زبان انگلیسی را دقیق و اصولی بیاموزیم. ارائهدهندهی دورهی ناهمزمانِ «افزایش واژگان، درک مطلب و تحلیل متن انگلیسی» - عبدالرضا شهبازی، مترجم و مدرّس زبان انگلیسی @abdorrezashahbazi
برای توصیف ماری به سمی بودن درست این است که صفت venomous بهکار رود نه poisonous.
با این همه، در محاوره و بین مردم عمدتاً poisonous بهکار میرود، هر چند از نظر فنی درست نیست.
فرق این دو در این است که venomous زمانی استفاده میشود که جانور سم خود را به بدن جاندار مقابل تزریق میکند (یعنی آسیبرسانی بهصورت active انجام میشود).
ولی poisonous زمانی بهکار میرود که روی کل سطح بدن جاندار یا برخی نواحی آن مادهای سمی ترشح میشود مانند برخی قورباغهها (یعنی آسیبرسانی بهصورت passive انجام میشود).
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
وقتی قید almost قبل از صفت یا قیدی دیگر بیایید عموماً بهمعنی «تقریباً» است.
◽️I'm almost ready.
من تقریباً آمادهام.
◽️It was almost midnight.
تقریباً نیمهشب بود.
◾️ولی وقتی این قید قبل از فعل بیایید معادل «تقریباً» در مواردی کارساز نیست.
◽️I almost broke my leg.
اگر در ترجمهی این جمله بگویم پایم تقریباً شکست، یعنی دقیقاً چه اتفاقی افتاده است؟ بالأخره شکست یا نشکست؟
اینجا مفهوم جمله این است:
کم مانده بود پایم بشکند.
چیزی نمانده بود پایم بشکند.
نزدیک بود پایم بشکند.
▪️یعنی فعل نهایتاً محقق نشده است.
🔲 بنابراین، هر وقت almost قبل از فعلی بیاید که آن فعل:
(1) در زمان گذشته(ی ساده) باشد،
(2) جزو افعالی باشد که در یک مرحله یا لحظه انجام شود (punctual verbs) نه طی یک روند یا فرآیند،
(3) مطلوب ما نباشد،
به این معنی است که آن فعل در آخرین لحظه انجام نشده است. به بیان دیگر، فعل تا مرز تحقق رفته ولی نهایتاً عملی نشده است.
🔸در چنین مواردی امثالِ «چیزی نمانده بود (که)، کم مانده بود (که)، نزدیک بود (که)» برای جایگزینی almost در فارسی مناسب است.
چند مثال:
◽️I was so surprised to see him (that) I almost fell off my bike.
آنقدر از دیدنش تعجب کردم که کم مانده بود از دوچرخه بیفتم. (ولی نیفتادم.)
◽️She almost died in the car crash.
نزدیک بود در تصادف اتومبیل جانش را از دست بدهد. (ولی نمرد.)
◽️The big plane almost smashed the little plane.
هواپیمای بزرگ کم مانده بود هواپیمای کوچک را در هم بکوبد. (ولی تصادف نکردند.)
◽️He was almost killed in the battle.
کم مانده بود در نبرد کشته شود. (ولی زنده ماند.)
◽️I was almost bitten by a deadly snake.
چیزی نمانده بود که ماری سمی مرا نیش بزند. (ولی نیشم نزد.)
◽️The storekeeper was so irate he almost threw me out of the place.
صاحب مغازه آن قدر خشمگین بود که کم مانده بود مرا از محل بیرون بیندازد. (ولی بخیر گذشت.)
◼️علاوه بر وجه مثبت - نظیر جملههای بالا - جمله در این ساختار ممکن است در وجه منفی نیز بهکار رود.
◽️I almost didn't meet him.
چیزی نمانده بود که نبینمش./ کم مانده بود که ملاقاتش نکنم.
▪️دقت کنید که در اینجا «ملاقات نکردن آن شخص» است که امر مطلوبی نیست، یعنی اگر ملاقاتش نمیکردم، بد میشد.
◽️When I heard the tickets were £25 each, I almost didn’t go to the theater.
وقتی شنیدم قیمت هر بلیت ۲۵ پوند است، کم مانده بود قید رفتن به تئاتر را بزنم.
▪️در اینجا «نرفتن به تئاتر» است که مطلوب نیست.
◽️We almost didn't get married.
کم مانده بود ازدواجمان سر نگیرد.
▪️در اینجا «ازدواج نکردن» است که مطلوب نیست.
◽️I almost didn't recognize you.
کم مانده بود به جایت نیاورم.
▪️در اینجا «به جا نیاوردن» است که مطلوب نیست.
🔳با مقایسۀ دو وجه مثبت و منفیِ این ساختار میتوان نتیجه گرفت که در وجه مثبت، تحقق فعل منفی است (یعنی انجام نشده است)، و در وجه منفی، تحقق فعل مثبت است (یعنی انجام شده است).
🔹شرط سوم این ساختار، یعنی مطلوب نبودن، خصوصاً شرط مهمی است و بدون حضور آن ناچار باید همان معادل «تقریباً» را بهکار برد.
◽️I almost finished the book.
در اینجا «تمام کردن»ِ کتاب امر مطلوبی است، بنابراین، نمیتوان ترجمه کرد «کم مانده بود کتاب را تمام کنم.»
معنی جمله هم میشود: تقریباً کتاب را تمام کردم. (یعنی تعداد معدودی از صفحاتش باقی ماند که باید بخوانم.)
🔺در وجه منفی، اگر آنچه منفی میشود خود فعل نامطلوبی باشد، کل جمله دچار غرابت معنایی شدیدی میشود.
◽️A poisonous snake almost didn’t bite me.
کم مانده بود ماری سمی مرا نیش نزند!!
◾️قید nearly نیز همین ویژگیها را دارد.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
سودمندی فراگیری زبان انگلیسی تنها در بهرهگیری بیواسطه از منابع انگلیسی و رهایی از اسارتِ ترجمه نیست. این یک وجه قضیه است که بسیار هم مهم هست. وجه دیگر آن، که البته در فراگیری هر زبان خارجی دیگری هم صدق میکند، این است که از پنجرهای دیگر و از زاویهای کاملاً متفاوت جهان را مینگریم.
نوع چینش کلمات در ساختارهای نحوی متفاوت و ترکیبات و تعبیرات در زبان دیگر، چارچوب این پنجرهی جدید را شکل میدهند. هرگاه این دنیای جدید را از صافی ترجمه - مثلاً از انگلیسی به فارسی - گذر میدهیم، در واقع، آن پنجره جدید را میبندیم و مفاهیم را از طریق پنجرهی فارسی وارد ذهن خواننده میکنیم. چارهی دیگری هم نیست. مخاطب انگلیسیندان گرچه مفاهیم را هرقدر هم بدیع و تازه در قالب ترجمه دریافت میکند ولی هیچگاه نمیتواند چگونگی دیدن جهان از پنجرهی انگلیسی را تجربه و افقی دیگر را نظاره کند.
فراگیری عمیق انگلیسی (یا هر زبان خارجی دیگر) حتی به تجربهی ذهنی بدیعِ نگریستن به جهان از پنجرهی زبانی دیگر هم منحصر نمیماند. پژوهشهای جدید نشان میدهند هر زبانی حتی روی بافت فیزیکی مغز نیز تاثیر میگذارد. یعنی بخشهایی از سختافزار مغز نیز متناسب با زبانی که فرد آموخته تغییر میکند و پیوندهای عصبی اختصاصیِ آن زبان در مغزش شکل میگیرد (اینجا را ببینید).
از این رو، بهتر است فراگیری عمیق انگلیسی و رهایی از ترجمه را از این زاویهی مهم نیز ببینیم.
- عبدالرضا شهبازی
◽️یک مطلب مرتبط
◽️تصویر متناسب با این مطلب را هم دادم هوش مصنوعی ساخت.
@Englishnutsbolts
در انگلیسی (مثل هر زبان دیگری) جملههایی هستند که خوانش و در نتیجه فهم اولیه از آنها دشوار است. دلیل این دشواری هم این است که خواننده به تجزیهی (parse) نادرستی از آنها دست میزند (مبتنی بر صورتها و ترکیبهای آشناتری که در ذهن دارد) و بههمین سبب موقتاً در بنبستی معنایی و نحوی گرفتار میشود.
این جملههای گمراهکننده را به انگلیسی جملههای مسیرباغی (garden-path sentence) میگویند.
محض آشنایی، چند گونه از این جملهها را با هم مرور میکنیم.
به این جمله دقت کنید:
◻️The old man the boats while the young wait on the shore.
تجزیهی اولیه معمولاً این است که old man گروه اسمی باشد.
ولی با این تجزیه، بند اول جمله را بیفعل میکنیم و در واقع بند اول بیمعنی میشود.
مشکل کجاست؟
در اینجا، تجزیهی اولیه یعنی old man نادرست است.
تجزیهی درست این است که the old بهمعنی پیرمردها فاعل جمله باشد.
از همین رو، کلمهی man در اینجا فعل است بهمعنی پشت وسیله یا دستگاه یا ... چیزی ایستادن یا با آن کار کردن.
مشکل حل شد.
پیرمردها هدایت و راهبریِ قایقها را بر عهده دارند در حالی که جوانان در ساحل منتظرند.
یک نمونهی دیگر:
◻️The complex houses married and single soldiers and their families.
گروه اسمیِ complex houses را اگر در نظر بگیریم، بهلحاظ معنایی با married مشکل خواهیم داشت چون خانه ازدواج نمیکند. دیگر اینکه قسمت دوم جمله بیفعل میشود.
پس این تجزیه نادرست است.
تجزیهی درست این است که the complex بهمعنی مجتمع (مسکونی) در نقش فاعل باشد و house در اینجا (نه اسم) که فعل باشد، بهمعنیِ سکنی دادن، جا دادن و از این دست.
مشکل حل شد.
در این مجتمع مسکونی سربازان متاهل و مجرد و خانوادههایشان سکنی دارند.
🔷 حالا کمی با جملههای زیر دستوپنجه نرم کنید.
پاسخها را با لمس قسمت پوشاننده ببینید.
◻️The horse raced past the barn fell.
در اینجا raced فعل نیست. در واقع raced past the barn بند موصولیِ کوتاهشده است، یعنی اسبی با چنین وصفی. فعل اصلی جمله هم fell است.
◻️The florist sent the flowers was pleased.
در اینجا sent فعل اصلیمان نیست درواقع
sent the flowers
بند موصولی کوتاهشده است یعنی گلفروشی با چنین وصفی. گروه فعلی اصلی در این جمله was pleased است.
◻️The cotton clothing is made of grows in Mississippi.
در اینجا هم clothing is made of بند موصولی کوتاهشده است، یعنی که لباس از آن ساخته میشود.
فعل هم طبیعتاً grows است.
پنبهای که .... در میسیسیپی عمل میآید.
◻️Fat people eat accumulates.
تجزیهی fat people به گروه اسمی نادرست است.
در اینجا fat (بهمعنی چربی) فاعل جمله است. ترکیب people eat هم بند موصولی کوتاهشده است، بهمعنیِ که مردم میخورند.
فعل جمله هم accumulates است بهمعنی انباشته شدن و جمع شدن.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
◼️Seeing Myself (2017)
◻️Susan Blackmore
▪️فشردهی چندخطی از این کتاب را اینجا بخوانید.
@Englishnutsbolts
🟧 دورههای آموزش درک مطلبِ انگلیسی با تدریس عبدالرضا شهبازی (مدرّس و مترجم زبان انگلیسی):
➖➖➖➖
✅ دورهی ضبطشدهی «درک مطلب انگلیسی: از مبتدی تا متوسطه»
این دوره شامل سه بسته است و هر بسته شامل ۱۰ متن که درک مطلب انگلیسی را از سطح مقدماتی تا متوسطه آموزش میدهد.
تمامی متنها تحلیل معنایی میشوند و به جنبههای مختلف واژهها (اعم از فعلها و اسمها و ...) اشاره میشود و گرامر، خصوصاً زمانها، تا جایی که بهکار معنایابی کمک کند توضیح داده میشود.
⬅️ تدریس متن اول از بستهی اول این مجموعه را میتوانید از اینجا گوش دهید.
➖➖➖➖
✅ دورهی ضبطشدهی «افزایش واژگان، درک مطلب و تحلیل متن انگلیسی» که در سطح متوسطه تا پیشرفته (عمدتاً پیشرفته) جملات و متنهای مختلف را تحلیل معنایی میکند.
این دوره فعلاً شامل ۹ بسته است.
در بستهی هشتم (که ساختارش با هفت بستهی قبلی متفاوت است) متون پیشرفته انگلیسی (از جمله بریدههایی از کتابها) کار میشود.
بستهی نهم نیز تماماً برگرفته از هشت کتاب در موضوعات مختلف و تحلیل معنایی آن متون است.
عنوان «افزایش واژگان» را نباید با تبلیغات کاذب بازار اشتباه گرفت. منظور از افزایش واژگان در اینجا یادگیری واژهها در جملههای مختلف و در ترکیب با تحلیل معنایی است.
زبانآموز در این بستهها با انبوهی نکات ریز و درشت آشنا میشود و بهتدریج به فهمی زیرپوستی از انگلیسی دست مییابد.
⬅️ تدریسِ درس اول از بستهی اول از این مجموعه را از اینجا گوش دهید.
➖➖➖➖
🔷 این بستهها در حُکم محور کار هستند و برای تثبیت و افزایش دانش انگلیسی، زبانآموز لازم است در کنار آنها مدام متناسب با سطح خود مطالب فراوان انگلیسی بخواند و با آنها کلنجار رود.
🔶 برای کسب اطلاع از چگونگی دریافت این بستهها و احیاناً پرسشهای دیگر در خصوصی به من پیام بدهید:
@abdorrezashahbazi
- عبدالرضا شهبازی
مدرّس و مترجم زبان انگلیسی
@Englishnutsbolts
Pope Leo XIV (14th)
Born Robert Francis Prevost, the American cardinal was elected the 267th Pope on May 8, 2025.
◻️The election of a new pope is a lengthy procedure.
انتخاب پاپ جدید روالی طولانی دارد./ پاپ جدید طی روالی طولانی انتخاب میشود.
🔳 در آیین کاتولیک، کلمهی pontiff (بهمعنی کشیشِ اعظم) را بهلحاظ فنی خطاب به هر اسقفی (bishop) میتوان بهکار برد. ولی تقریباً همهی کلیساهای کاتولیک ترجیح میدهند این کلمه را فقط برای پاپ (Pope) بهکار ببرند و بهشکل Pontiff استفاده کنند.
بنابراین، این دو کلمه تقریباً مترادف محسوب میشوند، هرچند Pontiff رسمیتر است و بیشتر در اسناد مذهبی و مکاتبات رسمی بهکار میرود.
با این همه، در زبان مطبوعات نیز گاه برای پرهیز از تکرار کلمهی Pope از Pontiff هم استفاده میکنند.
حرف آغازین P را در هر دو کلمه وقتی خطاب به پاپ مشخص و معینی است یا قبل از نام پاپ بیاید بزرگ مینویسیم. ولی وقتی بهطور کلی صحبت میکنیم یا از پاپهای مختلف بدون ذکر نام یاد میکنیم از p کوچک استفاده میکنیم.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
فعل to say در حالت گذشته و اسم مفعول بهشکل said میآید.
این را میدانیم.
ولی با said ترکیب اصطلاحیِ کوتاهی هم ساخته میشود (... ,That said) که تقریباً ربطی به معنای اصلی فعل to say ندارد.
این ترکیب که در نگارش در آغاز جمله میآید و بعد از آن ویرگولی گذاشته میشود، بهمعنی با این همه، هرچند، ولی، با وجود این، و از این دست است.
مثلاً
◽️This phone is expensive. That said, the quality is really good.
قیمت این تلفن بالاست. ولی کیفیتش واقعاً خوب است.
◽️My husband and I have been much happier lately. That said, we still argue quite a lot.
من و شوهرم این اواخر خیلی شاد و خوشحالتر بودهایم. با این همه، هنوز هم زیاد با هم جروبحث میکنیم.
◽️The economy's improving. That said, unemployment's still a problem.
اقتصاد رو به بهبودی است. اما بیکاری هنوز معضلی است.
☚ ترکیب that said درمجموع، بهلحاظ سیاق (register) خنثی (neutral) است، یعنی نه کاملاً رسمی است نه کاملاً گفتاری. با این همه، تا حدی گرایش بهسمت رسمی بودن دارد.
از این رو، میتوانیم آن را در نوشتار رسمی و جدی و گفتار سطح بالا بهکار ببریم.
نوشتار رسمی:
◻️The data suggest a positive trend. That said, more research is needed to confirm the results.
دادهها روند مثبتی را نشان میدهند. هرچند، برای تایید نتایج به پژوهش بیشتری نیاز است.
گفتار نسبتاً رسمی (سطح بالا):
◻️I agree with most of what you said. That said, I still have a few concerns.
با بیشتر حرفهای شما موافقم. با این همه، هنوز نگرانیهای چندی دارم.
🔳 کلمهی said حالت صفتی هم به خود میگیرد. در این حالت بهمعنی مذکور، مزبور، ذکرشده، عنوانشده، پیشگفته و از این دست است و عمدتاً در موقعیتهای رسمی و حقوقی بهکار میرود.
◽️The said weapon was later found in the defendant's home.
اسلحهی مزبور بعدها در خانهی متهم یافت شد./ اسلحهی مزبور را بعدها در خانهی متهم یافتند.
◽️The said party has denied the charges.
حزب مذکور اتهامات را رد/تکذیب کرده است.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
◼️هومر
◻️نوشتهی دبلیو. بی. استنفورد
◻️ترجمهی خشایار دیهیمی
◻️انتشارات کهکشان، ۱۳۷۶
🔳این کتاب کوچک منبعی سودمند است برای آشنایی با زمینه و زمانهی هومر و بررسی مختصر مضامین اصلی دو حماسهی ایلیاد و اُدیسه.
این کتاب ذیل مجموعهی بینظیر نسل قلم بهچاپ رسید.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
ترجمهی خوب بخوانیم.
دو جلد کتاب ایلیاد و اُدیسه، اثر شاعر نامآور یونان باستان هومر، را در ایران عمدتاً بهترجمهی زندهیاد استاد سعید نفیسی (۱۳۴۵-۱۲۷۴) میشناسیم که در دههی سی شمسی از فرانسه به فارسی برگرداند و همچنان بازچاپ میشود.
خواندن این اثر جاودانه بهسبب طولانی بودن ممکن است برای برخی بزرگسالان، در هر زبانی، حوصلهبر و دشوار باشد چه رسد به نوجوانان.
از همین رو، خانم جین ورنر واتسون (۲۰۰۴-۱۹۱۵)، بانوی آمریکاییِ نویسندهی کتابهای کودکان، را در میانهی قرن بیستم بر آن داشت تا این دو سرودهی حماسی بیهمتا را به زبان نوجوانان خلاصه و بازنویسی کند. افزون بر این، برخی عبارات دو اثر اصلی را نیز در جایجای کتابش بهکار برد تا نوجوانان طعمی از اصل آن سرودهها را دریابند.
سال گذشته، رضا خاکیانی، ویراستار کهنهکار و باسوادِ نشر کارنامه، این کتاب را بهخوبی به جامهی فارسی در آورد.
این کتاب هم برای نوجوانان مناسب است (حولوحوش متوسطهی اول) و هم بزرگسالانی که حوصلهی خواندن اصل اثر را ندارند.
پارهای از این ترجمه را در ادامه بخوانید.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
در فرهنگهای انگلیسی به فارسی معادل دو فعلِ approve و ratify «تصویب کردن»، «به تصویب رساندن»، «تایید کردن» و از این دست ذکر شده است.
درست است که این دو فعل مترادف محسوب میشوند، یعنی در یک حوزهی معنایی، جای دارند، ولی با هم فرق مهمی هم دارند.
فعل approve هم در بافتهای عمومی و هم در بافتهای حقوقی و قانونی استفاده میشود.
اما فعل ratify کاملاً رسمی است و در واقع، از تِرمهای تخصصیِ حوزهی حقوق و قانون است.
تفاوت اصلی معنایی آنها ولی در این است که approve در سطحی عمومیتر و پایینتر انجام میشود و ratify در سطحی عالی یا بالاتر و از سوی مرجعی برتر بهوقوع میپیوندد و مرحلهی نهاییِ تصویب یا تایید است. مضافاً اینکه روندِ انجام approve و ratify هم با هم فرق دارند.
درمجموع، میتوان گفت که هر ratify بهطور کلی نوعی approve است ولی هر approve را نمیتوان ratify محسوب کرد.
مطلب دیگر اینکه در برخی بافتها لازم است ratify را برای وضوح و دقت بیشتر، «تصویب نهایی کردن» یا «به تصویب نهایی رساندن» ترجمه کنیم.
◻️The cabinet approved the draft treaty, but it still needed to be ratified by the parliament.
کابینه پیشنویس معاهده را تصویب کرد، ولی لازم است مجلس نیز آن را به تصویب برساند.
◻️They approved the merger in principle, yet the shareholders must ratify it at the annual meeting.
ادغام را بهطور کلی تصویب کردند، با این همه، سهامداران باید آن را در جلسهی سالانه به تصویب نهایی برسانند.
◻️The United Nations approved the resolution, but it has yet to be formally ratified by individual member states.
سازمان ملل قطعنامه را تصویب کرد، ولی لازم است تکتک کشورهای عضو نیز آن را رسماً به تصویب برسانند.
◻️The negotiators reached a deal, which the ministers approved, and the parliament later ratified.
مذاکرهکنندگان به توافقی دست یافتند که وزرا آن را تصویب کردند و نهایتاً مجلس نیز آن را به تصویب رساند.
◻️The 22nd Amendment to the U.S. Constitution was first approved by Congress in 1947, and later ratified by over three-fourths of the state legislatures in 1951.
متمم بیست و دوم قانون اساسی ایالات متحده را نخست کنگره در سال ۱۹۴۷ تصویب کرد و سپس در سال ۱۹۵۱، بیش از سهچهارمِ مجالس قانونگذاری ایالتی آن را به تصویب نهایی رساندند.
▪️قبلاً دربارهی این متمم اینجا نوشتهام.
🔳 اسم approval و ratification نیز همین تفاوت معنایی را با هم دارند.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
اگر مدام با انگلیسی کلنجار نرویم، نهتنها فهممان از این زبان عمیقتر نمیشود که آموختههایمان نیز بهتدریج کمرنگ و نهایتاً فراموش خواهند شد.
ما انگلیسی را میآموزیم تا - دستکم در سطح مهارت خواندن - نخست متون عمومی این زبان و بعد متون تخصصی رشتهی خود را مستقیم از منابع اصلی بخوانیم و بفهمیم.
چه فایدهای دارد اگر وقت و انرژی و هزینه بابت یادگیری صرف کنیم ولی در همان حدِ دورهی آموزشی بمانیم و دل به دریا نزنیم؟
حین کلنجار با متن انگلیسی است که آموختههایمان صیقل میخورد و تثبیت میشود و درهای قفلشده یکی پس از دیگری به رویمان باز میشود.
من در این کانال بارها از روشهای مندرآوردیِ حفظِ طوطیوار واژهها و اصطلاحات و تعبیرات انگلیسی انتقاد کردهام، یعنی آنچه در بازار آشفتهی آموزش این زبان در ایران متاسفانه تبلیغ میکنند.
فقط و فقط با خواندنِ منظم، جسورانه و فراوانِ متون مختلف و کندوکار در فرهنگها و یادداشتبرداری است که تسلط ما بر متنِ انگلیسی افزایش مییابد و فهممان از آن ژرفتر میشود.
راه صحیح این است، الباقی افسانه است و افسون.
- عبدالرضا شهبازی
مدرّس و مترجم زبان انگلیسی
@Englishnutsbolts
تقسیمات اداری و اجراییِ (administrative divisions) کشورهای مختلف را، که در فارسی به آن استان میگوییم، با کلمات متفاوتی در انگلیسی بیان میکنند:
در کشورهایی مثل ایران، آفریقای جنوبی، کانادا و ... به آن province میگویند.
در کشورهای عربی عمدتاً به آن governorate میگویند.
در کشورهایی مثل ژاپن به آن perfecture میگویند.
در کشورهایی مثل آمریکا به آن state میگویند.
در روسیه، قرقیزستان و ... به آن oblast میگویند؛ البته این کلمه روسی است ولی معمولاً هنگام صحبت دربارهی روسیه و برخی کشورهایی که این نوع تقسیمبندی را دارند، به همین شکل در انگلیسی بهکار میرود.
در سوئیس به آن canton میگویند.
در کشور امارات متحدهی عربی که از چندین امیرنشین تشکیل شده است به آن emirate میگویند.
بهطور حتم این پرسش پیش میآید که فرق این کلمات در چیست؟
پاسخ این است که هر کشور مبتنی بر نظام سیاسی خود عموماً تعریفی ویژه از این تقسیمات دارد و نمیتوان تفاوتهایی دقیق و مشخص را بین آنها بر شمرد، سهل است، حتی ممکن است، مثلاً، province در کشوری تعریفی داشته باشد که با تعریف آن در کشور دیگر متفاوت باشد.
آمریکا و نیجریه، مثلاً، هر دو state دارند ولی مطابق با نظام سیاسیشان، تعریف state در هر کدام با دیگری متفاوت است.
بهلحاظ معادلی، معمولاً "استان" را برای کلمات بالا بهکار میبریم، بهجز آمریکا که "ایالت" را برای state استفاده میکنیم. استثناءها البته همیشه هستند.
نکتهی دیگر اینکه لازم است ببینیم تقسیمات اداری و اجرایی هر کشوری با چه عنوانی در انگلیسی بهکار میرود و همان را استفاده کنیم و بعد اینکه دقت کنیم در کشورِ مورد نظر، آن نام دقیقاً چه تعریفی دارد و آن ناحیهی جغرافیایی برخوردار از چه اختیارات اداری و اجرایی است.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
اینجا هم در ترجمه با مشکل مواجه میشویم.
کلمهی dead از یکسو به فرد مردهای اشاره دارد که در ماشین نعشکش (hearse) قرار دارد.
از سوی دیگر، به باتری ماشین اشاره دارد، چون dead اگر در اشاره به باتری بهکار رود یعنی باتری خالی یا خراب است.
◽️a dead battery
باتریِ خالی
◽️The battery is dead.
باتری خالی شده.
در اشاره به ماشین: باتری خالی کرده.
اصولاً dead را زمانی در اشاره به وسیلهای برقی یا الکتریکی یا الکترونیکی بهکار میبریم که بخواهیم نشان دهیم بهعلت قطع برق یا نبودِ الکتریسیته، آن وسیله کار نمیکند.
◽️Suddenly the radio went dead.
رادیو ناگهان از کار افتاد (یا صداش قطع شد).
خط تلفن هم اگر قطع شود (یعنی هیچ صدایی و آثار حیاتی در آن نباشد) میگوییم dead است.
◽️The line was dead.
خط قطع بود.
اگر بهطور کلی در اشاره به اتومبیل dead را بهکار ببریم، غالباً بهمعنی قطع برق ماشین و خالی بودن باتری است که باعث شده ماشین روشن نشود.
🔳 کلمهی dead را، در عکسنوشتهی بالا، انگلیسیزبان هم در اشاره به میّتِ داخل ماشین میفهمد و هم در اشاره به خالی بودن باتری.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
◼️کتابهای انگلیسی دبیرستان در دههی شصت
فایل بالا شامل پیدیافِ چهار جلد کتابِ درسی زبان انگلیسیِ چهارسالِ دبیرستان است که طی دههی شصت شمسی در دبیرستانهای ایران تدریس میشد.
برای راحتی کار، پیدیافِ این چهار مجلد را بههم وصل کردهام و از طرح جلدهایشان یک طرح ترکیبی برای جلد کل این فایل درست کردهام.
این کتابها برای برخی بیشک نوستالژی است. برای خیلیهای دیگر نیز نقبی است به تاریخ آموزش رسمی انگلیسی در مدارس ایران طی آن سالهای دور، فرصتی برای کندوکاو در چندوچون این کتابها و احیاناً بررسی انتقادی جنبههای آموزشی آنها.
◽️پیدیاف کتاب انگلیسی سال اول دبیرستان متاسفانه ناقص است، یعنی فقط تا صفحهی ۳۲ را شامل میشود و بعد از آن، دوباره از ابتدای کتاب تا صفحهی ۳۲ تکرار میشود! هرقدر جستوجو کردم پیدیاف سالمی از این کتاب نیافتم. ظاهراً هرچه هست همین است.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
🔳 مسیر تقویت بنیادی درک مطلب انگلیسی با بستههای تالیفی من مبتنی بر دو دوره است:
◻️مبتدی تا متوسطه، شامل ۳ بسته (اینجا را ببینید و نمونهی تدریس را بشنوید)
◻️متوسطه تا پیشرفته، شامل ۹ بسته (اینجا را ببینید و نمونهی تدریس را بشنوید)
✅ کلاً دو دورهی ضبطشده (مجموعاً ۱۲ بسته)
🔸 پرسشهای احتمالیتان را دربارهی بستهها در خصوصی بپرسید:
@abdorrezashahbazi
- عبدالرضا شهبازی
مدرّس و مترجم زبان انگلیسی
@Englishnutsbolts
Such a beauty from days long gone.
@Englishnutsbolts
"One day you'll leave this world behind.
So live a life you will remember.
My father told me when I was just a child:
'These are the nights that never die.'"
@Englishnutsbolts
وقتی یادگیری انگلیسی را شروع میکنیم مثل این است که در کنار یک مرکز خرید بسیار بزرگ و چندده طبقه با چندین هزار فروشگاه (= زبان فارسی) یک مغازهی فسقلی (= انگلیسی) باز کردهایم.
برای اینکه این مغازهی فسقلی را آن قدر توسعه دهیم که در کنار آن مرکز خریدِ غولآسا عرض اندامی کند راه درازی در پیش داریم و این راه جز با تلاش روزانه و صرف وقت و انرژی و هزینه و پیروی از روش درست و درگیری مداوم و هدفمند با انگلیسی پیمودنی نیست.
- عبدالرضا شهبازی
مدرّس و مترجم زبان انگلیسی
@Englishnutsbolts
نظرات برخی از دوستانی را که قبلاً از بستههای دورهی ضبطشدهی "افزایش واژگان، درک مطلب و تحلیل متن انگلیسی" استفاده کردهاند اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا بخوانید.
@Englishnutsbolts
🔳 EDEN (2024)
◽️Ben Ouaniche
@Englishnutsbolts
Predators (2010)
◽️We're gonna need a new plan.
@Englishnutsbolts
یادداشتها و ترجمههای مرا در حوزهی زبانشناسی و مغز و زمینههای مرتبط در کانال "زبان و مغز" بخوانید.👇👇👇
@LingBrain
◼️پارههایی از ترجمهی کتاب داستانهای ایلیاد و اُدیسه
◻️ تلخیص و بازنویسی از جین ورنر واتسون
◻️ترجمهی رضا خاکیانی
◻️نشر کارنامه، ۱۴۰۳
◾️مطلب مرتبط
@Englishnutsbolts
خرس با تصور اینکه PETA یعنیِ
Please Eat The Activist
طرف را خورده است!
از طنز گذشته، سرنامِ PETA (پیتا) در واقع اشاره دارد به یک گروه آمریکاییِ مشهورِ حمایت از حقوق حیوانات با نام کاملِ
People for the Ethical Treatment of Animals
که از اوایل دههی هشتاد میلادی فعالیتهای جدی و گاه جنجالیاش را آغاز کرد. این گروه مخالف بهرهکشی و استثمار حیوانات به هر شکلی است، حتی بهرهبرداری از آنها در آزمایشگاههای علمی و تحقیقاتی.
این گروه بهرغم کمک به افزایشِ آگاهی نسبت به حقوق حیوانات، مورد انتقاد هم هست، خصوصاً بهدلیل طرفداریاش از بِهمیرانی (euthanasia) یا اِتانازی یا کُشتن از روی ترحّم؛ یعنی پایان دادن به حیات حیواناتی که در رنج و سختی فرساینده و پایانناپذیری گرفتار شدهاند.
- عبدالرضا شهبازی
@Englishnutsbolts
🔳 مسیر تقویت بنیادی درک مطلب انگلیسی با بستههای تالیفی من مبتنی بر دو دوره است:
◻️مبتدی تا متوسطه، شامل ۳ بسته (اینجا را ببینید و نمونهی تدریس را بشنوید)
◻️متوسطه تا پیشرفته، شامل ۹ بسته (اینجا را ببینید و نمونهی تدریس را بشنوید)
✅ کلاً دو دورهی ضبطشده (مجموعاً ۱۲ بسته)
🔸 پرسشهای احتمالیتان را دربارهی بستهها در خصوصی بپرسید:
@abdorrezashahbazi
- عبدالرضا شهبازی
مدرّس و مترجم زبان انگلیسی
@Englishnutsbolts
فعل to precede بهمعنیِ مقدّم بودن (بر)، پیشتر بودن (از)، جلوتر واقع شدن (از)، قبل (از چیزی) قرار داشتن، جلوتر (از چیزی) آمدن و از این دست است.
در ساختِ معلوم، دریافتِ معنی آن مشکل خاصی ندارد.
مثلاً
◽️Kofi Annan preceded Ban Ki-moon as the Secretary-General of the United Nations.
کوفی عنّان قبل از بان کیمون دبیرکل سازمان ملل متحد بود.
یا
بان کیمون بعد از کوفی عنّان دبیرکل سازمان ملل متحد شد.
◽️Intensive negotiations between the main parties preceded the vote.
قبل از رایگیری، مذاکرات فشردهای بین احزاب صورت گرفت.
◽️I'm not sure if I fully understand the sentence which precedes this one.
مطمئن نیستم جملهی قبل از این یکی را کاملاً فهمیده باشم.
◽️It would be helpful if you were to precede the report with an introduction.
اگر در ابتدای گزارش مقدمهای میآمد، سودمند میبود.
یا
خوب میبود اگر در ابتدای گزارش مقدمهای نوشته میشد.
▪️به لحنِ کاملاً رسمیِ جملهی انگلیسی دقت کنید.
◼️یکی از معانی این فعل که در بافتهای رسمی استفاده میشود، جلوتر از کسی رفتن است.
◽️He gestured to Alice to precede them from the room.
به آلیس اشاره کرد اول او از اتاق خارج شود تا دیگران پشت سرش حرکت کنند.
➖➖➖
🔲 فهم معنای این فعل ولی در ساخت مجهول ممکن است برای برخی گیجکننده یا دشوار باشد، یعنی اینکه کدام قبل است و کدام بعد.
مثلاً
Lunch will be preceded by a short speech from the chairman.
در اینجا آیا ناهار قبل از سخنرانی خواهد بود یا سخنرانی قبل از ناهار؟
دلیلِ این دشواری در فهم احتمالاً این است که پسَ و پیش بودن در انگلیسی درونِ این فعل است ولی در فارسی بهکمک حروف اضافه بیان میشود. دیگر اینکه در فارسی چنین مفهومی را با ساخت مجهول بیان نمیکنیم به همین علت چنین نحوهی بیانی برای ما غریب و نامانوس است.
بهکمکِ این فرمول راحت میتوانیم بر این مشکل غلبه کنیم:
A is preceded by B
یعنی B قبل از A میآید.
یا اینکه A بعد از B میآید.
یا آنچه بعد از by میآید قبل از موردِ دیگر قرار میگیرد.
با این حساب، ترجمهی جملهی بالا میشود:
پس از اینکه رئیس سخنرانی کوتاهی ایراد کند، ناهار سرو خواهد شد.
یا
قبل از سرو ناهار، رئیس سخنرانی کوتاهی ایراد خواهد کرد.
چند مثال دیگر از ساخت مجهول:
◽️The attacks were preceded by a period of unrest in the capital city.
بعد از یک دورهی ناآرامی در پایتخت، حملات صورت گرفت.
یا
حملات پس از یک دورهی ناآرامی در پایتخت صورت گرفت.
◽️The first chapter was preceded by a brief biography of the author.
فصل نخست بعد از زندگینامهی مختصری از مولف آمده بود.
یا
بعد از شرح مختصری از زندگیِ مولف، فصل اول شروع میشد.
◽️Witnesses told police that the attack, which was reported at 12:25 p.m., was preceded by two men arguing on the bus. (Washington Post, April 5, 2023)
شاهدان به پلیس گفتند حمله، که ساعت ۱۲ و ۲۵ دقیقهی بعد از ظهر گزارش شد، بعد از آن رخ داد که دو مرد در اتوبوس جر و بحث کردند.
➖➖➖
دو نمونهی موفق از ترجمههای چاپشده:
◽️Radical political developments are often preceded by a ferment in the realm of ideas.تحولات افراطیِ سیاسی غالباً بر پیشزمینهی غلیانِ اندیشهها به وجود میآید.
◽️The comparison with Mill is here a close one, despite their many deep differences, in that in Hayek's case as in Mill's, his contributions to economics were preceded by an effort to establish a new position on the theory of knowledge in the most general sense.
اشتباهی که معمولاً عموم زبانآموزان مرتکب میشوند این است که فکر میکنند قرار است در فرصتهای دور و نزدیک فقط با انگلیسیزبانان (از آمریکا و کانادا و انگلیس و استرالیا و ...) صحبت کنند!
از همین رو، فقط فیلمها و سریالهای آمریکایی و بریتانیایی میبینند و فایلهای صوتی از محصولات این دو لهجهی انگلیسی میشنوند.
در صورتی که انگلیسی زبانِ بینالمللی است (international language) و قرار است در نقش بزرگترین زبانِ میانجی (lingua franca) انجام وظیفه کند، یعنی به فرد انگلیسیدان این توانایی را بدهد که با افرادی از «ملیتهای مختلف در سراسر زمین» که انگلیسی میدانند ارتباط برقرار کند.
به همین دلیل لازم است در کنار دیدن و شنیدن محصولات زبانی آمریکایی و بریتانیایی، وقتی را هم اختصاص بدهیم برای گوش سپردن به لهجهی انگلیسی افراد کشورهای غیر انگلیسیزبان (از هند و پاکستان و ژاپن و کره و چین گرفته تا روسیه و لهستان و نیجریه و برزیل و ...).
چنین تمرینی مسلماً موجب میشود هنگام مکالمهی انگلیسی با مردم این کشورها هاج و واج نمانیم و تفاهم زبانی به همواری برقرار شود.
☚ فقط نکتهی مهمی را فراموش نکنیم:
عادت دادن گوش به لهجهی انگلیسیِ افرادِ کشورهای غیر انگلیسیزبان، و حتی زیرلهجههای مهم آمریکا و انگلیس، صرفاً برای تقویت درک شنیداری است و نه الگوگیری.
الگوگیری تلفظ و لهجهی انگلیسیِ ما همچنان توصیه میشود از انگلیسیِ استاندارد بریتانیایی (یا لهجهی بیبیسی؛ RP ) باشد یا انگلیسی استاندارد آمریکایی (General American)، یعنی آنچه معمولاً از شبکههای خبری بزرگ همچون CNN و FOX NEWS و CNBC و از این دست میشنویم.
- عبدالرضا شهبازی
مدرّس و مترجم زبان انگلیسی
@Englishnutsbolts
«ما اینجاییم چون بالههای گروهی عجیب از ماهیها آناتومی خاصی داشت که بعدها پای جانداران خشکی از تکامل آنها پدید آمد؛ چون زمین طی هیچ دوران یخبندانی کاملاً یخ نبست؛ چون گونهای کوچک و ضعیف و کماهمیت حدود دویست و پنجاه هزار سال قبل در آفریقا ظهور کرد و تاکنون به هر لطایفالحیلی که بوده توانسته است دوام بیاورد و منقرض نشود.
شاید حسرتِ 'پاسخ متعالیتری' را بخوریم، ولی چنین پاسخی واقعاً وجود ندارد.»
▫️ استیون جی گولد (۲۰۰۲-۱۹۴۱)
دیرینهشناس آمریکایی
@Englishnutsbolts
A language does not become a global language because of its intrinsic structural properties, or because of the size of its vocabulary, or because it has been avehicle of a great literature in the past, or because it was once associated with a great culture or religion. These are all factors which can motivate someone to learn a language, of course, but none of them alone, or in combination,
can ensure a language’s world spread. Indeed, such factors cannot even guarantee survival as a living language – as is clear from the case of Latin, learned today as a classical language by only a scholarly and religious few. Correspondingly, inconvenient structural properties (such as awkward spelling) do not stop a language achieving international status either.
A language has traditionally become an international language for one chief reason: the power of its people – especially their political and military power. The explanation is the same throughout history. Why did Greek become a language of international communication in the Middle East over 2,000 years ago? Not because of the intellects of Plato and Aristotle: the answer lies in the swords and spears wielded by the armies of Alexander the Great. Why did Latin become known throughout Europe? Ask the legions of the Roman Empire. Why did Arabic come to be spoken so widely across northern Africa and the Middle East? Follow the spread of Islam, carried along by the force of the Moorish armies from the eighth century. Why did Spanish, Portuguese, and French find their way into the Americas, Africa and the Far East? Study the colonial policies of the Renaissance kings and queens, and the way these policies were ruthlessly
implemented by armies and navies all over the known world. The history of a global language can be traced through the successful expeditions of its soldier/sailor speakers. And English, as we shall see in chapter 2, has been no exception.