2956
یک فنجان شعر ☕ @Hamid_Reza_Abravan
دست هایت را به من بسپار ای محبوب من!
تا تو را با خود برم تا ماه، تا آن سوی عشق
#حمیدرضا_آب‌روان
از خدا خواسته‌ام معجزه‌ی عشق تو را
قطره‌ای کوچکم و در پیِ دریا شدنم
#حمیدرضا_آب‌روان
با چشمِ پُر از اشک به دامان تو افتم
تا لحظه‌ی دیدار اگر زنده بمانم
#حمیدرضا_آب‌روان
در بغل گیر و بپوشان تن عریانم را
ماه من! جز تن تو پیرهنی نیست مرا
#حمیدرضا_آب‌روان
سالیانی‌ست که چون غنچه‌ی سرمازده‌ام
بی تو امّیدِ شکوفا شدنی نیست مرا
#حمیدرضا_آب‌روان
نباش از عشق غافل تانفس داری که بعد از مرگ
نسیمی خاک ما را می‌برَد آهسته، آهسته
#حمیدرضا_آب‌روان
گفته بودی ببر از یاد مرا، هیچ مگو!
کی توانم که من از قلب خودم دل بکنم؟
آخرِ قصّه‌ی عشّاق چرا تنهایی است؟
باید این قاعده را یک تنه بر هم بزنم
#حمیدرضا_آب‌روان
🎼 Как ты тамЧитать полностью…
Асия
اینکه مشتاق توام را به چه تشبیه کنم؟
آتشی هست که در سینه به راه افتاده
#حمیدرضا_آب‌روان
بیا لیلای من نزدیکِ نزدیکم که چون مجنون
برای عاشقانه عشق ورزیدن دلم تنگ است
زمین بودم برای تو، تو هم خورشید من بودی
برای دور تو بی‌وقفه چرخیدن دلم تنگ است
#حمیدرضا_آب‌روان
تو با جادوی چشمانت به چشمانم نگاهی کن
اگر حتی گناه است این، بیا گاهی گناهی کن
#حمیدرضا_آب‌روان
درون سینه‌ام دل بود و آن را با خودت بردی
تماشا می‌کنم هر روز و شب این جای خالی را
شب از نیمه گذشته،دستهایت را به من بسپار
که من این‌گونه برپا می‌کنم جشنی خیالی را
#حمیدرضا_آب‌روان
نگاه پاک تو بر من شبیهِ آیه نازل شد
نشاندی در دلم نوری و دینم با تو کامل شد
تو را مانند طرحی که سراسر نقش و زیبایی‌ست
نباید از تماشا کردنت یک لحظه غافل شد
#حمیدرضا_آب‌روان
بمیرم هم به سویت خواهم آمد، چون نهنگی که
دلش درگیر خشکی بود و در آغوش ساحل شد
#حمیدرضا_آب‌روان
به ظاهر گر چه ساکت مثل اقیانوس آرامم
ولی در سینه غوغا می‌کند طوفان دلتنگی
منِ تنها چه بر‌می‌آید از دستم زمانی که
گلو را می‌فشارد روز و شب دستان دلتنگی
#حمیدرضا_آب‌روان
همه گفتند دوری کن از احساساتِ شورانگیز
دل اما کار خود کرد و به سمت عشق مایل شد
#حمیدرضا_آب‌روان
🎼 قطعه نیلوفرانهЧитать полностью…
هنرمند: ملینا فرجی
روز و شب می‌گذری در دل و اندیشه‌ی من
آنچنان که خبر از خویشتنی نیست مرا
#حمیدرضا_آب‌روان
هر کجا در همه دوران به تو برخواهم گشت
من وطن دارم و جز تو وطنی نیست مرا
#حمیدرضا_آب‌روان
پاسخم دِه ای رفیق مهربان و همدلم
من‌چه می‌کردم اگر هرگز نمی‌دیدم تو را
#حمیدرضا_آب‌روان
🎼 رفیق خوبЧитать полностью…
محسن چاوشی
هر زمان مویت پریشان می‌کنی شب می‌شود
بین موها کهکشانی تازه پیدا می‌شود
#حمیدرضا_آب‌روان
🎼 گیسوЧитать полностью…
علی لهراسبی
زنده می‌دارد مرا آن خاطراتِ خوبمان
شاخه‌ای سبزم که از فصلِ بهارت مانده‌ام
#حمیدرضا_آب‌روان
درون سینه‌ام یک عاشق دلداده در بند است
همیشه باخبر از حال او تنها خداوند است
درون سینه‌ام قلبی‌ست چون لاله، ولی پر پر
که می‌داند دلِ زار و شکسته قیمتش‌چند است؟
#حمیدرضا_آب‌روان
زمینی هستم و از آسمان‌ها دور، امّا عشق
دلم را تا ثریّا می‌برد آهسته، آهسته
#حمیدرضا_آب‌روان
نام من از زبان تو زیبا بود
سکوت می‌کردم که بیشتر صدایم بزنی
هر جا که هستی
انار دلت سرخ
لبت همیشه خندان باد
"حضرت یار"
#حمیدرضا_آب‌روان
🎼 از قصدЧитать полностью…
حامیم
مرا یادت به رویا می‌برَد آهسته، آهسته
وجودم را از اینجا می‌برد آهسته، آهسته
خیالت مثل یک رود صمیمی می‌رسد از راه
مرا با خود به دریا می‌برد آهسته، آهسته
#حمیدرضا_آب‌روان
موج موهایت که می‌افتد به دست بادها
می‌کُشی پشت سرت یک لشکر از فرهادها
در خیالم، در سرم، شیرین‌ترین اندیشه‌ای
ماندگاری! کی روی از ذهن من، از یادها
#حمیدرضا_آب‌روان
بیا نزدیک تا عطر حضورت را بیاشامم
که در عالم همه از باده مَستند و من از بویت
بغل کن روح و جسمم را، شبیهِ پیچکی دلتنگ
چنان محکم که مانَد بر تنِ من ردّ بازویت
#حمیدرضا_آب‌روان
فریاد کن نام مرا تا بشکُفم در جان تو
بیهوده هر جایی نرو، تنها منم درمان تو
#حمیدرضا_آب‌روان
جان به لب آمده از درد جدایی و فراق
آه! بیمارم و محتاج به درمان توام
باز بردار ز سر شال و به رقص آی که من
مست و دیوانه‌ی موهای پریشان توام
#حمیدرضا_آب‌روان
ورودت را به قلب من چگونه وصف باید کرد
همان باران که یک شب بر کویر تشنه نازل شد
#حمیدرضا_آب‌روان
چگونه لذتِ یک خواب راحت را بفهمانم
به چشمانی که مشتاقانه شب‌تاصبح بیدار است
بیاور شانه‌ات را تا گذارم سر، دهم جان را
که در آیین ما این‌گونه مُردن بهترین کار است
#حمیدرضا_آب‌روان