irdiplomat | Unsorted

Telegram-канал irdiplomat - دانش تفسیر سیاسی

2541

──═ঊঈ ﷽ ঊঈ═── تنها کانال سیاسی استراتژیستی تلگرام تاسیس: 17March, 2016 با حضور مسئولان، دیپلماتها، سیاسیون، خبرنگاران، اساتید و سلبریتی های مطرح کشور مفسر و تحلیل گر: کتر احسان جعفری فر -علاقمند به همکاری علمی 09142052930 Instgram:dr.ehsan_jafari_far

Subscribe to a channel

دانش تفسیر سیاسی

در چارچوب یک تحلیل استراتژیک مختصر و هدفمند، می‌توان جمع‌بندی زیر را ارائه داد: -🧠 راهبرد ایران در مواجهه با بازی دو سر برد نتانیاهو: هرچه مسیر توافق با آمریکا تضعیف یا متوقف شود، ایران ناگزیر به انتخاب راهبردی امنیت‌محور، واکنشی و بازدارنده خواهد شد؛ راهبردی که نه‌تنها امنیت بلکه کلیت حکمرانی و چانه‌زنی ایران را نیز شکل می‌دهد. برای خنثی‌سازی بازی دو سر برد اسرائیل، ایران باید وارد "راهبرد "بازدارندگی ترکیبی پله‌ای""شود که سه محور اصلی دارد: -⚙️ ۱. مدیریت زمان و فرسایش طرف مقابل: تداوم مذاکره بدون قطع، اما با خرید زمان برای عبور طرف ز خواسته‌های نامتعارف. اجتناب از واکنش‌های آنی که منجر به شکست دیپلماسی شود. - 🛡 ۲. توازن تهدید و تحریک هدفمند: پاسخ متقابل به تحریکات اسرائیل با حفظ توازن تهدید، نه تشدید بی‌محاسبه آن. الزام آمریکا به شراکت در مهار اسرائیل؛ اگر امنیت می‌خواهد، باید هزینه "تنبیه اسرائیل" را هم بپردازد. زنده نگه‌داشتن ابهام راهبرد هسته‌ای با هشدار عواقب درگیری (ساخت سلاح، طولانی‌شدن جنگ، تشدید فناوری بازدارنده). 🛰 ۳. بازدارندگی ترکیبی با سه لایه عملیاتی:علان رسمی سیاست بازدارندگی پله‌ای: واکنش تدریجی، علنی و قابل پیش‌بینی به حملات هدفمند، نه سکوت و نه جنگ تمام‌عیار. نمایش هزینه بالا برای حملات محدود: با پاسخ چندوجهی (سایبری، اطلاعاتی، نیابتی، رزمی محدود). اختلال در هماهنگی آمریکا-اسرائیل: با افشاگری، عملیات سایبری و حملات دقیق به شبکه نفوذ یا لجستیک. 📌 هدف نهایی:نه صرفاً تهدید، بلکه اثبات "توانایی شکست عملیات دشمن" و تقویت موقعیت چانه‌زنی ایران تا نقطه توافقی عادلانه.

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢جهان امروز و فردا شاهد چیست؟ «رقابت قدرت‌های بزرگ» یا «کنسرت قدرت‌ها»؟

✍️فارن افرز

◾️در دهه‌های اخیر، سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا از تلاش برای قواعد تثبیتی جهانی لیبرال در جهت مقابله شدید با قدرت‌های بزرگی چون چین و روسیه تغییر مسیر داده بود. مفهوم «رقابت قدرت‌های بزرگ» به روایت مسلط در سیاست‌گذاری امنیت آمریکا تبدیل شد و چه در دوران دولت نخست و چه در دوران باید، این محور اصلی سیاست خارجی باقی بماند. با این حال، رقابت بیشتر به عنوان یک برنامه روایی عمل می‌کند تا یک استراتژی دقیق. بدون اهداف و مشخصه های موفقیت، به گونه‌ای که بر آن برتری است، می‌توان سیاست‌های متناقضی را به خروج از ناتو یا سرمایه‌گذاری مجدد در آن، هر دو در این زمینه توجیه کرد.

با بازگشت سرمایه در سال ۲۰۲۵، تغییر شگرفی در سیاست خارجی آمریکا ایجاد شد. انتظارها که رقابت‌های می‌شد در رقابت با قدرت‌های بزرگ ادامه، رقابت با سرعت جماع موجود را شکست می‌دهد و به رقابت می‌پردازد، به دنبال هم‌سویی و رقابت با رقبای دیرینه یعنی چین و روسیه برآمد. دیدگاه جدید او که به یک بنای احیای مفهوم تاریخی «کنسرت قدرت‌ها» شبیه است، برای همکاری میان قدرت‌های مقتدر برای تحمیل نظم جهانی، نه رقابت سنتی، ساخته شده است. این چرخش، رقابت مفهومی قدرت‌های بزرگ را سطحی، بی‌ریشه و کوتاه‌مدت جلوه داده و چشم‌انداز اقتصاد در سیاست بین الملل ایجاد شده است.

◾️در نهایت، تحلیل‌ها نشان می‌دهند که قدرت‌های بزرگ هرگز به عنوان یک استراتژی منسجم مطرح نمی‌شوند، بیشتر ابزاری برای روایت‌سازی در سیاست خارجی بود. روایتی که ایالات متحده آمریکا را به عنوان قهرمان مقتدر و به عنوان قربانی قدرت‌های رقیب نشان می‌داد. با روی کار آمدن دوم و می‌توان به همدستی قدرت‌های بزرگ، آمریکا در حال حرکت به سوی حکومتی است که برای توافق میان رهبران مستبد متکی است، وضعیتی که ممکن است در کوتاه‌مدت ثباتی ظاهری ایجاد کند، اما در بلندمدت می‌تواند پیام‌های پرمخاطره‌ای را برای نظمی جهانی قرار دهد و جایگاه آمریکا را داشته باشد.


https://www.foreignaffairs.com/united-states/rise-and-fall-great-power-competition

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

تقویت رزومه مصاحبه
انتشار مقاله و کتاب

09142052930

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢خطاها در تحلیل استراتژیک مسائل سوریه

سؤال از شکست یا موفقیت ایران در سوریه، مستلزم نگاهی چندبُعدی به متغیرهای سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک در این میدان پیچیده است. در این راستا، استدلال‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد تحلیل شکست ایران بر مبنای تئوری‌های توطئه و حذف تحمیلی ایران از سوی قدرت‌های بزرگ، تحلیلی سطحی و نادقیق است. اما چند محور اصلی به تبیین ضد این اسندلال ها کمک می‌کند:


1️⃣تفاوت بنیادین میان «بد بازی کردن» و «بازیچه بودن»
ایران در بحران سوریه یک بازیگر مقتدر و تعیین‌کننده بود، نه بازیچه‌ای در طرح‌های غربی. نقش مؤثر ایران در تثبیت دولت مرکزی دمشق و مقابله با گروه‌های معارض، یکی از محورهای موفق سیاست خارجی ایران در منطقه بود. اما با گذر زمان، عدم انسجام در راهبرد دیپلماتیک و نظامی، نبود هماهنگی کافی با سایر کنشگران کلیدی، و غفلت از طراحی سازوکارهای بلندمدت، به شکل‌گیری نارسایی‌های استراتژیک انجامید. این شرایط نه از حذف هدفمند ایران توسط قدرت‌های بزرگ، بلکه از ناکارآمدی نسبی در تنظیم بازی درون میدان برخاسته است. بنابراین، اگر واژه‌ای برای این وضعیت انتخاب کنیم، «شکست از درون» تعبیر دقیق‌تری است تا توهمِ «توطئه از بیرون».

2️⃣ایران، بازیگر ضروری در اوج بحران
در مقطعی که سقوط دولت سوریه قریب‌الوقوع به نظر می‌رسید، ایران برخلاف بسیاری از بازیگران، وارد میدان شد و ستون‌های نظام دمشق را تقویت کرد. در حالی که میلیاردها دلار صرف حمایت از معارضان شده بود، ابتکارات استراتژیک فرماندهان ایرانی به‌ویژه شهید قاسم سلیمانی، معادلات را تغییر داد. حضور مؤثر ایران در میدان، حاصل اراده و توانمندی بومی بود، نه نتیجه بازی‌دادن از سوی غرب. افول تدریجی نقش ایران در سال‌های اخیر، بیشتر تابع تحولات میدانی و برخی توافقات پشت‌پرده دولت سوریه با سایر کشورها بود.

3️⃣ خطای راهبردی دمشق در تعدیل نقش ایران
سوریه در مرحله‌ای حساس، کوشید میان بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای توازن ایجاد کند؛ این تلاش با هدف بازسازی اقتصادی و جذب سرمایه‌گذاری عربی و غربی انجام شد، اما هزینه آن، کمرنگ‌سازی نقش راهبردی ایران بود. کشورهایی که زمانی در پی سقوط بشار اسد بودند، اکنون بازگشت به دمشق را مشروط به کاهش نفوذ تهران کردند. این تغییر مسیر، آن هم در زمانی که ثبات نظامی هنوز کاملاً تثبیت نشده بود، خطای راهبردی دمشق بود، نه نتیجه یک توطئه بیرونی. نباید تحلیل موقعیت ایران در سوریه را به ساده‌سازی‌های توهم‌آلود تقلیل داد. آنچه ایران را در سوریه به حاشیه برد، ترکیبی از اشتباهات محاسباتی دمشق، تغییر موازنه‌های منطقه‌ای، و ناکامی ایران در تطبیق سریع با شرایط جدید بود.

4️⃣گذار از بحران نظامی به بحران سیاسی:
با کاهش دامنه نبردهای نظامی، بحران سوریه به مرحله‌ای تازه وارد شد که در آن، چالش‌های سیاسی و اجتماعی – نظیر مطالبات مردم برای اصلاحات، عدالت اقتصادی و دموکراسی – به اولویت بدل شدند. در این فضا، دولت دمشق به‌جای گشودن مسیر گفت‌وگو با مردم و تثبیت حمایت متحدان راهبردی، به سمت بازتعریف بازی سیاسی خود رفت و تلاش کرد هم مطالبات داخلی را نادیده بگیرد و هم نقش ایران را محدود سازد. تصور اسد این بود که می‌تواند از شرایط پساامنیتی برای نزدیک شدن به اعراب و غرب بهره‌برداری کند، بدون آنکه هزینه‌ای برای عبور از ایران بپردازد. این خطای محاسباتی بزرگ، نقش ایران را در مقطع حساس «گذار امنیتی به سیاسی» تضعیف کرد.

5️⃣ناتمام‌ماندن دیپلماسی پساجنگ از سوی ایران:
پس از تثبیت نسبی امنیت در سوریه، انتظار می‌رفت ایران از ظرفیت قدرت هوشمند خود استفاده کرده و با ورود به عرصه‌های بازسازی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، جایگاه استراتژیک خود را نهادینه سازد. اما غفلت از سرمایه‌گذاری در این عرصه، فرصت را برای رقبای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای فراهم کرد. از سوی دیگر، ساختار علوی دولت دمشق در برابر اکثریت سنی کشور، ایجاب می‌کرد ایران در زمینه بازسازی اجتماعی و بازآفرینی مشروعیت نیز وارد عمل شود؛پس با وجود عمق استراتژیک روابط تهران و دمشق، این همکاری هرگز به شکل نهادمند، ساختارمند و توافق‌محور توسعه نیافت.

در کل چرا ایران سوریه را به‌راحتی از دست داد:

🔻فقدان دیپلماسی هم‌زمان با حضور نظامی مؤثر
🔻عدم هماهنگی استراتژیک با سایر بازیگران کلیدی در سوریه (روسیه، ترکیه، قطر و...)
🔻نادیده‌گرفتن روندهای سیاسیِ پسابحران و تمرکز صرف بر امنیت میدانی
🔻ضعف در نهادسازی و تثبیت حضور پایدار پس از پیروزی‌های نظامی
🔻سیاست چندوجهی گرایی دمشق برای ایجاد توازن میان قدرت‌های خارجی
🔻افزایش نفوذ کشورهای عربی و بازسازی روابط سوریه با جهان عرب (به قیمت تضعیف موقعیت ایران)
🔻عدم ارائه یک چشم‌انداز اقتصادی روشن برای حضور خود در سوریه
🔻 عدم پیش‌بینی سناریوهای واگرایی

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢کشورهای عربی باید طرح صلح خود را ارائه دهند و واشنگتن را به تعامل با آن متقاعد کنند

✍️چتم هاوس

1️⃣وضعیت پیچیده میدانی و سیاسی
- حمله مجدد اسرائیل به غزه در حالی رخ داده که یک آتش‌بس شکننده در حال اجرا بود؛ این نه‌تنها امید به پایان موقت خشونت‌ها را از بین برد، بلکه بار دیگر نشان داد که اسرائیل هنوز به دنبال پیروزی نظامی کامل است، حتی اگر دستاورد عملی آن محدود باشد.
- ادامه حضور و فعالیت حماس نیز بیانگر شکست سیاست‌های اسرائیل در حذف کامل این گروه از صحنه است.

2️⃣فقدان گزینه‌های معتبر فلسطینی
- حماس به رغم تضعیف، همچنان پایگاهی در غزه دارد، البته به نظر برخی بروز اعتراضات اخیر نشانه تغییراتی در افکار عمومی نیز است.
- تشکیلات خودگردان فلسطین (PA) نیز با بحران مشروعیت روبرو است و نتوانسته به عنوان جایگزین قابل‌قبولی مطرح شود، نه در میان مردم فلسطین و نه در سطح بین‌الملل.

3️⃣طرح صلح کشورهای عربی و نقشی که باید بازی کنند
طرح صلح ۴ مارس کشورهای عربی که محور آن بازسازی غزه و استقرار نهادی فلسطینی (شاید PA) به عنوان اداره‌کننده موقت است، تنها در صورتی شانس موفقیت دارد که حمایت عملی و دیپلماتیک آمریکا را نیز جلب کند.
- کشورهای عربی باید واشنگتن را متقاعد کنند که این راهکار واقع‌بینانه‌تر و کم‌هزینه‌تر از حمایت ادامه‌دار از سیاست‌های نتانیاهو است.

4️⃣چشم‌انداز خطرناک اسرائیل برای آینده غزه
- آنچه از سیاست‌های جدید نتانیاهو پیداست، برنامه‌ای برای اشغال مجدد و کوچ اجباری غیررسمی فلسطینیان است. حتی ایجاد "دفتر مهاجرت داوطلبانه" نیز بخشی از این رویکرد است.
- این موضوع با هشدارهای سازمان ملل مبنی بر "پاک‌سازی قومی احتمالی" هم‌خوانی دارد.

5️⃣لزوم تدوین طرحی جامع، واقع‌بینانه و چندمرحله‌ای
- تمدید آتش‌بس تنها یک مُسکن موقتی است.
- اگر کشورهای عربی بتوانند طرحی ارائه دهند که شامل:
- بازسازی غزه،
- پایان رسمی جنگ،
- تضمین حضور نهاد فلسطینی مشروع (حتی به صورت موقت) برای اداره غزه،
- و برنامه بازسازی اقتصادی-اجتماعی باشد،

آن‌گاه احتمال متقاعد کردن آمریکا بیشتر خواهد بود، به ویژه اگر فضای داخلی آمریکا نیز به سود کاهش مداخلات خاورمیانه‌ای باشد.

https://www.chathamhouse.org/2025/03/arab-states-must-adapt-their-gaza-peace-plan-and-persuade-washington-engage-it

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢ادامه متن...

4️⃣ تفاوت نقش لابی‌ها و رقبای دو کشور: ایران و کره شمالی در دو منطقه با ساختار و ماهیت متفاوتی هستند؛ هیچ رژیم اسرائیلی با لابی قوی یا رقیبی مثل عربستان با دلارهای نفتی برای تحت فشار قرار دادن کره شمالی به آن شدت وجود ندارد؛ فراموش نکنیم چقدر کشورهای رقیب تلاش می‌کردند که ایران تحریم شود تا بازار انرژی آن را تصاحب کنند. این رقابت برای کره شمالی از سوی همسایگان یا رقبا وجود ندارد. در نظر بگیرید حتی کره جنوبی از تحریمی که کره شمالی را چنان بهم بزند که منطقه از وضعیت حفظ خود دچار تنش شود، حمایت نمی‌کند، در حالی که بازیگران رقیب و خصم ایران دنبال حفظ وضعیت نیستند، بلکه می‌خواهند منطقه را از نظم محوریت ایران خارج کرده و خود نظم جدید بسازند. بنابراین رقابت‌های جهانی و منطقه‌ای در قبال ایران پیچیدگی بیشتری به تحریم‌ها افزوده است به عبارتی از نظر غرب تحریم‌های ایران بیشتر به ضرر چین است تا کره شمالی. پستحریم‌های ایران قطعاً بیشتر از کره شمالی است و ذاتاً یک‌وجهی دیدن بالا بودن تحریم‌های ایران نیست. به کره شمالی، آن‌هم به‌خاطر برنامه هسته‌ای، یک ضعف استدلال است.

5️⃣ایران به دلیل برنامه هسته‌ای و سیاست‌های منطقه‌ای‌اش همواره در معرض تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی بوده است. این مسائل باعث شده که نفوذ چین در ایران برای غرب نگران‌کننده باشد، چرا که می‌تواند تهدیدات امنیتی و ژئوپولیتیکی بیشتری را به همراه داشته باشد. تحریم ها یک مانع برای نفوذ و قدرت چین با ارهم ایران است و در حالی که چین در تلاش است تا روابط خود را با ایران گسترش می‌دهد اما برای نفوذ خود به سمت روابط اقتصادی و تجاری‌اش را با عربستان و کشورهای خلیج‌فارس نیز پیش رفته است. در این شرایط، برای غرب، پذیرش نفوذ چین در عربستان به مراتب کم‌خطرتر است، زیرا عربستان در عین داشتن روابط نزدیک با چین، همچنان شریک استراتژیک غرب محسوب می‌شود و می‌تواند نقش تعادلی در روابط منطقه‌ای در برابر باز ایران ایفا کند. برای کره شمالی نیز وضعیت متفاوت است. کره شمالی به دلیل برنامه هسته‌ای خود تحت تحریم‌های شدید غرب قرار دارد، اما این کشور از نظر امنیتی برای غرب تهدید کمتری به شمار می‌رود نسبت به ایران. غرب بیشتر نگران توان هسته‌ای کره شمالی است که به نوعی می‌تواند تهدیدی علیه همسایگان منطقه‌ای مانند کره جنوبی و ژاپن باشد، اما این تهدیدات به اندازه ایران که به دنبال تغییرات ژئوپولیتیکی گسترده‌تر است، بحرانی به نظر نمی‌رسد. چین همچنین در تلاش است تا روابط خود را با کره شمالی تقویت کند، اما این روابط نیز تحت تاثیر نگرانی‌های امنیتی و برنامه هسته‌ای کره شمالی قرار دارد. با این حال، چین همچنان به‌عنوان حامی اصلی کره شمالی شناخته می‌شود، اما غرب به دلیل نگرانی از ناپایداری‌ها و تهدیدات امنیتی در منطقه، روابط خود با کره شمالی را محدود نگه می‌دارد. بنابراین، پذیرش نفوذ چین در کره شمالی برای غرب از این جهت متفاوت است که این کشور به‌طور عمده تهدیدات منطقه‌ای و نه جهانی ایجاد می‌کند.

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

📚انتشارات رجال
ناشر رجال علمی و سیاسی کشور

📖 برای انتشار آثار ارزشمند خود در انتشارات رجال با ما در ارتباط باشید

📚انتشارات رجال ناشر معتبر رجال علمی و سیاسی

ارسال آثار و ارتباط
09142052930
@dr_Ehsanjafarifar
دکتر احسان جعفری فر

#️⃣ #انتشارات_رجال #رجال #ناشر_علمی_پژوهشی #انتشارات pub_rejal_article# #کتاب

╔═🍃🌺🍃══════╗
🆔 @pub_rejal_article
👉09142052930
╚══════🍃🌺🍃═╝

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

3️⃣ دیدید که وقتی محافل از سلاح پلاسمای ایران صحبت به میان آورد برخی گفتند که ایران فراتر از بمب هسته ای به سلاح مرموز هالیودی دست یافته است اما اینجا ما نمیخواهیم درباره این سلاح بحث کنیم چون ممکن است ناگریز به سمت بحث تهاجمی هم پیش برویم اما ما میخواهیم بگوییم اولین عامل بازدارندگی تکنولوژی تدافعی است نه تهاجمی! یعنی چه؟ یعنی اینکه شما میتوانید هر نوع خطری را دفع کنید. در چهار لایه ممکن است این اتفاق بیفتد: لایه اول امنیت آسمان است یعنی همان داشتن قدرت پدافند بسیار قوی ممکن است بگویید با این جنگنده های پیشرفته آمریکا سامانه های ما ممکن است کامل پوشش دهنده نباشد! لایه دوم امنیت حائلی است یعنی بتوان از موانعی مثل طبیعت و ... یک حائل برای خنثی سازی حمله استفاده کرد مثل همان داستان احاطه تاسیسات هسته ای با کوه ها (یا سامانه مقابله با موشک سنگر شکن بین زمین و آسمان که ایران در رزمایش خود رو کرد یا اینکه آمریکایی ها برای مقابله با قایق های تندروی ایران یک تکنولوژی موج آب ساز برای پس راندن قایق ها به ناو خود افزودند! ) اینها همه بازدارندگی طبیعی یا به عبارتی کارسخت کن حمله موفقیت آمیز است ممکن است بگوییم کار از این حرفها فعلا گذشته تهدید پشت دروازه ها است!... لایه سوم حفظ امنیت یا کاهش اثر حمله است مثل تقویت بنیه های بستر زمین یا ایجاد محیط های خلاقانه برای کاهش سرعت یا تاثیر نفوذ موشک سنگر شکن (کاری که ایران با بردن تاسیسات به زیر زمین انجام داد اما می بایست فراتر از بعد عمق به کیفیت عمق بهتر هم توجه می کرد تا نگرانی ها از سلاح های سنگر شکن کاهش یابد) این اتفاق قبل از هر حمله ای شدنی است... لایه چهارم خود امنیت تاسیسات است مثل جابجا کردن بخش های مهم تاسیسات)... این چهار لایه در مجموع بازدارندگی در جهت خنثی کردن یا کاهش تاثیر حمله را دارد....بنابراین بنظر می رسد دو گزینه آخر محتمل ترند مگر اینکه برای تقویت لایه اول ایران سلاح های پدافندی جدیدی بگیرد، یا حائل های مصنوعی بیشتری بسازد.

4️⃣سطح دیگر بازدارندگی در بعد دفاعی نیست تهاجمی است. در اینجا ما سه لایه تهاجمی داریم: لایه اول نابودی منشا و مکان حمله است (همان کاری که ایران در اولتیماتوم حمله به دیگو گارسیا انجام داد) البته در این لایه تهدید به حمله در صورت همکاری کشورهای دیگر نیز مطرح است (همانگونه که کشورهای منطقه اعلام کردند به پشتیبانی آمریکا در نخواهند آمد/ چون خودشان هم متضرر خواهند شد) یه بعد دیگر این لایه یک رزمایش با قدرت های دیگر است که البته قبلا اجرا شد ولی مجددا بعید است دوباره انجام شود. ، در لایه دوم به چالش کشیدن عامل مهاجم است چگونه؟ مثل درگیر کردن آن در چند جبهه چه مستقیم چه غیر مستقیم؛ لایه سوم پرهزینه کردن جنگ برای طرف مقابل است که هرچند در بعد دفاعی هم بود ولی چون اینجا بحث حمله متقابل است هزینه فراتر از دفاع میشود. این سه لایه به صورت تهاجمی و تکنیکالی محدود بکار برده می شود. چرا محدود؟ زیرا اگر جنگ گسترده شود ایران بیشتر ضرر میکند. بازدارندگی تهاجمی غیر نظامی می تواند در سطح دیپلماتیک به صورت انفرادی یا چندجانبه هم رخ دهد.

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢سوال: چرا عده ای دوست دارند با گنده گویی استراتژیست نما شوند؟

گنده‌گویی در سیاست، رسانه و تحلیل‌های استراتژیک می‌توانند برای برخی افراد یا گروه‌ها نقش هویتی داشته باشند. این پدیده با قدرت، ارعاب، تسلط و کنترل پیوند می‌خورد و به‌عنوان ابزاری برای تعیین موقعیت فرد یا گروه در یک نظام، سیاسی یا ایدئولوژیک عمل می‌کند. افرادی که به گنده‌گویی متوسل می‌شوند، معمولاً به دنبال ایجاد تصویری از قدرت هستند. این تصویر از یک‌سو باعث جلب حمایت، ایجاد ترس یا تقویت قدرت می‌شود و از سوی دیگر به فرد یا گروه، احساس برتری و تسلط می‌بخشد.

در این میان، برخی از افراد برای تثبیت ادعاهای خود، به دنبال بررسی برای بررسی سخنانشان می‌گردند و تلاش می‌کنند بر اساس تمایزات خود را بازتعریف کنند. در بسیاری از ایدئولوژی‌های افراطی، گروه‌هایی که خود را مستحق اعمال خشونت می‌دانند، از طریق گندگویی خود را شایسته‌تر، برتر یا متفاوت از دیگران معرفی می‌کنند. این پدیده در نظریه‌های روان‌شناسی اجتماعی، مانند نظریه هویت اجتماعی هنری تاج، نیز مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس این نظریه، وقتی یک گروه، خشونت یا تسلیحات مخرب را به‌عنوان نماد قدرت معرفی می‌کند، اعضای آن این ویژگی‌ها را به هویت جمعی خود می‌پذیرند.

افزون بر این، مشروع‌بخشی به خشونت در قالب استدلال‌هایی مانند «حفظ امنیت ملی» یا «برقراری نظم اجتماعی» به افراد و گروه‌ها احساس حقانیت می‌دهد. در واقعیتی که ترس عمومی بر جامعه حاکم می‌شود، گنده‌گوها با تئوری‌های پرهیجان و حرکت‌آمیز، چتر حمایت و امنیت خیالی برای مخاطبانشان ایجاد می‌کنند. این روند را می‌توان در استراتژی‌های تبلیغاتی سیاستمداران پوپولیست و تحلیلگرانی که از مفاهیم پیچیده استفاده می‌کنند، بررسی کرد. به همین دلیل، گنده‌گویی درباره لزوم دست یابی به سلاح‌های کشتارجمعی یا خشونت‌های بی‌رحمانه در برخی جوامع به‌عنوان هنجاری پذیرفته‌شده تبدیل می‌شود و نه‌تنها به‌عنوان ابزاری برای کسب قدرت، بلکه به‌عنوان مکانیسمی برای ساخت و تقویت هویت فردی و گروهی عمل می‌کند.

در گنده‌گویی، تفاوت‌های بنیادینی در زمینه، هدف و کارکرد آن وجود دارد. با این حال، بسیاری از گنده‌گوها باید شرایط را به‌صورت سطحی و کلیشه‌ای مقایسه کنند. این مقایسه‌های ساده‌انگارانه معمولاً از شباهت‌های ظاهری استفاده می‌کنند، اما درستی را از ساختارهای قدرت، الزامات سیاسی و برنامه‌ریزی‌های محیطی ارائه نمی‌دهند یا سعی میکنند ابعاد واقعی تحلیل را بپوشانند. برای مثال، ترامپ به‌عنوان یک سیاستمدار پوپولیست، از گنده‌گویی برای جلب نظر افکار عمومی و بسیج هواداران خود بهره می‌برد. در حالی که یک استراتژی در کره شمالی، گنده‌گویی را به‌عنوان ابزاری برای دیپلماسی تهدید و کسب امتیازات سیاسی و اقتصادی به کار می‌برد هرچند چنین راهکارهایی پرریسک و پرهزینه نیز هستند.

یکی از ویژگی‌های رایج گنده‌گویی، نادیده گرفتن پیچیدگی‌های واقعی است. برای مثال، برخی از تحلیلگران غربی عراق دوران صدام را مشابه کره شمالی اکنون می‌بینند، در حالی که تفاوت‌های میانی میان این دو کشور وجود دارد یا دست یابی به سلاح هسته ای ایران را همچون کره شمالی ساده سازی می کند.

گنده‌گویی معمولاً با تبلیغات سیاسی، ناسیونالیسم افراطی و هویت‌سازی‌های جعلی نیز پیوند دارد. برای نمونه، استراتژی‌های کره شمالی با گنده‌گویی درباره سلاح‌های هسته‌ای، راهبردی خاص را دنبال می‌کنند، در حالی که ب گنده‌گویی‌های سیاسی در غرب، مشخص و هدفمند نیستند الا جلب توجه! در برخی موارد، گندگویی‌ها به ابزار داخلی برای تقویت وحدت ملی و مقابله با فشارهای خارجی بکار گرفته می‌شود.

بسیاری از افراد، به‌ویژه کسانی هستند که سواد تحلیلی واقعی ندارند، اما در عین حال به دنبال و پذیرش در یک گروه خاص هستند از طریق گندگویی جایگاه خود را تثبیت می‌کنند. این افراد با تکرار شعارهای تند و پرهیجان، احساس مقبولیت و قدرت کرده و زمانی که مورد حمله قرار می‌گیرند، به‌مرور باور می‌کنند که سخنانشان ارزشمند نیز است. حتی با وجود شواهدی خلاف ادعاهایشان ارائه یا تصمیماتی که به مواضع آن‌ها رسمیت دارد، حاضر به پذیرش اشتباه خود نخواهند شد چراکه در آنصورت هویت خود را از دست می‌دهند. این رفتارها معمولاً در فضاهای پوپولیستی، رسانه‌های هیجانی و محافلی که تنها بازتاب صدای همفکران خود را می‌شنوند، تقویت می‌کند. نتیجه این روند، ایجاد فضایی است که در آن گندگویی به تحلیل منطقی، به ابزار اصلی هدایت افکار عمومی و تصمیم گیری های سیاسی تبدیل می شود.

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢نقش پنهان آمریکا در عملیات نظامی اوکراین علیه روسیه

✍️نیویورک تایمز/ترجمه و تلخیص دانش تفسیر سیاسی

◾️در اوایل جنگ اوکراین، همکاری اطلاعاتی و نظامی میان آمریکا و اوکراین آغاز شد. این همکاری با انتقال ژنرال‌های اوکراینی به ویسبادن آلمان برای برنامه‌ریزی استراتژیک آغاز شد و به بهبود هماهنگی در نبردها کمک کرد.

◾️در ادامه جنگ آمریکا با ارسال تجهیزات نظامی و ارائه اطلاعات مستقیم، هدف‌گیری دقیق فرماندهی و ناوگان دریای سیاه روسیه را ممکن ساخت. اما در میانه جنگ، اختلافات میان کی‌یف و واشنگتن پدیدار شد. دولت اوکراین خواستار تجهیزات پیشرفته‌تر بود، در حالی که آمریکا با احتیاط بیشتری از گسترش درگیری جلوگیری می کرد. این اختلافات در جریان ضدحمله اوکراین در سال ۲۰۲۳ به اوج رسید، زمانی که زلنسکی بر تصرف مجدد مناطق نمادین تأکید داشت، اما این راهبرد به دلیل کمبود نیرو و تجهیزات، ناکام ماند.

◾️در سطح ژئوپلیتیک، مشارکت آمریکا و اوکراین نشان داد که جنگ نیابتی چگونه مدیریت می‌شود. آمریکا به تدریج محدودیت‌های خود را کاهش داد و عملیات‌های مخفیانه‌ای را که قبلاً غیرمجاز بود، مجاز اعلام کرد. در مقابل، اوکراین تلاش کرد تا استقلال خود را در تصمیم‌گیری‌های نظامی حفظ کند. با این حال، اختلاف دیدگاه‌ها و چالش‌های داخلی بر روند جنگ تأثیر گذاشت. این جنگ به عنوان آزمایشی برای آینده نبردهای مدرن محسوب می‌شود. آمریکا با استفاده از فناوری‌های نوین، مدلی جدید از حمایت نظامی را بدون استقرار مستقیم نیروهایش در میدان جنگ به کار گرفت. البته هنوز کارآمدی این روش در برابر ارتش‌های قدرتمند سوال‌برانگیز است.

◾️استراتژی میانجیگری و سیاست نظامی در جنگ نظامی بر ترکیبی از حمایت، مدیریت دیپلماتیک و کنترل تنش استوار بوده است. در این راستا، ایالات متحده آمریکا و ناتو در مورد تحرکات ارتش روسیه اطلاعاتی را در اختیار اوکراین قرار داد، اما این اطلاعات به گونه‌ای مدیریت می‌شود که از حملات مستقیم به خاک روسیه جلوگیری کند. در مرحله اولیه جنگ، کمک‌های نظامی جنگی شامل تجهیزات دفاعی مانند سلاح‌های ضد تانک و ضد هوایی بود، اما به این پشتیبانی گسترش یافت و تسلیحات تهاجمی را به عنوان توپخانه M777 و سامانه‌های موشکی HIMARS در اختیار منطقه قرار گرفت.

◾️در کنار حمایت تسلیحاتی، یک ساختار فرماندهی و هماهنگی بین‌المللی میان ناتو و کشورهایی که در آن، فرماندهان ارشد آمریکایی، بریتانیایی، لهستانی و کانادایی نقش مشاوره‌ای ایفا کردند شکل گرفت. همچنین، مراکز لجستیکی در اروپا برای انتقال تجهیزات و مهمات راه‌اندازی شده و از فناوری‌های پیشرفته مانند داده‌های ماهواره‌ای برای بهبود عملکرد استفاده می‌شود.

◾️در سطوح دیپلماتیک، غربی با اعمال تحریم‌های اقتصادی و سیاسی علیه روسیه و برگزاری نشست‌های هماهنگی مانند جلسات رامشتاین، تلاش برای حمایت بین‌المللی از قوه محرکه است. با این حال، در سیاست نظامی غرب، کنترل تنش و جلوگیری از تشدید درگیری نیز مورد توجه قرار گرفته است. ارتباط در هدف‌گیری‌های نظامی ارتش روسیه و ارائه اطلاعات برای حملات دقیق به خاک روسیه، توازن میان حمایت از امنیت اوکراین و جلوگیری از تشدید جنگ با روسیه را نشان می‌دهد. این رویکرد به‌منظور محدود کردن گسترش درگیری و حفظ مرزهای جنگی طراحی شده است.

◾️استراتژی میانجی‌گری و سیاست نظامی در جنگ اوکراین شامل مدیریت حملات، استفاده از اطلاعات ماهواره‌ای، و اتخاذ تاکتیک‌های کنترل‌شده برای جلوگیری از گسترش درگیری بود. فرماندهان روسی برای محافظت از نیروهای در حال عقب‌نشینی، گروه‌های کوچکی را در مسیرهای مختلف مستقر کردند. در مقابل، فرماندهان غربی به اوکراین توصیه کردند که این نیروها را یا از بین ببرند یا دور بزنند تا تمرکز بر اهداف راهبردی مانند تصرف خرسون حفظ شود. نیروهای اوکراینی با مقاومت جزئی دشمن مواجه شده و عملیات کند شد. فرماندهان ناتو با استفاده از ماهواره‌، اطلاعات ارائه دادند تا از توقف‌های غیرضروری جلوگیری کنند.

◾️در حوزه نظامی، استفاده از تسلیحات دقیق مانند موشک‌های Excalibur به‌عنوان ابزاری برای پیشبرد عملیات و کاهش ریسک درگیری مستقیم با نیروهای روسی مورد استفاده قرار گرفت. هم‌زمان، سیاست‌گذاران آمریکایی بین تشویق اوکراین به ادامه تهاجم و نگرانی از خطر گسترش جنگ در نوسان بودند. در نهایت، با وجود پیروزی‌هایی مانند بازپس‌گیری خرسون، اوکراین موفق نشد از رود دنیپرو عبور کند و به سمت کریمه پیشروی نماید. در این میان، روس‌ها خطوط دفاعی مستحکمی ایجاد کردند تا مانع هرگونه حمله گسترده‌تر شوند. این وضعیت نشان‌دهنده توازن شکننده‌ای بین پیشروی نظامی و ملاحظات استراتژیک در مدیریت درگیری بود.

https://www.nytimes.com/interactive/2025/03/29/world/europe/us-ukraine-military-war-wiesbaden.html

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢نحوه تطبیق اهداف و ابزارها در خاورمیانه

✍️فارن افرز/ دنیس راس

◾️پس از فروپاشی شوروی، آمریکا قدرت بلامنازع جهان بود، اما اکنون با چالش‌هایی مانند ظهور چین و روسیه مواجه است. این دو کشور دارای حکومت جهانی تحت رهبری آمریکا هستند که به چالش بکشند. در داخل نیز، حمایت عمومی از رهبری جهانی کاهش یافته است که این می‌تواند جهانی را تهدید کند.

◾️اگر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، بخواهد در سیاست خارجی موفق باشد، باید اهداف خود را با ابزارهای در دسترس هماهنگ کند. پایان دادن به جنگ در غزه و اوکراین اهداف ارزشمندی هستند، اما نیازمند صرف منابع عظیم و همکاری متحدان ایالات متحده می‌باشند. در گذشته، شکست سیاست‌های خارجی آمریکا عمدتاً به دلیل عدم تخصیص منابع کافی برای اهداف تعیین‌شده بوده است. از ضعف‌های تاریخی سیاست خارجی آمریکا بدون هماهنگی میان اهداف و ابزارها بوده است. مثالهایی از شکست‌های سیاست خارجی آمریکا شامل جنگ عراق (۲۰۰۳)، بحران سوریه (۲۰۱۱)، و مداخله در سومالی (۱۹۹۲) است. در این موارد، آمریکا بدون منابع و راهبردهای کافی دست به اقدام زد و در نهایت به نتایج ناخواسته‌ای رسید. یعنی جورج بوش تصور می‌کرد که با سرنگونی صدام حسین، عراق به دموکراسی تبدیل خواهد شد. اما عدم توجه به خلأ امنیتی پس از سقوط رژیم، کشور را درگیر جنگ فرقه‌ای کرد. به‌طور مشابه، باراک اوباما در سال ۲۰۱۱ از بشار اسد خواست کناره‌گیری کند، اما آمادگی برای مداخله را نداشت که این امر باعث تشدید جنگ داخلی سوریه شد.

◾️گاهی، دولت‌های آمریکا پس از رسیدن به یک هدف، تصمیم به گسترش آن می‌گیرند که منجر به شکست می‌شود. در سومالی، جورج بوش ابتدا برای مقابله با قحطی نیرو فرستاد، اما بعداً مأموریت را به جنگ با شبه‌نظامیان تغییر داد. این تغییر استراتژی منجر به شکست و خروج نیروهای آمریکایی از سومالی شد.
یکی از چالش های کنونی، جنگ غزه است. آمریکا برای پایان دادن به این بحران، باید از اهرم‌های خود استفاده کند و از عربی بخواهد در ایجاد جایگزینی برای حکومت حماس مشارکت کند. مصر طرحی برای تشکیل دولت تکنوکرات فلسطینی ارائه می دهد، اما این طرح به موضوع حماس نمی‌پردازد. آمریکا می‌تواند با ایجاد فشار و ارائه مشوق‌هایی، عربی را به اجرای راه‌حلی پایدار وادار کند.

یکی از نمونه‌های موفق سیاست خارجی آمریکا، اتحاد آلمان پس از جنگ سرد بود. دولت بوش پدر توانست با دیپلماسی پیچیده، حمایت ناتو را برای آلمان متحد جلب کند. آمریکا با مذاکره، تضمین‌هایی به شوروی ارائه داد و با مدیریت دقیق، مانع از مخالفت فرانسه و بریتانیا شد. این موفقیت نشان داد که آمریکا می‌تواند با ابزارهای مناسب، اهداف استراتژیک خود را به‌دست آورد.

◾️ترامپ به استفاده از فشار و اهرم‌های اقتصادی علاقه‌مند است. این رویکرد می‌تواند در پایان دادن به جنگ غزه مفید باشد، اما به شرطی که محتاطانه به کار گرفته شود. مصر طرحی برای تشکیل دولت تکنوکرات در غزه ارائه کرده، اما این طرح به مسئله حماس توجهی ندارد. آمریکا می‌تواند کشورهای عربی را تحت فشار قرار دهد تا با ارائه مکانیزم‌های نظارتی، مانع از قدرت‌گیری مجدد حماس شوند.

◾️هدف ترامپ جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است. تاکنون او بر تحریم‌ها و تهدید نظامی تمرکز کرده، اما برای موفقیت در این سیاست، نیازمند همکاری بین‌المللی است. همچنین، آمریکا باید راهکارهایی برای مقابله با گروه‌های نیابتی ایران در منطقه بیابد. ایران اکنون به سطح غنی‌سازی اورانیوم ۶۰ درصد رسیده و می‌تواند در مدت کوتاهی سلاح هسته‌ای تولید کند. واشنگتن باید با شرکا، ایران را تحت فشار قرار دهد. از سو، تحریم‌ها و انزوای دیپلماتیک را تشدید کند و از سوی دیگر، برای مقابله با ایران از یک جنگ نظامی استفاده شود.

◾️تجربه موفق آمریکا در اتحاد آلمان پس از جنگ سرد نشان داد که اگر دیپلماسی با قدرت هوشمندانه همراه شود، می‌تواند نتایج ایجاد کند. آمریکا اکنون باید از همان هدف برای مقابله با چالش‌های جهانی بهره ببرد. سیاست خارجی موفق نیازمند تعیین اهدافی است که با ابزارهای در دسترس قابل تحقق باشند. تاریخ نشان داده که عدم تخصیص منابع کافی، بی‌توجهی به پیامدهای پس از مداخله، و گسترش بی‌رویه مأموریت‌ها، منجر به شکست‌های بزرگی برای ایالات متحده شده است. دولت ترامپ باید از این تجربیات درس بگیرد و با رویکردی واقع‌بینانه‌تر به مسائل خاورمیانه بپردازد.

https://www.foreignaffairs.com/middle-east/how-match-ends-and-means-middle-east?check_logged_in=1&utm_medium=promo_email&utm_source=lo_flows&utm_campaign=article_link&utm_term=article_email&utm_content=20250329

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢استراتژی چین در شرایط تغییرات ژئوپلیتیکی و اقتصادی

جود بلانشت می نیوسد: شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین، در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد که جهان در حال تجربه تغییراتی بنیادین است که در یک قرن گذشته سابقه نداشته است. این تحلیل، که ابتدا ممکن بود زودرس به نظر برسد، اکنون با توجه به تحولات اخیر جهانی، مانند جنگ تجاری آمریکا و چین، درگیری‌های ژئوپلیتیکی در اروپا، و پیشرفت‌های فناوری، به واقعیت نزدیک‌تر شده است.

◾️شی جین پینگ در سال 2018 بیان کرد که جهان در حال گذر از تغییرات عمیقی است که مشابه آن را تنها پس از جنگ جهانی اول دیده‌ایم. این تغییرات به دلیل پیشرفت‌های سریع فناوری در حوزه‌هایی مانند هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی و محاسبات کوانتومی و همچنین نوسانات داخلی ایالات متحده و اروپا ایجاد شده‌اند. طبق آمار، چین در سال 2022 بیش از 23% از مقالات علمی جهانی در زمینه هوش مصنوعی را منتشر کرد. جنگ تجاری چین و ایالات متحده، که از 2018 آغاز شد، موجب کاهش 20-30 درصدی حجم تجارت بین دو کشور شده است. در حال حاضر، پکن به دنبال بهره‌برداری از عدم اطمینان جهانی برای پیشبرد منافع خود است، به‌ویژه در روابطش با ایالات متحده و اروپا. اگرچه ممکن است چین با استفاده از دیپلماسی دقیق به برخی دستاوردهای کوتاه‌مدت دست یابد، اما دستیابی به نتایج پایدار در روابط با آمریکا و اروپا دشوار به نظر می‌رسد. در اروپا، تجارت چین با اتحادیه اروپا در سال 2022 بیش از 800 میلیارد یورو بود و چین به دنبال تقویت روابط اقتصادی خود در این منطقه است. با این حال، رهبران اروپایی هنوز تمایلی به چرخش کامل به سمت چین ندارند. در صورت شکست مذاکرات صلح در اوکراین، پکن ممکن است مجبور به انتخاب بین حمایت از اروپا و همسویی با روسیه شود. در سایر نقاط جهان، چین در حال بهره‌برداری از تغییرات در سیاست‌های ایالات متحده برای تقویت روابط خود با کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا است.

◾️پیش‌بینی روند روابط دولت دوم ترامپ با چین دشوار است، زیرا سیگنال‌های متناقض از ترامپ و تیمش ارسال می‌شود. برخی مقامات کابینه ترامپ از جمله مایک والتز و مارکو روبیو احتمالاً به دنبال تشدید رقابت با چین از طریق اقداماتی مانند محدودیت‌های صادرات فناوری و سرمایه‌گذاری خواهند بود. این مقامات پیش از پیوستن به دولت ترامپ از افزایش هزینه‌های دفاعی و تقویت حضور نظامی ایالات متحده در اقیانوس هند و اقیانوس آرام حمایت کردند. در عین حال، خود ترامپ روابط شخصی خوبی با شی جین‌پینگ دارد و از روابط اقتصادی بیشتر چین با ایالات متحده حمایت کرده است. اگر ترامپ به توافق با چین برسد، ممکن است تعرفه‌ها کاهش یابد و سرمایه‌گذاری چین در ایالات متحده گسترش یابد. با این حال، رویکرد نامنظم ترامپ و تغییرات سیاست‌های داخلی می‌تواند هر توافقی را بی‌ثبات و ناپایدار کند. در صورت عدم توافق، احتمالاً تنش‌ها افزایش یافته و تحریم‌ها و محدودیت‌های بیشتری علیه چین وضع خواهد شد.


◾️در سال 2018، شی جین پینگ اعلام کرد که جهان دستخوش تغییراتی دارد که در یک قرن گذشته بی‌سابقه بوده است. در همین دوره، دولت دولت 20 درصد تعرفه بر کالاهای چینی اعمال کرد، در حالی که در مبارزات انتخاباتی خواستار افزایش این تعرفه به 60 درصد بود. در سال 2019، او تعرفه‌هایی جدید بر کالاهای چینی وضع کرد و در سال 2020، توافق تجاری فاز اول بین چین و آمریکا امضا شد. با این، این توافق به دلیل همه‌گیری کوید-19 وضعیت خود را از دست داد. چشم‌انداز چین برای آشتی در اروپا مبهم است، زیرا حمایت از روسیه و فشارهای سیاسی و اقتصادی بر کشورهای اروپایی موقعیت چین را در این قاره تضعیف کرده است. اتحادیه اروپا چین را به دلیل کمک به روسیه در جنگ اوکراین و تهاجم مسکو از طریق صادرات فناوری و کمک به حفظ اقتصاد روسیه تحت انتقاد قرار داده است. در صورت دستیابی به توافق آتش‌بس، چین ممکن است در فرآیند بازسازی اوکراین نقش بیشتری ایفا کند، به ویژه با توجه به برآورد هزینه‌های بیش از 500 میلیارد دلار برای بازسازی. با این حال، روابط چین با اروپا نیازمند تغییراتی در سیاست‌های این کشور است، به‌ویژه در زمینه رقابت با اقتصادهای اروپایی و فاصله گرفتن از روسیه. در صورت تشدید درگیری‌ها در اوکراین، چین ممکن است مجبور به انتخاب بین افزایش حمایت از روسیه و آسیب به روابط خود با اروپا باشد. در نهایت، پکن ممکن است نتواند در اروپا دستاوردهای بزرگی داشته باشد، اما فرصت‌هایی در سایر مناطق جهان مانند آفریقا و آمریکای لاتین به دلیل سیاست‌های غیرمتعارف و نامنظم دولت ترامپ وجود دارد.


https://www.foreignaffairs.com/china/china-sees-opportunity-trumps-upheaval

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢نقشه‌راهی برای صلح در سوریه پسا اسد

✍️تلاش‌های مشترک فشرده شورای آتلانتیک، مؤسسه خاورمیانه و مؤسسه صلح اروپا

1️⃣چالش‌های استراتژیک و امنیتی پس از سقوط رژیم اسد:
- بحران‌های امنیتی:سقوط رژیم اسد در دسامبر 2024 ممکن است باعث افزایش بحران‌های امنیتی شود. گروه‌های تروریستی مانند داعش و جبهه تحریر شام (HTS) در شرایط بی‌ثباتی ممکن است دوباره نفوذ کنند و درگیری‌های مسلحانه داخلی ادامه یابد
- رقابت‌های خارجی:قدرت‌های بزرگ نظیر ایالات متحده آمریکا و روسیه همچنان به دنبال نفوذ در سوریه هستند. روابط سوریه با ایران که پیش از این حامی رژیم اسد بود، تغییر و ایران باید استراتژی خود را در سوریه بازتعریف کند.
- چالش‌های اقتصادی:وضعیت اقتصادی سوریه پس از جنگ و تخریب‌های گسترده بسیار بحرانی است. بهبود زیرساخت‌ها و اقتصاد نیازمند زمان و منابع فراوان است.
- بازگشت پناهندگان: بازگشت پناهندگان سوری به کشورشان یکی از چالش‌های بزرگ است.
- تهدیدات تروریستی:فعالیت‌های گروه‌های جهادی همچنان تهدیدی بزرگ برای امنیت داخلی و منطقه‌ای سوریه است چون داعش و HTS
- پدیده ویرانی و بی‌ثباتی: ایجاد یک ساختار پایدار و شفاف یک اولویت خواهد بود.

2️⃣نکات مهم در تحلیل وضعیت سوریه پس از سقوط رژیم اسد:
- چالش‌های اقتصادی و تحریم‌ها: دولت موقت سوریه با مشکلات اقتصادی شدید مواجه خواهد شد. تحریم‌های بین‌المللی و آثار جنگ باعث مشکلات اقتصادی زیادی شده است. رفع تحریم‌ها و امکان دسترسی به منابع مالی بین‌المللی می‌تواند به احیای اقتصاد کمک کند.
- فرآیند ائتلافات منطقه‌ای: روابط با کشورهای عربی و ترکیه برای رسیدن به راه‌حل‌های پایدار و حفظ ثبات در سوریه اهمیت زیادی دارد. برخی کشورها مانند عربستان سعودی می‌توانند نقش کلیدی ایفا کنند.
- مدیریت نیروهای جهادی و غیرمتمرکز: یکی از تهدیدات اصلی حضور هزاران جنگجوی خارجی است گروه‌هایی مانند حزب اسلامی ترکستان و سایر نیروهای جهادی در شمال غرب سوریه نیاز به استراتژی‌هایی برای ادغام در ساختار سیاسی و اجتماعی سوریه دارند.
- چالش‌های امنیتی و حضور گروه‌های تروریستی: داعش و سایر گروه‌های افراطی همچنان تهدیدی بزرگ برای سوریه هستند. حضور این گروه‌ها در مناطق مختلف کشور، به ویژه در مناطق تحت کنترل کردها و ارتش آزاد سوریه، نیازمند تدابیر سختگیرانه برای جلوگیری از بازگشت آنها به قدرت است.

3️⃣تغییرات سیاسی و اجتماعی در دوره پسا اسد:
- انتقال قدرت: این انتقال باید شامل مشارکت تمامی اقشار جامعه، به ویژه زنان، باشد تا ساختار قدرت به‌طور دموکراتیک تغییر یابد.
- نقش زنان: در روند انتقال، باید جایگاه زنان به‌طور برابر در نظر گرفته شود و از سازوکارهایی مانند سهمیه‌بندی برای مشارکت در نهادهای سیاسی استفاده شود.
- شمولیت قومی و مذهبی: یکی از چالش‌های اساسی در روند انتقال، گنجاندن گروه‌های قومی و مذهبی مختلف در فرآیند بازسازی کشور است.
- مشارکت شفاف و تصمیم‌گیری: برای تضمین موفقیت فرآیند انتقال، باید از روش‌های شفاف برای انتخاب اعضای نهادهای انتقال استفاده شود. این فرآیند باید شامل مشاوره با گروه‌های غیرنخبگانی و افراد عادی جامعه باشد تا نمایندگی واقعی از تمامی بخش‌های جامعه فراهم شود

✍️تفسیر_خبر

1️⃣تلاش های مشترک فشرده این چند موسسه آرمانگرایانه و با معیارهای غربی است؛ واقعیت های میدانی تحت ارزش های غربی قرار گرفته است؛ نوعی برابری و حضور همه جانبه که گویی تقسیم جامعه سوریه یکدست است.

2️⃣بحران سوریه یک مسئله صرفاً داخلی نیست بلکه به شدت تحت تأثیر قدرت‌های خارجی قرار دارد. در واقع، نقش این قدرت‌ها در آینده سوریه باید جدی گرفته شود، چرا که تحولات سوریه بدون در نظر گرفتن این بازیگران بین‌المللی به هیچ‌وجه قابل حل نخواهد بود. اگرچه تلاش برای استقلال سوریه ممکن است در نگاه اول مطلوب به نظر برسد، اما در عمل به نظر می‌رسد که این یک سراب باشد. شرایط سوریه به گونه‌ای است که مانند عراق قابل پیاده سازی نیست بلکه سوریه رقابت‌ها و تنوعات سیاسی داخلی پیچیدگی‌های خاص و متعددی را در خود دارد. در این شرایط، به نظر می‌رسد که بهترین راه‌حل موقت، بحث و گفتگوی میانجیگری میان بازیگران سیاسی کلیدی به ویژه همچون مذاکرات آستانه است! این میانجیگری باید میان گروه‌های سیاسی مختلف و طیف‌های متنوع ایدئولوژیکی صورت گیرد. در این راستا، تلاش برای ایجاد توافقات سیاسی میان رهبران و جناح‌های مختلف در سطوح پایین‌تر،ضرورت است ولی اولویت فعلا نیست. در این مرحله، مهم‌ترین اولویت باید تمرکز بر لایه‌های بالاتر ساختار سیاسی باشد تا بعداً در ساختارهای دولتی و پارلمانی، امکان نمایندگی و پذیرش گروه‌های مختلف مثل نظر سه اندیشکده خارجی تا حدی فراهم شود.
@IRDIPLOMAT

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢ابوعبیده، سخنگوی کتائب القسام، شاخه نظامی حماس: ما از جنبش انصار الله یمن به خاطر مواضع شرافتمندانه‌اش در قبال موضوع فلسطین و حمایت از نوار غزه قدردانی می‌کنیم.

🔻 یمنی‌ها با وجود بهای سنگینی که به خاطر وفاداری نسبت به مسجد الاقصی و فلسطین پرداخت کرده‌اند، باز هم از حمایت و پشتیبانی مستقیم از برادران خود در نوار غزه دست نکشیدند.

🔻 حضور مشترک موشک‌های یمنی و فلسطینی در آسمان تل‌آویو، تاکیدی بر این نکته است که غزه تنها نیست بلکه مردانی آزادیخواه در میان امت اسلامی هستند که هرگز غزه را در مقابل دشمن صهیونیستی تنها نمی‌گذارند.

🔻 ما از تمامی آزادگان می‌خواهیم که در نبرد دفاع از مسجد الاقصی و غزه شرکت کنند، هیبت دشمن جنایتکار صهیونیستی را در هم شکنند و اشغالگران را به توقف تجاوزات‌شان وادار سازند.

✍️تفسیر خبر

1️⃣در زمانی که اسرائیل سرخوش از اقدامات نظامی خود و تقریباً تمام رسانه ها بر دست بالای اسرائیل پس از عملیات وحشیانه و ترورها میگفتند اقدامات نظامی یمنی ها امیدی بر قلب ها در برابر این رژیم دمید. این روحیه بالا در شرایطی سختی به نمایش گذاشته شد. پیش تر این حماس بود که درتبادل اسرا روحیه بالای خود را نشان داده بود. اقدام یمنی ها ما را به یاد مقاومتی می اندازد که در برابر عربستان ازخود نشان دادند اما باید در نظر داشت که امروزه یمنی ها با آمریکا و اسرائیل درگیرند و مثل عربستان هدف قرار دادن آرامکو دیگر مطرح نیست مگر طرف آنها تنها اسرائیل و آمریکا نباشد.

2️⃣اما یمنی ها امروز با واکنش جدی گویا روبرو نشده اند چرا؟ این یک زنگ خطر است. از زمانی که اسرائیل و آمریکا آموخته اند باید قلب دشمن خود را هدف قرار دهند اینک قطعاً بدنبال این هستند که بدانند قلب یمن و انصارالله کجا است که به آن حمله کنند . منظور از قلب ممکن است یک پایگاه یا یک شخص یک مذاکره یا هرچیزی باشد. یمنی ها در این مورد شدیداً تحت ذره بین و رصد هستند و باید به بازی گمراه سازی و خطای محاسباتی طرف مقابل دست یابند وگرنه غافلگیر خواهند شد.به علاوه تهدیداتی که یمنی ها بخاطر موقعیت خود دارند باعث احتیاط بیشتر کشورهای منطقبه در بازی اسرائیل و امریکا هم می شود یعنی حمله به پالایشگاه ها و مراکز انرژی منطقه و کشتی ها در دریای سرخ. با این حال بادی در نظر داشت هدف یمنی ها دفاع از مردم غزه فعلا است پس درگیر شدن در مناطق دیگر می تواند آنها را از هدف دور سازد.

3️⃣اگر آمریکا و اسرائیل دچار خطای محاسباتی شوند، هزینه‌ای که یمنی‌ها بر آنها تحمیل خواهند کرد بسیار سنگین خواهد بود. در صورتی که محاسباتشان دقیق باشد، ممکن است اسرائیل در تاریخ بنویسد که همزمان با حماس و یمن و ... جنگید. سرنوشت این جنگ به عوامل متعددی از جمله حمایت ها، تبادل بیانیه‌ها، سلاح‌های موجود، نوع تهدید و شدت آسیب‌پذیری در برابر حملات یمن، و شاید سناریو ی غافلگیری بستگی دارد. سوال این است که اسرائیل و یمن چگونه در حال بالا بردن تدابیر دفع حملات یکدیگر هستند؟ گزینه های مدیریت، موارد انعطاف و عدم پذیرش چیست؟ و چه زمانی رویارویی جدی و بسیار بسیار مهم بلند مدت درگیری با چه هزنیه ای و امکاناتی و چگونه آغاز خواهد شد؟ بنظر میرسد اولین اقدام یمنی ها باید این باشد که سناریو غافلگیری را از خود دور کنند و از زاویه ضربه پذیر ضربه را بزنند!

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢چگونه پوتین، ترامپ را به دادن امتیاز وا داشت؟

✍️ اکونومیست

◾️ابتدا به جای توافق بر سر یک آتش‌بس بی‌قید و شرط، پوتین پیشنهاد کرد که هر دو طرف از حمله به زیرساخت‌های انرژی یکدیگر دست بردارند؛ حرکتی که نشان می‌دهد او همچنان به دنبال شرایطی است که کنترل بیشتری بر وضعیت داشته باشد. در حالی که اوکراین توانسته در این زمینه ضربات سنگینی به روسیه وارد کند، پوتین شرایطی را مطرح کرده که به او برتری بیشتری می‌دهد: از اوکراین خواسته کمک‌های نظامی خارجی را متوقف کند و سربازگیری و آموزش نظامی را کنار بگذارد، در حالی که روسیه خود را از چنین محدودیت‌هایی معاف کرده است. او همچنین خواستار رسیدگی به «دلایل اصلی» درگیری شده که در واقع می‌توان آن را تلاشی برای حذف موجودیت اوکراین به‌عنوان یک کشور مستقل تلقی کرد. این رویکرد نشان می‌دهد که پوتین تمایلی به سازش ندارد. دونالد ترامپ نیز پیشنهاد کرده که نیروگاه‌های هسته‌ای اوکراین تحت مالکیت آمریکا قرار بگیرند تا از آنها محافظت شود و همچنین قصد دارد تعدادی موشک پاتریوت از اروپا تهیه کند. او تاکنون در اظهارات علنی خود از حمایت از خواسته‌های سخت‌تر پوتین خودداری کرده که می‌تواند نشانه‌ای از تلاش برای جلوگیری از تشدید بیشتر تنش‌ها باشد.

◾️ اما خطر اصلی در درازمدت خود را نشان می‌دهد. ولادیمیر پوتین به‌دنبال متقاعد کردن رئیس‌جمهور آمریکا است که چالش‌های جهانی مهم‌تری از مناقشه اوکراین وجود دارد و در نتیجه، روسیه و ایالات متحده می‌توانند در زمینه‌های دیگر همکاری کنند. مسکو ممکن است در حل بحران‌های خاورمیانه نقشی ایفا کند، حتی شاید به ایران فشار آورد که برنامه‌های هسته‌ای خود را متوقف کند. چشم‌انداز گسترش همکاری‌های اقتصادی از جمله سرمایه‌گذاری‌های مشترک در پروژه‌های گازی قطب شمال، برداشتن تحریم‌ها و بازگشت روسیه به گروه هفت، به عنوان انگیزه‌ای برای بهبود روابط مطرح شده است. برخی حتی احتمال تضعیف روابط نزدیک مسکو و پکن را مطرح می‌کنند. برای دونالد ترامپ، چنین توافقی می‌توانست به کاهش خطر «جنگ جهانی سوم» منجر شود.

اما این تصویر بیشتر شبیه یک خیال‌پردازی خوش‌بینانه است. این طرح با دقت طراحی شده تا ترامپ را به دادن امتیازاتی در اوکراین متقاعد کند، آن هم در ازای وعده‌هایی که هرگز تحقق نخواهند یافت. واقعیت این است که روسیه بیش از هر زمان دیگری به چین وابسته است و احتمالاً این وابستگی را ترک نخواهد کرد. توانایی روسیه برای تأثیرگذاری بر ایران بسیار محدود است و اقتصاد این کشور که از نظر اندازه کوچک‌تر از اقتصاد ایتالیا است، تا حد زیادی به تصمیمات ولادیمیر پوتین وابسته است و فاقد ظرفیت‌های اقتصادی چشمگیر برای ایجاد فرصت‌های بزرگ است.

◾️در صورتی که دونالد ترامپ در مسیر جستجوی سراب کاهش فشار غرب بر روسیه قدم بردارد، آمریکا در نهایت بازنده خواهد بود. چنین رویکردی، ابتدا شکاف میان ایالات متحده و اروپا را عمیق‌تر خواهد کرد؛ چرا که اروپا از ترامپ پیروی نخواهد کرد. در همین حال، اوکراین بی‌ثبات‌تر خواهد شد و این وضعیت، خطرات بیشتری برای کل اروپا به همراه دارد. این تغییرات، اتحاد‌ها و ارزش‌هایی که آمریکا برای دهه‌ها از آنها حمایت کرده است، تضعیف خواهد کرد و در نهایت، ایالات متحده را ضعیف‌تر می‌کند. شاید ترامپ برای چنین پیامد‌هایی اهمیت چندانی قائل نباشد، اما بدون شک از این که ضعیف به نظر برسد، واهمه دارد؛ همان‌طور که «جو بایدن»، رئیس جمهور سابق آمریکا پس از تسلط طالبان بر افغانستان با این نقد‌ها مواجه شد.

از سوی دیگر، تماس میان پوتین و ترامپ در زمانی صورت گرفت که آتش‌بس تحت نظارت ایالات متحده در غزه در آستانه فروپاشی قرار دارد و حملات اسرائیل شدت گرفته است. هرچند سبک شخصی ترامپ در دیپلماسی ممکن است گره‌های سیاسی را بگشاید، اما تلاش برای ایجاد صلح برای او بیش از حد طاقت‌فرسا و پرجزئیات خواهد بود. بیانیه کاخ سفید درباره این تماس، به «معاملات اقتصادی عظیم و ثبات ژئوپلیتیکی پس از دستیابی به صلح» اشاره کرد. مشخص است که پوتین چه چیزی را می‌خواهد. تعجب‌آور این است که به نظر می‌رسد ترامپ آماده است این امتیازات را به وی اعطا کند"

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢چرا اوضاع ایران امنیتی‌تر خواهد شد؟

با توقف یا شکست میان ایران و آمریکا، به‌ویژه در قالب مذاکرات غیرمستقیم مانند نشست‌های عمان، روند تحولات نشان می‌دهد که کشور به‌سمت امنیتی‌تر پیش خواهد رفت. این روند نه اتفاقی است و نه واکنشی صرف، بلکه بخشی از یک منطق منطقی در رفتار آمریکا و هم‌پیمانانش در قبال ایران است. در ادامه، هشت مؤلفه کلیدی این تغییر امنیت‌محور تحلیل می‌شود:

1️⃣ سیاست دیپلماسی فشار ـ بدون جنگ اما با مستمر

فشار آمریکا دیپلماسی را نه برای آغاز، بلکه برای القای «شرایط بحرانی کنترل‌شده» به‌کار می‌برد. در این تهدید، اسرائیل، محدود، سایه حمله، و اسرائیل در منطقه، صرفاً برای پذیرش شروطی از ایران طراحی شده است. این فشار باعث افزایش امنیت سازی در داخل ایران خواهد شد.

2️⃣ سناریوی شوروی‌سازی ایران ـ فرسایش منابع، تهی‌سازی از درون

همزمان با فشار خارجی، ایران وادار به هزینه‌کرد منابع در امور امنیتی و دفاعی می‌شود، امری که باعث انباشت نارضایتی داخلی، تضعیف سرمایه اجتماعی و تشدید اعتراضات خواهد شد. این همان فرمولی است که شوروی را از درون متلاشی کرد: فشار بیرونی + نارضایتی داخلی = فرسایش راهبردی.

3️⃣ بازی در زمین خاکستری ـ پاسخ‌های غیررسانه‌های ایران

جمهوری اسلامی برای ایجاد توازن وحشت، به‌صورت عملیاتی به برخی تحرکات پاسخ خواهد داد، اما نه لزوماً علنی. این بازی در زمین خاکستری (بین صلح و جنگ) شعله‌های واقعی زیر خاکستر (حملات عیان و پنهان) خواهد ساخت که خود سایه بر امنیت‌های داخلی می‌اندازد

4️⃣ شکست توافق = امنیت‌محوری حاکمیتی

با بروز شکست، نگاه حاکمیت از «توافق» به «تأمین امنیت از مسیر بازدارندگی سخت» تغییر خواهد کرد. به‌ویژه با بازگشت احتمالی استدلال و اظهارات صریح ترامپ بر «یا توافق یا حمله»، فضای سیاسی داخلی نیز به‌سمت آماده برای مقابله با سخت‌افزار خواهد بود.

5️⃣ تشویش اطلاعاتی و دیپلماسی اسرائیلی ـ محاصره نرم

تحرکات دیپلماتیک اسرائیل در منطقه (سفرهای نتانیاهو به سراسر ایران، از جمله آذربایجان و امارات) نه فقط تهدید خارجی، بلکه عامل تشویش امنیت روانی در داخل کشور است. این عملاً ایران را آماده‌باش دائمی می‌برد.

6️⃣ ضربات بی‌صاحب، پاسخ‌های ناشناس

هرچه مذاکرات به پیچیدگی نزدیک‌تر شود، حملات امنیتی سایبری، خرابکاری‌های صنعتی، و حتی ترورهای هدفمند افزایش خواهد یافت. این خطر، بدون پرداخت هزینه، هزینه‌های امنیتی را بر ایران تحمیل می‌کند و نتیجه آن، امنیتی تر شدن فضا است.

7️⃣ امنیت‌طلبی از پایین ـ فشار افکار عمومی

با افزایش ترس از حمله یا ناامنی، بخشی از جامعه به‌سمت مطالب امنیت بیشتر خواهد رفت. در این حالت، فشار اجتماعی به‌جای مطالب سیاسی یا اقتصادی، به مطالب نظم، کنترل، و تبدیل می‌شود. امنیتطلبی از پایین، ابزار مشروعیت سختگیری از بالا خواهد شد.

8️⃣ فرمول برنامه ناعادلانه ـ امنیت در برابر اقتصاد؟

استدلال‌هایی که شکل مذاکره را بر «رفع تهدید» در برابر «رفع تحریم» ساخته ذاتاً ناعادلانه است. چنین مذاکره ای نه تنها قابل دوام نیست، بلکه عملاً به‌معنای تسلیم امنیت در ازای امتیازهای اقتصادی محدود می‌شود. همین نابرابری در فرمول، مسیر را از دیپلماسی به بازدارندگی و در نهایت، تشدید امنیت داخلی هدایت می‌کند. پیشنهاد می شود که ایران بازی امنیت - امنیت؛ اقتصاد-اقتصاد را بسازد. یعنی امنیت میدهد و امنیت میخرد! رفع تحریم میشود و فرصت بازار می دهد... اگر مذاکره اینگونه باشد که رفع تهدید در برابر رفع تحریم این مذاکره به بن بست می رسد!

🎯 راهبرد استراتژیک برای ایران (ادامه دارد) @irdiplomat

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢اسرائیل به رغم مخالفت آمریکا، در حال بررسی حمله محدود به تاسیسات هسته ای ایران است

✍️ رویترز

بر اساس گزارش رویترز، بر اساس یک مقام ارشد اسرائیلی و دو منبع دیگر اسرائیل احتمال حمله محدود به تاسیسات هسته‌ای ایران در ماه های آینده را حتی بدون حمایت مستقیم آمریکا رد نکرده است. حمله مورد بحث شامل ترکیبی از حملات هوایی و عملیات کماندویی با هدف به تعویق انداختن برنامه هسته‌ای ایران برای چند ماه تا یک سال خواهد بود.


✍️تفسیر_ خبر
پرسش این است که آیا توافق ایران و آمریکا، حمله اسرائیل را منتفی می‌کند؟

در تحلیلی بر سناریوهای امنیتی پس از توافق احتمالی و رفتار راهبردی تل‌آویو باید گفت در فضای دیپلماتیکی که بوی توافق میان تهران و واشنگتن را می‌دهد، یک سؤال اساسی مطرح است: آیا در صورت تحقق این توافق، سایه جنگ از سر ایران برداشته می‌شود؟ بسیاری بر این باورند که توافق می‌تواند منجر به آرامش منطقه‌ای شود؛ اما تجربه، منطق امنیتی تل‌آویو، و تحرکات اخیر اسرائیل حکایت دیگری دارند.


1️⃣ اسرائیل چرا هنوز احتمال حمله را حفظ می‌کند؟

🔹 امنیت‌گرایی مطلق در حوزه هسته‌ای
اسرائیل برنامه هسته‌ای ایران را، حتی اگر صلح‌آمیز باقی بماند، تهدیدی راهبردی تلقی می‌کند. دکترین امنیتی تل‌آویو بر این اصل استوار است که انحصار هسته‌ای‌اش در منطقه نباید شکسته شود. بنابراین، هرگونه توانمندی بالقوه ایران—حتی در سایه توافق—می‌تواند زمینه‌ساز اقدام نظامی باشد.

🔹 ضربه به «مغز محور مقاومت»
اسرائیل طی دو دهه گذشته، اقدامات خود را عمدتاً بر بازوهای منطقه‌ای ایران متمرکز کرده؛ از حملات به حزب‌الله تا حملات گسترده در غزه. اما اکنون، تمرکز راهبردی‌اش به «سر» این محور یعنی تهران معطوف شده است. حمله به ایران، بیش از آن‌که نظامی باشد، اقدامی برای کسب پرستیژ و بازدارندگی و غافلگیری با دستکاری ذهنی برای اقدامات آینده است.

🔹 نمایش توان طلاعاتی و نبرد ادراکی
با افشای عملیات سایبری، ترورهای هدفمند و نفوذ اطلاعاتی، اسرائیل می‌کوشد دو پیام روشن به ایران بدهد:
۱. "ما هر لحظه تو را می‌بینیم"
۲. "قادر به زدن ضربه هستیم، اگر بخواهیم"
این سیاست تهدید ادراکی، نقش مهمی در مهار نرم ایران دارد.


2️⃣ آیا توافق، احتمال حمله را از بین می‌برد؟

🔺 پاسخ: خیر. حتی در صورت توافق نیز سناریوهای متعددی باقی می‌ماند که اسرائیل را به اقدام سوق دهد:

➀ این انگاره : توافقِ ناقص = تهدیدِ باقی‌مانده
اگر توافق صرفاً بر برنامه هسته‌ای تمرکز کند و نقش منطقه‌ای ایران را نادیده بگیرد، از دید اسرائیل، خطر اصلی همچنان پابرجاست. حمایت ایران از گروه‌های مقاومت، فارغ از برجام، تهدیدی حیاتی تلقی می‌شود.

➁ این انگاره: احیای اقتصاد ایران = تهدید جدید
تنفس اقتصادی پس از توافق می‌تواند قدرت منطقه‌ای ایران را افزایش دهد؛ موضوعی که تل‌آویو را به تحرک وادار می‌کند، حتی اگر آن تحرک در قالب عملیات پیش‌دستانه باشد.

➂ این انگاره: توافق اطمینان بخش = منتفی شدن تهدید آمریکا علیه ایران
اسرائیل ممکن است با حمله‌ای محدود، ایران را به واکنش وادار کند تا توافق تضعیف شود یا آمریکا در حمایت از آن مردد گردد. این تاکتیک «تحریک هدفمند» پیش‌تر در بحران‌های مختلف کاربرد داشته.

➃ این انگاره: فریب ایران با سناریوی ترکیبی چماق و هویج ممکن است
در یک بازی پیچیده، ممکن است اسرائیل نقش تهدیدگر و حمله کننده را ایفا کند، و آمریکا با وعده لغو توافق ایران را از واکنش بازدارد. این مدل فشار-پاداش، ایران را در وضعیت انتخاب سخت قرار می‌دهد.

🎯 جمع‌بندی استراتژیک:

🔻 امنیت اسرائیل از متن توافق*حاصل نمی‌شود، بلکه از «تضمین سهم راهبردی‌اش از توافق » ناشی می‌شود.
🔻 تل‌آویو در پی توافقی نیست که جلوی حمله اش را بگیرد، بلکه توافقی می‌خواهد که اگر هم حمله کرد، بتواند آن را توجیه یا ایران را به تمکین برساند.

◾️چگونه ایران می‌تواند توافق کند، بدون اینکه بازدارندگی‌اش در برابر اسرائیل را از دست بدهد؟ پاسخ های راهبردی این است که مسیرهای حمله احتمالی اسرائیل رو از نظر ادراکی ببندد: یعنی اطمینان بدهد که حاضر نیست پاسخ مشروع انتقام را با اقتصاد معامله کند! دوم استراتژی ابهام سازنده را در پیش بگیرد؛ سوم بازتعریف توافق به‌مثابه «ابزارِ مدیریت» نه «پایان تهدید»؛ ترساندن امریکا از اینکه بعد توافق اگر اسرائیل حمله کند درصد غنی سازی بالا خواهد رفت.

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢 تحلیل استراتژیک دیپلماسی فشار؛ از بازی‌سازی آمریکا تا فقدان بازدارندگی در ایران

در ادبیات سیاست بین‌الملل، "دیپلماسی فشار" نوعی از مهندسی تهدید است؛ شکلی از بازی قدرت که در آن، طرف مهاجم تلاش می‌کند با ترکیب تهدیدات روانی، هشدارهای نظامی و فشارهای اقتصادی، اراده سیاسی طرف مقابل را تغییر داده و به تسلیم تدریجی وادار کند. اصل کلیدی این مدل دیپلماتیک، القای این گزاره است: هزینه عدم توافق، سنگین‌تر از پذیرش شرایط تحمیلی است.

رفتار راهبردی آمریکا، به‌ویژه در دوره‌های پرتنش منطقه‌ای، دقیقاً در این چارچوب قابل تحلیل است. هم‌زمان با بالا گرفتن بحران‌ها در منطقه، آمریکا بازی دوگانه‌ای را پیگیری می‌کند: از یک سو پیام گفت‌وگو و مذاکره را می‌فرستد، و از سوی دیگر با ابزارهای جنگ روانی، سناریوهای درگیری را شبیه‌سازی می‌کند. این همان "دیپلماسی فشار فعال" است: فشار برای تحمیل مذاکره، نه دعوت به مذاکره.

🎯 ایران؛ بازیگر یا بازی‌خورده؟
در شرایط کنونی، هرچند فضای عمومی مذاکرات به‌گونه‌ای است که آمریکا نیز خواهان بازگشت به میز گفت‌وگوست، اما واقعیت میدانی این است که ایران فاقد ابزارهای بازدارنده مؤثر در دیپلماسی فشار متقابل است.. ضعف در ساختن سناریوی تهدید متقابل باعث شده ایران نه توان مدیریت میدان را داشته باشد و نه قدرت جهت‌دهی به میز مذاکره را.

⚠️ ضعف‌های کلیدی در استراتژی فشار ایران:

1. فقدان تهدید باورپذیر: ایران هیچ ابزار فعال و مشخصی برای نشان‌دادن پیامد ملموس شکست مذاکرات ندارد.
2. شکاف بین قدرت منطقه‌ای و استراتژی رسمی: غرب موفق شده میان توانمندی‌های هسته‌ای، نظامی و نفوذ منطقه‌ای ایران پیوند استراتژیک برقرار کند. اما خود ایران، از ترس تخریب تصویرش به‌عنوان یک بازیگر صلح‌طلب، از این پیوندسازی راهبردی گریزان است.
3. از دست رفتن اهرم انرژی: در گذشته، بازار جهانی انرژی یکی از ابزارهای تهدید نرم ایران بود. اکنون، تحت تحریم و با تغییرات ساختاری در بازار انرژی، این اهرم نیز کارایی خود را از دست داده است.

🧠 دیپلماسی فشار آمریکا؛ بازی در زمین ذهن ایران

آمریکا از ابزارهای مختلفی برای اجرای دیپلماسی فشار بهره می‌گیرد:
- جنگ روانی از مسیر رسانه‌ها و افکار عمومی
- تهدیدات کنترل‌شده از جانب اسرائیل برای القای فشار لحظه‌ای
- استفاده از ائتلاف‌های منطقه‌ای برای محاصره دیپلماتیک ایران
- *نمایش گزینشی از گزینه نظامی به عنوان احتمال جدی، نه صرفاً بلوف

در این میان، تصویر اسرائیل به عنوان بازوی اجرای تهدید، بخشی از بازی تاکتیکی آمریکا برای باورپذیر ساختن فشار است. هدف، مجبور کردن ایران به پذیرش نسخه‌ای از مذاکره است که صرفاً به رفع نگرانی‌های غرب بینجامد، نه تأمین منافع استراتژیک ایران.

🧩 چالش راهبردی ایران: از مطالبه رفع تحریم تا ناتوانی در ایجاد خطر متقابل

ایران، در حال حاضر تنها یک مطالبه در سطح بین‌المللی دارد: "رفع تحریم‌ها". در مقابل، غرب سه مطالبه به نام "رفع تهدید" دارد: توقف برنامه هسته‌ای، کنترل برنامه موشکی، و مهار نقش منطقه‌ای ایران. این عدم توازن در سطح مطالبه‌گری، خود بیانگر اختلال در وزن استراتژیک ایران در میز مذاکره است.

❗️ نتیجه‌گیری استراتژیک:

در غیاب یک «دیپلماسی فشار متقابل»، ایران صرفاً به بازیگری منفعل تبدیل می‌شود که باید نگرانی‌های امنیتی غرب را برطرف کند و در ازای آن، امتیازاتی نامشخص و شکننده دریافت کند. چنین توافقی نه پایدار است و نه استراتژیک.

پرسش کلیدی این است: اگر ما نتوانیم طرف مقابل را از هزینه‌های شکست مذاکره بترسانیم، چگونه می‌خواهیم امتیاز بگیریم؟ هزینه شکست ساختن بمب هسته ای نیست زیرا ایران گفته است اگر تهدید نظامی شود بمب هسته ای می سازد اما واقعا اگر مذاکره شکست بخورد و ترامپ هم به این نتیجه برسد مذاکره را رها سازد و حتی اسرائیل را راضی کند که حمله ای نکنیم بهتر است آنوقت چه خواهد شد؟ آیا تشنگی ایران برای رسیدن به توافق باعث نخواهد شد دنبال توافق اولیه و حداقلی باشد؟

پاسخ روشن است: ایران برای حفظ موقعیت ژئوپلیتیک خود و جلوگیری از استحاله در نظم منطقه‌ای، ناگزیر از طراحی یک «دیپلماسی فشار بازدارنده» است. بدون آن، هر توافقی به‌جای تضمین منافع، مقدمه‌ای بر فشارهای بعدی خواهد بود. یکی از راه های دیپلماسی فشار این است که ایران نشان بدهد که مسائل داخل آن به مذاکره بستگی ندارد! به علاوه سیاست تطمیع غرب در اینکه اگر مذاکره صورت نگیرد منافع اقتصادی خود را از دست خواهد داد گزینه خوبی است؛ ایران باید نشان بدهد که شکست مذاکرات یعنی چه؟
──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

💢 تحلیل امکان استراتژی فریب آمریکا با محوریت مذاکرات عمان

در فضای سیاسی و امنیتی منطقه، مذاکرات اخیر میان ایران و آمریکا در عمان، با وجود پوشش دیپلماتیک اگرچه محدود و در ظاهر معطوف به کاهش تنش هستند، اما با نگاهی تحلیلی‌تر، می‌توان آن‌ها را مشکوک و بخشی از یک سناریوی بزرگ‌تر دانست که هدفی فراتر از تعامل دارد: خنثی‌سازی قدرت دفاعی ایران و هم‌زمان باز کردن اقتصاد ایران به نفع غرب، بدون رفع تحریم‌ها.

◾️در این چارچوب، دو سناریو کلیدی به روشنی قابل تشخیص‌اند:

1️⃣ سناریو «لیبی‌سازی ایران»: کشف و خلع توان دفاعی

سناریوی فعلی آمریکا در قبال ایران برگرفته از مدل لیبی است؛ مدلی که با وعده‌های فریبنده، به خلع سلاح تدریجی و سقوط قذافی منجر شد. در مذاکرات عمان نیز آمریکا می‌کوشد با پوشش «کاهش تنش»، اطلاعاتی از ساختار دفاعی و توان موشکی ایران به‌دست آورد. هدف نهایی، جلوگیری قطعی از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای و کاهش توان مقاومت راهبردی آن است؛ همان‌گونه که نتانیاهو در ۲۰۲۳ تأکید کرد: «باید همان کاری را بکنیم که در لیبی شد.»

2️⃣ سناریو «معامله‌گری ترامپ»: حفظ تحریم‌ها، گشودن بازار برای آمریکا

دونالد ترامپاز گذشته نگرش متفاوتی به توافقات داشت الان چرا باید عوض شود؟! او به‌جای توافقی جامع و پایدار، دنبال معامله‌ای بود که در ظاهر تنش را کاهش دهد، اما تحریم‌ها را حفظ کند و در عین حال از بازار و منابع ایران بهره‌برداری کند. آمریکا به‌دنبال توافقی نیست که به رفع واقعی تحریم‌ها بینجامد، بلکه خواهان نوعی «نظم کنترل‌شده» است؛ شرایطی که در آن، ایران با اقتصاد نیمه‌باز و فاقد استقلال کامل دفاعی باقی بماند و شرکت‌های غربی ـ به‌ویژه آمریکایی ـ بتوانند به بازار آن دست یابند، بی‌آنکه محدودیت‌های راهبردی آمریکا کاهش یابد و معلوم نیست هدف شناسایی راه های دور زدن ایران تحریم ها از منفذ روابط اقتصادی با آمریکا است یا خیر.

◾️ چرا توافقی در کار نیست؟

نکته کلیدی مذاکرات غیر مستقیم درک بازی فریب آمریکا است. مذاکرات عمان، بیشتر به‌مثابه «تاکتیک فریب» برای مدیریت افکار عمومی، القای امنیت روانی کاذب در بازار داخلی ایران و در نهایت، انحراف از مطالبات اساسی ایران مانند رفع کامل تحریم‌ها طراحی شده است. ایالات متحده می‌خواهد بدون پرداخت هزینه‌های یک توافق واقعی، مزایای مدیریت‌شده‌ای از تعاملات محدود به‌دست آورد؛ مزایایی همچون کنترل نسبی بر برنامه هسته‌ای، کسب اطلاعات یا تضمین های امنیتی و بازگشایی محدود بازار برای کالاها و خدمات آمریکایی.

مارک دوبویتز ( ۲۰۲۳ ) : « ایده این است که ایران اطلاعات بدهدولی‌ها باقی می‌مانند».
ترامپ ( ۲۰۱۹ ) : « تحریم‌ها می‌ماند ، اما اگر ایران نفت بفروشد و کالاهای آمریکایی بخرد خوشحال می‌شوم.»
برایان هوک (۲۰۲۰): «تحریم ابزار فشار است، اما آماده‌ایم کانال اقتصادی را برای شرکت‌های آمریکایی باز کنیم، اگر ایران محدودیت‌هایی را بپذیرد.»

◾️در استراتژی فریب آن‌چه تحت عنوان «مذاکره» یا «گفت‌وگوهای محدود و مشروط» روی می‌دهد، نه در مسیر توافق واقعی، بلکه در یک استراتژی یک فریب دقیق و چندلایه است. است . فرمول این استراتژی را می‌توان چنین صورت‌بندی کرد:

فرمول فریب:

➕ افزایش ضریب اطمینان از مهار آسیب رساندن نظامی ایران از جمله در منطقه
اعطای هویج کوچک (نمادین) از سوی آمریکا برای ایجاد انگیزه حداقلی و مدیریت رسانه‌ای
➕اطمینان کامل آمریکا از عدم دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، به‌مثابه خط قرمز حیاتی و برچیده شدن امکان دستیابی به سلاح در صورت حمله احتمالی در آینده
➕ تکرار هویج کوچک، چون وقتی دستیابی به سلاح هسته‌ای غیرممکن شده، دلیلی برای دادن امتیاز بزرگ‌تر (هویج بزرگ) باقی نمی‌ماند
➕ باز کردن محدود بازار ایران برای کالاهای مصرفی و غیراستراتژیک آمریکایی (یعنی خوراندن منافع اقتصادی آمریکا به ایران در قالب بازار نیمه‌باز)
➕ عدم رفع تحریم‌ها به بهانه تداوم نگرانی‌های هسته‌ای، منطقه‌ای و موشکی، چون هنوز «مذاکره اصلی» آغاز نشده و موضوعات «مهم‌تر» در آینده نگه‌ داشته شده‌اند

🎯 هدف نهایی از این فرمول چیست؟
🔹 خلع قدرت راهبردی ایران بدون درگیری مستقیم
🔹 تحریم‌ها به‌عنوان ابزار دائمی‌چانه‌زنی
🔹 توان ایجاد جنگ روانی و آشفتگی در آینده
🔹 مدیریت افکار عمومی جهانی از طریق القای «دیپلماسی فعال»

◾️ارائه پیشنهاد غیر مستقیم یک ایده هوشمندانه توسط ایران است با این حال محتوای مذاکرات عمان نشان خواهد داد که این یک سناریوی فریب است یا خیر
… عراقچی باید تضمین امنیتی ندهد بلکه تضمین امنیتی بگیرد و جمله اگر حمله کنید سلاح میسازیم را زنده نگه دارد دوم رفع همه تحریم ها را پیش شرط ورود به بازارگشایی امریکا کند و سوم در مقابل هر خواسته “پاسخ متقابل متناظر” دهد نه فقط اقتصادی

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢حملات آمریکا به حوثی‌ها ایران را پای میز مذاکره نمی‌کشد

✍️چتم هاوس

در پرتو تشدید درگیری‌ها میان ایالات متحده و حوثی‌ها و ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید، چند نکته استراتژیک کلیدی برای تحلیل و درک وضعیت فعلی و آینده بحران یمن قابل توجه است:

1️⃣حملات آمریکا، نه بازدارنده و نه راهی به مذاکره
حملات اخیر ایالات متحده، هرچند شدیدتر از قبل، نتوانسته حوثی‌ها را از اقداماتشان در دریای سرخ بازدارد. این حملات نه‌تنها موجب محدودسازی عملیات آنها نشده، بلکه احتمال تشدید خشونت از سوی حوثی‌ها و بازگشت حملات به اسرائیل یا اهداف غربی را افزایش داده است. این روند، به‌جای کشاندن ایران به میز مذاکره، احتمالاً تهران را به ادامه یا حتی تقویت حمایت از حوثی‌ها وامی‌دارد.

2️⃣تمایز منافع ایران و حوثی‌ها
در حالی که حوثی‌ها به‌عنوان بخشی از محور مقاومت در هماهنگی با ایران عمل می‌کنند، اما سطح تحمل ریسک بالاتر، ایدئولوژی تهاجمی‌تر و کنترل کامل بر مناطق تحت سیطره‌شان، باعث شده آنها استقلال نسبی داشته باشند. ایران نسبت به حملات دریای سرخ تردید داشت، اما نتوانست مانع از آن شود. این شکاف منافع می‌تواند برای سیاست‌گذاران غربی به‌عنوان اهرم استفاده شود.

3️⃣تاثیر سیاست‌های ترامپ بر وضعیت یمن
طبقه‌بندی حوثی‌ها به‌عنوان سازمان تروریستی خارجی و اجرای آن از سوی واشنگتن، نه‌تنها موجب واکنش تهاجمی حوثی‌ها خواهد شد، بلکه ممکن است آن‌ها را وادار به کنار گذاشتن آتش‌بس با عربستان و افزایش حملات به منافع منطقه‌ای کند. این اقدام همچنین اقتصاد حوثی‌ها را بیشتر به کانال‌های غیررسمی و رمزارزها متکی می‌کند، که نظارت و مهار آن دشوارتر خواهد شد.

4️⃣ضرورت هماهنگی با بازیگران منطقه‌ای
اقدامات یک‌جانبه آمریکا، به‌ویژه بدون هماهنگی با عربستان سعودی و امارات، نه‌تنها کارایی استراتژیک ندارد، بلکه خطر تکرار شکست‌های گذشته را افزایش می‌دهد. این کشورها، با تجربه مستقیم از جنگ یمن، بهتر از هر بازیگر دیگری می‌دانند که چه رویکردهایی کارآمد نیستند.

5️⃣نیاز به راهبرد بلندمدت برای صلح پایدار
اگر هدف واقعی واشنگتن تضعیف و مهار حوثی‌هاست، چاره‌ای جز حمایت همه‌جانبه از صلح ندارد. این شامل تقویت نهادهای رسمی یمن، ایجاد یک جبهه متحد ضدحوثی، و مقابله با شبکه‌های تأمین مالی و تسلیحاتی حوثی‌ها از طریق ایران و عراق است. بدون این اقدامات ساختاری، ادامه سیاست فعلی تنها منجر به طولانی شدن بی‌ثباتی در یمن و منطقه خواهد شد.

در نهایت، آنچه در این معادله اهمیت حیاتی دارد، پذیرش واقع‌گرایانه پیچیدگی روابط بین ایران و حوثی‌ها، شناخت درست از پویایی قدرت در یمن، و پرهیز از تکرار سیاست‌های مداخله‌جویانه بدون برنامه جامع خروج و بازسازی است.
https://www.chathamhouse.org/2025/03/new-us-attacks-houthis-will-not-bring-iran-negotiating-table-could-provoke-worse-violence

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═─

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢 کره شمالی با سلاح هسته‌ای ۵ برابر از ایران بدون سلاح هسته‌ای تحریم کمتری دارد!

✍️ منبع: بلاگرهای اینترنتی

✍️ تفسیر

با اینکه نمی‌توان منابع معتبر و دقیق که اثبات کنند ایران پنج برابر بیشتر از کره شمالی تحریم شده را پیدا کرد، اما این مقایسه، از نظر تحلیل، بیشتر شبیه یک تحلیل پوپولیستی است که ضعف در استدلال را نشان می‌دهد. تلاش داریم با مبنا گرفتن وجود قطعی یک رابطه ی شدت تحریم ایران و کره شمالی و موضوع بمب هسته ای به بررسی این مطلب بپردازیم که واقعاً چرا ایران ۵ برابر تحریم بیشتری از کره شمالی شده است؟ در پاسخ به پنج عامل مهم بالا بودن تعداد تحریم‌های ایران بدون هسته‌ای در قیاس با کره شمالی دارای سلاح هسته‌ای پرداخته می‌شود:

1️⃣ تفاوت سیاست خارجی غرب در قبال ایران و کره شمالی: اگر این فرض را در نظر بگیریم که ایران سلاح هسته‌ای ندارد و مظلومانه در حال تحریم شدن بیشتر است، ولی کره شمالی سلاح هسته‌ای دارد و تحریم کمتری نسبت به ایران دارد، در درجه اول ما را متوجه تفاوت ماهیت سیاست خارجی غرب در قبال ایران و کره شمالی می‌کند. در واقع هدف غرب از تحریم کره شمالی کنترل رفتار تهدیدآمیز هسته‌ای کره شمالی است، در حالی که هدف غرب از تحریم ایران تنها کنترل رفتار هسته‌ای نیست بلکه تغییر رفتار در سایر ابعاد نیز است. پس طبیعی است تحریم‌های ایران بیشتر از کره شمالی شود. باید در نظر داشت که غرب نمی‌تواند ایران نادیده بگیرد اما نمی‌تواند هم او را به‌طور دائمی منزوی کند؛ ایران هم علاقه‌ای به محدود شدن در مرزهای خود و در قفس طلایی زندگی کردن ندارد. هدف غرب این است که آنقدر ایران تحریم شود که رفتارش را تغییر بدهد، اما در قبال کره شمالی این وضعیت متفاوت است. ایران کشوری است که می‌خواهد نظام بین‌الملل تغییر یابد و فراتر از مرزهای خود آرمان‌ها و ارزش‌های خود را مطرح می‌کند، اما حدود و ثغور ارزش‌های کره شمالی خیلی متفاوت‌تر است. سطح دریافت تهدید از ایران و کره شمالی برای غرب یکسان نیست؛ برای همین است که غرب نمی‌خواهد رفع تحریم منوط به رفع تهدید بمب هسته‌ای باقی بماند، چون می‌داند مهار کردن ایران بعد از رفع تحریم راحت نیست. بنابراین سال‌ها هرچقدر توانسته حلقه تحریم را تنگ‌تر کرده است. برخی معتقدند که هدف اقتصادی آمریکا از تحریم‌ها علیه ایران مشابه سناریوی ریگان در مقابله با شوروی در دوران جنگ سرد بوده است؛ یعنی اعمال فشار اقتصادی برای به‌زانو درآوردن کشور هدف و وادار کردن آن به تغییر رفتار.

2️⃣ تفاوت نقش‌آفرینی بازیگران تحریم‌شونده: اگر به دلایل تحریم غرب نسبت به نقش و جایگاه بازیگران تحریم‌شونده بپردازیم، اصولاً ایران یک بازیگر مرکزی در منطقه و تحول‌ساز منطقه‌ای است، در حالی که چنین بعد سیاستی و رفتاری در کره شمالی نیست. تحریم‌های کشوری مرکزی که می‌تواند تأثیرات عمیق و بیشتری در یک منطقه بگذارد، خیلی بیشتر از کشوری است که تنها به فکر حفظ رژیم خود است. علاوه بر این، یک نکته ظریف دیگر وجود دارد اینکه چین به کره شمالی همچون یک کارت بازی برای ایجاد حائل بین خود و غرب نگاه می‌کند و تا می‌تواند از کره شمالی حمایت می‌کند، اما ایران در منطقه غرب آسیا پشتوانه قدرت بزرگی ندارد، بلکه خود یک قدرت بزرگ منطقه است که اتفاقاً می‌تواند زیرمنطقه‌های مختلفی را برای حوزه خود تعریف کند. در واقع، تحریم‌ها علیه ایران به دلیل مسائلی همچون پرونده هسته‌ای، نفوذ منطقه‌ای، و مسائل داخلی، بسیار گسترده و چندجانبه است.

@irdiplomat

3️⃣ تفاوت جایگاه و منابع اقتصادی دو کشور تحریم‌شونده: ایران یک کشور تولیدکننده نفت با صدها شاخه فعالیت مرتبط با این حوزه است؛ ایران دارای منابع بسیار متنوع‌تر، بازار پیچیده‌تر و بزرگ‌تر و همچنین گستردگی اقتصادی بیشتر است. این در مقایسه با کره شمالی که اقتصاد و منابع محدودی دارد، اصلاً قابل قیاس نیست. تحریم‌های غرب برای به‌زانو درآوردن ایران نمی‌تواند فقط یک‌بعدی باشد، بلکه باید بتواند آنقدر تحریم بیفزاید که ایران را وادار به محدودسازی کنش و تغییر رفتار کند. بنابراین تعداد تحریم‌ها قطعاً افزایش می‌یابد. ممکن است فقط در یک حوزه نفتی و تحریم‌های معادل آن ما شاهد چند برابر شدن تحریم نسبت به کره شمالی شویم. مهم است که بدانیم تحریم‌های ایران پیچیده‌تر از کره شمالی اعمال شد؛ به دلیل موقعیت ژئوپولیتیکی ایران و نقش آن در خاورمیانه که تأثیرات گسترده‌تری دارد. ایران به عنوان یک تولیدکننده بزرگ نفت و بازیگر کلیدی در مسائل منطقه‌ای، تحریم‌های اقتصادی و سیاسی متعددی را دارد. در حالی که کره شمالی بیشتر به سیاست‌های هسته‌ای خود متمرکز است و به دلیل انزوا، تحریم‌های آن ساده‌تر و محدودتر است.
ادامه دارد..

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

5️⃣خب چه چیزی این بازدارندگی تدافعی و تهاجمی را می تواند بهم بزند؟ یک کلمه: واکنش ایران؛ آمریکا بدنبال استراتژی بازیگر تماشگر است؛ یعنی چه؟ یعنی اگر به تاسیسات هسته ای شما حمله شد و پاسخی تهاجمی دادید جنگ به سمت اهداف دیگر هم کشیده خواهد شد بنابراین بازیگری تماشاگر باش که می زنم و شما نباید پاسخ دهید. کاری که اسرائیل با این سناریو غزه را ویران کرد و کشورهای عربی تماشاگر بودند که مبادا جنگ گسترده شود! بنظر می رسد تهدید ایران در زدن همه پایگاه های آمریکا شاید نوعی آماده کردن آمریکا به جنگ گسترده در صورت عزم جدی برای حمله نخست به تاسیسات باشد. هرچند استراتژی متقابل ایران این شد که بگوید ما بازیگر تماشاگر نیستیم (همان طور که مقامات ایران بیان می کنند بزنید میزنیم) اما بازدارندگی هنوز کامل نیست چرا؟ چون ممکن است غرب بزند! پاسخ ایران هم حمله به همه پایگاه ها ی آمریکا در منطقه باشد آنوقت جنگ گسترده میشود... پس چه کاری باید کرد؟ آنان که می گویند تهدید زدن کنیم یا فشار بیاوریم که باید بمب هسته ای بسازیم در واقع بهانه خوب و مشروع حمله به ایران میدهند به ویژه اگر بمب هسته ای ساخته شد که جنبه حقوقی و سیاسی و امنیتی حمله هم کلاه شرعی دارد با این حال ایران سعی دارد بگوید که دنبال سلاح نیستم اما دنبال بازنگری دکترین هسته ای در صورت آسیب دیدن هستم. هرچند این موضوع خود بازدارنده تمام نیست اما یک شاخ و شونه کشیدن است. در صورتی که ایران مورد حمله قرار بگیرد بلاشک دکترین هسته ای ممکن است مورد بازنگری مطرح شود با این حال قبلش باید دید چه پاسخی به حمله خواهد داد! آیا به سراغ تماشاگری خواهد رفت و سپس بمب خواهد ساخت؟! یا ضمن جنگیدن بمب خواهد ساخت یا ....خب این همه اتفاقات مربوط به بازدارندگی ذهنی است اما بازدارندگی مادی باید بعد از بادارندگی ذهنی قابلیت اجرا داشته باشد.

6️⃣برگردیم سر موضوع ترامپ چه میخواهد؟ توافق یا تحمیل آنهم بزور؟ ممکن است برخی بگویند مثل کره شمالی یک نمایش دیدار صوری با ترامپ سوپاپ های روانی را تخلیه خالی میکند. شاید بیشتر از توافق نمایش دیدار به آروم کردن وضعیت فعلی کمک میکند (فقط کوتاه مدت) اما برای بلند مدت نگاه کردن منافع آیا کافیست؟ خیر. اتفاقا دیدار حتی کوتاه ایرانیان با ترامپ میتواند تهدید ساخت سلاح هسته ای را به نفع آمریکا خنثی کند و همچنان تهدید آمریکا افزایش یابد (بعید نیست ) بنابراین مذاکره نکردن شاید مزیت بهتری است اما تغییر دادن لایه بازدارندگی بسیار مهم تر است. برخی معتقدند فعلا آمریکا درگیر یمن است و تا یمن را اول کنترل نکند به ایران حمله نمی کند و برخی دیگر معتقدند پاسخ باید متناسب با نوع حمله باشد نه افراطی تر...اما باید چه کرد؟

7️⃣ترکیب کردن بازدارندگی ذهنی و مادی با ایجاد ابهام هسته ای در عین انکار دیپلماتیک: شاید بهتر است اینگونه نگاه کنیم که اگر بمب بسازیم حمله میشویم، اگر بمب نسازیم باز حمله میشویم..استراتژی دکتر لاریجانی و ولایتی در ابهام سازی بهتر است. دوم اینکه ایران به صورت صوری پیمان های منع سلاح هسته ای مثل NPT را دوباره متعهدانه به نمایش بگذارد. سوم بازنگه داشتن باب مذاکره اما با چانه زنی ها درباره خطوط قرمز، چهارم زنده نگه داشتن تهدیدها چه به لحاظ خروج از تعهدات، چه شکایت علیه آمریکا و ... (اینکار را نماینده ایران در سازمان ملل کرد)، سرگرم کردن غیر مستقیم آمریکا در غرب آسیا، بسیتن قرارداد نظامی و فشار برای خرید جدید با قدرت های همسو و شاید کاری عجیب: معامله با خود آمریکا و کارت بازی ساختن! (مثل کاهش حمایت از روسیه در ازای اوکراین و..)




──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢نظر چگونه سیاست ایالات متحده می تواند ایران را به سمت سلاح های هسته ای سوق دهد


✍️میدل ایست

◾️ایالات متحده تهدیدات نظامی علیه ایران را تشدید کرده و نشانه‌هایی از افزایش تمرکز نیروهای هوایی خود در منطقه دیده می‌شود. در مقابل، این فشارها می‌تواند ایران را به سمت توسعه تسلیحات هسته‌ای سوق دهد. مقامات ایرانی، از جمله علی لاریجانی و کمال خرازی، به طور ضمنی امکان بازنگری در دکترین هسته‌ای کشور را مطرح کرده‌اند. افکار عمومی ایران نیز به سمت حمایت از تسلیحات هسته‌ای متمایل شده است، چنان‌که نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند اکثریت ایرانیان اکنون از این گزینه دفاع می‌کنند. در سطح دیپلماتیک، ایران هشدار داده که در صورت تشدید تحریم‌های غرب، ممکن است از معاهده NPT خارج شود. برخی تحلیلگران معتقدند که ضعف ایران در منطقه، مانعی برای حرکت آن به سمت سلاح‌های هسته‌ای است، اما تاریخ نشان داده که کشورهایی که تحت تهدیدات جدی قرار می‌گیرند، به اقدامات افراطی روی می‌آورند. در این شرایط، سیاست فشار حداکثری واشنگتن نه تنها ممکن است کارایی خود را از دست بدهد، بلکه می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد و ایران را به عبور از آستانه هسته‌ای وادار کند. اگر آمریکا خواهان جلوگیری از این سناریو است، باید مسیر دیپلماسی را در پیش بگیرد، زیرا ادامه تهدیدات، احتمال دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را بیشتر می‌کند.
https://www.middleeastmonitor.com/ 20250401-how-us-policy-could-push-iran-towards-nuclear-weapons/
@IRDIPLOMAT

✍️تفسیر خبر

دو رویکرد در محافل ایران رونق گرفته است اینکه اول بمب اتم بسازیم تا بازدارندگی مادی ایجاد شود یا یک بازدارندگی ذهنی ایجاد کنیم که در صورت حمله به ایران سیاست هسته ای ایران به سمت ساخت بمب هسته ای خواهد رفت. برخی ممکن است بگویند وقتی بمب هسته ای بسازیم بادارندگی ذهنی به مادی اضافه خواهد شد حالا این موضوع را بررسی کنیم:

1️⃣نکته اول این است که هر حمله ای به ایران یک توجیهی داشته باشد دست بالا در بازدارندگی ذهنی این است که ایران در صورت حمله به بازدارندگی مادی خواهد رسید همانگونه که جناب دکتر خرازی و لاریجانی صحبت کرده اند.

2️⃣ممکن است این فرضیه مطرح شود که شواهد و قرائن نشان میدهد که ایران در معرض یک حمله واقعی است یا اگر حمله کنند بعد ساختن بمب یک افسانه است! پس بنابراین داشتن بمب هسته ای حداقل از نداشتن آن بهتر است چراکه جلوی حمله محدود به تاسیسات هسته ای یا گسترده به خاک کشور را میگیرد. دو نکته در اینجا وجود دارد: یکی اینکه بیایید به ماهیت حمله محدود و گسترده توجه کنیم. حداقل در حمله محدود تاسیسات هسته ای هدف قرار میگیرد و در حمله گسترده ممکن است حتی تاسیسات نفتی و پالایشگاه ها هم هدف قرار بگیرد.

مطلوب این است که بازدارندگی ایران از حمله محدود و گسترده ممانعت کند. اگر ایران دارای بمب هسته ای باشد امکان وقوع حمله چقدر است؟ شاید قطعی تر از قبل حمله و مذاکرات برای نابودی قطعی تاسیسات است (حداقل فشار اسرائیل را بیاد بیاورید).
برخی درباره کاربرد بازدارندگی سلاح هسته ای صحبت می‌کنند نکته ظریف اینکه سلاح هسته ای در تاریخ همیشه آخرین سلاحی است که بکار گرفته می شود نه اولین و مانع حمله گسترده است. یعنی اگر سلاح های متعارف نتواند کشوری را به زانو در بیاورد سلاح هسته ای بکار برده می شود. ممکن است برخی بگویند به خاطر اقتدار قدرت نظامی ایران امریکا شاید همان ابتدا سلاح هسته ای بزند! شواهدی نداریم! خب حالا با این شواهد و قرائن حمله چه باید کرد؟ پیشنهاد ما تعریف جدید لایه بازدارندگی است که در ادامه گفته می شود.

ادامه دارد

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی
💢چگونه جهان بازی اقتصادی پکن را پذیرفت؟

✍️فارن افرز/ ترجمه و تلخیص: دانش تفسیر سیاسی

◾️در اوایل فوریه ۲۰۱۸، ترامپ تعرفه‌هایی بر فولاد و آلومینیوم وارداتی وضع کرد و دستورالعمل‌هایی برای غربالگری سرمایه‌گذاری‌های چینی و بازگرداندن تولید به آمریکا صادر کرد. این اقدامات نشان‌دهنده تغییرات اساسی در سیاست‌های اقتصادی ایالات متحده است که به سمت مدل اقتصادی چین با تأکید بر حمایت‌گرایی و مداخله دولت پیش می‌رود. ترامپ در سال ۲۰۱۸ تعرفه‌هایی بر واردات از چین وضع کرد که نرخ واردات را از ۳ درصد به ۱۹ درصد افزایش داد.

◾️چین از دهه 1990 به تدریج سیاست‌های اقتصادی خود را اصلاح کرد و در سال 2001 به سازمان تجارت جهانی (WTO) پیوست. این اصلاحات باعث رشد سریع اقتصادی چین شد و تولید ناخالص داخلی این کشور از 347.77 میلیارد دلار در سال 1989 به 1.66 تریلیون دلار در سال 2003 رسید و در سال 2023 به 17.79 تریلیون دلار افزایش یافت. با گذشت زمان، به ویژه در دوران ریاست‌جمهوری هو جینتائو (2003-2013) و شی جین پینگ (2013-حال)، چین به سمت حمایت از صنایع استراتژیک و افزایش صادرات حرکت کرد. در این دوره، چین توانست تبدیل به بزرگترین تولیدکننده جهانی در بخش‌هایی نظیر فولاد، آلومینیوم و خودروهای الکتریکی شود. برای مثال، در سال 2023، چین 29 درصد از تولید جهانی ارزش افزوده صنعتی را به خود اختصاص داد. در مقابل، ایالات متحده که تلاش کرد با ایجاد توافقات تجاری نظیر شراکت ترانس‌پاسیفیک (TPP) در سال 2015، جایگزینی برای مدل چین ارائه دهد، چین با تقویت تولید داخلی و صادرات خود، ایالات متحده را مجبور به استفاده از سیاست‌های مشابه کرد. در حال حاضر، چین بیش از 60 درصد از فروش جهانی خودروهای الکتریکی را در اختیار دارد، در حالی که سهم ایالات متحده تقریباً صفر درصد است.


◾️ایالات متحده پس از عدم توانایی در متقاعد کردن چین برای تغییر سیاست‌های اقتصادی خود یا ایجاد یک بلوک تجاری برای مقابله با این کشور، به سمت شبیه‌سازی مدل اقتصادی چین پیش رفته است. پس از دهه‌ها انتقاد از چین به دلیل تعرفه‌های بالا و محدودیت‌ها بر صادرات ایالات متحده، این سیاست‌ها اکنون توسط ایالات متحده در داخل کشور پیاده‌سازی شده است. در دولت ترامپ، تعرفه‌ها به شدت افزایش یافت و میانگین تعرفه واردات از چین از 3 درصد به 19 درصد رسید. دولت بایدن نیز این تعرفه‌ها را حفظ کرد و بر دیگر محصولات چینی تعرفه‌های اضافی اعمال نمود. علاوه بر این، ایالات متحده سیاست‌های سختگیرانه‌ای را در زمینه سرمایه‌گذاری‌های دوجانبه اتخاذ کرده و محدودیت‌هایی برای سرمایه‌گذاری در بخش‌های حساس دو طرف اعمال کرده است. این سیاست‌ها منجر به کاهش چشمگیر سرمایه‌گذاری چین در ایالات متحده از 46 میلیارد دلار در سال 2016 به کمتر از 5 میلیارد دلار در سال 2022 شده است. در همین حال، ایالات متحده سیاست‌های صنعتی مشابه چین را اتخاذ کرده است و دولت بایدن 1.6 تریلیون دلار برای برنامه‌های مختلف اقتصادی مانند قانون زیرساخت‌ها و مشاغل، قانون تراشه‌ها و علم و قانون کاهش تورم 2022 اختصاص داده است. این اقدامات به نوعی شبیه به استراتژی‌های چین در حمایت از صنعت داخلی است.

◾️یکی از استراتژی‌های پکن که ایالات متحده می‌تواند از آن استفاده کند، الزام شرکت‌های چینی به سرمایه‌گذاری مشترک و انتقال فناوری به خارج از کشور است. این روش می‌تواند رقابت صنعتی ایالات متحده را تقویت کند و در عین حال ظرفیت‌های مازاد چین را مدیریت نماید. به ویژه در بخش خودروهای الکتریکی، چین سریع‌تر از ایالات متحده نوآوری می‌کند و محصولات خود را با هزینه‌های کمتر تولید می‌کند. در بازار اروپا، سهم چین از فروش خودروهای الکتریکی از صفر درصد در 2019 به 11 درصد در 2024 افزایش یافته است. برای مقابله با این رشد، برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان برای سرمایه‌گذاری‌های چین در صنعت خودروهای الکتریکی باز هستند. اما ایالات متحده همچنان در برابر چنین سرمایه‌گذاری‌هایی از سوی چین مقاومت می‌کند.

◾️ترامپ معتقد بود که دیواری از تعرفه‌ها، همراه با عدم اطمینان در مورد تغییرات آن‌ها، می‌تواند انگیزه‌ای برای شرکت‌ها باشد تا تولید خود را به ایالات متحده بیاورند تا از تعرفه‌های خارجی در امان باشند. با این حال، شرکت‌ها به دنبال محیط‌های سیاستی قابل پیش‌بینی هستند، نه تعرفه‌هایی که هر لحظه اعمال یا لغو شوند. تحقیقات فدرال رزرو در سال 2024 نشان می دهد که تعرفه های ترامپ در سال 2018 باعث از دست رفتن 75000 شغل در بخش تولید ایالات متحده شده و 32 درصد سود در صنعت فولاد تولید شده است. این تعرفه‌ها به جای ایجاد محیط اقتصادی، افزایش و کارایی را کاهش می‌دهد.

https://www.foreignaffairs.com/china/economics-china-international-system-tariffs-michael-froman

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢ناتو بدون آمریکا

✍️فارن افرز/ ایوو اچ داالدر

ناتو تاکنون با بحران‌های متعددی روبرو شده، اما هیچ‌کدام به اندازه شرایط فعلی تهدیدکننده نبوده است. دونالد ترامپ، با زیر سؤال بردن دو اصل اساسی ناتو—درک مشترک از تهدیدات و تقسیم‌ناپذیری امنیت میان اعضا—موجودیت این ائتلاف را با خطر مواجه کرده است. ترامپ همچنین با موضع‌گیری در کنار روسیه و علیه سایر اعضای ناتو در رأی‌گیری سازمان ملل درباره اوکراین و تهدید به عدم دفاع از متحدانی که "پرداخت کافی" ندارند، موجب تضعیف این اتحاد شده است.

◾️هرچند قانونی در کنگره تصویب شده که خروج آمریکا از ناتو را بدون موافقت کنگره ممنوع می‌کند، اما با تصمیم خروج بعید است که دیوان عالی بتواند جلوی آن را بگیرد. این امر به این دلیل است که دیوان عالی معمولاً در امور خارجی به قوه مجریه اختیارات وسیعی داده و ممکن است این قانون را خلاف قانون اساسی بداند.

◾️از مهم‌ترین چالش‌هایی ناتو بدون آمریکا از بین رفتن اعتبار اصل پنجم معاهده است که حمله به یک عضو، حمله به همه تلقی می‌شود. اما اجرای این اصل در عمل یعنی ایالات متحده به‌عنوان قدرت نظامی برتر، از سایر اعضا دفاع خواهد کرد. سخنان ترامپ، از جمله تهدید علیه کانادا و گرینلند، این اطمینان را از بین برده و تردیدهای عمیقی را در میان متحدان ایجاد کرده است. صدراعظم آینده آلمان نیز در این باره اظهار داشته که ممکن است تا چند ماه دیگر ناتو به شکل فعلی آن وجود نداشته باشد.

◾️از نظر قانونی، خروج آمریکا لزوماً به معنای فروپاشی ناتو نیست، زیرا این معاهده همچنان برای سایر 31 عضو معتبر باقی خواهد ماند. اما جایگزین کردن نقش کلیدی ایالات متحده به‌ویژه در کوتاه‌مدت، بسیار دشوار خواهد بود.

◾️ اروپا با یکی از بزرگ‌ترین آزمون‌های استراتژیک خود مواجه است: یا باید به سرعت ظرفیت‌های دفاعی خود را تقویت کند و همکاری‌های عمیق‌تری در حوزه امنیتی ایجاد کند، یا خطر تضعیف جدی ناتو و کاهش بازدارندگی در برابر تهدیدات خارجی را بپذیرد.

✍️تفسیر _خبر

ائتلاف و تعهد دفاع جمعی یک استراتژی مهم در نگاه امنیتی است. اگر حتی خود آمریکا بخواهد هزینه‌های امنیتی خود را به‌تنهایی بر عهده بگیرد، بدون در نظر گرفتن اینکه ساختار فعلی ناتو محصول چه فرآیندی بوده و بدون آن امنیت آمریکا چه سرنوشتی خواهد داشت، گام‌های سختی را در خصوص امنیت در پیش رو خواهد داشت. این امر به چند دلیل قابل تأمل است:

1️⃣زمانی که آمریکا و ناتو همسو هستند، اجماع بیشتری در خصوص سیاست‌ها، تحریم‌ها و مسائل امنیتی شکل می‌گیرد. حال تصور کنید که آمریکا بخواهد با چین درگیر نظامی بنا به دلایلی شود، آن‌هم در شرایطی که دیگر عضوی از ناتو نیست. آیا کشورهای اروپایی مسئله امنیت آمریکا را امنیت خود خواهنددید و حمایت خواهند کرد؟ خروج آمریکا از ناتو می‌تواند حمایت کشورهای اروپایی را نسبت به واشنگتن در منازعات بین‌المللی کاهش دهد.

2️⃣ ناتو، اگرچه در ظاهر یک بازوی نظامی است، اما در واقع پشت پرده این بازوی نظامی، بسیاری از سیاست‌ها و همسویی‌های ژئوپلیتیکی شکل می‌گیرد. برای مثال، استقرار سامانه‌های موشکی بدون عضویت آمریکا در ناتو، نیازمند ایجاد روابط دوجانبه مستقلی با کشورهای اروپایی است. این امر به‌ویژه در برابر تهدیداتی مانند روسیه یا چین اهمیت دارد. بدون ناتو، هماهنگی این اقدامات برای آمریکا دشوارتر خواهد شد.

3️⃣ ترامپ، با تصور اولویت امنیت اقتصادی ، فروش بهای امنیت به دیگران و تصور خوداتکایی آمریکا در امنیت عمل میکند. این در حالی است که پیچیدگی‌های روزافزون امنیت جهانی، موجب شده است که برخی حتی معتقد باشند ناتو باید دامنه تعریف تهدید و فعالیت‌های امنیتی خود را گسترده‌تر کند. در شرایطی که تهدیدات ترکیبی شامل جنگ‌های سایبری، بی‌ثباتی سیاسی و رقابت‌های فناورانه در حال افزایش است، وابستگی به یک ساختار امنیتی منسجم و ائتلافی مانند ناتو اهمیتی دوچندان پیدا می‌کند.

4️⃣ خروج آمریکا از ناتو نه‌تنها باعث تضعیف جایگاه واشنگتن در صحنه بین‌المللی می‌شود، بلکه به رقبای آن نظیر چین و روسیه فرصت می‌دهد تا خلأ قدرت ایجادشده را پر کنند، اروپایی ها گرایش به همکاری با چین را دارند. آمریکا با تکیه بر ناتو، ابزارهای متنوعی برای اعمال فشار بر رقبا دارد، اما در صورت خروج، این ابزارها تضعیف می‌شوند. از سوی دیگر، اعتماد کشورهای متحد به تعهدات امنیتی واشنگتن کاهش خواهد یافت، که می‌تواند به افزایش هزینه‌های آمریکا برای حفظ نظم جهانی منجر شود. کشوری مثل آمریکا اگرچه دیگر نمیتواند به عنوان یک هژمون هزینه های ساختار را به تنهایی بدهد اما بهم زدن ساختار امری نیست که به این سادگی ها بتواند آمریکا را در برابر چالشهای آتی مصون بدارد.

https://www.foreignaffairs.com/united-states/nato-without-america

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

دوستانی که تمایل به انتشار کتاب های علمی و پژوهشی در رشته های علوم انسانی دارند میتوانند با بنده در ارتباط باشند

تماس و ایتا: 09142052930
دکتر احسان جعفری فر

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢تحلیل استراتژی‌های پیروزی پوتین و تعاملات با ترامپ

✍️فارن افرز

الکساندر گابویف ، الکساندرا پروکوپنکو و تاتیانا استانوایا مینویسند : ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در مواجهه با تحولات اخیر، به‌ویژه پس از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، تلاش کرده است که از نمایش عمومی پیروزی اجتناب کند. در حالی که مسکو به وضوح از مواضع جدید آمریکا نسبت به جنگ اوکراین خرسند است، پوتین سعی دارد با احتیاط گام بردارد تا امتیازات بیشتری کسب کند.

◾️چرخش ترامپ و امتیازات روسیه
ترامپ، پس از بازگشت به ریاست‌جمهوری، در چندین مورد اقداماتی انجام داده که به نفع روسیه بوده است:
1. تعلیق کمک‌های نظامی به اوکراین: در پی دیدار معاون رئیس‌جمهور آمریکا، جی‌دی ونس، با زلنسکی، ترامپ به‌طور موقت ارسال کمک‌های نظامی به اوکراین را متوقف کرد.
2. خروج از گروه تحقیق جنایات جنگی روسیه: آمریکا از گروهی که در حال بررسی جنایات جنگی رهبران روسیه بود، خارج شد.
3. رای منفی به قطعنامه سازمان ملل علیه روسیه: این اقدام موضع‌گیری واشنگتن را نسبت به درگیری اوکراین به نفع مسکو تغییر داد.
4. بازتاب دادن اطلاعات نادرست روسیه: مقامات آمریکایی روایت‌های روسیه در مورد جنگ را تکرار کرده و اوکراین را به فساد متهم کردند.

◾️نقشه پوتین برای بهره‌برداری از ترامپ
مسکو آگاه است که ترامپ فردی غیرقابل‌پیش‌بینی است و احتمال دارد در آینده مسیر خود را تغییر دهد. تجربه دور اول ریاست‌جمهوری او نشان داده که مواضع وی گاه به سرعت دگرگون می‌شود. بااین‌حال، کرملین تلاش می‌کند حداکثر بهره را از این وضعیت ببرد و به دنبال تضمین یک دیدار مستقیم میان پوتین و ترامپ است. هدف از این نشست، امضای توافقی است که جنگ را متوقف کند، اما به نفع روسیه شرایطی را بر اوکراین تحمیل کند که استقلال آن را تضعیف نماید.

◾️خواسته‌های کلیدی مسکو
پوتین از توافقی حمایت می‌کند که محدودیت‌هایی را بر اوکراین اعمال کرده و به روسیه نقش دائمی در سیاست‌گذاری این کشور بدهد. اگرچه کرملین روی حداکثر خواسته‌های خود (مانند کنترل کامل مناطق اشغالی) اصرار دارد، اما حتی کاهش حمایت نظامی غرب از اوکراین نیز برای موفقیت استراتژی روسیه کافی خواهد بود.

◾️نقش دیپلماسی غیررسمی و واسطه‌های ترامپ
کرملین از کانال‌های غیررسمی برای برقراری ارتباط با تیم ترامپ استفاده کرده است. کریل دیمیتریف، رئیس صندوق سرمایه‌گذاری مستقیم روسیه، از ارتباطات خود با جرد کوشنر و دیگر نزدیکان ترامپ بهره گرفته و نقش کلیدی در مذاکرات پشت پرده داشته است. این تعاملات به دیدارهایی در عربستان سعودی و تماس‌های مستقیم میان پوتین و ترامپ منجر شده است.

◾️راهبرد کرملین در بازی با ذهنیت ترامپ
پوتین به‌عنوان یک افسر سابق اطلاعاتی، به‌خوبی می‌داند چگونه روی خصوصیات شخصیتی ترامپ تأثیر بگذارد. پس از نخستین تماس تلفنی بین دو رهبر در فوریه، ترامپ به‌طور علنی شروع به اتخاذ مواضعی کرد که مستقیماً در راستای منافع روسیه بود، از جمله انتقاد از زلنسکی و پذیرش برخی ادعاهای کرملین درباره جنگ.

◾️امتیازدهی‌های تاکتیکی روسیه برای جلب نظر واشنگتن
پوتین به‌جز جنگ اوکراین، تلاش کرده است با ارائه پیشنهادهایی در سیاست جهانی، ترامپ را به سوی خود جلب کند:
- حمایت از مذاکرات هسته‌ای با ایران
- پذیرش کاهش هزینه‌های نظامی آمریکا و پیشنهاد وساطت در گفتگوهای واشنگتن-پکن
- همسویی با مواضع ترامپ در مورد ارزش‌های سنتی و مخالفت با جنبش‌های مترقی

◾️محاسبات پوتین برای آینده
اگرچه ترامپ به‌طور رسمی خواهان توقف جنگ است، اما کرملین این را فرصتی برای دستیابی به توافقی می‌بیند که عملاً به نفع روسیه خواهد بود. مسکو به دنبال این است که ناتو را مجبور به توقف ارسال تسلیحات و اطلاعات به اوکراین کند، چرا که این همکاری عامل اصلی قدرت دفاعی کی‌یف در برابر حملات روسیه بوده است.

◾️نتیجه‌گیری: پوتین در کمین فرصت‌های جدید
روسیه در حال بهره‌گیری از شرایط جدید در واشنگتن است و امیدوار است که بتواند از ترامپ امتیازاتی بگیرد که منجر به تضعیف اوکراین شود. بااین‌حال، پوتین می‌داند که نباید همه تخم‌مرغ‌هایش را در سبد ترامپ بگذارد، زیرا سیاست‌های او می‌تواند به سرعت تغییر کند. در نتیجه، مسکو در کنار تلاش برای استفاده از فرصت‌های جدید، همچنان به تقویت جایگاه خود در جنگ و مناسبات بین‌المللی ادامه می‌دهد.
https://www.foreignaffairs.com/russia/putins-theories-victory

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢خاورمیانه اتمی، خاورمیانه امن نیست

✍️موسسه خاورمیانه

در خاورمیانه، مسئله هسته ای تنها به ایران مربوط نمی شود. اسرائیل در حال حاضر یک زرادخانه هسته ای به رسمیت شناخته نشده دارد . رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی گفته اند که به دنبال برابری با توانمندی های هسته ای ایران هستند اما عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر گفته است که کشورش باید مانند آلمان باشد، یک قدرت بزرگ بدون سلاح هسته ای.

◾️احتمال دارد که در دهه آینده یا حتی زودتر، پنج کشور در منطقه‌ای به وسعت ۴۸ ایالات جنوبی آمریکا به سلاح هسته‌ای دست یابند. ترکیه که دارای یک راکتور تحقیقاتی فعال است که قادر به تولید مقادیر کمی پلوتونیوم است، در حال ساخت یک نیروگاه تجاری روسیه با چهار راکتور برای تولید برق در چند سال آینده است و در حال مذاکره برای دو راکتور دیگر است. اما دولت آن به صراحت متعهد شده است که از آن فناوری استفاده نکند. آنکارا، یعنی معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) را به همراه یک پروتکل الحاقی سختگیرانه تر با آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) امضا و تصویب کرده است. عربستان سعودی نیز در حال آماده سازی برای ساخت اولین نیروگاه هسته ای خود است و قصد دارد تا حدودی سوخت آن را از منابع اورانیوم خود تامین کند. ریاض همچنین NPT را امضا کرده است، اما پروتکل الحاقی را امضا نکرده است. سعودی‌ها گفته‌اند تا زمانی که اسرائیل از تسلیحات هسته‌ای خود دست نکشد، هیچ توافق جدیدی را امضا نخواهند کرد، اما گفته می‌شود در صورتی که واشنگتن ضمانت‌های امنیتی مرتبط با عادی‌سازی با اسرائیل و ایجاد مسیری مناسب برای تشکیل یک کشور فلسطینی را ارائه دهد، آماده هستند تا از این هم فراتر بروند. مصر دو رآکتور تحقیقاتی دارد - یکی روسی و دیگری آرژانتینی. NPT و یک پروتکل الحاقی را امضا کرده است . روسیه در حال ساخت اولین نیروگاه تجاری چهار راکتوری مصر است. امارات متحده عربی که همچنین NPT و پروتکل الحاقی را امضا کرده است، دارای یک نیروگاه تجاری با چهار رآکتور است که توسط کره جنوبی ساخته شده است.

◾️امضاکنندگان NPT و پروتکل الحاقی مجاز به انجام غنی سازی و بازفرآوری برای اهداف غیرنظامی هستند. اگر ترکیه و شاید مصر حداقل مقدار کمی اورانیوم و پلوتونیوم غنی شده را آزمایش نکرده باشند، تعجب آور خواهد بود . امضاکنندگان توافقنامه دوجانبه «123» با ایالات متحده مجاز به انجام این کار بدون موافقت ایالات متحده نیستند. قرارداد 123 ترکیه در سال 2028 منقضی می شود. نه مصر و نه عربستان سعودی آن را امضا نکرده اند.

◾️اسرائیلی ها احتمالاً قبل از سال 1970 سلاح هسته ای داشتند . تصور می‌شود که اسرائیل و آفریقای جنوبی در سال 1979 مشترکاً در اقیانوس هند آزمایش کرده‌اند. هند و پاکستان در سال 1998 تسلیحات هسته‌ای آزمایش کردند، اما هند قبلاً در سال 1974 یک انفجار هسته‌ای "صلح‌آمیز" انجام داده بود. کره شمالی برای اولین بار در سال 2006 یک سلاح هسته‌ای را آزمایش کرد . اینها تنها قدرت‌های هسته‌ای شناخته شده هستند: بریتانیا، پنج عضو شورای امنیت ایالات متحده، فرانسه، شورای امنیت دائمی آمریکا و چین. بن‌بست‌های هسته‌ای دوجانبه قابل کنترل هستند. ایالات متحده و روسیه، پاکستان و هند، هند و چین، و کره شمالی و ایالات متحده نشان داده اند که کشورهای دارای سلاح هسته ای لزوماً به یکدیگر یا کشورهای غیرهسته ای حمله نمی کنند.

◾️برخی از کشورها از تسلیحات هسته ای اجتناب می کنند یا دست می کشند. برزیل و آرژانتین توافق کردند که از سلاح های هسته ای عقب نشینی کنند. کشورهای عربی گاهی با صدای بلند از زرادخانه هسته ای اسرائیل شکایت می کنند آفریقای جنوبی پس از پایان آپارتاید از سلاح های هسته ای خود دست کشید . پس از اعلام استقلال از اتحاد جماهیر شوروی، اوکراین، بلاروس و قزاقستان زرادخانه های هسته ای باقی مانده در سرزمین های خود را نیز تسلیم کردند.

◾️سرعت آهسته گسترش سلاح های هسته ای تا به امروز را می توان مدیون جنگ سرد، دهه تک قطبی دهه 1990 و جنگ علیه تروریسم دانست. در طول جنگ سرد، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در برابر اجازه دادن به هر یک از متحدان خود برای به دست گرفتن کنترل سلاح های هسته ای مقاومت کردند . تسلیحات هسته ای در اوکراین و قزاقستان مستقیماً توسط مسکو کنترل می شد. پس از آزمایش کلاهک‌های هسته‌ای بریتانیا و فرانسه در سال‌های 1952 و 1960، آمریکایی‌ها به‌شدت سیاست منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را به‌ویژه با آلمان اجرا کردند. با تضعیف نفوذ آمریکا و روسیه، خاورمیانه درگیر تنش‌های شدید شده و حرکت ایران به سمت تسلیحات هسته‌ای می‌تواند رقابت هسته‌ای منطقه‌ای را تسریع کند و ثبات را بیش از پیش به خطر بیندازد.


──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

💢بازی پیچیده اسرائیل در خاورمیانه جدید

✍️ چتم هاوس

◾️اسرائیل در قبال روسیه سیاستی محتاطانه و ثابت را حفظ کرده و حتی در مواجهه با مواضع ضدیهودی برخی مقامات روسی یا حمایت مسکو از گروه‌های دشمن اسرائیل، تغییری در رویکرد خود نداده است. در حالی که اسرائیل روابط خود با مسکو را حفظ کرده، حتی گام‌هایی برای تقویت این روابط برداشته و در واشنگتن لابی کرده است تا پایگاه‌های نظامی روسیه در سوریه حفظ شوند. این اقدام نشان‌دهنده نگاه اسرائیل به حضور روسیه به‌عنوان یک اهرم راهبردی است. در همین راستا، اسرائیل تلاش کرده تا روسیه را از ایران جدا کند، اما شواهد تاریخی نشان می‌دهد که شراکت راهبردی مسکو و تهران همچنان اولویت روسیه باقی مانده و احتمال موفقیت اسرائیل در این زمینه محدود است.

◾️سیاست اسرائیل در قبال روسیه تا حد زیادی تحت تأثیر نگرانی از کاهش نفوذ منطقه‌ای ایالات متحده است. در دوران ریاست جمهوری ترامپ، تمرکز کاخ سفید بر کاهش تعهدات نظامی در خاورمیانه باعث نگرانی اسرائیل از خلأ قدرتی شد که می‌توانست به نفع ایران تمام شود. نیروهای آمریکایی همواره نقش مهمی در کنترل نفوذ ایران داشته‌اند و خروج آنها می‌توانست تهدیدات امنیتی جدیدی برای اسرائیل ایجاد کند. در این شرایط، اسرائیل روسیه را به‌عنوان بازیگری می‌بیند که حضور آن، هرچند همسو با منافع تل‌آویو نیست، اما می‌تواند مانع از گسترش نفوذ ایران شود. علاوه بر این، گسترش روابط روسیه با کشورهای عربی، اسرائیل را به اتخاذ رویکردی محتاطانه‌تر در قبال مسکو سوق داده تا از قرار گرفتن در تقابل با شرکای منطقه‌ای خود جلوگیری کند.

◾️در دوران دومین ریاست‌جمهوری ترامپ، روابط اسرائیل و روسیه احتمالاً بدون تغییرات اساسی ادامه خواهد یافت، اما تعاملات آنها افزایش خواهد یافت. سه نتیجه کلیدی در این زمینه پیش‌بینی می‌شود: نخست، اسرائیل سیاست تفکیک را حفظ خواهد کرد و همکاری‌های امنیتی را از مسائل اختلافی جدا خواهد ساخت تا روابط روسیه با ایران را مدیریت کند. دوم، تل‌آویو با کاهش تعهدات آمریکا در خاورمیانه، روسیه را به‌عنوان بخشی از راهبرد تنوع‌بخشی در سیاست خارجی خود در کنار کشورهای عربی، هند و چین در نظر خواهد گرفت. سوم، اسرائیل احتمالاً از بهبود روابط واشنگتن و مسکو در دوران ترامپ برای پیشبرد اهداف امنیتی خود استفاده خواهد کرد و در مسائل منطقه‌ای مانند حضور روسیه در سوریه، نقش تسهیل‌گر ایفا خواهد کرد.

◾️سیاست اسرائیل در قبال روسیه بر مدیریت عملیاتی خطرات و بهره‌گیری از روابط با مسکو برای ارتقای امنیت ملی متمرکز است، اما این رویکرد با چالش‌های قابل‌توجهی همراه است. تناقضات ذاتی در سیاست‌های منطقه‌ای روسیه، همراه با رقابت قدرت‌های بزرگ، محیطی پیچیده ایجاد کرده که اسرائیل را وادار به اتخاذ سیاستی محتاطانه کرده است. نزدیکی بیشتر تل‌آویو به مسکو ممکن است موجب ایجاد شکاف با شرکای اروپایی شود، به‌ویژه کشورهای شرق اروپا که روسیه را تهدیدی امنیتی می‌دانند. در همین حال، اروپا که در تلاش برای مهار نفوذ روسیه است، ممکن است همکاری‌های امنیتی با اسرائیل را محدود کند. با وجود این، اسرائیل همچنان به روابط خود با روسیه به‌عنوان ابزاری راهبردی برای مقابله با چالش‌های منطقه‌ای، از جمله بی‌ثباتی در سوریه و تهدید هسته‌ای ایران، نگاه می‌کند. با این حال، تضاد بلندمدت منافع میان مسکو و تل‌آویو همچنان یک محدودیت اساسی در این رابطه باقی خواهد ماند.

✍️تفسیر خبر

1️⃣روسیه آگاه است که ایران یک ررقیب استراتژیکی در سوریه است اما از یک سو هم میداند که اسرائیل سیاست مرحله ای خود را دارد یعنی ابتدا هدفش ایران است بنابراین فعلا تلاش دارد با جذب روسیه به سمت خود اول ایران را حذف کند یا نفوذش را تقلیل دهد این برای روسیه می تواند یک تهدید و فرصت باشد تهدید برای از دست رفتن آینده و ابهام سرنوشت سوریه و فرصت برای برتری در رقابت با ایران و حذف آن. با این حال روسیه خطرات چنین ریسکی را می داند و نمیتواند بی محابا به آب بزند

2️⃣اسرائیل یک نگاه پیشروی در عین حال مدیریتی دارد. به نظر این رژیم اگر بتوان مرزبندی روابط ایران با دیگران را ساخت در مرحله بعدی به گسترش و تنوع روابط دست زند. اسرائیل نگاه تنها امنیتی ندارد بلکه دنبال روابطی برای یارکشی قوی تر در نظام بین الملل است. این سیاست نهفته آن برای مشروعیت بخشی به خود است

3️⃣اسرائیل در روابط خود با روسیه با یک معادله استراتژیک روبه‌روست: چگونه با مسکو همکاری کند بدون اینکه به روابطش با اروپا آسیب بزند؟ در پاسخ، سه راهبرد احتمالی اولیه را دنبال می‌کند: نخست، استفاده محدود از روسیه برای مهار تهدید ایران؛ دوم، بهره‌گیری از روابط آمریکا با روسیه برای مدیریت تعاملات با اروپا؛ و سوم، تمرکز بر استراتژی حفظ بی طرفی نسبی برای به تعادل رساندن روابط خود با طرفین

──═ঊঈ @irdiplomat ঊঈ═──

Читать полностью…

دانش تفسیر سیاسی

بسم الله الرحمن الرحیم
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالْأَبْصَارِ، یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ، یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَالْأَحْوَالِ، حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
بهاری دیگر از راه رسید،
دل‌هایمان را به روشنی بهار، ولایت امیرالمؤمنین و معنویت شب‌های قدر پیوند می‌زنیم و از خداوند متعال، سالی سرشار از خیر و برکت، عاقبت بخیری، آرامش و تحول احسن مسئلت داریم.

@irdiplomat

Читать полностью…
Subscribe to a channel