_
به تو حاصلی ندارد، غم روزگار گفتن...
سعدی
_
تو خون در رگ مایی،خودت که در جریانی...
حسین زحمتکش
_
محبوب من!
بعد از تو گیجم
بی قرارم
خالیام
منگم
حسین منزوی
_
خودم را خوب سنجیدم، بدونِ تو نمیارزید!
علیرضا آذر
_
کیستی که من این گونه به جد
در دیار رویاهای خویش با تو درنگ میکنم!
احمد شاملو
_
آن گونه باش که تا کنون نبودهای . . .
_
کس نفهمد معنیِ ما، مصرعِ پیچیده ایم...
_
خودنمایی نکند هر که کمالی دارد...
تا تویی در دلِ من کِی دگری می گنجد؟
سلمان ساوجی
_
واسه خودم نور شدم توو هر تاریکی...
هیچ حالی را بقایی نیست، بیصبری مکن...
کمال خجندی
تو با اغيار پیشِ چشمِ من مِی در سبو کردی
من از بیمِ شماتت گریه پنهان در گلو کردم
شهریار
_
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی...
سعدی
_
ما ظاهرا آبادهایِ باطناً ویرانهایم...
افشین یدالهی
_
خامُش نشسته شعرم ، در پیش دیدگانت
ای شیوه ی نگاهت از شعرِ ناب خوش تر
حسین منزوی
_
_
خداوند برایت جبران میکند انگار چیزی از دست ندادهای...
_
تو مگر جام شرابی که چنین گیرایی؟...
نادر صهبا
_
محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم...
هوشنگ ابتهاج
_
کن نظری که تشنه ام ، بهر وصال عشق تو
من نکنم نظر به کس ، جز رخ دلربای تو...
مولانا
_
هرکسی از عشق با خود یادگاری میبرد
یادگار من غمی در جان و زخمی بر تن است!
فاضل نظری
_
امابراى مَن ، تو آن هميشه اى...
قیصر امین پور
_
چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالی...
_
من عشقرو آرزو کردمو تو مستجاب شدی...
از آن خودت باش کہ ارزندهترینے...
بیوشیکــــ
.
_
من بودم و دلی و هزاران شکستگی...
محتشم کاشانی
کُنجِ تنهاییِ ما را به خیالی خوش کرد...
هوشنگ ابتهاج
دلبستهی کسی شو که غمگین شدن تو بزرگترین دلنگرانیاش باشد...
Читать полностью…_
من دل نفرین ندارم پس دعایت میکنم
بعد من دلدادهی یاری شوی مثل خودت...
کامروا ابراهیمی
_
_
ماییم و شبِ تار و غمِ یار و دِگر هیچ
صبرِ کم و بیتابیِ بسیار و دِگر هیچ ...
عرفی شیرازی
_
_
اگه یه ذره هم دلت تنگ میشد کافی بود...
_