historyandideas | Unsorted

Telegram-канал historyandideas - بهنام جودی

458

مطالبی در حوزه ی تاریخ اندیشه، معرفی آثاری که ترجمه و تالیف کرده ام، و آثاری که مطالعه می کنم، و همچنین قطعاتی عمدتا از موسیقی ملی ایران و کلاسیک اروپایی ارتباط با من: https://t.me/Behnam1988J

Subscribe to a channel

بهنام جودی

در ص 330 دیوان عارف قزوینی در مورد این تصنیف آمده است:

بعد از جدایی از دوست وفادار، استاد علی محمد معمارباشی … از ایشان ذکر شد میان قم و اصفهان ساخته‌ام. قم / اصفهان – پاییز 1292

Читать полностью…

بهنام جودی

اُتوریته و مسئله ی دامنه ی اختیار

مسئله ی دامنه ی اختیار[-ِ تصمیم و عمل، die Eermessensfrage]، پدیده ای است که اهمیت تعیین کننده برای حکومت مشروطه، به ویژه حکومت دموکراتیک، دارد؛ چنان که در واقع برای تمام نظام های حقوقی چنین است. جان لاک مسئله ی دامنه ی اختیار [تصمیم و عمل] را هنگام بررسی «حق ویژه» [اختیارات خاص حاکم] مورد بحث قرار داد. او در رساله ی دوم بیان کرد که «قدرتِ عمل کردن بر اساس صلاح دید [حاکم] برای خیر عمومی، بدون تجویز قانون و گاهی حتی در برابر آن، همان چیزی است که حق ویژه نامند.» او همچنین تصریح کرد که «خیر جامعه اقتضا می کند که اموری چند باید در حدود قدرت و اختیار کسی گذاشته شود که قدرت اجرایی را در دست دارد.» مدت ها بَعد، آلبرت دایسی حق ویژه در بریتانیا را مبتنی بر اتوریته اینگونه تعریف کرد: «باقیمانده ی اُتوریته ی در اختیار یا خودسرانه در هر زمان، به لحاظ قانونی در ید سلطنت باقی می ماند.» اگرچه برای پادشاه سخت بود که چنین حق ویژه ای را در برابر نخست وزیری حفظ کند که از حمایت اکثریت منسجم پارلمان برخوردار است، این حق ویژه در پس زمینه باقی می ماند تا در شرایط اضطراری استفاده شود. می توان به یاد آورد که همین مسئله یکی از اصلی ترین موارد مناقشه بین جیمز اول و پارلمان بود، و به ویژه در جدال او با سِر ادوارد کوک نماینده ی نظام قضایی. این نهاد سابقه ای کهن در بریتانیا داشت و از برخی جهات پیش درآمد مفهوم «حاکمیّت» بود که در اروپای قاره ای بسط یافت. شاه جیمز و مشاوران او، به ویژه فرانسیس بیکن، می خواستند این قدرتِ حق ویژه را مداوم در همه ی موقعیت هایی به کار گیرند که خیر عمومی آن را ایجاب می کرد – و خود پادشاه بود که تصمیم می گرفت چه زمانی باید از این حق استفاده کند! کْراوِل (Crowell)، یکی از مدافعان قدرت مطلقه ی سلطنتی، اعلام کرد که حق ویژه یک قدرت خاص و امتیازی مختص به پادشاه است. هرچند شاه، بنا بر ملاحظات سیاسی، امکان داشت که از اِعمال این قدرت نهایی صرف نظر کند، هیچ شکی وجود نداشت که پادشاه انگلستان یک شاه مطلقه بود. در یک جلسه ی محرمانه دادگاه استار چمبر به سال 1616م، شاه اعلام کرد که او، یعنی شاه، براساس حق ویژه، دارای قدرتی است که او را فراتر از قانون قرار می دهد، و قضات حق ندارند به پرسش هایی بپردازند که به این حق ویژه مربوط می شود. به عبارت دیگر، شاه جیمز مدعی بود دارای دامنه ی اختیار [-ِ تصمیم و عمل] مطلق است. در همین ارتباط، جیمز از «راز و رموز دولت» سخن گفت. برای توجیه چنین اُتوریته ای که فراتر از قانون بود، جیمز به آموزه ی «حق الهی» متوسل شد و از این رو، اُتوریته بر قانون الهی استوار شد. همان اندازه که علم و قدرت مطلق خداوند پرسش ناپذیر است، اُتوریته ی شاه نیز پرسش ناپذیر است. برهمین پایه، شاه در وضعیت های استثنایی می توانست همه ی قوانین وضعی را با حق ویژه ی سلطنتی تعلیق کند.
Carl J. Friedrich, Tradition und Autorität, S.74-75
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

هگل و سنت
(۱)
فلسفه ی هگل تلاشی بود برای غلبه بر دوگانه ی سوژه/ابژه یا عین/ذهن از طریق وحدتی دیالکتیکی در قالب اینهمانی به واسطه ی پدیدارشناسی آن در سِیر تاریخ. لذا، فلسفه ی او در وجوه گوناگون اعم از هنر، دین، سیاست، طبیعت و غیره، همین الگو را دنبال و بیان می کند. فلسفه های پیش از هگل تمایزی میان سوژه و ابژه ترسیم کرده بوند و هرکدام اولویت را به یکی از آن دو می دادند و یکی را تابع دیگری می کردند. برای مثال، رئالیسم سوژه را منفعل و تابع ابژه توضیح می داد. در مقابل «ایدئالیسم»، سوژه را فعال و ابژه را انکار یا تابع محض تعریف می کرد. «ایده آلیسم» آلمانی با کانت و سپس فیشته، تحت عنوان «ایده آلیسم استعلایی»، وجود و استقلال ابژه را در برابر سوژه به رسمیت شناخت؛ اما سوژه را فاعلی معرفی کرد که ابژه را فعالانه توضیح می دهد. از این طریق، انقلابی در فلسفه ایجاد کرد که جهان مدرن بر آن استوار است؛ اما دوگانگی سوژه/ابژه همچنان باقی بود. هدف هگل دقیقاً رفع این دوگانگی بود که تحت عنوان «ایده آلیسم مطلق» شناخته می شود. از نتایج دوگانگی این بود که اگر سوژه و ابژه از هم مستقل باشند، پس خود را همچون «من»ی تعریف می‌کنیم که مسئول امور خویش است؛ یعنی «منی» با چشم‌اندازی یگانه، با بدن و اراده‌ای یگانه برای آغاز کنش‌ها. بر اساس این برداشت، بر عهده‌ی هر یک از ماست که تعیین کنیم چه کسی هستیم و چه باید بکنیم، منفک از ابژه یا عین. اگر واقعاً چنین باشیم، آنگاه سنت (ابژه یا عین) ارزش ذاتی چندانی نخواهد داشت: اگر در تملک کاملِ خویش باشیم، سنت‌ها نه ما را مقید می‌کنند، نه هدایت، و نه پدید می‌آورند؛ بلکه در بهترین حالت صرفاً امور و اشیائی جالب برای مشاهده‌اند. ریشه های چنین نگرشی را تا رواقیان به عقب می برند. رواقیان بر تمایز بنیادی میان آنچه هر یک از ما در اختیار خود دارد و آنچه بیرون از اختیار اوست تأکید می‌کردند، و این یعنی کشیدن مرزی اساسی میان «من» و «آن»، میان خود و دیگری، میان سوژه و ابژه. در این برداشت، «خود» همچون مرکز مستقل تصمیم‌گیری فهمیده می‌شود که با جهانی بیگانه رویاروست و درباره‌ی آن داوری می‌کند. «دیگری»، یعنی آنچه موضوع داوری و کنش است، بدین‌سان وارد هویتِ خود نمی‌شود؛ بلکه چیزی است که سوژه آن را داراست، اما نیست. برهمین مبنا، سوژه در تمایز با ابژه (سنت) تعریف می شود و این دو از هم متمایز می شوند.
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

The First Love
رامیز قلی اِف (۱۹۴۷-۲۰۲۵)
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

آتشگاه
موسیقی: کیهان کلهر
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

معمولاً در حوزه ی مطالعه و تدریس اندیشه ی سیاسی در اروپا، ما توجه چندانی به بحث "قانون طبیعی"، "حقوق طبیعی" و جایگاه و اهمیت آن ها نداریم. این نکته را می توان از تجربه ی دوره ی تحصیل در دانشگاه، منابع تالیفی و برخی ترجمه های تقریباً منسوخ، متوجه شد. در صورتی که قانون طبیعی و حقوق طبیعی برآمده از آن، سنتی دیرینه در اندیشه ی اروپایی دارد و جایگاه مهم فلسفه ی حقوق را در اندیشه ی سیاسی نشان می دهد؛ همه ی فیلسوفان مدرن نظریه پرداز "حقوق طبیعی" بوده اند از هابز، لاک، اسپینوزا، روسو تا کانت، فیشته و هگل به این بحث پرداخته اند. برای مثال رساله های ایده آلیست های آلمانی: آموزه ی حق نوشته ی کانت؛ بنیاد حق طبیعی از فیشته و اصول فلسفه ی حق اثر هگل. عملاً بدون فهم این "سنت"، نمی توان درکی از اندیشه ی سیاسی (مدرن) داشت. به نظر می رسد فقدان چنین سنتی در اندیشه ی ما، موجب غفلت از این موضوع شده است. دوستان و دانشجویانی که می خواهند با این بحث به طور مقدماتی آشنا شوند، این سه جلد از مجموعه ی آکسفورد مفید خواهد بود؛ به این ترتیب مطالعه شود:
جلد۳۵، حقوق؛
جلد۱۶، بنیادهای مدرن لیبرالیسم کلاسیک؛
جلد۲۱، ایده آلیسم آلمانی.
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

ترجمه ی مفهوم "شاپینگ سوسیالیستی" وضع شده توسط مرادفرهادپور

در حاشیه ی درسگفتار ابن خلدون و علوم اجتماعی، جلسۀ دوّم

✍دکترجوادطباطبایی
@Historyandidea
/channel/owl_of_Minerva1770

Читать полностью…

بهنام جودی

واژه به مثابه جنگ افزار و جعل معنا

در تاریخ مفاهیم و مطالعه ی مفهومی، تاریخ نگار در قدم اول با «درستی/نادرستی» و «راست/دروغ» تصورات سوژه که مفهوم پردازی شده و در قالب زبان به بیان درآمده است، کاری ندارد؛ بلکه به «تحول معنایی» و «تغییر کاربرد» واژه و «مفهوم پردازی» توجه می کند. در میدان «منازعات ایدئولوژیک»، واژه ها «همواره» نقش جنگ افزار را ایفا می کنند و کاربر زبان از آن ها در قالب دوست/دشمن برای ایجاد تمایز میان خودش و دشمنان و تعریف مواضع دوگانه ی نزاع استفاده می کند. در این موقع است که ما در نسبت تحولات سیاسی-اجتماعی و کاربرد زبان با چیزی مواجه می شویم که از آن می توان تحت عنوان «جعل معنا» یاد کرد. برای مثال، به مفهوم فاشیسم دقت کنید؛ واژه ی فاشیسم همچنان که مشخص است، واژه ای وارداتی از زبان بیگانه [اروپایی] به زبان فارسی است. این واژه، تاریخ تحول مفهومی خاص خودش را دارد؛ اینکه ریشه ی این واژه چیست؛ معنای اصلی آن کدام است؛ از چه دوره ای و چرا کاربرد ویژه می یابد و «سوژه ی اروپایی» در نسبت با تحولات سیاسی-اجتماعی خودش چگونه آن را مفهوم پردازی کرده و چه لایه هایی از معنا را بر آن افزوده است؛ همه ی آن ها تاریخ نگاری شده و در دسترس است. اما ورود این واژه به زبان فارسی، معنای اولیه ای که «سوژه ی ایرانی» [البته اگر چنین چیزی وجود داشته باشد!] از آن می فهمیده است و تغییرات معنایی و کاربردی که طی 80سال گذشته در زبان فارسی داشته است، همچنان محل بحث است و ما پژوهشی مفهومی در دست نداریم تا آن را توضیح دهد. در چنین مواقعی، یعنی آشفتگی زبانی، چون معنای اصلی این واژه در زبان فارسی مشخص نیست یا مبهم است، کاربران در میدان منازعات ایدئولوژیک با «دست باز» از آن برای نامیدن «دشمن» استفاده می کنند. در اینجا، دیگر انطباق واژه با ابژه مسئله نیست؛ بلکه معنایی که سوژه به واژه داده و ابژه ای را با آن مشخص می کند، مسئله است. فاشیسم یا هر واژه ی دیگری اینجا همچون سلاحی است که کاربر با فشنگ [معنای] مورد نظرش به «دشمن» شلیک می کند. در این فرآیند است که می توان از «جعل معنا» سخن گفت. تاریخ نگار مفاهیم در این «لحظه» است که می تواند نشان دهد تحولی رخ داده است و این نیازمند «تفسیر» است. در جوامعی که سنت تاریخ نگاری مفهومی ندارند؛ وضعیت کاربرد زبان بسیار آشفته و مبهم است و این کار تاریخ نگاری را بسیار سخت تر می کند. مثال فاشیسم، نشان می دهد که در فقدان سنت تاریخ نگاری، به ویژه مفهومی، زبان نقش جنگ افزار در میدان جنگ را دارد که هرکس می تواند با آن به دیگری شلیک کند و دیگری نیز همینطور. وقتی از «واژه ها» ابهام زدایی شود و تاریخ «مفاهیم» هر زبان مشخص شود، کاربرد دلبخواهی و جعل معنا به مراتب سخت تر و پیچیده تر خواهد شد؛ اما دست کم چون «مفاهیم» زبان سیاسی-اجتماعی در ایران عملاً «تاریخ» ندارد؛ پس هر سوژه ای می تواند این سلاح را از روی زمین بردارد و به دیگری شلیک کند!
ما نیازمند تدوین «تاریخ مفاهیم» در زبان فارسی هستیم؛ وگرنه در بهترین حالت در وضعیت «سوءتفاهم» خواهیم بود و در بدترین حالت در وضعیت «امروز» که بی شباهت به «بازار شام» نیست.

@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

/channel/PhilosophieAufDeutsch

Читать полностью…

بهنام جودی

کیهان کلهر
اِردال اِرزینجان
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

https://www.ibna.ir/news/539505/%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85-%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF

Читать полностью…

بهنام جودی

آلبوم مجنون
آهنگساز: احمد پژمان
قطعه: بید مجنون
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

مدرنیته بدون سنت ممکن نیست
(۱)
سنت، به مثابه یک مفهوم، صرفاً در زمانه ی مدرن است که نقش مهمی در تاریخ اندیشه ی سیاسی بازی کرده است...[ابتدا ماکیاوللی با بحث درباره ی دین مردم، سنت را مهم تلقی کرد]...سنت های سکولار طی دوره ی انقلاب انگلستان، اهمیت حیاتی یافتند، و سِر ادوارد کوک و دیگران بودند که سنت مداری را بنیاد گذاشتند که مشخصه ی ویژگی سیاست بریتانیایی بوده است. ادموند برک نیز آن را طی واپسین روزهای انقلاب فرانسه و علیه عقل گرایی آن، به شکلی بلیغ دوباره بیان کرد. سِر ادوارد و هوادارانش در این حوزه تازه کار نبودند. آن ها آنچه را که به واسطه ی آثار سِر جان فورتسکیو، سِر توماس اسمیت، و ریچارد هوکر، پیش تر به اعتقاد راسخ بریتانیایی ها تبدیل شده بود، ابتنا کرده و بسط دادند. مشروطه خواهی که در مرکز این سنت قرار داشت، متمایز و حتی بی همتا تلقی می شد، هرچند شباهتی آشکار با مشروطه خواهی قرون وسطایی در اروپای قاره ای داشت. تضاد تند و آشکار با سلطه ی سلطنتی در فرانسه - «مطلقه گرایی» آن – از این مشروطه خواهی یک سنت زنده و همه جانبه ساخت. هوکر و سِر توماس اسمیت دلالت های فلسفی سامان سیاسی خاص انگلستان را صورت بندی کردند. این سامان اساسی، مشروطه و از این رو، قانونی، مبتنی بر رضایت مردم تلقی می شد. تمام قوانین دیگر، الزامشان را از آن دریافت می کنند. ...کوک در مقدمه ی کتاب مشهورش تحت عنوان "مبانی قوانین انگلستان" علیه هرگونه تغییر شتاب زده در قانون هشدار داده و آن را «بسیار خطرناک» خوانده بود. او اعتقاد خودش را بیان می کند مبنی بر اینکه «آنچه به دست همه ی خردمندترین مردمان در توالی روزگاران پیشین صیقل یافته و به کمال رسیده است، و به واسطه ی تجربه ی متداوم آزموده و تأیید شده است، جز با مخاطره ای بزرگ نمی تواند دگرگونی یابد.» این آموزه ی «عقل مصنوع قانون» است. و جزئی مهم از سنت مداری را تشکیل می دهد: اساس قانونی آن... از اینجا سنتِ قانون تبدیل به هنجار می شود که به جای پتانسیل انقلابی حاکمیت سلطنتی و اختیارات ویژه ی آن قرار می گیرد که در اروپای قاره ای و به ویژه در فرانسه غلبه داشت...
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

https://www.ibna.ir/news/539167/%DA%A9%D9%88%D8%B2%D9%84%DA%A9-%D9%88-%D9%87%D9%85-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%87%D9%85-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%A7

Читать полностью…

بهنام جودی

از کفم رها
ساخته ی عارف قزوینی
اجرا: محمدرضا لطفی
آلبوم خموشانه
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

Waltz By The River
Eleni Karaindrou
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

(۲)
هگل در آثارش درباره‌ی وجود انسانی به نتیجه‌ای می‌رسد که در کلیت خود مخالف این برداشت رواقی از خودِ انسانی است. هگل برعکس استدلال می‌کند که هویت‌های ما اساساً وابسته به آن چیزی هستند که بیرون از «خودِ بلافصل» ماست؛ به‌ویژه هویت‌های ما از طریق نحوه‌ی به‌کارگیری نیروهایی شکل می‌گیرند که از سنت‌هایمان به ارث می‌بریم، برای آنکه مواد و مصالحی را که همان سنت‌ها در اختیارمان می‌گذارند در اختیار گیریم. درنتیجه، هگل از وجوه گوناگون (فلسفی، سیاسی، دینی، هنری و غیره) به کاوش در سنت (تاریخ) می پردازد تا نشان دهد سوژه ی مدرن از طریق چه سنت تاریخی به منزلگاه امروز خودش رسیده است و چه نسبتی با سنت دارد. «سوژه»، در فهم هگلی، همواره درون و از خلال یک سنت تعریف می‌شود؛ سنتی که پیوسته در حال درونی‌سازی و تملک و بازتعریف آن هستیم: ما در مقام گفت‌وگویی با سنت‌هایمان وجود داریم. لذا، زبان همان حدّ وجود ماست؛ چون زبان ماهیتی میان‌سوژگانی دارد، هویت ما نیز اساساً بیناسوژه‌ای و تاریخی است. پرداختن به سنت به‌معنای بازتفسیر آن درون خویش است؛ سنت بیگانه وجود ندارد، زیرا ما خود حامل و تداوم دهنده ی سنت هستیم. از این رو هر تلاشی برای تفسیر تاریخی یا فرهنگی، نوعی تملک است و بی‌طرفی مطلق نسبت به آن ناممکن است. برای هگل، هویت انسان، هنر، دین و فلسفه همگی درون سنت و از طریق دیالکتیک تملک و بازتفسیر آن (همچون «تداومی در گسست ها») شکل می‌گیرند. سنت نه مانع آزادی، بلکه شرط آن است؛ زیرا «خود» تنها در گفت‌وگوی زنده با میراث تاریخی و زبانی‌اش معنا می‌یابد. از این‌رو، سرشت معنا این است که خود را همچون نقطه‌ی اوجِ سنت آشکار سازد. ما خود را تنها زمانی می‌فهمیم که خود را به‌مثابه‌ی نمایندگان یک سنت و متعهد به برآوردن انتظارات آن ببینیم.
@Historyandidea
برای اطلاعات دقیق تر و توضیح وجوه گوناگون سنت نزد هگل، بنگرید به این کتاب:

Читать полностью…

بهنام جودی

سری دوم از مجموعه ی "راهنمای آکسفورد در تاریخ فلسفه ی سیاسی"
در دست انتشار...
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

آقای هنری ملکمی گلایه کرده اند که چرا کتاب دانترو را برای بحث قانون طبیعی معرفی نمی کنید. مخاطبان برای مطالعه ی بیشتر می توانند به این کتاب مراجعه کنند؛ البته من ترجمه ی فارسی را مطالعه نکردم و نظری ندارم.
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

ترم گذشته، برای آزمون جامع دوره ی دکتری درس اندیشه ی سیاسی در غرب، این سوال ها را طرح کردم. دوستانی که طی چند سال گذشته مطالب کانال را دنبال می کنند، به نظر نمی رسد پاسخ این سوال ها را ندانند!
اما نکته ی مهم، بحث اهمیت و جایگاه "حقوق" است.
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

Filiae Mestae ...
Song by Philippe Jaroussky
Music: Vivaldi

@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

فایل صوتی شماره‌ی ۱
پیش‌درآمد
@PhilosophieAufDeutsch

Читать полностью…

بهنام جودی

Jazz Suite No. 2: VI. Waltz 2
Dimitri Shostakovich
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

عین-ذهن در "ایده آلیسم" هگل از درسگفتار "پدیدارشناسی روح" جواد طباطبایی
-رئالیسم، معرفت شناسی انسان بدوی است؛
-نسبت سوژه و غیر یا دیگری
-نسبت آگاهی و غیر
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

آلبوم مجنون
آهنگساز: احمد پژمان
قطعه: مجنون
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

(۲)
با انقلاب فرانسه از سلطنت انتقام گرفته شد. حاکمیت مطلق ضد-سنتی را در این زمان عقل گرایان به نام مردم مورد دفاع قرار داده و توجیه می کردند، کسانی که مصمم به برکندن سنت از بیخ و بن بودند. در مباحث پیش از انقلاب، و به ویژه در آتار مونتسکیو، صدای سنت شنیده می شد. تحلیل مونتسکیو از آنچه «روح القوانین» می نامید در واقع تأکید عمیق و همه جانبه بر سنت بود؛ روح القوانین چیست؟ چه چیزی قوانین مردم را شکل می دهد؟ سنت، آداب و رسوم، عادت ها و باورهای آن ها. در تحلیل رایج از تأکید مونتسکیو بر فردیت ملت ها و راه و رسمشان، اینکه سنت به مثابه عامل اصلی در شکل دادن به سرنوشت های ملی مورد تأکید قرار گرفته است، اغلب نادیده گرفته اند. این دیدگاه حتی در مباحث روسو پژواک یافته است. با این اوصاف، شباهت میان روسو، احتمالاً در مقام پدر انقلاب فرانسه، و ادموند برک، قانع کننده ترین مخالف انقلاب، خودش را نمایان می کند... این دو نظریه پرداز سیاسی بزرگ را به مثابه «کاشفان دوباره ی اجتماع» تفسیر کرده اند. آن ها کاشفان دوباره ی سنت نیز بودند، و رابطه ی نزدیک میان سنت و اجتماع سیاسی به مثابه پیوند اساسی آن، بیانگر این امر است...تأکید بر تدریجی بودن [تغییر]، یکی از ویژگی های مهم سنت مداری انگلیسی است. اینجا به استدلال منتج از قانون، استدلال منتج از طبیعت و تاریخ نیز اضافه می شود. بدین سان، در ساختار عظیم فلسفه ی تاریخ هگل شکوفا می شود – شاید پیچیده ترین و مفصل ترین استدلال به نفع سنت که اندیشه ی غربی ارائه کرده است. (تاکید از مترجم فارسی است؛ درباره ی تلقی هگل از سنت در فرصتی دیگر توضیحاتی خواهم داد).
Carl J. Friedrich, Tradition und Autorität, S.23-34
@Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

قطعه «با من خاک نشین» از آلبوم ناگهان رستخیز
آهنگساز: احمد پژمان
ارکستر سمفونیک ملی روسیه به رهبری سرگئی اسکریپکا
/channel/Historyandidea

Читать полностью…

بهنام جودی

https://bonyadhomayoun.com/?p=16519

Читать полностью…
Subscribe to a channel