وقتی قهرتون طولانی شد بهش تکست بدید مثل اخوان ثالث بگید:
" تو چه دانی که پس هر نگه سادهی من
چه جنونی، چه نیازی، چه غمیست
یا نگاه تو، که پر عصمت و ناز
بر من افتد، چه عذاب و ستمیست
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بیتو دگر
از جهان دورم و بیخویشتنم
تا جنون فاصلهای نیست ازینجا که منم."
از من ایمان بردهای
از دیگران دل میبری
هر چه میخواهی ببر
اما مرا از یاد نه...
- علی صفری
تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دار
مستیات با بغلت هر دو گناهش با من
- حسین منزوی
کاش آن به خشم رفتهٔ ما آشتیکنان
بازآمدی که دیدهٔ مشتاق بر در است
- سعدی
اونجا که وحشی بافقی میگه:
از سرکوی تو با دیده تر خواهم رفت
چهره آلوده به خوناب جگر خواهم رفت...
من بریدم دل ز تو . . . اما خدایی جان من!
سر به بالین مینهی، دردی نداری در دلت؟
_ محمد علوی زاده
‹ توبه کردم تا دگر هرگز نبینم روی او
توبه شد بادی، وزید و بُرد دل را سوی او ›
- سعیده باقری
‹ شـوق اگـر هسـت شکـایـت ز گرفـتاری نیـست
نشـود دام و قفـس مانـع پــرواز کسـی ›
- ناظم هروی
نه از هوس که ز جور زمانه، لب به شراب،
اگر زدیم برای دل خراب زدیم..
-فاضل نظری
اونجا که فروغی بسطامی میگه؛
تا شدم بیاثر، از ناله اثرها دیدم
بی اثر شو که اثرهاست در این بی اثری
تا زدم لاف هنر خواجه به هیچم نخرید
بی هنر شو که هنرهاست در این بی هنری
سرو آزاد شد آن دم که ثمر هیچ نداد
بی ثمر شو که ثمرهاست در این بی ثمری
تا سر خود نسپردیم به خاک در دوست
خاطر آسوده نگشتیم از این دربه دری
‹ اين و آن هيچ مهم نيست چه فكری بكنند
غم نداريم . . بزرگ است خدای خودمان ›
- مهدی فرجی
‹ بارها غم به تو گفتیم ، ز ما نشنیدی
بعد از این مصلحت آنست که خاموش کنیم ›
- هلالی جغتایی
گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
_شهریار
کاش آن به خشم رفتهٔ ما آشتیکنان
بازآمدی که دیدهٔ مشتاق بر در است
- سعدی
نیست یک ساعت قرار این جان بیآرام را
یارب! آن آرام جان بیقرار من کجاست؟
سوخت از درد جدایی دل به امید وصال
مرهم داغ دل امیدوار من کجاست؟
- هلالی جغتایی
نیست یک ساعت قرار این جان بیآرام را
یارب! آن آرام جان بیقرار من کجاست؟
سوخت از درد جدایی دل به امید وصال
مرهم داغ دل امیدوار من کجاست؟
- هلالی جغتایی
جهان به خواب و شبی چشم من نیاساید
چو دل به جای نباشد، چگونه خواب آید؟
- امیرخسرو دهلوی
نکند
دست
کسی
دست
تو را
لمس
کند!
کاش
این
دلهره
اینقدر
دل آزار
نبود!
_علیرضا آذر
بوسه را در نامه میپیچد برای دیگران
آن که میدارد دریغ از عاشقان پیغام را
- صائب تبریزی
‹ پشت ما قصه زیادست ؟ فدای سرمان
حرف بیربط نباید که ببندد پَرِمان ›
- مریم ناظمی
‹ روزی کـه نماند دگری بر سر کویت
دانی کـه ز اغیار وفادار ترم من ›
- وحشی بافقی
«فرسوده مانده در صف دلگیر روزها
گویی برای مردن، نوبت گرفتهام.»
- حسین منزوی
مولانا چقدر قشنگ میگه:
هر اندیشه که میپوشی درونِ خلوتِ سینه
نشان و رنگِ اندیشه ز دل پیداست بر سیما.
‹ آیی وُ بگذری به من وُ باز ننگری
ای جانِ من فدای تو، این نیز بگذرد ›
- فخرالدین عراقی
‹ دورهی سعدی و حافظ صحبت از زلف تو بود
نوبت دوران من شد روسری سر کردهای؟ ›
- احسان پارسا
بافت جلوی مو برای مدرسه و دانشگاه👩🏾🦱🩷**
@ABRAK - @ABRAK - @ABRAK
آموزش میکاپ ترند💄استایل ترند زمستون🧥^^
@ABRAK - @ABRAK - @ABRAK
رفع جوش و صافی پوست💦 مراقبت از مو💆🏻♀
@ABRAK - @ABRAK - @ABRAK
تو خونه اندام جذاب بساز همه روت کراش بزنن🍑👆🏽
فاضل نظری در مورد رابطه یه آدم عاشق با یه آدم عاقل یه غزل داره که میگه:
شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست
که آنچه در سرِ من نیست، بیم رسوایی ست
چه غم که خلق به حسن تو عیب می گیرند؟
همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست
اگر خیال تماشاست در سرت، بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشایی ست
شباهت من و تو هرچه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل تنهایی ست
کنون اگرچه کویرم هنوز در سرِ من
صدای پر زدن مرغ های دریایی ست
جایزهی اسکار بهترین تعریف
از غربت میرسه به مولانا که میگه :
غربت آن است که
با جمعی و جانانت نیست
ناز پروردهای و درد نمیدانی چیست
گریهی ممتد یک مرد نمیدانی چیست
- سجاد سامانی