میخوام»، شروع میشه!
▪️ آخرش گفت:
موفقیت این نیست که چی به بچههات بدی
موفقیت اینه که فقط با زندگی کنار تو باور کنن
هر چیزی ممکنه!
شاید زندگی سخت باشه، اما اگه خونهات بوی امید و فرصت بده
تو فقیر نیستی، تو داری روی سکوی پرتاب زندگی قدم برمیداری!
http://telegram.me/iranianspa
❗️تقدیم به کسانی که همیشه گلایه می کنند !!
تابحال دیدید که یک نابینا بعد از برخورد به مانع بزنه زیر گریه و ناله کنه ؟ اون به همون عصای یک متری اعتماد کامل داره !!
🇮🇷 @iranianspa
مادر دست کودک را نگرفت،
اما با حضور آرام، تشویق مداوم و انرژی مثبت،
احساس «میتوانم» را در او ساخت؛
احساسی که تا سالها در ذهن کودک میماند و باعث ایجاد اعتماد به نفس و استقلال در او میشود.
🇮🇷 @iranianspa
💢 {ازدواج: پناهگاه اخر بدنهای خسته
✍️سردار فتوحی
گذشتگان نه چندان دور ما، تصورشان از ازدواج این بود که بدنهای بکر و نچشیده، برای نخستینبار در آستانهٔ لمس یکدیگر قرار میگیرند؛ لمسِ بدن همراه با نوعی تعهد بود زیرا که طرفین متعهد میشدند که تمام عمر ، همراه و مراقب و ناظر آن بدن باشند. بدن، نوعی امانت در نزد طرفین بود که باید از این دو بدن(زن و مرد) مراقبت میکردند و غیرت نیز بداندلیل حائز اهمیت میشد؛ لذا بدن خصوصی، محدود، محفوظ، و لمسشدناش طنینِ یک عهد را داشت.
اما امروز نوعی دیگر از تفسیر رایج شده است که میگوید: بگذار جوانی کند؛ یعنی بگذار بدن عمومی شود، بدن با تمامی اجزایش در معرض «نگاه همگانی» گردد. فرد، تنِ خویش را در کوچهها میچرخاند، از ماشینی به ماشینی، از خانهای به خانهای دیگر، تا این بدن با سطح پوستش و تمامی اجزایش، دیده و لمس شود. بدن بدل شده است به سرمایهای نمایشی که باید مصرف شود؛ بدنی که باید بارها تجربه شود، تا جایی که گویی «شیرهٔ وجودیاش» کشیده شود.
در این دیدگاه، ازدواج دیگر آن پیوند نخستینِ دو بدن بکر نیست؛ بلکه نتیجهٔ فرسودگی بدن است. وقتی بدن از این چرخش و نمایش و لمسهای گوناگون خسته میشود، وقتی دیگر طاقت عمومیبودن را ندارد، وقتی پوست از «نمایش همگانی» فرسوده میشود، آنگاه ازدواج همچون پناهگاه آخر برساخته میشود. نه از سر شوق پیوند، بلکه از سر خستگی. درنتیجه ازدواج تبدیل میشود مکانی برای تسلیمشدنِ بدن؛ پیلهای برای پوستی که دیگر کشش لمسها و نگاهها را ندارد.
این دیدگاه جدید، فهم ما را از بدن وارونه کرده است: زمانی لمس نشانهٔ آغاز بود اما اکنون لمس نشانهٔ پایان است. زمانی بدن سالها برای لمس کردن منتظر میشد ولی امروزه بدن برای لمس شتابزده است. زمانی بدن با ظرفیت نامحدودِ معصومیت وارد ازدواج میشد، امروز با ظرفیت محدودِ خستگی. و شاید همینجاست که تراژدی پنهان آغاز میشود: بدن دیگر نه هدیه است و نه راز؛ بلکه تاریخی از مصرف، تاریخ لمسهایی که هر یک چیزی از او کاستهاند.
در نهایت، ازدواج از پیوند دو تنِ مشتاق، به لحظهٔ فروریختن بدنها بدل شده است؛ جایی که بدن، زیر بار عمومیبودن، سرانجام تصمیم میگیرد خصوصی شود.
لذا امروزه مسئله سکس از ازدواج کَنده شده است، زیرا بدن ازدواج کرده دیگر نای آن را ندارد. بدن ازدواج کرده، خسته و درمانده از سکس است گویی خلع سکس شده و به این مرحلە نزدیک است کە سکس برای زوجین حرام یا مضحکه شود... بر همین اساس، سکس بە یکی ار مسائل و مشکلات مهم خانوادەها تبدیل شدە است کە انواع تراپیستها برای درمان یا حل آن به بازار آمدهاند.
http://telegram.me/iranianspa
💢به یاد تمام مادران
✍زهرا نجاتی
این روزها
احوالمان مثل نان برنجی در گلو گیر کرده و ما را دارد خفه میکند.
آب نیست دارم خفه می شوم ،غبار غم گرفته ام
،مادربیا که غبارغمم با تو می رود
مثل کودکی که خرامان می دود
باشد به صبح ظفر با یاد تو
خورشید از پشت کوههای بر افراشتهی زاگرس بتابد.
تا یاد مادران هم تبارم که فراموش شده اند زنده گردد.
مادرانی که دوشادوش همسران و فرزندان خود
هم پدری کردند و هم مادری.
به یاد تمام مادرانی که با گذشت زمان هنر مادری را در کنج خانه ها به سرانجام نرسانند و ناگریز در این زمان حال و روزگار پیش آمده مجبور شدند برای معاش خانواده به زنان کار تغییر نقش دهند.
چگونه زحمات طاقت فرسای تو را با آن گرمای عاطفی که مشعل دار عاطفه انسانی در محفل خانواده و درجامعه بزرگ بشری هستید، بستاییم!
باشد تا غبار غمم با یاد تو مثل باد صبا گذر کند.
به یاد تمام مادران غمگین که در مسیرها تجدید نظر کردند و به رویاهادوباره جان بخشیدند.
به یاد تمام مادرانی که سرزا از دنیا رفتند و حیات را از دست دادند و کودکانشان بدون مادر ماندند.
به یاد تمام مادرانی که معجزه حیات را به خانواده هایشان دادند و خانه را از خشونت و نفرت مبرا ساختند و رسیدن آرامش را نوید دادند.
و تمام انسان ها بدانند اگر به یک مادر بی حرمتی و توهین شود به انسانیت توهین و بی حرمتی شده است.
به یاد تمام مادرانی که هنگام شیر دادن به کودک بر اثر خشونت و درگیری از دنیا رفتند.
به یاد تمام مادرانی که صدای صلح و دوستی در قلب و چهره هایشان هیچگاه خفه نمی شود.
مادرانی که به جهان جان بخشیدند.
به یاد تمام مادران کار که نظیری برای اوج عاطفه مادری شان نمی توان یافت.
مادرانی که انگیزه دگرخواهی در آنها قوت دارد و این سرمایه فطری موهبت گرانبهایی است که میتواند در تعالی جامعه بشری نقش بسیار موثری ایفا کند.
مادرانی که در ستایششان گفته اند بهشت زیر پای مادران است اما اکنون زنان کار شده اند.
چرا باید به چنین سرنوشتی دچار شوند؟
نگذارید مادری از فقر و تنهایی جان دهد.
بیایید برای پیشرفت زنان و مادران از آنها حمایت کنیم و نگذاریم زنان آسیب ببینند زیرا جامعه و جهان اجتماعی آسیب می بیند.
با نگاه مادرانه بر موانع غلبه کنیم و سختی را به تولدی دوباره تبدیل نماییم.
http://telegram.me/iranianspa
⛔️ نگهداری از گربه و ابتلا به یک بیماری روانی
شاید باور نکنید اما اگر شما از افرادی هستید که به عنوان حیوان خانگی از گربه نگهداری میکنید، دو برابر بیشتر از سایر افراد در معرض خطر ابتلا به اختلالات مرتبط با اسکیزوفرنی هستید.
پس از ۴۴ سال پژوهش در ۱۱ کشور از سراسر دنیا، محققان بین نگهداری از گربهها و ابتلا به اختلالات مرتبط با اسکیزوفرنی، رابطهای پیدا کردهاند. در واقع ایده اصلی این پژوهش که مالکیت گربه میتواند با خطر اسکیزوفرنی مرتبط باشد، در مطالعهای در سال ۱۹۹۵ مطرح شد و قرار گرفتن در معرض انگلی به نام توکسوپلاسما گوندی به عنوان علت نیز بیان شد. اما تحقیقات تاکنون نتایج متفاوتی را ارائه کردهاند.
مطالعات نشان داده اند که بودن در کنار گربهها در دوران کودکی ممکن است فرد را بیشتر در معرض ابتلا به اسکیزوفرنی قرار دهد یا حتی گفته شده است که اختلالات شدید اسکیزوفرنی که بر افکار، احساسات و رفتار افراد تاثیر میگذارد تجربه روانپریشی را برای آنها رقم میزند ناشی از قرار گرفتن طولانی مدت در کنار گربهها است؛ البته همه پژوهشها چنین نتیجهای به همراه نداشتند.
از طرفی توکسوپلاسما گوندی (T. gondii) یک انگل بی ضرر است که میتواند از طریق گوشت نیم پز یا آب آلوده منتقل شود. گاز گرفتن گربه یا مدفوع گربه آلوده نیز میتواند باعث انتقال توکسوپلاسما گوندی شود. بر اساس آمار تخمین زده شده است که حدود ۴۰ میلیون نفر در ایالات متحده ممکن است آلوده به این انگل باشند که معمولا هیچ علائمی ندارد. البته محققان به دنبال یافتن اثرات خطرناکتری هستند که ممکن است عفونتها به همراه داشته باشند.
هنگامی که توکسوپلاسما گوندی وارد بدن ما می شود میتواند به سیستم عصبی مرکزی نفوذ کند و بر انتقال دهندههای عصبی تأثیر بگذارد. این انگل با تغییرات شخصیتی، ظهور علائم روانپریشی و برخی اختلالات عصبی از جمله اسکیزوفرنی مرتبط است. با این حال، دقیقا ثابت نشده است که توکسوپلاسما گوندی باعث این تغییرات شده و یا اینکه انگل از گربه به انسان منتقل شده است.
✅ رابطه نگهداری از گربه و ابتلا به یک بیماری روانی
اکنون ۱۷ پژوهش ارتباط مثبت قابل توجهی بین مالکیت گربه و افزایش خطر اختلالات مرتبط با اسکیزوفرنی را ثابت کرده است. محققان میگویند پس از تنظیم متغیرهای کمکی، متوجه شدیم که احتمال ابتلا به اسکیزوفرنی در افرادی که در کنار گربهها هستند دو برابر بیشتر از سایر افراد است. البته شایان ذکر است که ۱۵ پژوهش از این ۱۷ پژوهش، عینی بوده و نمیتواند دقیقا علت و معلول بودن را ثابت کند؛ چرا که مواردی که ممکن است بر نتیجه اثر بگذارد را نمیتوان در این نوع پژوهش شناسایی کرد.
اگرچه یافتهها در بین پژوهشها متناقض بودند و خود محققان هم این موضوع را نادیده نگرفتهاند، اما نتیجههایی با کیفیت بالاتر نشان میدهند که این ارتباط ممکن است به دلیل عواملی باشد که میتواند بر نتایج تأثیر بگذارد. اگرچه یک پژوهش هیچ ارتباط معنی داری بین داشتن گربه قبل از ۱۳ سالگی و بعداً ابتلا به اسکیزوفرنی پیدا نکرد، اما زمانی که مالکیت گربه را به یک دوره خاص محدود کرد (سنین ۹ تا ۱۲) ارتباط معنی داری پیدا کرد. این تناقض نشان میدهد که چارچوب زمانی حیاتی برای قرار گرفتن در معرض گربه به وضوح تعریف نشده است.
یک پژوهش دیگر در ایالات متحده که ۳۵۴ دانشجوی روانشناسی را شامل میشد، ارتباطی بین داشتن گربه و نمرات اسکیزوتایپی پیدا نکرد. پژوهش دیگری که شامل افراد با اختلالات روانی و بدون اختلالات روانی بود، ارتباطی بین گاز گرفتن گربه و درصد بالاتر ابتلا به اختلالات روانشناختی خاص را کشف کرد، در این پژوهش خاطرنشان کردند که پاتوژنهای دیگری مانند پاستورلا مالتوسیدا ممکن است مسئول چنین اختلالاتی باشند.
محققین موافق هستند که قبل از اینکه بتوانیم هر گونه تفسیر محکمی داشته باشیم، به تحقیقات بهتر و گستردهتری نیاز است. با این حال این پژوهشها ارتباط بین مالکیت گربه و اختلالات مربوط به اسکیزوفرنی را به نوعی تایید میکنند/ایلنا
🇮🇷 @iranianspa
💢باید بگم از خانواده سخت گیرم نهایت تشکر رو دارم
✍ دکتر سمیرا اسماعیلی
امروز یه دختر جوون رو آوردن بخش…
دختری که خیلی خوشگل و چشمگیر بود، فقط ٢٣ سال داشت، ولی وقتی صداش دراومد همه شوکه شدن. صداهایی عجیب، انگار کسی دیگه توی وجودش حرف میزد… بعضیا بیرون اسمش رو میذارن «جنزدگی»!
اما ما تو روانپزشکی بهش میگیم جنون یا اسکیزوفرنی.
میپرسی چرا این بلا سرش اومده؟
میگن دیشب تولد بوده… موزیک بلند، پارتی، قرص شادی، یه خط مواد… همین شد!
یک شب خوشیِ الکی، و امروز اینجاست… روی تخت بیمارستان اعصاب و روان.
این دختر فقط یه نمونهست. خیلیا جوونی و آیندهشون رو توی همین مهمونیها جا میذارن…
بعضیا با یه قرص شروع میکنن، اما با جنون و زندگی نابودشده تمومش میکنن...
«میدونم این روزا مهمونیها و دورهمیها زیاده…
میدونم وقتی جوونی، دلت میخواد خوش باشی…
اما حواست باشه! هر جایی نرو، هر چیزی که بهت تعارف میکنن نخور…
یه قرص، یه نوشیدنی یا یه پودر کوچیک… میتونه همون لحظه همهچیز رو ازت بگیره.
جوانی بهاره… نذار تو خزون بشینه.»
http://telegram.me/iranianspa
با درود و احترام
سالهاست از «مناسبسازی» به عنوان یکی از حقوق اساسی افراد دارای معلولیت سخن گفته میشود، اما نبود ضمانت اجرایی در قانون باعث شده بسیاری از دستگاهها از انجام این وظیفه قانونی غفلت کنند.
اکنون کارزاری برای درخواست ایجاد ضمانت اجرایی در اجرای ماده ۲ قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت تشکیل شده است تا صدای مطالبهگر جامعهی معلولین و حامیان آنان به گوش مسئولان برسد.
از عموم صاحب نظران ، فعالان مدنی و شهروندان دغدغه مند دعوت میشود با امضای این کارزار، در تحقق ارزشهای والای انسانی مشارکت نمایند.
متن کارزار :
بسمهتعالی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
رئیس محترم سازمان برنامه و بودجه کشور
وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی
اعضای محترم کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی
با سلام و احترام؛
ما امضاکنندگان این کارزار، جمعی از شهروندان و فعالان حوزه حقوق افراد دارای معلولیت، به استناد ماده ۲ قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت (مصوب ۱۳۹۷)، خواستار ایجاد ضمانت اجرایی مؤثر برای اجرای مناسبسازی فضاهای عمومی، اداری، آموزشی و خدماتی در سراسر کشور هستیم.
با وجود گذشت چند سال از تصویب این قانون، بخش زیادی از اماکن عمومی هنوز برای تردد و استفادهٔ افراد دارای معلولیت قابل دسترس نیستند. علت اصلی، نبود ضمانت اجرایی مشخص برای دستگاههایی است که از انجام این تکلیف قانونی خودداری میکنند.
از دولت محترم و نهادهای مرتبط درخواست داریم با اصلاح آییننامههای اجرایی و تقویت نظارتها، زمینهٔ اجرای واقعی و الزامآور قانون مناسبسازی را فراهم سازند تا هیچ دستگاهی نتواند از اجرای آن سر باز زند.
اجرای کامل و قاطع این قانون، گامی ضروری در مسیر عدالت اجتماعی، کرامت انسانی و برابری فرصتها برای همهٔ شهروندان است.
لینک کارزار جهت حمایت :
https://www.karzar.net/264531
✅ مهمترین درسی که از این ویدیو یاد گرفتم: یک لحظه حواسپرتی میتواند موفقیت را به شکست تبدیل کند.
یک سهلانگاری و بیتوجهی کوچک میتواند همه چیز را تغییر دهد. موفقیت فقط با سختکوشی به دست نمیآید، باید در هر تصمیم، اقدام و قدم کاملا متمرکز باشید. کارهایی که امروز انجام میدهید بیشتر از آنچه فکر میکنید مهم هستند. نگذارید اشتباهات کوچک برنامه شما را نابود کنند. تمرکز کنید، اینجا و اکنون زندگی کنید، کنترل آیندهتان را در دست بگیرید...
🇮🇷 @iranianspa
🔻پژوهش جدید: گریه نوزاد باعث افزایش دمای بدن بزرگسالان میشود
🔸تحقیقات جدید دانشمندان نشان میدهد گریه نوزاد میتواند باعث افزایش دمای بدن بزرگسالان شود. این واکنش سریع و خودکار سیستم عصبی انسان، در مردان و زنان بهطور یکسان دیده شده است.
🔸محققان فرانسوی متوجه شدهاند که شنیدن صدای گریه نوزادان نه تنها واکنشی عاطفی در انسان ایجاد میکند، بلکه میتواند دمای بدن افراد را نیز بهطور محسوسی افزایش دهد. بررسی آنها با کمک تصویربرداری حرارتی نشان میدهد هنگامی که افراد صدای گریه نوزادی را میشوند، جریان خون آنها به سمت صورت افزایش یافته و حرارت سطح پوست بالا میرود.
🔸به گفته پروفسور «نیکولا ماتون» از دانشگاه «سنت اتین» فرانسه، واکنش عاطفی انسانها به گریهها وابسته به «خشونت آوایی» است و این پارامتر میزان درد کودک را منتقل میکند.
🔸به گفته او نوزادان در شرایط دردناک با فشار دادن شدید قفسه سینه، جریان هوای پرفشارتری را از تارهای صوتی خود عبور میدهند که این امر منجر به لرزشهای آشفته و تولید صداهای ناموزون میشود. همین ویژگی تکاملی باعث میشود صدای گریه نوزاد برای اطرافیان غیرقابل چشمپوشی باشد/گاردین
🇮🇷 @iranianspa
💢 به کودکان نواحی خصوصی را یاد بدهید:
ناحیه تناسلی، زیر بغل، نواحی داخلی رانها، پشت و سینه
به کودکان بگویید اگر کسی انها را بدون اجازه لمس کرد و احساس ناراحتی کردند، حتما باید به شما بگویند. برای فرزندتان فضایی فراهم کنید که احساس کند، آزادانه میتواند در مورد احساسات و تجربیاتش صحبت کند.
همچنین به انها یاد بدهید که احساساتشان مهمه و در مواقعی که احساس ناراحتی و تهدید میکنند، نشانههایی مثل «نه» یا «بسه» رو به کار ببرند.
با این آموزشها میتوانید به کودکتان یاد بدهید از بدنش محافظت کند و درک بهتری از مرزهای شخصی داشته باشند.
🇮🇷 @iranianspa
💢تشکیل پرونده برای وکیلنمای جنجالی اینستاگرام
🔹 دادستانی تهران علیه بلاگر وکیلنما اعلام جرم کرد
پس از انتشار یک محتوای خلاف عفت عمومی در فضای مجازی، دادستانی تهران ضمن تشکیل پرونده قضایی علیه مدیر موسسه حقوقی و بلاگر وکیلنما اعلام جرم کرد.
مرکز رسانه قوه قضاییه - روز گذشته محتوایی خلاف عفت عمومی در فضای مجازی منتشر شد که فضای عمومی جامعه را تحت تاثیر خود قرار داد. این محتوا که افراد را به ارتکاب جرایم منافی عفت دعوت و ترغیب میکرد بلافاصله مورد تحقیق از سوی دادستانی تهران قرار گرفت و امروز علیه مدیر موسسه حقوقی صاحب حساب کاربری اعلام جرم شد.
در تحقیقات اولیه به عمل آمده از حساب کاربری موسسه حقوقی مورد اشاره موارد دیگری از تولید محتوای مشابه با ویدیوی فراگیر شده مشاهده شد که دادستانی تهران با دو اتهام «تظاهر و مداخله در امر وکالت» و «دعوت و ترغیب افراد به ارتکاب جرایم منافی عفت از طریق سامانههای رایانهای» علیه مسئول موسسه حقوقی مورد اشاره اعلام جرم کرد.
این گزارش حاکی است؛ در تحقیقات اولیه به عمل آمده مشخص شد خانمی که در ویدیوی معروف در حال تشویق به فساد و فحشا است بلاگر آرایشگری بوده است و اصلا در حرفه وکالت مشغول به کار نیست.
در حال حاضر و در پرونده تشکیل شده، علیه بلاگر وکیلنما هم اعلام جرم شده و او متهم است به «تظاهر و مداخله در امر وکالت» و «دعوت و ترغیب افراد به ارتکاب جرایم منافی عفت از طریق سامانههای رایانهای»
🇮🇷 @iranianspa
⛔️ روایت تلخی است از زندگی خانوادههایی که در سایه #فقر و #بیپناهی، در میان سختیها و ناکامیها، به دنبال کوچکترین نشانههای خوشبختی میگردند.
✍ #زهرا_نجاتی(جامعه شناس)
در نزدیکی خانه مان، پیرمرد و پیرزنی با همان دلخوشیهای محدودشان، در کنار هم، روزهای سختی را سپری میکنند، آخر هفتهها، به همراه فرزندان شان که کارگر و مستاجر هستند، پولهای جمع شده را کنار هم میگذارند، مرغی میخرند و در پارک، زیر آسمان باز، کباب میکنند. این لحظههای کوچک اما ارزشمند، نماد امید و عشق به خانواده است، حتی در عمیقترین شرایط محرومیت.
تأکید این خانواده بر اهمیت دلخوشیهای ساده در زندگیهای فقیرانه است. اما در کنارش، یک حقیقت تلخ نهفته است، جامعهای که درگیر بیامنیتی اقتصادی و فرهنگی است، چگونه فقری چندبعدی و ساختاری بر زندگی ساکنانش تحمیل میکند. خانوادهای که جز کارگری و مستأجری چیزی در اختیار ندارد، نمادی است از بیعدالتی ساختاری و نابرابری فرصتها، که باعث میشود حس تعلق و هویت فرهنگی در سرزمین خود را از دست بدهد.
ما شاهد آنیم که این خانواده، با وجود دلخوشیهایی مانند کباب کردن مرغ، چند کیلو گوجه و خیار خریدن ،در واقع درگیر روزمرگی، فقر اقتصادی، روانی و اجتماعی هستند. عادیانگاری این لحظات، سطحینگری و کمدیدن عمق مشکلات است،چرا که رفاه واقعی تنها در نبود نگرانیهای پایهای مانند ثبات اقتصادی، دسترسی به آموزش و بهداشت، فرصتهای برابر آموزشی و عدالت اجتماعی تجلی مییابد. بوی کباب و خاطرات خانواده، هرچقدر هم دلنشین، نمیتواند نشانگر رفاه باشد، بلکه تنها نماد مقاومت و امید در دل محرومیت است.
اشتباه فاحش این است که بر اساس یک لحظه، وضعیت اقتصادی خانواده را قضاوت کنیم. تصور اینکه خانوادهای که چند بار مرغ کباب میکند، در رفاه است، سادهانگارانه و ناعادلانه و ناانصافانه است. زندگی چنین خانوادهای، در حقیقت، مبارزهای برای بقاست، در حالی که زیر سقف چوبی فرسوده، فشارهای اقتصادی و اجتماعی، روزانه جانشان را میگیرند.
این حکایت واقعی تلخ، نشان میدهد در پس لبخندهای کوچک، چه نبردهای سختی در جریان است..
و ما را بر جامعهی میکشد که به جای قضاوتهای سطحی، نگاه عمیقتر و انتقادیتر داشته باشیم. رفاه واقعی زمانی محقق میشود که همه افراد در فضای امن و برابر رشد و توسعه یابند، نه فقط در لحظهای کوتاه از لذت، لحظهای که در کنار دوستان و خانواده، کباب میکنیم و دلخوشی مان میشود.
از دیدگاه اخلاقی و اجتماعی، نباید لحظههای شادی و شادیهای ساده را معیار برآورد رفاه دید.
تأکید بر این است که نمیتوان تنها بر اساس یک لحظه یا ظاهر بیرونی وضعیت کلی یک خانواده را قضاوت کرد. خانوادهای که شاید در چند اقدام ساده مانند خوردن کباب، لحظههای شادی را تجربه میکند، در واقع درگیر روزمرگی، فشارهای روانی، فرهنگی و اقتصادی است که بطن زندگیاش را شکل میدهد.
باید بر اهمیت ساختن جامعهای تأکید کنیم که هیچکس مجبور نباشد برای کوچکترین لحظههای شادی، هزینههای سنگین بپردازد. جامعهای که در آن، بار نابرابریها و بیعدالتیها کمتر باشد، و همه افراد، فارغ از موقعیت اقتصادی، بتوانند زندگی باکیفیت و آرامی داشته باشند. این هدف، نیازمند تغییرات اساسی و حمایتهای ساختاری است، تغييراتی که امید واقعی را در دل همهمان زنده نگه دارد.
http://telegram.me/iranianspa
⛔️ آمار نگران کننده #وضعیت_دانشآموزان؛ زنگ خطری برای نظام آموزشی
✍️ زهرا نجاتی(پژوهشگر مسائل اجتماعی)
سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی با مطرح کردن آمارهای نگران کنندهای از وضعیت دانشآموزان، توجه جامعه و مسئولان را به آسیبهای جدی در مدارس جلب کرد. بر اساس این گزارش، نزدیک به ۴۵ درصد دانش آموزان کشور درگیر معضلات غیراخلاقی بوده و به اذعان وی، حدود ۲۰ درصد دانش آموزان با مشکل اعتیاد دست و پنجه نرم میکنند.
علاوه بر این، آمارهای منتشر شده نشان میدهد که حدود ۲ میلیون دانش آموز از چرخه تحصیل خارج شده اند که این مسئله تأثیرات منفی و گسترده ای بر آینده آموزشی و اجتماعی کشور خواهد داشت.
این ارقام هشداردهنده، لزوم برنامه ریزی و اجرای استراتژیهای جامع پیشگیری، آموزشهای فرهنگی و حمایتی را بیش از پیش ضروری میکند. مدارس، خانواده ها و نهادهای ذیربط باید با همکاری مستمر، شرایطی فراهم آورند که سلامت جسمی، روانی و اخلاقی دانش آموزان تضمین شود.
آینده کشور به نسل جوان وابسته است و بیتوجهی به این موضوعات میتواند پیامدهای جبرانناپذیری داشته باشد. ضروری است که مسئولین آموزش و پرورش با جدیت، منابع و امکانات لازم را برای رفع این بحران اختصاص دهند.
🇮🇷 @iranianspa
🟥 هشدار رئیس سازمان بهزیستی کشور: ایران رکورددار شتاب سالمندی در جهان است
🔸رئیس سازمان بهزیستی کشور در جلسه شورای اداری شهرستان لنجان اعلام کرد: «ایران سریعترین کشور جهان در ورود به دوره سالمندی است.»
🔸️به گزارش پایگاه خبری تفسیر شهر سیدجواد حسینی، معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و رئیس سازمان بهزیستی کشور که برای سرکشی به امور مددجویان تحت حمایت به استان اصفهان سفر کرده است، روز جمعه ۱۴ شهریور در جلسه شورای اداری شهرستان لنجان با اشاره به شدت موج سالمندی در کشور گفت: «براساس پیشبینیها، تا سال ۱۴۳۰ بیش از ۳۰ درصد جمعیت ایران وارد مرحله سالمندی میشوند و از این رو، توجه به سالمندی باید بهعنوان مهمترین مسأله اجتماعی کشور در اولویت قرار گیرد.»
🔸️رئیس سازمان بهزیستی با اشاره به کماطلاعی مردم نسبت به خدمات این سازمان تصریح کرد: «اکثر افراد، بهزیستی را تنها متولی رسیدگی به امور معلولان یا زنان و فرزندان بیسرپرست میدانند، در حالی که جامعه هدف این سازمان تمام مردم ایران هستند.»
🔸️حسینی در تشریح جایگاه سازمان بهزیستی گفت: «این سازمان در سال ۱۳۵۹ با پیشنهاد شهید دکتر فیاضبخش و با تجمیع چندین نهاد و خیریه و با ۷ مأموریت آغاز به کار کرد. در ابتدا با جایگاه معاونت ریاستجمهوری فعالیت میکرد و پس از آن زیر نظر وزارت بهداشت و سپس وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی قرار گرفت. اکنون سازمان بهزیستی بهعنوان بزرگترین نهاد اجتماعی کشور بیش از ۱۷۰ مأموریت را بر عهده دارد.»
🔸️وی با تأکید بر ضرورت تجمیع و ادغام نهادهای اجتماعی با وظایف مشابه اظهار کرد: «تعدد سازمانها و ارگانهای مشابه، علاوه بر متورم کردن دولت و افزایش هزینههای اداره کشور، موجب کاهش کارآمدی در ارائه خدمات به مردم شده است.»
🔸️رئیس سازمان بهزیستی کشور همچنین گزارشی از عملکرد این سازمان ارائه داد و گفت: «در سه دهه گذشته، بیش از ۶۲ میلیون نفر تحت غربالگری بینایی قرار گرفتهاند که نتیجه آن، پیشگیری از نابینایی بیش از ۵۵۰ هزار نفر بوده است.»
https://tafsireshahr.ir/8196
..............
@tsn_2023
@mihan_times
*کانال واتساپ میهن تایمز whatsapp.com/channel/0029Vb5XT89D8SDrFBtybA2t
گروه میهن تایمز۱
chat.whatsapp.com/LIJYnwYAFgtBnuenPCXhyP
گروه میهن تایمز۲
chat.whatsapp.com/HUi6am9x4EG2l88yB1Vxaj
گروه میهن تایمز۳
chat.whatsapp.com/JhLCHjesSKQDzOcDLgQU6H
⛔️#افزایش بی سابقه #طلاق در سنین بالای #۶۰_سال
✅ «گاهی فکر میکنم بعد از 50سالگی دیگر نباید حق انتخاب داشته باشم. زن اگر طلاق بگیرد، سرزنش میشود و اگر بماند، تحقیر. ما میان این دو راه میمانیم؛ بیصدا، بیپناه».
این را زنی 60ساله میگوید که پس از نزدیک به سه دهه زندگی مشترک، تصمیم به طلاق گرفت؛ تصمیمی دشوار که به قول خودش، نه از سر خشم بلکه از سر ناامیدی بود. روایتی از پس چهرهای بهظاهر آرام و مرفه، مادر سه فرزند، دو دختر و یک پسر.
اما آنچه در ظاهر دیده میشود، همیشه تمام واقعیت زندگی را بازتاب نمیدهد: «به شوهرم شک کرده بودم. پیگیری کردم، دنبالش کردم و فهمیدم خانهای در سعادتآباد دارد و آنجا با زنهای جوان رفتوآمد میکند. دنیا روی سرم خراب شد. حس تحقیر، خشم و اندوه تا مغز استخوانم نشست. انگار همهچیز را یکباره از من گرفته بودند. از آنجا به بعد دیگر ادامه زندگی برایم ممکن نبود». او میگوید تصمیم به طلاق، با وجود تمام دشواریها، اجتنابناپذیر بود.
اما پس از جدایی، نهتنها آرام نشد، بلکه با مجموعهای از چالشهای جدید مواجه شد: «با وجود وضعیت مالی خوبی که داشتیم، در زندگی مشترک چیزی به نام من نبود. فقط یک ویلای کوچک در شمال داشتیم که بعد از طلاق مدتی آنجا زندگی کردم؛ تنها و دور از همه. اما بخش سختتر ماجرا قضاوت اطرافیان، بهویژه فرزندانم بود. هیچکس نپرسید که من در آن زندگی چه کشیدهام».
آنقدر فشار اطرافیان و فرزندان به زن زیاد بود که در نهایت، مجبور به ترک ویلا شد و دوباره به خانهای بازگشت که حالا دیگر نه نشانی از اعتماد در آن مانده بود و نه آرامش: «دوباره عقد کردیم و زیر یک سقف هستیم. فقط چون جایی برای رفتن نداشتم. اما حالا نه من همان زن سابقم، نه او همان مرد؛ فقط همخانهایم و وانمود میکنیم همهچیز عادی است».
این روایت فقط یکی از صدها داستان زنان و مردانی است که در میانه یا پایان دهه پنجم و ششم زندگی تصمیم میگیرند از رابطهای فرساینده خارج شوند؛ تصمیمی که اغلب با قضاوت، تنهایی و فشارهای روانی همراه است. اما آنچه در پسِ این روایتها قرار دارد، یک واقعیت آماری و اجتماعی عمیقتر است.
زنان و مردانی که یک عمر کنار هم زندگی کردهاند، اما حالا در آستانه 60سالگی و بیشتر، تصمیم به جدایی میگیرند. طلاق در دوران سالمندی، دیگر یک اتفاق نادر یا عجیب نیست؛ پدیدهای رو به رشد است که آرام و بیصدا، در دل نسل سالخورده جریان دارد. پشت این جداییهای دیرهنگام، لزوما نه ماجرای خیانت ناگهانی یا اختلافهای پررنگ، بلکه سالها انکار، سکوت، فشار اقتصادی، تنهایی و تغییر سبک زندگی نهفته است.
حالا «طلاق خاکستری» به زنگ خطری تازه در ساختار خانواده ایرانی تبدیل شده؛ شکافهایی که در سایه بیتوجهی و بیصدایی، از درون گسترش یافتهاند.
جواد حسینی، رئیس سازمان بهزیستی کشور، بهتازگی با هشدار نسبت به افزایش احساس انزوا در میان سالمندان ایرانی، اعلام کرده است که بیش از نیمی از سالمندان کشور دچار احساس غفلت و بیتوجهیاند. به گفته او، طلاق در این گروه سنی رو به افزایش است و بخش زیادی از زنان سالمند تنها زندگی میکنند؛ پدیدهای که میتواند نشانهای نگرانکننده از تضعیف روابط خانوادگی و اجتماعی در یکی از حساسترین و آسیبپذیرترین مراحل زندگی باشد/شرق
🇮🇷 @iranianspa