💙 کانال درخواست: @CaffeTakRoman2 💙 کانال رمانهای آنلاین: @CaffeeTakOnline 💙 کانال کافه سریال: @CaffeeTakSeries 💙پیج اینستاگرام کافه: https://www.instagram.com/caffeetakroman?igsh=eWwxZngwdThkcGhu 💬ارتباط با ادمین: @aeriii1485
بر سر خوان تو تنها
کفر نعمت میکنیم
سفرهات را جمع کن
ایعشق مهمانی بس است...
«فاضل نظری»
#شببهخیر
@CaffeeTakRoman 📘☕️
تو را بخشیدم آن روزی ک از من رد شدی، آری
که پلها خوب میفهمند معنای گذشتن را...
«منزوی»
#صبحبهخیر
@CaffeeTakRoman 📘☕️
امروز ۰۴/۰۳/۰۶♡ مطالعه داشتید؟🔬
چه کتابی؟ 📙
از کدوم نویسنده؟ 📜
امروز فیلم تماشا کردید؟ 🎬
چه فیلمی؟ 🎭
از کدوم کارگردان؟ 👨💼👩💼
پادکست گوش دادید؟ 👂
اسم پادکست رو بگید. 🗣
نظرتون رو برامون کامنت کنید.📝
@CaffeeTakRoman 📘☕️
📚 نام کتاب: #ارباب_زمان
✍ نویسنده: #میچ_آلبوم
🖋 مترجم: #ندا_نامورکهن
📖 تعداد صفحهها: ۱۵۹
📋خلاصه:
کتاب ارباب زمان، رمانی نوشتهی میچ آلبوم است که نخستین بار در سال 2012 به چاپ رسید. در داستان این رمان خارقالعاده، مخترع اولین ساعت جهان به خاطر تلاش برای اندازهگیری بزرگترین موهبت خدا تنبیه میشود. او برای قرنها به غاری تبعید میشود و مجبور است به صدای همهی افرادی گوش کند که پس از او به دنبال روزها و سالهای بیشتر بودهاند. ارباب زمان، درنهایت و در آستانهی نابودی روحش، آزادی خود را به همراه یک ساعت شنی جادویی و یک مأموریت دریافت میکند: فرصتی برای نجات خودش از طریق فهماندن معنای حقیقی زمان به دو انسان زمینی. او به دنیای انسانها بازمیگردد و سفر خود را با دو نفر آغاز میکند: دختری نوجوان که در آستانهی بریدن از زندگی است و تاجری سالخورده و ثروتمند که میخواهد برای همیشه زنده بماند. او برای نجات خود، باید این دو نفر را نجات دهد.
📚 نام کتاب: #ساکن_محلهی_غم
✍ نویسنده: #رجبعلی_اعتمادی
📖 تعداد صفحهها: ۲۹۸
📋خلاصه:
شما ناگهان به دریایی میرسید که آبش رنگ دیگر، ماهیهایش شکل دیگر و املاحش مزه دیگر دارد. همهچیز تند و داغ و عصیانآمیز است. همهچیز سقوط میکند و میریزد و دیوارها شکاف برمیدارد و خط قرمز روی همه معتقدات و عرف و عادات جوامع بشری کشیده میشود و تحمل چنین عقایدی کار دشواریست و تحملش مشکل اما باید بخوانید و قضاوت کنید…
📚 نام کتاب: #گوردخمه
✍ نویسنده: #مریم_موسیوند
📖 تعداد صفحهها: ۷۵۰
📋خلاصه:
سعید، راننده گاراژی، از آخرین سفرش به خونه برنمیگرده و این مسئله آغاز یکسری اتفاقات زنجیرهوار میشه که آدمهای داستان تصمیماتی رو میگیرن که عاشق بشن یا نه، عاشق بمونن یا نه، به دلشون گوش بدن یا عقلشون، سرنوشت پیروز میشه یا اونها زندگی رو میسازن و در نهایت گرهها و معماهای داستان یکییکی باز میشن...
🎞 داستان زیبایی انسان
🎙 گوینده: فرزانه احمدی
#شببهخیر #حکایت
@CaffeeTakRoman 📘☕️
زلف آن است که
بیشانه دل از جا ببرد!
«شهریار»
#صبحبهخیر
@CaffeeTakRoman 📘☕️
امروز ۰۴/۰۲/۰۲♡ مطالعه داشتید؟🔬
چه کتابی؟ 📙
از کدوم نویسنده؟ 📜
امروز فیلم تماشا کردید؟ 🎬
چه فیلمی؟ 🎭
از کدوم کارگردان؟ 👨💼👩💼
پادکست گوش دادید؟ 👂
اسم پادکست رو بگید. 🗣
نظرتون رو برامون کامنت کنید.📝
@CaffeTakRoman 📘☕️
امروز ۰۴/۰۳/۰۷♡ مطالعه داشتید؟🔬
چه کتابی؟ 📙
از کدوم نویسنده؟ 📜
امروز فیلم تماشا کردید؟ 🎬
چه فیلمی؟ 🎭
از کدوم کارگردان؟ 👨💼👩💼
پادکست گوش دادید؟ 👂
اسم پادکست رو بگید. 🗣
نظرتون رو برامون کامنت کنید.📝
@CaffeeTakRoman 📘☕️
📚 نام کتاب: #ماهی
✍ نویسنده: #مریم_روحپرور
📖 تعداد صفحهها: ۸۸۴
📋خلاصه:
یک شرطبندی ساده، باعث دوستی ماهی دانشجوی شیطون و پرانرژی با اتابک دانشجوی زرنگ و پولدار دانشگاه شیراز میشود. بعد از فارغ التحصیلی و برگشت به تهران، ماهی به همراه دوستش با پیشنهاد اتابک، هر سه در شرکت مهندسی اردلان، برادر اتابک شروع بکار میکنند؛ اردلان که دخترخالهاش را برایش درنظر گرفتهاند دلباختهی ماهی میشود؛ ولی ماهی، رازی پنهان از گذشتهاش در دل دارد که...
📚 نام کتاب: #ژنرال_در_لابیرنت |#ژنرال_در_هزارتوی_خویش
✍️ نویسنده: #گابریل_گارسیا_مارکز
🖋 مترجم: #رضا_فلسفی
📖 تعداد صفحهها: ۲۲۴
📋خلاصه:
«ژنرال در هزار توی خود» کتابی نوشته گابریل گارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی برنده جایزه نوبل ادبیات است. این اثر در دسته ادبیات داستانی با موضوعی تاریخی قرار میگیرد. این کتاب به بخشی از زندگی سیمون بولیوار، رهبر جنبشهای آزادیخواهی در آمریکای لاتین میپردازد که نخستین بار در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. «ژنرال در هزار توی خود» روایتی از ماههای آخر زندگی بولیوار است و نویسنده آن را بر اساس آخرین سفر بولیوار نوشته. بولیوار از بوگوتا را در امتداد خط ساحلی دریای کارائیب به مقصد اروپا ترک کرده و تصمیم گرفته که برای مدتی طولانی در اروپا زندگی کند.
📚 نام کتاب: #سه_کتاب | #مثل_همه_عصرها | #طعم_گس_خرمالو | #چند_روز_مانده_به_عید_پاک
✍ نویسنده: #زویا_پیرزاد
📖 تعداد صفحهها: ۳۲۴
📋خلاصه:
این کتاب شامل سه داستان است: مثل همهی عصرها، طعم گس خرمالو و چند روز مانده به عید پاک.
دوستان عیب کنندم
که چرا دل به تو دادم؟!
باید اول به تو گفتن
که چنین خوب چرایی؟
«سعدی»
#شببهخیر
@CaffeeTakRoman 📘☕️
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
«حافظ»
#صبحبهخیر
@CaffeeTakRoman 📘☕️
امروز ۰۴/۰۲/۰۳♡ مطالعه داشتید؟🔬
چه کتابی؟ 📙
از کدوم نویسنده؟ 📜
امروز فیلم تماشا کردید؟ 🎬
چه فیلمی؟ 🎭
از کدوم کارگردان؟ 👨💼👩💼
پادکست گوش دادید؟ 👂
اسم پادکست رو بگید. 🗣
نظرتون رو برامون کامنت کنید.📝
@CaffeTakRoman 📘☕️
📚 نام کتاب: #ماهی_دو_اقیانوس [جلد دوم مجموعهی میان رود]
✍ نویسنده: #مهسا_زهیری
📖 تعداد صفحهها: ۱۰۹۰
📋خلاصه:
یک ماه از وقایع جلد اول گذشته و عمران که با حقایق تلخ و کوبندهای در مورد تولد، هویت و گذشتهاش مواجه شده، با خشم غیرقابل کنترل، خودش رو گوشهای پنهان کرده و «عشق» رو مقصر همهی مصیبتهای خودش و بقیه میبینه. با سر رسیدن مردی که مرکز همهی اتفاقاته، تصمیم میگیره دوباره پا به جامعه بذاره و خانوادهی جدیدش رو ملاقات کنه. از طرف دیگه، سالهای تحصیل پریناز توی پایتخت به سرانجام رسیده و حالا با رویاهایی بزرگ، برای اجرای وصیت پدربزرگش به منطقه برگشته؛ ولی میدونه که دیر یا زود سنگها سر راهش سرازیر میشوند و با فشار خانواده برای ازدواج روبهرو خواهد شد.
مسیر زندگی این دو، در یک تقاطع به هم میرسه و...
📚 نام کتاب: #ابرها_نگاه_میکنند [جلد اولِ مجموعهی میان رود]
✍ نویسنده: #مهسا_زهیری
📖 تعداد صفحهها: ۱۱۱۰
📋خلاصه:
مرسده در کودکی پدرش رو از دست داده، زیادی سر به هواست، دانشگاهش رو به سختی تموم کرده و به نظر دیگران استعدادی به جز خوشگلی نداره؛ اما از اینکه زندگیش به بطالت میگذره و کسی قبولش نداره، ناراضیه. در تلاش برای تغییر دادن خودش و زندگیش، پاش به شهر کوچیکی باز میشه که نه تا به حال دیده و نه هیچ کدوم از آدمهاش رو میشناسه. با مردم این شهر هم تضاد فرهنگی بالایی داره. در چنین شرایطی، کمکم پرده از رازهای خانوادگی برداشته میشه و مرسده عشق تصادفیش رو پیدا میکنه... که رسیدن بهش کمی ناممکن به نظر میاد. مرسده نه میتونه دست از رویاهاش بکشه و نه میتونه بیخیال عشق بشه؛ اما مجبوره تصمیم بگیره.
📚 نام کتاب: #شروعی_دوباره_در_پاریس | #او_و_او
✍ نویسنده: #مارک_لوی
🖋 مترجم: #نهال_سهیلیفر
📖 تعداد صفحهها: ۲۸۹
📋خلاصه:
رمان «او و او» که در سال 2015 انتشار یافته، داستان زن بازیگری است که از عیاشیهای همسر سوپراستارش به تنگ آمده و دیگر حاضر نیست نه روی صحنه و نه در زندگی مشترک با او، نقش عاشقی دلخسته را برایش بازی کند. عرصه چنان بر میا تنگ میشود که ترک وطن میکند و خود را به پاریس میرساند و در رستوران صمیمیترین دوستش با ظاهری مبدل پیشخدمتی پیشه میکند. در این بین از طریق وبسایت دوستش با نویسندهای آمریکایی به نام پل آشنا میشود. زندگی جدید میا با حضور پل رنگ و بویی متفاوت مییابد. پاریس و جاذبههایش بیشتر این دو را به هم نزدیک میکند و مهاجرت و غربت میانشان رابطهای فراتر از دوستی میآفریند؛ چیزی که هر دو به شدت در تلاشند آن را انکار کنند. چرا که هر دو خوب میدانند که برای بقای این رابطه مسیری پرپیچوخم در پیش رو دارند.
رمان او و او با روایتی شیرین این مسیر را پیش روی خواننده مینمایاند.
با دلت حسرت همصحبتیام هست ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وا دارم؟!
«فاضل نظری»
#شببهخیر
@CaffeTakRoman 📘☕️