کجا نام او بود گردآفرید زمانه ز مادر چنین ناورید
آیا آریانا همان افغانستان است؟
/channel/tarikhe_melal
انقلاب اسلامی و کارنامه ردی روشنفکری / علی کشگر
http://bonyadhomayoun.com/?p=19930
در بررسی انقلاب اسلامی و جایگاه و کارنامه روشنفکری، موضوع حقانیت مبارزه با رژیم گذشته نیست. این یک امر جانبی بود و هست. سئوال اساسی اینجا بود و هست که مبارزه با شاه توسط طبقه درس خوانده و دانشگاه رفته و اهل فکر و اهل سیاست بر بستر کدام اندیشه و با استفاده از کدام سلاح باید صورت میگرفت؟ بر بستر اندیشههای عرفی و قوانین عرفی و با تکیه بر دستاوردهای هشتاد سال تجددمان و انقلاب مشروطه و تکیه بر نهادهای قانونی، عرفی و نظمی که بر پایه آن آزادی را در جامعه نهادینه میکرد؟ یا بر بستر اندیشههای شرعی؟ و استقرار قوانین شرع اسلام؟ متاسفانه روشنفکری ایران در عمل دانسته، یا ندانسته راه شرعی را که دیر یا زود به استقرار قوانین دینی منجر میشد، برگزید.
ما بدهکار پهلوی هستیم؛
از آنجایی که انقلابیان ۵۷ و طرفداران امروز آن گفتمان ننگین، ارتباطی با مناسبات مدرن ندارند، جان انسان و پایهی محکم خانواده نزدشان، کم اهمیت است. بیهوده نیست که تقریبا تمامی مخالفان محمدرضاشاه فقید گروههای تروریستی بودند و اعضایشان، دارای همسر و شوهر حزبی و سازمانی. این یعنی نهتنها جان خود و دیگرب اهمیتی ندارد، بلکه خانوادهی نرمال و سالم نیز در فکرشان نمیگنجد. این مهم زمانی بیشتر نمایان میشود که آنها در مواجهه با خاندان پهلوی قرار میگیرند. جدای از تمامی تلاشهایشان برای ترور و یا ربودن اعضای این خاندان، تبلیغات مبتنی بر فحشهای جنسی در اوج انقلاب ننگینشان، و سپس ترور و کشتار وحشیانه خادمان ملت ایران یعنی سیاستمداران، نظامیان و مأموران عادی سازمان امینت و خانوادههایشان، پس از انقلاب، فشاری که بر خانواده پهلوی -که همه چیزشان ایران بود- وارد میکند، بعدها نمود مییابد. بهدنبال اینها فوت آریامهر فقید سختترین ضربه به ایران و خاندان پهلوی بود. آنها میتوانستند در کنار پدرشان، سختی خارج شدن از ایران و همهی آن فحشها و ناسزاها و نمکنشناسیها را تحمل کنند، اما فوت پدری که بعد از او ایران و خاورمیانه رنگ آرامش به خود ندید، چنان سخت بود که آسیبهای روحی زیادی به بچههای این خاندان وارد نمود. یکبار با خود مرور کنید که چه بلایی سرشان آمد. شاهدخت لیلا که در هنگام انقلاب ۵۷ کودکی بیش نبود، از راست و چپ فحشهای جنسی روانهاش میشد، چنان غرق در مهر پدر بود و به ایشان عشق میورزید که بعد آریامهر و همچنین دوری از ایران، به افسردگی دچار شد و ذرهذره، مظلومانه در تختخوابش جان داد. ۹سال بعد شاهزاده شاهپور غلامرضا ضمن تمامی دردهای زندگی، مرگ خواهرش نیز روی دوشش سنگینی میکرد و در افسردگی غرق بود، دست به خودکشی زده و با گلولهای در سر پیدا شد. ما نهتنها ایران را به فلاکت رساندیم، چنین بلایی نیز سر خاندان پهلوی آوردیم. شاید اگر مسئولیت بزرگ و جایگاه حقوقی شاهزاده رضا پهلوی نبود؛ یعنی بازگرداندن حکومت قانون به ایران و کوشش برای آزادی ما از بند ۵۷، ایشان نیز نمیتوانستند آن همه فشار را تحمل کنند. بله ما بدهکار ایران، پهلوی و خودمان هستیم و با برگرداندن آنها، این بدهی را صاف خواهیم کرد.
پن1:
بشخصه چنان فکر میکنم که از دلایل دور از سیاست نگهداشتن شاهدخت نور، ایمان و فرحناز در این سالها همین تجربههای تلخ است. شما جای شاهزاده بودید از جان بچههای خود در مقابل بی رحمی حوزهی سیاست پاسداری نمیکردید؟ این خاندان این اتفاقات تلخ را گذراندهاند، بیهوده به سبک تربیت و آموزششان ایراد نگیرید.
/channel/chshmeiran
«هیچ میدانی که در چه حال و روزگاری هستیم؟» / فرخنده مدرّس
http://bonyadhomayoun.com/?p=22557
اگر دشمنان به جد قصد ایران کنند، ممکن است تصور کنند که میتوانند همۀ تجهیزات را نابود کنند، اما میدانند هرگز نخواهند توانست ارادۀ هشتاد میلیون به مثابۀ «یک پیکر» را، اگر حاضر و ناظر و آماده باشد، آن را نمیتوانند بشکنند. این خود مانع اصلیست و آنها را، اگرچه نه به کمال، اما دست به عصاتر میکند. اما حرف اصلی ما این است که تنها این ارادۀ «یکپیکر» است که اگر حاضر و ناظر و آماده باشد، میتواند نه تنها از پایدارترین امر ملیمان یعنی از « استقلال و تمامیت ارضی و یگانگی ملی ایران» علیه هر دشمنی دفاع کند، بلکه همچنین، بهتر از هر هجمۀ بیگانهای، خواهد توانست با هیمنه و وقار و جلال، با دشمن اصلی و داخلی خود، یعنی جمهوری اسلامی، که اکنون بر تختگاه ایران نشسته است، پیکار کند و پیروز شود. حرف ما این بود که؛ اما اگر آن ارادۀ یکپارچه حی و حاضر و ناظر و آماده در حفظ ایران نباشد، آنگاه میتوان هر خاکی بر سر این ملت کرد!
دست، جیغ، کلاشینکف؛
هنگامیکه سال 82 نوبل صلح را شیرین عبادی «بُرد»، اصلاحطلبان از شادمانترین گروههای داخل ایران بودند بهشکلی که رئیس جمهور وقت؛ خاتمی و معاون او؛ ابطحی، در مصاحبههایشان چنان صحبت میکردند که گویی میخواهند پوست خود را «بِدرند» و به پرواز درآیند. هنگامی که او به ایران برمیگردد و از طرف زهرا اشراقی نوهی امامشان و زهره صادقی همسر خاتمی حلقهی گل به گردنش آویزان میشود و در حضور نمایندگان مجلس آنزمان که پیشترها از رهبران دانشجویان پیرو خط امام بودند مانند میردامادی و اندکمردمانی که عکس او را از روزنامههای وابسته به اصلاحات نظیر شرق و اعتماد در دست داشتند، در پاسخ به این که نظرش در باب زندانیان سیاسی چیست، لچکبهسر و خمینیوار میگوید: «دیگه جواب نمیدم دیگه بسه.» یکسال بعد بخاطر نامهی جعلیای که از دفتر ابطحی بیرون آمد، در خوزستان درگیرهای فراوانی ایجاد شد و در بدو آن و فروردین سال 84، چند رشته بمبگذاری توسط 5گروه تروریستی حاضر در تشکیلاتی به اسم «المنظمهالوطنیه لتحریر الاحواز» که پانعرب هستند، در خوزستان صورت گرفت بهشکلی که تعداد زیادی از هممیهنان کشته و چندی دیگر زخمی شدند. دقیقا از آن سال چندتن از اصلیترین افراد حامی این جریان تجزیهطلب و تروریستی شیرین عبادی و و دارودستهی اصلاحات بودند که در تهران با نمایندگان آنها مانند نوری آل حمزه و یوسف عزیزی بنی طرف(که زمانی عضو کانون نویسندگان نیز بود) در ارتباط بودند. بعد از خروج عبادی از ایران، در سال 90 و سالروز این اتفاقات که معروف شد به «انتفاضه نیسانیه»، و تاریخ 29فروردین، شیرین عبادی طی نامهای رسمی به کمیسرعالی حقوق بشر سازمان ملل متحد باعث شد که در فردای آن روز، بیانیهای از طرف فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر که مسئول بخش آسیای آن یک پانعرب به اسم صحراوی بود و ارتباط خوبی با بنیطرف و صالح ابوشریف دبیرکل جبهه دموکراتیک ملت عرب داشت، صادر شد که دندانهای تیزشان در متن علیه تمامیت ارضی ایران دیده میشد و مشروعیتی عجیب به گروههای تروریستی آن منطقه میداد. بعد از این اتفاقات شیرین عبادی از بانیان تشکیلاتی شدن کنگرهای کذایی به اسم «ملتهای ایران فدرال» شد که ردپای مجاهدین خلق نیز صریحا در آن دیده میشود. حال شما همین داستان را بگیرید و بیاید به سال 1402. نرگس محمدی که در دهه هشتاد بهنسبت گمنام بود ولی در همان تشکیلات، بهشکل صریح از سال 90 بعنوان مدعی حقوق بشر، برای این گروها دنبال مشروعیت بود و حتا «دل بده قلوه بستانی» هم با پانکردها داشت، در 1402 به یکباره این یار غار عبادی که در عکس اول صحنهای غدیرخموار رقم زدهاند و ضمن صحبت به زبان نامعلومی با آنجلینا جانِ جولی، نوبل صلح «میبرد» و در مراسم اهدای آن نمایندهش تقی رحمانی که شوهرش باشد، همان دلباخته به علی شریعتی، حضور مییابد. او که پیشترها جایزه را به فائزه هاشمیها و زهرا رهنوردها و موسویها تقدیم کرده بود و در کنفرانس نوبل نیز از هر زهرماری صحبت میکند جز خواست ملت ایران، رو به در آغوش کشیدن میهمانان دلخواه و میلی میآورد. جدای از گهمزهبازیهای آن هرزهی توجه؛ فراهانی و آن دخترکِ «خسرو آواز ارتجاع سرخوسیاه»؛ شجریان و آن دیوانه؛ ساتراپی، شایستهترین حرکت و تصویر آن دورهمی، بغل کردن مهتدی توسط رحمانی بود، تداعیکنندهی آن اتحاد شوم بهمنماهشان. عبدالله مهتدی که در همین چندماه قبل در درگیری درون حزبی، دو تن از نیروهایشان افقی شده بودند و توضیحی، تشریحی و توجیهی نداشت، اتفاقا مناسبترین فرد برای حضور در آن دورهمی که شیرین عبادی را نیز داشت، بود. اولین بار که نوبل به یک ایرانی داده شد، به تروریستها و تجزیهطلبان مشروعیت بخشید و صدای کلکشی اصلاحطلبان را در آورد و اینبار نیز همانها شادمان بودند. گویی پیوند میان حاضران بر سفره 57، ناگسستنیست و دور ماندن از اصل خویش دشوار نشان به آن نشان که مهتدی گفت: ما همپیمان بودیم و گلشیفته پاسخ داد: تا ابد هستیم. به هر روی جایزه یا هر کوفت دیگری با این سبقهی فاضلابی، شایسته کسی جز نرگس محمدی نبود که در حمایت از جلادانی چون روحانی و جوجهپژاکیها و امثالهم کمکاری نکرد و به حکم من حلالشان باد. از کارکردها و اهداف سیاسی اهدای این جایزه به محمدی عبور میکنم و شاید در جستاری دیگر مفصل بررسیاش کردم اما یک نکته را از یاد نبرید که این سازمانها و بنیادهای حقوقنابشری، شغالهاییاند علیه ایران و جوایزشان مناسب افرادی از جنس خودشان. پس بر ضد آنها بکوشید و سعی نمایید که در پاچهتان نرود.
/channel/chshmeiran
نوشتهای قدیمی در مورد نوبلیها سبز؛
ابتدا ویدیوهای زیر را هم ببینید
نکوداشت یعقوب لیث چهارشنبه ۱۱ بهمن
/channel/tarikhe_melal
⚜امروز ۶ بهمن سالروز همهپرسی انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم است.
در این کلیپ:
- شاه در جریان انقلاب ۵۰۰ هزار هکتار ( دو برابر مساحت کشور لوگزامبورگ) را به ۳۰۰ هزار کشاورز فقیر داد.
- سپاه دانش
- حق رای زنان و حق نامزدی سیاسی برای زنان
@OmidIranAzad
نه. شما هرگز نمیمیرید قربان ❤️
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید
سیاست بخشش؛ بدیلی در برابر سیاست حذف / بابک شامگاهان
http://bonyadhomayoun.com/?p=22509
در مورد همایون باید بگوییم که اولاً توأمان دانشآموختۀ حقوق و علوم سیاسی و کارگزار سیاسی رده بالا بود. ثانیاً بر خلاف اندیشمندانی مانند آرامش دوستدار، داریوش شایگان، رضا داوری اردکانی، سید جواد طباطبایی و عبدالکریم سروش که وارد مجادلات و مباحث فلسفی میشوند عمدتاً با اتکا به مبنایی فلسفی (فایدهگرایی) در مورد تاریخ، سیاست و جامعه نظرورزی میکند. از این منظر، در فضای فکری ایران، بیشتر به محمدعلی فروغی، سید حسن تقیزاده و فخرالدین شادمان شباهت دارد؛ یعنی کارگزاری سیاسی با علائق فکری است.
تقدیم به زنان قهرمان سرزمینم؛
کاری از بنیاد داریوش همایون/مطالعات مشروطهخواهی.
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید
سمینار ۱۷ دی، بمناسبت هشتاد و هشتمین سالگرد کشف حجاب به فرمان رضاشاه بزرگ
سمینار ۱۷ دی:
https://mashrooteh.org/2024/01/06/17dey/
مطالب ویژه ۱۷ دی:
https://mashrooteh.org/category/17dey/
لینک یوتیوب👇
https://youtu.be/cVeZd_zpGHM?si=AyTEvDXUuM6PR0Dg
#بازگشت_به_مشروطه
#سازمان_مشروطه_ایران
@mashrootehorg
📻 گردانه تاریخ تقدیم می کند.
از ایران باید دفاع کرد،به نام یا به ننگ.
گفتگو با فرخنده مدرس از بنیاد داریوش همایون و سازمان مشروطه؛ در این مصاحبه از او خواستیم به تعریف مفاهیم قوای ملی بپردازد و رد پای ملی گرایی در تاریخ فلسفه و ادبیات ایران را شرح بدهد.
همه ایران سرای من است!
تهیه و تولید این پادکست و مصاحبه ها نیازمند زحمات فراوانی است؛ از شما می خواهیم این مصاحبه را بشنوید و با فوروارد کردن این مصاحبه از ما حمایت کنید.
🎙 #گفتمان_ایرانشهر
👑 @tarikh_pahlavii
شاه در ما ایستاده است؛
چهار دهه توسط رسانههای مختلف، از مطرحترین و قدیمیترین چون bbc یا العنترالنشنالالسعودیه بگیرید تا میرسیم به صداوسیمای میلی بعد آن بهمنماه ننگین، به کتاب تاریخ مدارس ابتدایی تا بالاترین سطح دانشگاهی که نگاه کنیم، از بزرگ و کوچک و جوجههای باقی ماندهی ارتجاع سرخوسیاه، مذهبی یا کمونیست، مصدقی یا اصلاحاتچی و چریک یا درسخواندههای در غربِ غربستیز و گوگولیدموکراتهای وطنی، همه یک هدف را دنبال میکردند: مرده باد پادشاه.
اما آنها نمیدانستند که روح و هویت تاریخی سرزمین شاهان گره خورده به نام پادشاه است و این نقطه با اسم آخرین پادشاه پیش از 57شان، نمود مییابد. همانکه ندا و نالهی اندوهگین «روحش شاد» یا «آرزوی بهشتی شدنش» از دهان مادربزرگ پیر من در آذربایجان و کردستان تا بچههای ده/دوازده سالهی سیستان و بلوچستان بیرون آمده و بهگوش میرسد. بهشخصه این بازگشت جانانه بهسوی هویت تاریخی را ماحصل سرخوردگی نسلهای قبلی از تصمیماتشان و دشمنی نسل جدید با آن نسل نمیدانم، بلکه آن را در عمیقترین دغدغهی بشری یعنی «از نو زیستن» جستجو نمودهام. این دغدغه که آیا میشود بعد از گذشت حداقل 20سال خوفناک و بیثمر در جدیدترین نسلی که بهخود آگاهی رسیدهاند، مسیر و زندگیای نو آغاز کرد؟ مسیری از جنس همان دگرگونیهای انقلاب سفید بهلحاظ بکر بودن یا جشنهای 2500ساله بهلحاظ توجه به هویت خویش. همهی اینها بازنمود از نو زیستنهاییست که به آرمان ایرانیان مبدل گشتهاست.
بههرحال فرقی ندارد یک ایرانی در لحظه کجای جهان ساکن است، بر سر مقبرهی آریامهر در مصر و «مگر عزیز من نداری خانه/که خفتهای ز کشور بیگانه»گویان باشد یا در کرمانشاهان و درون اتاقش مشغول خواندن این پست من، همهی آنانکه دل در گرو میهن دارند، سپاسگزار این هویت تاریخی، بهویژه محمدرضا شاه اند که توانایی امید از نو زیستن با ایران و ایرانی را به آنها میدهد.
/channel/chshmeiran
🔻 حضور اعضای حزب دموکرات کردستان در جشن فرقهی مجاهدین خلق برای شورش ۵۷
فاضلاب میگرده خودش چاه رو پیدا میکنه
@Kurdpatriott
بمناسبت چهل و پنجمین سال انقلاب اسلامی
مسئولیت شخصی و شرایط سیاسی و اجتماعی در انقلاب اسلامی / گفنگوی فرخنده مدرّس با داریوش همایون
http://bonyadhomayoun.com/?p=22566
انقلابیون از آغاز و پیش از آنکه بدنبال میلیونها کشانده شوند میتوانستند تصمیمهای دیگری بگیرند. بخشی به علت تصمیمهای خود آنان بود که حضور آن میلیونها صورت گرفت. اگر عمل از منطق هدف پیروی میکند و به باخت همگانی، بیش از همه دست زنندگان به عمل، میانجامد پس منطق هدف عوضی بوده است. ما که عروسک خیمه شب بازی روزگار یا تماشاگران بیاختیار و بیمسئولیت توطئه ابرقدرتها نیستیم. راهی را از میان راههای گوناگون بر میگزینیم و بعد قربانی منطق آن میشویم. خطائی در این فرایند نیست، سراپای این گزاره خطا بوده است.
«محمدرضا مردانیان» در مقاله «نگاهی به نسبت ملیگرایی و چپ در ایران» کارنامه چپ ایرانی را بازخوانی میکند.
او در این مقاله در «فریدون» چپ ایرانی را در صورت چریکی و کمونیستی آن چپ دشمن با اندیشه ملیگرایی ایرانی میداند و همین دشمنی را سببساز دشمنی آنان با شاپور بختیار ارزیابی میکند.
به باور مردانیان، این خود از عوامل سقوط دولت شاپور بختیار بود.
محمدرضا مردانیان در این بخش از مقاله مینویسد:
«در ۳۷ روزی که شاپور بختیار نخستوزیر قانونی مملکت بود، میشد امیدوار به تشکیل یک دولت فراگیر ملی بود اما شوربختانه، ائتلاف شوم ارتجاع سرخ و سیاه و پیوند نامیمون جریانهای اسلامگرا و چپ، مانع از اقبال عمومی به دولت شاپور بختیار شد. چنان آشوب و تلاطمی در سراسر مملکت به راه افتاد که دیگر راه بازگشتی از چنین گردابی نمایان نبود.
دولت زودگذر شاپور بختیار را شاید بتوان آخرین امید ملیگرایان برای تشکیل یک حکومت سکولار و غیر ایدئولوژیک در پهنهی ایران تا زمان نگارش این مقاله برشمرد. به جرات میتوان گفت یکی از دلایل مهم شکست دولت بختیار کینه و دشمنی گروههای چپ با اندیشهی ملیگرایی ایرانی و تلاش آنان برای تخریب این دولت بود.
آنها با حمایت تام و تمام از خمینی و یارانش، عملاً راه را برای اتحاد گروههای مخالف حول یک دولت ملیگرا مسدود کردند با وجود اینکه شاپور بختیار در عمل و نظر، یک سوسیالدموکرات بود که در برخی وجوه فکری به گروههای چپ هم نزدیک بود. اعتصابات و خرابکاریهای هرروزه در کشور و متوقفنشدن جریانهای اعتراضی که البته چپها یکی از مهمترین عوامل دامنزننده به آن بودند، در نهایت به سقوط دولت ملیگرای بختیار انجامید».
----------------
از محمدرضا مردانیان تاکنون سه کتاب در درون ایران و یک کتاب در لندن، ترجمه و منتشر شده است. «تخت پروکرستس» از نسیم طالب، «معماری شادکامی» از آلن دوباتن از جمله کتابهایی است که مردانیان آنها را ترجمه کرده است. ترجمه یک مناظره ذیل عنوان «آیا روزهای خوشی در انتظار بشر است؟» نیز دیگر ترجمه اوست. مردانیان همچنین عضو هیئت تحریریهی مجلهی آنلاین «بورژوا» است.
لینک مقاله:
https://www.fereydoun.org/articles/03694
@fereydoun_magazine
در اهمیت حضور منوتو در این چند سال؛
در طی این چندسال بشخصه بهدلیل حضور افراد ناقصالعقلی چون «هیمن سیدی»، آن پانکُرد بیسواد ناخوش احوال، از منتقدین سرسخت منوتو بودم. اما همراه با اینها، ساخت چند مستند و برنامهی خوب، شبکه را قابل تحمل و قابل دیدن میکرد. تغییر اساسی منوتو تقریبا در این دو سال بود. جایی که خواستند و توانستند بهشکل صریح به جریان ملی بپیوندند و در رشد آن نقش زیادی داشتند. مستندهایی ساخته شد که راوی بخشهای پنهان و سانسور شدهی تاریخ معاصر ایران، مخصوصا در باب خاندان پهلوی یعنی آن شاهان بنیانگذار ایران نوین و رجال سیاسی عصرشان بهمانند هویدا، بود. ارزش این کار وقتی بدانیم که مطالعهی کتاب، متأخر است نسبت به فیلم و پادکست و مستند در این عصر، بیشتر نمایان میشود. به همانشکلی که اگر جریان و گفتمان ملی ایران، در تئوری و نظر سیدجواد طباطبایی فقید را نداشت، دچار معضل بنیادین میشد و یا اگر میراث عقل سیاست «عملی» افرادی چون فروغیها و یا همایونها نبود، در اهمیت حوزههای استراتژیک و مواجهه با معضلات منطقه دچار خطاهای اساسی میشدیم، میتوانیم بگوییم اگر در حوزهی رسانه نیز در این برهه، «منوتو» نبود بهغایت از مسیر جنگ با ۵۷ و گفتمانشان عقب افتاده بودیم و این مهم، جای تقدیر دارد. اما تعطیلی منوتو یکبار دیگر سایه نگرانی را در حوزهی رسانه بر ما افکندهست. مهمترین اقدام اهل سیاست و اهل رسانهی خارج کشور در این زمان، اقدام و تلاش برای پیدا کردن یا ساختن جایگزینی برای منوتو است. در زمانیکه شبکههایی چون بیبیسی و العنترالنشنالالسعودیه، محل حضور هر بی سروپای نادان ضدایرانیست، نمیتوانیم در این عرصه بیکار و منفعل باشیم و عقب بیفتیم. به این دلیل که رسانه میتواند صدای گفتمان ملی، تحلیلهای اساسی آن و برنامهها و مستندهایی باشد که به آگاهی و جذب مردم کمک کند و از جامعه با قدرت بیشتری ۵۷زدایی صورت گیرد.
/channel/chshmeiran
تجاوز و بی اخلاقی نیرویهای حزب دموکرات کردستان به جنازهی باقی ماندهی دختران کوملهای در جنگ از زبان حاتم منبری.
تجاوز و بی اخلاقی و کشتار رایجترین شیوهی مبارزه میان گروههای چریکی و تروریستی است که دو حزب چپ کردی، حدکا و کومله از آن بارها استفاده نمودهاند. بهراستی که تمامی گروههای 57، با دنیا و تفکر مدرن هیچگونه سنخیتی نداشتند. این گروهها بلایی که طی چهار دهه بهتوسط رژیم برآمده از انقلابشان سر ایران آوردند، زودتر و در زمان کمتری روی هم اعمال نمودند. آیا این گروههای مدعی زن، زندگی، آزادی بویی از انسانیت و دموکراسی بردهاند؟! هرگز.
پن:
ترجمه متن متعلق به خودم است. این کتاب به شکل کامل ترجمه خواهد شد.
پن2:
حاتم منبری از کادرها و نیروهای سابق حزب دموکرات کردستان است.
#روایت_احزاب
/channel/chshmeiran
در این لحظهها بهخود آمده و باهم برآییم! / فرخنده مدرّس
http://bonyadhomayoun.com/?p=22546
هرگاه توانسته باشیم از این توهم بیآزاری و محدود ماندن حمله به ایران و یا از آرزوی شرمآور حملۀ بیگانگان به خاک کشور بدرآییم، آنگاه خواهیم توانست فکر کنیم! اول به دور کردن خطر حمله به ایران بیاندیشیم، به هر راهی و به هر طریقی! از اتهام به یکدیگر دست برداریم و بدانیم؛ هیچ رنجی بالاتر از این نیست که کسانی که تعدادشان در درون و بیرون میهن اندک نیست، که مجبور شوند، به عنوان آخرین تصمیم ناگزیر و برای نگهداری کشور از افتادن به زیر پای بیگانگان زیر بیرق همین خالدبن ولید جنایتکار حاکم کنونی بایستند. و برای همآنان هیچ افتخار و سرفرازیی بالاتر از آن نیست که در راه آزادی کشور از چنگال تبهکار رژیم اسلامی، این دشمن وجودی ایران، در کنار همۀ ایرانگرایان و همۀ ملت ایران بایستند و پیکار کنند. کسانی هم که بر این نظرند که خطر حملۀ نظامی وجود ندارد، و چند موشکپراکنی به جنگ نمیانجامد، زهی سعادت! پس به پیکار ملی بیشتر بیاندیشند!
حالا که بحث پرچم مجدد داغ شده است، این ویدئو را ببینید. اشکها و فریادهای یک بانوی تنها با پرچم تاریخی ایران یعنی شیروخورشید که توسط اوباش تجزیهطلب با پرچمهای جعلی اقلیم کردستان عراق مورد آزار و اذیت فیزیکی و لفظی قرار گرفته است را مشاهده میکنید. به این حرامیان تجزیهطلب که زن، زندگی، آزادی از دهانشان نمیفتد، اما به یک بانوی تنها چون پرچم ایران را دارد رحم نمیکنند، رحم نکنید.
ایران معبد و خط قرمز ماست.
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید
سخنرانی حسین علا در سازمان ملل سال 1325؛
عصبانیت نماینده شوروی از صحبت های وی و ترک جلسه شورا.
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید
فردا میخواهند همزمان با صدای نحس اذانشان، جان یکی دیگر از ما را بگیرند. خامنهای ملعون از خون ریختن و خون خوردن سیر نمیشود
#محمد_قبادلو
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
جمهوری اسلامی از زمان تاسیس، تروریستپروری را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده است و با این تروریستپروری، تمام منطقه را درگیر جنگ و تنش کرده است.
پیش از فاجعه ۵۷، رابطه پاکستان و ایران بر اساس دوستی و احترام متقابل بود. ایران نه تنها میانجی صلح میان هند و پاکستان بود بلکه در موقع دشواریهای اقتصادی به کمک این همسایه شرقی میرفت. آن احترام، برآمده از اقتدار اقتصادی، نظامی، دیپلماتیک و فرهنگی ایران بود.
چهار دهه بعد، جمهوری اسلامی با ماجراجوییهایی منطقهای سپاه پاسدارانش و با بیکفایتی اقتصادی و سیاسی و امنیتی، ایران را دچار چنان فلاکتی کرده که پاکستان کیلومترها درون مرزهای ایران عملیات نظامی میکند و در صداوسیمای ضدملی بابت آن خدا را شکر میگویند.
موشکپراکنی دیوانهوار جمهوری اسلامی به کشورهای همسایه و ناتوانیش در محافظت از مرزها و شهروندان، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور، دو روی یک سکهاند و محکوم.
راه حل روشن است: مُهرِ پایان نهادن بر رژیمِ برآمده از فاجعه ۵۷، بازگرداندن قطار ایران به روی ریل ترقی و تمدن، بازسازی اقتدار اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و فرهنگی کشور و برقراری روابط صلح آمیز و دوستانه با همسایگان بر اساس منافع ملی، و بازگرداندن ثبات و آرامش به منطقه.
Since its establishment, the Islamic Republic has placed terrorism at the forefront of its foreign policy, and with this terrorism, it has devolved the entire region into war and tension.
Before the disastrous revolution of 1979, Pakistan's relationship with Iran was based on friendship and mutual respect. Iran was not only the mediator of peace between India and Pakistan, but also assisted our eastern neighbor in times of economic difficulties. That respect and relationship was a result of Iran's economic, military, diplomatic and cultural strength.
Four decades later, the Islamic Republic, with the regional adventurism of its Revolutionary Guards and with its economic, political and security incompetence, has caused Iran such a disaster that Pakistan conducts military operations inside Iran's borders for which the regime has the audacity to thank God on its anti-national radio and television.
The Islamic Republic's deranged missile attacks on neighboring countries and its inability to protect our borders and citizens, national sovereignty and territorial integrity are uniquely intertwined. We condemn each of these.
The solution is clear: putting an end to the regime that emerged from the disaster of 1979, returning the Iranian train to the track of progress and civilization, rebuilding the country's economic, diplomatic, military and cultural strength and establishing peaceful and friendly relations with our neighbors based on national interests, and restoring stability and peace to the region.
Iranians and our neighbors deserve better.
@OfficialRezaPahlavi
کرمانشاه؛ تجمع و اعتراض بازنشستگان این شهر با شعار:
نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید
پروین خانم اعتصامی، در وصف کشف حجاب. ۱۷دیماه
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید