کجا نام او بود گردآفرید زمانه ز مادر چنین ناورید
آیا فردوسی زن ستیز است؟
بخش دوم
/channel/pooyeshesimorgh
آرمیتا گراوند درگذشت🖤
/channel/tarikh_va_andishe
رضاشاه و روحانیت؛
تجدّد رضاشاهی میکوشید تا جامعۀ ایران را از«اُمّت» به «ملّت» تبدیل کند. با وجود آن هرج و مرج و آشفتگی و عقب ماندگی، رضاشاه و نو اندیشان میهنگرای آن زمان، تنها به استقرار آرامش و امنیّت، توسعهء اقتصادی، نوسازی ایران توجه داشتند. رویکرد توسعهگرایانه موجود در ایران دوران رضا شاه چنان بود که روزنامهی «ایزوستیا» در سال ۱۹۲۶ برابر با ۱۳۰۵ خورشیدی، رضاشاه را با عنوان «نمایندهء بورژوازی پیشرو ایران» یاد کرد. از دشمنان تحولات توسعه ایران و رضاشاه، آخوندها و روحانیّون واپسگرای شیعه بودند زیرا با اقدامات حکومت رضا شاه، مقام و موقعیّت اجتماعیشان تضعیف شده بود. مهمترین اقدام جدائی دین از سپهر سیاسی کشور و مبارزه با روحانیون؛ بود. این اقدامات با ایجاد دادگستری نوین و تدوین قوانین مدنی به جای قوانین و محاکم شرعی سابق انجام گرفت. با ایجاد دادگستری و تدوین قوانین غیردینی و تشکیل و گسترش دادگاههای مدنی، دادگاهها یا «محاکم شرع» تعطیل گشت و با قطع کمکهای دولتی به حوزههای دینی، به جدائی دین از دولت، گامهای استواری برداشت. کشف حجاب و تلاش برای آزادی زن و تامین برابری حقوق زنان با مردان بود که باعث فعال کردن نیروی اجتماعی و فعّال جامعه (زنان) میشد، امری که باعث شد زنان به عرصه های نوین اجتماعی و فرهنگی قدم بگذارند.
شعری از پروین اعتصامی را بخوانیم در مورد کارهای رضا شاه برای حمایت از زنان
زن در ایران، پیش از این گویی که ایرانی نبود
پیشهاش، جز تیرهروزی و پریشانی نبود
زندگی و مرگش اندر کنج عزلت میگذشت
زن چه بود آن روزها، گر زآن که زندانی نبود
کس چو زن اندر سیاهی قرنها منزل نکرد
کس چو زن در معبد سالوس، قربانی نبود
در عدالتخانه انصاف زن شاهد نداشت
در دبستان فضیلت زن دبستانی نبود
در قفس میآرمید و در قفس میداد جان
در گلستان نام از این مرغ گلستانی نبود
عیبها را جامهٔ پرهیز پوشاندهست و بس
جامهٔ عجب و هوی بهتر ز عریانی نبود
چشم و دل را پرده میبایست اما از عفاف
چادر پوسیده، بنیاد مسلمانی نبود
خسروا، دست توانای تو، آسان کرد کار
ورنه در این کار سخت امید آسانی نبود
شه نمیشد گردر این گمگشته کشتی ناخدای
ساحلی پیدا از این دریای طوفانی نبود
باید این انوار را پروین به چشم عقل دید
مهر رخشان را نشاید گفت نورانی نبود
این اقدام اگر کوتاه کردن دست روحانیون نیست پس چیست؟
از دیگر اقدامات دوران رضا شاه آموزش و پرورش اجباری برای همگان؛ است. اجباری کردن تعلیمات عمومی و ساختن صدها دبستان و دبیرستان و دهها مؤسسه فنی و آموزشی و تأسیس دانشگاه تهران و اعزام دانشجو به خارج از کشور، ساخت بسترهای آموزش و پرورش نوین و توسعهی علم و دانش نقش مکتبهای سنّتی که ملاّها را در عرصهی آموزش و پرورش جامعه زنده و برجا نگاه میداشتند را تضعیف و خنثی کرد.
در کنار این با ترویج اندیشه تجدد و میهنگرائی کوشش کرد هویّت ملّی میهنی به جای هویّت اسلامی؛ در جایگاه اجتماعی بر فراز بنشیند. از جمله اقدامات این دوران جشن «هزارهی فردوسی» و بزرگداشت فرهنگ و زبان و تمدّن ایران، هویت ملّی ما را بجای هویّت مذهبی … تقویت و تحکیم کرد.
با دگرگون کردن لباس جامعه و جایگزین کردن لباس نوین به جای کلاه و دستار و عمّامه به مخالفت با این قشر پرداخت.
در دوران رضا شاه ما با مسئله تأسیس «سازمان ثبت اسناد و املاک» مواجهیم که با رسمی کردن املاک و اراضی مردم، دست روحانیون و محاکم شرع را از اوقاف و املاک مردم کوتاه کرد.
خمینی که خود از نزدیک شاهد توسعه ایران در دوران رضا شاه بود درکتاب صحیفۀ نور میگوید:
« در اين عصری که من درک کردم و گمان دارم هيچ يک از آقايان درک نکردهايد، روحانیّت را با تمام قوا کوبیدند، به گونهای که این حوزۀ علمیّه که آن وقت هزار و چند صد تا محصّل داشت، رسید به چهارصد نفر، آن هم چهار صد نفری توسری خورده، چهارصد نفری که نتواند یک کلمه صحبت کند. تمامِ منابر را در سرتا سرِ ایران [تعطیل کردند] تمام خُطبا را در سرتا سر ایران زبان شان را بستند». «چقدرعلما را اسيرکرده… و چقدر علما را هتک حرمت کردند و چقدرعمّامهها را از سرِ اهلِ علم برداشتند… و خدا میداند در زمان [رضاشاه] چه کشيديم…[رضاشاه] با سرنيزه و قُلدریِ تمام ، مراسم اسلامی را تعطيل کرده بود».
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید
کلیپ فوق با زیرنویس فارسی بخشی از صحبتهای حسن رستگار در مورد قاسملو و صدام است. و عکس یکی از دیدارهای قاسملو و صدام حسین در 1983 را نشان میدهد.
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید
گفتگوی حسین تاجیک با کاوه میبدی
در این مصاحبه مروری بر اوضاع فعلی انقلاب ملی، رویکردهای سیاسی و فکری گروههای تجزیهطلب کرد توسط آقای تاجیک با کاوه میبدی، پژوهشگر احزاب و مسائل قومی ایران صورت گرفته و مطلب در سایت سازمان مشروطه ایران منتشر شد.
لینک گفتگو:
https://mashrooteh.org/2023/10/09/k-mey/
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید
در حالی که ملت ایران همچنان داغدار و دادخواه قتل #مهسا_امینی است، خبر به کما رفتن #آرمیتا_گراوند به دست اوباش حجاببان جمهوری اسلامی تایید دگربارهایست بر اینکه با وجود این رژیم ضدایرانی، جان فرزندان ایران هر روز و هر لحظه در خطر است.
جمهوری اسلامی این بار نیز چون قتل مهسا مشغول دروغپراکنی و پنهانکاریست. یک سال پیش، روزنامهنگارانی شجاع با پیگیری و گزارش، و مردمی دلیر با گردآمدن جلوی بیمارستان کسرا مانع از سرپوش گذاشتن جمهوری اسلامی بر آن جنایت شدند. اکنون نیز نباید به این رژیم اجازه لاپوشانی خشونت و جنایت را داد.
آرمیتا چون مهسا دختر ایران است. برای او آرزوی بازیابی سلامت را دارم. وظیفه همه ماست که در این موقعیت دشوار از خانوادهاش حمایت کنیم.
@OfficialRezaPahlavi
🟣 کتاب #فیلسوف_شاه_ایرانشهر
🔹 جلد سوم
💯 #اشتراک_حداکثری
🟣 کتاب #فیلسوف_شاه_ایرانشهر
🔹 جلد اول
💯 #اشتراک_حداکثری
تصویری از چیدمان میز جشن مهرگان
/channel/fallphilosophy
متن برنامههای اجرایی مهرگان
/channel/fallphilosophy
/channel/fallphilosophy
آموزش تاج خورشید برای جشن مهرگان
نمادی از آرزومندی برای تابش بیشتر آفتاب در روزهای سرد
ستوان جان فدا؛
ارتش و لشکر ایرانزمین در طول دورههای مختلف شامل افرادی از سرتاسر این مرز و بوم بوده است که هریک به شیوهای در پاسداری از مرزهای این کشور "جانفشانی" کرده که در این مسیر کُردهای همواره ایرانی چه در شمایل ارتشی و نظامی و چه عشیرهای، نقش خود را ایفا نمودهاند. از سردارِکل عزیزخان مکری(در اصل اهل سردشت بودند) که حتی به مقام وزارت جنگ نیز میرسند بگیرید تا پسرش سرتیپ سیف، تا آخرین سردار علیخان مکری که هنگام هجوم ایل پشدری به منطقه سردشت علیه آنها و برای مرزهای این سرزمین دست به اسلحه میشود، از یارمحمدخان کرمانشاهی که در هنگام محاصره تبریز در دوره مشروطه به یاری ستارخان و باقرخان میرود تا میرسیم به شرکت نیروهای عشایری چون مامش و دهبکری، طهماسبی و منگور در ارتش رضاشاه در جنگ علیه شیخ خزعل. همین مسیر را ادامه میدهیم و به ستوان خالد حیدری میرسیم. فردیکه به مدت دو سال توسط شاهنشاه آریامهر، -دهانشان لال- به قول ایرانستیزان آن شاه طاغوتی؛ همان دورهای که تجزیهطلبها در موردش، "ستم قومیتی" از دهانشان نمیفتد، به آمریکا برای آموزش فرستاده شده و پس از بازگشت، در همدان به خدمت در ارتش شاهنشاهی میپردازد. خالد حیدری بعد از فتنهی پنجاهوهفت و در جریان جنگ ایران با رژیم بعث در سیویک شهریورماه سال پنجاهونه فقط پس از دو ساعت از حملهی رژیم بعث به ایران، بههمراه دیگر همکارانش بعنوان خلبان جنگندهی اف-چهار از پایگاه شاهرخی یا همان پایگاه نوژه و تحت عنوان عملیات انتقام و با نام پرواز آلفای سرخ؛ به پایگاه کوت عراق حمله نموده و آن را درهم میکوبند. اما از بد روزگار، هواپیمای ستوان حیدری هنگام بازگشت بههمراه یکی دیگر از همکارانش مورد اصابت موشک قرار گرفته و در رود دجله مفقود میشوند. تا او اولین شهید جنگ ایران و رژیم بعث نام بگیرد. پیکر خالد پس از سالها و در سال نودویک پیدا و به مهاباد برگردانده شد.
تفاوت خالد حیدری با همزبانهای مدعیش که در احزاب لولیدهاند، این بود که تن به راه "خودفروختگی یا به قول خودشان جاشایهتی" نداد و به جای دریافت پول، اسلحه، اتحاد با صدام و مالهکشی بر حملات شیمیایی غیرانسانی رژیم بعث به حلبچه و امثالهم، در راه میهن و هممیهنانش جانفدا کرد. روحیه میهنپرستانه و تسلط خالد حیدری در کار نظامی؛ بعنوان یک کُردزبان سنی، محصول همان نظم شاهنشاهیست که شما مرتجعان سرخوسیاه از ما گرفتید.
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید
هممیهنان مبارز و آزادیخواه،
شما با حضور شکوهمندتان در خیابانهای ایران و سراسر جهان، دور تازهای از انقلاب ملی ما را آغاز میکنید. از خیزش دی۹۶ تا آبان۹۸ تا خیزش مهسا، آنچه این انقلاب را با وجود سرکوب و خشونت بیاندازه جمهوری اسلامی، قدرتمندتر و فراگیرتر کرده، عزم و اراده پولادین شما ملت آگاه و شجاع است که دریافتهاید راه نیکروزی و بهروزیتان از سرنگونیِ این رژیم ناایرانی و ضدایرانی، و جایگزین کردن آن با حکومتی ملی و منتخب میگذرد.
این عزم و اراده، این شجاعت و آگاهی اما زمانی به پیروزی نهایی منجر خواهد شد که با همبستگی و سازماندهی حداکثری همراه شود. هر خانه، هر کوچه، هر خیابان، هر محله، هر روستا، هر شهر، هر استان، تمام ایران، و مکانهای اجتماع ایرانیان در بیرون کشور را به محل سازماندهی، مرکز مبارزه، و محور همبستگی برای به زیر کشیدن این رژیم ضحاکی بدل کنید. در خارج از ایران، صدای هممیهنان خود باشید و از نمایندگان منتخب خود در کشور محل زندگیتان بخواهید که از هر حزبی که هستند، حمایت حداکثری از ملت ایران، و فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی را در دستور کار مشترک خود قرار دهند.
در این مسیر، ناامیدی و تفرقه، آفت مبارزه است. اجازه ندهید تفرقهانگیزان در گوشتان آیه یأس بخوانند. تاریخ چند هزار ساله خود را مرور کنید. به انقلاب پرشکوه مشروطه بنگرید و فاتحان مشروطهخواه تهران را به یاد آورید. شما میراثدار آن بزرگان هستید. شما ادامهدهنده راه جاویدنامان ما هستید. ایران معبد ماست و شما نگاهبانان آن هستید. اجازه ندهید بینتان دوگانههای کاذب ایجاد کنند. اجازه ندهید شما را بر اساس باور و مذهب، جنسیت و قومیت و زبان، داخل و خارج، و حتی رده سنی، دستهدسته و از هم جدا کنند. ما همه یک ملتیم، و دولت ملی در ایران، متعلق به همه ایرانیان خواهد بود.
ققنوس ایران پس از چهار دهه تکاپو از خاکسترِ خود برخاسته و نور آگاهی، دوباره تابیدن گرفته است. شیران ایران، بیتابانه میغُرند. انقلاب ملی ما پیروز خواهد شد و قطار ایران، دوباره بر روی ریل ترقی و تمدن قرار خواهد گرفت. خورشید حقیقت، جان و جهان ایران را گرما خواهد بخشید و سیمرغ آزادی، دگرباره در آسمان ایران به پرواز خواهد آمد.
آن روز، نزدیک است.
@OfficialRezaPahlavi
قسمت دوم:
اما نیکفر نمی تواند خود را از چنگ گذشته و ایدیولوژی گذشته خود رها کند. برای درک این اسارت بازخوانی «کد» های او اهمیت دارد. برخی روشنفکران مارکسیست ما و از جمله نیکفر از آنجا که بر اهمیت یافتن دمکراسی و حقوق بشر در جامعه ایران و بقیه دنیا آگاهی دارند به جای استفاده از کلمات و مفاهیم سنتی فرهنگ مارکسیستی مانند دیکتاتوری پرولتاریا و نابود کردن نظام سرمایه داری و مالکیت خصوصی از «عدالت و برابری» سخن می گویند. از سوی دیگر چون از نیرو و محبوبیت مبارزات زنان ایران برای حقوق برابر آگاهند برابری موردنظر خود را گاه پشت برابری حقوق زن و مرد پنهان می کنند. ولی «برابری» مورد نظر آنها چیزی بیشتر از برابری حقوقی و جنسیتی ست. تا زمانی که نیکفر و امثال او درباره چهارچوب مالکیت خصوصی و نظام سرمایه داری به روشنی سخن نگفته اند و بصورت فانتزی و غیرتاریخی دمکراسی و حقوق بشر را از بستر اقتصادی آن یعنی سرمایه داری جدا می کنند صحبت درباره «عدالت و برابری» را باید «کدی» برای همان نسخه های کهنه شوروی و دولت مرکزی نیرومند دانست. مشکل اصلی این اعتقاد نیز انجاست که غلبه بر هژمونی ملایان را تنها در گرو پیروزی نسخه های شکست خورده بلوک شرق می داند. آنها از تنفر جامعه از ملایان آگاهند و قصد دارند آن را به اهداف ایدیولوژیک خود قلمه بزنند. نسخه نیکفر با «دین» و نه آخوند سر و کار دارد. جراحی دین از جامعه یعنی نسخه پیچیده شده بوسیله نیکفر را قدرتی که در متن او نامریی باقی می ماند محقق می کند. این قدرت همان دولت و کمیته مرکزی قدیم است که شرحش با کلمات گذشته جذابیت خود را از دست داده است. به راه حل های او دقت کنید: حذف پنداشت دین رسمی در همهی شکلهای بُروز آن، جدایی شخصانی و نهادی و مضمونی دین و دولت، منع دخالت نهادهای دینی در آموزش عمومی و در رسانههای دولتی، ملی کردن موقوفهها و بردن همهی مؤسسههای دینی زیر شمول حسابرسی و مالیاتستانی عمومی.»
چه کسی قرارست «پنداشت دین رسمی در همه شکل های بروز آن» را حذف کند؟ چه کسی قرارست نهاد های دینی را در آموزش عمومی و رسانه های دولتی منع کند؟
جواب همه این سوالات «دولت» است و تازه نیکفر برای این دولت «رسانه ها»یی هم درنظر گرفته است. درحالیکه این امر که دولت آینده ایران حق مالکیت رسانه ای نداشته باشد دیگر نه یک خواسته تفننی بلکه یک ضرورت تاریخی ست. دوستان چپ طرفدار «ملی شدن» بهتر است از «ملی کردن رسانه ها» آغاز کنند. این خواسته ساده یعنی دولت مالک رسانه نباشد. دولت آینده و قدرقدرت نیکفر هم «رسانه های» خودش را دارد و هم قادرست دخالت نهاد های دینی در این رسانه ها را منع کند. تجربه نشان داده است دولتی که قادرست رسانه ها را از دخالت دین پاک کند از دخالت افکار مخالف خود نیز پاک می کند.
استراتژی سکولاریزاسیون نیکفر متکی بر سه پایه حفظ آخوند، محدود کردن دین و فربه ساختن قدرت دولت است. مفهوم «ملی کردن» در فرهنگ سیاسی ما خیلی جذاب است چون با اسطوره سیاسی معاصر مصدق و ملی شدن صنعت نفت گره خورده است. اما هر وقت کسی با شما از «ملی کردن» سخن می گوید باید سوال کنید در نتیجه این «ملی» شدن چه کسی کنترل نهاد ملی شده را در دست می گیرد؟ روشن کردن مرز بین «ملی شدن» و «دولتی شدن» در کشوری که دولت مرکزی نفتی آخوندیزه شده پنجاه سال حکومت کرده باید کنجکاوی بیشتری برانگیزد.
استراتژی نیکفر در مقابله با هژمونی آخوند در جامعه براساس محدود کردن دین در سطح جامعه مدنی ست. این استراتژی را شوروی و کشورهای کمونیستی در گذشته نزدیک به نیم قرن تجربه کردند و مفتضحانه شکست خوردند. نیاز جامعه انسانی به دین واقعیتی است که علیرغم شکست الگوهای کمونیستی برای برخی روشنفکران کمونیست ما پذیرشش دشوار است.
پاشنه آشیل هژمونی آخوندی در ایران آیین بهایی ست. ارتباط نهضت بابی و پدیدار شدن رهبران آیین بهایی در جامعه ایران با انقلاب مشروطه و ضعیف شدن اخوندها مهم و انکارناپذیرست. پیشگامان مشروطه و کمونیسم در ایران بر این ارتباط واقف بودند. در کتاب (علم روح) ارانی بر این ارتباط تاکید دارد. بسیاری از رهبران فکری جنبش مشروطه با بهاییان نزدیک بودند. آیین بهایی برخلاف اسلام ایرانی سکولار نیست و آگاهانه بین خود و دنیای سکولار مرز می کشد. آیین بهایی از نظر تاریخی مهم ترین عامل تضعیف قدرت آخوند و به همین علت هدف خشونت و سرکوب بی حد و حساب آن بوده است. یکی از پایه های مهم استراتژی سکولاریسم ایرانی می تواند امن ساختن جامعه برای ادیان بهایی و مسیحی و گسترده کردن آنها باشد. ممنوع کردن دین در صحنه آموزش عمومی و همزمان با آن حفظ آخوند و به قول نیکفر به آخوند یک فرصت بزرگ تاریخی دادن هیچ فایده خاصی جز بنیاد نهادن فاجعه بزرگ آینده ندارد.
علیرغم اعتقاد برخی از روشنفکران مارکسیست ما تاریخ نشان داده ممنوع کردن ادیان نتیجه معکوس می دهد.
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید
امروز تولد جاویدنام #امیرحسین_خادمی پسری بایکوت شده رسانهای همزمان با وفات #مهسا_امینی، که کمتر کسی ازش شنیده، امیرحسین برای درمان سرطان مادرش بیوقفه مشغول کار بود و در اخر توسط صاحب کار کفتارش و چند نجس دیگر مورد تعرض جنسی قرار میگیره و در همان بیابانهای شهرش به قتل میرسانند.
سنگینی چشمای امیرحسین یاد آور غمهای زیادیه که کمتر مردی میتونه تحملش کنه...
مرد میهن آبادی
@Nationalism_IRANY 👑
رسوایی بهوقت، بهوقت مالهکشی؛
بعد از بیرون آمدن عکس عبدالرحمن قاسملو کنار صدام حسین در طی گفتگوی ملاحسن رستگار(عضو سابق دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان) با شبکهی روداو اقلیم کردستان عراق، مجدد بحث و گفتگو در باب نزدیکی و همکاری احزاب تجزیهطلب کرد با صدام حسین و رژیم بعث باز شد و شاهد مالهکشیهای شوونیستهای قبیلهگرای پانکرد بودیم تا مجدد سرگردانی خود را در حیطهی تاریخ ننگین اسطورههای پوشالی و احزاب متبوعشان، نشان دهند. حسن رستگار که خود از قربانیان سیاستهای دیکتاتورمآبانه و فاشیستوار قاسملو درون حزب دموکرات است بهشکلی که در جریان کنگرهی خونین هشتم حدکا قاسملو گفته بود، نمیتواند با امثال حسن رستگار در کمیته مرکزی کار کند، این عکس که متعلق به سال 1983 را به شبکهی روداو میدهد. البته پیش از اینها اسناد، مصاحبه و نوشتههای فراوانی ارتباط حزب دموکرات و شخص قاسملو را با صدام و رژیم بعث به ما نشان میداد. شخصیتهای زیادی از غنی بلوریان، مصطفی هجری، صلاح مهتدی، کریم پرویزی، فردریک تیسو و... هماکنون حسن رستگار از این مسئله صحبت کردهاند. و اسناد زیادی مانند سندهای ویکی لیکس که اسناد باقی ماندهی رژیم بعث را برملا کرده بود، هستند که به نزدیکی و همکاری ایندو اشاره دارند. این نزدیکی در حدی بوده است که قاسملو جنایت حلبچه را انکار میکند و حتی چندماه بعد از آن و به تاریخ 1988/12/1 مبلغ زیادی پول از صدام دریافت مینماید که احتمالا برای خوشخدمتیهای او بوده است. حال تعدادی مالهکش پلشت میگویند این دیدار برای حل بحران حزب اتحادیه میهنی کردستان بوده است. گیریم درست، ایندو که تنها یکبار باهم دیدار نکردهاند. از یکسو حزب اتحادیه میهنی کردستان هم در جنایت حلبچه همدست صدام بود. دارا حاج ابراهیم از این ماجرا و دستور دفتر سیاسی اتحادیه میهنی برای جلوگیری از تخلیه شهر حلبچه در گفتگو با روداو پرده برداشت که به فرماندهی آن منطقه یعنی شوکت حاجی مشیر چنین دستور داده بودند. بله در زمانیکه کردهای ایران در طی جنگ هشت ساله با رژیم بعث میجنگیدند عبدالرحمن قاسملو، این اسطورهی پوشالی با صدام دیدار و برای او نوکری میکرد. به جای مالهکشی چشمانتان را به این واقعیت باز کنید.
پس مزدوران سابق بعثی و کهنه تروریستهای امروز بلند بخوانید:
قاسملو قاسملو راه ادامه دارد.
قاسملوو قاسملوو ڕێگات درێژەی هەیە.
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید
تودهنی جدید بانو مژگان افتخاری مادر ژینا به پانکردها در پی اهدای جایزه ساخاروف به جاویدنام مهسا امینی 👏👏
@Kurdpatriott
این است چهرهی مسلط شدن تفکرات اسلامگرایان و تروریستی بر مردم و منطقه. لخت کردن بانوی سرباز اسرائیلی. سردادن الله اکبر هنگام سوار شدن بر سر و صورت او.
وحشت بزرگ که آریامهر فرمود، همین است.
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید
این کتاب را حتما بخوانید و نشر بدهید.
بینظیر و بسیار کامل!
🟣 کتاب #فیلسوف_شاه_ایرانشهر
🔹 جلد دوم
💯 #اشتراک_حداکثری
بیانیه پژاک و کودار که پاک شد!!!
همانگونه که مشاهده میکنید و بارها نیز نشانه های آن را دیدید جمهوری اسلامی توان نابودی احزاب پانکرد را دارد اما از ایشان به عنوان استخوان لای زخم استفاده میکند تا همیشه به هنگام روز مبادا به دادش برسند و این موش و گربه بازی را ادامه میدهد.
در جنبش سال گذشته زمزمه هایی وجود داشت که جمهوری اسلامی برای سرکوب شهرهای کردنشین از پژاک و پکک نیروی کمکی گرفته بود. برای نمونه برخی از نیروهای سرکوبگر در سقز کرمانجی سخن میگفتند!
@Kurdpatriott
متن داستان ضحاک و فریدون از کتاب شاهنامه برای کودکان و نوجوانان، نشر دیبایه
/channel/fallphilosophy
موسیقی پیشنهادی برای زیرصدای نمایش ضحاک و فریدون
/channel/fallphilosophy
منتخبی از موسیقی سنتی ایرانی که برای جشن مهرگان میتونید استفاده کنید در کانال اشتراک گذاشته شد.
/channel/fallphilosophy
ما از جواد طباطبایی چه آموختهایم / علی کشگر
http://bonyadhomayoun.com/?p=22112
در یکی دو روز گذشته باردیگر هذیانگویانی پریشاناحوال و آشفتهذهن ــ و اینبار در زیر چتر «پادشاهیخواهی» ــ پا از گلیم خود درازتر کرده، یاوههایی به مهمترین فیلسوف عصرِ حاضرِ ایران دکتر جواد طباطبایی نسبت میدهند و از این طریق کورسویی در دل گروههای ضد ایرانی، از جمله پانترکیستها، تجزیهطلبان و امتگرایان جمهوری اسلامی انداخته و کامشان را شاد کردهاند. یاوهگویی چنین پلشتهایی، تازه نیست. اما ما ایراندوستان باید از خود بپرسیم چرا این یگانه فرزانۀ همروزگار ما چنین در کانون کینهتوزیهای اینهمکیشان ضد ایران قرار دارد؟ مگر در آموزههای ایشان چه نهفته است، که هر دشمن ایران را، هر دشمن تاریخ این کشور را، هر دشمن پایداری این ملت را، هر دشمن دورۀ مشروطه ایران را و… چنین برمیانگیزد؟ ما از جواد طباطبایی چه آموختهایم که ما را سعادتمند و سرفراز و دشمنان ایران را پریشان و آشفتهحال کرده است؟
قسمت سوم؛
مشکل اساسی نیکفر این است که تلاش می کند اسلام آخوندی را ،یعنی پدیده ای سکولار را، «قدسی» کند. اسلام سیاسی یک ایدیولوژی سیاسی سکولار در دنیای سیاست و اقتصاد و قدرت حکومتی ست. حتی در مساجد خود نیز امور دنیوی سیاست و اقتصاد را پیش می برد. آخوند برای ما ایرانیان «تجسم» اسلام سیاسی ست. آخوند به تنها چیزی که اهمیت نمی دهد امور روحانی (متافیزیکی) ست. ما حالا در حکومت اشغالگر با آخوندهایی روبرو هستیم که حتی سواد خواندن و نوشتن ندارند تا به کتب دینی خود بپردازند. مشکل اساسی ما «دین» نیست، آخوند است. مانع گسترش آزادی دین و بی دینی آخوند است. با ممنوعیت آخوند در بازار آزاد دمکراسی و سرمایه و رقابت فکر و سلیقه روند تاریخی و مهم «رفرم اسلام» شکل می گیرد. در این روند یا رهبران «روحانی غیر آخوند» برای پاسخ به نیاز دینی مردم پدیدار می شوند و یا مردم به آیین های بهایی و مسیحی و بی دینی رو می آورند.
شاید توصیه من بعنوان یک کافر در مورد اصلاح مذهب هرگز مورد قبول متدینان واقع نشود اما بعنوان یک شهروند ساده که خواستار پایان خشونت آخوند در ایران است مینویسم که به نظر من اصیلترین راه اصلاح اسلام در ایران، بهایی شدن جامعه ایران ست. با بهاییشدن جامعه ایران اقلیت های مسیحی و زرتشتی نیز فرصت بازسازی و گسترش پیدا می کنند. آموزش و گسترش این ادیان در جامعه به استحکام جامعه مدنی نوپای آینده کمک بزرگی خواهد کرد. تنها اعلام اینکه ما «دین رسمی» نداریم (اعلام موضع مورد علاقه نیکفر)، کافی نیست. علاوه بر نداشتن دین رسمی، دمکراسی نوپای پس از سقوط حکومت ملایان نیازمند ملی کردن و گسترش آزاد «دین» و «بیدینی»ست.
نوشتهی جناب رامین احمدی
پزشک و فعال مدنی
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید
مارکسیست ایرانی و تلاش برای حفظ آخوند؛
نقدی بر «مفهوم محدود و گسترده قدرت زدایی سکولار از ملایان» (نوشته محمدرضا نیکفر)
درک نیکفر از سکولاریزاسیون به خطرناکی نسخهای که میپیچد نیست. محدودیت درک او از خلع ید از آخوندها به همان اندازه مدیون منجمد ماندن ذهن در سال ۵۷ست که ناتوانی در انتخاب بین مارکسیسم و دموکراسی و حقوق بشر بورژوازی.
از منطق راه حل او برای کاستن قدرت ملایان شروع میکنم تا خطر اصلی این نگاه را که مختص او نیست و متاسفانه در طیف لیبرال سیاسی ایران هم خریدارانی دارد را نشان دهم.
نیکفر می نویسد:
«خلع ید از آنان (ملایان) میتواند بدون دینستیزی و با تأکید بر "معنویت" پیش رود: مگر شما نمیخواهید به امور روحانی و معنوی بپردازید؟ برای شما اینک بهترین فرصت تاریخی از صدر اسلام گرفته تا کنون فراهم شده، به شکلِ دور کردنتان از امور مادی. ما شما را از "ماتریالیسم" مصون میداریم؛ شکرگزار باشید!»
در استراتژی نیکفر، آخوند با دور شدن از امور مادی فرصت تاریخی دوباره ای می یابد که پشت سنگر مذهب و معنویت خودش را برای بازگشت بر کرسی قدرت بازسازی کند. یک توفیق اجباری!
بازگرداندن امور روحانی و معنویت به ملایان (و یا چنان که برخی بازگرداندن آنها به مساجد می نامند) تنها پروژه نیکفر نیست پروژه سروش و اصلاح طلبان و نواندیشان دینی هم هست: حفظ آخوند در سنگر مذهبی که از حکومتی ورشکسته و در حال اضمحلال جداست. جدا کردن وزنه سنگین زنجیر شده بر پای آخوندی که در امواج دریایی از فساد و نارضایتی عمومی در حال غرق شدن است. البته که آخوند شکرگزار این نجات خواهد بود!
دادن «بهترین فرصت تاریخی از صدر اسلام» به «قدرتی خونبار و نکبت اور» ملازم از دست دادن بهترین فرصت تاریخی برای نابود کردن آنست. فرصتی که با سقوط حکومت اسلامی برای اولین بار در تاریخ ایران پیدا می شود. «گم شدن» آخوند از جامعه (آخوند باید گم بشه) خواست حداقلی ملت ایران است. چرا که بدون این «گم شدن» و ممنوعیت حضور (همان گونه که فاشیسم اروپایی با همه علایم و نشانه هایش در دمکراسی غرب ممنوع شد) پیشرفت اقتصادی و اجتماعی در ایران دشوار و شبح بازگشت ملایان همیشه در گشت و گذار خواهد بود. نابود کردن قدرت اقتصادی ملایان چنانکه نیکفر می گوید لازم است اما کافی نیست.
ذهن نیکفر و بسیاری دیگر از نسل او هنوز در دوران ۵۷ منجمد مانده است. آنها با چشم هایی از وحشت آن طوفان گشاده مانده، هنوز ملایان و ایران و سلطنت و انقلاب و همه مفاهیم سیاسی مربوط به جامعه را چون سال ۵۷ می بینند. برای نمونه راه حل نیکفر درباره «گرفتن اوقاف از دست آخوند» (یعنی یکی از سیاست های دوران رضا شاهی) در شرایط فعلی ایران خنده دارست. ملایان را چون گروهی که از شاه سهم قدرت می خواهد دیدن چشم بستن بر تحولات پنجاه سال اخیر ایران است. ملایان امروز نسبت و شباهتی با چهره تاریخی خود جز در اسم و لباس ندارند. آخوند امروز نه بر اوقاف که بر تمامی اقتصاد و سیاست کشور کنترل کامل دارد و کشور را سال هاست از طریق اعلان جنگ به مردم ایران چون قدرتی اشغالگر اداره می کند و چون هر قدرت اشغالگر دیگری از حضور در خیابان ها و مجامع عمومی بدون ماشین ضد گلوله و محافظ شخصی هراس دارد. بازگشت روشنفکر مارکسیست ما به یکی از دلمشغولی های سیاستمداران دوران پهلوی نشان خوبی از قفل شدن ذهن او در آن دوران است. بی دلیل نیست که خواسته سلطنت و پادشاهی را نیز تنها مساوی بازگشت دیکتاتوری پهلوی می بیند. زیست فکری بسیاری از آن نسل از مارکسیست و لیبرال تا محافظه کار محبوس این گذشته است. واقعیت آن است که هیچ نظام آینده، سلطنت یا جمهوری، لزوما مانند سلطنت و جمهوری گذشته نخواهد بود. نه سلطنت آینده اجباری دارد مانند سلطنت محمدرضا شاه باشد (چنانکه حتی سلطنت محمدرضا شاه نیز چون سلطنت پدرش نبود) و نه جمهوری آینده مجبور است بازسازی جمهوری اسلامی باشد. آنچه مهم است مفهوم «مشروطه خواهی» و اعتقاد به دمکراسی و حقوق بشر و اقتصاد سرمایه داری و دولت مرکزی ضعیف و کنترل شده از سوی جامعهمدنی ست. شکل گیری و قوام جامعه مدنی ست که کشور را در برابر ظهور یک دیکتاتوری تازه چه شاه و چه رییس جمهور بیمه می کند.
پاینده ایران
👑 @Gord_Afarid مجله گُردآفرید