روزی دیوانی را میخوانی و به دنبال شاعرش میگردی و اسم مرا میبینی .. صفحه ی اینستگرام : instagram.com/shahin.pouraliakbar #شاهین_پورعلی_اکبر
في الشق الأيسر مِن صَدري،
مدينة صَغیرة
أنت لها النُور والمِصباح
در سمت چپ سینهام
شهریست که تو براي آن
نور و روشنایي هستي...🕊
تا رفته ای، شمار شب و روز میکنم
ایام عمر من، همه یوم الحساب بود
#صائب_تبریزی
@Gazafat
وَ ما دلمان روشن است
به اشک شوقِ بعد از اندوهها..
@Gazafat
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات
بشنو ای پیک! خبرگیر و سخن بازرسان
لسان الغیب #حافظ
@Gazafat
تاریکی نمیتواند تاریکی را از بین ببرد. تنها نور است که میتواند این کار را بکند. نفرت نمیتواند نفرت را از بین ببرد. تنها عشق است که میتواند این کار را بکند.
#مارتین_لوترکینگ
@Gazafat
آدمـــی یـــعنی همیـــن دلـدادگی، دلبســتگی
هرکه را بیگانه بـا عشق اسـت او انسان نبود
#شاهین_پورعلی_اکبر
@Gazafat
یاد یاران کهن باز به جانم سر داد
عالیجناب استاد #شهریار ♥️
@Gazafat
هیچ گاه از ذهن ما نـقش رُخش بیـرون نشـد
فرق دارد عاشـق و او کـه فقـط وابسته است
#شاهین_پورعلی_اکبر
@Gazafat
وعده سر خرمن
ریشه این ضرب المثل به کشاورزان بر میگردد؛ زمان خرمن برای کشاورزها زمان مهمی است؛ زیرا در آن روز تمام محصولاتشان آماده میشود. به همین دلیل وقتی بخواهند وعده انجام کاری را دهند، همان روز موکول میکنند.
از قضا در روز خرمن آنقدر سرشان شلوغ و سرگرم میشوند که یادشان میرود به وعده هایشان عمل کنند. اینجاست که میگویند وعده سر خرمن به ما داد و عمل نکرد.
#فارسی_بازی
@Gazafat
نامه اول
ای عزیز من!
راست می گویم.
من هرگز یک قدم جلوتر از آنجا که هستم را ندیده ام.
قلمم را دیده ام چنان که گویی بخشی از دست راست من است؛ و کاغذ را.
من هرگز یک قدم جلوتر از آنجا که هستم را ندیده ام.
من اینجا «من» را دیده ام -که اسیر زندان بزرگ نوشتن بوده است،همیشه ی خدا، که زندان را پذیرفته، باور کرده، اصل بودن پنداشته، به آن معتاد شده، و به تنها پنجره اش که بسیار بالاست دل خوش کرده...
و آن پنجره تویی ای عزیز!
آن پنجره ، آن در، آن میله ها، و جمیع صداهایی که از دور دستها می آیند تا لحظه ای، پروانه وش، بر بوته ی ذهن من بنشینند، تویی...
این ، می دانم که مدح مطلوبی نیست
اما عین حقیقت است که تو مهربان ترین زندانبان تاریخی.
و آنقدر که تو گرفتار زندانی خویشتنی
این زندانی، اسیر تو نیست-
که ای کاش بود
در خدمت تو، مرید تو، بنده ی تو...
و این همه در بند نوشتن نبود.
اما چه می توان کرد؟
تو تیماردار مردی هستی که هرگز نتوانست از خویشتن،بیرون بیاید
و این، برای خوب ترین و صبور ترین زن جهان نیز آسان نیست.
می دانم.
اینک این نامه ها
شاید باعث شود که در هوای تو قدمی بزنم
در حضور تو زانو بزنم
سر در برابرت فرود آورم
و بگویم: هر چه هستی همانی که می بایست باشی،و بیش از آنی،و بسیار بیش از آن.به لیاقت تقسیم نکردند؛ و الا سهم من،در این میان،با این قلم،و محو نوشتن بودن،سهم بسیار ناچیزی بود: شاید بهترین قلم دنیا،اما نه بهترین همسر دنیا...
#نادر_ابراهیمی
@Gazafat
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملّت است این؟
کــه کشـند عاشـقـی را، کــه تـــو عاشـقـم چـرایی؟
#عراقی
@Gazafat
رسم کجاست این؟ تو بگو در کدام مُلک؟
دل میبرند و چشم به بالا نمیکنند
#وحشی_بافقی
@Gazafat
نامه ی بیست و سوم
عزیز من!
زندگی، بدون روزهای بد نمیشود؛بدون روزهای اشک و درد و خشم و غم.
اما، روزهای بد، همچون برگهای پائیزی ، باور کن که شتابان فرو میریزند، و در زیر پاهای تو، اگر بخواهی، استخوان میشکنند، و درخت، استوار و مقاوم بر جای میماند.
عزیز من!
برگهای پائیزی، بی شک، در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت و مفهوم بخشیدن به تداوم درخت، سهمی از یاد نرفتنی دارند…
#نادر_ابراهیمی
@Gazafat
لا النَّاسُ، لا المدنُ
لا العالم في علبة ملوَّنة
لاشيء
يعادل تهنئتك..
نه مردم، نه شهرها
نه دنیا در یک جعبهی رنگارنگ
هیچ چیز
با تبریک تو برابری نمیکند..
#سوزان_عليوان
@Gazafat
سلاما علي القلوب
التي مازالت بيضاء رغم سواد هذا العالم!
«سلام بر قلبهایی که با وجودِ
سیاهی این عالم پیوسته سفیدند.»
@Gazafat
هر بار که نیاز داشته باشم
به خودم یادآوری کنم که در دنیا،
زیبایی و خوبی وجود دارد،
به تو فکر خواهم کرد...
#آرتور_گلدن
@Gazafat
ای عشق! تا هنوز نفس میکشم بیا
از چنگ روزگار مرا باز پس بگیر
#فاضل_نظری
@Gazafat
جهان خراب شود، باز دوستت دارم
که عشق فاجعه را بارها عوض کردهست
#مریم_جعفری
@Gazafat
لطفا جا نزن!
شاید بهترین بوسهات،
بیشترین خندهات
و فوق العادهترین روزت
هنوز در راه باشد ..
@Gazafat