🔸️ در این برگه گرد هم آمده ایم تا پیرامون ایرانشهر و دین مزدیسنا سخن گوییم؛ پیرامون میهنی اهورایی که در اشغال گماشتگان اهریمن است و دینی باستانی که ما را به یاری اهورامزدا در نبرد با اهریمن فرا میخواند. 📜 فهرست اصلی: t.me/AshemVohu2581/66
↩️ الگوهای طبیعی، استورهای و تاریخی زرتشتیان در آفرین پیمان پهلوی
💠 «آفرین پیمان پهلوی» یک متن کهن زرتشتیست که دربرگیرندهی اندرزهایی به نوعروسان و تازهدامادان است؛ به گونهای که آن را میتوان سندی کهن از پیمان زناشویی زرتشتیان دانست.
💠 در بخشی از این بنمایه، نام چند تن از شخصیتهای استورهای و تاریخی ایرانزمین آمده است و بدین سان، به زوجهای زرتشتی اندرز داده شده است که برجستهترین ویژگیهای نیک آنها را در زندگی مشترک خود الگو قرار دهند. در این میان، به برخی مظاهر یزدانی طبیعت نیز به عنوان الگو اشاره شده است.
💠 در آن بخش از این اندرزنامه آمده است: «چونان کیخسرو نامیراتن باشید؛ چونان کاوس آگاه باشید؛ چونان خورشید درخشان باشید؛ چونان ماه بخشنده باشید؛ چونان زردشت نامدار باشید؛ چونان رستم زورآور باشید؛ چونان زمین سپندارمذ حاصلخیز باشید.»
💠 گفتنیست که آمدن نام #رستم دستان در کنار نام اَشو #زرتشت در این متن زرتشتی، گواهیست جالب و ارزنده که به وارون برخی فرضیات بیپایهی رایج، از نیکنامی این پهلوان پرآوازهی ایرانی در یادمان تاریخی زرتشتیان حکایت دارد.
✍ بهدین #تیرداد_نیکاندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ چهار گره نمادین در آیین سدرهپوشی
💠 سدرهپوشی یکی از مهمترین آیینهای زرتشتیست که با پوشیدن جامهی دینی سدره، بستن بند کُشتی و خواندن هات خَستویی همراه است. این آیین کهن، نماد پیوستن نوکیشان به جرگهی بهدینان است.
💠 این آیین که البته به گونهی روزانه هم تکرار میشود، در واقع، پیمانیست که یک زرتشتی با اورمزد (اهورامزدا) -خداوند دانا- میبندد تا در زندگی خود به آموزههای دین بهی مزدیسنی، یعنی آنچه اَشو #زرتشت به جهانیان آموزش میداد، پایبند باشد و از راه پاسداشت اندیشه، گفتار و کردار نیک به نبرد با اهریمن بپردازد.
💠 از همین رو، در آیین سدرهپوشی، چهار گره برای بستن بند کشتی به کار میرود. این چهار گره، بر پایهی سنت زرتشتی و آن گونه که در «سد در نثر» آمده است، نمادی اند از چهار باور بنیادین #زرتشتیان.
💠 آن چهار باور عبارت اند از: 1- خداوندی اورمزد که هستی و پاکی و یگانگی از ویژگیهای اوست 2- دین بهی مزدیسنی که یکسره پیام اورمزد است 3- پیامآوری اشو زرتشت که آموزگار دین بهی مزدیسنی بوده است 4- اندیشه، گفتار و کردار نیک که سه آموزهی کلی اشو زرتشت اند
✍ بهدین #تیرداد_نیکاندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
🔺 #ایلان_ماسک: آمریکا از وجود #ایرانیان بسیار بااستعداد بهره برده است.
💢 هرگز نباید از یاد برد که این تنها تاریخ ایران نیست که غنی از تمدن است و نیز این تنها جغرافیای ایران نیست که غنی از منابع طبیعیست؛ بلکه ملت ایران نیز غنی از استعداد است.
💢 چه، این کشور همان «خونیرَث» اوستاییست که به گفتهی مغان گرانمایه، غنیترین سرزمین جهان است.
💢 یگانه چراییِ آنکه این سرزمین، امروزه، با چنین پتاسیل بزرگ تاریخی و جغرافیایی دچار وضعیت تیرهای شده است که سرمایههای انسانیاش از میهن خود گریخته و به کشورهای دیگر میروند، چیزی جز آن نیست که این سرزمین دو بال تمدنی خود را از دست داده است.
💢 آن دو بال تمدنی عبارت اند از «بهدینی» که بستر فکری-فرهنگی را برای رشد جامعه فراهم میکند و «نیکوپادشاهی» که به مدیریت سرمایههای طبیعی و انسانی کشور میپردازد.
✍ بهدین #تیرداد_نیکاندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ پاسخ مستند به چهار دروغ رایج ضدزرتشتی و سکولارمآبانه دربارهی شاهنامه که اسلامگرایان نیز از آنها استقبال میکنند / بخش 2 از 4
2⃣ گشتاسپشاه از نگاه شاهنامه
💠 برخی میگویند: "ارزیابی کلی شاهنامه از گشتاسپ آنست که او شخصیتی منفی و فرمانروایی ستمگر است که دین و شهریاری را به یکدیگر آمیخته است".
💠 حال آنکه اگرچه در شاهنامه به برخی ویژگیهای منفی و خطاهای سنگین گشتاسپ اشاره شده است، اما ارزیابی کلی از او مثبت و ستایشآمیز است:
«چو گشتاسپ برشد به تخت پدر
که فر پدر داشت و بخت پدر،
به سر برنهاد آن پدرداده تاج
چه زیبنده باشد بر آزاده تاج»
«یکی داد گسترد کز داد اوی
ابا گرگ میش آب خوردی به جوی»
💠 گفتنیست که در جهانبینی زرتشتی هیچ گونه باوری به معصومیت بزرگان تاریخ این کیش وجود ندارد. از این رو، کسانی که هیچ گونه شناختی نسبت به این جهانبینی ندارند و دارای پیشفرضهای ذهنی ابراهیمی اند، از اشارهی شاهنامه به برخی خطاهای گشتاسپ، میکوشند میان شاهنامه و اوستا دوگانهسازی نمایند. حال آنکه در کردهی 63 از دینکرد سوم، بهروشنی باور به معصومیت در دین مزدایی نفی شده است.
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ مینوشناسی وجود انسان در دین زرتشتی
💠 در روانشناسی باستانی مُغان با سه اصطلاح کلیدی روبهرو ایم که گرچه ریشههایی به دیرینگی اوستا دارند، اما این روزها هم بسیار از زبان افراد گوناگون، بهویژه علاقهمندان دین زرتشتی و فرهنگ ایرانی، شنیده میشوند. آن سه که عبارت اند از «فرَوَهَر»، «جان» و «روان»، گاه باهم اشتباه گرفته میشوند؛ در حالی که هر یک مفهومی جداگانه دارند.
💠 پس، در این نوشتار، به یاری دو بنمایهی کهن زرتشتی، «وزیدگیهای زادسپرم» و «راسته»، به واکاوی و روشنگری دربارهی دگرگونگیهای آنها خواهم پرداخت. چه، مفهوم راستین هر یکشان شوربختانه لابهلای تکرار طوطیوار سخنان بیپایهی رایج گم شده است؛ بیآنکه روشنگری گواهمند شایستهای پیرامونشان انجام شده باشد.
💠 به هر روی، شاید راهگشاترین شرح در اینباره، تمثیلی باشد که موبد زادسپرم انجام داده است. او تن انسان را به ساختمان آتشکدهای همانند میکند که سازندهاش فروهر، آتشش جان و نگاهبانش روان است.
💠 به گفتهی این موبد فرزانه، تن همچون ساختمان آتشکدهایست که فروهر سازندهاش است زیرا فروهر سه خویشکاری (وظیفه) دارد؛ «رویانیدن، افزودن و پاییدن» اندامان تن. در متن زرتشتی راسته، برابر عربی فروهر «طبع» خوانده شده و نیز دربارهاش آمده است که: «پیوسته به همه وقت به کار نگاه داشتن و پروردن تن میرود».
💠 در همانندسازی زادسپرم، جان نیز همچون آتشیست که درون آن ساختمان افروخته شده است. چه، جان «تن را زنده دارد» و همان گونه که اگر آتش آتشکدهای خاموش شود، عملا آن آتشکده به ساختمانی ازکارافتاده بدل میشود، درست به همان سان نیز اگر جان از تن جدا گردد، تن بمیرد و از کار بیافتد. گفتنیست که «بینایی چشمان و بویایی بینیها و شنوایی گوشها و مزهگری دهان و بساوایی (حس لامسهی) تنها و جنبش کالبد» همگی با جان در پیوند اند.
💠 و اما در آن همانندسازی خردمندانه، همان گونه که گفته شد، روان نیز همچون نگاهبان آتش است؛ یا به سخنی دیگر، همچون موبدیست که کل آتشکده را اداره میکند و آن آتش را میپاید. روان به تعبیر زادسپرم «فرمانروا و نظمدهندهی تن است». این تعبیر از آن روست که روان با آزادکامی (اختیار) و ارادهی انسان پیوند دارد که بر تن حاکم است. روان همچنین سرچشمهی اندیشه، گفتار و کردار آدمیست و از همین رو، آن گونه که در راسته آمده است، این روان است که پادافرهی (مجازات) گناهان را دریافت میکند اما «تن از نیکی و بدی دور است، او را هیچ پادافره نیست».
💠 در راسته، این هم آمده است که روان باید فرمانبردار «بوی و هوش و فروهر» باشد که از این میان، با چیستی فروهر آشنا شدیم. اما زادسپرم دربارهی «بوی» گفته است: «حس تشخیص جان، بیشتر، از بوی است». از این گزاره به نظر میرسد که حواس پنجگانهای که پیشتر پیرامون پیوندشان با جان سخن گفتیم، در واقع به میانجی بوی با جان پیوند مییابند. «هوش» نیز یکی از سه جزء دانشی وجود انسان خوانده شده است و پیرامونش آمده است: «ویر خواهد و هوش پاید و خِرَد گزیند». آن گونه که از دینکرد ششم برمیآید، منظور زادسپرم از این سخن آن است که «ویر» آنیست که دانش را طلب میکند، هوش آنیست که دانش را نگه میدارد و «خرد» آنیست که به یاری دانش، از میان نیکی و بدی گزینش میکند.
💠 پس، در تمثیلی دیگر، روان را میتوان به شهریاری همانند کرد که سرزمین تحت فرمانش همان تن است. آنچه نگاهدارندهی حاکمیت روان بر تن است، جان است؛ زیرا با جدایی جان از تن، روان دیگر تسلطی بر تن ندارد. همچنین، روان برای ادارهی تن دستیارانی هم دارد که عبارت اند از ویر، هوش و خرد. ویر جمعآوریکنندهی دانش و اطلاعات برای روان است که این کار را به یاری بوی انجام میدهد. هوش همچون خزانهدار اوست که آن دانش را ذخیره میکند. خرد نیز مشاور اصلی روان است که وی را در گزینشهایش یاری میدهد. ادارهی تن و تعیین اندیشه، گفتار و کردار انسان در حالی از روی آگاهی و آزادی، یعنی به گونهی ارادی، صورت میگیرد که فروهر به نحوی دیگر، یعنی به گونهی غیرارادی، به این کار میپردازد و نه تنها بر سلول به سلول تن حاکم است و بدین سان موجب رشد و نمو کالبد انسان میشود، بلکه میلی طبیعی و ذاتی درون روان پدید میآورد که تماما معطوف به نیکیست.
💠 روی هم رفته، بر پایهی آنچه گفته شد، بهخوبی روشن است که دین زرتشتی، در درازای تاریخ، نگاهی چه اندازه ژرف و باریکبینانه به بخش مینویی (غیرمادی) وجود انسان داشته است. آنچه در این نوشتار گفته شد، تنها کوششی برای به دست دادن دیدی کلی از روانشناسی باستانی مغان بود. با این همه، همچنان بخشهای فراوانی از این دانش و بینش کهن برجا مانده است که واکاوی پیرامونشان در این نوشتار نمیگنجید.
✍ بهدین تیرداد نیکاندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
🔻 هر آنچه باید پیرامون دین زرتشتی بدانید را میتوانید در کانال زیر بیابید:
🔗 t.me/k_a_r_t_i_r
🔸 پیروز باد خَروهِ اَویژَه وَه دینِ مازدَیَسنان
🔸 پیروز باد دین نیک و فرهمند و ویژه مزدیسنا
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
📚 «تاج» | نوشتهی جاحظ | برگردان محمدعلی خلیلی
💠 این بنمایهی تاریخی ارزشمند، آگاهیهایی شگرف از شیوهی کشورداری ساسانیان به دست میدهد و شما را با شماری از ویژگیهای نهاد پادشاهی در نگرش سیاسی ایرانشهری آشنا میسازد.
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ بریدهای از مقالهی «پیوند شاهنشاهی پهلوی با دین زرتشتی و زرتشتیان»:
💠 《زرتشتیان، مردمی با ریشههای فرهنگی کهن در دل ایران اند. آنها در عهد باستان، شکوهمندترین دوران تاریخ کشور را شکل داده و شاهنشاهی ایران را به ابرقدرت سرآمد جهان تبدیل کردند. اما با تازش اسلام و تضعیف زرتشتیان، ایران هم جایگاه بیمانند خود در جهان را از دست داد و پا به دوران پرآشوبی نهاد. سپس آنان نزدیک ۱۳۰۰ سال نگونبختی را -که گاه روزنههای امید کوچکی هم در میانش پیدا میشد- پشت سر نهادند؛ تا آنکه صدای چکمههای رضاشاه، مژدهی روزگار نوینی را به گوش رساند. گویی دگربار بوی ساسانیان احساس میشد! آری؛ رضاشاه بزرگ -پدر ایران نوین- دورهای را رقم زد که زرتشتیان دگربار میتوانستند با نمایش شایستگی خود، برای سرافرازی ایران بکوشند. در این مقاله، گوشهای از پیوند ناگسستنی شهریاران ایرانساز پهلوی با دین زرتشتی و زرتشتیان را بررسی خواهیم کرد.》
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
💠 برای خواندن این مقاله، برگهی 38 از شمارهی پنجم واجنامه را از راه پیوند (لینک) زیر بگشایید:
🔗 t.me/AshemVohu2581/673
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ چند نکتهی مهم دربارهی آیینها و نیایشهای زرتشتی
💠 در دینکرد سوم، کردهی 241، پس از نقد فلسفهی ستایش و پرستش در اسلام، دربارهی آیینهای #زرتشتی آمده است: «ایزد، پیش از آفریدن جهان، به مردم آزادی داد و درونشان نیروی دانش آفرید تا نیایش و پرستش او را با آن کنند.»
💠 همچنین، در کردهی 10، برای پدافند از فلسفهی #نماز و نیایش در برابر یک پرسشگر، بر اهمیت «دانش و آموزش» برآمده از آنها پافشاری شده است.
💠 نیز در اوستا، یسنای 57، نماز از آنجایی که «بنیادش اندیشه، گفتار و کردار نیک است»، «رزمافزار پیروزی» نامیده شده است؛ رزمافزاری که ما را «از ستیزهی دیوان و مردمان [تبهکار] پناه بخشد».
💠 بر این پایه: 1- آگاهی و آزادی در انجام آیینها و نیایشهای زرتشتی دو پیشنیاز ضروری اند. 2- کاربرد اصلی آنها انتقال دانش و آموزش بینش دینی است. 3- هدف از انجامشان گسترش اندیشه، گفتار و کردار نیک برای پیروزی بر قوای اهریمنیست.
💠 بیتوجهی به پیشنیازها، کاربرد و هدف سنتها، حتی در صورت انجام کامل و دقیقشان، بهویژه در جهان امروز میتواند سرچشمهی بزرگترین گزند به آنها گردد.
✍ بهدین #تیرداد_نیکاندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ مهمترین ارمغان اَشو زرتشت برای جهانیان / بخش 4 از 4
💠 شوربختانه این دیدگاه شبهعلمی و نادرست از سوی شمار درخور نگرشی از خود زرتشتیان مورد پذیرش واقع شد؛ چرا که آنها همواره در هندوستان از سوی مسیحیان و در ایران از سوی مسلمانان به چرایی دوبنانگار بودن خود مورد تحقیر واقع میشدند و بهدروغ «دوگانهپرست» نام میگرفتند؛ در حالی که همان سان که پیشتر گفته شد، دین زرتشتی ضمن باور به دوبنانگاری، بر «یکتاپرستی» استوار است؛ بدین معنا که اهریمن را نه آفریدگار جهان و شایستهی پرستش، بلکه ویرانکنندهی آن و سزاوار نکوهش میداند. پس، آن دسته از زرتشتیان که دیگر تاب تحقیرهای تاریخی را نداشتند، این دیدگاه تازه را که بهظاهر (و نه در واقع) علمی بود، راهی برای رهایی از تحقیر یافتند.
💠 به هر روی، روشن است که نه فقط نیاز زرتشتیان برای بازگشت به اصالت دینی خود، بلکه نیاز ایرانیان برای احیاء و اعتلاء تمدن باستانی خود و نیز نیاز جهانیان برای حرکت نیرومندانه به سوی آیندهای نیک و روشن، در گرو برافروختن دگربارهی آتش زرتشت در دل و اندیشهی مردمان است. در اینجا، منظور از برافروختن آتش زرتشت، چیزی جز گسترش جهانبینی زرتشتی نیست. چه، تنها این جهانبینیست که همهی باورها و آیینهای زرتشتیان را معنادار میسازد، تمدن ایرانی را به مسیر طبیعی خود باز میگرداند و جهان را به سوی نابودی هر گونه دیکتاتوری و تروریسم پیش خواهد برد تا آنکه جهانیان از نعمت حاکمیت اصول اخلاقی و ارزشهای انسانی چون آزادی، آشتی و آبادی برخوردار گردند.
💠 این همانیست که من ارمغان اشو زرتشت برای جهانیان میدانم؛ ارمغانی از سوی گذشته که علیرغم همهی زشتیها و زیباییهای کنونی جهان، بر جهان امروز ما تاثیرات مثبت عمیقی داشته است و میتواند در صورت وجود ارادهای برای ساختن فردایی بهتر، نیرومندترین ابزار برای ساختن آینده باشد؛ آیندهای که بر پایهی جهانبینی زرتشتی بیگمان با پیروزی قوای اهورایی و نابودی قوای اهریمنی بالاخره فرا خواهد رسید.
💠 دین زرتشتی از آنجایی که به اصل «توانایی در چهارچوب نیکی» یا «قدرت در چهارچوب اخلاق» باور دارد و همزمان چنین توانایی یا قدرتی را در دست «خداوند دانا» قرار میدهد، با ارائهی یک دستگاه فکری دقیق، عمیق و منسجم، بیشترین پتانسیل را در این راستا دارد که «نیکی» را با پشتوانهی «دانایی» در اندیشهی مردمان نهادینه سازد و پس از همراه کردن آن با عنصر «توانایی»، گفتار و کردار جهانیان را به نیرومندانهترین شکل ممکن و ضمن استواری بر چارهاندیشیهایی خردمندانه به سوی ساختن جهانی راهنمایی کند که پایههای آن را اصول اخلاقی و ارزشهای انسانی میسازند.
💠 توان ارائهی چنین ساختار و نظام فکری کارآمدی را هیچ جهانبینی دیگری، بهویژه جهانبینیهای خداناباورانه، ندارند. با این همه، هر نگرشی که بهراستی با شالودههای اصلی دین زرتشتی ناسازگار نباشد، میتواند یک برداشت از این جهانبینی کهن به شمار رود. پس، امکان اندیشهورزی و نواندیشی نیز در چهارچوب این جهانبینی که به هیچ روی میانهای با جزماندیشی ندارد، وجود دارد.
💠 جز این، روشن است که جهانبینیهای خداناباورانه به چرایی خالی بودن از هر گونه درونمایهی یزدانشناسانه، هرگز نمیتوانند از نیرو و کارآمدی یک جهانبینی نیک خداباورانه برخوردار باشند. کیشهای ابراهیمی نیز با تکیه و تاکید بیاندازهی خود بر عنصر تمامیتخواهی، هرگز از چنان پتانسیلی برخوردار نیستند؛ زیرا آنها به خدایی باور دارند که از قدرت بیمرزی برخوردار است؛ به همین چراییست که حتی به باور باورمندان خود هم دست به هر کاری بخواهد، چه نیک و چه بد، میتواند بزند و میزند.
💠 روشن است که «خدا» متعالیترین الگوییست که هر انسان میتواند برای خود در نظر گیرد؛ درست از همین رو نیز خداناباوران هرگز توانایی ارائهی یک جهانبینی به نیرومندی یک جهانبینی خداباورانه را ندارند و خداباوران هم معمولا به خدای خود شبیه میشوند و درست اینجاست که ویژگیهای خدایی که هر خداباوری به آن باور دارد، از اهمیتی بیاندازه برخوردار میشوند.
💠 در پایان آنکه گرچه در این نوشتار تنها برخی از جنبههای بنیادینترین باور زرتشتی، یعنی دوبنانگاری، مورد بررسی قرار گرفت؛ اما راست این است که میراث فکری اشو زرتشت دارای مبانی مهم دیگری نیز هست که من شخصا از آنها با عنوان «الفبای جهانبینی زرتشتی» سخن گفته و خواهم گفت. اما برای برآوردن مقصود این نوشتار، همین اندازه بسنده بود. ضمنا در لابهلای این نوشتار و به فراخور نیاز، به نکتههای مهم گوناگونی اشاره شد که هر یک در فرصتی مناسب، توضیحات مفصل جداگانهای را میطلبد. امید است که در آینده فرصتهایی برای واکاوی بیشتر آنها فراهم شود.
🌀 شاد باد روان بانو مری بویس که در این نوشتار از آثار او یاری بسیاری گرفته شد.
✍ بهدین تیرداد نیکاندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ مهمترین ارمغان اَشو زرتشت برای جهانیان / بخش 2 از 4
💠 مردمان جهان تا پیش از گسترش دین زرتشتی، خدایان گوناگونی را میپرستیدند؛ خدایانی با قدرتهای فراطبیعی که انسانها سرنوشت خود را در دست آنها میدیدند و به همین چرایی، برای آنکه از سوی آن خدایان به آنها زیانی نرسد و بلکه سودی رسد که مایهی رستگاری آنان شود، برای خدایان خود پیشکشهای فراوانی میکردند و آیینهای مذهبی بسیاری را به جا میآوردند.
💠 با هویدایی اشو زرتشت و گسترش دین زرتشتی، باوری که دستکم در میان ایرانیان فراگیر شد، دو دگرگونگی بنیادین با باور پیشینیان داشت. نخستین تفاوت آن، این بود که اشو زرتشت از آفریدگاری یکتا برای گیتی و بهویژه مردمان سخن گفت.
💠 او در این راستا، در برابر خدایان پیشینیان دو برخورد گوناگون از خود نشان که در واقع، هر دو، از رویکردی یکسان سرچشمه داشتند. رویکرد اشو زرتشت بر این اصل بنیادین استوار بود که از آفریدگار گیتی، که نامش را «اهورامزدا» به معنای «خداوند دانا» نهاده بود، چیزی جز نیکی سر نمیزند. بر این پایه، او هرگز نمیتواند سرچشمهی هیچ گونه بدی در جهان باشد. این رویکرد، همان دومین تفاوت بنیادین جهانبینی اشو زرتشت با جهانبینی عموم مردمان جهان باستان بوده است؛ چه، در نگاه آنها خدایان میتوانستند به امور هم نیک و هم بد گوناگونی دست زنند.
💠 نخستین نتیجهی این رویکرد نوین، آن بود که وی شماری از خدایان پیشینیان را در جایگاه «دیو» مورد نکوهش قرار داد. از آن دسته میتوان به «ایندرَه» اشاره کرد؛ خدایی که هیچ قید و بند اخلاقی نمیشناخت و تنها به دنبال جاهطلبی و قدرتطلبی خود بود. اشو زرتشت، همهی این دسته از خدایان را همچون ویژگیهای پلید اخلاقی چون «خشم» در دستهی دیوان جای داد.
💠 با این همه، خدایانی دیگر نیز بودند که گرچه باور به آنها حتی پیش از اشو زرتشت نیز وجود داشت، اما او به جای انکار وجود آنها، مفهوم آنها را در بستر جهانبینی خود اصلاح نمود. برای نمونه، «مهر» یا «میترا» که خدای عهد و پیمان بود و به وارون خدایانی چون ایندره بر یک ارزش نیک اخلاقی دلالت داشت، نه به یک دیو، بلکه به عنوان یک «ایزد» در کنار بسیاری از ایزدان دیگر پذیرفته شد. اینبار البته این ایزدان، دارای وجودی مستقل نبودند، بلکه همگی آفریدهی اهورامزدا بودند.
💠 گفتنیست که وجود شماری از خدایان پیشازرتشتی که به ارزشهای اخلاقی دلالت دارند، نشانهی آن است که چه بسا در میان مردم آن زمان نیز علاقه به پرستش خدایانی پایبند به اخلاقیات وجود داشته است؛ این بدان معناست که بستر فرهنگی هویدایی اشو زرتشت در ایرانزمین از پیش وجود داشته است. باید به همین چرایی بوده باشد که در متون زرتشتی نیز از او به عنوان بهکمالرسانندهی دین مزدایی و ارائهدهندهی شکل کمالیافتهی زرتشتی آن یاد میشود.
💠 به هر روی، اشو زرتشت برای هر یک از پلیدیهای موجود یک دیو و برای هر یک از امور نیک یک ایزد در نظر گرفت؛ دیوان و ایزدانی دارای موجودیت مینویی و نه مادی که بیش از هر چیز با مفاهیم اخلاقی و نگاه به جهان از روزن اخلاق در پیوند اند.
💠 در اینجا این پرسش پیش میآید که اگر ایزدان -به عنوان نمایندگان امور نیک- همگی آفریدهی اهورامزدا اند، پس تکلیف دیوان -یعنی نمایندگان پلیدیها- چه میشود؟ پاسخ روشن اشو زرتشت این بود که از آنجایی که اهورامزدا نمیتواند سرچشمهی بدی باشد اما بدی در جهان وجود دارد، پس باید در برابر اهورامزدا، سرچشمهای دیگر نیز برای امور جهان وجود داشته باشد؛ سرچشمهای که نامش را «اَنگرَمینو» یا «اهریمن» نهاد. اهریمن، نه آفریدگار گیتی، بلکه ویرانکنندهی گیتیست و بدی نیز حاصل تازش اهریمن به آفرینش اهورامزدا به قصد ویران کردن آن است.
💠 این آموزهی اشو زرتشت، که «دوبنانگاری» نام دارد، چنان تاثیر بزرگ و شگفتانگیزی در جهان نهاد که تنها یک چشمهی آن را میتوان هویدایی نیکنامترین رهبر سیاسی تاریخ بشر، یعنی شاهنشاه کورش بزرگ هخامنشی دانست که بزرگترین حکومت تاریخ جهان از حیث درسَد جمعیت را بر پایهی اصول اخلاقی و ارزشهای انسانی پایهگذاری کرد.
💠 آری؛ میراث اشو زرتشت برای جهانیان، در واقع مهار قدرتطلبی انسان بود؛ اما نه بدان گونه که کسانی چون بودا و مانی آموزش میدادند و بهکلی خواستار از میان رفتن نهاد قدرت، بیارج کردن مادیات و نابودی شکوه در زندگی انسانها بودند. چه، هدف او در واقع، نه نابودی توانگری، بلکه به خدمت گرفتن آن در راستای اصول اخلاقی و ارزشهای انسانی بود.
✍ بهدین تیرداد نیکاندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ ابزارهای ششگانهی نیکوپادشاهی
💠 چنان که پیشتر گفته شد، نیکخدایی/نیکیسالاری/نیکوپادشاهی نوع حکومتیست که در اندیشهی ایرانشهری، روش درست کشورداری شمرده میشود و شکوه باستانی ایرانزمین نیز بر پایهی آن استوار بوده است.
💠 اما ابزارهای ششگانهی نیکخدایی بر پایهی دینکرد سوم چنین اند: شهریار، دین، آمرزش، زینابزار، گنج و سپاه. تنها با ایرانشهری کردن دگربارهی همین شش ابزار است که میتوان ایرانزمین را به دامان شهریور امشاسپند بازگرداند.
💠 ایرانشهری کردن شهریار به معنای فردی همسو با ارزشهای ایرانشهری در راس حکومت نهادن است. ایرانشهری کردن دین، به معنای گسترش جهانبینی ایرانشهری (دین مزدایی) در کشور است. ایرانشهری کردن آمرزش، زینابزار، گنج و سپاه نیز بهترتیب به معنای ایرانشهریسازی دستگاه قضایی، تجهیزات، اقتصاد و قوای نظامی کشور میباشد.
💠 در اندیشهی ایرانشهری، برای ایرانشهریسازی هر یک از این ابزارها، رهنمودهای مهمی در بنمایههای کهن وجود دارد. همانا بازشناسی و پیادهسازی آن رهنمودها بر پایهی شرایط امروز، پیشنیازی ضروری برای احیاء و بازسازی ایرانشهر است.
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
🔺 چرا باید روی پای خود ایستاد؟
💢 هر کس با کمترین آگاهی سیاسی میداند که رویدادهای سیاسی مهم جهان نمیتوانند بر سرنوشت کشورمان بیتاثیر باشند. همچنین، کمتر کسیست که نداند از کارتر و اوباما گرفته تا بایدن و هریس، این مهرههای #گلوبالیسم، چه اندازه برای سراسر جهان و از جمله ایران خطرناک اند و چه خدمتها که به جمهوری اسلامی نکرده اند.
💢 پس، با نگاهی واقعبینانه، نمیتوان اهمیت پیروزی #ترامپ در انتخابات پیش رو را انکار کرد؛ اما با نگاهی عملگرایانه، تکیه و تاکید بیش از اندازه بر این موضوع، یک خطای بزرگ راهبردیست. چه، در این صورت، اگر هریس پیروز شود، موجی از ناامیدی مردم را فرا خواهد گرفت و اگر ترامپ پیروز شود، شاید برخی از مردم با این توهم که ترامپ قرار است به جای آنها دست به براندازی بزند، دچار انفعال سیاسی شوند.
💢 با این همه، در صورت تکیه و تاکید بر ایستادن روی پای خود، اگر هریس پیروز شود، ارادهی ملی ایرانیان از پس این مانع بر خواهد آمد و اگر ترامپ پیروز شود، مردم ایران به آن به چشم فرصتی زرین نگاه خواهند کرد تا خود به دست خود، سکان کشور خود را به دست گیرند.
✍ بهدین #تیرداد_نیکاندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
🔺 نقد، کژفهمی یا تحریف؟
💢 آنچه میبینید، متنیست که یک نویسندهی اصلاحطلبِ نشریههای داخلی، در مخالفت با نوشتاری از بنده نوشته و نامش را «نقد» نهاده است؛ در حالی که نخستین پیشنیاز نقد یک متن، فهم آن است. اما مخالفت او، جدا از درستی یا نادرستیاش، در بهترین حالت بر «کژفهمی مطلق» و در بدترین حالت بر «تحریف عامدانه» استوار است.
💢 چه، در پاسخ او تنها باید پرسید: از کجای سخنان من چنین برمیآید که برای براندازی باید به دولتی بیگانه توسل جست؟ این اتهام شگفتانگیز در حالیست که آن نوشتار من اساسا در نقد کسانیست که چنین چشمداشتی از یک دولت بیگانه دارند.
💢 البته، از جریان حکومتی اصلاحطلب، چشمداشتی جز این نمیتوان داشت که به چرایی تفکر ایدئولوژیک خود و نیز فقدان بینش سیاسی، نتواند این اصل بدیهی دیپلماتیک را درک کند که طرف مقابل شما در روابط بینالمللی، چه فرشته باشد و چه دیو، باید در چهارچوب منافع ملی از آن دور یا به آن نزدیک شد؛ نه آنکه به سان جمهوری اسلامی به دیوسازی از برخی قدرتهای جهانی پرداخت تا نهایتا برای ستیز با آن دیوها، به نوچهی قدرتهای دیگر تبدیل شود.
✍ بهدین #تیرداد_نیکاندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ ویژگیهای نیکوپادشاهی
💠 در اندیشهی ایرانشهری، امر شهریاری بر پایهی مفاهیم بنیادین سیاسی و فلسفی تئوریزه شده است. گونهی درست حکومت در این نگرش، "نیکخدایی" نام دارد. واژهی "خدایی" -که به معنای "شهریاری/سروری" است- در اینجا پسوندیست که آن را میتوان معادل واژهی "کراسی" در اصطلاحاتی چون دموکراسی (تودهسالاری)، آریستوکراسی (نخبهسالاری) و ... دانست. پس نیکخدایی را میتوان "نیکیسالاری" یا "نیکوپادشاهی" برگردان نمود.
💠 ویژگیهای بنیادین نیکخدایی بر پایهی دینکرد سوم:
1- بر دانایی و راستی و نیکی استوار است.
2- زمانهاش زمانهی ایزدان است.
3- نشانهاش آبادی کشور و شادی مردم است که از حاکمیت داد (قانون) ریشه دارد.
4- هر کس در جایگاهی که شایستگیاش را دارد، جای میگیرد.
5- بنیادش شهریاری اهورامزدا است.
6- آرمانش فرشگرد (نوسازی جهان، پیروزی نیکی بر بدی) است.
💠 اینک آنکه پرداختن به اندیشهی سیاسی ایرانشهری، نیازمند آشنایی بنیادین با مفاهیمی چون مفاهیم بالا میباشد. هر گونه دیدگاهپردازی در اینباره، بدون آگاهی از مفاهیم و متون ایرانشهری، به بیراهه میانجامد.
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ پاسخ مستند به چهار دروغ رایج ضدزرتشتی و سکولارمآبانه دربارهی شاهنامه که اسلامگرایان نیز از آنها استقبال میکنند / بخش 3 از 4
3⃣ پیوند رستم با دین زرتشتی
💠 آنها میگویند: "نبرد رستم و اسپندیار بر سر آن بود که اسپندیار میخواست رستم را به زور شمشیر زرتشتی کند".
💠 حال آنکه در شاهنامه بهروشنی از زرتشتی شدن رستم به دعوت گشتاسپشاه سخن رفته است. ابیاتی که در زیر میآیند، شدیدا زیر تیغ سانسور اسلامگرایان و کسانی اند که میکوشند شاهنامه را بهدروغ سکولاریزه نمایند:
«چو آنجا رسید آن گرانمایهشاه
پذیره شدش پهلوان سپاه
شه نیمروز آنک رستمش نام
سُوار جهاندیده همتای سام
ابا پیردستان که بودش پدر
ابا مهتران و گُزینانِ در
به زیر آوریدند رامشگران
بدآوازها برکشیده کِران
به شادی پذیره شدندش به راه
از آن شادمان گشت فرخندهشاه
به زاولش بردند مهمان خویش
همه بندهوار ایستادند پیش
وُ زو بند کُستی بیاموختند
ببستند و آذر برافروختند»
💠 شگفت آنکه برخی حتی مدعی منفور بودن رستم در متون زرتشتی میشوند؛ در حالی که از او در بخش 18 بندهش به عنوان آبادکنندهی ایرانشهر ستایش شده است.
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
📑 «یادگار زریران، یادآور پدافند جانانهی نخستین زرتشتیان از دین یزدان و خاک ایران» | نوشتهی بهدین تیرداد نیک اندیش
💠 در این نوشتار، با محوریت متن "یادگار زریران" به بازگویی داستان یکی از کهنترین نبردهای سخت و خونین ایرانیان در پدافند از میهنشان میپردازیم. باشد که یاد جانفدایان راه میهن در این نبرد حماسی را گرامی داریم و نام آنها را باری دیگر در یادمان ملی ایرانیان زنده نماییم. چه، ما ایرانیان برای رها شدن از این اسارت فرهنگی 1400 ساله، چارهای مگر پایان دادن به سوگواری برای اشغالگران سرزمینمان و به یاد آوردن و الگو گرفتن از قهرمانان راستین خود نداریم.
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ چند و چون پیامآوری اشو زرتشت
💠 گاه سخنان ضد و نقیض بسیاری دربارهی «پیامبری» اَشو زرتشت شنیده میشود. در این میان، برخی بهکلی چنین میگویند که زرتشت هرگز خود را «پیامبر» ندانسته است و برخی هم به گونهای از پیامآوری وی سخن میگویند که هر کس نداند، او را کسی از دستهی پیامبرنمایان ابراهیمی میپندارد. در این نوشتار، ضمن بررسی درستی یا نادرستی این هر دو رویکرد، دربارهی چند و چون پیامبری «زرتشت اسپنتمان» سخن خواهم گفت.
💠 در این راستا، در هات 29 گاهان (گاتها)، که سرودههای خود اشو زرتشت است، بهروشنی به گزینش او به عنوان پیامبری از سوی اورمزد (اهورامزدا، خداوند دانا) اشاره شده است. در آنجا، پس از آنکه «روان جانداران» به نزد خداوند آمده و از گسترش پلیدیها در جهان گله میکند، اورمزد از «اَردیبهشت» میپرسد که آیا هیچ سردار توانا و در عین حال دادگر را میشناسد که بتواند جهان را از آشفتگی برهاند. اردیبهشت پاسخ میدهد چنین کسی در جهان وجود ندارد. سپس، «بهمن» به گفتگو آمده و میگوید: «یگانه کسی که آموزش ما را شنیده و من میشناسم، زرتشت اسپنتمان است. ای اورمزد، ما از آن رو به او گفتار دلپذیر دادیم که وی اندیشهی ما و اردیبهشت را بگستراند.» به دیگر سخن، از آنجایی که سرداری توانا برای نجات جهان یافت نمیشد، تصمیم بر آن میشود که آموزگاری دانا برای آموزش جهانیان به میان آنها فرستاده شود.
💠 به هر روی، در آن بخش از گاهان، بهروشنی به این موارد پیرامون اشو زرتشت اشاره شده است: 1- آموزشیافتگی او از سوی خداوند 2- برگزیده شدنش از سوی خداوند 3- برخورداریاش از گفتاری دلپذیر برای گسترش پیام خداوند. این سه در کنار هم نشان میدهند که اشو زرتشت بهروشنی خود را «پیامبر» میدانسته است.
💠 با این همه، پرسشی که اینجا پیش میآید، آن است که ماهیت «پیامبری» از نگاه وی چه بوده است؟ آیا این مفهوم در جهانبینی زرتشتی مانند «نبوت» در کیشهای ابراهیمیست یا آنکه دگرگونگی ویژه و بنیادینی میانشان هست؟
💠 پاسخ این پرسش هم درون خود گاهان، اینبار در هات 43، نهفته است. آنجا آمده است: «تو را پاک شناختم، ای اورمزد، آنگاه که بهمن به سویم آمد؛ در آن هنگامی که من نخست از سخنان شما آموزش یافتم.» این سخن، روشنگر این نکتهی کلیدیست که پیام اورمزد در واقع به میانجی بهمن به اشو زرتشت آموزانده شده بود. گفتنیست که بهمن در لغت به معنی «نیکاندیشی» میباشد.
💠 نکتهی درخور نگرش دیگر، آن است که در اوستا نیایش ویژهای هست که پیش از آغاز گاهان خوانده میشود. بخشی از آن نیایش چنین است: «سراسر اندیشه، گفتار و کردار زرتشت یان است». «یان» کلیدواژهایست که گرچه معمولا از سوی مترجمان «الهام» برگردان میشود، اما در لغت به معنی بخشش، دهش و پیشکش است. با این همه، دربارهی چیستی یان در دینکرد سوم، این مضمون آمده است: «همانا خواستن یان از یزدان و شیوهی از آن خویش کردنش، استوار بر دلباختگی پاک و ناب و تن در دادن به یزدان و طبق ارادهاش رفتار کردن است؛ چونان که درخواست کرد ستودهفروهر سپیتمان زرتشت، یان را از یزدان. خواست یزدان همه کرفه (ثواب) است؛ پاسخش به یانخواهی بندگان از راه اعطاء خِرَد بهمنانه است.».
💠 افزون بر این، در جایی دیگر از دینکرد سوم آمده است: «استوارترین و سرآمدترین پیامآور آفریدگار نزد آفریدهها آسنخرد (خرد ذاتی) است». در بندهش هم آمده است: «بهمن را خویشکاری (وظیفه) هندیمانگری (به حضور رساندن مردم نزد اورمزد) است». باز هم در دینکرد سوم، پا حتی فراتر از این نهاد شده و گفته شده است: «گفتارهای مقدس دین مزدایی بالذاته هست همان آموزههای آسنخرد و گفتارهای برآمده از آسنخرد تکتک موجودات گذشته، اکنون و آینده یکسره از دین مزدایی است». این گفته بیگمان باید ریشه در بند 11 از هات 31 داشته باشد که اشو زرتشت در آنجا بهروشنی گفته است که اورمزد آدمی را از اندیشهی خویش خرد بخشید.
💠 از همهی این گواهها چنین برمیآید که بنیاد پیامبری در دین زرتشتی بر خردورزی و نیکاندیشی استوار است؛ بدین معنا که اشو زرتشت به میانجی خرد بهمنانهاش از یان اهورایی برخوردار شده و بدین سان، از سوی اورمزد آموزش دیده است.
💠 از این روزن، دربارهی پیامبری اشو زرتشت، به وارون نبوت در کیشهای ابراهیمی، ما با مفاهیمی خردبنیاد روبهرو ایم؛ نه مفاهیمی چون «وحی» و «جبرئیل» که حتی خود ابراهیمیان از توضیح معقولانهی ماهیتشان ناتوان اند، بلکه مفاهیمی چون «یان» و «بهمن» که همگی با «خرد» در پیوند بوده و دارای توضیحی خردمندانه اند.
💠 البته، در پیامبری زرتشتی با مفاهیم کلیدی دیگر چون «وَخش»، «همپرسگی» و «سروش» نیز روبهرو ایم که پرداختن به آنها و دیگر موضوعات پیرامون پیامبری در دین زرتشتی را به نوشتارهایی دیگر میسپارم.
✍ بهدین تیرداد نیکاندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
🔸 همراهان گرامی، درود بر شما.
🔸 دربارهی پیوند «تن»، «جان»، «فروهر»، «خرد»، «بوی»، «هوش» و «ویر» با «روان» در نوشتار بالا سخن به میان آمد. اکنون، پرسش: «دین» و «فر» چه پیوندی با «روان» دارند؟
🔸 اگر پیامهای قدیمی این برگه را بادقت دنبال کرده باشید، خود خواهید توانست پاسخ این پرسش را دریابید.
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ پاسخ مستند به چهار دروغ رایج ضدزرتشتی و سکولارمآبانه دربارهی شاهنامه که اسلامگرایان نیز از آنها استقبال میکنند / بخش 1 از 4
1⃣ روایت موبدان و سرایش شاهنامه
💠 برخی میگویند: "شاهنامه روایتی مردمی از استوره و تاریخ ایران است که در ستیز با روایات ساختگی موبدان درباری در شاهنشاهی ساسانیست".
💠 حال آنکه اگرچه گاه اختلافاتی میان شاهنامه و دیگر بنمایههای کهن دیده میشود (که وجودش میان همهی بنمایهها امری طبیعیست)، خود فردوسی بزرگ از بنمایههایی یاد میکند که موبدان گرانمایه به دست او رساندند تا شاهنامه را به یاری آنها بسراید:
«یکی نامه بود از گه باستان
فراوان بدو اندرون داستان
پراگنده در دست هر موبدی
ازو بهرهای نزد هر بخردی
یکی پهلوان بود دهقان نژاد
دلیر و بزرگ و خردمند و راد
پژوهندهٔ روزگار نخست
گذشته سخنها همه باز جست
ز هر کشوری موبدی سالخورد
بیاورد کاین نامه را یاد کرد»
💠 آری؛ شاهنامه -این شناسنامهی تاریخی ملت ایران- به یاری موبدان سروده شده است. پس چگونه برخی میتوانند خود را ایراندوست بخوانند و همزمان به موبدان کهن ایرانزمین بتازند؟!
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ بختنوشت و بَغنوشت؛ جبر و اختیار از نگاه دین زرتشتی
💠 شالودهی اصلی دین زرتشتی را جهانبینیای برمیسازد که به میانجی اصل میانهروی، نگاهی واقعبینانه و در عین حال، آرمانخواهانه به جهان دارد. از این روزن، نگاه دین زرتشتی به امور گوناگون، ضمن آنکه با واقعیتهای انکارناپذیر جهان سازگار است، به گونهای سامان یافته است که راهکارهایی انجامپذیر برای تبدیل جهان به جایی بهتر برای زیستن ارائه دهد.
💠 از این رو، در دین زرتشتی، انسان دارای میراثی متعلق به دورترین زمان ممکن، یعنی دارای میراثی برجامانده از آغاز آفرینش، دانسته شده است. در اینجا، منظور از میراث در واقع همهی آن ویژگیهاییست که از گذشته به انسان رسیده است. این میراث بر دو گونه بخشبندی شده است که یکی «بختنوشت» و دیگری «بغنوشت» نام دارد.
«همانا جمعیت مردم را از بُن آغازین آفرینش، ارثیهی مینویی دو گونه است؛ بختنوشت و بغنوشت.» (دینکرد سوم؛ کردهی 209)
«بختنوشت ذات و تعریفش ثابت و غیر قابل تغییر است؛ ولی بغنوشت ماهیتش قابل تغییر است و در نسبت با کارها تغییرپذیر است.» (همان)
«تقرر بغنوشت بر بنیاد بختنوشت دارای ثبات است و ثبوت بختنوشت، تاثیر و سودش، از مجرای بغنوشت تغییرپذیر است.» (همان)
↩️ دوزخ؛ سرای ایزد یا اهریمن؟
💠 مسلمانان، بر پایهی قرآن، باور دارند که دوزخ (جهنم) جاییست که خداوند برپا خواهد داشت تا انسانهایی را که از خواستش نافرمانی کرده اند، کیفر دهد.
«فرمان پروردگارت قطعی است كه جهنم را از جن و انس پر خواهم كرد.» (قرآن- سورهی هود؛ آیهی 119)
«کیشدارانی که باور دارند مشیت ایزد قابل تغییر است و هر روز در سخنی ناقض سخن پیشین میگردد و وی از میان سخنان تهدیدآمیزش یکی هم تهدید دوزخ را پر از مردم کردن است؛ چنین کیشی، آنی را که به جای ایزد در نظر دارند، مشیتش بر نااستواری میگردد و در کار فریب دادن آفریدهها است و سخنانش دربرگیرندهی تهدیدهای شوربختیآور و سهمگین است؛ چنین ایزدی که این دسته از کیشداران میشناسانند، به اهریمن همانندتر است تا ایزد.» (دینکرد- کتاب سوم؛ کردهی 208)
«پاداش آمرزیدگان را که از اورمزد و امشاسپندان در بهشت یافته اند، به تو نماییم و عذاب و پادافرهی گونهگونهی بدکاران در دوزخ از اهریمن ملعون و دیوان و پتیارگان.» (ارداویرافنامه؛ بند 5)
«من هم برکت میدهم و هم بلا نازل میکنم. من، یهوه، همهی این چیزها را آفریدم.» (عهد عتیق- رسالهی اشعیا؛ باب 45)
«الله هر کس را بخواهد، هدایت میکند و هر کس را بخواهد، گمراه میکند.» (قرآن- سورهی رعد؛ آیهی 27)
«اورمزد همه نیکی است بی بدی و خواست او همه نیکی است. اهریمن همه بدی است بدون نیکی.» (وزیدگیهای زادسپرم؛ بخش 1)
«این چنین، نهاد دروغکار تباه کرد برای خود پاداش آشکار راه درست را. روانش هنگام هویدا شدن کردارها در سر پل چینود به هراس افتد؛ چه، از کردار و زبان خویش از راه راستی برگشت.» (اوستا- گاهان؛ هات 51، بند 13)
«روان در برابر تن آن گونه سامان یافته است که همان گونه که تن را آرزوست تا خوراک خورد و جامه پوشد، روان را هم آرزوست تا توسط تن، خوراک به گرسنگان و جامه به برهنگان بدهد.» (وزیدگیهای زادسپرم؛ بخش 30)
🔸 هموندان گرامی، درود بر شما.
🔸 دقت نمایید که هدف از این نظرسنجی، آن نیست که در آینده پیرامون گزینهای که بیش از دیگران رای آورد، بیشتر در کانال سخن گوییم؛ بلکه هدف آن است که آماری از زاویهی نگاه شما پیرامون دین زرتشتی به دست آید.
🔸 از این رو، بسیار نیک خواهد بود اگر چرایی برگزیدن گزینهی مورد نظر خود را در بخش کامنتها بنویسید. من نیز سپستر دیدگاه خود را بر پایهی گواههای دینی با شما در میان خواهم گذاشت.
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ مشارکت سیاسی، ارادهی عمومی، حکومت قانون و مجلس نمایندگان در نگرش سیاسی ایرانشهری
💠 اشتباه نکنید! آنچه در سند بالا میبینید، هیچ ارتباطی با دموکراسی غربی ندارد؛ بلکه یکسره توصیفیست از نیکیسالاری ایرانی-زرتشتی. در این سند میتوانید سه مورد از 21 ویژگی اصلی نیکخدایی/نیکوپادشاهی/نیکیسالاری ایرانی را که در دینکرد سوم آمده است، بینید:
1⃣ همکاری (مشارکت) شهرنشینان (شهروندان) و کشوربان در کار کشورداری برای انجام امور همگانخواه (ارادهی عمومی)
2⃣ نیکوفرمانی و حکومت داد (قانون/عدالت)
3⃣ برپایی نشست (مجلس) و باز بودن درگاه شهریاری برای شنیدن سخنان و رسیدگی به آنها
💠 دقت نمایید که سردمداران دموکراسی میکوشند همین مفاهیم را یکسره مصادره نمایند و ارمغان دموکراسی کنونی غرب برای جهانیان برشمارند.
💠 اما بهراستی هنگامی که چنین مفاهیمی، شالودهی نهاد شهریاری را در ایران باستان شکل داده بود، دموکراسی پوچ غربی کجا بود و چه کارنامهای داشت؟ آیا همین امروز، این دموکراسی نوساخته و فریبمحور، میتواند در برابر اندیشهی ایرانشهری سخنی برای گفتن داشته باشد؟
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ مهمترین ارمغان اَشو زرتشت برای جهانیان / بخش 3 از 4
💠 با این همه، ابراهیمیان نیز به وجود آفریدگاری یکتا باور یافته و بدین سان، چندخدایی را کنار نهاده بودند. برخی این رویداد را متاثر از دین زرتشتی میدانند. اگر ما نیز این دیدگاه را دربارهی اثرپذیری کیشهای ابراهیمی از دین زرتشتی بپذیریم و باور به آفریدگاری یکتا برای گیتی را حاصل وامگیری ابراهیمیان از زرتشتیان بدانیم، باید گفت در این وامگیری شوربختانه یک اصل بسیار مهم پایمال شده است. چه، اشو زرتشت از بنیاد این جهانبینی را پیریزی نمود تا قدرتطلبی بشر را در راستای یک آرمان متعالی، یعنی فراگیری اصول اخلاقی و ارزشهای انسانی در سطح جهان، رام نماید.
💠 این همه در حالیست که کیشهای ابراهیمی بهکلی نسبت به اصول اخلاقی و ارزشهای انسانی بیتفاوتی پیشه کردند. به سخنی دیگر، آنها به خدایی باور پیدا کردند که گرچه از جهت یگانگیاش با خدایان پیشازرتشتی متفاوت بود، اما همچنان عنصر توانایی یا قدرت در آن حرف نخست را میزد. پس، جهانبینی ابراهیمی در واقع نه در جهتی که جهانبینی زرتشتی جهان را به سوی آن حرکت داد، بلکه درست در جهتی وارونه حرکت کرد.
💠 کیشهای ابراهیمی در واقع با حفظ محوریت عنصر قدرت که میراث جهانبینی مردمان چندخداباور جهان باستان بود، به ایدهی یگانگی آفریدگار گیتی رو آوردند. به سخنی بهتر، این کیشها قدرتطلبی موجود در خدایان پرشمار باستانی را در وجود خدایی یکتا متمرکز کردند که باعث شد عنصر «قدرتطلبی» که الزاما ویرانگر نبود، جایش را به عنصر «تمامیتخواهی» دهد؛ عنصری که نه تنها بس خطرناکتر بود، بلکه الزاما نیز ویرانگر بود. چه، آنها در برخورد با مسئلهی وجود بدی در جهان، اعلام داشتند که هم نیکی و هم بدی از خدای آنها یعنی «یهوه/الله» سرچشمه دارد؛ از این رو، «شیطان» را نه به سان اهریمن در دین زرتشتی، اصلی مستقل از خداوند، بلکه مخلوق او دانستند. این باور در جهانبینی آنها «توحید» خوانده میشود که گونهای «تکبنانگاری» است.
💠 در نهایت، کار بدانجا کشید که یکی از شاخههای ابراهیمیت به نام «اسلام»، از روی همان ویژگی تمامیتخواهی، به خاستگاه جهانبینی زرتشتی، یعنی «ایران»، تاخت و تاجوتخت میراثداران کورش در آن روزگار یعنی شاهنشاهان ساسانی را تباه نمود تا بدین سان، یگانه امید جهان برای ساختن آیندهای استوار بر اخلاق و انسانیت، نتواند پیام بزرگ و اهوراییاش را به جهانیان برساند.
💠 با این همه، نام و یاد اشو زرتشت به عنوان آموزگاری فرزانه برای جهانیان تا امروز در جهان برجا مانده است؛ به گونهای که حتی همان ابراهیمیان، نام یکی از فرزندان معنوی او، یعنی کورش بزرگ را به چرایی دادگریاش در حق یهودیان، همچنان به یاد دارند. درست به همین چرایی، تندیسها و یادوارههای باشکوه گوناگونی از زرتشت و کورش، پس از هزارهها در جهان مسیحی غرب برپا هستند. شمار پیروان اشو زرتشت نیز گرچه بسی کمتر از گذشته است، اما گواهها حاکی از آن اند که آیندهای درخشان در انتظار دین زرتشتیست.
💠 اما برای آنکه باری دیگر، دین زرتشتی با شکوهی فراوان در جهان بدرخشد، نیاز است که آموزههای بنیادین پایهگذار آن به یاد آورده شوند. از میان آن آموزهها بیگمان مهمترین و اساسیترین آموزه، همان اصل دوبنانگاری است؛ اصلی که شوربختانه در دوران معاصر از سوی ابراهیمیان مسیحی به انحراف رفت؛ چرا که از سوی آنها چنین وانمود شد که زرتشت نیز یک تکبنانگار بوده است و سرودههای او در «گاهان (گاتها)» نیز متنی تکبنانگارانه است.
💠 آنها به قصد به کرسی نشاندن این ادعای خود، توهینی بزرگ به تاریخ دین زرتشتی کرده و اعلام داشتند دیگر بخشهای اوستا و نیز دیگر بنمایههای زرتشتی، از آنجایی که بهروشنی بر دوبنانگاری تکیه و تاکید دارند، به گاهان وفادار نمانده اند. معنای این سخن آشکارا این بود که دین زرتشتی با مرگ اشو زرتشت نابود شد تا آنکه یک مسیحی به نام مارتین هوگ (مطرحکنندهی ایدهی یادشده) توانست آن را پس از هزارهها در دوران معاصر نبش قبر و احیاء نماید؛ چرا که جملگی بنمایههای تاریخی بر دوبنانگار بودن زرتشتیان تاکید دارند. پس، آنها بهعبارتی بقاء مستمر دین زرتشتی در درازای تاریخ را بهکلی منکر شدند؛ گویی از پس از زرتشت تا پیش از مارتین هوگ هیچ زرتشتی راستینی در جهان نبوده است!
✍ بهدین تیرداد نیکاندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ مهمترین ارمغان اَشو زرتشت برای جهانیان / بخش 1 از 4
💠 تا کنون، شخصیتهای فراوانی در درازای تاریخ چشم به جهان گشوده اند که به چرایی تاثیر بزرگ و فراگیری که بر سرنوشت جهانیان نهادند، نامشان در تاریخ ماندگار شده است. از این میان، برخی به چرایی تاثیر منفیشان مورد سرزنش آیندگان قرار گرفتند و برخی دیگر هم به چرایی تاثیر مثبت خود ستوده شدند.
💠 ما زرتشتیان اما زرتشت اسپنتمان را به عنوان ستودنیترین چهرهی تاریخ بشر که بنیادینترین تاثیر نیک ممکن را بر جهان نهاد، میشناسیم و از این رو، او را به عنوان پیامآوری که دین را به کمال رساند، میستاییم. اما در اینجا مهمترین پرسشی که باید پاسخ داد، آن است که میرات زرتشت برای جهانیان چه بوده است که باعث چنین جایگاهی در تاریخ برای او شده است.
💠 پاسخ این است که اشو زرتشت نخستین و بزرگترین آموزگار تاریخ بود که به بشر آموزش داد به چیزی فراتر از قدرتطلبی و منافع خود بیاندیشند. من در این نوشتار خواهم کوشید بر پایهی دانش و بینش کنونی خود از جهانبینی دین زرتشتی و تاثیر آن بر تاریخ جهان، به روشنگری در اینباره بپردازم.
✍ بهدین تیرداد نیکاندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥
📜 «دیو را در خانهی خویش باید جست و نه در خانهی دیگران؛ زیرا کسی که در خانهی خود بجوید، مییابد و اگر بخواهد، میتواند از خانه بیرونش کند.»
📚 دینکرد ششم؛ بند 129
🔥 @AshemVohu2581 🔥
🔻 توضیح بیشتر دربارهی پیام پیشین
🔸 آنچه این نویسندهی اصلاحطلب گفته است، در نقد این نوشتار بنده است:
🔗 t.me/AshemVohu2581/2100
🔸 نوشتاری که اساسا برای توضیح بیشتر پیرامون پیامی بود که پیش از آن در کانال گذاشته بودم و بهروشنی دربارهی اهمیت ایستادن ملت ایران بر روی پای خود سخن گفته بودم:
🔗 t.me/AshemVohu2581/2099
🔸 چندی پیش نیز دربارهی آنکه چرا نباید برای براندازی جمهوری اسلامی به دولتهای بیگانه توسل جست، سخن گفتم و البته باری دیگر تاکید کردم چگونه برخی دولتهای جهان در چهارچوب منافع ملی خود ممکن است راه را برای براندازی هموارتر کنند (نه آنکه آنها جمهوری اسلامی را براندازند):
🔗 t.me/AshemVohu2581/2229
🔸 موضع شاهزاده رضا پهلوی نیز در اینباره همواره روشن بوده است؛ چنان که سخنان بنده چیزی جز تاکید بر مواضع ایشان نبوده است:
🔗 t.me/AshemVohu2581/1799
🔸 جدا از اینها، در پاسخ به بخش نخست سخنان این شخص و با فرض درست بودن ادعای ایشان مبنی بر فحاشی کردن ما به افرادی از قماش ایشان، باید بگویم: نخست لطف کنید چماق را از چماقداران حکومتی که هوادارش هستید و برایش ماله میکشید و داعیهی اصلاحش را دارید و در این راستا، همزمان با جنایات این حکومت علیه مردم ایران مقالهها در نشریههای داخلی نوشته اید، بگیرید و سپس شاکی باشید از آن که مردمی که خونشان را شما در شیشه کرده اید و ریخته اید و نوشیده اید و روی آن رقصیده اید، چنان نفرتی از شما دارند که برای سخن گفتن با شما واژهای جز دشنام نمییابند. با گلوله مخالفان را کور کردن و جانشان را ستاندن و در عین حال، همانها را که از روی استیصال و فقدان آزادی و عدالت به آنها و مالهکشانشان دشنام میدهند، فحاش خواندن و بدین واسطه در آغاز نوشتاری که بهظاهر قرار است یک نقد منطقی باشد، تخطئهی چهرهی طرف مقابل را کردن و نیز مظلومنمایی کردن، هنریست که بیشرمانهتر از آن، هنری نیست.
🔸 چکیدهی سخن: به جای نخست تخطئه کردن و سپس سخن گفتن، بهتر است نخست شرم کنید و سپس سخن گویید...!
🔥 @AshemVohu2581 🔥
📚 «عهد اردشیر» | پژوهش عربی از احسان عباسی | برگردان به پارسی از محمدعلی امام شوشتری
💠 مجموعهای ارزنده از اندرزهای سیاسی اردشیر پاپکان، پایهگذار شاهنشاهی ساسانی
🔥 @AshemVohu2581 🔥
🔸 هموندان ارجمند، درود بر شما.
🔸 میدانیم واژهی «امشاسپند» از دو پاره ساخته شده است؛ «امشا/اَمشَه» به معنای «نامیرا/جاودان» و «سپند» به معنای «افزاینده/پیشبرنده/سودمند».
🔸 اکنون، پرسش: چرا آن مفاهیم مهم در دین زرتشتی بهتنهایی «امشه» و یا «سپند» نامیده نشده اند؟ آیا این شیوهی نامگذاری بیهوده انجام شده است؟
🔸 پیشنهادم این است که از کسانی که ادعای گسترش جهانبینی زرتشتی را دارند، پاسخ این گونه پرسشها را به گونهی مستند و مستدل بجویید تا سره را از ناسره جدا کرده و فریب کسانی که مفاهیم ژرف دینی، تاریخی و فلسفی در جهانبینی زرتشتی را از راه بازیهای سطحی با واژگان، در اندازهی اندیشهی سادهانگارانهی خود فرو میکاهند، نخورید.
🔥 @AshemVohu2581 🔥