『﷽』 ˼ وضعے چنان کہ درخور حسنش نمیرود آشفتہ حال را نبود معتبر سخن ˹
- ببخشید ولی من یه نخ جدید میخوام برای وصل شدن به زندگی . .
نخِ قبلی به مو رسید و پاره شد.
قسمت جالبترش اینه که این همه سگدو زدن واسه زندگیایه که پشیزی نمیارزه.
Читать полностью…بخواب آدمکِ جا مانده در تلخیهای گذشته و ترسهای آینده.
Читать полностью…تنها خودت میدانی که چقدر رنجیدهای،
و چقدر آدمها ناامیدت کردهاند.
👑💛•انیمیشنهای دیزنی/کارتونی
✨➛ @IPANDAAM • @IPANDAAM
🔥🧡•دیالوگهای انیمیشنهای جدید
🦁➛ @IPANDAAM • @IPANDAAM
🧜🏻♀💙•انیمیشن جدید موانا 𝟮𝟬𝟮𝟰
🌊➛ @IPANDAAM • @IPANDAAM
🍓♥️•سیندرلا/سفیدبرفی/دیو دلبر و . . .
نتیجهی نزدیک شدن به آنها چه بود؟
«دلی شکسته، اعتمادی نابود شده و
غمی بیپایان.»
آنقدر شکسته و رنجیده بود، که قلب و
روحش دیگر ظرفیت اتفاق و غم جدیدی را نداشت.
بهت میگم میگذره و سالهاست که نگذشته و هر روز صبح از یه مرگ جدید، متولد میشم.
Читать полностью…برایش نوشتم دلتنگت هستم و بعد پاک کردم؛ میدانی؟ من دریافتهام که دلتنگی دلیل محکمی برای نزدیک شدنِ دوباره نیست.
Читать полностью…- غمهایی ك گریه نشد . .
به لرزش دست ، مویِ سپید و معده درد تبدیل شد :)!
- از این ك هنوز به طور غریزی به او وفادار بودم . .
در حالی ك او به من وفادار نبود هیچ خوشم نمیآمد :)!
- فهمید دیگر دل نخواهد بست . .
با خودش فکر کرد :
چه حُزنِ خوشایندی :)!
اما گفته بودم که من خیلی وقته توی از دست دادنِ چیزهایی که دوستشون داشتم آبدیده شدم.
Читать полностью…هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست، که من به زندگی نشستم.
Читать полностью…نوشته بود این آخرین فرصتم برای بزرگ شدن بود. از این به بعد فقط پیر میشم.
Читать полностью…در دفتر دلنوشتههایش نوشته بود:
و من دیگر از دلتنگیهایم چیزی نمیگویم؛
چون حرف زدن با آدمی که درهای قلبش را به رویم بسته، اثری ندارد.
و شب داستان خودش را دارد عزیزِ من؛
هرچیزی که از فکر کردن به آن فرار میکردی، شبها دامنگیرت میشود.
دیگر قوی نبود، شکننده شده بود
مانند لایهی نازک یخ، بر روی آب.
با اینکه قلبت شکسته خواهد شد؛ تو با دلشکستگی تاب خواهی آورد و ادامه خواهی داد.
Читать полностью…در آخرین پیامش برای او نوشت:
آخرین امیدی که به تو داشتم هم دودِ هوا شد، حالا طوری میروم که هیچوقت حتی گذرمان هم به همدیگر نیفتد.
- در آخرین نامهاش نوشت :
چقدر دلم میخواست با تو در سرزمینی دور . .
و مزرعهای سبز زندگی کنم .
و نشد .