gord_afarid | Unsorted

Telegram-канал gord_afarid - مجله گُردآفرید

1004

کجا نام او بود گردآفرید زمانه ز مادر چنین ناورید

Subscribe to a channel

مجله گُردآفرید

چند نکته در مورد قتل کرک؛

به روی یکی از پوکه تیرهای باقی مانده و شلیک نشده‌ی رابینسون قاتل کرک، نوشته شده بود: فاشیست، بگیر که اومد... آن‌چه که بسیار پر اهمیت است در این میان، چگونگی زایش احساس تنفری‌ست که نسبت به یک فرد، طبقه، گروه ارائه می‌شود. تنفری که قصد جان دارد و غایتش پاکسازی‌ست. آن‌هم فرد، طبقه یا گروهی که آسیبی به حقوق شخصی نمی‌زند، بلکه صرفاً با مناظره، گفتگو و بحث سعی بر دفاع در مقابل ایده‌های ضد آمریکایی دارد. ایده‌هایی که علیه آمریکا، پرچم آمریکا و بنیان‌های آمریکا فعالیت می‌کند یا با استفاده از اقلیت‌ها(اقلیت البته صرفاً از جنبه آمار جمعیتی) می‌‌خواهند جنبش‌های سیاسی راه‌اندازی کنند یا بهره‌ی سیاسی بگیرند. اما برگردیم به مسئله‌ی تنفر؛ زایش تنفر به این شکل که عرض کردم، هم پایه‌ی فاشیسم است و هم پایه‌ی کمونیسم و حتی پایه‌ی اسلام‌گرایی. جنگیدن در جنگ جهانی اول برای سربازان از جنگ برگشته مقدس بود. اما در شهرها مردم به زندگی عادی، ثروت‌اندوزی و تجارت مشغول بودند، اینجا بود که پایه‌های فکری فاشیسم چیده شد، آن‌ها از چنین مردمانی که می‌خواستند عادی زندگی کنند متنفر بودند و در نهایت علیه سرمایه‌داری، زندگی عادی و این‌جهانی، فعالیت کردند. آن‌ها یهودیان را بخاطر همین تمایل به زندگی دنیوی زیر تیغ می‌فرستادند. کمونیست‌ها نیز با تلقین مفهوم ستم به خلق، خواسته‌شان دشمنی و زایش تنفر میان طبقات تعریف شده‌شان بود. طبقه‌ی سرمایه‌دار و خود سرمایه فاسدند و ستمکار، در نتیجه باید با تنفر تمام از میان برداشته شوند، هم جانی هم مالی. احتمالاً داستان محمد فاتح یزدی سرمایه‌دار معروف پیش از ۵۷ را شنیده‌اید که بعد از ترورش چریک‌های فدایی خلق در اعلامیه‌ای می‌گویند: فاتح خونخوار به سزای اعمال ننگینش رسید...  اعمال ننگین او از دید چریک‌ها، ستم طبقاتی بود و این ترور حاصل زایش تنفر. قضیه فاشیست خواندن آدم‌هایی که هیچ سنخیتی با فاشیسم ندارند نیز ریشه در همین‌جا دارد. آن‌ها با تنفر نسبت به اشخاص و گروه‌های فاقد ضرر حقوقی، برای اعمال خود می‌خواهند مشروعیتی اجتماعی و سیاسی بسازند. درست مانند فاشیست‌ها که دلایل روانی‌شان را درون جامعه مبنای مشروعیت قرار دادند. پوکه جا مانده از قاتل کرک نیز همین قصد را دارد. جمله‌ی نوشته شده فقط ساخت مشروعیت برای این عمل حیوانی‌ست. فکر، ذات عمل و البته رفتار از سر تنفر به این شکل، خود فاشیستی‌ست. اسکروتن در کتاب متفکران چپ نو می‌نویسد که متفکران چپ، زمانی‌که می‌گویند راست، بدون تعریف راست، هرآن‌چیزی که غیر ایده‌های آن‌ها باشد را راست معرفی می‌کنند. و در این تقسیم‌بندی بدون تعریف‌شان گروه‌هایی با خلوص بالای ااز ایده‌های مخالف را جا می‌دهند. امروز دقیقاً اصطلاح فاشیسم نیز همین است. هرکسی که این اصطلاح را به کار می‌برد نه تعریفی از فاشیسم دارد و نه هیچ دید تاریخی و سیاسی نسبت به سبقه و کاربرد این مفهوم. هرکس که درون ایده‌های من نیست، فاشیست است. جمله و حرکت این قاتل به‌نوعی پیامی برای آن دسته از فعالان مخالف با ایده‌های آنان است. ممکن است این «فاشیست، بگیر که اومد» ادامه پیدا کند. همانطور که نوشته شد، غایت این ایده‌ها و حرکات، پاکسازی و نابودی‌ست. جهان نو، جهانی‌ست که یک فرد با ایده‌های ارتجاعی می‌تواند شما را به اتهام فاشیسم بکشد. کاری که چپ ایرانی و گروه‌های مسلح چپ(از کومله تا مجاهدین) امروز انجام می‌دهند، همین است. باری ما باید خود، گرگِ انسان باشیم.

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

مکانیسم ماشه.

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

این داستان؛ توجیهی از بیگدلی، دیواری کج:

صادق بیگدلی در توجیه این عبارت که «قوانین ج.ا پیش‌فرض و مبناست» نوشته: «قانون مدنی جمهوری اسلامی در اساس همان قانون مدنی مصوب ۱۸ اردیبهشت ۱۳۰۷ (جلد اول، مواد ۱ تا ۹۵۵) با اضافات مصوب از ۶ بهمن ۱۳۱۳ تا ۸ آبان ۱۳۱۴ (جلد دوم و سوم، مواد ۹۵۶ تا ۱۳۳۵) است که بخش‌های جزئی از آن پس از ۱۳۵۷ دستکاری شده است».
در این میان یک پرسش بسیار ساده وجود دارد: وقتی بخش زیادی از قوانین مدنی مربوط به پیش از ۵۷ است، و پیشنهاد شما هم بازگشت به قانون مجازات ۵۲ است، آیا منطقی‌تر و عاقلانه‌تر نبود که به‌جای این‌که بنویسند «قوانین ج.ا پیش‌فرض دوره گذار است»، قوانین پیش از ۵۷ را پیش‌فرض می‌گرفتند و در استثنائات ضروری به قانون ج.ا رجوع می‌کردند؟
متأسفانه صادق بیگدلی هیچگونه پاسخی به این پرسش اساسی نداد و حتی این مبحث را در پلتفرم‌های مختلف پنهان کرد. علاقه‌ای به زدن انگ و برچسب به شخص یا اشخاصی ندارم اما پاسخ به چرایی این پرسش از نظر من واضح است. آن هم اینکه این دوستان از قصد و عمد نمی‌خواهند نامی از قانون مشروطه و ساختار حقوقی و حتی مدنی برآمده از آن در میان باشد. و اگر هم نتوانستند پنهانش کنند، در توضیحاتی که ممکن است معدود افرادی به آن توجه کنند، این موارد را بنویسند که هرگز چنین هم نکردند. و صرفا در توجیهات پساانتشار دفترچه این مباحث را مطرح کردند.

پ‌ن:
جریان ملی برای این‌که یکپارچه بماند و علیه جمهوری اسلامی به‌خوبی بجنگد، باید از خود پویایی نشان دهد. گفتگو و پویایی در گفتمانی که امروز به ما رسیده است را از گذشته یاد بگیریم. اشتباهات را بپذیریم یا اگر هم نپذیریم حداقل حاضر به گفتگو در باب آن باشیم.

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

در باب فمینیست ایرانی:

غالب جریانات فمنیستی که در فضای سیاسی و اجتماعی امروز ایران فعالیت می کنند، نگاه نقادانه ی تند و تیزی به اصلاحات دوران پهلوی در حوزه ی زنان دارند. شاید برای کسانی که چندان با جنبش های فمنیستی و نظریه های موجود در این حوزه آشنایی نداشته باشند این مساله بی نهایت عجیب  به نظر برسد. زیرا حکومت پهلوی با انجام اصلاحات کلان همچون اعطای حق رای به زنان، تصویب قانون حمایت از خانواده، گسترش آموزش عالی برای دختران، فراهم آوردن بستر حضور زنان در عرصه های قضایی و سیاسی، مقابله با حجاب اجباری و بسیاری از اقدامات دیگر، عملا زمینه ساز مشارکت زنان در حوزه های عمومی شد و تاثیرات ارزنده و مثبتی بر زندگی زنان ایرانی بر جای گذاشت.
اما دلایل مخالفت ها و ستیز این دسته از فمنیست ها در این مساله نهفته است که فمنیسم معاصر ایرانی، تحت تاثیر نظریه های پست مدرن، پساساختارگرا و پسااستعماری قرار دارد و با تقلیدی طوطی وار از جنبش های موج سوم و چهارم فمنیستی، با عللی چون انجام اصلاحات بدون مشارکت زنان، تحمیل سبک زندگی غربی به جامعه ی سنتی ایران، حذف گفتمان بومی و عاملیت زنانه(agency) و آمرانه دانستن مدرنیزاسیون دوران پهلوی، زنان را صرفا ابزاری در دست بازوهای تبلیغاتی حکومت وقت قلمداد می کنند.
و بدین گونه، نتایج عینی و ملموس اصلاحات را  نادیده می گیرند. از جانبی دیگر نیز عمده ی این فمنیست های معاصر، در نقد حکومت پهلوی و نظام پادشاهی توسعه گرای دو شاه آن دودمان، صدای بلندتری دارند تا در نقد پسرفت هایی که بعد از سرنگونی آن حکومت به وقوع پیوست.
پس از انقلاب ۵۷، اولین قانونی که ملغا شد، قانون حمایت از خانواده بود. از سوی دیگر با اجباری کردن حجاب و طرز پوشش و ایجاد محدودیت در طلاق، حضانت کودکان، اشتغال در بسیاری از حوزه ها و بسیاری اقدامات دیگر، بخش بزرگی از دستاوردهای حقوقی زنان در دوران پهلوی لغو یا محدود شد.
اما این تعارضات آشکار و گاه طنزآلود، صرفا به فمنیست های ایرانی محدود نمی شود. همانطور که گفته شد نسل جدید فمنیست ها به ویژه ی از دهه ۹۰ میلادی به این طرف، متاثر از گفتمان های پست مدرنیستی و پسااستعماری بوده اند. در این گفتمان ها، و در مسائل مرتبط با حوزه ی زنان، بحث دیگر تنها به تساوی حقوقی زنان و مردان و رفع تبعیض ها برای زنان محدود نمی شود بلکه در دوگانه ای رادیکال، هر آن چه که به مرد سفیدپوست بورژوای غربی ارتباط دارد، شر مطلق است و هر آن چه در مقابلش باشد خیر مطلق. حال چگونه می توان هم بر حقوق زنان تاکید داشت و هم فرهنگ و تمدن غربی، که به شکل مدون و پیشتازانه، چنین پشتوانه ی حقوقی ای را برای زنان(و سایر گروه های مثلا اقلیتی مثل همجنس گراها و گروه های نژادی و...) فراهم کرده، مورد حمله قرار داد. در بسیاری از فرهنگ ها(که گفتمان پسااستعماری و پست مدرن، مدافع آن ها در مقابل غرب شرور است)، زنان از حقوق اولیه نیز برخوردار نیستند و قوانین سختگیرانه و خشونت آمیزی همچون ختنه یا سن پایین برای ازدواج، بر آن ها اعمال می شود. حال یک فمنیست پست مدرن(یا موج نویی یا فمنیست چپ؛ که در اصل تفاوت چندانی ندارند)، چگونه می تواند هم غرب ستیز باشد و هم مدافع حقوق زنان سراسر جهان.
پیامد چنین تعارضات آشکاری، تنها و تنها آسیب رساندن و چشم پوشی از حقوق واقعی زنان بوده که فمنیست مقلدِ کم خرد ما، همچون نوع غربی اش به آن دچار است و دستاوردهای تاریخی حکومت پیشین در حوزه ی زنان را نفی و انکار می کند و به ظلم ها و تبعیض های بسیار از سوی خرده فرهنگ ها و سنت های مذهبی بعضا دگم و متعصب، اشاره ای نیز نمی کند.

بهنام کریم میرزا

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

کارگاه «بررسی مرزهای ایران و مشکلات ژئوپلتیک و... برای آینده ایران با تکیه بر توسعه اقتصادی» را به‌شکل آنلاین در ۴ الی ۵ جلسه نهایتاً یک ساعته و بستر گوگل میت برگزار خواهیم کرد.

همچنین دو موضوع بعدی را هم، به‌شکل آفلاین و رایگان در اختیار همگان قرار خواهیم داد. اولویت با موضوع سوم است.

برای ثبت‌نام و اطلاع از چگونگی برگزاری به آیدی زیر پیام دهید:

@Amini_admin1

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

سیستم تمامیت‌خواه که برای نابودی هرگونه نهاد مستقل طراحی شده بود، هیچ ابزاری برای گفتگو، مصالحه یا رقابت با این بازیگران جدید نداشت.
فروپاشی حقیقت و تبخیر ترس، به پدیده‌ای منجر می‌شود که قلب معمای توکویل است: انقلاب انتظارات فزاینده.تا زمانی که نظام سرکوبگر و بسته است، انتظارات مردم پایین است؛ آن‌ها تنها به دنبال بقا هستند. اما به محض اینکه رهبر اصلاح‌طلب، دریچه‌ای به سوی آینده‌ای بهتر باز می‌کند، انتظارات به صورت تصاعدی افزایش می‌یابد. سیاست پرسترویکا (بازسازی اقتصادی) گورباچف نمونه کاملی از این تله بود. او به مردم وعده بهبود وضعیت اقتصادی را داد. اما اصلاحات اقتصادی در کوتاه‌مدت، اغلب به آشفتگی، تورم و کمبود بیشتر کالا منجر می‌شود.در این نقطه، منطق توکویل به شکلی بی‌رحمانه عمل می‌کند. پیش از پرسترویکا، صف‌های طولانی و کمبود کالا یک واقعیت تلخ اما عادی بود. اما پس از وعده اصلاحات، همین صف‌ها به نماد شکست حکومت در تحقق وعده‌هایش تبدیل شد. ناگهان، وضع موجود که بدتر از گذشته نبود، به دلیل امید به آینده‌ای بهتر، «تحمل‌ناپذیر» شد.
یک نسخه همیشگی: رهبر اصلاح‌طلب در یک دوراهی مرگبار گرفتار می‌شود
۱. اگر به سرعت اصلاحات را پیش ببرد، هرگز نمی‌تواند انتظارات روزافزون مردم را برآورده کند و به بی‌کفایتی متهم می‌شود.
۲. اگر سرعت اصلاحات را کم کند یا عقب‌نشینی کند، به عنوان یک خائن به آرمان‌های اصلاحات تلقی شده و خشم مردمی را برمی‌انگیزد که طعم آزادی را چشیده‌اند.گورباچف دقیقاً در همین تله گرفتار شد. تندروهای حزب او را به خاطر «تخریب سوسیالیسم» و به قول ورژن ایرانی­ آن به نقل و ترجمه و تفسیر و انشا و تخیل رفیق محمد علی عمویی «خیانت به سوسیالیسم» محکوم می‌کردند و اصلاح‌طلبان رادیکال (مانند بوریس یلتسین) او را به خاطر کندی و تردید مورد حمله قرار می‌دادند. او حمایت هر دو جناح را از دست داد.
نظام‌های تمامیت‌خواه، به قول توکویل، ساختارهایی هستند که «با حذف هر بخش معیوب، خطر فروپاشی کل بنا را به جان می‌خرند.» آن‌ها برای مقاومت در برابر هرگونه تغییر طراحی شده‌اند، نه مدیریت آن. آن‌ها فاقد هرگونه انعطاف‌پذیری هستند. تراژدی رهبرانی مانند گورباچف این نیست که نیت بدی داشتند، بلکه این است که تلاش کردند ساختاری را به آرامی اصلاح کنند که ذاتاً غیرقابل اصلاح بود. آن‌ها با اولین گام‌های خود به سوی بهبود، ناخواسته نیروهایی را آزاد کردند که دهه‌ها سرکوب شده بود؛ نیروهایی که دیگر نه قابل کنترل بودند و نه قابل ارضا. دولت های تمامیت خواه نه به دلیل قدرت مخالفانشان، بلکه به دلیل ضعف ذاتی خودشان فروپاشیده­اند.این را از توکویل می­توان آموخت؛  زمانی که یک حکومت ستمگر تلاش می‌کند نفسی تازه کند، همان نفس، آخرین نفس او خواهد بود.
/channel/iranpazhohi

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

گفت و اختصاصی با رجب صفراف رئیس مرکز مطالعات تاریخ ایران معاصر روسبه درباره جنگ روسیه و اکران و در ادامه نگاه روسیه به آینده جنگ امشب در کانال ashkan_zare">یوتیوب تأملات منتشر می‌شود.
/channel/iranpazhohi

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

بدفهمی تمدن‌ها: مورد ایران/
زنده‌یاد دکتر سیدجواد طباطبایی

ارائه شده توسط بنیاد داریوش همایون

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

نقدی به نوشته جناب دکتر احمد بستانی تحت عنوان:
تاملاتی درباره جنگ (بخش اول)
جنگ و احساسات.


جناب دکتر بستانی گرامی وقتی سخن از احساسات می‌شود و به‌درستی می‌فرمایید که وقتی احساسات تبدیل به موضع‌گیری سیاسی در عرصه عمومی می‌شود باید برای آن مقام استدلال قائل شد و طرحی اخلاقی در کرد. اما اگر مثال می‌زنید، عکس مثال‌تان را هم لحاظ فرمایید. اگر فرمایش‌های شما مبتنی بر نقد احساس خوشحالی اقلیتی یا اکثریتی از مردم برای یک مسئله‌ست، برای نقد این قشر، نیاز به نقد مقابل آن قشر هم دارید. یعنی نقد آنان که ناراحت می‌شوند از همان موضوع. در نتیجه وقتی سخن از مقام استدلال و طرح دلیل اخلاقی می‌شود، برای دو طرف است. یعنی زمانی‌که عده‌ای از حمله اسرائیل به ایران(کدام ایران؟) ناراحت می‌شوند، باید دلیل قانع کننده‌ای داشته باشند. به همان سیاق که دسته‌ی خوشحال‌ها فاقد عاملیت هستند، ناراحت‌ها نیز هستند. در نتیجه باید نظر حضرتعالی مبنی بر اینکه «واقع‌گرایی» ماکیاولیستی نه درست است و نه راه‌حل برای هر دو گروه صدق کند.(تازه در مورد نظر حضرتعالی در باب واقع‌گرایی هم باید نوشته‌ای تقدیم کنم). این سست بودن واقع‌گرایی سیاسی مبتنی بر چیزی که فرمودید، برای هر دو گروه صدق می‌کند. یعنی اگر خوشحال‌ها با این مدعا، منفعل می‌شوند، ناراحت‌ها نیز چنین هستند. اساساً بر طبق فرمایش حضرتعالی، هرآنچه ناراحت‌ها می‌گویند، نمود دیدگاه شما در مورد واقع‌گرایی سیاسی‌ست. همان تفسیر شما و امثال‌تان از سخن معروف ماکیاولی مبنی بر دفاع از میهن به نام یا به ننگ.
وقتی شخصی از گروه ناراحت‌ها، می‌گوید «بهتر است دشمن داخلی ما را بکشد تا خارجی» یا «نظم اسلامی به تاراج ببرد اما صهیونیست نه» یا «حداقل از خودمان (کدوم خود) بر خودمان حکومت می‌کند» یا «حداقل ایرانی(کدام ایرانی)، ایران را نابود کند نه خارجی»، از لحاظ اخلاقی و معرفتی دچار مشکل جدی نیست ولی اگر کسی از خوشحال‌ها برعکسش را بگوید دچار اختلال است؟ دقیقاً در میان همین ناراحت‌ها نیز افرادی هستند که می‌گویند برای رسیدن به آزادی و آبادی نیاز است هزینه‌ی بقای نظامی را بپردازیم که خود عامل «عدم شدن» آزادی و آبادی ایران است(این هزینه واقع‌گرایی مدنظر شما نیست).
بررسی دو طیف را از این‌جا به خودتان می‌سپارم، نتایج جالبی به دست می‌آورید. احساسات را نمی‌شود به‌شکل منفرد بررسی کرد، مقابلش را هم ببینید.

راستی، اگر خواستید پاسخی بدهید، یادتان باشد «چشم پادشاه» از دسته آدم‌هایی که در آخر نوشته‌تان گفتید، نیست.
لب مرز و داخل ایران است، ایران را از جد و آبا خودش نیز بیشتر دوست دارم.

ادامه دارد....

پ‌ن:
تصمیم گرفتم دو کار را در کانال انجام دهم.‌ نقد دیدگاه چنین دوستانی. و سپس نوشتن در مورد یک‌ مسئله‌ی مهم یعنی «عدم تجزیه شدن ایران».

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

مراقب قجرترین‌ها( لیبرترین ایرانی) باشید. اشکان گرامی بسیار عالی در کار رسوایی‌شان است. 👆👆

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

مراقب تازه لیبرال‌ها باشید؛ این جماعت سو نیت دارند!
به زودی با نام و کنش‌هایشان به بررسی این گروهگ‌ می‌پردازم!

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

جلسع دوم/ بخش اول از:
کارگاه مائوئیسم و مائوئیست‌های ایرانی از سلسله کارگاه‌های چپ‌شناسی.

دو جلسه برگزار شده است. در صورت تمایل به ثبت‌نام و شرکت، به آیدی زیر پیام دهید:

@saratan_11

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

دکتر سیدجواد طباطبایی در فقه‌اللغه؛

از بزرگترین شانس‌های زندگی من، شاگردی آثار طباطبایی‌ست. طباطبایی درس‌های زیادی را به ما آموخت. از دعوت ما به تأمل در تاریخ اندیشه سیاسی غرب تا فراخوان برای خواندن اندیشه‌های سیاسی_حکومتی در بافتار تاریخ ایران. این دو وجه کار استاد را می‌شود در همه آثار ایشان دید و چیزی که این دو را برای ما قابل تأمل‌تر می‌کند، تسلط طباطبایی به لغت‌شناسی است. تأمل و تأکیدی که طباطبایی روی متن و تک تک کلمات نوشته‌های مهم طول تاریخ و البته قلم خودش دارد، شگفت‌انگیز است. این تسلط ایشان را به‌شکل صریحی در کتاب ملاحظات درباره دانشگاه می‌شود دید. نقدهایی که طباطبایی به مترجمان مهمی چون آشوری، دیهیمی و موقن وارد می‌کند مبنای لغت‌شناسانه دارد. لغت‌شناسی نه به‌دان معنا که ترجمه نزدیک واژه‌ها و کلمات چیست، بلکه در این محور که خواندن واژه و ساختار متون و ترجمه باید همراه اجتهاد در متن و زبان باشد. از این رو نقدی که طباطبایی مثلا به آشوری بر سر ترجمه شهریار ماکیاولی وارد می‌کند، از جهتی‌ست که آشوری در متن و زبان نیندیشیده است. و این عدم تأمل و اجتهاد باعث شده که نه‌تنها متن رازآلود شهریار واکاوی نشود بلکه حتی در صورت تفکر در آن، معنای دیگری از شهریار به ما برسد. یا شما نگاهی بندازید به یک نمونه از نقدهای ایشان به دیهیمی. این مترجم کهنه‌کار در بحث سیسرون و رساله مهم او «در باب کشور»، weal را که در نوشته‌های سیاسی انگلیسی، در آغاز به عنوان معادلی برای res publica در لاتینی و republique در فرانسه به کار می‌بردند، در عبارت weal of the community، جمهوریت ترجمه می‌کند. نقد ظریفی که طباطبایی بر این بخش می‌نویسد با توجه به برابرنهاد کلمه در زبان‌های گذشته؛ لاتینی، و همچنین کاربرد این مفهوم نزد سیسرون و درون نقل‌های آگوستین است. بحث مهم سیسرون در آن رساله، کشور/دولت، مصالح عمومی و شیوه‌های فرمانروایی‌ست. سیسرون در آن رساله و البته با نقل‌هایی که آگوستین از او می‌کند، از شاه دادگر و دو شیوه‌ی حکومت دیگر، اشرافیت و دموکراسی، ‌حرف می‌زند. بنابراین اگر در عبارت فرض را بر این بگذاریم که جمهوریت باید ترجمه شود، در معنای رایج آن نیست. یعنی نمی‌توان جمهوریت در معنای رایج را به سه نوع مدنظر سیسرون: شاهانه، اشرافی و دموکراسی، تقسیم‌بندی کرد. زمانی که این کار را نمی‌توان انجام داد و البته معنی این جمهوریت ارتباطی با مفهوم رایج او ندارد، چرا از چنین عبارت مبهمی که باعث کج‌فهمی شود، استفاده کنیم؟!

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

https://youtu.be/o2NSD_VSw9Y


قسمت اول گفت و گو با دکتر صادق سجادی؛
ایران زمین کجاست؟
کانال تأملات با اشکان را از این لینک دنبال کنید!

/channel/iranpazhohi

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

به زودی از سوی انتشارات فراهم منتشر می‌شود؛ ترجمه این کتاب را با لاله علوی مشترک انجام دادیم.
خلاصه کتاب سختی بود.از انتشارات فراهم برای انتشار و البته زحمات زیادی که کشیدند بسیار ممنونیم.
لطفا لینک زیر که متعلق به کانال تلگرامی نشر فراهم است را دنبال کنید!
/channel/farahampub

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

در مورد حوادث قطر؛

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

https://irandiskurs.de/storage/2025/08/5-Saekularismus.pdf


شماره جدید ایران‌دیسکورس به زبان آلمانی.
با موضوعاتی چون ژئوپلتیک ایران، وضعیت بین‌الملل و اقتصادی همراه با پرونده ویژه در باب سکولاریسم و اسطوره‌زدایی از مصدق.

خسته نباشید به عوامل این مجله مهم مخصوصاً سردبیر خانم رامندی که این مجله در آلمان بسیار جا باز کرده است.

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

نکته‌ی اساسی:

اینکه سال‌هاست جمهوری اسلامی و رفراندوم‌ش را غیر قانونی می‌خوانیم و می‌دانیم از صدقه سر قانون اساسی مشروطه‌ست. دوستان گرامی با دور زدن قانون اساسی مشروطه و کنار نهادن آن و همچنین حملات غیراصولی به متمم و تغییرات‌ش، پیروزهای تاریخی خود را زیر سوال نبریم.

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

پهلوی‌ستیزی شگفت‌انگیزترین پدیده سیاسی در ایران معاصر ـ محمد محبی
https://bonyadhomayoun.com/?p=24025
عشق محمدرضا شاه پهلوی به میهن و توسعه و تعالی ایران در تاریخ بی‌نظیر بود. کارنامه سیاسی او در مجموع مثبت و خوب بود. بدون هیچ تبصره و اما و اگری، می‌توان او را یکی از دل‌سوزترین و وطن‌پرست‌ترین و شایسته‌ترین شهریاران ایران‌زمین در پانزده قرن اخیر دانست. و دشمنانش را در ردیف روسیاه‌ترین افراد تاریخ این سرزمین قرار داد.

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

گفت و گوی ارنست نولته با توماس مان در فرانسه؛
ترجمه از فرانسوی: اشکان زارع
قرار بود که در مجله ای چاپ شود گویا دوستان اصلاح‌طلب درباره نظریاتم‌ در باب مجلس موسسان و گفت‌و گوی اخیرم با مسعود کوهستانی نژاد ناراحت شده و‌ آن را منتشر نکردند.
تقریبا ممنوع الکاری‌ام در رسانه‌های ج ا آغاز شده است. اما‌ فضای مجازی هست و زین پس این فضا را مجله خواهم کرد.
این گفت‌وگو قرار بود به مهدی تدینی عزیزم تقدیم شود؛ پس تقدیم به مهدی عزیزم

/channel/iranpazhohi

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

معمای اصلاحات: چرا خطرناک‌ترین لحظه برای یک حکومت بد، آغاز اصلاحات آن است؟
نگاهی به فروپاشی نظام‌های تمامیت‌خواه از منظر معمای توکویل
اشکان زارع
تاریخ قرن بیستم با یک تناقض مبهم به پایان رسید؛ این تناقض فروپاشی کشور شوراها بود. اتحاد جماهیر شوروی، آن امپراتوری پولادین که به نظر می‌رسید تا پایان تاریخ بر نیمی از جهان سیطره داشته باشد، نه در اوج استبداد استالینیستی و نه در دوران رکود برژنف، بلکه دقیقاً در لحظه‌ای که رهبرش، میخائیل گورباچف، تلاش می‌کرد آن را انسانی‌تر و کارآمدتر کند، از هم فروپاشید. این رویداد، هر چنبسیاری را شگفت‌زده کرد، در واقع تاییدی برجسته بود  بر یکی از عمیق‌ترین و نافذترین مشاهدات در علوم سیاسی بود: معمای توکویل.
الکسی دو توکویل، اشراف‌زاده و متفکر فرانسوی قرن نوزدهم، در اثر کلاسیک خود، «رژیم قدیم و انقلا ب، با مطالعه ریشه‌های انقلاب فرانسه به این نتیجه متناقض رسید که انقلاب فرانسه  نه در بدترین دوران سرکوب، بلکه در دورانی رخ داد که سلطنت لویی شانزدهم در حال انجام اصلاحات و کاهش سخت‌گیری‌ها بود. او نوشت: «تجربه نشان می‌دهد که خطرناک‌ترین لحظه برای یک حکومت بد، معمولاً زمانی است که شروع به اصلاحات می‌کند.» این پارادوکس، کلیدی برای فهمیدن این مسئله است که چرا نظام‌های تمامیت‌خواه، این غول‌های به ظاهر شکست‌ناپذیر، در برابر کوچک‌ترین نسیم تغییر، این‌چنین شکننده و آسیب‌پذیرند. آن‌ها نمی‌توانند خم شوند؛ فقط می‌شکنند. و این نسیم­ها پس از وزیدن به ما نشان می­دهند که پشت آن تنه­های غول­پیکر هیولا چهره چیزی جز لانه موریانه­ها نبوده است.
شاید بد نباشد برای درک این پدیده، ساختار این رژیم‌ها را کالبدشکافی کنیم. پس از جراحی پیکر مرحوم این نوع نظام­های سیاسی دو نتیجه می­توان از آنها گرفت؛ آن‌ها بر دو ستون اصلی استوارند که هرگونه اصلاحات، این دو ستون را به لرزه درمی‌آورد: انحصار حقیقت و انحصار ترس.
ستون اول: فروریختن دیوار «حقیقت مطلق»
نظام‌های تمامیت‌خواه، بیش از هر چیز، نظام‌هایی ایدئولوژیک هستند. آن‌ها ادعا می‌کنند که به یک حقیقت غایی و بی‌نقص (مانند کمونیسم یا فاشیسم) دست یافته‌اند و حزب حاکم، یگانه مفسر و مجری این حقیقت خطاناپذیر است. این ادعای «علمی بودن» و «تاریخی بودن» و حتی دیده شده برخی­شان به »قدسی بود» ادعا می­کنند، شالوده مشروعیت آن‌هاست. هرگونه شکاف در این دیوار ایدئولوژیک، به معنای شکاف در مشروعیت کل نظام است.
وقتی گورباچف سیاست گلاسنوست (شفافیت) را معرفی کرد، قصدش تقویت سوسیالیسم با زدودن «اشتباهات گذشته» بود. اما از منظر توکویل، این دقیقاً همان گام مرگبار لویی شانزدهم بود. توکویل مشاهده کرد: «رنجی که مردم آن را اجتناب‌ناپذیر می‌پنداشتند، به محض اینکه ایده رهایی از آن به ذهنشان خطور کند، تحمل‌ناپذیر می‌شود.» تا پیش از گلاسنوست، مردم شوروی دروغ‌های سیستماتیک (از پاکسازی‌های استالین گرفته تا فاجعه چرنوبیل) را به عنوان بخشی از واقعیت تلخ اما تغییرناپذیر زندگی پذیرفته بودند.
اما اعتراف گورباچف به جنایات استالین و پنهان‌کاری در چرنوبیل، یک واکنش زنجیره‌ای ویرانگر را به راه انداخت. این اعتراف، سپاسگزاری به همراه نداشت؛ بلکه بذرهای تردید را در ذهن مردم کاشت. سوالاتی که تا دیروز در خفا پرسیده می‌شد، علنی شد: اگر در این موارد دروغ گفته‌اند، پس در مورد چه چیزهای دیگری دروغ گفته‌اند؟ اگر اقتصاد برنامه‌ریزی‌شده یک اشتباه بود، پس کل دکترین مارکسیسم-لنینیسم چیست؟ «حقیقت» رسمی که هفتاد سال تبلیغ شده بود، ناگهان بی‌اعتبار شد و نظام، عریان و بدون پشتوانه ایدئولوژیک باقی ماند. اصلاحات به جای ترمیم، تمام ترک‌های ساختاری را به نمایش گذاشت.
ستون دوم: تبخیر «ترس» به عنوان چسب اجتماعی
دومین ستون، سرکوب سیستماتیک است. پلیس مخفی، سانسور و ارعاب، جامعه را به مجموعه‌ای از افراد منفرد و «اتمیزه»تبدیل می‌کند که از ابراز هرگونه مخالفت یا ایجاد پیوندهای افقی مستقل از حزب، وحشت دارند. ترس، چسبی است که جامعه را در سکوت و انفعال نگه می‌دارد.
اصلاحات گورباچف، با آزاد کردن زندانیان سیاسی، کاهش سانسور و محدود کردن قدرت KGB، این عنصر ترس را تضعیف کرد. اما همان‌طور که توکویل اشاره می‌کند، کاهش فشار سرکوب به وفاداری منجر نمی‌شود؛ بلکه به عنوان نشانه‌ای از ضعف حکومت تفسیر می‌شود. رنجی که زمانی بهای سنگینی داشت، اکنون قابل اعتراض به نظر می‌رسید.تیجه آن، انفجار «جامعه مدنی» بود. گروه‌هایی که سال‌ها سرکوب شده بودند، ناگهان سر برآوردند: جنبش‌های استقلال‌طلبانه در جمهوری‌های بالتیک (لیتوانی، استونی، لتونی)، گروه‌های زیست‌محیطی، و فعالان حقوق بشر. این نهادهای تازه متولد شده، به سرعت به مراکز قدرت رقیب برای حزب کمونیست تبدیل شدند و انحصار قدرت آن را در عمل به چالش کشیدند.

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

در باب اتفاقات دیشب عراق؛ اقلیم کردستان

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

جمهوری اسلامی توان برهم زدن اندیشه‌های طالبان افغانستان در مورد ایران را ندارد. برای همین است، آزادانه طالبان آب را به روی حوضه آبریز خراسان ما با استفاده از سدسازی محدود کرده است. این یک نمونه از مرگ نم‌نم زیست‌محیطی ایران است.
خاک بر سرت جمهوری اسلامی.
خاک بر سرت ژئوپلتیک‌باز و استراتژیست حامی جمهوری اسلامی.

چرا این مورد را عرض کردم؟ که ذهن‌تان را به روی فاجعه جمهوری اسلامی بازتر کنید.‌ این مطالب را بیشتر شرح خواهم داد.

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

یادش بخیر؛

یه زمانی دوستان روسوفیل تحلیل‌گر می‌گفتند توان نظامی روسیه در برابر آمریکا نه‌تنها می‌تواند مقاومت کند، بلکه حتی می‌تواند آمریکا را در تهاجم شکست دهد. جنگ اوکراین چنان این توهم و بادکنک را ترکاند که دیگر کسی از این حرف‌های آبکی-حداقل جلوی دروبین-نزند و بماند برای محافل عرزشی‌پسند. امروز هم مجدداً(با تأکید) جمهوری اسلامی مقابل قدرت اطلاعاتی_نظامی اسرائیل جسد شد و زیر گل رفت. آخر شمایی که رقابت ژئوپلتیک را به همسایه‌های داغان‌تر از خودتان باختید و تپه‌های استراتژیک‌تان، برج‌های توسعه تسلط منطقه‌ای کشورهایی چون ترکیه و اسرائیل شد(بنگرید به داستان سوریه)، به جنگ و موشک و بمب اتم چه کار؟

پ‌ن:
جمهوری اسلامی ننگ تاریخ است. یک فحشی که می‌شود به همه زبان‌های دنیا واردش کرد.
لعنت بر 57 و بانیان برآمدن این نظام هرزه.

نظامی که نتواند امنیت جان حلقه‌های نظامی، امنیتی، فکری خود را برقرار سازد، برای من شهروند ایرانی، امنیت را از کجا می‌آورد؟ از جیب سیدحسن نصرالله یا عبدالله مهتدی؟
مسلماً این‌ها جان ایرانی برای‌شان مهم نیست.


«چشم پادشاه»

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

شادروان طباطبایی نه از منتقد و دشمن شانس آورد و نه از دوست و علاقه‌مند و این مخلفات!
یکی از لیبرال‌های تر و تازه گمونم تازه هگل به سعی پوپر رو تمام کرده🤣😂😎

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

سال نو؛
سال نو در ظاهر یعنی سالی که تازه آغاز می‌شود. ولی گویا معنای دقیقترش چیز دیگر است. معروف است که نام کهن آغاز سال جدید «نوسرد» بوده است. ایرانیان این کلمه و جشنش را به جهودان و ترسایان و ارمنیان نیز به وام داده بوده‌اند. در تقویم ارمنی نخستین ماه سال نام «Navasard» داشته و ابوریحان در آثار باقیه خود گفته است که سغدیان روز اول سال را «ناوسرد» میگویند و خوارزمیان همان را ناوسارچی می‌خوانند. معادل این «نوسرد» در زبان فارسی «سال نو» است. پس سال نو یعنی روز اول سال: نوروز.
نوروز ایرانی برای همه ایرانیان فرخنده باد، به امید آزادی ایران.

نوروز 2584 ❤️

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

ادامه بخش قبل؛

استاد طباطبایی به‌درستی ترجمه این کلمه در عبارت‌های این بخش را به جمهوریت/جمهوری نقد می‌کند و ترجمه‌ی صحیح آن یعنی کشور/دولت را به ما می‌گوید. اینجا تبحر طباطبایی به علم لغت‌شناسی و تسلط‌ش به زبان‌های غربی و تاریخ اندیشه در غرب می‌بینیم. به واقع آن‌چه که طباطبایی را فراتر از این مترجمان ارزشمند می‌برد همین تبحر است، شما نمی‌توانید بدون اینکه در درجه تسلط او باشید، با طباطبایی بجنگید و روبرو شوید. آشوری در پاسخی که به دکتر داده بودند، نقدهای ایشان را لغت‌بازی و کاری برای بی اعتبار ساختن او خوانده بود. آشوری در جایی‌که طباطبایی گفته بود چرا تیغ و بازو را به‌جای نیروی جنگاور برای کلمه «armi/army» به‌کار برده‌ای، می‌گوید کسانی که با ادبیات کلاسیک فارسی آشنایی دارند می‌دانند که تیغ و بازو در ادبیات‌مان کنایه از سپاه و نیروی جنگاور بوده و فراوان به کار رفته است. و ادامه می‌دهد چون‌که این متن پنج قرن از تاریخ نوشته شدنش، می‌گذرد و یکی از آثار قدیم ایتالیایی‌ست سعی کردم به زبانی ترجمه کنم که مزه‌ی کلاسیک زبان فارسی را داشته باشد. طباطبایی البته در همان نقد و چه در کلاس درس‌گفتارها گفته بود که از ایرادات اساسی همین است که شما نمیدانستید ماکیاولی به‌زبان غیردرباری و برای مردم آن زمان چنین مطلب مهمی نوشته است. همین بر ما ضروری می‌سازد که شهریار را به زبان امروز مردم و برای همین مردم امروز بازگردانیم. نه اینکه از عبارت‌هایی استفاده کنیم که سرشار از کنایه باشد و نتوان آن‌ها را فهمید. بحث دیگری که در این تسلط وجود دارد، شناخت و مطالعه‌ی جامع طباطبایی در مورد غول‌های تاریخ اندیشه و همچنین تفاسیر و خوانش‌های غول‌هایی مثل اشتراوس از همین اندیشمندان است. شما بنگرید به حملاتی که طباطبایی به سازمان‌های چپ ایران انجام می‌دهد. این حملات از تسلط او به مارکسیسم غربی و افرادی چون آلتوسر می‌آید. داستان جوجه کمونیست‌هایی که امروز سراغ طباطبایی می‌روند همین است، ناآشنایی با اندیشه‌های جریانی که مدعی آن هستند و شناخت‌شان بیشتر از راه ترجمان سطحی و خوانش‌های سطحی به‌دست آمده است. از طباطبایی به سادگی عبور نکنید. مهم نیست مخالف یا موافق ایشان هستید، نمی‌توانید او تسلط و تبحر او را نادیده بگیرید. به قول یکی از دوستان، جریان تحصیل‌کرده و روشنفکران امروزی ایران چاره‌ای جز مواجهه با او ندارند. در سال جدید برای شناخت صحیح و بهتر طباطبایی، بیشتر خواهم نوشت.

9 اسفند است، سالروز از دنیا رفتن دکتر طباطبایی. روح استادمان شاد و راهش پررهرو.

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

اولین کارگاه از سلسله‌ کارگاه‌های چپ ایرانی؛
کارگاه مائوئیسم و مائوئیست‌های ایرانی.
در طی این کارگاه‌ها با مفاهیم و تاریخ حیات چپ ایران آشنا و چگونگی فعالیت سیاسی و اجتماعی‌‌شان نقد و بررسی می‌شود.

ارتباط و ثبت‌نام:
@saratan_11

/channel/gord_afarid

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

کتاب «بالیدن بر بستر اندیشۀ دکترجواد طباطبایی» نوشته‌ی استاد عزیز؛ فرخنده‌خانم مدرس منتشر شد.

پیشگفتار کتاب را در فایل فوق بخوانید.

/channel/chshmeiran

Читать полностью…

مجله گُردآفرید

خداوند این مملکت را حفظ کناد❤️

#دیوانگی_جمهوری_اسلامی

Читать полностью…
Subscribe to a channel