نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگیی* @Tabaa24
.
او سرباز نبود.
پادشاه ایران بود.
پروا نکنید.
دل کنید و بگویید:
شاپور ساسانی، پادشاه ایران.
راست آن است که از راست گفتن نترسیم.
سربازی، امپراتوری را به زانو درنیاورده. پادشاه ایران، امپراتور روم را به زانو درآورد.
شاه، پادشاه، شاهنشاه؛ سرنامهایی است که روزگاران ایران را ساخته.
شاه در ایران، جانشین خداست، و نماینده او. ایران هزارههایی با این دستگاه اندیشگی ایرانی برجای بود.
گفتنش نه شرم دارد، نه ترس.
تاریخ ما تاریخ شاهنشهان است، و تاریخ را نتوان دیگر کرد.
همان شاهنشهان که عمری گفته شد ستمگاره بودند و دزد. اما هر بیگانهای که الگو شد، پاک بود و راست؟
امروز زمانش رسیده که همگی دل کُنند، همراه تاریخ شوند، و دل از بندهای اهریمنی برکَنَند.
راست، استوار و دلیر.
او سرباز نبود.
پادشاه ایران بود.
پادشاه آزادگان.
ایران سرزمین آزادگان بود، و هست.
و همین است معنای این نام پاک:
ایران، ایرها= بزرگان، رادان، آزادگان.
۲۴ تیر ۱۴۰۴
#محمود_فاضلی_بیرجندی
/channel/dejnepesht4000
🔹/channel/eshtadan.
.
شاهنامه و پژوهشهای تازه
چاپ سوم به بازار کتاب آمد
۲۲ تیر ۱۴۰۴
بریدهای از کتاب
چنانچه محتوا و ساختمان شاهنامه با كتابهای تاريخی پيش از آن مقايسه شود متوجه فرق بزرگی خواهيم شد كه میان شاهنامه با همه آن آثار به چشم میخورد.
شاهنامه روایتگر تبارنامههای مشترك پيامبران با پادشاهان ايران نیست. پادشاهی در شاهنامه سر بهسر، سرشت ايرانی دارد. اين اثر حماسی، كتابی است در تاريخ سلسلههای حكومتگر، و زنجیره نسبهای ايرانیان ميراثی است كه در سرتاسر این کتاب گسسته نمیشود و پادشاهان ايرانی از روزگاران اساطيری - تاريخی تا به اسكندر و تا ساسانيان و پايان ناگوار آنان به دست عرب، بیوقفه بر ايران حكومت میکنند.
شاهنامه و پژوهشهای تازه
ترجمه با بازنگری محمود فاضلی بیرجندی
نشر پایان.
چاپ سوم. ۱۴۰۴.
/channel/dejnepesht4000
🔸/channel/eshtadan
🔰 20 کانال طلایی برای عاشقان تاریخ و فرهنگ و ادبیات!
📚دنبال محتوای خاص و مفید هستید؟
👇کلیک کنید: این لیست مخصوص شماست!
📌 /channel/addlist/-MIgQJ6-HWo4ZWFk
🔍 یه کانال عالی هم این پایین هست، همین حالا ببینش!👇
📢چرا شاهنامه حماسۀ ملی همۀ ایرانیان است؟
🔸سجاد آیدنلو میگوید: شاهنامه همیشه حماسۀ ملی همۀ ایرانیان است، بوده و خواهد بود.
شاهنامه همیشه حماسۀ ملی همۀ ایرانیان است، بوده و خواهد بود.شاهنامه به زبان ملی فارسی نوشته است. بهنادرست میگویند فارسی زبان «رسمی» ایرانیان است نه ملی. صفت «رسمی» یک صفت قانونی برای فارسی است، فراتر از رسمی، فارسی، زبان ملی همۀ ایرانیان است؛ چون همۀ ایرانیان در همۀ نواحی استانها، با هر زبان مادری و گویشی، مهمترین و اصلیترین آثار ادبی و فکری خودشان را به فارسی آفریدهاند و این نشاندهندۀ این است که وجه ملی برای زبان فارسی از عملکرد و رویکرد همۀ ایرانیان در طول تاریخ اخذ شده است. این یک مسئلۀ دستوری یا قانونی نیست. شاهنامه، گزارش منسجم، متوالی و وحدتمند تاریخ ملی یا داستانی ایران و در بخشی دیگر تاریخ واقعی ایران است. در این تاریخ ملی یا روایی یا واقعی، همۀ ایرانیان با هر لهجه و منطقهای مشترک هستند. شما در طول تاریخ اهالی کدام شهرها را میتوانید بیابید که رستم در نظر او نمونۀ اعلای جهانپهلوانی نبوده است یا در سوگ سیاوش نگریسته باشد.
@shahnamehpajohan
🔹/channel/eshtadan
«شهنامه چه میگفت»
این دفتر دانایی، این طرفه رهآورد،
الهام خداییست که «فردوسی طوسی»
از جان و دل آن را بپذیرفت
با جان و دل خویش بیامیخت،
بیاراست، بپرورد
ده قرن فزون است که در پهنهٔ گیتی
میدان شکوهش را
کس نیست هماورد
... جانمایهٔ شعرش همه ایرانی و ایران
طومار نسبنامهٔ گردان و دلیران
نظمی که پی افکند
کاخی که بنا کرد
شهنامه به ایران و به ایرانی میگفت:
یک روز شما در تنتان گوهر جان بود
یک روز شما بر سرتان تاج کیان بود
وآن پرچمتان رایت مهر و خرد و داد
افراشته بر بام جهان بود
شهنامه به آن مردم خودباخته میگفت
بار دگر آنگونه توانمند توان بود
این دفتر دانایی
این طرفه رهآورد
الهام خدایی
فرمان اهوراست
روح وطن ماست که فردوسی طوسی
با جان و دل خویش بیامیخت، بیاراست، بپرورد
آنگاه چنین نغز و دلافروز و دلاویز
در پیش نگاه همه آفاق بگسترد
#فریدون_مشیری
@kheradsarayeferdowsi
🔸/channel/eshtadan
هژدهم تیر ماه - سالمرگ #مهدی_آذریزدی
روز ملی ادبیات کودک و نوجوان
مهدی آذریزدی، معروف به "پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران"، در ۲۷ اسفند سال ۱۳۰۰ در خرمشاه یزد به دنیا آمد. او هرگز ازدواج نکرد و هیچگاه به کار دولتی مشغول نشد و تمام زندگیاش وقف کتاب و نوشتن برای کودکان و نوجوانان بود.
آذریزدی تحصیلات رسمی زیادی نداشت و تا سن ۱۲ سالگی در مکتبخانه درس خواند. پس از آن به کارهای مختلفی از جمله کشاورزی، بنایی و جوراببافی مشغول شد. اما عشق او به کتاب و مطالعه، او را به سمت کار در کتابفروشی کشاند.
در سال ۱۳۳۵، با نوشتن "قصههای خوب برای بچههای خوب" گام در عرصه نویسندگی برای کودکان گذاشت. این مجموعه که از بازنویسی داستانهای کهن ایرانی تشکیل شده، به سرعت مورد استقبال کودکان و نوجوانان قرار گرفت و به یکی از محبوبترین کتابهای ادبیات کودک ایران تبدیل شد.
آذریزدی در طول زندگی پربار خود، بیش از ۱۰۰ کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشت و ترجمه کرد. از جمله آثار مشهور او میتوان به "قصههای تازه از کتابهای کهن"، "گربه ناقلا"، "گربه تنبل"، "مثنوی برای بچهها"، "مجموعه قصههای ساده" و "تصحیح مثنوی معنوی مولوی" برای بزرگسالان اشاره کرد.
او در سال ۱۳۴۵ برای نگارش جلد سوم "قصههای خوب برای بچههای خوب" لوح تقدیری از یونسکو دریافت کرد و جلدهای چهارم و پنجم این مجموعه نیز در سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶ از سوی شورای کتاب کودک به عنوان کتاب ویژه سال شناخته شدند.
مهدی آذریزدی در نهایت در ۱۸ تیرماه سال ۱۳۸۸ در سن ۸۷ سالگی در تهران درگذشت و در زادگاهش یزد به خاک سپرده شد.
#کاظم_کشمیرشکن سراینده خوب یزد، در سوگ او سرود:
شمعِ جانِ آذرِ یزدی فِسُرد
قصه گویِ بچههایِ خوب، مُرد
قصه گوی کودکیهای همه
پارسی و گیلکی و تُرک و کُرد
کالبَد در عالمِ خاکی نهاد
جانِ پاک از خاک ، بر افلاک بُرد
پیرِ صرّافانِ نقدِ عشق بود
داغِ دل را گوهرِ معنی شِمُرد
غیرِ کارِ نیک ، در دنیا نکرد
غیرِ نامِ نیک ، از گیتی نبُرد
تیغِ طبعِ پاکبینَش از قِصَص
هرچه زاید بود و بیمعنی، سِتُرد
عاقبت بر گنجِ هستی دست یافت
بس که در راه حقیقت ، پا فِشُرد
خرمنی از معنویّت ، گِرد کَرد
رفت و حاصل را به دستِ ما سِپُرد
نیست الفت روحِ پاکش را بهخاک
هرکهآب از چشمهی خورشید خورد
نوشتههای آذریزدی به دلیل سادگی، روان بودن و استفاده از زبان طنز و لطیفه، جایگاه ویژهای در ادبیات کودک و نوجوان ایران دارد. او با خلق داستانهای سرگرمکننده و آموزنده، نسلهای زیادی از کودکان و نوجوانان را با کتاب و مطالعه آشنا کرد و نقش مهمی در ترویج فرهنگ مطالعه در ایران ایفا کرد.
به پاس خدمات ارزشمند او، روز ۱۸ تیرماه هر سال به عنوان "روز ملی ادبیات کودک و نوجوان" در ایران نامگذاری شده و گرامی داشته میشود.
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🔸/channel/eshtadan
🔰 ۲۵ کانال طلایی برای عاشقان تاریخ و فرهنگ و ادبیات!
📚دنبال محتوای خاص و مفید هستید؟
👇کلیک کنید: این لیست مخصوص شماست!
📌 /channel/addlist/93Xwdg8BsslkNmY0
🔍 یه کانال عالی هم این پایین هست، همین حالا ببینش!👇
امانتداری؛ بارزترین ویژگی استاد
دکتر #محمد_معین
به بهانه سیزدهم تیر - سالمرگ آن که
«به جان خدمتگزار باغ آتش بود»**
بیشتر ما درباره زندگی حرفهای استاد معین و نقش او در ادبیات کشورمان میدانیم اما کمتر در باره سویههای زندگی شخصی و ویژگیهای اخلاقی این استاد مسلم زبان فارسی گفته شده است!
دکتر مهدخت معین (فرزند استاد)، امانتداری بویژه در کار علمی و تحقیقاتی را بارزترین ویژگی اخلاقی مرحوم پدرش میداند و میگوید: «مکرر شاهد این مسئله بودیم که اگر تلفظ یا معنی کلمهای را از کسانی حتی افراد کمسواد یا بیسواد میپرسیدند یا میشنیدند، به نام آنها ثبت میکردند. این مسئله بسیار اهمیت دارد. بویژه در شرایطی که با وجود منابع اطلاعاتی پیشرفته و امکان دسترسی عمومی به کارهای تحقیقاتی و منابع و مآخذ، هنوز سرقت ادبی و علمی بسیار شایع است و گویا خیلیها اصلا نمیدانند که باید مأخذ را ذکر کنند و استفاده از کار علمی دیگران بدون ذکر مأخذ را بدیهی میدانند».
پ.ن.
** برگرفته از چامه «آرش کمانگیر» سروده زندهیاد #سیاوش_کسرایی
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🔹/channel/eshtadan
سیزدهم تیرماه زادروز محمدعلی فروغی
وطنپرستی و ملّتدوستی ایرانیان
از ایرانیان هر وقت فردی یا جماعتی اوضاع وطن را مساعد احوال خود ندیده و جبراً و اختیاراً به ممالک دیگر مهاجرت کردهاند، همواره نام ایرانی را به آبرومندی حفظ نموده حامل علم و صنعت و عامل آبادی و ثروت بودهاند. چنانکه میتوان گفت در همۀ ممالک مجاور ایران آثار تمدن و آبادی کلاً یا بعضاً از نتایج وجود ایرانیان است. مردم ممالک وسیعۀ هندوستان اگر انصاف دهند میتوانند بهترین شاهد این مدعا باشند که تأثیرات ایرانیان اسلامی در آن مملکت آشکار است و قابل انکار نیست. مقام ایرانیهای باستانی نیز در هندوستان حاجت به شرح و بیان ندارد که جماعت پارسیان که بازماندگان آن قوم شریفاند امروز در آن سرزمین چه مقام ارجمند در همۀ رشتههای خصایص انسانیت دارند و چگونه نام ایرانی را در میان اقوام و فرق بیشمار آن دیار محترم نگاه داشته و مایۀ سرفرازی ما میباشند.
از ذکر این جملات مقصود رجزخوانی نیست، بلکه غرض این است که به عقیدۀ من ایرانی از آن قوم است که استعداد ادای وظایف انسانیت را دارد. چنانکه امروز هم آثار استعداد ایرانی ظاهر است و میتوان امیدوار بود که باز با کاروان ترقّی نوع بشر همقدم شود و در این موقع که به نظر میرسد تمدنهای مختلف شرق و غرب به یکدیگر برخورده و با هم اختلاط و امتزاج یافته و یک یا چند تمدن دیگر باید ایجاد گردد، ذوق و هوش و فکر ایرانی هم مثل ایام گذشته یک عنصر مفید باقیمت واقع شود؛ پس ما ایرانیها حق داریم وطنپرست و ملّتدوست باشیم.
[سیاستنامۀ ذکاءالملک: مقالهها، نامهها و سخنرانیهای سیاسی محمّدعلی فروغی، بهکوشش ایرج افشار، هرمز همایونپور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۲۵۴-۲۵۵]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
🔸/channel/eshtadan
🔰اهمیت جهانی «تاریخ ادبیات فارسی»؛
میراث ماندگار احسان یارشاطر برای شناخت ادب پارسی
🔸مجموعه «تاریخ ادبیات فارسی» به عنوان یک دستاورد بزرگ علمی، تأثیری ماندگار بر روند مطالعات ادبیات فارسی داشته و درک عمیقتری از این گنجینه عظیم فرهنگی را برای نسلهای آینده فراهم میآورد. زندهیاد استاد احسان یارشاطر، با دانش گسترده و همت والای خود، نه تنها بنیانگذار و سرویراستار این مجموعه عظیم بود، بلکه به عنوان نیروی محرکه اصلی، موفقیت آن را تضمین کرد.
🔸این مجموعه فراتر از بررسی گونههای شناختهشده و کلاسیک شعر و نثر فارسی، دامنه کاوش خود را به حوزههایی گسترش داده است که غالباً در تاریخنگاریهای ادبی پیشین کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. از جمله این حوزهها میتوان به ادبیات ایران پیش از اسلام و متون به جای مانده به زبانهای اوستایی، پارتی و پهلوی، ادبیات غنی و متنوع شفاهی زبانهای ایرانی (شامل کردی، پشتو، بلوچی، آسی، فارسی و تاجیکی)، سنت پربار و دیرپای تاریخنگاری فارسی، و همچنین جریانها و چهرههای شاخص ادبیات معاصر ایران اشاره کرد.
🔸این مجموعه با بهرهگیری از آخرین دستاوردهای علمی و پژوهشی در حوزه ایرانشناسی و نقد ادبی، و با نگاهی دقیق و موشکافانه به متون اصلی، تلاش دارد تا درک عمیقتری از پیچیدگیها، غنای مفهومی و هنری، و تداوم و تحول این سنت ادبی کهن و پویا ارائه دهد. پوشش زبانهای ایران باستان، میانه و نو، و همچنین توجه به تأثیر ادبیات فارسی بر فرهنگ و ادب مناطق همجوار نظیر امپراتوری عثمانی، شبهقاره هند و آسیای مرکزی، از دیگر ویژگیهای برجسته این مجموعه است که بر جامعیت و اهمیت آن میافزاید.
@ibna_official
🔹/channel/eshtadan
🔰به مناسبت گرامیداشت روز تیرگان؛
جان ِخود در تیر کرد آرش
🔸شخصیت آرش به رغم تلاشهای گوناگونی که برای تغییر یا محو داستانش صورت گرفت، بار دیگر در عصر مدرن زنده میشود تا نقش قهرمانی ملی را بر عهده گیرد، قهرمانی که بابت فداکاری و جان دادنش در راه هدقی بزرگتر از خویش همچنان گرامی است.
🔸در کتابهای گوناگون دربارهی این جشن و آیینهای آن سخنان بسیاری رفته است. در تیشتریشت نبرد این ایزد با دیو اَپوش که دیو خشکسالی چنین آمده است: بهراستی که تیشتر زندگیبخش است و در آغاز آفرینش گیتی و به هنگام تازش اهریمن، جایگاه پخش آبها و دانهها در جهان بردوش اوست. او همچنین سرور همهی ستارگان و پشتیبان سرزمین آریایی است. او فرزند میبخشد و جادوگران را درهم میشکند.
🔸همچنین این ایزد با قهرمان اسطورهای ایران، آرش، پیوندی ناگسستنی دارد. در کردهی چهارم از تیریشت از کتاب اوستا میخوانیم: «تشتر ستارهی رایومند فرهمند را میستاییم که شتابان به سوی دریای فراخکرت بتازد، چون آن تیر در هوا پران که آرش تیرانداز بهترین تیرانداز ایرانی از کوه ایریوخشوث به سوی کوه خوانونت بیانداخت. آنگاه آفریدگار اهورهمزدا بدان دمید، پس آنگاه ایزدان آب، گیاه و مهر فراخ چراگاه، آن تیر را راهی پدید آوردند.»
🔸کهنترین روایت آرش کمانگیر در نوشتههای اوستایی آمده است؛ روایتی که به هسته مرکزی گونههای مختلف این داستان شکل داده است. نخستینبار در یشت هشتم اوستا در سرودی در ستایش ستاره تشتر با آرش کمانگیر مواجه میشویم: تشتر ستاره رایومند فرهمند را میستاییم که تند به سوی دریای فراخکرت تازد مانند آن تیر در هوا پران که آرش تیرانداز بهترین تیرانداز آریایی از کوه ائیریوخشوث به سوی کوه خوانونت انداخت. آنگاه آفریدگار اهورامزدا به او نفخهای بدمید آنگاه آب و گیاه و مهر دارنده دشتهای فراخ از برای او گرداگرد راهی مهیا ساخت.
@ibna_official
🔸/channel/eshtadan
🔴 ایران چو باغیست خرّم بهار
✍️ #جلال_خالقی_مطلق
شاهنامهشناس
شاهنامه، چشمۀ درخت است و ریشۀ درختِ ملیّتِ ما از این چشمه، آب میخورد؛ آبی شیرین و گوارا.
در یک جایی خسرو پرویز برای پسرش، شیرویه پیامی میفرستد و به او میگوید:
که ایران چو باغیست خرّم بهار
شکفته همیشه گلِ کامگار
گل کامگار، رز بسیار زیبا و شادابی بود که یک تَن از خاندانِ کامگاریان که در مرو زندگی میکرد، به نام احمد کامگاری آن را پرورش داده بود.
پر از نرگس و نار و سیب و بهی
چو پالیز گردد زِ مردم تهی
سپرغم، یکایک زِ بُن بر کنند
همان شاخِ نار و بِهی بشکنند
سپرغم، ریحان است که یک نوع آن شاهاسپرغم بوده است.
اگر بفکنی خیره، دیوارِ باغ
چه باغ و چه دشت و چه دریا، چه راغ
اگر دیوار باغ را خراب کنی، دشتی بیش نیست و ویران خواهد شد.
نگر تا تو دیوارِ او نفکنی
دل و پشتِ ایرانیان نشکنی
کز آن پس بود غارت و تاختن
خروشِ سواران و کین آختن
زن و کودک و بومِ ایرانیان
به اندیشۀ بد منه در میان
چیزی را در میان نهادن، یعنی آن را تاخت زدن و وجهالمصالحه قرار دادن. مواظب باش سرنوشت این کشور را فدای آزمندیهای خود نکنی.
این شاهبیتی است که باید آن را با آبِ زر نوشت و در اتاق کار همۀ دولتمردان و حتی در مراکز پژوهشی و علمی و در همۀ خانهها آویخت که هر روز در مقابل چشم ما باشد.
🔴 بُنمایه: بخارا ۶۴، ر ۱۲۰
@IranDel_Channel
/channel/eshtadan
.
.
دلنگران میهن
دوم تیر ۱۴۰۴
#محمود_فاضلی_بیرجندی
روزی که اسفندیار به آهنگ جنگ با رستم به زابلستان شد، رستم با پدرش زال رای زد تا از جنگ با شاهزاده جوان بپرهیزد.
سخن نغز زال به رستم آن بود که سفارش کرد تا به هر راهی که شده در جنگ را بربندد. با دادن مال و خواسته. با میهمان کردن پسر پادشاه به سرای خویش. با هر راهی که شده!
چرا؟
چون اگر جنگ درگیرد، دستکم یکی از فرجامهای آن کشتهشدن رستم بر دست اسفندیار خواهد بود!
فرجام دیگر آن که رستم اسفندیار را بکشد.
اما نگرانی زال چیزی دیگر است، بزرگتر از این هر دو:
زال جنگ را و پس از جنگ را میبیند.
میداند که اگر جنگ درگیرد آب و خاک و سرزمینش بر باد خواهد رفت. و آن بزرگترِ دردها خواهد بود.
به رستم میگوید:
به دست جوانی چو اسفندیار
اگر تو شوی کشته در کارزار
نماند به زابلستان آب و خاک
بلندی برین بوم گردد مغاک.
زال، نگران میهن است.
بر اوست که تا بتواند راه جنگ را بربندد.
او خوب آگاه است که آدمیان همه رفتنیاند.
آنچه باید بماند میهن است.
آنچه باید بماند میهن است.
میهن.
این خاک.
این خانه نیاکانی.
این گرامیتر از جان.
/channel/dejnepesht4000
@shafiei_kadkani
#ایران
مهیبترین نمود اهریمنی، هجوم اَنیران (غیر ایرانی) به سرزمین ایران، و والاترین و مقدّسترین وظیفۀ اهورایی، پایداری ایرانیان در برابر هجوم بیگانگان و نگاهبانی آزادی و استقلال سرزمین و مردم خویش است.
شاهنامه سرگذشت این پایداری ها و تجلّی روح ملی ایران و بیان آرمانهای جاودانی ایرانیان است. از اینجاست که در ضمیر ناخودآگاه ایرانیان جای گرفته و با گذشت هزار سال،
غبار کهنگی بر آن ننشسته است.
گردآوری داستان های ملی و تدوین شاهنامه در عصر انوشیروان، به نیت تقویت همبستگی ملی و رفع پراکنده اندیشهای درونی کشور و تقویت نیروی ملی در برابر خطرهای هجوم هپتالیان از شمال شرق و رومیان از غرب بود.
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
سِرّ برجای ماندن ایران چیست؟
[یک نقطهٔ مرموز در کلّ تاریخ ایران]
✍محمد علی اسلامی ندوشن:
🔸ایران، از سه هزار سال پیش بدینسو هیچ زمان نبوده است که در صحنهٔ تاریخ جهان حاضر نباشد. یک ملّت چقدر میتواند پست و بلند و افت و خیز و رنج و آزمون داشته باشد، و باز بماند؟
از نفَس بیفتد، ولی از پا نیفتد؟ چون به حکم جغرافیا در قلب حوادث جهان بوده، از چهار سو فشار بر او وارد میشده، با اینحال، از میدان به در نمیرفته.
از کاخ آپادانا تا خانهٔ گِلی حافظ در شیراز، فاصلهٔ چندانی نیست؛ زمانی مُلکِ مرئی را در زیر سیطرهٔ خود داشته، زمانی مُلکِ معنی را.
.
یک نقطهٔ مرموز در کلّ تاریخ ایران است و آن سرّ بر جای ماندن اوست. چگونه بوده که وقتی همهٔ درها به رویَش بسته مینموده است، باز دریچهٔ نامنتظری باز میشده که او بتواند خود را از طریق آن برهاند؟ چنین مینماید که هرگاه لازم میشده، او ادامهٔ حیات ایرانیَش را به بهای گرانی میخریده.
این بها، «شکیبائی در مصائب» بوده است.
بدینگونه، آنچه را که «مشی ایران» میتوان خواند، به نیروی نو شدن و «باز آفرینی بر حسب مقتضیّات» تضمین میگردیده.
منظورم از «بازآفرینی بر حسب مقتضیّات» آن است که اقتضای اوضاع و احوال جدیدی که عارض گردیده، پاس داشته شود، بیآنکه اصلِ «مشی» تغییر یابد.
[اصل مشی ایرانی ماندن]
ظواهر تغییر میکرد، ولی او آن را مهم نمیدانست، پس از چندی و پس از یک انحنای مختصر، باز همان مسیر پیشین در پیش گرفته میشد.
سخنها را بشنویم، صص ۴۶-۴۵
#ایران
/channel/eshtadan
📚بازهم ایران
دکترژاله آموزگاردر کتاب جدید خود [بازهم ایران] به ساختار هفتگانه و هفتمرحلهای موجود در شاهنامه اشاره دارد. مراحل پهلوانی در ایناثر بزرگ ادبیات فارسی معمولا با عدد ۷ همراه هستند؛ مثل هفتخان رستم یا هفتخان اسفندیار. این هفتخوانها نماد گذار قهرمان داستان از مسیر سختیها بهسمت تکامل و رشد انسانی هستند.
آموزگار میگوید اینساختار هفتمرحلهای، در آیینهای دینی مانند مزدیسنا نیز وجود دارد و سالک باید از هفت آسمان عبور کند تا به روشنی و حقیقت برسد. مشابهتهایی هم با اسطورههای تمدنهای دیگر مانند یونان و هند نیز دارد.ازدیگر موضوعاتی که مولف در کتاب «باز هم ایران و گوشههایی از فرهنگ آن» به آنها اشاره میکند، آزمایشهای سخت و نمادین قهرمانهاست که باید برای رسیدن به هدفی والا پشت سر گذاشته شوند.
@bookcitycc
🔹/channel/eshtadan
📚 معرفی کتاب:
«از روزگارِ خُسروان»: دریچهای به سپهر شاهنامهپژوهی
#دکتر_زاگرس_زند
کتاب تازهمنتشرشدهٔ «از روزگارِ خُسروان: دَوازدَه جُستار در شاهنامهشناسی» اثر دکتر زاگرس زند، مجموعهای از تأملات انتقادی است که به تحلیل بنیانهای مفهومی و ساختاری شاهنامه فردوسی میپردازد. این اثر، فراتر از یک بررسی صرفاً ادبی، به واکاوی ابعاد گوناگون این منظومه حماسی در بسترهای تاریخنگاری، جهانبینی، فرهنگشناسی و نقد متن اختصاص دارد.
بازخوانی بنیادهای فکری و روایی:
یکی از محورهای اصلی کتاب، تحلیل چگونگی تاریخنگاری فردوسی و تمایز آن با روایتهای پیشین است. نویسنده نشان میدهد که شاهنامه صرفاً گردآوری وقایع نیست، بلکه تبیینی است از تاریخ با رویکردی خاص که از فلسفه و حکمت آن دوران نشأت میگیرد. در پیوند با این رویکرد، کتاب به جهانبینی حاکم بر شاهنامه میپردازد و ابعاد فکری و اخلاقی آن را آشکار میسازد. این تحلیلها، به فهم عمیقتر از جایگاه خرد و حکمت در اندیشه فردوسی و فرهنگ ایران باستان کمک میکند و نشان میدهد که چگونه این مفاهیم در تاروپود حماسه تنیده شدهاند.
درنگ بر وجوه اجتماعی و بینافرهنگی:
«از روزگار خسروان» به مسائل اجتماعی و فرهنگی مطرح در شاهنامه نیز نظر دارد. جایگاه زن در شاهنامه، با بررسی ابعاد پیچیدهٔ زنستایی و زنستیزی، یکی از موضوعات مورد توجه است که به فهم دقیقتر ساختارهای اجتماعی و ارزشی بازتابیافته در متن یاری میرساند. افزون بر این، کتاب به بازتاب فرهنگهای دیگر در شاهنامه، به ویژه فرهنگ هند، میپردازد. این کاوش، نشاندهنده آن است که شاهنامه اثری صرفا بومی نیست، بلکه در تعامل با تمدنهای همعصر خود بوده و عناصری از فرهنگهای دیگر را در خود جذب کرده است.
نقد متن و مسائل روششناختی:
بخش دیگری از پژوهشهای این مجموعه به ابعاد متنی و ویرایشی شاهنامه اختصاص دارد. علل ورود خطاها به دستنویسها و اهمیت روشهای تصحیح متن، و بررسی اهمیت ویرایشهای علمی همچون ویرایش استاد خالقی مطلق، مورد بحث قرار میگیرد. این مباحث، ضرورت دقت و شناخت عمیق از فرآیند انتقال متن را برجسته میسازد. همچنین، کتاب به رویکردهای اسطورهشناختی میپردازد و با بررسی نقش شخصیتهای اساطیری چون سیمرغ و تحلیل واژگان کلیدی، به آسیبشناسی مطالعات اساطیری در ایران نیز نظر دارد. این رویکرد، به فهم صحیحتر از مبانی نظری و کاربردی اسطورهپژوهی کمک میکند.
اهمیت پژوهشی و جایگاه علمی:
در مجموع، «از روزگار خسروان» با نگاهی تحلیلی و مبنایی، به ارزش علمی شاهنامه و جایگاه آن در مطالعات آکادمیک جهانی میپردازد. این اثر، تنها به توصیف بسنده نمیکند، بلکه مسائل کلان و ابهامات بنیادین شاهنامهشناسی را طرح و مورد بحث قرار میدهد. این رویکرد انتقادی و پژوهشمحور، نه تنها به غنای ادبیات شاهنامهپژوهی خواهد افزود، بلکه برای دانشجویان و پژوهشگران ادبیات فارسی، اسطورهشناسی و تاریخ ایران، منبعی ارزشمند به شمار میرود. زاگرس زند، با تأکید بر تحلیلهای عمیق و طرح پرسشهای نو، به فهمی جامعتر و پیچیدهتر از شاهنامه فردوسی یاری میرساند.
✍ دکتر حامد مهراد
@kheradsarayeferdowsi
🔸/channel/eshtadan
۲۲ تیر زادروز #عباس_زریاب_خویی
(۲۲ تیر ۱۲۹۸ خوی -- ۱۴ بهمن ۱۳۷۳ تهران) ادیب، نویسنده، مترجم، مورخ و نسخهشناس
عباس زریاب خویی سال ۱۲۹۸ در شهرستان خوی استان آذربایجان غربی به دنیا آمد. تحصیل را در سن هفت سالگی در حجرههای «مسجد خان» خوی آغاز کرد و بعد از گرفتن دیپلم، برای ادامه تحصیل در حوزه علمیه به قم رفت. عباس جوان سال ۱۳۲۲ به خوی برگشت و حدود دو سال در دبیرستانی در آن شهر تدریس کرد. اما سال ۱۳۲۴ بود که به تهران آمد و در کتابخانه مجلس شورای ملی استخدام شد. او همزمان مشغول تحصیل در دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران شد و توانست مدرک لیسانس را بگیرد. شایستگی او در کار باعث شد به کتابخانه مجلس سنا منتقل شود و بعد از مدتی مدیریت این کتابخانه را برعهده بگیرد.
سال ۱۳۳۴ بورس مطالعاتی اوقاف هومبولت آلمان غربی به زریاب خویی رسید. او پنج سال در شهرهای ماینتس، فرانکفورت و مونیخ آلمان در رشتههای تاریخ، علوم و معارف اسلامی، فلسفه و فرهنگ تطبیقی تحصیل کرد و مدرک دکترایش را گرفت. خویی بعدها برای تدریس زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه برکلی کالیفرنیا رفت؛ جایی که پس از مدتی کرسی استادی این دانشگاه به او اعطا شد.
این دانشمند ایرانی که به زبان های ترکی آذربایجانی، عربی، فرانسوی، انگلیسی و آلمانی مسلط بود، سال ۱۳۴۱ به ایران بازگشت در گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشکده تهران مشغول تدریس شد. دورانی پربار که دانشجویان این دانشکده توانستند از حضور پربار او در حوزههای ادبیات فارسی، ادبیات عرب، فلسفه، زبان شناسی و معارف اسلامی استفاده کنند. او بعد از تاسیس «بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی» در این مرکز هم مشغول کار شد.
یکی از مهمترین کارهای دکتر خویی علاوه بر کتابها و مقالاتش، تصحیح متون تاریخی از پیش از اسلام تا پس از اسلام است. او عضو انجمن بینالمللی شرقشناسی در آلمان، مجمع بینالمللی کتیبههای ایرانی در انگلیس، انجمن فلسفه ایران، هیات امنای بنیاد فرهنگ ایران، فرهنگستان تاریخ و بنیاد شاهنامه فردوسی بود.
اطلس تاریخی ایران، کتاب تاریخ ساسانیان و کتاب سیره رسول الله(ص) از مهمترین آثار تالیفی او، کتابهای «اب الصیدنه فی الطب» از ابوریحان بیرونی و «روضه الصفا» نوشته محمد پسر خاوندشاه بلخی از مهمترین آثار ویرایشی او و ترجمه «تاریخ فلسفه» و «لذات فلسفه» از ویل دورانت، «تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان» نوشته تئودور نولدکه و «دریای جان» نوشته هلموت ریتر از مهمترین آثار ترجمه او هستند.
دکتر عباس زریاب خویی بهمن ماه سال ۱۳۷۳ از دنیا رفت.
روانش شاد - یاد و نامش جاوید
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🔸/channel/eshtadan
برتری شاهنامه در مقایسه با دیگر حماسههای جهان
✍ #یونس_پیرزاده
#شاهنامه نه تنها یک اثر ادبی، بلکه گنجینهای بیهمتا از فرهنگ، تاریخ و هویت ایرانی است که در مقایسه با سایر حماسههای بزرگ جهان دارای امتیازات منحصر به فردی است. در ادامه به مهمترین این برتریها اشاره میشود:
🔹۱. گستردگی تاریخی و محتوایی
- تنوع دورهها: #شاهنامه تنها حماسهای است که سه دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی را به طور کامل پوشش میدهد، در حالی که:
- ایلیاد و ادیسه فقط بر یک جنگ یا سفر متمرکزند.
- رامایانا و مهابهاراتا بیشتر جنبههای اساطیری و فلسفی دارند.
- آنهاید تنها به مهاجرت ترواییها به ایتالیا میپردازد.
- تاریخ چند هزارساله: از آفرینش جهان تا پایان ساسانیان را دربرمیگیرد، در حالی که دیگر حماسهها محدود به یک دوره کوتاه هستند.
🔹۲. نقش زندهنگاهدارنده زبان و هویت ملی
- نجات زبان فارسی: #شاهنامه در بحبوحه سلطه زبان عربی، زبان فارسی را احیا کرد و آن را جاودانه ساخت. این ویژگی در هیچ یک از حماسههای دیگر دیده نمیشود.
- مثلاً زبان لاتین آنهاید یا سانسکریت مهابهاراتا دیگر زنده نیستند، اما فارسی #شاهنامه هنوز پویاست و به جرات میتوان گفت که اگر شاهنامه نبود، زبان فارسی هرگز نمی توانست به این شکوه و بالندگی خود برسد.
- تقویت هویت ایرانی:
#شاهنامه در شرایطی سروده شد که ایران تحت سلطه اعراب بود و توانست حس #ملیت_ایرانی را زنده نگه دارد. هیچ حماسهای چنین نقشی در تاریخ یک ملت نداشته است.
🔹۳. غنای شخصیتپردازی و روایت
- چهرههای ماندگار: شخصیتهایی مانند رستم، سهراب، سیاوش، کاوه آهنگر و ضحاک به حدی زنده و تاثیرگذارند که در فرهنگ ایرانی جاودانه شدهاند.
- در مقایسه، شخصیتهای ایلیاد یا رامایانا تک بعدی بوده و بیشتر نمادین هستند و کمتر به عمق روانشناختی #شاهنامه میرسند.
- تراژدیهای انسانی: داستانهایی مانند رستم و سهراب یا سیاوش از نظر تراژدی و عمق احساسی، حتی از تراژدیهای یونانی مانند ادیپوس هم قویترند.
🔹۴. پیامهای اخلاقی و انسانی
- عدالت و مبارزه با ستم: #شاهنامه پر از درسهای اخلاقی مانند قیام کاوه علیه ضحاک یا پایداری رستم در برابر ناجوانمردی است.
- در حالی که مثلاً در ایلیاد، خشونت و خشم محور اصلی است یا در مهابهاراتا، جنگهای خانوادگی موضوع اصلی هستند.
- تعادل بین تقدیر و اراده: برخلاف حماسههای یونانی که سرنوشت انسانها کاملاً در دست خدایان است، در #شاهنامه انسانها با انتخابهای خود سرنوشت را میسازند (مثل انتخاب رستم در نبرد با سهراب).
🔹۵. تأثیر ادبی و جهانی
- تأثیر بر ادبیات جهان: #شاهنامه بر ادبیات ترکی، هندی و حتی اروپایی تأثیر گذاشته است.
- منبع الهام هنرها: از نگارگری تا فیلم و تئاتر، #شاهنامه الهامبخش هنرمندان در سراسر جهان بوده است.
✅در یک کلام:
#شاهنامه تنها یک کتاب شعر نیست، میراث زنده یک تمدن است که پس از هزار سال، هنوز خون در رگهای فرهنگ ایرانی جاری میکند. هیچ حماسهای در جهان چنین نقش زنده و ماندگاری در هویت یک ملت نداشته است.
💎
🆔 @maneshparsi
🔹/channel/eshtadan
💠تأثیر زبان فارسی بر عربی از نگاه دانشمندان دوره آل بویه💠
🔴پاره ای از دانشمندان بزرگ در دوره آل بویه درباره زبان فارسی تعصب شدید به خرج می دادند ، آنان معتقد بودند که بسیاری از کلمه های معمول در زبان عربی ریشه فارسی دارد. از جمله آنان ابوبکر بن دريد مؤلف كتاب جمهرة اللغه است که از مهمترین کتب لغت عرب و از قدیمیترین آنها محسوب میشود.
🟠وی برای ده ها لغت مستعمل در زبان عربی ریشه فارسی پیدا کرده است دیگر حمزه اصفهانی است که تعصب او درباره زبان فارسی مشهور است و در کتابهای سنى ملوك الارض والانبيا و التنبيه على حروف المصحف مدعی شده است که عده ای از الفاظ معمول در زبان عربی ریشه فارسی دارد.او کتاب الخصائص و الموازنة بینالعربیة و الفارسیة را بنام عضدالدوله شاهنشاه آل بویه تألیف کرده است.
📚منبع
📙شاهنشاهی عضدالدوله دیلمی، علی اصغر فقیهی،۱۳۴۷،ص ۲۰۳ و ۲۰۴
@Historiumclub
🔹/channel/eshtadan
💠جایگاه زبان فارسی در خاندان آل بویه💠
🔴زبانی که شاهان آل بویه معمولا با آن سخن میگفتند فارسی بود حتی بعضی از پادشاهان این سلسله قبل از ورود به بغداد عربی نمیدانستند چنانکه معز الدوله وقتی وارد بغداد شد چون عربی نمیدانست مترجم گرفت. در مذاکراتی که میان او و علی بن عيسى وزير رد و بدل شد مترجم ابوجعفر صیمری بود. در دستگاه آل بویه همواره چند دبیر فارسی زبان وجود داشت که از جمله این دبیران شیرزاد است.
🟠همچنین سرکردگان سپاه و دیگر اطرافیان با پادشاه به فارسی سخن میگفتند مثلا اتباع معز الدوله با او فارسی حرف میزدند و یکی از قائدان عضدالدوله با او با فارسی تکلم نمود و نیز همانطور که قبلا گفته ایم دو دیلمی که مستکفی خلیفه عباسی را از تخت به زیر آوردند با صدای بلند به فارسی سخنانی میگفتند.وزیران آل بویه که اغلب ایرانی بودند طبعاً زبانشان فارسی بود حتى صاحب بن عباد برخلاف آنچه شایع است که با زبان فارسی مخالفت میورزید به زبان فارسی حرف میزد.
🟢او شعرهای فارسی زیادی از حفظ داشت و چند نفر از شعرای بزرگ او را به فارسی مدح گفته اند و در موقع لزوم کسانی را با شعر فارسی و عربی امتحان مینمود.صاحب با اطرافیان خود به فارسی سخن میگفت ، این امر را ابوحیان توحیدی در شرح نخستین برخورد خود با صاحب ذکر کرده است.موقعی كه عضدالدوله میخواست طبیبی از اطباء بغداد را برای معالجه صاحب بن عباد که به بیماری سختی مبتلا شده بود به ری بفرستد ابوعیسی طبیب را انتخاب کردند. یکی از مزایایی که برای او ذکر شد این بود که زبان فارسی را خوب میداند.
🔵به علاوه چند نفر از شعرای معروف فارسی همانطور که گفته شد قصائدی به فارسی در مدح صاحب گفته اند که نام و شعرشان در لباب الالباب آمده است.خود صاحب گفته بود صدهزار قصیده به عربی و فارسی در مدح من گفته شده است.
📚منبع:
📕شاهنشاهی عضدالدوله دیلمی، علی اصغر فقیهی، ۱۳۴۷، ص ۲۱۱ تا ۲۱۳
@Historiumclub
🔹/channel/eshtadan
✍زنده یاد: دکتر احسان یارشاطر
🔹 به گمان من وطنپرستی راستین بیش از همه این است که هر کس در هر کاری که هست به مقتضای آن وفا کند و داد آن را بدهد. اگر پزشک است صمیمانه در درمان بیماران بکوشد. اگر معلّم است همه در بند تربیت شاگردان خود باشد. اگر کارمند اداره است خود را خادم مردم بداند. اگر در کار سیاست است بهبود حال مردم و مصالح راستین کشور را راهنمای گفتار و کردار خود قرار دهد و اگر سرباز یا فرمانده است خود را برای دفاع آماده بدارد و از دشمن نگریزد. این اصلی است که اگر رعایت شود و به تربیت در ضمیرها خانه بگیرد، مردم را از جنگ و ویرانیها و مصائب آن در امان نگاه خواهد داشت.
🔸وطنپرستی راستین و خدمت به جامعهای که ما را پرورده است این است، فراتر از این کسی که وطن خود را بهراستی دوست دارد در آبادانی آن میکوشد، اگر بتواند به علم و فرهنگ و ادب آن خدمت میکند و هم غافل نمیماند که آسایش او به آسایش دیگران وابسته است، عواطفی هست که برتر از علاقههای شخصی و ملّی است. راستی و خیرخواهی و ترحّم و آنچه آدمیت و انسانیت خوانده میشود از این گونه است.
🔹مطلوب آن است که نخست ریای وطنپرستی به معنی رایج آن را بشناسیم و زیان آن را دریابیم. دیگر آنکه کوشش ما همه برای آماده کردن ذهنها برای دفاع از خود باشد نه هجوم و دستبرد به دیگران. سوم آنکه در عین آنکه در حفظ آب و خاک و فرهنگ خود و ذخایر و مفاخر ملّی میکوشیم از این نکته غافل نمانیم که اگر ملّتپرستی مرحلۀ پیشرفتهتری از قبیلهپرستی و کشمکشهای عشیرهای است، جهاندوستی نیز مرحلۀ تکاملیافتهای از وطنپرستی است. میتوان آن را ترویج کرد و عشق آن را در دلها نشاند و امیدوار بود که کوششهای آغازین در راه این هدف روزی پیروز شود و رنج جنگ و زیان ستیزه و کشتار بهتدریج از میان برخیزد.
[احسان یارشاطر، «وطنپرستی»، ایرانشناسی، سال ۵، شمارۀ ۱، بهار ۱۳۷۲، ۱۴-۱۹]
@AfsharFoundation
🔸/channel/eshtadan
۱۳ تیر زادروز زندهیاد #حسن_رشدیه
پیشگام آموزش نوین در ایران
https://youtu.be/vaXguWjRN4c
✅ #میرزا_حسن_رشدیه (۱۲۳۰ تبریز – ۱۳۲۳ قم) نامی آشنا در تاریخ آموزش و پرورش ایران است؛ مردی که زندگی خود را وقف راهاندازی مدارس نوین و دگرگون کردن نظام آموزشی سنتی ایران کرد. او را به درستی "پدر فرهنگ نوین ایران" مینامند.
✅ سالهای نخست و الهامبخشی سفر
رشدیه در تبریز، در خانوادهای روحانی به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی خود را در همانجا گذراند. اما نقطه عطف زندگی او، سفر به استانبول و سپس بیروت بود. در بیروت، او با مدارس نوین آشنا شد که وارون مکتبخانههای سنتی ایران، بر روشهای نوین آموزش و درونمایه علمی تأکید داشتند. این تجربه، جرقهای در ذهن رشدیه زد و او را باوراند که آینده ایران در گرو آموزش نوین است. وی در این سفر، اصول و روشهای آموزش الفبا به شیوه نوین را فراگرفت که بعدها آن را بومیسازی کرد.
✅ تأسیس مدارس و رویارویی با چالشها
با بازگشت به تبریز در سال ۱۲۶۵ شمسی، رشدیه نخستین مدرسه نوین ایران را با نام "رشدیه" راه انداخت این کار، انقلابی در نظام آموزشی بود؛ او به جای شیوه قدیمی "الفبا به شکل سنتی" (ابجد هوز حطی کلمن)، روش نوین "آوایی" را برای آموزش الفبا به کار گرفت. بچهها در این مدارس، به جای حفظ کردن طوطیوار متون، با بازی و شعر و روشهای جذاب، خواندن و نوشتن را میآموختند.
اما راه رشدیه آسان نبود. او با مخالفتهای شدید روحانیون سنتی، مکتبداران و حتی برخی عوام روبرو شد. آنها مدارس جدید را کفرآمیز میدانستند و رشدیه را به گسترش بیدینی متهم میکردند. مدارس او بارها تخریب، به آتش کشیده و تعطیل شدند، و او مجبور شد چندین بار شهر و حتی کشور را ترک کند. با این حال، رشدیه هرگز تسلیم نشد و با پشتکار و ایمان راسخ، هر بار در شهری دیگر، مدرسهای جدید برپا میکرد. او در تهران، مشهد، همدان و قزوین نیز مدارسی را تأسیس کرد.
✅میراث جاودان
رشدیه تنهایک آموزگار نبود؛ او یک اصلاحگر اجتماعی بود. او نه تنها به آموزش، بلکه به تربیت نسلی از ایرانیان آگاه و اندیشمند باور داشت. نوآوریهای او در روش آموزش، استفاده از نیمکت و تختهسیاه، ساعات مشخص درسی و درونمایه آموزشی مدون، پایههای نظام آموزش و پرورش نوین ایران را بنا نهاد.
✅ فرجام
میرزا حسن رشدیه سرانجام در ۹۳ سالگی در قم درگذشت. او زندگی خود را هزینه پیکار با نادانی و تاریکاندیشی کرد و با تحمل رنجها و مشقات فراوان، نام خود را به عنوان پدر آموزش نوینن ایران در تاریخ این مرز و بوم ثبت کرد. میراث او، میلیونها ایرانی باسواد و مدارسی است که امروز به پاس فداکاریهای او برپا هستند.
روانش شاد - یاد و نامش جاوید
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🔹/channel/eshtadan.
۱۳ تیر روز ملی دماوند
چکاد پرشکوه دماوند، نماد پایداری و استواری ایران
🗻جایگاه نمادین دماوند
دماوند نهفقط بلندترین قله ایران (۵۶۱۹ متر)، بلکه نماد پایداری، غرور ملی، و پیوند با افسانهآرشی مانند داستان تیر آرش است.
دماوند تنها یک کوه نیست؛ این آتشفشان خاموش، از دیرباز در فرهنگ، ادبیات و اساطیر ایرانی جایگاهی ویژه داشته است. از شاهنامه فردوسی و داستانهای فریدون و ضحاک تا اشعار ملکالشعرای بهار و نیما یوشیج، دماوند همواره نمادی از استواری، عظمت، مقاومت و سرزندگی ایرانزمین بوده است. قله سپیدپوش آن که سر بر ابرها میساید، برای هر ایرانی یادآور شکوه و دیرینگی این سرزمین است. انتخاب یک روز ملی برای دماوند، در واقع جشن گرفتن همین جایگاه رفیع در حافظه جمعی و هویت ملی ماست.
🗻 پیشینه نامگذاری
ایده نامگذاری روزی ویژه برای قلهی دماوند ریشه در سال ۱۳۸۳ دارد، زمانی که گروهی از کوهنوردان و فعالان محیطزیست در استان تهران، نخستین هجوم نمادین به مسیرهای صعود را برای پاکسازی برگزار کردند، و بهتدریج پیشنهاد انتخاب روزی مناسب برای گرامیداشت این کوه مطرح شد.
سپس در سال ۱۳۸۴، سیزدهم تیرماه — مقارن با جشن باستانی تیرگان و افسانه آرش کمانگیر — بهعنوان «روز ملی دماوند» توسط سازمانهای مردمنهاد معرفی شد.
در ۱۳ تیر ۱۳۸۷، قله دماوند بهصورت رسمی در فهرست آثار طبیعی ملی کشور ثبت شد، و از آن زمان این روز بهطور نمادین به پاسداشت آن اختصاص یافت.
سرانجام در بهمن ۱۴۰۲، شورای فرهنگ عمومی — زیرمجموعه شورای انقلاب فرهنگی — بهصورت رسمی سیزدهم تیر را «روز ملی دماوند» ثبت کرد و آن را به تقویم مناسبتهای ملی افزود.
🗻 اهداف بنیادین
▪️ ارتقای آگاهی عمومی و فشار بر مسئولان برای اتخاذ تدابیر حمایتی فوری.
▪️ توسعه فرهنگ کوهنوردی و حفاظت از محیطزیست کوهستان در سطح ملی.
▪️ پاسداشت هویت و پیوند تاریخی و فرهنگی ایرانیان با این کوه اساطیری
🗻 فعالیتها در روز ملی دماوند
در این روز، برنامههای متنوعی در مناطق اطراف دماوند، بهویژه در شهرستانهای دماوند و لاریجان، و همچنین در شهرهای دیگر ایران برگزار میشود. این برنامهها شامل:
🔘 برگزاری همایشها و نشستهای علمی: با حضور کارشناسان و فعالان محیط زیست برای بررسی چالشها و ارائه راهکارهای حفاظت.
🔘 پاکسازی طبیعت: گروههای کوهنوردی و دوستداران طبیعت به پاکسازی دامنهها و مسیرهای منتهی به قله میپردازند.
🔘 برنامههای فرهنگی و هنری: شامل اجرای موسیقی محلی، شعرخوانی، و نمایشگاههای عکس با محوریت دماوند.
🔘 کوهنوردی نمادین: صعود گروههایی از کوهنوردان به قله دماوند به منظور گرامیداشت این روز.
🗻 دماوند: نیازمند توجه و حمایت همگانی
روز ملی دماوند یادآور این نکته مهم است که حفاظت از این گنجینه طبیعی و ملی، وظیفه تک تک ماست. دماوند نه تنها بخشی از جغرافیای ما، بلکه جزئی جداییناپذیر از هویت فرهنگی و تاریخی ایران است. با افزایش آگاهی، رعایت اصول زیستمحیطی و مطالبهگری از مسئولان، میتوانیم آیندهای پایدار را برای این نماد سرافراز ایرانزمین رقم بزنیم.
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🔸/channel/eshtadan
#ژاله_آموزگار :
آرِش داستانی، نمادی از من و شماست. #فردوسی آرش است و همه وجودش را در شاهنامه مینویسد و پرتاپش میکند تا سایهبان من و شما شود تا در زیر آن هویتمان را فراموش نکنیم. ما همه آرشیم. حافظ آرش است؛ او تفکر عمیق ایرانی را از لابهلای سرودهای آسمانیاش جای میدهد تا همه بدانند ما اهل تفکر بودهایم. سعدی، آرش است؛ جهان را در مینوردد و توشه برمیچیند، یاد میگیرد. داستانهای او مَثل میشود تا همه بدانند جوانمردی را نباید کشت. بیهقی آرش است؛ او وجودش را در داستان حسنک میریزد تا بدانیم و بخوانیم و عبرت بگیرم. دهخدا آرش است که از شهری کوچک برمیخیزد و در گوشه اتاقش مدادش را میتراشد، بر فیشهای خودبریده واژه مینویسد و این مجموعه افتخارآمیز ایجاد میشود.
@shahnamehpajohan
🔹/channel/eshtadan
#میرجلال_الدین_کزازی :
شاهنامه سپاهی شگرف، شگفتیانگیز، بیمانند و ورجاوند را پدید آورد که دشمنان را، کسانی که میخواستند ایران را بپراکنند، بیاشوبند، راند و ناکارآمد کرد. این سپاه، سپاهی بود با هزار هزاران جنگاور، سپاهی از واژگان، هیچ نیرویی نمیتوانست در برابر این سپاه در ایستد و تاب بیاورد.شاهنامه، بیگمان برترین، بنیادینترین شاهکار ادبی در پیوند با ایران و ایرانی است. چرا چنین است؟ پاسخ ناگفته روشن است، زیرا در این شاهکار همواره سخن از ایران و ایرانیان رفته است. از همین روی بوده است که شاهنامه از همان آغاز پیدایی، جایی ویژه، بیهمانند، پایدار در دل ایرانیان یافته است. هنوز هم چنین است.
@shahnamehpajohan
🔸/channel/eshtadan
وطنپرستی و نوعدوستی
اگر مهر من نسبت به وطن تنها از آن سبب باشد که خود از آن مرز و بوم هستم و بخواهم این عنوان را وسیلۀ مغایرت خویش و بیگانه قرار داده و از اختلافات و نفاق بین مردم برای خود استفاده کنم این وطنپرستی نیست، خودپرستی است...
ولیکن یک وطنپرستی بیغرضانه هم هست که هر فردی چون پروردۀ آب و خاکی است به واسطۀ نعمتها و تمتعاتی که از وطن و ابنای وطن دریافت کرده نسبت به آنها در خود حقشناسی احساس میکند، چنانکه فرزند نسبت به پدر و مادر مهر میورزد. این حب وطن مستحسن است، بلکه هر فردی به آن مکلّف میباشد الا اینکه میتوان متذکر شد که این وطنپرستی با حبّ کلیۀ نوع بشر منافات ندارد و انسان همچنان که در درجۀ اول رهین منت پدر و مادر و در درجۀ دوم مدیون ابناء وطن است، در درجۀ سوم ذمهاش مشغول کلّیۀ نوع بشر میباشد و همه را باید دوست بدارد و خیر و سعادت همه را باید بخواهد که خیر و سعادت خود و قوم او هم در آن است. بعبارت اخری این قسم وطنپرستی جزء تعاون و همبستگی کل نوع بشر است.
[سیاستنامۀ ذکاءالملک: مقالهها، نامهها و سخنرانیهای سیاسی محمّدعلی فروغی، بهکوشش ایرج افشار، هرمز همایونپور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۲۵۱]
@AfsharFoundation
🔹/channel/eshtadan
#ایران
ایران عزیز خانۀ ماست
میهن، وطن، آشیانۀ ماست
این خانۀ شش هزار ساله
از ماست به موجب قباله
آن روز که خاک آن سرشتند
بر سنگ، قبالهاش نوشتند
وین کهنهقباله را گواهان
هستند مِهان و پادشاهان
از کورش و اردشیر و دارا
میراث رسیده است ما را
سنگی که درین بنا بهکارست
از خانهخدا بران نگارست
خشتی که فتاده بر زمینست
از خون دلاوری عجینست
دشتی نه، که نیست رزمگاهی
راهی نه، که نیست شاهراهی
از ساحل هیرمند تا وخش
رستمش سپرده با پی رخش
میجوی نشانهها به هر مرز
از خسرو و طوس و گیو و گودرز
میکاو زمین و بین به هر گام
شمشیر قباد و خُود بهرام
در هر قدمی و هر بدستی
پایی بفتاده است و دستی
آن کوه که بنگری به هامون
پرورده به دامن آفریدون
آن قلّه که برده سر به افلاک
آورده به بند پای ضحّاک
آن بحر مهیب بیکرانه
خوردهست ز شاه تازیانه
آن بارگه بلندبنیاد
از خسرو دادگر کند یاد
آن صفّه مقام شهریاریست
وان بُقعه مزار نامداریست
این ناموران و پاکجانان
بخشنده سر و جهانستانان
از کوشش و کار و دانش و داد
کردند چنین خجستهبنیاد
با نام نکو جهان سپردند
رفتند و به دیگران سپردند
پس دست به دست از پدرها
گردید و رسید با پسرها
امروز که ای ستودهفرزند
هستی تو برین سرا خداوند
«غافل منشین نه وقت بازیست
وقت هنرست و سرفرازیست»
از پا منشین و جا نگه دار
گر سر بدهی سرا نگه دار
این پند شنو ز خانهبردوش
ور خانه بود خراب مفروش
[حبیب یغمایی، یغما، مهر ۱۳۳۰، شمارهٔ ۴۱، ص ۳۲۶- ۳۲۷].
/channel/eshtadan
✍محمدعلی اسلامی ندوشن:
🔹 ایران از آزمایشها گذشته است، مانند سیاوش گذرنده بر آتش؛ سرزمین شگفت، خودآزار، رمزآلود، بارکشنده چون لوک، پای فشارنده مانند قیج. دیدیم که همه آمدند و رفتند: اسکندر رفت، عرب رفت، ترک و تاتار رفتند، و او، او را چه بنامیم؟ سیمرغ چارهگر، چنار پیر، آتش نمردنی؟ همانگونه بر جای است و چنین مینماید که سختجانی او ضربههای روزگار را از سر میگذراند.
ایران را از یاد نبریم، صص۳۲۰-۳۱۹
*لوک: شترِ نرِ نیرومند که پیشروندهٔ کاروانِ شترهاست.
*قیچ: درختچهای سخت در بیابانها.
@dr_eslaminodoushan
🔹/channel/eshtadan
🔸🔹طباطبایی در باب سرشت جنگ در باره ایران چه نوشته بود؟
استاد جواد طباطبایی در دفتر تأملی درباره ایران پیرامون جنگ چنین نوشته بود:
🔸تحول تاریخی هیچ قومی در شرایط آزمایشگاهی شکل نمیگیرد بلکه تاریخ، میدان پیکار پیوسته است و میزان داوری در تاریخ، دستاوردهای جنگ است نه نتیجه نبرد.
این نکته اساسی را نباید فراموش کرد که وضع بحران و جنگ همیشه نتیجه گزینش آزاد یک قوم نیست بلکه تحمیلی است. هیچ قومی نمیتواند به پیامدهای جایگاه جغرافیای سیاسی سرزمین خود تن در ندهد، اما میتواند با شناخت درست داده ها و با آگاهی از منطق آن خود را بر داده های «جغرافیای سیاسی» تحمیل کند. به دیگر سخن ایرانزمین با توجه به مکان خود در جغرافیای سیاسی نمیتوانسته است در معرض یورش اقوام بیگانه قرارنگیرد، اما با توجه به دائمی بودن تهدید و تجاوز میبایست اندیشه ای از «مدیریت بحران» پیدا می کرد که تا بتواند درد «ضعف طبیعی» خود را با آخرالدوای اراده معطوف به قدرت درمان کند.
@JavadTaba 🌲
🔹/channel/eshtadan