با تایپ #پوشهٔ_شنیداری در قسمت جستجو، صوت نشستها و درسگفتارها را بیابید. #ماهنامه را با هشتگ بیابید.
آیا هنوز هم میتوانی مرا دوست داشته باشی؟
https://www.ibna.ir/news/533200/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%87%D9%86%D9%88%D8%B2-%D9%87%D9%85-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DB%8C
آدم های زندگی قبلی
نویسنده: فریبا وفی
ناشر: چشمه
سال انتشار: ۱۴۰۴
قطع :رقعی
تعدادصفحه:۲۶۸
نوع جلد :شومیز
نوبت چاپ:اول
@bookcitycc
انتشارات ققنوس منتشرکرد:
کتاب آناهیتا، روایت پیدایش و پذیرش ایزدبانوی آب به بررسی تغییر و تحولات این ایزدبانو میپردازد، که قدمتش به حدود ۵۰۰۰ سال ق.م باز میگردد. مردمان نیاهندواروپایی آناهیتا را در مقام ایزدبانوی آب میپرستیدند. میان آناهیتا و سایر ایزدبانوهای آب شباهتهای زیادی وجود دارد که در سراسر اروپا میتوان در کنار رودهای بزرگ ردپایشان را یافت. با کوچ نیاهندواروپاییان به فلات ایران، به دنبال رویاروییهای فرهنگی و بازرگانی و گاه صلاحدیدهای سیاسی حاکمان، آناهیتا ویژگیهای ایزدبانوهایی (از قبیل ایشتر، اینانا و...) را پذیرفت که مردمان ساکن فلات ایران از جمله عیلامیها و بابلیها پیشتر میپرستیدند. در دوران هخامنشیان آناهیتا اهمیت زیادی داشته است، اما پس از ورود اسلام به ایران، دیگر در نظام پرستش ایرانیان جایی نداشته، ولی میتوان ردپایش را در ادبیات بهخصوص در شاهنامهٔ فردوسی یافت. هدف این کتاب بررسی این تغییرات و مطالعهٔ ارتباط آناهیتا با سایر ایزدبانوهای آب و افسانهها و اسطورههای مربوط به آب (از جمله اژدها و منجی) است.
@bookcitycc
ارسطو مهم ترین شخصیت تاریخ است؟
https://culture.bookcity.org/%d8%a7%d8%b1%d8%b3%d8%b7%d9%88-%d9%85%d9%87%d9%85-%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%b4%d8%ae%d8%b5%db%8c%d8%aa-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%9f/
شیوههای کاربردیسازی ادبیات فارسی
https://culture.bookcity.org/%d8%b4%db%8c%d9%88%d9%87%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%a8%d8%b1%d8%af%db%8c%d8%b3%d8%a7%d8%b2%db%8c-%d8%a7%d8%af%d8%a8%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c/
دچار آلزایمر فرهنگی هستیم
https://www.ibna.ir/news/533204/%D8%AF%DA%86%D8%A7%D8%B1-%D8%A2%D9%84%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%85
همه در «مهآباد» زندگی میکنیم!
https://culture.bookcity.org/%d9%87%d9%85%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%87%d8%a2%d8%a8%d8%a7%d8%af-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%d9%85%db%8c%da%a9%d9%86%db%8c%d9%85/
در باب جباریت
در باب جباریت اثری یکتا و منحصربهفرد در باب جباریت است. اشتراوس در این اثر تصمیم میگیرد مطالعه خود در باب جباریت را از طریق شرحی بسیار دقیق بر دیالوگ پیشامدرن و فراموش شده کسنوفون تحت عنوان هیرون (گفتگویی میان یک حکیم و یک جبار) ارائه کند. به باور اشتراوس، جباریت مدرن، به تفکیک از جباریت پیشامدرن، همواره به واسطه نسبتش با ایدئولوژی و تکنولوژی وجود نوعی علم یا فلسفه را پیش فرض میگیرد.در حقیقت، جباریت مدرن بیان جنونآمیز آرزوهایی است که واضحترین بنیادهای خود را در موسس فلسفه سیاسی مدرن یعنی ماکیاولی مییابد.
اشتراوس در این کتاب نشان میدهد که چگونه نقد یا فهم جباریت مدرن فقط از طریق فهم بنیادهای فلسفه سیاسی مدرن ممکن است؛ و اینکه چنین امکانی فقط از رهگذر نظرگاه غیرمدرنی گشوده میگردد که در عین حال فلسفه هم باشد: از طریق احیای فلسفه سیاسی کلاسیک زمانی که مستقیما در باب پدیدار جباریت میاندیشد. اشتراوس از این طریق فلسفه سیاسی را بر خواننده متجلی میسازد که خود را دقیقا در تمایز با عمیقترین آرزوهای زندگی سیاسی به مثابه امکانهایی ضدفلسفی میفهمد. در این مجلد، همچنین مکاتبه مشهور اشتراوس با الکساندر کوژو نیز گنجانده شده است، مکاتبهای که، به واسطه دفاع رادیکال و تمامقد کوژو نه فقط از فلسفه سیاسی مدرن بلکه از جباریت مدرن، به فهم بهتر موضع اشتراوس و مناسب آن یاری میرساند.
@bookcitycc
تاکنون درباره تاریخ ایران باستان، و مشخصا درباره هخامنشیان کتاب های بسیاری نوشته اند. این کتاب ها را با قدری تسامح می توان به دو دسته تخصصی و عمومی تقسیم کرد. در هر حال اما از حیث منابع و مراجع، در هر دو دسته، دست بالا با منابع یونانی و رومی است. این کتاب از هر دو حیث با عمده آثاری که تاکنون منتشر شده است تفاوت دارد. نخست، کتابی است خوشخوان، روان، و در برگیرنده دوران طولانی آغاز تا پایان شاهنشاهی پارسیان، با ارجاعاتی فراوان که کتاب را در مرز بین اثری تخصصی و اثری عمومی نگه داشته است. و دوم، نقطه عطف کتاب، به زعم نویسنده آن، تلاش برای روایتی منصفانه تر از این دوران عظیم باستانی، این بار اما نه با اتکا به منابع یونانی بلکه با ارجاع مداوم به منابع نویافته تمدن ایرانی است. بر نویسنده روشن است که برای توضیح چند و چون یک تمدن نمی شود، یا شاید نباید، تنها به منابع مهم ترین رقیب یا حتی خصمش اعتماد و اکتفا کرد. نویسنده در قسمتی با عنوان «سخن آخر» مختصرا به چند و چون امیال اصحاب قدرت در ایران معاصر در بازخوانی این دوره باستانی ایران اشاره می کند و از تلاش ها برای ازآن خودسازی آن میراث پرده بردارد.
@bookcitycc
شعر را چگونه بخوانیم
سیدمهدی زرقانی
اخیرا شعر را چگونه بخوانیم، نوشته ادوارد هرش (مروارید 1401) و ترجمه مجتبی ویسی را به پایان بردم. نویسنده قصد دارد تا در زمانه ای که «می گویند دوران شعر به سر رسیده است» (ص 5)، ضرورت حضور شعر در زندگی امروزه را به اثبات برساند. کتاب به زبان اصلی در سال 1991، یعنی حدود سی و پنج سال پیش تالیف شده است. با عنایت به شتاب عجیب تحولات در روزگار ما، معلوم نیست اگر نویسنده اکنون می خواست کتاب را بنویسد همین راهبرد و همین طرز استدلال را به کار می بست یا خیر اما سیاست نوشتاری او رهیافت عاطفی - جمال شناسانه به شعر است. او با توصیف دقیق و خلاقانه زیبایی های شعرها سعی دارد خواننده را از همان مسیر عاطفی که خودش عبور کرده بگذراند. برای چنان هدفی چنین روشی مناسب می نماید. کتاب برای خواننده ای که می خواهد شیوه تحلیل شعر را بیاموزد، کاربردی و مفید است. شاید جزییات روش او در تحلیل شعر فارسی کارایی زیادی نداشته باشد اما دست کم می توان محورهای اصلی تحلیل شعر را از او آموخت و با اعمال خلاقیتهایی از آنها بهره برد. روش پل ای لوزنسکی در کتاب تقلید و خلاقیت در غزل(فرهنگ معاصر 1403) بسیار کاربردی تر است، چون او مستقیما به سراغ غزل فارسی رفته اما هرش شعرهایی از ملل اروپایی را تحلیل می کند. ممکن است کتاب از نیمه ها به بعد برای خواننده فارسی زبان خسته کننده شود. وجه تشخص دیگر کتاب در این است که به شیوه ویلهلم دیلتای در شعر و تجربه خویشتن را از فرم گرایی مفرطی که طرفداران فرمالیسم ادبی بدان گرفتار آمده اند، بر کنار نگاه داشته است. به نظر هرش، شعر «گره خوردگی عاطفه و خیال در زبان موزون» نیست بلکه «فکر کردن با احساس» است (ص 45) و خوانش شعر نه کشف مناسبتهای فرمی بلکه «رویارویی با اعماق وجود شاعر است» (ص 91) و جوهر شعر «نه کلمه و آوایش، نه «رنگ و خط و پیچیدگی حسی است بلکه تپش ژرفای. جان است» (ص 353). البته او به بررسی های فرمی بی توجه نبوده است و مگر در تحلیل زیبایی شناسانه شعر اصلا دستاویزی و زمین و زمینه ای جز فرم داریم؟ این قدر هست که سعی کرده بررسی های فرمی را با چاشنی ذوق همراه کند تا از ملالت متن بکاهد و جانب عاطفی وذوقی شعر بر طرف صناعتی و تکنیکال آن بچربد. بنابراین اگر فی المثل زبان شعر را بررسی می کند، توجه مخاطب را به این مطلب جلب می کند که «شعر به زبان طراوت می بخشد» (ص 28) یا اگر می خواهد موسیقی کلام را بررسی کند، به سخنی از باتلر استناد می جوید که «شعر بسط ریتمهای گفتار عام و پیوند آن با احساسات عمیق است» (ص 26). ویژگی الهام بخش دیگر کتاب نگاه دراماتیک نویسنده به شعر غنایی است. این شیوه را لوزنسکی هم به خوبی به کار گرفته است. با اتخاذ چنین روشی، بوطیفای شعر غنایی عموما و ژانر غزل خصوصا بالکل تغییر می کند. در مجموع، کتاب برای خواننده ای که در صدد آموختن شیوه تحلیل شعر است، مفید و کاربردی می نماید.
@bookcitycc
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:
مقالات سعید نفیسی، جلد چهارم
مقالات، یادداشتها و مقدّمههایی که از استاد سعید نفیسی بر جا مانده، حاوی برخی از مهمترین یافتهها در مطالعات ایرانشناسی، بهویژه در تاریخ ادبی و فرهنگی ایران است که به دست یکی از کوشاترین و جویاترین دانشمندان این سرزمین فراهم شده است. در این دفتر، پس از سه دفتر پیشین، چهل و چند نوشته از ایشان گردآوری و بازچاپ شده تا بخشی دیگر از آن یافتهها، بههمراه نمایههایی متنوّع، در اختیار علاقهمندان قرار گیرد.
[مقالات سعید نفیسی (در زمینۀ زبان و ادب فارسی)، جلد ۴، به کوشش دکتر جواد بشری، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار]
@bookcitycc
زنان تاثیرگذار در تاریخ (۷۰ زن خارق العاده که شرایط را بهبود بخشیدند الهام بخش بودند و از موانع عبور کردند) (۲۱۵ص)
نویسنده: لیا گیل
مترجم: زهره مالمیر
ناشر: بلوا
قیمت: ۲,۵۸۰,۰۰۰ ریال
در طول تاریخ زنان قدرتمند و جسوری وجود داشتهاند که با شجاعت و دلاوری در تمام عرصهها حضور داشته و نقشآفرینی کردهاند؛ چه در عرصه فرمانروایی و قدرت، چه در عرصه ورزش، چه در حوزه علم، هنر و ادبیات و چه در عرصه فعالیتهای اجتماعی. زنان پا به پای مردان در شکلدهی به تاریخ و مناسبات آن نقش داشتهاند و فارغ از هر گونه محدودیت جنسی، تبعیض نژادی و مشکلات فرهنگی که بر سر راهشان قرار داشته است، یک تنه به میدان آمده و اتفاقات مثبت و شگرفی را رقم زدهاند. تاثیر این زنان گاهی به حدی بوده که سرنوشت یک جامعه را تغییر داده است. از این زنان میتوان به عنوان نماد سختکوشی، استقامت و اراده پولادین یاد کرد. بدون شک مطالعه زندگی و دستاوردهای آنان، روشنگر راه و الگوی مناسبی برای پیشرفت افراد در جامعه امروزی خواهد بود.
@bookcitycc
طنز پردازی اینستاگرامی به سبک «گل آقا»
https://culture.bookcity.org/%d8%b7%d9%86%d8%b2-%d9%be%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%b2%db%8c-%d8%a7%db%8c%d9%86%d8%b3%d8%aa%d8%a7%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d8%b3%d8%a8%da%a9-%da%af%d9%84-%d8%a2%d9%82%d8%a7/
عشق در روزگارِ تبعید
https://www.isna.ir/news/1404021208202/%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D8%AF
نشرخوب منتشرکرد:
|از کسانی که سیگاربهدست، ترک سیگار را به من تبریک میگویند حالم بههم میخورد!| کتاب حاضر متشکل از دو داستان نیمهبلند است. «بُنسای» و «چقدر خوب سیگار میکشیدم». داستان اول ماجرای یک عشق است، اما عشقی جسمانی که در قالب تجربه میماند و با تمام اثرگذاریاش در خاطرات و یادها گم میشود. داستان دوم هم ماجرای یک عشق است؛ عشق به سیگار. راوی مجبور است بعد از سالها انس و الفت با سیگار بهخاطر بیماری میگرن این عادت شاعرانه را کنار بگذارد، عادتی که او را از سبک زندگیای که سالها به آن عادت کرده جدا میکند. هردوی این داستانها در عین استقلال، شباهتهایی به هم دارند که نتیجۀ سبک روان و ظریف نویسنده است. از متن کتاب «بیش از بیست سالِ تمام از خواب که پا میشدم اولین کاری که میکردم کشیدن دو نخ سیگار بود، پشتسرهم. صادقانه بخواهم بگویم شاید اصلاً به همین قصد از خواب پا میشدم. خوشحال بودم از اینکه میتوانستم بلافاصله بعد از اولین بارقههای هشیاری سیگار دود کنم. و بعد از اولین پُک بود که حس میکردم واقعاً بیدارم.»
@bookcitycc
انتشارات بیدگل منتشرکرد:
مادربزرگ وبستر کرولاین بلکوود از آن روایتهای فراموشنشدنی است، روایتی که با صراحت و وفاداری سفتوسختش به واقعیت تصویری هولناک از مصائب خانوادهای ایرلندی پیش رویمان میگذارد، مصائبی برآمده از سرشت و خلقوخوی آدمها و موقعیتهایی که در آن قرار میگیرند. این اثر با وجود ایجاز ظاهریاش، فضا و حالوهوای چهار دورۀ تاریخی، از عصر ویکتوریا گرفته تا دوران پس از جنگ، را زنده میکند، آنهم با نثری پرقوت و دقیق که تجربۀ ادبی یگانهای را رقم میزند.
@bookcitycc
چاپ سوم کتاب «کسبوکار اعجاب» منتشر شد
نیچه به روایت هیوبرت دریفوس
نویسنده: زانیار ابراهیمی
ناشر: نشرهرمس
برشی از متن:
تفاوتی میان نیچه و هایدگر از یک سو و کییرکگور از سوی دیگر وجود دارد: نزد نیچه و هایدگر، فلسفه از شأنِ ابزاری نیز برخوردار نیست. به سخن دریفوس، آزمودگی نه از طریق آموزش یا وساطت به معنا، بلکه از راه ورزیدگی تحقق مییابد. دریفوس مثالی ساده و شاید بیشازحد ساده برای دانشجویانش میزند. فرض کنید که پدر و مادری همراه فرزندشان به جشن تولد دوستی میروند و پیش از آن در آموزشهایشان به فرزند خود گفتهاند که هرگز نباید دروغ گفت. آنان به این مراسم میروند و از قضا در آنجا کسل و ملول میشوند. اما هنگام خداحافظی به دوستشان میگویند که بسیار به آنها خوش گذشته است. در اینجا فرزند درمییابد که قانونِ هرگز نباید دروغ گفت، چندان هم جدی و تخطیناپذیر نیست. بنابراین اگر نخواهیم دوستانمان را ناراحت کنیم، گاهی وقتها میتوانیم دروغ بگوییم. چنان که دریفوس میگوید، آن فرزند شروع میکند به آزمون و خطا دربارۀ اینکه چه مواقعی باید دروغ گفت و چه مواقعی نه؛ و سرانجام اگر ورزیدگیِ اجتماعی و فرهنگیِ کافی پیدا کرد و بهاصطلاح موقعیتشناسِ خوبی شد، بهصرافت و بهغریزه درخواهد یافت که این قانون را کجا باید دور بزند. به عبارت دیگر، آنچه این غریزه را در او شکل میدهد، نه آن قانون، بلکه تجربۀ آزمونوخطایی است که به ورزیدگی ختم میشود.
دربارهٔ کتاب:
کسبوکار اعجاب آخرین شرح دریفوس بر فیلسوفان وجودگراست. پس از شرح فلسفۀ نیچه، مثلث وجودگرایان بزرگِ او کامل میشود، مثلثی که دو ضلع دیگر آن را کییرکگور و داستایفسکی تشکیل میدهند. مجموعۀ ادبیات غرب به روایت دریفوس، همراه با اندرونی علیا که شرح او بر ترسولرز کییرکگور است و جلد حاضر که شرح سه اثر برگزیدۀ نیچه، حکمت شادان، دجال و غروب بتها را در بر میگیرد.
شرح دریفوس بر نیچه، اگر درخشانتر از دیگر شرحهای او بر کسانی چون داستایفسکی و کییرکگور نباشد -یعنی دو وجودگرایی که دریفوس صراحتاً علاقۀ بیشترِ خود را به آنان اعلام میکند- کمفروغتر از آنها نیز نیست. دریفوس از شرحهای معمول نیچه درمیگذرد و میکوشد ذیل مفهوم غریزه، ربط و نسبتی میان نیچه و هایدگر بیاید و با گره زدن مفهوم اعجابِ نیچهای به فوزیسِ هایدگری، علاقۀ یکسانِ آن دو به یونانیانِ هومری را تا حد امکان مفصلبندی کند.
چاپ دوم کتاب «هزارویک شب در ادبیات و جامعۀ اسلامی» منتشر شد
ویراستۀ ریچارد جی هوانسیان و جورج صباغ
ترجمۀ فریدون بدرهای
ناشر: نشرهرمس
برشی از متن:
در زبان هزار و یک شب حالت تعلیق و انتظار، آن احساسی که با آن این کتاب چنان با مهارت ما را در خود مستغرق میسازد، و نیز بسیاری از شخصیتهای داستان (همچون شهریار که شهرزاد برایش این قصه را میگوید یا هارونالرشید موقعی که میخواهد بداند چرا آن بانوی بغدادی سگها را تازیانه میزند و سپس آنها را میبوسد) را به خود جذب میکند، چیست؟ رویارویی با چیزها و حوداثی که سبب آنها روشن نیست تعلیق و انتظار به وجو میِآورد؛ و این وعدۀ چیزهای عجیبتر و غریبتر است که این حالت انتظار را حفظ میکند و دوام میبخشد. تودوروف در گفتار زیبای خود دربارۀ هزار و یک شب بدرستی خاطرنشان میسازد که در هزار و یک شب فریاد برای «پولت یا جانت» نیست بلکه برای «داستانت یا جانت است»؛ اما ما باید بر این بیفزاییم که بیشتر وقتها فریاد برای آن است که «یا داستانی عجیبتر یا جانت!»
دربارهٔ کتاب:
اکنون تقریباً قطعی است که هستۀ اولیۀ هزارویک شب – داستان چارچوب شهرزاد- ایرانی است که از هند هم وام گرفته است؛ سپس بدان صبغۀ اسلامی داده شده و در قرن دوم هجری در عراق ترجمه شده است. اما در هزارویک شب چیزی بیش از کشف اعصار گذشته وجود دارد. همۀ طبقات اجتماعی در آن حاضرند، از اعراب بدوی (که آن زمان در حاشیه قرار داشتند) تا خلیفه، و از دانشمندان، شاعران، بازرگانان و صیادان گرفته تا دزدان، راهزنان و بیکارگان، همه برحسب ذائقۀ زمان نسبت به نحوههای متنوع روایتشان در آن گرد آمدهاند.
کتاب حاضر، حاوی مقالههای ارائه شده در دوازدهمین کنفرانس «جور جولوی دلاویدا» در مطالعات اسلامی است. محور موضوعی این مقالهها تحلیل جایگاه و داستانهای هزارویک شب است که بخشی از سنّت ادبی مغرب و مشرق زمین محسوب میشوند. داستانهای هزارویک شب از تحلیل اسلامی سدههای میانه سرچشمه گرفتهاند و شخصیتهایی چون «سنباد» و «علاءالدین» و «شهرزاد» را به مخاطبان معرفی کردهاند.
شاعری که با عشق به جنگ سیاستمداران خودرأی میرود
https://culture.bookcity.org/%d8%b4%d8%a7%d8%b9%d8%b1%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%a8%d8%a7-%d8%b9%d8%b4%d9%82-%d8%a8%d9%87-%d8%ac%d9%86%da%af-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d9%85%d8%af%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%ae%d9%88%d8%af%d8%b1/
نسل نو اندیش منتشرکرد:
ما در دنیای سختی زندگی می کنیم. اما زندگی نباید یک مبارزه باشد. از نویسنده کتاب کلاسیک پرفروش Feel the Fear and Do It Anyway، کتابی با توصیه های الهام بخش ارائه شده است که به ما می آموزد چگونه احساس آرامش، کنترل بیشتر و هیجان در مورد زندگی کنیم - علیرغم آنچه در اطراف ما اتفاق می افتد.
سوزان جفرز با بینشهای عمیق و ابزارهای عملی به ما نشان میدهد که لازم نیست در برابر ترس، پریشانی، خشم، بیشکیبایی و احساس خطری که ما را به پایین میکشد تسلیم شویم. در عوض، میتوانیم احساسات شاد روح را که ما را به اوج میرسانند، بپذیریم: اعتماد، قدردانی، هماهنگی، فراوانی، عشق و شادی.
سوزان جفرز، ابزارها و مفاهیمی را ارائه میکند که به ما نشان میدهد چگونه احساس آرامش، کنترل بیشتر و هیجانانگیزتر در مورد زندگی کنیم. او با خرد، شوخ طبعی و وضوح، چشمان ما را به روی آنچه ما را پایین می کشد و آنچه ما را بالا می برد باز می کند. این منبع ارزشمندی از بینش و راهنمایی عملی است که به ما الهام میدهد تا زندگی پر از آرامش و شادی ایجاد کنیم.
@bookcitycc
ناقد عقل عربی/بازخوانی آرای محمد عابدالجابری در پانزدهمین سالگرد درگذشت او
https://hammihanonline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-27/37203-%D9%86%D8%A7%D9%82%D8%AF-%D8%B9%D9%82%D9%84-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A2%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B9%D8%A7%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AC%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%A7%D9%88
بیرون از سیاستهای رسمی و نزاع بر سر قدرت سیاسی، روشناییها بسیارند
https://culture.bookcity.org/%d8%a8%db%8c%d8%b1%d9%88%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b1%d8%b3%d9%85%db%8c-%d9%88-%d9%86%d8%b2%d8%a7%d8%b9-%d8%a8%d8%b1-%d8%b3%d8%b1-%d9%82%d8%af/
#پوشه_شنیداری
نشست «مقدمهای بر شعر فارسی»
با حضور:
مسعود جعفری/ محمد دهقانی/ کامیار عابدی
۴ اسفند ۱۳۹۴
@bookcitycc
چاپ پنجم کتاب «نادیا» منتشر شد
نویسنده: آندره برتون
مترجم: عباس پژمان
ناشر: نشرهرمس
برشی از متن:
آن من نیستم که غصه خواهد خورد چه بر سر «شکل شهر» میآید، حتی شهری که واقعاً شهر است و زمین تا آسمان فرق دارد با این شهری که من به زورِ چیزی در آن ماندهام که حکم هوای تنقس را دارد برای اندیشهام. بدون اینکه هیچ متأسف شوم، در همین ساعت این شکل را میبینم که تبدیل میشود به یک چیز دیگر و حتی میگریزد. میلغزد، میسوزد، در رعشۀ علفهای عظیم در سنگرهایش غرق میشود، و در رؤیای پردهها در اتاقهایش، که در آنها مرد و زنی، در عالم بیاعتناییشان، دوست داشتن همیدگر را ادامه میدهند. این چشمانداز ذهنی را در حالت طرح رها میکنم، که محدودههایش توی دلم را خالی میکند، هر چند که ادامۀ شگفتش در یک سو از آوینیون سر درمیآورد، جاییکه نه شبهای زمستان به قصر پاپهایش گزند وارد کرده است نه ضربتهای باران، و پل قدیمیاش زیر یک ترانۀ کودکان فروریخته است، و خیلی وقت نیست که آنجا یک دست شگفتانگیز، که هیچ دستی به جایش نخواهم گُزید، تابلو بزرگی آبی آسمانیرنگ را نشان من داد که رویش نوشته بود: سپیدهدمها.
دربارهٔ کتاب:
رمان شاید انعطافپذیرترین و تغییرپذیرترین نوع ادبی باشد. واقعاً لازم نیست که رمان را عقل و تفکر و تخیل راهنماییشدهٔ انسان خلق کند. خود زندگی و «تصادف» هم خیلی در خلق آن شرکت میکند. بالزاک در مقدمهٔ کمدی انسانی گفت بزرگترین رماننویس خود تصادف است. در هر حال نادیا را فقط رمانی از نوع اخیر میتوان دانست. یعنی رمانی که زندگی یا تصادفهای زندگی آن را به وجود آورده است. یعنی «اتفاقات حیرتانگیز»ی که برتون آنها را از سر گذرانده یا شاهدشان بود و اتفاقات عجیب و زیبا و رازآلودی بودند. اما در رمان بودن آن هیچ شکی نمیتوان کرد.
چگونه آثار داستایفسکی را بخوانیم؟
https://culture.bookcity.org/%da%86%da%af%d9%88%d9%86%d9%87-%d8%a2%d8%ab%d8%a7%d8%b1-%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%db%8c%d9%81%d8%b3%da%a9%db%8c-%d8%b1%d8%a7-%d8%a8%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86%db%8c%d9%85%d8%9f/
مخاطب حرفهای کتابساز را میشناسد
https://culture.bookcity.org/%d9%85%d8%ae%d8%a7%d8%b7%d8%a8-%d8%ad%d8%b1%d9%81%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8%d8%b3%d8%a7%d8%b2-%d8%b1%d8%a7-%d9%85%db%8c%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%d8%af/
بازخوانی لاکان از غریزهی مرگ فروید
https://culture.bookcity.org/%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%84%d8%a7%da%a9%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%d8%ba%d8%b1%db%8c%d8%b2%d9%87%db%8c-%d9%85%d8%b1%da%af-%d9%81%d8%b1%d9%88%db%8c%d8%af/
کتاب «زندگی من» را شاگال پس از آغاز جنگ جهانی اول در 1914 و در سالهای اقامت اجباریاش در مسکو و زادگاهش ویتبسک نوشته است. بنابراین مطالب آن به خاطرات دوران جوانی او محدود میشود. نکتهای که در این کتاب جلب توجه میکند طرز بیان او و به کارگیری عبارات و استعاراتی است که گویی از دل تابلوهای او بیرون آمدهاند: تشبیه دختران به گاوهای سرخ، پریدن توی جیبها و روی بینی کسی، پرواز سرش در اتاق، رنگهایی که مبدل به شراب میشوند و تابلوهایش از درون آن بیرون میجهند، مردم شهر که بر فراز زمین راه میروند و تصویرهایی از این دست. این نکته نیز نباید ناگفته بماند که در روایت شاگال، زمان یکدست نیست. او مدام از حال به گذشته میرود و از گذشته به حال بر میگردد. مترجم نیز برای رعایت سبک نویسنده خود را ناگزیر از پیروی از این شیوۀ گفتار، دید و تغییری در زمان افعال نداد.انتشارات نیلوفراین اثررامنتشرکرده است.
@bookcitycc
مخنویسپلاس
نگاهی به انسان و جهان با عینک عصب و ژن
مخنویسپلاس اگرچه دربارۀ پیچیدگیهای انسان است، به دنبال جوابهای ساده و آسان نیست و ادعای روشنفکری و همهچیزدانی ندارد. این کتاب قلبمهسلمبه نیست؛ ساده وخجالتی است و برای فهمیدنش به فوقلیسانس و دکترا احتیاج نیست، فقط کافی است زبانتان فارسی باشد. مخنویسپلاس کتابی است ساده دربارۀ پیچیدگی و البته علیه سادهانگاری. در آن چیزی دربارۀ کوانتوم و پستمدرنیسم و مدارهای پیچیدۀ مغز و نظریههای عجیبوغریب روشنفکرانه پیدا نمیشود. مخنویسپلاس دربارۀ چیزهای معمولی است؛ چیزهایی معمولی که همه فکر میکنند ساده هستند ولی نیستند؛ چیزهایی معمولی مثل عشق، غم، شادی، بچهداری، مادربزرگ بودن، اینترنت، گوشتخواری، شانس، خوشبختی، مهربانی، شرارت، ترس، مدرسه، تربیت، ایرانی بودن. مخنویسپلاس کتابی است کمادعا و پر از «اما» و «ا گر» و «شاید» و «ممکن» و «احتمالاً»! و «قطعاً» و «باید» و «نباید» و «ثابتشده» خیلی کم در آن پیدا میشود.
با اینکه نویسندۀ مخنویسپلاس در مقام یک پزشک هر روز نسخههای زیادی برای آدمها میپیچد، در کتابش نسخۀ آسان و شفابخشی برای هیچیک از مشکلات و پیچیدگیهای آدم و عالم پیدا نمیشود. مخنویسپلاس از همۀ جنبهها به موضوعات نگاه نمیکند، بلکه فقط از جنبهای که نویسنده کموبیش با آن آشنا است، یعنی زیستشناسی و عصبشناسی، به مسائل نگاه میکند. مخنویسپلاس معجونی است خانگی و خودمانی دستپخت نویسندهاش که فرمولش را از لابهلای کتابهایی که خوانده و آدمها و بیماران زیادی که دیده کشف کرده و براساس ذائقۀ خود طبخ کرده است.
@bookcitycc