دردی ست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست ، بگذریم...
- سجاد سامانی
وعده ی وصل به فردا دهی و می دانی
هر که امروز ترا دید به فردا نرسد...
- شاهدی نیشابوری
میرسد هفتاد پشتِ ما به مجنون بی گمان
در ره دیوانگی پیشی گرفتیم از پدر
- پریوش رستمی
شمع روشن شد و پروانه به آتش پیوست
میتوان سوخت،اگر امر بفرماید عشق
- فاضل نظری
ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تو را
با اسیر غم خود رحم چرا نیست تو را؟
- وحشی بافقی
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم؟
- مولانا
باری امید خویش به دلداری ام فرست
دانی که آرزوی تو تنهاست در دلم
- هوشنگ ابتهاج
جز چشم سياه تو كه جان هاست فدايش
بيمار نديدم كه توان مُرد برايش!
- صائب تبریزی
دل بیمش از این نیست که در بند تو افتاد
ترسد که کنى روزى از این بند رهایش
- حسین منزوی
خُنُک ان دم که نشینیم در ایوان من و تو
به دونقش و به دو صورت به یکی جان من و تو
- مولانا
محل و قیمتِ خویش آنزمان بدانستم
که برگذشتی و ما را به هیچ نخریدی
- سعدی
چو در کنار منی، کفر نعمت است ای دوست
دو دیدهام مژه بر هم دَمی اگر بزند
-منزوی
صیّادِ آرزو به هوای تو پیر شد
ای طایرِ مراد، تو را آشیان کجاست؟
- کلیم همدانی
هر روز میروم به مسیری که دیدمت
جایی که عاشقانه به جانم خریدمت
-عامری
سرِ آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
-سعدی
ظالم به ظلمِ خویش گرفتار می شود
از پیچ و تاب نیست رهایی، کمند را...
- صائب تبریزی
صد خانهی دین سوخت به هر رهگذر از تو
کافر نکند آنچه تو کردی، حذر از تو...!
- وحشی بافقی
درین شهر پر از جنجال وغوغایی از آن شادم
که با خیل غمش خلوتسرای دیگری دارم
- ماث
دردِ دل هایم فراوان است و غم ها بی شمار
جز خودم جز آسمان دیگر ندارم محرمی
- زهرا عسگری
آنچه من یافتم از چهره زیبای کسی
به دو عالَم ندهم ذوق تماشای کسی
از خدا می طلبم عمر درازی چون زلف
که کنم مو به مو سِیرِ سراپای کسی
- صائب تبریزی
بر دلبر دیوانه بگویید بیاید
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید..
- شهریار
هزار مرتبه خواندم دعا میان قنوت
خدا کند که نباشد کسی دچار کسی
- سجاد شیرازیان
کردم از عقل سوالی
که بگو ایمان چیست
عقل بر دوش دلم گفت که
ایمان،ادب است
آدمیزاد اگر بی ادب است،انسان نیست
فرق مابین بنی آدم و، حیوان ادب است
- سعدی
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آنکه دارد با دلبر وصالی
- سعدی
دل میبری و فکر اسیران نمیکنی
بیچاره آن کسی که شود مبتلای تو
- قدسی مشهدی
دردم این است که من بیتو دگر
از جهان دورم و بی خویشتنم
- مهدیاخوانثالث
باز با ما سری از ناز گران دارد یار
نکند باز دلی با دِگَران دارد یار
- شهریار
به کویـت آمدیم و آرزوی ما نشد حاصل
ز کویت میرویم اینک، هزاران آرزو با ما
- هلالی جغتای
روزِ قیامت هر کسی در دست گیرد نامهای
من نیز حاضر میشوم تصویرِ جانان در بغل
-مشهدی
اینک دهان مبند که بعد از وفات هم
از ما اگر که پوست بگیرند دَف شویم!
-جنتی